«شبکهء جهانی سکولارهای سبز» از همه معتقدان به لزوم استقرار حکومتی فرامذهبی در ايران دعوت می کند تا به اين شبکه بپيوندند. برای اطلاع بيشتر به اين سايت مراجعه کنيد: www.seculargreens.com |
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | کورش از تهران | English Section آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس ها و کاريکاتورهای انتخابی |
||
مطالب شمارهء قبل |
سل سوم ـ شماره 907ـ جمعه 2 مهر 1389 ـ 24 سپتامبر 2010 |
پيوندها |
سفر محمود احمدي نژاد به نيويورك سفري از پيش محكوم است. اول اينكه چگونه مي شود رئيس جمهور رژيمي به سازمان ملل سفر كند كه ظرف سي و يك سال گذشته به طور دائم از سوي مجمع عمومي سازمان ملل و شوراي حقوق بشر آن سازمان به نقض گسترده و سيستماتيك حقوق شهروندان ايران محكوم شده است؟ حکومت اسلامي تحت هيچ شرايطي نظم بين الملل و حقوق جهانشمول انسان را قبول ندارد و حقوق بشر و دمكراسي خواهي را غربزدگي مي نامد. دوم آنكه طي چند سال اخير حکومت اسلامي توسط شوراي امنيت سازمان ملل به عهدشكني و نقض تعهداتش محكوم شده و به خاطر غني سازي اورانيوم و باز فرآوري پلوتونيوم دچار تحريم هاي جهاني گشته است. خامنه اي و احمدي نژاد بارها قطعنامه هاي قانوني شوراي امنيت را مسخره كرده اند و آن را بي ارزش خوانده اند. به نظر من، احمدي نژاد و اصولاً سران حكومت اسلامي تنها براي تبليغات و بحران سازي و جنجال به سازمان ملل مي آيند، وگرنه اگر اين حکومت براي سازمان ملل ارزشی قائل بود غني سازي اورانيوم را كه خواست آژانس بين المللي انرژي اتمي است متوقف و با بازرسان آن سازمان همكاري مي كرد و در رعايت حقوق بشر نيز كوتاهي نمي نمود. يك نكته هم براي ايرانيان خارج از كشور اين است كه شعار "احمدي نژاد رئيس جمهور ايران نيست" يك شعار كاملاً انحرافي است كه توسط سبزهاي اسلامي سر داده مي شود؛ شعاري كه كثيري از مردم داخل ايران به آن اعتقاد دارند اين است كه "حکومت اسلامي حكومت مطلوب ما نيست". خلاصه كردن تمام معضلات سي و يك سال گذشته در شخص احمدي نژاد يك جعلكاري واضح و يك انحراف كامل است كه عموماً توسط اصلاح طلبان طرفدارخميني مطرح مي شود. اساساً نظام حاكم بر كشور است كه ايران را به بحران و فقر و استبداد كشانده و نه لزوماً شخص حاكمان.
مایوی اسلامی هم اکنون، به مرور زمان و پس از روشن شدن دست داشتن حکومت اسلامی مسلط بر ایران در تبلیغات جهانی حجاب سیاسی، این هم روشن شده که عمده ی بودجه های حکومت اسلامی برای تبلیغ و گسترش نفوذ خود در کشورهای خاورمیانه، و به خصوص همسایگان، پس از اسلحه خرج حجاب می شود. کشف کامیون حامل طلا به ترکیه، اهدای بورس های تحصیلی به دختران محجبه ی ترک، و کمک به مساجد و موسسات مذهبی، به خصوص موسسات زنانه، تاسیس هتل های بسیار ارزان قیمت با سواحل زنانه - مردانه، انتشار کتاب ها و بروشورهای تبلیغاتی برای فریفتن دختران و زنان و تاکید بر این که زن های محجبه برای مردهای مسلمان جاذبه بیشتری دارند و ديگر اقدامانی از این قبیل... نمی تواند بخشی از نقشه و توطئه ای عليه حقوق مربوط به پوشش زنان نباشد. >>>
تعدادی از افراد محافظه کار که مسأله شان خط و ربط های حقوقی جریان بود. مثل حق طلاق یا ارث و دیه برابر. این خواست ها برایشان اساس بود و نه تاکتیک. از نمونه های آن می توانم به رفتن پیش آقای صانعی، پیغام دادن به دفتر آقای منتظری و یا دیدار از خانواده آقای هاشمی رفسنجانی را نام ببرم. حرکتی که راه پیدا کرد به کسی که خود از پایه گذاران اصلی ترین نظام ها سرکوب و فشار و خفقان است. این محافظه کاری دیگر یک روش ساده نیست. این تا مغز استخوان آن جریان نفوذ دارد. البته هزینه ای هم که این افراد به طور مشخص پرداخت کردند، هزینه ترس بود.>>>
عصر دلگیر جمعه است و دیوارهای خونه قلبم را فشار می دهد. می زنم تو خیابون واز سرازیری توی بلوار پیاده میرم سمت پله های پارک که بوق می زند، به روی خودم نمیارم و به سرعت قدمهام اضافه می کنم. کمی جلوتر ترمز می زند. حالیمه چی کار داره می کنه. به روی خودم نمیارم و از کنارش بی تفاوت رد می شوم. سرعتش را هم قدم من می کند و شیشه ی سمت کمک را میدهد پایین و می گوید : خانوم محترم کجا تشریف می برید؟ جواب نمی دهم. نیشش را تا بناگوش باز می کند و باز می گوید: خانوم عزیز ، بنده همه جوره در خدمت شما هستم. با صدای سگی که اماده پاچه گرفتن است میگم که مزاحم نشه ، اما خوب حالیش نیست.لابد فکر می کند دارم "ناز" می کنم. نیش ترمزی می زند و همانطور در حال رانندگی کیف پولش را از جیب شلوارش می کشد بیرون.: خانوم محترم ، بیا بابا ،هر چی تو بگی،قربونت برم، ضد حال نزن دیگه .لای کیف پولش را باز کرده و اسکناس وچک پول تعارف می کند و همزمان چشمک می زند که سخت نگیرم. یک آن هوس می کنم که بپرم و در ماشینش را باز کنم و بکشمش پایین و با قوت هر چه تمام ترپس کله اش را بگیرم و صورتش را توی شیشه ی ماشینش خورد کنم اما چون با خشونت مخالفم منصرف می شوم.( دلیل اصلی اش اینه که زورم بهش نمی رسد) .دستهایم را می گذارم روی شیشه و تا سینه خم می شوم توی ماشین. .گل از گلش شکفته ، دور و برم را نگاه می کنم و فاصله ام را تا پارک می سنجم. توی خیابون هیچ کس نیست. لبخند پهنی می زنم و می پرسم: حالا چی چی داری؟ کیفش را بالا می آورد و نگاه هرزه اش از روی لبهایم تا سینه ها پایین می آید، کیف پول را توی هوا می قاپم و با تمام قدرتم پرت می کنم آن طرف بلوار و مثل فشنگ به سمت پارک می دوم. پشت سرم صدای کشیده شدن ترمز دستی و باز شدن در ماشین می آید و مردک از ته جگرش فریاد می زند: اوووووووووووووووووووووی، جنده ! و من همینطور که می دوم با خودم فکر می کنم که چفدر جالب است که در ایران تا وقتی فکر می کنند جنده ای ، خانوم محترم صدایت می کنند و وقتی مشخص می شود این کاره نیستی تبدیل به یک جنده می شوی.
در حال حاضر ایران به سی سال پیش از انقلاب مشروطیت بازگشته است. نیروهای دموکرات، که می توانند اسلامی باشند (مانند طیف گنجی)، سلطنت طلب های دموکرات (مانند گردانندگان تلویزیون پارس و غیره) و سوسیالیست های دموکرات (که هنوز نماینده معینی ندارند)، می توانند برای حزب و تشکل خود تلاش کنند. برای کسی که دموکرات است، و به دموکراسی اعتقاد دارد، وجود دموکرات ها در طیف های سیاسی دیگر یک آرزو و نعمت است؛ چون میداند که مبارزهء تئوریک سیاسی برای جلب رأی مردم را بايد با دموکرات های سیاسی به انجام رساند.>>>
و. اين انقلاب کار مردم ايران نبود. کار خود ِ آقا امام زمان است. اولش اين معجزه را نمیُُُشد ديد. اما امروز ديگه برای هيچ آدم با انصافی شکی نمیماند که اين انقلاب را کار خود آقا بداند. من اين موضوع در جبههء جنگ دستگيرم شد. ببينيد اين رژيم چه خطرهايی را از سر گذرانده. جنگ هشت ساله، تحريم سی ساله، کودتای قطبزاده، آشوب منتظری، هجمه فرهنگی، بلوای اصلاح طلبی، مفسده کردها و بلوچها، فتنه پس از انتخابات. نه، مسلمانها فقط وسيله بودند. صاحبکار خود آقا بود. من به اين روايتهايی که انقلاب را کار مردم میداند اعتقاد ندارم.>>>
آن جا که، به رسم غالب و رایج در تبلیغات سیاسی، «دوگانه انگاری» همراه با ارعاب و تهدید صورت می گیرد مانند: انتخابات آزاد یا نابودی ایران، انتخابات آزاد یا کسب قهرآمیز قدرت، انتخابات آزاد یا جنگ و فروپاشی، دیسکور «انتخابات آزاد» خود را سیاست ورز تر از «سیاست ورزی»، دموکرات تر از «دموکراسی» و حقیقی تر از «حقیقت» می پندارد و می نمایاند. و این در حالی است که به واقع، ویژگی اصلی آن، ساده انگاری، مطلق گویی و لفاظی گری فریبنده است. دِماگوژی است به معنای اصیل یونانی آن یعنی پوپولییسم. توهم انگیز و پر ابهام است. مماشات طلب با جمهوری اسلامی و دین سالاری در ایران است. مماشات طلب با اصلاح طلبان حکومتی سابق است. تقدیس گرا و افسانه سرا است.>>>
بچههای دههء شصت،یک ارتش یک دست، نیرومندوهماهنگبچه هاي دهه شصت با ديدن اين تصوير فوق گريه مي کنند! ما مثل هم بزرگ شدیم، همه ما توپ پلاستیکی و پفک کامَک و شامپو داروگر تخم مرغی و پسر شجاع داشتیم! همه ما ماشینهای یکسانی میدیدیم، معمولا چند نفر در یک فامیل ماشین شخصی داشتند. کارتونها مثل هم بود. معلمهای مدرسه در همه مدرسهها حرفهای یکسان میزدند و همه ما نمازهای اجباری مدرسه را به یاد میآوریم. تفریحات و بازیهای کودکی همه ما مثل هم بود. خلاصه یک نسل یکدست و هماهنگ بودیم که به دلیل محدودیت امکانات و فشار فرهنگی حکومت برای تبلیغات فرهنگی و مذهبی ایجاد شده بود. شاید به ندرت بتوان شاهد وقوع چنین اتفاقی برای کودکان یک کشور به بزرگی ایران بود. اما جالب این است که همه ما به یکباره بیدار شدیم! همه ما با هم آن حس نوستالژیک را با گذاشتن عکس توپ پلاستیکی در وبلاگ و وب سایتها و گوشیهای موبایلمان ستودیم! واکنون هم همگی با هم مهیای تغییرشدهایم! ما یک ارتش نیرومند یکدست و هماهنگ هستیم که به شکلی باور نکردنی گفتهها و حتی ناگفتههای همدیگر را درک میکنیم. باید اعتراف کرد که این هماهنگی بیش از هرچیز مدیون شرایط یکسان ما در گذشته است. در واقع آن بذری که جمهوری اسلامی برای یکدست کردن نسل جدید پاشید اکنون به ثمر نشسته است. البته فقط همین یکدست بودن حاصل شده است. در واقع این موضوع پیش بینی نشده بود که ممکن است این نسل، همه با هم متوجه شوند که آن شعارهای صبحگاه در مدرسه و برگهای که مدیر از روی آن میخواند خیانتی است در حق آنها! قصد ندارم بیش از این به موضوع بپردازم. بچههای دهه شصت حرف یکدیگر را خوب متوجه میشوند. سایرین هم حتما متوجه این تفاوت خاص در نسلی که بچگیهای قربانی شدهاش را به گونهای مقدس و همراه با حس ترحم میستاید، شدهاند. این ارتش نیرومند مهیای بازسازی میهن است. آرزوی من این است که قبل از اینکه نسل قبل، کار میهن را یکسره کند و میخهای آخر را بر تابوت اخلاق و انسانیت و آبادانی در ایران بزند، فرصت این بازسازی ایجاد شود.
شکاف های درونی وفزاینده رژیم در میان پایگاه دانشجوئی اش بازتاب یافته و آنها را به رقابت و مقابله با یکدیگر می کشاند و همین جدال ها به نوبه خود فرصت مناسبی برای بهره گیری از این شکاف ها بسود حرکت و حضور مستقل دانشجوئی فراهم می کند. بدیهی است که خود دانشجویان در صحنه عمل بهتر از هر کسی قادر به تشخیص و بهره برداری از آن بسود تحکیم صفوف خود و آشفتن صفوف حریف هستند. ماهیت این تضادها تصرف انحصاری فضاهای دانشگاهی در راستای پیش برد سیاست واحد ضدانقلاب فرهنگی و واپسگرایانه توسط هرکدام از آنها است. درکنار فرصت فوق، تشدید شکاف بین رژیم ومردم وهم چنین تنش های بین المللی نیز به نوبه خود فرصت های تازه ای را برای نفس کشیدن جنبش دانشجوئی در زیر سرکوب مستمر و سختی که با آن مواجه است بوجود می آورد.>>>
طبق گزارش خانم ساغر کسرائی از ويرجينيا، هفتهء گذشته هشتمين انجمن سکولارهای سبز در ايالت ويرجينا در شمال شرقی آمريکا آغاز بکار کرده و بزودی نخشتين گردهمائی عمومی آن برگزار خواهد شد. مطابق خبر واصله از شهر ونکوور کانادا، انجمن سکولارهای سبز اين شهر در روز يکشنبه 31 اکتبر، با سخنرانی دکتر اسماعيل نوری علا آغاز بکار خواهد کرد. همچنين از شهر هوستون در ايالت تکزاس آمريکا خبر داده اند که انجمن اين شهر نير در حال تأسيس است و بزودی اعلام موجوديت خواهد کرد. اين فيلم، بکارگردانی آرمان نجم، رئيس انجمن سکولارهای سبز در برلين، هفتهء گذشته بطور همزمان در برلين و ساکرامنتو به نمايش گذاشته شد. مجری و ميزبان اين دو جلسه انجمن های سکولارهای سبز در اين شهرها بودند. روز يکشنبهء گذشته نيز به همت انجمن سکولارهای سبز تورنتو اين فيلم در اين شهر به نمايش گذاشته شد که گزارش آقای سعيد چوبک از اين گردهمائی را در زير می خوانيد. قرار است بزودی تاريخ نمايش اين فيلم در واشنگتن، فرزنو و ويرجينيا نيز بوسيله مسئولان انجمن های اين مراکز اعلام شود.
بقيه در ستون مقابل
|
خليفه و سلطان! مقاله ای که پيش روی شما است، درست يک سال پيش منتشر شده و اکنون با تجديد نظرهائی ديگرباره به دست انتشار سپرده می شود. دليل اين نشر مجدد نشان دادن اقتدار نظريه های علوم اجتماعی است که گاه با شدت و قدرتی همسان قوانين علوم فيزيکی عمل کرده و به ما اجازه می دهند تا از گشودگی و رخنهء باريکی که علم در ديوار زمان ايجاد می کند، به مدد مطالعهء گذشته، آيندهء نه چندان دور را تصور کرده و در مورد آن به تخيل بنشينيم. از اين منظر که بنگريم، حکايت آيت الله خامنه ای و محمود احمدی نژاد بازآفرينی وضعيتی است که در تاريخ اسلام سابقه بلند دارد.>>>
آقای مهدی جلالی چه میزان درد اسلام دارند؟ چه خوب شد که ملی گرائی از نوع مشائی اش سبب شد که شما دیدگاهی دیگر نسبت به سکولاریسم پیدا کنید و آن را از بیخ زهری قتال برای کشور مسلمان ایران بشناسید. و آن ذره تردید را هم اگر داشتید، به یقین تبدیل کردید. من گرچه شما را به «ملی بودن و وطن پرستی» می شناختم، اما به همان قیاس از باورمندی تان به اسلام و تشیّع آگاهم. به این جهات تقاضا می کنم بفرمائید چرا سکولاریسم برای ایران آینده زیانبار است؛ و علت دشمنی شما با این راه و روش کشورداری و اجتماعی چیست؟>>> پوتین ایران کیست؟ «پوتین» ایران در کشاکش جنگ قدرت از جمله بین هواداران «اسلامیت» و طرفداران «ایرانیت» از زهدان بویناک جمهوری اسلامی در حال زاده شدن است. روند جاری، در حال راندن کشور از دیکتاتوری نعلین به زیر دیکتاتوری «پوتین» است. فرهنگ خودبزرگبین و نژادپرست جمهوری اسلامی در حال گسترش به عرصه مفاهیم ملی است. روسیه در ایران تنها «نیروگاه» بوشهر را «راهاندازی» نکرده است! این «روحانیت» خواهد رفت، همان گونه که آن کمونیستها در روسیه رفتند، ولی دمکراسی و لیبرالیسم نخواهد آمد، همان گونه که در روسیه نیامد. به راستی، «پوتین» ایران از کدام صف است: اصولگرایان یا اصلاحطلبان؟! >>>
آینده ایران را چگونه میبینید؟ اگر به مطالبات مردم در قالب جنبش سبز توجه کنیم، خواسته ها ی مردم به اين شرح است: الف( تحقق حاکمیت ملی از طریق انتخابات آزاد؛ ) رفع تبعیض در همه موارد به هر شکل ممکن از جمله برابری حقوق زن و مرد و نیز در فردای آزدی ایران، اقلیتی به نام بهایی، سنی، آسوری، زرتشتی، کلیمی... بی معنی خواهد بود؛ ج) تغییر بنیادین رژیم و برقراری سیستمی سکولار بر بنیاد منشور جهانی حقوق بشر. و تا زمانی که مطالبات فوق بر آورده نشده است، جنبش با تمام وجود حضور دارد. >>>
ایران وطن ماست اگر میتوانیم از حقوق برابر مردم صحبت کنیم، اگر اعم از ترک و لر و فارس و بلوچ و عرب در همان روز پای صندوقهای رأی میرویم، اگر میتوانیم بخواهیم که رأی مردم منبع مشروعیت به شمار آید، اگر فارغ از تمامی تفاوتهایمان لحظات سربلندی کشور را جشن میگیریم و اگر اعم از شیعه و سنی و مسیحی و کلیمی آرزوی سعادت ملت ایران را داریم، همه و همه به این دلیل است که ایران وطن ماست. بدون شناسایی این وطن و بدون رعایت این برابری، نه ترسیم چشماندازی برای عدالت ممکن است و نه زمینهای وجود دارد برای احترام به حقوق اساسی ملت.>>>
در راستای اسلامیزه کردن کشور به منظور تحقق خواست خمینی چیزی به نام "پاک سازی" باب شد. پاک سازی اسم رمز اخراج کردن کارمندان رژیم پیشین بود. در این مسیر، وزارت امور خارجه به لحاظ بیشترین مرابطات با دنیای بیرون مورد بیشترین هجوم قرار گرفت. به جرات میتوان گفت بیش از نود درصد کارکنان این وزارت خانه مورد "اظهار لطف" خمینی واقع شدند. درست به خاطر دارم در سال 1991 هنگامیکه مخفیانه نشریه "نیمروز" را در ژنو ابتیاع میکردم، صاحب آن مغازه کسی نبود جز کارمند "سابق" وزارت امور خارجه.>>> شرکت اعضاء انجمن سکولارهای سبز تورنتو، دنور، و واشنگتن روز گذشته عده ای از اعضاء انجمن سکولارهای سبز تورنتوی کانادا و دنور و واشنگتن آمريکا به نيويورک سفر کردند تا در کنار ديگر هموطنان خود و از طرف کليهء همپيوندان خود در شبکهء سکولارهای سبز ايران در تظاهرات عليه حضور احمدی نژاد در سازمان ملل شرکت کننده. آنها با پوشيدن تی شرت مخصوص شبکه و در دست پرچم و بنر انجمن و شبکه که جملهء «ما ايرانی بی تبعيض می خواهيم» بر آن نقش بسته بود، کوشيدند تا نظر رسانه های گروهی حاضر در محل را به اين نکته که احمدی نژاد نمی تواند معرف ملت ايران باشد جلب کنند.
سايت اينترنتی انجمن سکولارهای سبز تورنتو آغاز بکار کرد
از مجموعهء «در پيشگاه فرهنگ»برنامهء تلويزيونی ـ دورهء جديد ـ برنامهء شمارهء 10 بخش اول ـ کافکا در ايران می گردد شکوه ميرزادگی>>> بخش دوم ـ خليقه و سلطان >>> همراه با فايل کوچک صدا برای دانلود خانم هيلاری کلينتون اخيراً در سفر به اسرائيل گفته است: «چشم امید من تنها به رهبران روحانی و مدنی ایران است که بکوشند تا قدرت خود را حفظ کنند و مانع قدرتگرفتن نظامیان شوند». اين اظهارات عمق بي اطلاعي و نا آگاهي مسئولين آمريكايي را از آرايش سياسي قدرت در ايران و توازن نيروها و ساختار جمهوري اسلامي نشان مي دهد. حكومت اسلامي يك ساختار متصلب و محدود سياسي دارد كه يك ولي فقيه غير پاسخگو و پرقدرت آن را هدايت مي كند. از همان سال 57 پايه جمهوري اسلامي بر دو اساس قرار داده شده: اول سوءاستفاده از احساسات مذهبي مردم و استفاده كاملاً ابزاري از دين و، دوم، استفاده از نيروي سركوب و رعب با استفاده از قواي قهريه. حال چگونه است خانم كلينتون ديكتاتوري مذهبي را از ديكتاتوري نظامي بهتر مي داند؟ اساساً آيا در جمهوري اسلامي تفكيكي بين فضاي پليسي و تحميق مذهبي وجود دارد؟ اين موضوع كه ايران دارد به طرف ديكتاتوري نظامي مي رود حرف درست طرح شده ای نيست. از روز تاسيس حکومت اسلامي آنچه همگان شاهدش بوديم "طناب دار"، "تهديدهاي مكرر خميني"، "تيرباران هاي وسيع"، "اعدام هاي دسته جمعي"، "زندان هاي طويل المدت"، "كتك زدن و كشتن مردم در كف خيابان ها" و مانند اينها بوده. آيا تراژدي سال 67 هم تقصير احمدي نژاد و مشايي است؟ آيا مشايي و احمدي نژاد سفارت آمريكا را اشغال كردند و گروگانگيري نمودند؟ آيا خانم كلينتون هنوز سرشت و ماهيت جمهوري اسلامي را نشناخته است؟ اگر نشناخته همين نشان مي دهد که سياست مدار بي كفايتي است و اگر با شناخت صحبت مي كند نشان مي دهد به ارزش هاي آمريكايي كه يكي از آنها دمكراسي است وفادار نيست. به نظر من دغدغهء هيلاري كلينتون (و كلاً دمكرات ها) ترس از فروپاشي حكومت مذهبي است. به نظر مي رسد شبكه هايي در داخل آمريكا خيلي دوست ندارند ايران سكولار و مدرن اداره شود و خاورميانه آرام گردد و حكومت مذهبي واپسگرا و قرون وسطايي را ترجيح مي دهند. خانم كلينتون با دادن آدرس غلط به مردم هوش كثيري از ايرانيان را دست كم گرفته است. نسخهء خانم كلينتون اين است: "مردم! از ترس احمدي نژاد و سپاه به آخوندها و مرتجعين مذهبي پناه ببريد!"، "از قاتلان دههء 80 به قاتلان دههء 60 پناه ببريد!"،"از مشايي به رفسنجاني رجوع كنيد!" كه بی اختيار انسان ياد آن شعر ناصر خسرو مي افتد که: «از شاه زي فقيه چنان بود رفتنم / كز بيم مور در دهن اژدها شدم!»
متعاقب سخنان اخیر هیلاری کلینتون! از نويسندگان طرفدار احمدی نژاد در مشهد از مخابرهی «پیام محرک، روحیهبخش و دلگرمکنندهی هیلاری کیلینتون برای رهبران روحانی ایران» [درحین مصاحبهای با تلویزیون ای.بی.سی در اورشلیم؛ که طی آن گفته بود «چشم امید من تنها به رهبران روحانی و مدنی ایران است که بکوشند تا قدرت خود را حفظ کنند و مانع قدرتگرفتن نظامیان شوند»]، «رهبران سبز دینی» و رسانه هاشان فقط به بيست و چهار ساعت زمان نیاز داشتند تا هجوم تبلیغاتی تازهای علیه رقبای خود (نظامیان ـ دانشگاهیان حاکم) تدارک ببینند. به عنوان نخستین شخص، سیدمحمد خاتمی به صحنه آمد و در جریان دیدار با چند دانشجوی عضو یک انجمن اسلامی، گفت: «(همینکه) کسی طرفداری از دموکراسی و جامعه مدنی میکند؛ "چماقها" بلند میشوند و میگویند اینها غربزدهاند. خطاب به آنها میگویم که: نه! این شمائید که منحرفید و اشکال دارید. اشکال در بینش و برداشت فاشیستی و توتالیتاریستی از اسلام است، در حالی که ما بینش علوی از اسلام داریم و به آن افتخار میکنیم!»>>>
دربارهء طرح یک دست سازی حاکمیت هر چند که سرکوب و خفقان و شکنجه و اعدام، فعلا مردم را از اعتراض های خیابانی بازداشته، اما اختلافات و شکاف های حاکمیت فروکش نکرده است. علت اصلی تعمیق شکاف های درون حاکمیت، ارائه راه حل های مختلف برای برون رفت حکومت از بحران موجود و دعوا بر سر تقسیم قدرت است. بنابراین، هر چه بحران های اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیک کشور عمیق تر می شود حاکمیت نیز بیش تر دچار تفرقه می گردد در این میان مهم است که مردم نه دنبال این و یا آن جناح حکومتی، بلکه در جهت پیش برد اهداف و استراتژی مبارزاتی مستقل خویش حرکت کنند. در اين ميان طرحی که به ویژه از زمان به قدرت رسیدن احمدی نژاد به مرحله اجرا درآمده یک دست سازی حاکمیت است.>>>
شماره 905 ـ دوشنبه 29 شهريور 1389 ـ 20 سپتامبر 2010
رییس موزه ی وحشت حکومت اسلامی در سازمان ملل
"احمدی نژاد رئیس جمهور ایران نیست" برخی از ایرانیان مقیم شمال کالیفرنیا
در گذار از رهبری «شخصیت محور» به رهبری «برنامه محور»
لزوم احساس مسئولیت همگانی در قبال میهن
کمک یک کوتوله سیاسی به نجات ملت ایران درويش رنجبر ـ عضو کمپین سفارت سبز
در رد ادعاهای بی اساس استاندار تهران (توبه فـرمایان چـرا خود توبه کمتر میکنند؟)
اخبار شبکه جهانی سکولارهای سبز وجدان تاریخی مردم باید بیدار بماند گفتوگو با آرمان نجم، کارگردان فیلم «ترور در برلین»
معادله در مجلس خبرگان ـ سوء برداشت ـ فدوی و شغل خطرناک اش حميد رضا رحيمی
آدرس اسلام رحمانی در بن بست مجلس خبرگان رهبری
مطالبی دربارهء جدال نظاميان احمدی نژادی و روحانيون هاشمی بنياد جنبشسبز اصلاحات رابه ورطهء نابودی کشانده تفسيری بر اين سخنان از وبلاگ «انديشه»>>> ؤ بیانیهء مجمع روحانیون مبارز دربارهء ادعاهای «مقام نظامی- امنیتی» نگرانیهای خبرگان: عفاف، حجاب، ملیگراییمتن کامل بیانیه هشتمین نشست دوره چهارم، مجلس خبرگان رهبری
شماره 904 جمعه 26 شهريور 1389 ـ 17 سپتامبر 2010
ناسيوناليسم واقعی فقط سکولار است جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
تیم محمود احمدی نژاد - اسفندیار رحیم مشایی
اعدامهای همه ماهها، همه سالها...
استفادهء ابزاری از قرآن و از آتش زدن قرآن!
ايران 25 ميليون دلار به حزب حاکم ترکيه کمک می کند نوشتهء «دان کافلين» در نشريهء «تلگراف» چاپ لندن>>>
دیسکور «انتخابات آزاد» در جمهوری اسلامی ایران واقعیت ها، ابهام ها، پندارها و افسانه ها
نامه سرگشاده به نمايندگان ملل متحد دربارهء حضور احمدی نژاد در جلسهء مجمع عمومی سازمان ملل
شماره 903 ـ چهارشنبه 24 شهريور 1389 ـ 15 سپتامبر 2010
از نگاه يک زن ترکيه، پس از رفراندوم اصلاح قانون اساسی اش
نوادگان آتاتورك و فرزندان كورش!
اصلاحاتی در برابر نظامیان
ترکيه؟
همه پرسی در ترکيه برای انتخاب بدبختی
شکوه ميرزادگی ـ اسماعيل نوری علا (١٣٨٩-1325) اطلاعیه کانون نویسندگان ایران (در تبعید)
«ایرانیت و اسلامیت» دیگر شعار ملیون نمی تواند باشد!
مهندسی امر قدسی در حکومت اسلامگرا
حضور احمدی نژاد را در سازمان ملل محکوم کنیم
جنبش دموکراسی خواهی ايرانيان معطوف به نظامی دموکراتيک، کثرت گرا، سکولار و ملتزم به حقوق بشر است سخنان اکبر گنجی در مراسم دريافت جايزه قهرمان آزادی مطبوعات
شماره 902 ـ دوشنبه 22 شهريور 1389 ـ 13 سپتامبر 2010
طلوع خورشید منشور کورش در ایران
در سالگرد 11 سپتامبر، اسلام خمینی از اسلام طالبان خطرناک تر است
این دادگاه صلاحیت قانونی ندارد
همبستگی ملی برای دموکراسی و حقوق انسان ها مفهوم اجتماعی همبستگی ملی در فرآیند تاریخ
جدایی دین از سیاست، یا استقلال نهاد دین از نهاد سیاست؟
مُغول ها، مافیای حکومتی در ایران، همانندی ها و ناهمانندی ها
تبادل نظرهائی اينترنتی دربارهء طرح «کميتهء غيرسياسی تدارکاتی» برای تشکيل «کنگرهء ملی ايرانيان»
پرسش نامقول! ـ دستگرمی ـ سئوالات کنکور ـ محصولات زنده! حميد رضا رحيمی
|
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== =========== =========== =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== ===========
بقيه از ستون مقابل
روز یکشنبه ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۰ ، فیلم ترور در برلین به کارگردانی آقای آرمان نجم ،که مستندی از حادثه ترور سران کرد در رستوران میکونوس برلین ،در سال 1992 توسط عوامل ترور جمهوری اسلامی انجام شده بود، در شهر تورونتو کانادا و با دعوت سکولارهای سبز تورنتو و با پشتیبانی خانه کرد تورنتو در سالن play house theater به نمایش گذارده شد. این برنامه با سرود (ای ایران) و سرود کردستان و یک دقیقه سکوت به احترام جانباختگان این حادثه، در ساعت ۴ بعد از ظهر آغاز شد. سپس آقای دکتر فرخ زندی (رئیس انجمن سکولارهای سبز تورنتو) ضمن خوشامد گویی به حاضران، در سخنان خود به نکاتی چند از اهداف سکولارهای سبز اشاره کردند. دیگر سخنران این برنامه آقای دکتر فریدون رحمانی (رئیس خانه کرد تورنتو) بودند که از حضور کردهای ساکن تورنتو در این برنامه قدردانی کردند. در ادامه برنامه آقای محمد صدیق ابراهیمی (از حزب دموکرات کردستان ایران - شاخه تورنتو) متن نامه حزب دموکرات کردستان ایران را به خاطر این گرد همایی خواندند. بعد از ان دو قطعه موسیقی سنتی کردستان توسط گروه خانهء کرد تورنتو به اجرا در آمد. پس از آن فیلم ترور در برلین بر پرده نمایش قرار گرفت که مورد توجه حاضران در سالن قرار گرفت. این برنامه با استقبال بسیار با شکوه ایرانیان ساکن تورنتو مواجه شد و در پایان حاضران در سالن نمایش با تشویق برگزار کنندگان ، رضایت خود را از نمایش این فیلم در تورنتو ابراز داشتند. (پيوند به اصل خبر>>>)
محمود احمدی نژاد در گفت و گویی با ارگان رسمی دولت - ایران - به بیان دیدگاه های خوددر امور مختلف پرداخت که شاید مهم ترین و جنجالی ترین بخش از سخنان وی ، تفسیر جدید او از جمله معروف امام خمینی(ره) بود که مجلس را در رأس همه امور معرفی کرده اند. او با اشاره به بحث استقلال قوا از يكديگر خاطرنشان كرد: «بعضيها استقلال قوا را فقط براي قوه مقننه و قوه قضائيه ميخواهند. اتفاقاً قوه مجريه، قوه اول كشور است، بعضيها يك جمله حضرت امام(ره) را متعلق به زماني كه نظام ما پارلماني بوده برجسته ميكنند، آن زمان رئيسجمهور مسئول اداره كشور نبوده بلكه نخستوزير مسئول اداره كشور بوده كه از طريق مجلس انتخاب ميشده است. آن موقع مجلس بالاترين بود. اكنون در قانون اساسي قوه مجريه بار اصلي اداره كشور را بر دوش دارد و قواي ديگر بايد كمكش كنند. ضمن اينكه در قوه مجريه، جايگاهي است بهنام رياست جمهوري. رئيس جمهوري علاوه بر اينكه رئيس جمهور هست، رئيس دولت هم هست. رئيس جمهور بعد از رهبري بالاترين مقام كشور است، رئيس جمهور مجري قانون اساسي هم هست، اين ديگر به استقلال قوا ربطي ندارد. مردم رأي مستقيم ميدهند، رئيسجمهور كه انتخاب ميشود، رئيس دولت است، رئيس قوه مجريه است، اين يك قوه مستقل است. علاوه بر اينها رئيسجمهور مجري قانون اساسي هم است، مسئول امور اداري، برنامه، بودجه و استخدامي كشور شخص رئيس جمهور است. يعني ساير قوا هم اگر بخواهند كار برنامه، بودجه، استخدامي و اداري داشته باشند مسئولش رئيسجمهور است. معناي اين موضوع، دخالت در قوا و نقض استقلال قوا نيست.
کوروش و برخی شاهان دیگر مثل شاه عباس در راس زمانی خود خدماتی داشته و نقاط منفی هم داشتند؛ اما مقصود شما از این برجستگیها چیست؟ ما که در مکتب خود حضرت رسول محمد مصطفی (ص) را داریم و امام علی (ع) را داریم که حکومت کردند و الگوهای معصوم ما هستند چرا از اینها نمیگویید و راجع به کوروش حرف میزنیم؟ اگر نگاهی به شرایط بین المللی داشته باشیم هیچگاه این حرف ها را نمی زنیم؛ چرا که امروز مردم سالاری دینی بارور کننده اندیشه ها است. منشور کوروش حاوی نکات مثبت زیادی است اما ما هنگامی که نامه ها و فرمایشات امام علی (ع) در نهج البلاغه و نامه به مالک اشتر را مرور می کنیم می بینیم فرمایشات امام علی (ع) دارای مسائل انسانی و حقوق بشری ژرفی است و متاسفانه به آنها اشاره نمی شود. >>>
کوروش موحد نبود و مردم بابل را علي مطهري، فرزند آيت الله مطهری، نمايندهء مجلس شورای اسلامی، در نامهاي سرگشاده كه خبرگزاري ايلنا آن را منتشر كرده، در انتقاد از تجليل احمدی نژاد از کورش نوشت: «سخنان جنابعالی در مصاحبه زنده با شبکه خبر سیما در واقع تبیین دوباره تز مکتب ایران به جای مکتب اسلام بود... برخی برنامههای روزهای اخیر مانند چفیه انداختن به گردن کوروش نمادین، نیز این ظن قوی را تقویت میکند... بدیهی است که سخن گفتن از ایران باستان و شخصیتهای آن دوره مانند کوروش در ذات خود اشکالی ندارد، اما در جایی و فرصتی مانند مجمع عمومی سازمان ملل، سخن راندن از تمدن ایران باستان به جای تمدن اسلامی و تبیین منشور حقوق بشر کوروش به جای حقوق بشر مورد نظر اسلام، آنهم توسط مقام اول اجرایی نظام جمهوری اسلامی که منادی احیای تمدن بزرگ اسلامی است، گذشته از کج سلیقگی، حاکی از یک تز و پروژه در زمینه سیاست خارجی و داخلی است که البته آثار منفی زیادی از نظرصدور انقلاب اسلامی و نیز سرخوردگی اقشار متدین و حامی اصلی انقلاب که فرزندان خود را جز برای اسلام و تحقق آرمانهای اسلامی فدا نکردند خواهد داشت... در منشور کوروش نقاط مثبت نیز وجود دارد، اما اولا موحد بودن کوروش مورد تردید است و به هر حال وی متدین به دین رسمی زمان خود نبوده است ثانیا رفتار وی با مردم بابِل با سیره انبیاء سازگار نبوده است. کوروش پس از فتح بابل ، مردم بت پرست را به نام آزادی عقیده در بتپرستی خود آزاد گذاشت و این یعنی آزادی عقیده به سبک غربی، در حالی که ابراهیم خلیل در زمانی که مردم از شهر خارج شده بودند وارد بتخانه شد و همه بتها را شکست مگر بت بزرگ، و تبر را به گردن او انداخت و وقتی مردم از او سئوال کردند گفت کار بت بزرگ است و باعث شد که مردم به فطرت الهی خود باز گردند دست از بت پرستی برداشته به توحید باز گردند و پیامبر اسلام نیز پس از فتح مکه اولین کاری که انجام داد این بود که وارد کعبه شد و همه بت ها را به دست علی علیهالسلام شکست... اینجانب برادرانه و مشفقانه به جناب عالی نصیحت میکنم که برخی مواضع شما که با اساس اسلام سروکار دارد مانند آنچه در مساله عفاف و حجاب اتفاق افتاد و آنچه در موضوع مکتب ایران رخ میدهد و به رغم مخالفت علمای بزرگ بر آنها اصرار می ورزید، جایگاه شما را در میان توده مردم و اقشار متدین تنزل خواهد داد و تا حدودی تنزل داده است. رای مردم به شما رای به اسلام و حمایت از رهبری است، اگر بر این گونه مواضع خود پافشاری کنید به زودی پایگاه مردمی خود را از دست خواهید داد و به اقشار سهل انگار نسبت به دین نیز نمیتوان تکیه کرد.» >>>
|
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |