|
جمعه 5 شهريور 1389 ـ 26 اگوست 2010 |
یک طرح اولیه دربارهء مشی مبارزاتی سکولارها در موقعیت کنونی
مجید سیادت
مدتی است که جامعه ما در شرایط بحرانی اجتماعی گرفتار آمده است. بیش ازیک سال است که بحران اجتماعی ایران به بحرانی سیاسی بدل شده است. ایران آبستن حوادثی است که چشم انداز روشنی از آن در اختیار نیست. در این شرایط می باید راهکارهای روشنی داشته باشیم. پیچیدگی اوضاع ایران احتمال خطا رفتن را زیاد می کند. با تمام اینها باید راهکاری داشته باشیم. در این نوشته طرحی برای بحث تقدیم می کنم. امیدم اینست که این طرح به بحثهائی بیانجامند ودر نتیجه بتوانیم بسوی راه حلی مثبت قدم برداریم.
اول – مضمون مبارزه مردمی ای که در یک سال گذشته جریان داشته آزادی خواهی است. البته این مضمون به وسیله افراد مختلف به اشکال گوناگون تعبیر می شود و بدین عبارت دارای ابهاماتی است ولی حتی در اشکال تکامل یافته تر آن، این مضمون جوابگوی تمامی آمال و آرزوهای ملی مردم نیست. آزادی به همراه عدالت اجتماعی، دو پایه اصلی، ستونهای متحدی هستند که آمال و آرزوهای تاریخی ایرانیان را نمایندگی می کنند.
نکته اول در اینست که مبارزه کنونی مبارزه ای توده گیر شده است. امواج وسیعی از مردم ما بدان معتقدند و برایش مایه گذاشته اند. نکته دوم در اینست که اگر این آزادیها – حتی در همین اشکال مبهم و ناکامل – بدست آورده شوند، قدم مهم و اساسی ای برای دستیابی به اشکال متکاملتر آزادی و دیگر آمال و آروزهای مردمی برداشته شده است. منطقا می باید از هر اقدام و سیاست آزادی خواهانه – حتی در همین شکل نا روشن – پشتیبانی کنیم.
دوم – آقایان موسوی، کروبی، خاتمی و خانم زهرا رهنورد در عمل ( نه در هیچ ادعای شخصی هیچ کدام از آنان) مسئولیت هدایت این جنبش را تا کنون به عهده داشته اند. در این راه فشارها و خطرات مهمی را پذیرا بوده اند و علیرغم نگرانی ها و ضعفهائی که اینجا و آنجا قابل توجه هستند، توانسته اند به وظیفه خود عمل کنند. به همین دلیل پشتیبانی از آنان، تا زمانی که، و تا حدی که، به این مبارزه خدمت می کنند و نقش چشمگیری در مقاومت و هدایت مبارزه دارند، باید در دستور کار همه آزادی خواهان سکولار باشد.
سوم - آقایان موسوی، کروبی، خاتمی و خانم زهرا رهنورد همگی دولت ایده ئولوژیک را قبول دارند. آنها می گویند "میزان رای مردم است" و با اشاره به این اصل درست معتقدند تمام آمال دموکراتیک مردم در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی قابل دسترسی هستند. آنها تعبیری دموکراتیک از این قانون اساسی ارائه می دهند که بسیاری از نگرانی ها را – ولی نه همه نگرانی ها را- جواب می دهند.این تفکر در جامعه ما هواداران فراوانی دارد.
رسیدن به جامعه ایده آلی که در نگرش فوق نهفته است قدم مهمی در راه ترقی و تعالی ایران است. با تمام اینها محدودیتهای آن نوع تفکری که به دولت ایده ئولوژیک باور دارد درهمین یک ساله گذشته هم در اینجا و آنجا بروزکرده است.
اولا مشکل است که حتی با بهترین تعبیر از دولت ایده ئولوژیک بتوانیم به معیارهای عالی آزادی و احقاق حقوق بشر دست یابیم.
ثانیا در دوران مبارزه کنونی هم می توان انتظار داشت محدودیتهای فوق خود را نشان دهند.این تفکر نتوانسته است حساسیت لازم را نسبت به مسائل اقلیتهای ملی در ایران نشان دهد.این تفکر در زمینه اقلیتهای مذهبی گرفتاریهای جدی ای دارد و نمی تواند با تعصبات موجود برخورد کافی و مناسبی داشته باشد. بالنهایه همین تفکر در زمینه تبعیضات به زنان (مثلا سنگسار) دچار بندهای عقیدتی می شود و قادر نیست قاطعانه عمل کند.
چهارم – سکولارهای دموکرات نیروی بزرگ و موثر دیگری هستند که از همان ابتدا در جنبش کنونی مردم فعال بوده اند. آنها برای اهداف آزادی خواهانه مردم با دل و جان مایه گذاشته اند. متاسفانه سکولارهای دموکرات در جنبش کنونی صدای مستقل و پرقدرتی ندارند. سکولارهای دموکرات پراکنده هستند.
فقدان صدای مستقل و قدرتمند سکولار طبیعتاً به نگرانی در مورد آینده جنبش دامن می زند. در شرایطی که صدای قدرتمند و با نفوذ سکولار وجود ندارد این نگرانی باقی می ماند که در صورت پیروزی مبارزه کنونی، باز هم به قولهای داده شده عمل نشود و آنها در عمل به فراموشی سپرده شوند. بهترین تضمین موفقیت جنبش و حفظ دستاوردهای مبارزه کنونی، وجود صدای مستقل و قدرتمندی است که جدا از اراده رهبری کنونی در خدمت آزادی حرکت کند.
نبود صدای مستقل سکولارها به دو مشکل مهم در راه ایفای وظائف کنونی جنبش هم بروز می یابند. اولاً صدای پراکنده "کم صداست". می گویند یک دست صدا ندارد. بهترین طرح ها و نظرات سکولارها بالنهایه در محافل کوچک (یا نسبتا کوچک) باقی می مانند، به گوش جمع وسیعی نمی رسند. بدنهء فعال و پراکندهء سکولار فرصت دست یابی به این نظرات را پیدا نمی کند. ثانیاً پراکندگی سکولارها به ما فرصت نمی دهد روی عمده ترین مسائل تمرکز کنیم. هر کدام یک ساز می زنیم. احتمالاً اکثر این نواها حاوی پیام درستی هستند – باید به صدا در آیند و باید شنیده شوند – ولی لزوماً همهء این نواها مسئله عاجل، فوری و فوتی نیستند. سکولارهای پراکنده نمی توانند – نتوانسته اند – تمام توان جمعی خود را روی عمده ترین مسائل تمرکز دهند. می باید عمده ترین و عاجل ترین روندها را تشخیص دهیم و توان خود را در آن موارد تمرکز دهیم.
پنجم – چگونه می توان به صدای مستقل و قدرتمندی دست پیدا کرد؟ این هدف مسلماً از راه تخریب چهره های سرشناس جنبش مردمی بدست نخواهد آمد. اقدامات و اظهاراتی که دیگر نیروهای جنبش را تضعیف کنند، دست آخر به نفع نیروهای سرکوبگر تمام می شوند. ما باید از همه نیروهائی که در راه کسب آزادی مبارزه می کنند دفاع کنیم وکاری کنیم که اردوگاه وسیع آزادی خواهی از هر فرصت و هر امکانی برای قدرت یابی استفاده کند.
صدای مستقل سکولارها در پروسه ای کسب می شود که آنها به وظیفهء تاریخی خود عمل کنند. در پروسه ای که برتری تفکر سکولار را برای همه مردم، در عمل، در تجربه زندگی و مبارزه، آشکار می کند.
باید بتوانیم نقاط ضعف چشم انداز دولت ایده ئولوژیک را برطرف کنیم. باید مشکلات حاصله از آن چشم انداز را برطرف کنیم. این کار باید به نحوی باشد که به تقویت جنبش مردمی بیانجامد. بکوشیم مشکلات را "برطرف" کنیم، نه اینکه بکوشیم ضعف ها و نواقص سیاست های کنونی را "برملا" کنیم. بین سیاستی که می خواهد ضعف ها را را برطرف کند و سیاستی که می خواهد آنها را بر ملا کند خط تمایز فاحشی وجود دارد.
باید نشان دهیم که آزادی مردم ایران بدون آزادی و برابری ملیت های مختلف، بدون آزادی کامل "عقیده" و برابری معتقدین به ادیان و مذاهب گوناگون، بدون مبارزه با اجحافات و خرافات علیه زنان، و بدون مبارزه برای کسب کامل حقوق بشر، به دست آمدنی نیست.
صدای مستقل سکولارها ی دموکرات در پروسه مبارزه ای برای این آزادی ها، در خدمت تکامل مبارزه مردمی امروزی، شکل می گیرد. در این روند، شبکه های خود جوش و محافل پراکنده مبارز انسجام درونی می یابند و با یک دیگر رابطه پیدا می کنند.
ششم – به نظر می رسد که در شرایط پلیسی حاکم بر ایران برگزاری تظاهرات وسیع خیابانی هزینهء اجتماعی سنگینی در بر خواهد داشت. شاید تظاهرات موضعی و محلی کوچکتر ممکن و میسر باشند. ولی این نکته می باید به وسیله شبکه های محلی فعال ارزیابی شوند.
شاید مبارزات دانشجوئی به صورت تظاهرات در صحن دانشگاه ها ممکن باشند. در هر صورت هرگونه اقدامی باید با توجه به شرایط سیاسی و اهمیت موضوع روز ، در کنار ارزیابی از هزینه اجتماعی، توسط فعالین موجود بررسی شود. مبارزات بی امان زنان باید تقویت شوند. مبارزه برای حقوق بشر باید – علیرغم فشار دستگاههای سرکوب باز هم رشد بیابند. تقویت نهادهای مدنی یکی از ساده ترین – و شاید کم هزینه ترین – اشکال کمک به رشد جامعه مدنی است.
هرکدام از این اقدامات ، به نوبه خود، سازماندهی شبکه های مبارز را تقویت می کنند. باید سعی کنیم راه های جدید و بدعت های بیشتری در راه استفاده از امکانات تکنولوژیک قرن بیست و یکم بیابیم.
بحران اجتماعی / سیاسی ایران کشور ما را در شرایطی انفجاری و غیر قابل پیش بینی قرار داده است. نمی دانیم موضوع بعدی، موج بعدی ای که می آید، از چه جنسی است و در چه شکل اتفاق می افتد. می باید بتوانیم برای تحولات بعدی آمادگی خود را بیشتر کنیم. کارهای فراوانی هستند که باید انجام بگیرند. امروز نمی توانیم در تظاهرات خیابانی شرکت کنیم ولی می توانیم زمینه هائی را که در تمام این سال ها به حاکمیت فشار آورده اند تقویت کنیم. مهم نیست که اقدامات ما – به تنهائی – دایرهء اثر کوچکی دارند و شاید زیاد به چشم نیایند. مهم اینست که می دانیم همین مبارزات کوچک (و به ظاهر کم اثر) اهرمهای فشار بر دستگاه سرکوبگر را کارآتر می کنند.
بحران اجتماعی کنونی ایران از تجمع همین مبارزات پراکنده فراهم آمدند. بحران سیاسی غیرقابل انکار کنونی از همین مبارزات کوچک سرچشمه گرفتند. این فشارها باید ادامه یابند. باید پیچ ها را سفت تر کنیم. فکر می کنم همهء آنهائی که ستاره ای در دل دارند می توانند "گل، گل، گل" آفتاب را بکارند. یقین دارم هر کاشتنی به شاخه گلی می انجامد. شاید هر شاخه اش را نبینیم ولی جمع این کاشته ها، حتما گلزاری با شکوه و مسلماً فراموش نشدنی خواهد بود.
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=31702
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|