بازگشت به خانه

جمعه 12 شهريور  1389 ـ  3 سپتامبر 2010

 

سؤال بلی، معارضه نه!

خامنه ای در دیدار با دانشجویان دانشگاه ها

فیروز نجومی

fmonjem@gmail.com

 

علما و مجتهدین، آیت الله ها و حجت الاسلام ها اگر چه مراحل اجتهاد را در دوران طلبه گری میآموزند و برای تطبیق کهنه با نو تکیه برعقل و خرد میکنند، با این وجود در بیشتر مواقع در نقش ساحر ظاهر میشوند، بویژه اگر پای قدرت و ثروت نیز بمیان آید. هم اکنون استاد ترین و ماهر ترین ساحران را باید آقای آیت الله خامنه ای دانست. درست است که او از آن وجهه فوق العاده (کاریزما) ای که آقای خمینی از آن بر خور دار بود، بهره ای ندارد. اما او صاحب مهارتی ست که خمینی از آن چندان نسیبی نداشت. خمینی با قیافه و جذبه ی سیمای خشمگین ش مردم را سحر میکرد. خامنه ای بوسیله ی سخنوری، عرصه ای که کمتر کسی میتواند با او به رقابت بپردازد. اگر به ویدیو ی سخنرانی او در نشست با اعضای تشکل های سیاسی و دانشجویان نخبه دانشگاه ها در هفته ی گذشته در حسینیه ارشاد برگزار شد، بنگریم، میتوانیم قدرت او را در جادو آفرینی براحتی مشاهده کنیم.

در آغاز این یاد آوری لازم است که مکان برگزاری نشست "رهبر " با دانشجویان، خود مکانی است جادویی، "حسینه ارشاد،" فضایی وسیع و عمیق با سقف بلند و ستون و گنبد. محلی که تمام پی و بن اش از دین ساخته شده است، از سفت کاری تا نماسازی. به دو قسمت زنانه و مردانه تقسیم گردیده است. بیش از 2000 دانشجو، طبق اخبار، در این محل گرد آمده اند که به سخنان رهبر گوش فرا دهند. زنان دانشجو بدون استثنا چادر بسر خود دارند. در راس این محل جایگاهی دور و جدا، بالاتر و بلندتر وجود دارد که "رهبر" بر آن جلوس مییابد. بنظر میرسد در فضایی که اشغال کرده است او یکی است و بجز او هیچکس دیگری نیست. که او موجودی ست فرا زمینی و فرا انسانی، جدا از دیگران. در این جایگاه خاص است که آقای خامنه ای با مهارت و تر دستی خاصی بار دیگر دین و قدرت را بهم پیوند میزند. محال است که به چهره یکایک دانشجویان، همچنانکه دوربین از روی آنها میگذرد، بنگری و تاثیر جادویی سخنان ولایت را در چهره ی آنان مشاهده نکنی. به سختی میتوان در میان چهره های دانشجویان، چهره ای را بیابی که به نقطه ی دیگری جز راس فضای حسینیه توجهی داشته باشد. گویی که در سراسر حسینه ی، تنها یک نقطه وجود دارد و آنهم نقطه ای ست که خامنه ای بر فراز آن نمایش شورانگیز خود را به اجرا می گذارد.

ولی فقیه با دانشجویان همچون پدری پر قدرت و دانا و بینا به هست و نیست، سخن میگوید. اما گاهی نقش عوض نموده و آنان را همچون اعضای یک حزب سیاسی - بویژه در بخش دوم و یا بخش سیاسی خطبه خود- مورد خطاب قرار میدهد. بدون تردید در حال مشاهده ی ویدیو آرزو میکردی که آنجا حضور داشتی و فریاد بر میآوردی که ای هموطنان به این ساحر کارکشته گوش فرا ندهید. او شما را می فریبد. بازگشت به گذشته را جهش بسوی آینده جلوه میدهد، اطاعت و عبودیت را عین عزت و آزادی انسانیٍ و نیز گناه را یک جرم سیاسی و امنیتی.

بر آن جایگاه، ولی فقیه خطبه ی خود را با لحنی رحمانی آغاز میکند. اختلاف نظر در میان تشکلات دانشجویی را تایید و خوشآمد گویی به کثرت را توصیه نموده و میگوید نظریات مختلف چیز خوبی است، برای فکر کردن برای ژرف گرایی و برای به حقیقت رسیدن. در چنین مواردی، وی اعلام مینماید که نیازی به فصل الخطاب نیست. اختلاف نظر خوب است. فاجعه نیست( نقل بمضمون). اما ولی فقیه این بحث را ناتمام میگذارد و ناگهان سخن خود را متوجه دلهای جوانان میکند. از دل زلال و پاک جوانان سخن میراند و از آنها میخواهد قبل از آنکه دلشان آلوده به "لجن " و "زنگار" شود خود را برای پیوند با "منبع عظمت،" "منبع حقیقت،" "منبع زیبایی" آماده سازند. موفقیت در چنین راهی البته که سعادت ابدی در پی دارد. وی خاطر نشان نمود که این پیوند از راه «ترک گناه» بمعنای دروغ نگفتن، خیانت نکردن، از لغزشهای گوناگون جنسی و شهوانی پرهیز کردن، میسر میشود. پس از ترک گناه، انجام واجبات میرسد و نماز گزاری. وی در این جا بندگان خود را فرا میخواند که نماز را با دقت، با توجه و با حضور قلب بخوانند. باین معنا که گویی با یکی حرف میزنند. وی بر اهمیت نماز تکیه منماید و میگوید همه کار انسان تابع نماز است. چرا که اگر صدایی در درون شما نهی کند که گناه نکن، اگر چند دفعه در روز بگوید گناه نکن، گناه نکن. ارتکاب به گناه واقع نمیشود. وی به روایتی اشاره میکند که گناه را به نقطه ای سیاه بر روی قلب تشبیه کرده است و همچنانکه گناه تکرار میشود نقطه سیاه در قلب شما بزرگ میشود و رفته رفته سراسر قلب را میپوشاند..

در خلال ایراد این سخنان سحر انگیر است که دور بین به حرکت میافتاد و از روی چهره های جوانان دانشجو یک به یک عبور میکند. در آن چهره ها بیش از هر چیز بهت و حیرت می بینی. کلام ولی فقیه سحر انگیز است چرا که به دل رجوع میکند نه به عقل و خرد. او سخن از دل به میان میآورد و بدون آنکه کسی متوجه شود بر تمام محاسبات و اندازه گیری های عقلانی خط باطلان میکشد و دل را حاکم بر هستی میکند. حرف از دل، منشاء احساسات و عواطف است که سحر آفرین است و تسلیم کننده. وانگهی، مگر میتوان به منطق الهی مبنی بر ترک گناه خرده ای گرفت؟ کدام عقل سلیم است که بتواند بگوید و یا ادعا کند که ترک گناه چیز بد و نا پسندی ست؟ آیا این عقلانی خواهد بود که ارتکاب به گناه را ترویج کنی و نیز دروغ گفتن و خیانت و افتادن در منجلاب لذت و شهوت را؟ آقای خامنه ای چشم بسته هزاران هزار انسان خوش باور را سحر و از خود بیخود میسازد. حال آنکه اگر با دقتی بیشتری به سخنان آقای خامنه ای بنگریم، خواهیم دید که بر این فرضیه قرار گرفته است که گوینده خود دلی پاک و نا آلوده دارد. معصوم و بی گناه است. از آن کسانی است که قبل از آنکه آلودگی دلش را فرا بگیرد خود به منبع حقیقت و عظمت، منبع نور و تقدس، پیوسته است. اما واقعیت آن است که او از ترک گناه سخن میراند که شنوندگان خود را به تسلیم و اطاعت وا داشته و همه ی راههای نفی و مقاومت را مسدود نماید. در همان حال گناهان خود، دروغ و خیانتکاری و لغزش های خود را پوشش دهد. از کجا بدانیم که آقای خامنه ای به منظور اوجب واجبات، یعنی حفظ نظام، ضرورتا دروغ نگفته و دست ش به جنایت آلوده نگردیده است؟ آیا تاکنون کسی توانسته است معصومیت و بی گناهی ولایت را مورد بازرسی قرار دهد؟ اما دروغ و خیانتی که ولی فقیه مرتکب میشود برای حفظ نظام است. کشتار و نابودی مخالف، منافق و کافر را که نمیتوان گناه دانست. مگر پیامبر اسلام در راه پیوند با الله و رضا و خشنودی او، خون کافر و منافق را نمی ریخت. تنها ساحر ماهر است که میتواند دستها و دامن آلوده به خون خود را در زیر سجاده ی زهد و تقوا مخفی نگاه دارد.

حیرت انگیز تر آنست که ولایت، نماز را اصلی ترین ابزار ترک گناه میداند. البته نمیتوان درصد نماز خوانان را تخمین زد. ولی کمتر کسی است که نماز را به لحاظ ترک گناه بخواند. به آن دلیل که در نماز نتوانی چیزی را بیابی که مبنی بر نهی از گناه باشد. اما ولی فقیه به کاربرد سیاسی نماز کاملا واقف است. چون نماز ابزار نهادین ساختن اطاعت و عبودیت است. نماز در اصل حمد و ستایش و ستودن و عظمت بخشیدن به الله از یک طرف و از سوی دیگر تحقیر و خوار شمردن خویش در برابر او ست. نماز گزار به تکلیفی که الله برای او تعیین کرده است گردن می نهد. هراسی که الله از آخرت در دل نماز گزار کاشته است انگیزه اصلی نماز گزاری ست نه ترک گناه. نماز گزار، نماز میخواند که موازنه ای بین گناهان و اعمال نیک خود بر قرار سازد بآن امید که در دوزخ الله تا ابد نسوزد. در واقع نماز گزاری ممکن است حتی ارتکاب گناه را تشویق کند. چون همیشه در سجده های طولانی میتواند طلب مغفرت کند. نماز و تن دادن به انضباط و مقررات شریعت در شرایط کنونی پروانه ای ست برای کسب جاه و مقام و قدرت و در نتیجه دروغ و خیانت بیشتر. در نظام ولایت پس از سی سال شاهد نه قتل عام ها در زندانها در مقاطع مختلف بوده ایم و نه قتل های زنجیره ای و نه کشتار پس از انتخابات 88. آمار و شواهد غیر رسمی همه حکایت از آن دارند که در هیچ نقطه ای از تاریخ طولانی خود، جامعه ی ایران تا این درجه به لحاظ اخلاقی سقوط نکرده است. تظاهر و دروغگویی بیشتر آنجایی رواج پیدا میکند که احکام شریعت حاکم است. چرا که هیچ کس نمیتواند آنچه هست، باشد. همرنگی و یکسانی اجباری ست و تخلف از آن سزاوار تنبیه و مجازات است. کارگزاران، مدیران، فرماندهان، قانون گزاران، قاضیان و بازجویان، و شکنجه گران، همه از بالا تا پائین نماز گزارند، آیا کسی میتواند بی گناهی آنانرا ثابت کند؟ نماز نظام ارباب رعیتی، فرمانروایی و فرمانبر ی را در ذهن نماز گزار قابل قبول و مشروع میسازد. تاکید خامنه ای بر نماز بخشی از استراتژی نظام اسلامی برای بقا ست. این جنبه سیاسی نماز است که با جادوگری همیشه میتواند در پرده ی ابهام بماند.

آنگاه ولی فقیه از دنیای جادویی دین خارج میشود و وارد در احکام سیاست و تعیین مرزها و تعریف صحیح و نا صحیح ها، میشود و فرامین ی صادر میکند تا چرخهای نظام با سهولت بیشتری به گردش در بیایند. سوال کردن را برای دانشجویان جایز بشمار میآورد و به مسئولان توصیه میکند که دیدار های خود را با این قشر دانا و تحصیل کرده افزایش دهند. اما به دانشجویان خاطر نشان میسازد که مبادا سوال را با "معارضه " اشتباه گیرند. اما در باره معارضه، معنا و مفهوم و چگونگی آن ولی فقیه صلاح نمی بیند که سخنی به میان آورد. چرا که معارضه است که تغییر و تحول بوجود آورد. در معارضه است که صداقت و شرافت مورد سنجش قرار میگیرد، نارسایی ها و نا آلودگی ها را از گسترش باز میدارد. حال آنکه آقای خامنه ای سکون و سکوت میخواهد. بی جهت نیست که ولایت معارضه را منع میکند. چون معارضه یعنی نفی نظام اطاعت و عبودیت، یعنی، آزادی و از آن روشنایی برمیخیزد و بینایی و دانایی.

"رهبر" ضمن صدور چندین فتوای سیاسی دیگر مبنی بر اتحاد بر اساس اصول، حفظ نظام همچون اوجب واجبات، لزوم انضباط در دانشگاه ها ، کم بها دادن به فرع و جدی گرفتن اصل، خاطر نشان ساخت که روند حرکت جبهه دشمنان ملت ایران رو به نزول و در مقابل حرکت جمهور ی اسلامی ایران را رو به صعود است. بدرستی روشن نیست که آقای خامنه ای چگونه به این نتیجه رسیده است و رو به صعود روی به کجاست، آیا روی به پیوند با منبع نور و حقیقت است و یا پیوند با الله؟

جادوی آقای خامنه ای در آنست که ترک گناه از راه نماز و عبادات را حل تمام مشکلات اجتماعی جلوه میدهد. یعنی که صحت و سلامت جامعه را در اطاعت و عبودیت می بیند، در سوال کردن نه در اعتراض و معارضه. حال آنکه اعتراض و معارضه است که جامعه را با زمان همراه میکند. اما کلمات سحر انگیز شارع دین، این حقیقت را انکار میکند و سرباز های خود را سازمان دهی میکند که به سرکوب اعتراض و معارضه بپردازند. بی جهت نیست که برنا خبر دیدار رهبر را با دانشجویان دیدار با "افسران جوان جنگ نرم " نامیده است. یعنی که ولی فقیه جنگ علیه آزادی و بر قراری نظام اسارت و بندگی است که رهبری میکند. او از دانشجویان کادر حزبی میسازد، حزبی که هدفی ندارد مگر تداوم نظام ولایت.

 

* سخنرانی رهبر را می توان در سایت برنا نیوز قابل دسترسی ست.

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=31884

 

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com