|
دوشنبه 8 شهريور 1389 ـ 30 اگوست 2010 |
به نقل از آيت الله احدی
سخنان آیت الله احدی:
مطلبي را به شما عرض ميكنم شايد نشنيده باشيد.جناب آقاي صديقي شب فاطميه روي منبر در بيت ايشان ( بيت رهبري ) كه آقاي رييس جمهور نشسته بود،آقاي هاشمي بود، سران مملكتي بودند، قوه قضاييه، همه بودند. آقاي صديقي روي منبر اين مطلب را گفت و آن را نتوانست تمام كند. همين كه خواست تمام كند فرياد گريهء جمعيت و حضار بلند شد. ديدند اين جمعيت بسوي آقا دارند حمله مي كنند كه به عنوان تبرك به ايشان دست بزنند. آقا را بردند و ديگر نتوانستند جمعيت را اداره كنند.
و آن مطلب [آقاي صديقي] اين بود:
من همه ساله مكه كه ميرفتم قبل از رفتن به مكه به محضر آيت الله بهاءالديني ميرسيدم و توصيه ميخواستم از ايشان.ايشان به من توصيه هايي ميكرد و من اين توصيه ها را در سفر مكه عمل ميكردم. بعدهم كه داشتم ميامدم، يك عمامه اي يا چيزي را براي ايشان هديه مي خريدم. اين دفعه كه رفتم محضر ايشان اين مطلب را فرمودند:
شما وقتي كه مي رويد مسجدالنبي، از قسمت جنوب شرقي مسجد، از آن قسمت هفت قدم مي آيد به جلو...
و قسمت بعدي را هم گفت كه من نمي توانم دقيق به شما بگويم. به خاطر اينكه ايشان اين را به وديعت پيش من گذاشت. آن وقت از دو طرف به من [چنين] دستور داد:
وقتي كه قدم زدي، آمدي جلو، رسيدي به آنجا، آنجا بنشين و اين ذكر سبعه را بگو. اين ذكر را كه گفتي انشاءالله به حوائجت خواهي رسيد.
[آیت الله احدی: ذكر سبعه عجيب است، علامه حسن زاده آملي بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب اذكار سبعه را دارد كه اينها را از آسيد علي آقا قاضي گرفتند. ذكر سبعه واقعاً يك ذكري ست كه معجزه مي كند در نفس انسان عجيب معجزه مي كند].
آقاي صديقي مي گويد، عرض كردم:
آقاي بهاءالديني چه وجهي دارد كه من بايد آنجا بنشينم و اين اذكار سبعه را بگويم. چه وجهي دارد هفت قدم از آنجا قدم بزنم؟
[آیت الله احدی: حالا همه دارند مثل شما گوش مي دهند. همه دارند دقت مي كنند که آقاي صديقي چه مي خواهد بگويد].
گفت: وجهش اين است كه دارم به شما مي گويم. فقط پيش شما بماند. وقتي كه حضرت زهرا، سلام الله عليها، آمد براي دفاع از علي ابن ابيطالب عليه السلام، بدنش خون آلود بود وقتي كه آمد، كه داخل مسجد وارد نشد، وقتي كه برگشت ديگر توان از او رفت، ديگر به گونه اي شد كه مي خواست ادامهء راه را بدهد نتوانست. آنجا نشست و فكر مي كنم كه آن مكان به خون فاطمه، سلام الله عليها، رسيده است. آنجا حاجتتان را بخواهيد.
[آیت الله احدی: فرياد گريه جمعيت بلند شد. بعد آقاي بهاء الديني مي گويد:]
اين كار را انجام بده.
آقای صديقی مي گويد:
من رفتم اين كار را انجام دادم. حالا تو نگو آقاي بهاء الديني خودش هم نظر دارد، نيت دارد، يا حاجتي دارد. چون خودش مشرف نمي شود.
[آیت الله احدی: حالا جالب اين است كه حضار دارند به آقاي صديقي توجه مي كنند. از اعيان شخصيتي مملكت، و هم آقاياني كه شركت كننده بودند، ايشان هم با ضرس قاطع دارد مطلب را مي گويد. گفت:]
من رفتم مدينه همين كار را انجام دادم، بعد از اين رفتم مكه ديدم از بلند گو صدا مي زنند: «آقاي صديقي دوباره بروند مدينه». من دوباره رفتم مدينه، چند روزي مدينه ماندم، وقتي برگشتم به ايران يك عمامه اي خريده بودم رفتم محضر حاج آقا، رسيدم، تا سلام عليك كردم بدون اينكه حرفي بزنم، حاج آقا بهاء الديني فرمودند:
ميداني ثمرهء ذكر امسال چه بود؟
گفتم: نه
گفت: نميداني ثمره ذكر امسال چه بود، نگرفتي؟
گفتم: نه
فرمود: امسال ثمرهء ذكر شما يكي اين بود كه شما دو بار آمديد مدينه،
گفتم: شما مطلعيد من دو بار امسال آمدم مدينه؟
گفت: بله، آنجائي كه نشسته بوديد ذكر مي گفتيد در آنجا با تو بودم.
[آیت الله احدی: اين نوارش در بيت آقا هست، دم دركه مي فروشند، نوار سه سال قبل فاطميه].
بعد برگشت و گفت: ثمره دوم اينجا بود!
[آیت الله احدی: كه تا گفت مجلس به هم پاشيد اينقدر مردم به خودشان زدند و گريه كردند كه آقا تشريف بردند؛ ديدند كه ديگر نمي شود جمعيت را اداره كرد].
فرمودند : ثمرهء دوم اين بود كه آن نيتي كه من مي خواستم، به آن نيت رسيدم. و آن اين بود كه امسال مقام معظم رهبري به ديدار امام زمان نائل آمد.
تبديل از فايل صوتي به متن توسط آقاي كامراني.
http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=54&catid=42
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|