|
چهارشنبه 17 شهريور 1389 ـ 8 سپتامبر 2010 |
غيرت مردانه يا سانسور ديگری؟
فرهاد سلمانيان
تلاش برای حقوق برابر بدون تحليل اختيارات فردیای که فرهنگ در اختيار مجموعهی انسانی خود میگذارد، کامل نيست. غيرتورزی زمينهساز بسياری از رفتارهای سلطهطلبانه است. اما آيا غيرت امری نسبی در زبان، تاريخ و فرهنگ نيست؟
سال ۸۸ تنها در شهر اهواز پانزده زن قربانی قتلهای ناموسی شدند. ريشهی بسياری از اين قتلها غيرتورزی مردانه بود.
در واژهنامههای فارسی غيرت معنی حسادت و رشک دارد و بيشتر ويژگیای مردانه است. اين واژه در ادبيات مذهبی نيز به معنی آمادگی يا تعصب برای "دفاع از ارزشهای مذهب" به کار رفته است. در عرف، بسياری غيرت را ويژگی مثبتی میدانند.
در روابط سنتی زن و مرد بار غيرتورزی را بيشتر بر دوش مرد میگذارند: او بايد غيرت داشته باشد و نمود آن نيز واکنش بازدارنده به رابطهی همسر يا زنان خويشاوند، با مردان ديگر و تلاش برای تعيين چگونگی آن است.
تاريخمندی و نسبيت غيرت
به آسانی میتوان جامعههايی را در گذشته و اکنون يافت که در آنها غيرت به معنای کنترل رفتار زنان در برخورد با ديگران بیمعنی است. گرايش به کنترل شريک زندگی يا زنان و دختران خانواده گذشته از نسبت با مذهب و شيوهی اجتماعیشدن افراد ريشههای فرهنگی و تاريخی نيز دارد.
رواج غيرتورزی با حرکت جوامع بدوی به سوی تکهمسری برای حفظ رابطهی موجود در برابر رقيبان، پيوند داشته است: در جامعههای کشاورز، کنترل زنان برای تشخيص مادر فرزندان و کودکان آنها از يکديگر رواج داشت.
همچنين بسياری از زنان و دختران خانواده نيروی کار در کشتزارها بودند که غيرت مرد مانع جدايی آنها، در رابطهای عشقی يا جنسی با مردان منطقههای ديگر بود. اما اين تنها يک برش زمانی از روند شکلگيری غيرت است.
در دوران باستان، در امپراتوری روم برای آسانی در يافتن وارثان و موضوع وراثت تکهمسری را توصيه میکردند. دين يهود نيز در آغاز خود برای جلوگيری از انتقال بيماریهای واگيردار از راه تماسهای جنسی همين راه را برگزيد: تکهمسری زمينهای برای غيرتورزی و غيرت رفتاری برای حفظ همسر شد.
برشهای زبانی و فرهنگی
در زبان انگليسی واژهی jealusy و معادل آلمانی آن واژهی Eifersucht برابرهای دقيقی برای غيرت نيستند. اين واژهها در دو زبان ياد شده ويژگی مردانه ندارند و برای هر دو جنس با معنايی شبيه حسد، در مورد رنجش از رابطهی دوست يا شريک زندگی با ديگری به کار میرود.
چنين تفاوت زبانیای نشاندهندهی نسبيت مفهوم غيرت در جامعههای زبانی است. در عرف جامعه دو عبارت "حسادت" زنانه و "غيرت" مردانه بر زبانها افتادهاند که به نوعی گويای نابرابری در امر عاطفی يکسانی هستند: در فرهنگ عرفی و اسلامی مرد حق دارد دربارهی همسر خود غيرت به خرج دهد؛ اما زن نمیتواند به او در روابطش با زنان ديگر حسادت داشته باشد! از اين زاويه مفهوم غيرت، با نابرابری جنسيتی و حق تعيين شيوهی زندگی زن برای مرد پيوند دارد.
رگهی تصاحب در "رگ غيرت"
در غيرتمندی مردانه نوعی خودمحوری و حس تملک نهفته است. وقتی رابطه يا وضعيتی غيرتبرانگيز شود، همزمان به اين حس تملک آسيب رسانده است. در جنگ هشت سالهی ايران با عراق گذشته از باور دينی، بر غيرت مردان نيز بسيار تأکيد میشد تا حس تملک آنها نسبت به "سرزمين و ناموس" خود بيدار شود. اين ناموس امری زنانه بود.
در فرهنگ مذهبی غيرت و تربيت در جهت آن برای "حفظ بنيان خانواده" يک ارزش است. گرايشهای مذهبی دايرهی اين غيرتورزی را همهی زنان جامعه تعريف میکنند و به آن کارکرد "حفظ ناموس" را میدهند. در اين وضع مفهوم غيرت با کارکرد قانون برای حفظ بنيانهای اجتماعی برخورد دارد. جايی که قانون هست، کنترل روابط ديگری چه حکمی دارد؟
وابستگی، ترس، ناتوانی
تا زمانی که غيرت کارکردی شبيه امر و نهی و تشخيص مصلحت ديگری را داشته باشد، نمیتوان پذيرفت که مناسباتی بر اساس تفاهمی عميق شکل گرفته؛ زيرا کنترل ديگری با غيرتورزی، برای ماندن در چارچوب يک رابطه يا خانواده از نقص در آن نيز خبر میدهد.
اما ويژگی بارز غيرت پيشبردن يا حفظ فرد يا وضعيتی مطابق خواست و ديدگاه کسی است که غيرت میورزد. از سوی ديگر غيرتورزی برای جنس مخالف با نوعی وابستگی، هراس از دست دادن يا حس محافظت از ضعيفتر همراه است.
پيشزمينهی نياز به غيرت ديگری، ناتوانی فردی در انديشيدن و تصميمگيری يا دفاع از خود و سويهی مثبت آن کارکرد محافظتی از اعضای ضعيفتر گروه است. غيرت ريشه در وابستگیها، ترسها، ناتوانیها و کاستیهای انسان و محيط زندگی او دارد.
http://news.gooya.com/politics/archives/2010/09/110059.php
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|