بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

جمعه 7 خرداد  1389 ـ  28 مه 2010

 

جنبش سبز و انتظارات پیش رو

تازه ترين نوشتهء حشمت الله طبرزدی در زندان اوين

توضيح سکولاريسم نو: اين مطلب از جانب روابط عمومی جبهه دموکراتیک ایران منتشر شده است و همراه با آن يادداشتی وجود دارد که چنين می کويد: «از بازداشت حشمت الله طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران و سخنگوی شورای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران بیش از پنج ماه می گذرد و ایشان همچنان در وضعیت بلا تکلیف به سر می برد. در آخرین اقدام حکومت جمهوری اسلامی برای تحت فشار گذاردن ایشان، در تاریخ نوزدهم ارديبهشت سال جاری و همزمان با اعدام فعالان سیاسی، ایشان را از زندان اوین به زندان کچویی فردیس کرج منتقل نمودند . مطلبی که در ادامه می آید توسط ایشان در اردیبهشت ماه و در زندان اوین نوشته شده است که به تازگی به دست ما رسیده است»

****

نزدیک پنج ماه است که از این قلم چیزی نتراویده. شاید اين نوشتهء تحلیل گونه نیز به دو دلیل از استحکام کافی برخوردار نباشد. دلیل اول این است که در فاصلهء این پنج ماه از جایی شبیه تونل جهنم گذر کرده ام و ممکن است خود به خود بر این تحلیل تأثیر منفی گذاشته باشد. دلیل دوم این است که من در این مدت از واقعیات عینی اجتماعی دور بوده ام. پس از با لحاظ موارد بالا می توان تحلیل را از مد نظر گذراند .

در آستانهء 22 خرداد ماه و یک ساله شدن جنبش سبز قرار داریم. هر کس به فراخور شرایط اجتماعی و میزان تعهد خود به این جنبش، دربارهء آن اظهار نظر کرده و یا برای تقویت آن اقدامی را در دستور کار قرار می دهد. از من نیز همین کاری بر می آید که پیش روی شما است. همین که جنبش یک ساله می شود اما هنوز زنده است، حاکی از این است که حقیقتی در آن نهفته است. از دیدگاه من، امروز چیزی به نام یک جنبش اجتماعی وجود دارد که 22 خرداد ماه یک سال پیش وجود نداشت. این جنبش دارای شعارهای معین، مطالبات روشن، شیوهء مبارزاتی مشخص و رهبری خاص خود می باشد. اعضاء و هواداران آن را جوانان و طیف های گوناگون اجتماعی از طبقهء متوسط تشکیل می دهند. به بیان دیگر، این جنبش اجتماعی دموکراسی خواهانه خواستهء طبقاتی را نمایندگی می کند که حقوق بشر، آزادی، دموکراسی، عدالت و مدرنیزم را مهم ترین مطالبهء خود می دانند. خواست حداقلی آنها این است که قانون اساسی موجود، به ویژه اصول مربوط به حقوق اساسی ملت، رعایت شود. نفی تبعیض و برقراری حقوق برابر زن و مرد، رعایت حقوق مربوط به اقوام و مذاهب گوناگون ایرانی و پرهیز از هر گونه تفتیش عقاید، شکنجه، سانسور و آزادی همهء زندانیان سیاسی از دیگر خواسته های آن است. عرفی سازی امور مربوط به سیاست و حقوق مدنی آحاد شهروندان مطابق اعلامیهء جهانی حقوق بشر و تحقق آزادی های اجتماعی، مدنی، عقیدتی، حزبی و  مطبوعاتی از خواسته های اصلی این جنبش است که تحقق آن یک الزام تاریخی و اجتماعی است. به ویژه که جوانان ایرانی ـ که بیش از هفتاد درصد از جمعیت هفتاد میلیونی ایران را تشکیل می دهند ـ به کمتر از این خواسته های تن نخواهند داد. اگر چه حاکمیت از طریق زندان و سرکوب، این خواسته های را زیر پا می گذارد و به اصطلاح صورت مسأله را پاک می کند، اما مطالبات در جای خود باقی است.

جنبش سبز با هویتی شکل یافته در یک سال گذشته، این توانایی را دارد که مطالبات حداقلی – حداکثری را دنبال کند و اصولاً حاکمیت، امکان نفی یا نادیده گرفتن آن را ندارد. اما ما نیز می بایست انتظارات خود از این جنبش را واقع بینانه تر سازیم . من در دورهء هفت ماهه ای که از تولد جنبش سبز سپری شد و امکان گفتن و نوشتن دربارهء آن را داشتم، همواره این مهم را مد نظر داشته و اعلام کردم نمی بایست انتظار پیروزی سریع، یا چند ماهه و یا آنی جنبش را داشت. اینک، پس از سرکوب بی رحمانهء جنبش در پنج ماه گذشته، بهتر می توان در این مورد داوری کرد.

در هر حال، حکومت زندان و اسلحه در دست دارد و از حامیان ده درصدی در بین طبقات گوناگون اجتماعی، به ویژه در طبقات فقیر یا به اصطلاح پایین شهری و همچنین حقوق بگیران و رانت خواران نیز، بهره مند است. پول نفت نیز به صورت بی حساب و کتاب در اختیار نیروی نظامی تصمیم گیر است. هر گاه لازم بداند آن جمعیت ده درصدی و نیز حقوق بگیران را بسیج می کند تا مثلاً وانمود کند که از مشروعیت مردمی برخوردار است و با استفاده از دستگاه تبلیغی اش، که صدا سیما می نامندش، عملاً شرایط وحشت را بر اکثریت ناراضی و مخالف حاکم می کند. از زندان و اسلحه نیز به خوبی، ولو نامشروع استفاده می کند تا بتواند معترضان را خاموش سازد. پس تا زندان، اسلحه، پول نفت و یک اقلیت طرفدار و نیز مزد بگیران هستند سرکوب اکثریت نیز در دستور خواهد بود. کما این که در پنج ماه گذشته، پس از 6 دی ماه یا تظاهرات روز عاشورا این واقعیت وجود داشته است.

از دیگر سو، حکومت در سیاست خارجی از قدرت مانور برخوردار است . پول نفت را هزینه می کند و در مواقع ضروری دست به مانور و عقب نشینی می زند تا خطرات جدی و بنیان کن را پشت سر بگذارد. حتی در پناه پول نفت امکان راهیابی به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد را به دست می آورد!؟ این در حالی است که همین حکومت حتی در حوزهء مسائل فرهنگی – اجتماعی درون مرز نیز انعطاف هایی از خود نشان می دهد. برای نمونه می توان از عدم تمکین دولت در مقابل خواست گروه های بسیار افراطی، که خواهان راه اندازی گشت ارشاد هستند، نام برد. یا استفادهء ابزاری آنها از فرهنگ و تمدن ایرانی و یا تغییراتی در حوزهء فرهنگ عمومی در همین رابطه است. اگر چه همین حاکمیت در مقابل خواست حقوق بشری نخبگان به شدت مقاومت می کند و شرایط سرکوب فعالان سیاسی، دانشجویی، حقوق بشری، زنان، اقوام و کارگران را به دوران پیش از اصلاحات بر می گرداند، اما در حوزهء امور عمومی یا سیاست خارجی دست به عقب نشینی هایی می زند. حاکمیت به خوبی می داند که پاشنهء آشیل یا نقطه ضعف او در تن دادن به خواست حقوق بشری و آزادی خواهانه جنبش سبز است و حتی حاضر نمی شود قانون اساسی موجود، به ویژه اصول مربوط به آزادی ها و حقوق اساسی ملت را، اجراء نماید .

می خواهم تأکید کنم عقب نشینی حاکمیت در سیاست خارجی یا مواردی که به حوزهء عمومی درونی مربوط است، قدرت بسج کنندگی اقلیت ده درصدی طرفداران برای به کار گرفتن زندان و اسلحه به منظور سرکوب اکثریت و استفاده از پول نفت در جهت تبلیغ و تقویت بنیان های ایدئولوژیک و میلیتاریزم، عواملی است که باید طرفداران جنبش سبز یا جنبش دموکراسی خواهی ملت ایران را با این واقعیت آشنا تر سازد که صرفاً این جنبش را یک جنبش خیابانی و کوتاه مدت نبینند . عوامل بالا ممکن است عمر حاکمیت نظامی – امنیتی را طولانی تر کند، اما جنبش سبز نیز این امکان را دارد تا با آگاه کردن توده ها و ایجاد انسجام بیشتر، گام به گام حاکمیت را به عقب نشینی وا بدارد .

واقعیت این است که اختلافات درونی حاکمیت به تضادهای غیر قابل حل مبدل شده و اقلیت تندرو، تمامیت خواه و خشونت طلب، هر روز بیش از گذشته، رقبای حکومتی را در تنگنا قرار داده و با حذف آنها حلقه خودی ها را محدودتر می کند. [وضعيت] خانواده های هاشمی رفسنجانی، بهشتی، مطهری، رضایی و امثال آنها درس آموز است. جنبش سبز با تداوم مبازهء مسالمت آمیز، و به واقع مبارزه به دور از خشونت، می تواند این شکاف را عمیق تر کند و حکومت نظامی – امنیتی در دراز مدت ناکارآمد تر خواهد شد. اگر در خیابان جنبش سبز با سرکوب مضاعف روبرو شد، می بایست در حوزه های دیگر مبارزات خود را تداوم بخشید. نافرمانی مدنی و روشنگری، انسجام درونی و امید جنبش را قوی تر خواهد کرد. این جنبش به نیروی اجتماعی تعیین کننده ای تبدیل شده است که، در حوزه های گوناگون، حاکمیت را با چالش جدی مواجه ساخته است و جنبش در هر زمینه ای به اتخاذ تصمیم نایل آید، موفق خواهد شد. شاید بدون دلیل نیست که حاکمیت عقب اندازی انتخابات شوراها برای دو سال را در دستور کار قرار داده است، او می داند که این جنبش اجتماعی به راحتی می تواند هر انتخاباتی را زیر تأثیر خود بیاورد و این پیروزی بزرگی است که باید حفظ شود .

جنبش سبز از کف خیابان تا کارخانه، مدرسه، اداره، بازار، اینترنت و رسانه، تا انتخابات و سیاست خارجی و امور عمومی کار ساز و تعیین کننده است. باید با شکیبایی، امید، دور اندیشی و اتحاد میزان اثر گذاری آن را مضاعف ساخت. پرهیز از هیجان، احساس گرایی و پرهیز از ترویج ادبیات خشونت یا توهم پیروزی آنی از الزام های منطقی این جنبش است. اگر پیروزی جنبش دموکراسی خواهی ملت ایران را در شرایطی فرض کنیم که حکومت مجبور باشد گام به گام خواسته های اصولی این جنبش تن بدهد، در آن صورت انتظارات خود از جنبش را واقعی تر ساخته ایم .

زندان اوین – اردیبهشت ماه 1389 خورشیدی

 https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com