|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | کورش از تهران | English Section آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس ها و کاريکاتورهای انتخابی |
||
جمعه 19 شهريور 1389
مردار خواری که از گوشت خويش می خورد
دربارهء کميتهء تدارکاتی بنظر من، کارائی يک «کميتهء غيرسياسی تدارکات، برای تشکيل کنگرهء ملی ايرانيان» بستگی به آن دارد که اعضاء اين کميته، در انظار ديگران، «حقانيت ِ» کار (يا «مأموريت ِ») خود را از کجا بدست می آورند. بعبارت ديگر، کسانی که دور هم جمع می شوند تا کميته ای اين چنين را بر پا کنند بايد نشان دهند که از کدام «سرچشمهء اجتماعی» مأموريت يافته اند و چرا اين «سرچشمه» خود می تواند منشاء و منبع حقانيت اين کميته باشد. تنها در صورت قبولاندن حقانيت اين مأموريت به عموم ايرانيان است که می توان به نتيجهء کار اميدوار بود... >>>
ظاهراً مسافرت های نمایندگان ریز و درشت اصلاح طلبان فرنگ نشین به ایالات متحده و مذاكره با گروه های نو محافظه كار و شركت در انواع و اقسام كنفرانس های آنان مؤثر افتاده و باعث شده تا نیروی گروه اخیر برای پشتیبانی از نمایندگان تسخیری جنبش سبز بسیج بشود. این از جهیزیهء نومحافظه كاران. در مقابل، این سؤال پیش میاید كه پس اصلاح طلبان محترم چه چیزی دارند كه در برابر پشتیبانی دریافت شده عرضه كنند؟ فقط یك چیز! و آن همراهی با سیاست آمریكا و اسرائیل است در منطقه، بخصوص با در نظر گرفتن اینكه اولی تابع دومی است. >>>
در استبدادی و مطلقه بودن حکومت جمهوری اسلامی شکی نيست. هيچ شاهدی عليه اين مدعا وجود ندارد بلکه شواهد تاييد کنندهی آن هزارانند. در عين حال به خاطر گستردگی دستگاه دولت در ايران، روزانه هزاران و شايد ده ها هزار تصميم در اين دستگاه استبدادی، غير پاسخگو، غير شفاف و ناکارآمد گرفته می شود که به جای حل مشکلات بر مصائب و رنجهای مردم می افزايند. اکنون پرسش آن است که در پشت صحنهی تصميم گيری در جمهوری اسلامی چه می گذرد که به چنين نتايجی می انجامد؟ چگونه مقامات به يک نوع تصميم گيری می رسند يا به يک نوع تصميم گيری نمی رسند؟ پی بردن به اين موضوع بالاخص در حوزهی مسائل امنيتی و سرکوبها که با جان مردم سروکار دارند و تصميمات اقتصادی و اجتماعی اهميت پيدا می کند.>>>
انتخابات آزاد، تضمین پیش شرط ها از منظر من جنبش سبز فرزند مبارزهٔ ملت برای آزادی انتخابات است، که دیوار های سکوت را در هم شکست و اعتراض آشکار خود را علیه دیکتاتوری بیان کرد. اما اعتقاد دارم طول عمر دیکتاتوری در هر جامعه به نسبت فرهنگ، تاریخ و تمدن آن ارزیابی می شود، مردم ایران بیش از ظرفیت بالقوه خود دیکتاتوری را تحمل کرده اند. این نیروی اعتراضی و انتقادی به هر روی باید ظهور خود را به حاکمیت و حتی به دنیا نشان می داد. این یک خیزش بود که در شرایط انتخابات دوره دهم بوجود آمد به نظر من می توانست به بهانهء دیگری نیز انجام پذیرد.>>>
رئوس نظريه فكوهي درباره سياستهاي فرهنگي و تحولات آن چنين است: مسئولان دولتی باید بدانند که جامعه اصل است و نه قدرت. مهمترين تغییرات اساسی حاصل از انقلاب؛ اجتماعی شدن شدید و شتاب یافته زنان و به وجود آمدن جامعهای است که زنان در آن حضوری دائم و همه جانبه دارند او تاكيد دارد كه؛ اين جامعه را نمیتوان به همان شیوههایی اداره کرد که یک جامعه کاملا مردانه را. از نگاه وي، واقعيت فرهنگ جامعه با سلسله مراتبی کردن و پاسخ های ایدئولوژیک و سختگیرانه كاملا مغاير است. سیستم آمرانهای اين بار اتفاقا کل یک سیستم را با توهم و تصور و ادعای اینکه درحال محافظت و تقویت آن است؛ به سوی نابودی ميبرد...>>>
بسیار بعید می نماید که با وجود منافع هنگفت و عدیده ای که از وجود کانون تنش در منطقه حسّاس خاورمیانه عاید هیئت مدیره و سهامداران عمدهء شرکت سهامی ریاکاری می شود، اینان به برقراری صلحی واقعی و همزیستی مسالمت آمیز دو کشور فلسطین و اسراییل در کنار یکدیگر رضایت دهند. به نظر نگارنده، چنین امری را تنها در صورتی می توان محتمل دانست که نفع برندگان در انتقال "کانون تنش" به نقطه ای دیگر سود بیشتری ببینند و براین مبنا هدف های راهبردی خود را تغییر دهند. آنچه که اکنون در عراق و افغانستان و پاکستان می گدرد و خواب هایی که یقیناً برای میهن ما دیده شده، شاید گره کور مناقشه اسراییل و فلسطین را با زدن گره کورتری درجایی دیگر باز کند!>>>
در آماري كه جرس اخيراً از مصاحبه شدگان اين سايت منتشر كرده بود، نشان مي داد بيش از نيمي از مصاحبه ها با هموطنان سكولار بوده و كمتر از يك سوم آن با اهالي جرس، آن هم در سالگرد تولدش، گفتگو شده است. اين تازه مصاحبه هاست، اگر به آمار مقالات نيز مراجعه كنيد ، اين نسبت را چه بسا بيشتر ببينيد... اين قلم در سال هاي گذشته به كرات نوشته هاي ناقابلي را براي برخي سايت ها ارسال كرده است، اما بجز مواردي كه واسطه و توصيه اي در كار بوده است، در بقيه موارد منتقدين محترم از همين حق منطقي استفاده كرده و برخورد دگرانديشي كرده اند. گله كه ندارم هيچ، ازآن موارد استثنا هم ممنونم. به اميد روزي كه هواي بام رسانه هاي ما هم يكي شود!>>>
سوال اینجانب، نسل اینجانب، نسل قبلی اینجانب و نسل بعدی اینجانب از شما دوستان که درد اسلام دارید و سکولاریسم را سد راه افکارتان می بینید، این است که چرا قبل از اینکه خودتان را عجولانه بداخل حوزهء سیاست پرتاب کنید و مجدانه به دنبال قدرت بدوید، نخست سعی نمی کنید که در سکون و آرامش فکری، و البته با نیتی پاک، این مجموعه تفکرات را از پیرایه ها و پلیدی هائی که دورش را گرفته پاک کنید، و آنگاه کمر به فروش آن به دیگران ببندید؟ بطور قطع آنوقت مشتریان افکارتان هم، هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی، با امروز فرق خواهند کرد!>>>
نگرانی رهبر ازرویارویی ملت ودولت آینده آبستن حوادثی است که بر بستر انواع مطالبات انباشت شدۀ اقتصادی و سیاسی نمودار خواهند شد: عاملان این "حوادث" کسانی هستند که بیشترین صدمات یک دورۀ سی ساله از بن بست اقتصادی را تجربه کرده اند. یعنی: طبقات متوسط شهری و در رأس شان جوانان و زنان بیکار و بدون آیندۀ روشن که دیگر قادر به معنای کردن هستی فردی و اجتماعی شان در قالب های دست و پاگیر موجود نیستند. به اینان می توان حتا به ترتیب اهمیت، فعالان ورشکستۀ بخش خصوصی، اصناف و به ویژه کسبۀ خرد را افزود که نوعاً زیان های وضع حاضر را متحمل شده اند.>>>
در نامهء سرگشاده به دبيرکل سازمان ملل از طرف جبههء ملی ایران در اروپا و امریکا>>> جناب آقای بان کی مون. جمهوری اسلامی با به وجود آوردن بحران هسته ای مشکلات و نگرانی های فزاينده ای برای دولت ها و ملل جهان به وجود آورده است که می تواند عواقب وخیم و غير قابل پيش بينی در منطقه و جهان داشته باشد. جبههء ملی ایران در خارج از کشور در ماه گذشته با ارسال نامه ای به رئیس جمهور آمریکا مراتب نگرانی خود و ملت ايران را ازحمله نظامی به ایران ابراز داشته است که این در ضمیمه نامه به حضور آن جناب ارسال ميگردد. علاوه بر بحران خارجی، در داخل کشور نیز شهروندان ایران زیر شدید ترین ستم و بیداد قرار دارند. کشتار های خیابانی آزادیخواهانی چون ندا آقا سلطان٬ قتل مستمر زندانیان سیاسی در زندان های رژیم، به ویژه پس از انتخابات سال گذشته تاکنون که دو زندانی به نام های محسن بیک وند و کاوه کردی در همين هفته در زندان های جمهوری اسلامی به قتل رسیدند٬ وضعیت پزشکی وخیم صد ها زندانی سیاسی از جمله ارژنگ داوودی٬ عیسی سحرخیز و آیت الله بروجردی و..، اتهامات بی اساس و بدون دليل و احکام ناعادلانه برای فعالین حقوق بشری چون خانم شیوا نظرآهاری٬ مجازات های غیر انسانی چون سنگسار و قطع اعضاء بدن برای زندانیان عادی مثل خانم سکینه آشتیانی، دستگیری و آزار وکلای مدافع زندانیان همچون خانم نسرین ستوده٬ ایران را تبدیل به زندانی دهشتناک برای همهء ایرانیان کرده است. در حال حاضر که مردم ايران هيچ مرجعی برای شکايت و رسيدگی به اعمال غير انسانی حکومت ايران ندارند، نياز به حمايت جهانی، به ویژه سازمان ملل متحد که تنها مرجع رسيدگی و کمک به ملل دربند جهان ميباشد دارند. بدين سبب تقاضای ما از آنجناب، به عنوان عالی ترين مقام سازمان ملل متحد، اين است که رسيدگی به نقض حقوق بشر در ایران را به اندازهء بحران اتمی مورد توجه سازمان ملل و شورای امنیت قرار دهيد .در اين راستا تعيين و اعزام فرستادهء ویژه از سوی سازمان ملل متحد به ايران مي تواند گام مهمی در بهبود وضعيت زندانيان سياسی و حقوق مردم ايران باشد. با احترام و سپاس از توجه شما به این مسئله حیاتی. 17 شهریور 1389
تبعیضات علیه زنان بسیار بیشتر از آن چیزی است که در این مجال بتوان به آن پرداخت. چرا که این قشر جامعه ی ایران در چندین سطح مختلف مورد تبعیض قرار گرفته است. کمیته ی رفع تبعیض سازمان ملل از "تبعیضی دو چندان" اسم می برد که نسبت به زنان متعلق به ملیت های ایرانی روا پنداشته می شود. اما تبعیضات علیه این زنان را بایستی یک پله ی دیگر هم افزایش داد و آنرا به این نحو تقسیم نمود: تبعیضاتی که از سوی حکومت ایران بر روی قشر زنان کل ایران اعمال می شود، تبعیضاتی که به دلیل تعلق شان به ملیتی خاص علیه آنها به کار گرفته می شود، و تبعیضات جامعه ی سنتی و مرد سالار ایران، که در بطن فرهنگ این جامعه ریشه دوانده است.>>>
بقيه در ستون مقابل
|
سال سوم ـ شمارهء 902 دوشنبه 22 شهريور 1389 ـ 13 سپتامبر 2010
عليرغم هر نقشه و توطئه ای که گردانندگان حکومت اسلامی، یا حامیانشان در سر دارند، اکنون، همراه با پراکنده شدن عطر کلمات کورش بزرگ در ایران، هر یک ایرانی که به دیدار منشور کورش بزرگ برود، و هر بار که کسی دوباره و چند باره وصفی از گفته های این منشور بگوید و بنویسد، و هر بار که یک ایرانی یک قدم به شناخت فرهنگ خردمدار و زیبای خود نزدیکتر شود ما، ايرانيان، یک قدم به آزادی و نجات نزدیک تریم. مسلماً هجوم گسترده و دائم مردم در چهار ماه آينده برای ديدار از اين بزرگ ترين سند افتخار سرزمین و مليت شان همان نتيجه ای نيست که گردانندگان حکومت اسلامی از انجام اين کار توقع دارند.>>> در سالگرد 11 سپتامبر، اسلام خمینی از اسلام طالبان خطرناک تر است به نظر من از مهمترین دلابل حادثه یازده سپتامبر دست کم گرفتن خطر"اسلام سیاسی"بود. متاسفانه روشنفکران و مسئولین کشورهای غربی آن قدر که نسبت به کمونیسم حساس بودند خطر جهاد گرایی و بنیادگرایی اسلامی را نادیده گرفتند. برخلاف کمونیست ها و فاشیست ها، اسلام سیاسی خطر بیشترش این است که اعمال خود را به متون دینی نسبت می دهد و "نمایندگی از سوی خداوند" برای نجات دنیا بخشی از تفکر بنیادگرایان است. کاری که باور غلط مذهبی انجام می دهد این است که تفکر و هستی انسان ها را مسخ می کند و با وعده دنیایی دیگر و بهشت می تواند جنون فرد را رشد داده و او را به کشتن سایر انسانها ترغیب کند. هنوز بعد از گذشت سه دهه از روی کار آمدن وارثان نواب صفوی و شیخ فضل الله نوری، بسیاری از متفکرین ایرانی و خارجی گمان می کنند نهایتاً می توان با بنیادگرایان جمهوری اسلامی به سازش رسید. جمهوری اسلامی و شبکه هایی مانند القاعده با "هستی و موجودیت" غرب مخالفند نه با"سیاست های" غربی. دشمنی اصلی خمینی با غرب بر سر استعمار و کودتاها و مانند آن نبود، خمینی با مفاهیمی مانند دمکراسی، لیبرالیسم، آزادی بیان و احزاب، روزنامه و رسانه آزاد و حقوق بشر مشکل داشت. آنچه در رسانه های جمهوری اسلامی تبلیغ می شود "نقد غرب" نیست بلکه "انکار تمدن غرب و زیر پرسش بردن موجودیت فعلی دمکراسی غربی" است. نگاه رسانه های غربی و نخبگان غربی به جمهوری اسلامی ایران تا کنون نگاهی ناقص و ناکافی و خوشبینانه بوده. آن چیزی که سران فعلی جمهوری اسلامی را ارضاء می کند یک جنگ تمدنی و مذهبی وسیع است که باعث بی نظمی جهانی گردد. جمهوری اسلامی یک موجودیت دردسر ساز و ضد نظم بین الملل است که خطرش تنها با سقوطش به پایان می رسد. کوتاه آمدن در مقابل چنین طرز تفکر خطرناک و مخربی تنها باعث گسترش حوادثی مانند 11سپتامبر خواهد شد. نسخهء حکومت اسلامی برای دنیا "ناامنی"، "هراس افکنی"، "سیاست تهاجمی" و "نفرت پراکنی" است. همانطور که غرب و نخبگانش تمام تلاش خود را مصروف مبارزه با کمونیسم سیاسی کردند و قبل از آن با فاشیسم به مقابله پرداختند در دورهء کنونی نیز «مبارزهء تئوریک و گفتمانی» با اسلام خمینی و طالبانی لازم به نظر می رسد. خطر اسلام خمینی حتی از طالبان نیز بیشتر است چرا که روش های خمینیست ها برای نابودی آزادی و دمکراسی و حقوق انسانی پیچیده تر از طالبان افغانستان است.
این دادگاه صلاحیت قانونی ندارد من و هزاران و بلکه میلیون ها مثل من که آن روز به «جمهوری اسلامی»رای آری دادیم، که کثیری از آن ها برای دفاع از انقلاب، کشور و نظام و در جبههء نبرد به شهادت رسیدند، از این سقوط اخلاقی و انحراف سیاسی حکومت متأسف و منزجر بوده و هستیم. اما عاملین اصلی انحراف نظام از اصول قانون اساسی و اهداف انقلاب را به توطئه و تبانی متهم نمی کنیم. این انحراف را ناشی از جهل، قدرت طلبی، انحصار و مآلاً استبداد، دیکتاتوری و فساد و تباهی می دانیم. حکومت از قدرت زندان و اسلحه و نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی، سوء استفاده کرده و شهروند مظلوم اما معترض و به پا خاسته را به اتهام توهین به رهبر، امام و رییس جمهوری، تبلیغ علیه نظام، «تبانی و تجمع به قصد اقدام علیه امنیت ملی» و اخلال در نظم، زندانی و محکوم می کنداما شهروند بی پناه، از هیچ قدرتی جز، گفتن، نوشتن، اعتراض مسالمت آمیز و مقاومت، برخوردار نیست تا از حق قانونی خود در مقابل زور حاکم، دفاع نماید. اما این سنت تاریخ است که مظلوم را بر ظالم حکم کند و کاخ ظلم را به دلیل رفتار ظالمانه و نارضایتی عمومی، در هم فرو بریزد. ما به این سنت باور داریم و ارادهء حق را برترین اراده می دانیم.>>>
نگاه نيک آهنگ کوثر به زيدآبادی در زندان
همبستگی ملی برای دموکراسی و حقوق انسان ها مفهوم اجتماعی همبستگی ملی در فرآیند تاریخ دقیقا بدلیل شکاف در همبستگی ملی است که بحران لاینحل سیاسی استبداد در کشور ما یک قرن پس از انقلاب مشروطه همچنان پا بر جای مانده و مخالفت با استبداد دائما بر یک چرخه معیوب تکرار و به عبارتی در یک بن بست قرار گرفته است. این بحران در هر مرحله از تغییر و تحول سیاسی کشور همواره یک گام به پس را رقم زده است. عدم حساسیت جامعه روشنفکری در شناسایی عوامل شکافهای اجتماعی و ناتوانی جامعه سیاسی درمقابله با بحرانهای سیاسی حکومتها و شرایط بغرنج فرهنگ اجتماعی همواره زمینه طول عمر و بقای استبداد سیاسی از هر نوعش را فراهم آورده است.>>>
اگر نگاه آرمانی را تلقی حداکثری از سکولاریسم ببینیم، بخشی از جنبش سبز به همین شکل فکر میکردند و بخشی هم اینطور فکر نمیکردند. در حرکت مطالبه محور اینها با هم همسو هستند. اما آن روی سکه میتوان گفت - به عنوان یک استنباط میگویم - جوهره جنبش سبز، یک نوع جوهره سکولاریستی بوده است. یعنی جوهرهای است که مطالبه محور هست و میخواهد سبک زندگی را اصلاح کند. این اصلاح سبک زندگی، میتواند در درون گفتمانهای مختلف، از جمله در درون گفتمانهای دینی، قرار بگیرد، اما نمیپذیرد که یک گفتمان، گفتمان غالب بر جنبش سبز باشد.>>>
جدایی دین از سیاست، یا استقلال نهاد دین از نهاد سیاست؟ آنچه در این منشور [مهندس موسوی به نام «منشور جنبش سبز»] به آن اشاره شده، همان چیزی است که میرحسین موسوی بارها در طول انتخابات و بعد از آن نیز به آن اشاره کرده بود، یعنی استقلال نهادهای دینی و روحانی از نهادهای سیاسی و حکومتی. استقلالی دو جانبه، چنان که نه نهادهای دینی تابع محض و علی الاطلاق نهادهای سیاسی و دولتی و حکومتی باشند و از خود استقلال نظری و عملی نداشته باشند، و نه حوزه سیاسی مطلقاً در ید اختیار نهادهای دینی و روحانی خاص باشد. مسئلهای که در نزاعها و هتک حرمتهای اخیر به ساحت روحانیت و مرجعیت نیز بار دیگر محل اختلاف و معرکه آراء شد. اما آیا این به معنای جدایی دین از سیاست است؟>>>
مُغول ها، مافیای حکومتی در ایران، همانندی ها و ناهمانندی ها نگاهی هر چند گذرا بر رفتار مافیای حاکم در ایران، بویژه بعد از انتخابات دوره ی دهم ریاست جمهوری، همانندی های انکار ناپذیری را با مغول ها در معرض دید میگذارد؛ مغول ها میخواستند دنیا را زیر نگین امپراتوری خویش بگیرند بنابراین برای رسیدن به آن، باید همه ی موانع را از سر راه برمیداشتند. اراده ی تزلزلنا پذیر در انهدام خانه و کاشانه ی مردم و بی رحمی در کشتار انسانها، از دید تجاوزگران مغول، آزمونی بود برای ارتقا سربازان به درجات بالاتر و جلب اعتماد برای حمله و کشتارهای وسیعتر بعدی. مافیای حاکم در ایران هم مصمّم است همه ی منابع و ثروت ملّی را در چنگ خود بگیرد و برای رسیدن به هدف خود بر آنست که بر همه ی موانع چیره شود. این موانع میتوانند انتخاب مهره ی برگزیده ی خود، اما خارج از دایره ی مافیای حکومت، شعار رأی من کجاست، اعتراضات خیابانی، دانشگاهی و یا کارگری باشند.>>>
تبادل نظرهائی اينترنتی دربارهء طرح «کميتهء غيرسياسی تدارکاتی» برای تشکيل «کنگرهء ملی ايرانيان» مقالهء جمعهء گذشتهء اسماعيل نوری علا، به نام «دربارهء کميتهء تدارکاتی کنگرهء ملی ايرانيان» مورد بحث خوانندگان سايت هائی قرار گرفته است که آن را منتشر کرده اند. در اينجا برخی از اظهار نظرهای خوانندگان دو سايت «خودنويس» و «فيس بوک» را نقل کرده و از ديگر دوستان نيز دعوت می کنيم در اين بحث شرکت کنند.>>>
پرسش نامقول! ـ دستگرمی ـ سئوالات کنکور ـ محصولات زنده! حميد رضا رحيمی فدوی هنوز نمی داند که چرا زنان ایرانی، در هیچ یک از تصمیماتی که برادران در هر ارتباطی برایشان از طریق تجاوز به عـُنف می گیرند، حضور ندارند؟ اگر شما خوانندگان محترم ضد انقلاب می دانید، لطفا ً فدوی را هم خبر کنید، که به قاصم الجبارین، شدیداً ثواب دارد... باری- فدوی این سی ساله همه جورش را دیده بود، جز این یکی ـ که آن را نیز ذیلاً به نقل از جراید دارالخـُرافه می آورد تا به معلومات شما هم اضافه شود، قابلی ندارد! «ظاهراً قرار است مسابقه دختر برتر ايرانی در آنتاليای تركيه برگزار شود. اميدواريم قبل از برگزاری چنين مسابقه ای كه توهين به قداست زن ايرانی! است، جلوی آن گرفته شود! كوروش پيرا». فدوی همچنین در نیافت که چرا اسم این برادر برای جوری جنس، مثلاً مصطفی(ص)، مرتضی(ع)، حسن(ع) مهدی(عج) و از این قبیل نیست؟>>>
شماره 900 ـ چهارشنبه 17 شهريور 1389 ـ 8 سپتامبر 2010
به مناسبت شانزدهمین سالگرد تولد پیام دانشجو زندانی سیاسی، حشمت الله طبرزدی شهریور ماه 1389 خورشیدی ـ زندان رجایی شهر کرج
آگاهی و آزادی زنان به هم گره خورده اند تشویق و تبلیغ حکومت اسلامی برای قوانین زن ستیز
بازار سکس، ازدواج يک ساعته، و اسلامی کردن فحشا
مسابقه حکومت اسلامی و طالبان در اجرای سنگسار!
نویسندگی زنان ایران؛ محدودیتها و سانسور گزارش راديو زمانه از کنفرانس والتیک 2010
تبعیض در ایران، از سخن تا قانون
علت اصلی انفجار سکوی نفتی امریکا هم روشن شدمجيد شهبازخانی>>>
از روزی که برای ایران به کروبی رای دادم تا روزی که خانه اش را محاصره کردند
از فتنه جمل سربلند بيرون آمديم؛ مراقب صفين و نهروان باشيد سردار نقدي، رئيس سازمان بسيج مستضعفين
شماره 899 ـ دوشنبه 15 شهريور 1389 ـ 6 سپتامبر 2010
کنکاشی در باب مفهوم «حکومت سکولاریسم»
به سوی همگرایی بیشتر در جنبش سبز
«چیستی» و «کیستی» در قدرت سیاسی آیا عجله می کنیم یا فرصت ها را از دست می دهیم؟
روز قدس امسال، پایان حکومت اسلامی
مذاکره در بند بیماران روانی خطرناک!
اینجا برلین است، صدای لیبرال دموکراسی ایران
قطعنامهء کنگرهء هشتم، کنگرهء سبز حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات)
حميد رضا رحيمی
شماره 898 ـ جمعه 12 شهريور 1389 ـ 3 سپتامبر 2010
سنگ بنای همهء مفاهيم سياسی مدرن، «مليت» است جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
تا دیر نشده باید انتخاب کرد: مردم یا حکومت؟
خامنه ای در دیدار با دانشجویان دانشگاه ها
پيشنهادی برای انتخاب نامزد رياست جمهوری 1392
روی آسايش با حکومت اسلامی؟ هرگز!
من ديگر در هيچ حرکت اعتراضي «الله اکبر» نميگويم
تاريخ ايران، به روايت برادران لاريجانی
از مجموعهء «در پيشگاه فرهنگ»برنامهء تلويزيونی ـ دورهء جديد ـ برنامهء شمارهء هفت بخش اول ـ راهی برای جلوگيری از جنگ شکوه ميرزادگی>>> تنها بديل حکومت مذهبی حکومتی سکولار است همراه با فايل کوچک صدا برای دانلود
|
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== برای آزادی، دموکراسی، جمهوری و لائيسيته =========== =========== =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== ===========
جمعه 19 شهريور 1389
بقيه از ستون مقابل
خبر راديو فردا:«سپاه محمد رسولالله: تجمع مقابل منزل کروبی ساخته عناصر خودسر بود». ما از همان وقت که قتل های زنجيره ای کار عده ای خودسر اعلام شد، معنی خودسر را فهميديم ولی به رویمان نياورديم تا امروز که سپاه ادعا کرد حمله به منزل آقای کروبی کار عده ای خودسر بوده است. حالا سعی می کنيم اين کلمه را برای خودمان و شما معنی کنيم. خودسر يک کلمه يا صفت است که آدم وقتی آن را می شنود کمی می ترسد، کمی می لرزد، کمی حالت فرار و دويدن به او دست می دهد، و کمی احساس کشته شدن می کند. البته قديم ها کلمه ی خودسر چنين حالتی ايجاد نمی کرد، و اين حالت از زمانی ايجاد شد که محمد مختاری و محمد جعفر پوينده و پروانه و داريوش فروهر به دست آدم های خودسر به طرز وحشيانه ای به قتل رسيدند. اگر من جای دکتر حسن انوری بودم، و بخش "خ" فرهنگ سخن در اختيار من بود، حتما زير کلمه ی خودسر اين را می نوشتم: ويژگی کسی که ظاهراً از آقا دستور نگرفته ولی گرفته است. البته در فرهنگ لغت، جا برای شرح و بسط نيست که ما اين جا اين شرح و بسط را می دهيم: وقتی به کسی می گويند خودسر، يعنی او از آقا دستور نگرفته ولی همه ی ما می دانيم که او از آقا و فرماندهان زير دست اش دستور گرفته و همه چيز را برنامه ريزی شده انجام داده است. اين که ما می دانيم ايشان از آقا دستور گرفته، به هوش خيلی زياد يا اطلاعات دست اولِ ما مربوط نمی شود بلکه وقتی خودسرها بعد از انجام عمل يا در حين عمل وِلوِل می گردند و هيچ کس با آن ها کاری ندارد، معلوم می شود که مقام بالايی از آن ها حمايت می کند. باور نمی کنيد؟ همين امروز در مجتمع خودتان يک ترقه بترکانيد، يا روی ديوار همسايه تان بنويسيد، مرگ بر همسايه ی مزاحم يا پنجره ی يکی از ساکنان مجتمع تان را با سنگ بشکنيد، يا چادر از سر خانمی که در حال گذر از کوچه است بکشيد، می بينيد در عرض پنج دقيقه پليس مسلح می ريزد روی سرتان، به دست تان دستبند می زند و شما را به کلانتری می برد. چرا؟ چون شما خودسر نيستيد، يعنی آقا از شما حمايت نمی کند. اگر خودسر باشيد، پنجاه نفری جمع می شويد سر خيابان آقای کروبی، اول عرق می خوريد، بعد سينه می زنيد و روضه ی سيدالشهدا می خوانيد، بعد به منزل او و همسايگان اش هجوم می بريد، بعد در و پنجره را می شکنيد، بعد داخل خانه کوکتل مولوتف پرتاب می کنيد، بعد روی ديوارها شعار می نويسيد، بعد چادر از سر زنِ عابر می کشيد، و اين کار را نه سريع و مثلا در عرض چند دقيقه، که در عرض چند روز به طور مداوم انجام می دهيد، آن وقت نه تنها ماموران نيروی انتظامی به شما کاری ندارند، بل که يک دست مريزاد و خسته نباشيد هم بِهِتان می گويند. چرا؟ چون شما خودسريد يعنی آقا پشتيبان شماست. اميدوارم بحث "خودسرشناسی"ِ امروز برای تان مفيد بوده باشد.
سخنان اخیر کامران دانشجو درباره با خاک یکسان کردن دانشگاه ها ریشه در تفکر خمینی دارد خود خمینی خطر دانشگاه را از بمب خوشه ای بیشتر می دانست آقای خامنه ای هم تقریباً در تمام سخنرانی هایش ترس خود از علوم انسانی را ابراز می دارد به نظر من ریشه ترس این نوع افراد از علوم انسانی رایج در دنیا نداشتن پاسخ و ضعف تفکر است اساس تفکر معتقدین به ولایت فقیه "حذف کامل" مخالف عقیدتی و سیاسی است پاسخ تفکر اسلامی در بیشتر موارد در طول تاریخ کشتن مخالفین، هوچیگری و هیاهو بوده نمونه بارز آن در ایران تفکر نواب صفوی و قتل کسروی است که نشان از بی منطق بودن و قائل به ترور مخالف بودن اسلامی ها ست آقای خامنه ای چون متوجه است تفکر اسلام سیاسی و حکومت مذهبی تقریباً بطور کامل مشروعیت و حقانیت خود را در ایران از دست داده دائم از مقابله با علوم انسانی صحبت می کند هدف نهایی آقای خامنه ای این است که دانشجویان ایران با امثال منتسکیو، ولتر، فروید و مانند آنها آشنا نباشند در حالی که در عصر انفجار اطلاعات، کنترل فکر جوانان ایران امری از پیش شکست خورده است ترس اصلی حکومت اسلامی از مفاهیمی مانند دمکراسی و پارلمان و حزب و آزادی عقیده است از نظر رهبر جمهوری اسلامی آزادی عقیده به معنی از بین رفتن اساس ولایت فقیه است زیرا در بحث آزاد نقاط ضعف اسلام سیاسی برجسته می شود و نا کار آمدی آن در عصر مدرن کاملاً واضح می گردد.
ازفتنه جمل سربلند بيرون آمديم؛
به گزارش فارس، سردار محمدرضا نقدي رئيس سازمان بسيج مستضعفين، در نشست هاديان سياسي بسيج كشور اظهار داشت: ...اين اولين بار در تاريخ است كه يك امت از چنين آزمون سخت و پيچيدهاي با موفقيت گذر كرده و راه را گم نكرده است ولي بايد بدانيم براي رسيدن يك ملت به كمال با پيروزي در هر آزمايشي آزمايش سختتري در پيش خواهد بود بايد خودمان را براي امتحانات پيچيدهتر آماده كنيم... از جمله آزمايش هاي مهم كه ممكن است پيش آيد و به گمراهي عدهاي منجر شود ضعف ما در درك درست از مصلحتهاست. ممكن است بعضي به خاطر عدم درك صحيح از حكمت تصميمات نظام به دام افراط بيفتند. بعضي عناصر قدرت طلب در صددند براي پيشبرد مطامع سياسي خود از دلسوزي و علاقه شديد بعضي جوانان نسبت به نظام و ارزشها سوء استفاده كنند و از آنها خوارج بسازند. در اين شرايط مراقبت خاص لازمست.
برنامهء تلويزيونی ـ دورهء جديد شکوه ميرزادگی>>> رابطه بين غلو وشيوع خرافات اسماعيل نوری علا>>> همراه با فايل کوچک صدا برای دانلود
|
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |