|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | English Information Section آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
چهارشنبه 10 شهريور 1389
دیدار جوانانی که در کهریزک بازداشت بوده اند با مادر سهراب اعرابی
کمپین، فراتر از تبعیض، خلق راه
همزمان با سالگرد چهارسالگی کمپین برخی از فعالان کمپین برای دیدار نرگس محمدی به قزوین رفتند. نرگس محمدی، 37 ساله، این مبارز و مدافع ستودنی حقوق بشر همچنان در بستر بیماری است. 22 روز فشار و زندان او را که دو فرزند خردسال هم دارد در جدال با بیماری قرار داده است. معلوم نیست که چه بر او گذشته که پزشکان هم هنوز قادر به تشخیص درستی نیستند و او را مدام با داروهای اعصاب در حال استراحت قرار داده اند. وقتی بلند می شود کاری انجام دهد پاهایش و دستهایش فلج می شود و زمین می خورد و درد های ناشی از کوفتگی و زمین خوردن به دردهایش اضافه می شود. اما در سالروز مبارزه حقوقی زنان و مردان کمپین برای برابری خواهی، همچنان با سخنانش برایمان انرژی گسترد و شور زندگی و مبارزه مسالمت جویانه را در رگهایمان جاری کرد. سخنان نرگس محمدی را می خوانید: «تحقق برابری ، هدف کمپین یک میلیون امضا ء است و عدالت آرزوی دیرین بشر است که بشر امروز نیز برای دستیابی به آن در تلاش و تقلاست. گویی تا رسیدن به این آرمان بشری راهی بس طولانی پیش روی ما است. زنان در ایران سالهای متمادی است که در مبارزه با تبعیض و ستمی هستند که علیه شان قد برافراشته است و در تلاش اند که گام های اساسی وبنیادین برای تحقق عدالت و انسان دوستی بر دارند. تحقق و پیگیری اهداف کمپین به نظر من امری فراتر ار رفع تبعیض حقوقی علیه زنان است، خلق راه و روشی فراروی بشر است برای رسیدن به عدالت در یک جامعه . به واقع خالق ارزش های انسانی است . خلق راه و تلاش برای تحقق عدالت و ایجاد آگاهی در انسان ها بر تمام تلاشگران کمپین یک میلیون امضا و تمام ایرانیان و زنان مبارک باد»! خانم عبادی! بنظر من شما، به عنوان یک فعال حقوق بشر و یک حقوقدان، باید خوشحال باشید که موضوع زنی ايستاده در آستانه ی سنگسار شدن تبدیل به کمپینی جهانی شود و مردم جهان به آن توجه کنند؛ چه این زن زناکار و، از نظر مذهبی، گناهکار باشد و چه نباشد. حتی در زمانه ی جنگ های تحمیل شده بر انسان نیز فرستادن یا تشویق کودکان به جنگ، از جرایم سنگین ضد بشری محسوب می شود، چه برسد به آماده کردن آن ها در زمان صلح برای دست زدن به اينگونه قتل نفس های هولناک.
از شهروندان پرسیده ایم که آیا مطالبات برابری طلبانه ی کمپین را به حق می دانند؟ یا در واقع آیا با برابری حقوقی زن و مرد موافق هستند؟ در تهران حدود (77 درصد)در تبریز حدود (94 درصد)، اصفهان (73 درصد) ، ساری(88 درصد)، مشهد (67.2 درصد)، (سنندج 72 درصد) و کرج (62 درصد) اظهار داشته اند که این مطالبات را بر حق می دانند و به این ترتیب موافقت خود را با برابری حقوقی زن و مرد اعلام داشته اند. و از آن میان (42 درصد) در سنندج، (69 درصد) در مشهد و (75 درصد) در تبریز روش کمپین را در رسیدن به خواسته هایش موثر دانسته اند.>>>
پنجم شهریور 1385 ساعت 5 بعدازظهر قرار بود فرهنگسرای رعد در تهران محل تجمع 52 نفر از فعالان حقوق زنان باشد... درهای این مکان عمومی اما به روی آنان بسته شد ولی این امر مانع از آن نشد تا تجمع کنندگان مقابل درهای بسته فرهنگسرای رعد، تولد کمپین یک میلیون امضا را اعلام کنند. به گفتهی بنیانگذاران کمپین، همان روز مقابل درهای بستهی فرهنگسرای رعد، دويست مضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز از حاضران جمعآوری شد. و این شروعی بود برای حرکتی که امروز پس از گذشت چهارسال نه تنها در سراسر ایران بلکه در گوشه و کنار جهان نیز نامی شناختهشده است.>>>
روناک آشناگر، عضو کمیتهء مرکزی علیرغم همهء موانع و معضلاتی که راه های پیشروی این جنبش را کند کرده اند، جنبش رهایی زنان در چند سال اخیر گام های جدی را برای تضعیف گرایشات لیبرالی در این جنبش برداشته است. جنبش رهایی زنان از منظری سوسیالیستی می رود که جایگاه برجسته تری پیدا کند. چنان که می بینیم قطب بندی درونی جنبش رهایی زنان، به نفع گرایش سوسیالیستی تغییراتی کرده است. هر چند این جنبش زیر سنگین ترین ضربات سرکوبگر بورژوایی و حکومت اسلامی قرار دارد، اما قادر به برقراری و برپایی مراسم رادیکال هشت مارس است، در مقابل سرکوب سیستماتیک زنان و حجاب اجباری نقش موثری دارد. >>>
جایی که«مردان دوزنه» بی آبرویند
این همه مصیبت پیش روی مردم ماست: خطر جنگ که سرزمین مان را تهدید می کند، تحریم ها که رزق و روزی مردم را از سفره هایشان می رباید، بیکاری که فساد و فحشاء را به سرعت نور در جای جای سرزمین مان می گستراند، و اعتیاد گسترده جوانان _ که نیروی آینده و آینده سازان ایران هستند _ را به ظلمت و مرگ و تباهی می کشاند. حال، در میانه این همه رنج های تحمیل شده بر ملت ایران، به جای آن که مجلسیان اش به فکر کاهش آلام مردم باشند، در پی قدم گذاردن در پیچ و خم هزار توی نامفهوم و نامعلوم چیزی به نام قانون حمایت از خانواده هستند که نه خانواده را حمایت می کند و نه بر درد و رنج های مردم مرهمی می گذارد.>>>
پیغمبر اسلام در 23 سال رسالت اش، اسلام و تمام احکام و عقایدش را در همان سال اول مطرح نکرد؛ به تدریج مطرح کرد: اول مسئله توحید را طرح کرد و تا سه سال هیچ کلمه دیگری بر آن اضافه ننمود: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا». خوب، نماز چی؟ هنوز نمی خوانند! روزه چی؟ هیچ! حج؟ اصلاً ندارد! زکات؟ اصلاً! قید و بندی، حدودی، عملی؟ اصلاً. یک چیزی که فقط فکری است همین است که بت ها را در ذهنشان و اعتقادشان نفی کنیم و به خدا معتقدشان کنیم. بنابر این، کسانی که در سه سال اول مسلمان شدند و به توحید معتقد شدند و مردند، احتمالاً «شرابخوار» بودند، «نماز نخوان»، «روزه نگیر»، «حج نکن»، و …. بودند. بعد از اینها، در سال هفتم - هشتم هجرت، حجاب مطرح می شود؛ یعنی بعد از هجده، نوزده، بیست سال کار روی مردم حجاب را مطرح می کند. همچنین مسأله شراب مطرح می شود. شراب را چگونه طرح می کند؟ از همان مکه نمی گوید که «آهای مردم، آهای ملت، آهای عرب ها، تا به توحید معتقد می شوید، باید دیگر تمام کارهایتان راست و ریست باشد»! نه! کی؟ در سال های آخر بعثت اش مسأله شراب را مطرح می کند.
باور بفرمایید مدت ها بود که منتظر یک طرح و لایحه مردانه بودیم تا به یاد دهه های طلایی «مرد سالاری» و «سبیل» و «کمربند چرمی» و «چایی را بریز بیار بینیم» و غیره بیافتیم! اصلاً هم با این سازمانهای حمایت از حقوق زنان خانه دار و بیخانه و انجمن فمینیستهای حوزه تهران و شهرستانها و ... هم نوا نمیشویم! تا کی باید از حق و حقوق شرعی خودمان برای ژستهای روشنفکری بگذریم؟! البته ما مردان زحمت کش و رنج کشیده، تقاضا داریم نمایندگان محترم یک بندی اضافه نمایند تا این مهریه هم (در راستای استحکام هر چه بیشتر خانواده) یک جوری بمالد!>>>
وزیر علوم با بیان اینکه معلمان دانشگاه ها قائل به تعلیم توام با تربیت و علم توام با دین هستند، گفت: اساتید دانشگاه ها در یک سال گذشته نشان دادند که علیرغم نقشه های زیاد دشمنان اما پوزه دشمن را به خاک مالیدند و در کنار مردم هوشیاری خود را نشان دادند. ما عهد بسته ایم در دانشگاه هایمان در مسیر ولایت حرکت کنیم، یعنی وقتی حضرت آقا فرمایشی را مطرح کردند و صددرصد مخالف نظرمان بود سمعاً و طاعتاً در عمل بپذیریم.>>>
سال ها پيش از اين که آقاي وزير علوم دانشگاه را تهدید به یکسان شدن با خاک کند، آيتالله خميني کمر به قتل دانشگاه بست و به گمان خود با راه انداختن انقلاب فرهنگي چنين کرد! جرمي که امروز از سوي حکومت به دانشگاه نسبت داده ميشود، همان است که آيتالله خميني نسبت داد. بيشرمي در بيان آن نيز به همان ميزان است. تنها تفاوت در اين است که امروز ديگر از حمايت و سکوت مردمي در جوي احساسي و موافق با حکومت خبري تيست.>>>
اشکوری دربرنامهء پرگار بی.بی.سی رابطهء روشنفکران ایرانی با روحانیت از چه سنخی بوده؟ کارنامه این روشنفکران چه می گوید؟ کمک به روحانیت دربسط نظریه ولایت فقیه یا تعامل آگاهانه با روحانیت برای استفاده از نفوذ آن ها؟ تاریخ چند صد سال اخیر ایران تا مشروطیت، تاریخ همراهی و گاه رویارویی دو رکن و نهاد اساسی قدرت بود، سلطنت و روحانیت، شاهان و علما. از مشروطه به این سو رکن دیگری شکل گرفت، روشنفکران. کسانی که در یک تعریف عمومی دغدغه تجدد داشتند. این گروه اجتماعی، ازمنورالفکران غیر دینی مثل میرزا فتحعلی آخوند زاده و میرزا ملکم خان، تا نواندیشان دینی چون علی شریعتی و مهدی بازرگان، با یک پرسش اساسی روبرو بوده اند. در نبرد با استبداد باید با روحانیت همراه شد؟ تا کجا؟ این پرسش اغلب زمینه ساز منازعه شدید بین خود روشنفکران بوده. هنوز هم اینکه آیا باید دست به دامان روحانیت شد یا نه، پرسش روز است. از مهمانان برنامه این هفته می پرسیم، از دو انقلاب صد سال اخیر ایران در این باره می توان درس گرفت؟ آیا جلب روحانیون به سیاست منشا امتیاز ویژه برای آنان نشده؟ آیا بی توجهی به جلب نظر روحانیت، باعث تقویت بنیاد گرایی اسلامی نخواهد شد؟ در این برنامه، ماشاالله آجودانی پژوهشگر و نویسنده کتاب "مشروطه ایرانی" و حسن یوسفی اشکوری نواندیش دینی، به سوالات مخاطبان خود، فریبا شیرازی و رضا ضیا ابراهیمی پاسخ می دهند.>>>
بقيه در ستون مقابل
|
سال سوم ـ شمارهء 898 ـ جمعه 12 شهريور 1389 ـ 3 سپتامبر 2010
منصور اسانلو، رسول بداقی، مجيد توکلی، رضا رفيعی فروشان، حشمت اله طبرزدی به گزارش کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی، جمعی از زندانيان سياسی زندان رجايی شهر کرج، در نامه ای به کارلا برونی، همسر نيکلا سارکوزی، رئيس جمهوری فرانسه، با ابراز انزجار از اقدام غيراخلاقی و اهانت آميز روزنامه حکومتی کيهان، و يادآوری سوابق ننگين اين روزنامه در اتهام پراکنی، از اين روزنامه به عنوان ابزاری در دست ولی فقيه جمهوری اسلامی برای اهانت، فحاشی و تهمت زنی بر عليه دگر انديشان، آزادی خواهان و طرفداران دموکراسی و حقوق بشر نام برد. متن نامه ۵ تن از زندانيان سياسی زندان رجايی شهر کرج به کارلا برونی را که روز گذشته در اختيار کميته قرار گرفته، در اينجا بخوانيد >>>
نسل کنونی ايران نه با مغالطه های هيتلری در مورد ناسيوناليسم سرو کار دارد و نه با سياست های عصر پهلوی برای تحميل يک فرهنگ شبه ناسيوناليستی از تصفيه گذشته. گوهر تجربهء نسل جوان ما را روياروئی با حکومتی بوجود آورده است که در گفتار و کردار و انديشهء خود «ضد ملی» است، و چون چنين است نه به منافع ملت اعتنا دارد و نه به جان و مال و آسايش آنها می انديشد و ـ در سودای ابلهانهء برقراری حکومتی بی مرز و جهانی برای امامی نشسته در اعماق يک چاه ـ هستی ايرانيان را به باد می دهد.>>> تا دیر نشده باید انتخاب کرد: مردم یا حکومت؟ آزادی چه کسانی؟ عدالت برای کی؟ حقوق کدام ملت؟ پاسخ حکومت روشن است: آزادی یعنی آزادی مریدانش. عدالت نیز برای همانهاست. ملتاش نیز همانها هستند. پاسخ مدافعان دمکراسی و حقوق بشر نیز روشن است: آزادی یعنی آزادی دیگران. عدالت برای هر آن کسی که حقی از او پایمال شده است و ملت یعنی همهء ایرانیان، حتی آنها که با دمکراسی و حقوق بشر مخالفند. ولی در لابلای انبوه سخنان آزادی خواهانه و عدالت جویانه «سران جنبش سبز» نمیتوان فهمید آیا از آزادی و عدالت و حقوق برای خودیهای خودشان حرف میزنند و یا برای خود و همه دیگران؟!>>>
در زلزله رودبار در سال هزار و سيصد و شصت و نه يك روستا به طور كامل به خود رها گشت و تا صد ها نفر زير آوار مانده جان بسپارند و با حور و پري و غلمان – و در صورت سيد بودن، با جدشان – محشور شوند. آن زمان عمامه بر سرهاي حاكم بر ايران اجازه ندادند سگ هاي آلماني - كه دولت وقت آن كشور براي ياري فرستاده بود - جست و جو بياغازند و گرفتاران را بيابند. در آن زمان سگ «نجس» شمرده مي شد و پسنديده نبود پيكر مسلمان با پوزهء سگ رديابي شود. از سوي ديگر اعلام شده بود بيرون كشيدن پيكر زنان توسط مردان از زير خروارها خاك عملي غير شرعي است. از اين رو حمام هاي زنانه هم خاكبرداري نشدند. بماند كه سال ها پس از آن رويداد، به دليل ضرورت حفاظت از جان مقامات محترم اسلامي، از سگ رفع اتهام نجاست شد. كشيدن گيس زنان و فشردن بازو و دست دختران و لمس بدن شان در خيابان هم به جرم بد حجابي، فاقد اشكال شرعي اعلام گرديد.>>>
از مجموع 236 میلیون دلاری که یک هفته پس از فراخوان دبیرکل سازمان ملل متحد برای سيلزدگان پاکستان جمع آوری شد، بیش از صد میلیون دلار آنرا کانادا و امریکا پرداخت کردند. اگر سهم پرداختی کشورهای عضو اتحادیه اروپا را هم به این رقم بیفزاییم، به این نتیجه ناامیدکننده می رسیم که 57 کشور اسلامی چقدر در کمک به برادران و خواهران مسلمان خود کوتاهی کرده و نقش بی تفاوت و منفعل داشته اند. بنا بر برآورد رییس جمهوری پاکستان، خسارات وارده ناشی از سیل 43 میلیارد دلار است. این رقم معادل چند هفته درآمد نفت کشورهای مسلمان عضو سازمان اوپک است...>>>
دستور جوهر شعر رهبر چنين بود: شاعر، مترجم، نویسنده ـ چند عدد نیروی امنیتی ـ به اندازۀ كافی كابل، باتوم، سُرنگ، قمه، قرص ـ در حدِ كفایت نمایندۀ رهبری ـ یك عدد>>>
از یاد نمی بری از رو نمی روی بدون برق باطری روی تاقچه کسانی که دروغ های تو را تاب آوردند یا از سرطان مردند یا در جنگ>>>
فاشيسم نیز معتقد است که در تربیت افراد کوتاهی شده. فاشیسم نیز امید فراوانی به نفوذ در مغز انسانها و تسخیر قلوب آنها بسته است. فاشیسم، تعلیم خشونت در مدارس، روزنامهها و تآترها را به خشونت حاکم در شکنجهگاههای خویش میافزاید. آری، فاشیسم تمامی ملت را چنین تربیت میکند و در تمام طول روز، بی وقفه بدین امر مشغول است. فاشیسم نمیتواند چیز زیادی به توده ی مردم بدهد، چون سخت سرگرم «تربیت» انسانهاست. غذایی برای مردم ندارد، پس باید تقویت اراده و غلبه بر نفس را تبلیغ کند. نمیتواند امر تولید را سر و سامان ببخشد و به جنگ نیاز دارد، پس باید به تقویت جرات و روحیه رزمندگی بپردازد. به فداکاری نیازمند است، پس باید به تشویق حس فداکاری در افراد دست بزند. این ها هم برای خود آرمانهایی هستند، تواناییهایی که از انسانها خواسته میشود و بعضی نیز حتا آرمانها و خواستهای متعالی به شمار میآیند. ولی ما میدانیم که این آرمانها در خدمت کدامین هدف است، تربیتکننده کیست و چه کسانی از چنین تربیتی بهره میگیرند: بیشک بهرهگیران، تربیت شوندگان نیستند.>>>
در خون و تيرگي، قوي ترين جمهوري ها بنا شد. هر يك از شهروندان اين جمهوري ميدانست كه مديون همهء ديگران است و فقط ميتواند بر خودش تكيه كند؛ هر كدام از آنها در تنهايياش به نقش تاريخي خود واقف بود. هر يك از آنها، در مقابله با جباران، پاي قراردادي آزادانه و غيرقابل فسخ با خود ايستاده بود و با انتخاب آزادانهء خود، آزادي را براي همه انتخاب ميكرد. اين جمهوري بدون نهادها، بدون ارتش و بدون پليس چيزي بود كه هر فرانسوي ميبايست در هر لحظه به دست ميآورد و عليه نازيسم بر آن شهادت ميداد. كسي در وظيفهاش در نماند. ما امروز در آستانه جمهوري ديگري هستيم: باشد كه اين جمهوري كه در روشني روز برپا ميشود فضايل تلخ آن جمهوري شب و سكوت را حفظ كند.(1944)>>>
خامنه ای در دیدار با دانشجویان دانشگاه ها جادوی آقای خامنه ای در آنست که ترک گناه از راه نماز و عبادات را حل تمام مشکلات اجتماعی جلوه میدهد. یعنی که صحت و سلامت جامعه را در اطاعت و عبودیت می بیند، در سوال کردن نه در اعتراض و معارضه. حال آنکه اعتراض و معارضه است که جامعه را با زمان همراه میکند. اما کلمات سحر انگیز شارع دین، این حقیقت را انکار میکند و سرباز های خود را سازمان دهی میکند که به سرکوب اعتراض و معارضه بپردازند ...>>>
پيشنهادی برای انتخاب نامزد رياست جمهوری 1392 در خارج کشور اين امکان هست که يک انتخابات برای تعيين کانديدای رياست جمهوری منتخب، اقلاً برای ايرانيان خارج، برای سال 1392، زير نظر يک مؤسسه حرفه ایِ اخذ رأی بيطرف بين المللی، صورت گيرد. حتی می شود بخشی از مردم در داخل ايران را نيز که شناسنامه آنها قابل تأييد باشد و از نظر تکنيکی بتوانند در اين انتخابات شرکت کنند را نيز در اين انتخابات شرکت داد. به هر حال آنکس که انتخاب ميشود منتخب آنهايی است که در انتخابات شرکت کرده اند، چه در ايران زندگی کنند چه در هندوستان يا آمريکا. درست است که چنين انتخابی از سوی دولت ايران بعنوان نامزد رياست جمهوری به رسميت شناخته نخواهد شد اما اقلاً من ِ نوعی مي توانم بگويم که در انتخاباتی بدون تقلب نظرم منعکس شد و اين شخص انتخاب شد.>>>
روی آسايش با حکومت اسلامی؟ هرگز! به نظر من، برگزاری راهپیمایی دولتی و نمایشی روز قدس نشاندهندهء اوج خباثت سران رژیم و دخالت آشکار آنان در امور داخلی ملت فلسطین است و نه تنها کمکی به آسایش مردم فلسطین نمی کند بلکه، با حمایت از«تندروترین» عناصر در لبنان و فلسطین، صلح و آشتی و تشکیل دو دولت اسراییل و فلسطین را به عقب می اندازد و عملاً یاری گر تندورهای اسراییلی است. جمهوری اسلامی هرگز مایل نیست در منطقه خاورمیانه «میانه روی»، «صلح پایدار» و«دمکراسی» پا بگیرد. بطور کلی، به نظر من، یکی از مهمترین ضرباتی که منافع ملی ایران طی سی و یک سال گذشته خورده از ناحيهء «ایدئولوژی گرایی» جمهوری اسلامی در عرصهء سیاست خارجی بوده است. نمونهء آشکار و عملی این سیاست ادامهء جنگ پس از فتح خرمشهر با شعار «راه قدس از کربلا می گذرد» بود. گروگان گیری دیپلمات های آمریکایی ضربهء دیگر جمهوری اسلامی بر پیکرهء منافع ملی ایران بود. به گمان من کشورهایی که در گسترهء گیتی از«تروریست» بودن رژیم جمهوری اسلامی سخن می گویند سخنی به گزاف نمی گویند. سیاست خارجی غلط جمهوری اسلامی، متاسفانه، نام ایران را با مفاهیمی مانند حامی تروریسم، افراط گرایی، اختلال روند صلح، غرب ستیزی و بی اعتمادی جهانی گره زده است. ادامه و بقای حاکمیت جمهوری اسلامی بر ایران نه تنها باعث آزار و فقر و ناامنی و بی عدالتی برای مردم داخل ایران است بلکه بسیاری از مردم و حکومت های میانه روی منطقهء خاورمیانه را نیز مورد آزار قرار می دهد. جمهوری اسلامی هرگز رژیمی نیست که بتوان با آن از راه «مذاکره و گفتگو» به نتیجه رسید. اندیشهء افرادی مانند خامنه ای و احمدی نژاد و لاریجانی «حذف مخالف و رقیب سیاسی» است و نه حتی تضعیف مخالف. جمهوری اسلامی زمانی آرام می گیرد که تمام کشورهای منطقه را به ویروس اسلام سیاسی و مقابله جویی با غرب مبتلا کرده باشد.
من ديگر در هيچ حرکت اعتراضي «الله اکبر» نميگويمقبل از هرچيز؛ الان دقيقاً وقت اين حرفها است!: در اعتراضات خياباني سال 88 من در خيابان بودم. به همراه بسياري از همفکران خودم که هيچ اعتقادي به الله نداشتيم، شعار الله اکبر سر داديم تا از نمادي اعتراضي براي ايجاد اتحاد استفاده کنيم. اما همين شعار بعدها چماقي بر سر ما شد که جنبش سبز اسلامي بوده است و هرکس به اسلامي بودنش معتقد نيست، سبز نيست! حتي همين دستمايهاي براي جانبداري از حکومت اسلامي شد. بنابر اين من هرگز از اين پس چنين نميکنم و چيزي را که به آن اعتقاد ندارم (از سر مصلحت و براي اتحاد) بر زبان نميآورم. به نظر من بايد شعار همهگير تري براي سرداده شدن در حرکتهاي اعتراضي انتخاب شود.
تاريخ ايران به روايت برادران لاريجانی تا قبل از ظهور اسلام، ایرانیان مردمانی بدوی، بت پرست و با تمدن کاملا بیگانه بودند. در این دوره برخی از قبایل ایرانی، دختران خود را زنده به گور می کردند. با ظهور دین اسلام، آوازهء این دین پر از مهر و محبت خیلی زود به ایران رسید. مردم ایران شخصی به نام سلمان فارسی را به نیابت از خود به نزد پیامبر فرستادند. سلمان فارسی به نزد حضرت محمد رفت و از او خواهش کرد تا ایرانیان را به عنوان مسلمان بپذیرد. اکثر اعراب با این درخواست سلمان فارسی مخالفت کردند اما حضرت محمد که دارای قلبی رئوف و مهربان بودند با رویی گشاده از سلمان پذیرایی نمود و درخواست وی را پذیرفت. این خبر مسرت بخش چنان سلمان را خوشحال نمود که فاصله ی چهل روزه ی بین مکه تا مدائن را بیست روزه طی نمود. مردم ایران به مناسبت این خبر خوش یک هفته ی تمام را به جشن و پایکوبی پرداختند. >>>
از مجموعهء «در پيشگاه فرهنگ»برنامهء تلويزيونی ـ دورهء جديد ـ برنامهء شمارهء هفت بخش اول ـ راهی برای جلوگيری از جنگ شکوه ميرزادگی>>> تنها بديل حکومت مذهبی حکومتی سکولار است همراه با فايل کوچک صدا برای دانلود
راه های ايجاد ارتباط عاشقانه با امام زمان شماره 896 ـ دوشنبه 8 شهريور 1389 ـ 30 اگوست 2010
سیاست «جذب حداکثری» و تلاش برای بازتعریف جنبش سبز
هنوز اندکی وقت برای نجات از وحش باقی ست
ماجرای تشرف آيت الله خامنه اي به محضر مبارك حضرت مهدي
روحانیت در ایران باعث تجزیه بوده است
حزبالله، القاعده، جبل عامل، امپراتوری عثمانی
خاطرهای از دكتر غلامحسین صدیقی
بخشی از سخنان عبدالله نوری پیرامون اصل 107
درس هائی از پابرجائی تسلیم ناپذیر اعلامیه حزب مشروطه ایران>>>
سپر بلا، پيش بينی، حزب الاغ ها!، شکل ويراستاریحميد رضا رحيمی
پایان نشست دو روزهء هيئت مؤسس تلويزيون ایران ندا در لندن
شماره 895 ـ جمعه 5 شهريور 1389 ـ 27 اگوست 2010
ملاحظاتی در باب روند آلترناتيوسازی از جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
شرايط گفتگو و همکاری با گروه های سکولار ديگر اطلاعيهء شبکهء سکولارهای سبز ايران برای دموکراسی و آزادی
این ناسیونال اسلامیسم بود و هست!
یک طرح اولیه دربارهء مشی مبارزاتی سکولارها در موقعیت کنونی
مقاله ای در سايت «جمهوری خواهی»
تلاشی بی توقف برای رویارویی با فرهنگ ستیزی و فرهنگ کُشی بیانیه کمیته بین المللی نجات پاسارگاد، به مناسبت ششمین سالگشت تاسیس آن
اطلاعيه برای سفر از تورنتو به نيويورک گروه ندای صلح و آزادی ـ تورنتو
از مجموعهء «در پيشگاه فرهنگ»برنامهء تلويزيونی ـ دورهء جديد ـ برنامهء شمارهء شش بخش اول ـ سالگرد کميتهء نجات و تخريب مداوم ميراث فرهنگی شکوه ميرزادگی>>> بی ارتباطی ناسيوناليسم با نژادپرستی >>> همراه با فايل کوچک صدا برای دانلود
روزه خواری کم سابقه در سطح تهران و انفعال ناجا
|
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== برای آزادی، دموکراسی، جمهوری و لائيسيته =========== =========== =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== چهارشنبه 10 شهريور 1389
بقيه از ستون مقابل
آن چه باعث شد شخصاً به عنوان یک دانشجو در مبارزه باشم، حقوقی است که از ملت ایران سلب شده و تا زمانی که حاکمیتی فاشیستی، توتالیتر و سلطه گر بر جامعه مستولی باشد این حقوق قابل احقاق نیست. آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی تشکل ها، آزادی سندیکاها و احزاب، غلبه بر فقر و اوضاع اسفناک اقتصادی مردم و انتخابات آزاد، همهء مجموع مطالباتی است که مردم ایران، علی الخصوص جوانان، را برای ادامه مبارزه ترغیب و اراده آنان را راسخ می کند.>>>
آیا هرگز به این نکته توجه شده است که چرا درعرصهء شطرنج جز شاه و وزیر و رخ و اسب و فیل و خیل سربازان پیاده، مُهرهء دیگری نمی یابیم؟ و چراست که در این میدان نه از کاهنان معابد خبری است نه از کشیشان و موبدان و ملایان اثری؟ آیا در این نکته نشانه و نمادی از یک حقیقت بسیار بزرگ نیست؟ . >>>
ابزارهای سرکوب و اختناق در جمهوری اسلامی فقط به زندان و کشتن مخالفین و شکنجه ختم نمی شود. یکی از ابزارهای مهم که جمهوری اسلامی در سالهای اخیر از آن زیادتر استفاده می کند ساختن فیلمها و سریالهایی با محتوای مذهبی و خرافی است،جمهوری اسلامی پس از آن که از منبر و مسجد و حسینیه ها نتیجه لازم را نگرفت و آموزش های مذهبی مدارس و دانشگاهها نسل مطلوب خمینی را پرورش نداد عرصه فرهنگ و هنر را مناسبترین راه برای گسترش خرافه و آموزه های مذهبی تشخیص داد در زمینه ساختن سریال های تلویزیونی روش کار جمهوری اسلامی به اين صورت ها است: اول) ساختن فیلم های تاریخی جعلی، به ویژه راجع به دوره مشروطه و عصر پهلوی که عموماً شامل تحریفات آشکار، سیاه مطلق جلوه دادن دولتمردان دورهء پهلوی و فرشته نشان دادن روحانیونی نظیر شیخ فضل الله نوری و آیت الله کاشانی است. دوم) ساختن سریال های تاریخی -مذهبی جعلی مانند سریال "یوسف پیامبر" که تحریف و جعل کاری در آن موج می زد و کاملا جنبه ضد یهود داشت و حتی با متن خود تورات تفاوت های آشکاری داشت. و یا سریالی مانند "بشارت منجی" که تصویر اسلامی از مسیح ارائه می شد. سوم) ساختن سریال هایی با مضامین خرافی، تبلیغ پناه بردن به اوهام و ماوراء الطبیعه جهت حل مشکلات عادی. در این سریال ها سعی می شود تا آنجا که ممکن است این طور نشان داده شود که ایمان مذهبی امری شخصی نیست و افراد باید راجع به مسائل شرعی یکدیگر تجسس کنند و صحنه های"نماز و ذکر"،" خواب و اوهام و کابوس و تعبیر آن توسط روحانی" ،"توسل جستن به روحانی برای حل مشکلات"، "تجسس در ایمان مذهبی افراد" و خلاصه اینکه روحانی محل"دانای کل" می باشد تبلیغ می شود. گذشته از این مسائل در سریال های تلویزیون جمهوری اسلامی خشونت تحت عنوان"ناموس پرستی" نمایش داده می شود. صحنه های ملال آور بیماری افراد همراه با شفا یافتن ناگهانی بیماران بر اثر خواندن نماز به شدت در سوژه های داستان ها پدیدار می گردد. به نظر من اثرات مخرب فیلمها و اصولاً ضد فرهنگ جمهوری اسلامی بسیار وسیع تر از اقدامات و سرکوب های سیاسی این رژیم است زیرا امور فرهنگی در تار و پود جامعه نفوذ می کند. آنچه در بسیاری از فیلم های تلویزیون شاهد هستیم حتی کاری به اسلام سنتی و عرفانی قدیمی ایران هم ندارد بلکه بیشتر در پی آن است نوعی"خرافات ایدئولوژی زده" را ترویج دهد. من فکر می کنم همانقدر که مسئولان جمهوری اسلامی مورد نقد و پرسش قرار می گیرند نویسندگان و کارگردان های فیلم ها هم باید نقد شوند. هدف اصلی جمهوری اسلامی در عرصه فرهنگ پروش دادن نسلی است که قدرت تفکر نداشته باشند و به طرف زندگی توءم با "اندیشه و گفتگو" گرایش نداشته باشند و من این خطر را احساس می کنم. عباراتی تحت عنوان "سینمای دینی" و "فیلم های معنا گرا" یا "مذهب در هنر" در راستای همین سیاست است. رهبر جمهوری اسلامی خود در دیدار اخیرش با دانشجویان صریحاً تاکید کرد صدا و سیما" محل مناسبی برای مباحثه نیست". معنای این حرف تعطیلی گفتگو در عرصهء عمومی است.
برابر قوانین جمهوری اسلامی ایران و دستور مقامات قضایی دسترسی به این سایت مجاز نمی باشد؛ این جمله تیتر صفحهای ملالآور بود که ماه هاست جای خود را به صفحه خوش آب و رنگ پیوندهایی داده که کاربران اینترنتی را به سوی سایتهای محدودی راهنمایی میکند. به گزارش سرویس اجتماعی «فردا» کاربران اینترنت، پس از باز کردن سایت هایی که به دستور مقامات قضایی، امنیتی و یا نهادهای دیگر فیلتر شدهاند، صفحهای را با عنوان "پیوندها" مشاهده می کنند که آنها را به سوی سایت های خبری و سرگرمی و اطلاعرسانی مورد تایید مسئولان راهنمایی میکند. نکته جالب اینجاست که آمار بازدید این سایت در چند ماه گذشته به حدی بالا رفته که مقام هجدهم را در الکسا به خود اختصاص داده است. اما چرا رتبه هجدهم پس از خبرگزاری فارس و بعد از خبرگزاری ها و سایت های پربازدید و پرهزینهای چون تبیان و خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران؟ چرا در کشوری که سایت های پربازدید مفید فراوان دارد، باید یک صفحه "هشدار" که نتیجه مراجعه کاربر به سایتهای غیرقانونی و خلاف شرع و قانون است، بیشترین بازدید را به خود اختصاص دهد؟ شاید از این آمار بتوان به روشنی دریافت که کاربران اینترنتی تا چه میزان به سمت سایت های فیلتر شده در کشور مراجعه و با این صفحه مواجه می شوند و بدین ترتیب بر آمار این سایت هم می افزایند. آیا نهادهای خبری، سرگرمی و دیگر وب سایت ها جوابگوی متقاضیان نیست و یا توقع کاربران تا جایی پیش رفته که سایت های مجاز قادر به پاسخگویی آنها نیستند؟ نکته دیگری که نباید آن را از یاد برد اینکه آمار سایت های فیلتر شده در کشور به حدی بالا رفته که پیغام فیلترینگ رتبه شایان توجه را به خود اختصاص داده است. چرا تعداد صفحات فیلتر شده باید تا اندازه ای بالا رود که یک صفحه "اخطار" بهترین جایگاه را در رده بندی سایت ها به خود اختصاص دهد؟
|
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |