|
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | English Information Section آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
جمعه 5 شهريور 1389
ملاحظاتی در باب روند آلترناتيوسازی در قلمرو آلترناتيوسازی و آفرينش تشکيلاتی سکولار ـ دموکرات (که در استراتژی خود انحلال حکومت فعلی را ضروری و گريز ناپذير می داند)، برای رسيدگی به همهء پيشنهادات و تاکتيک ها و نظرات، وجود يک «دستگاه رهبری آلترناتيوساز و انحلال طلب» حکم واجب قطعی را دارد و بدون آن تفکيک استراتژی از تاکتيک، و اهداف بلند مدت از ميان و کوتاه مدت، و نبردها از جنگ ممکن نيست. و از آنجا که يک چنين رهبری ويژه ای از دل همبسگی و اتحادی ملی بر می خيزد، ناگزير خواهيم بود که به مبانی و شرايط اين همبستگی نگريسته و دو خواستهء «انحلال طلبی» و «آلترناتيوسازی» را همچون «تنها شرايط» اين همايش تلقی کنيم... >>>
طیف وسیعی از فعالان سیاسی، مدنی و حقوق بشری در داخل کشور، خواسته هایی را مطرح کرده اند که به جرات می توان گفت بیشتر ایرانیان فعال برون مرز در عرصه سیاسی آنها را می پذیرند. از این رو تداوم راه «همبستگی» در برون مرز با توسعهء منشور آن، با توجه به کوشش های گذشتهء فعالان سیاسی در خارج، می تواند مهمترین تلاش امروز اپوزیسیون را رقم بزند. سرکوب گسترده نیروهای همبستگی در درون کشور موجب شده است تا آنها برای تکمیل و تقویت حرکت خود از فعالان برون مرزی یاری بخواهند و اینک بار مسئولیت بر دوش فعالان سیاسی و اجتماعی بیش از پیش سنگینی می کند.>>>
برای گفتگو و همکاری هموطنان ارجمند! از آنجا که اعضاء شورای هماهنگی شبکهء نوپديد سکولارهای سبز مرتباً مورد مراجعهء گروه ها و سازمان ها و شخصيت ها سياسی قرار گرفته و از ايشان خواسته می شود تا گردانندگان اين سازمان را به همسخنی و همکاری و ائتلاف با آنان ترغيب کنند، بدينوسيله شورای هماهنگی اين شبکه سياست های خود را در اين مورد به اطلاع عموم می رساند.>>>
اختراع «ایران مکتبی» بیش از آنکه برای حکومت اسلامی خطرناک باشد، برای مردم ایران و اپوزیسیون جمهوری اسلامی خطرناک است. این درست مانند آن است که «گل» اسلام مکتبی به «سبزه» ایران مکتبی نیز آراسته شده باشد. کار ایرانیان به این دلیل از مللی که گرفتار کمونیسم و فاشیسم بودند، دشوارتر است که آن جوهر فکری که حتی با وجود انکار خدا شدیداً مذهبی بود، این بار با ادعای رسالت از سوی الله تمامی ظرفیتهای ایدئولوژیهای زمینی را در خود گرد آورده است. این بار یک ایدئولوژی زمینی و سیاسی به دین تبدیل نشد، بلکه دین بود که به یک ایدئولوژی زمینی و سیاسی تبدیل گشت. ایرانیان بهای «چشم بستن» خود در برابر این «جوهر فکری» و سرگرم شدن به «صندوق آرا» را میپردازند.>>>
اگر اصرار بر گرفتن جواز سكولاریسم از شیخ كروبی (كه، از اصل، حالت نوعی نقض غرض دارد) از سوی اصلاح طلبان صورت پذیرفته، به این دلیل است كه می خواهند، به هر ترتیب هست، از هر موقعیت و هر شعار و هر طرح برای گرفتن ابتكار عملی كه مدت هاست از دست داده اند استفاده كنند و حداقل از راهی كه حركت مردمی می پیماید بیرون نیافتند. ولی نه خواهند توانست به این ترتیب ابتكار عمل را در زمینهء شعار به دست بگیرند و نه در عملیات. هیچكدام این «رهبران رنگی» مرد میدان مبارزه بر سر جدایی دین و دولت، كه آوردگاه اصلی است، نیست. این فکر که مطلقاً گرایشی بدان ندارند، چنان با ذهنشان بیگانه است که تا بخواهند خدمت اش ارادت پیدا کنند بازی تمام خواهد شد.>>>
در جنبش اخیر، این «ما» عمدتاً خود را در اختیار جناح اصلاح طلب قرار داد. سپس ناچار شد قدم به قدم اشتباهات و کاستی هایی را که به نام جمعی او انجام می شد توجیه نماید و، با هزینه ی خود، اصلاح طلبان را در مقابل نقدهای منتقدان محافظت کند. اکنون که اصلاح طلبان با همیاری صدای «ما»، جنبش را خانه نشین کرده اند، جای شگفتی نیست که به «مصلحت» رویارویی با خطر جنگ، حاکمان و جانیان را به مصالحه دعوت کنند و مردم را برای رسمیت دادن به این «آشتی ملی» فرا خوانند. اینکه آیا این بار هم «ما» صدایش را قربانی پوپولیسم اصلاح طلبان خواهد کرد و، به بهانه ی جنگ، مردم را به آشتی با حاکمیت دعوت های خواهد کرد، به عملکرد هر یک از «ما» بستگی دارد.>>>
نبود صدای مستقل سکولارها به دو مشکل مهم در راه ایفای وظائف کنونی جنبش هم بروز می یابند. اولاً صدای پراکنده "کم صداست" . می گویند یک دست صدا ندارد. بهترین طرح ها و نظرات سکولارها بالنهایه در محافل کوچک (یا نسبتا کوچک) باقی می مانند، به گوش جمع وسیعی نمی رسند. بدنهء فعال و پراکندهء سکولار فرصت دست یابی به این نظرات را پیدا نمی کند. ثانیاً پراکندگی سکولارها به ما فرصت نمی دهد روی عمده ترین مسائل تمرکز کنیم. هر کدام یک ساز می زنیم. احتمالاً اکثر این نواها حاوی پیام درستی هستند – باید به صدا در آیند و باید شنیده شوند – ولی لزوماً همهء این نواها مسئله عاجل، فوری و فوتی نیستند. سکولارهای پراکنده نمی توانند – نتوانسته اند – تمام توان جمعی خود را روی عمده ترین مسائل تمرکز دهند. می باید عمده ترین و عاجل ترین روندها را تشخیص دهیم و توان خود را در آن موارد تمرکز دهیم.>>>
مقاله ای در سايت «جمهوری خواهی» جنبش نه تماما سکولار است و نه تماما مذهبی. اگر کسی یا کسانی بخواهند جنبش را کلا یکدست ببینند این بیشتر از اینکه واقعیت بیرونی باشد بیشتر امر ذهنی خودشان است و منجر به تمامیتخواهی و انحصار طلبی میشود. در جنبش گوناگونی وجود دارد و سکولارهای جنبش با توجه به این امر میتوانند جبهه و جریان خود را در درون جنبش داشته باشند. در ادامه همین خط، خود سکولارها هم از زوایای مختلف گوناگونی درونی دارند: لیبرال دموکراتها، سوسیال دموکراتها، کمونیستها و غیره. برای حفظ این گوناگونی، این جریان ها می توانند رهبری و نمایندگان خود را مشخص کنند و یک شورای رهبری سکولار تشکیل دهند.>>>
بحث افواهی دربارهء سکولاریسم و نسبت آن با جنبش سبز از زمان اوج گرفتن این جنبش در میان فعالان آن همواره مطرح بوده است. شاید عمومی شدن آن را بتوان مطرح شدن شعار «جمهوری ایرانی» در مراسم چهلم قتل ندا آقاسلطان به شمار آورد. اما اخیراً بحثهای جدیتری در خصوص رهبری سکولارهای سبز در فضای مجازی طرح شده است؛ پرسشی که به نظر من بسیار زود هنگام است. پرسش از "رهبری سکولارهای سبز" در حالی مطرح شده است که هنوز به درستی برنامه سیاسی سکولارهای سبز تبیین نشده و تفاوتهای مهمی در دیدگاههای نیروهای سکولار وجود دارد.>>>
بیست و نهم اگوست امسال ششمین سالگشت کمیته بین المللی نجات پاسارگاد فرا می رسد؛ کميته ای که اولين ندای اعتراض سراسری در برابر ویرانگری های میراث فرهنگی و تاریخی در ایران را در جهان بازتاب داد و سپس آغازگر جنبشی فرهنگی شد، در راستای رویارویی با یکی از سخت ترین شیوه های فرهنگ کشی در سرزمینی که نامش در ردیف فرهنگ های انسانی و خردمدار جهانی به نکویی ثبت شده است.>>>
اکنون در تدارک سفری سمبلیک و اعتراضی هستیم. رئیس دولتی خونریز به نیویورک می آید که بار دیگر دروغ و پلشتی تاریخی افکار واپسگرایش را غرغره کند. بی شک جهانیان به خوبی واقفند که این حقیر مردک ارزش این همه تلاش را ندارد، ولی آنچه اهمیت دارد «نه» ی بزرگ ما به سفیر رژیم غارتگر و تجاوزگر به حقوق انسانی مردم ماست. نهال سفر سال گذشته نیویورک در زمینی کاشته شد که باور داشت اختلاف در نظر ما نمی تواند و نباید مانع از اتحاد در عمل ما شود و حاصل آن سفر پیوندی شد که هنوز باور وحدت و کار مشترک سرلوحه حرکت امروز ماست.>>>
بقيه در ستون مقابل
|
سال سوم ـ شمارهء 896 ـ دوشنبه 8 شهريور 1389 ـ 30 اگوست 2010
سیاست «جذب حداکثری» و تلاش برای بازتعریف جنبش سبز اصلاحطلبان، در عمل و در سیاستگذاری (نه در سطح مباحث عام و انتزاعی)، چه «اصلاحی» در سیاست خارجی حاکم بر کشور ارایه کردهاند؟ یک برخورد منطقی و عادلانه از سوی علی مزروعی ایجاب میکرد که او، دستکم، مقابله جویی را در دو سطح خواستار شود: داخلی و خارجی. ولی او، با سکوت در برابر بحران آفرینیها و تنش گرایی بلوک قدرت و در عین حال، اغراق گویی در نقش تاریخی مداخله های خارجی در ایران، تلاش میکند جنبش سبز را به سیاست مورد علاقه خویش جذب کند: همسو شدن با حکومت در برابر مداخله جویی خارجی.>>>
هنوز اندکی وقت برای نجات از وحش باقی ست اگر سیاستمداران ما، در سراسر جهان، متحد شوند می توانند بسا بزرگتر و کاراتر از حاکمان مسلط بر ایران عمل کنند و کارساز باشند. ما نمی دانیم تا چه زمانی می توانیم تصویر روشن جنبش آزادی خواهانه ی مردم مان را در ذهن های این ملت های متمدن جهان زنده نگاهداریم. يا کی ـ دوباره ـ حکومت های صاحب منافع (چه در دنیای غرب و چه در ایران) این تصویر ما را کدر خواهند کرد، و چگونه خواهد شد اگر که مردمان جهان فراموش مان کنند و ما و حکومت اسلامی را با هم یکی بگيرند و، این بار، با براه انداختن جنگ حساب مان را برسند. اما…>>>
چه اهميتي دارد كه سران آن ها هم كم از سران رژيم اسلامي نيستند و در چپاول گري روي همديگر را سپيد مي كنند و سرمايه هاي كشور را به باد مي دهند و مردم را از داشتن زندگي امن و تندرست محروم كرده اند. چه اهميتي دارد كه به جاي اختراع و اكتشاف و توليد و ساخت و ساز، همه اش به فكر عبادت و زيارت و اجراي مناسك دين اند و از مناسك شبانه هم - كه زاد و ولدي پربار را در پي دارد - غافل نمي مانند. چه اهميتي دارد كه به فكر ساختن مدرسه و دانشگاه نيستند؟ در عوض تا دلت بخواهد مسجد دارند و طلبه و طالبان! اين چيزها كه مهم نيست. اين ها بايد اسلام را نگاه دارند كه خوب نگاه داشته اند. زهدان طالبان آنجاست و دخمهء القاعده! >>>
ماجرای فرقهء «منتظرالظهور»محمد ارسیدر حالِ حاضر طیف گستردهی جنبش سبز، انبوه روشنفکران، نویسندگان، روزنامه نگاران و هنرمندان دگر اندیش، پیروان بهاییت، دراویش و اهل تصّوف، طرفداران آزادی زن، تودهی طرفدار سکولاریزم و جدایی دین از دولت... همه و همه عوامل مزدور و گماشتگان اسرائیل و آمریکا هستند پس سرکوب خونین آنها و خالی کردن جامعه از وجود چنین گروههایی، شکل گیری جامعهی منتظر الظهور را ممکن میسازد. زیرا جامعهی منتظر الظهور با اینگونه عناصر بی ایمان غیرخودی نمیتواند کوچکترین سازش و توافقی داشته باشد.>>>
ماجرای تشرف آيت الله خامنه اي به محضر مبارك حضرت مهدي
سياست هایی را که روحانیت در زمان قاجار ها و صفوی ها طراحی و اجرایی کردند، موجب تجزیه ایران گردید. این سیاست ها شامل کشتار، اخراج و شیعه سازی هزا ران مسیحی ، ارمنی، سنی از بلوچ ها، ترک ها، کردها، عرب ها، افغان ها، تاجیک ها، گرجی ها، ترکمن ها، قرقیز ها، ازبک ها، تالشی ها، سندی ها و قزاق ها میشود. روحانیون مال و جان و زن و بچه انها را حلال اعلام کردند. وقتی آقا محمد قاجار خان گرجستان را تصرف کرد، دستور داد کلیسا ها را خراب نمودند، مردان را در رود خانه انداختند و شانزده هزا ردختر و پسر جوان را بعنوان برده به ایران اوردند. این ستم ها باعث شد که مناطق مسیحی و مسلمان نشین قفقاز از روسیه تقاضای کمک نمایند و در مراحل بعدی از ایران جدا شدند.>>>
علیرغم ارائه اسناد و تلاش های فراوان جمهوری اسلامی و مقامات دولتی در طی چند سال اخیر، این گزارش سندی است مکتوب، رسمی و انکار ناپذیر دال بر وجود تبعیض نژادی نهادینه شده علیه اقوام ایرانی و اقلیت های مذهبی در ایران... شوربختانه، در فرهنگ ایرانی اینگونه تبعیضات علیه اقوام آنقدر نهادینه و معمولی شده است که حتی صاحبان رسانه ها، ژورنالیست ها و تحلیل گران فارس زبان به درج گزارش مهم کمیسیون رفع تبعیض نژادی سازمان ملل توجه لازم را مبذول نداشته اند، آن هم علیرغم اینکه این گزارش توسط رسانه ها و خبر گزاری های معتبر جهان مخابره شده است.>>>
حزبالله، القاعده، جبل عامل، امپراتوری عثمانی اگر کتاب «پیدایش و نقش دینکاران امامی در ایران» نوشتهء دکتر اسماعیل نوری علا را همزمان و در کنار کتاب «تشیع علوی و تشیع صفوی» نوستهء دکتر علی شریعتی بخوانیم به نتایج مهم و تعیین کننده ای دست مییابیم. اینهمانی در عین تفاوت ِ این دو دیدگاه، کلیدی دیالکتیکی در اختیار ما میگذارد برای حل معضل سیاسیای که ما ایرانیان امروز در آن گرفتاریم.>>>
خاطرهای از دكتر غلامحسین صدیقی در یكی از جلسات درس بعد از مقدمات حضور و غیاب و طرح مبحث درس، یكی از دانشجویان كه گویا این روزها مقامی در سفارت ایران در پاریس دارد، - و آن روزها در بین دانشجویان روشنفكر، شخص عقب افتادهای تلقی میشد- از ته كلاس با صدای بلند گفت؛ «استاد این روزها در كشور انقلابی آغاز شده است، شما چرا مثل دكتر شریعتی از انقلاب سخن نمیگوئید و فقط به جزوههای خودتان چسبیدهاید؟» استاد كه انتظار چنین رفتاری را نداشت همچنانكه گوش میداد، آرایش دیگری گرفت و خطابه درس را رها كرد و گفت...>>>
بخشی از سخنان عبدالله نوری پیرامون اصل 107 ـ بسم الله الرحمن الرحيم... به نظر من اگر اين آنجا [در اصل 57] اصلاح بشود شايد خيلي بحث ها جمع و جورتر بشود، و اين مسألهاي نباشد كه قواي حاكم در جمهوري اسلامي عبارتند از قوه مقننه، قوه مجريه، قوه قضائيه كه زير نظر ولايت مطلقه فقيه بر طبق اصول آينده اعمال مي گردد. اگر آنجا را اصلاح كنيم هم سازماندهي كشور را قبول كرده ايم، هم ولايت مطلقه را قبول كرده ايم، هم ارتباطش به هم داده ايم. ولي اين را پذيرفته ايم اگر آنجا را عمل نكينم به نظر من كاملاً تناقض است؛ بعني ما يك سلسله اصولي را نوشته ايم در كنار آن هم يك اصل به عنوان ولايت مطلقه [اما] بدون ارتباط. معنايش هم اين است [که]، به خلاف آن چيزي كه حاج آقا يزدي فرمودند؛ كه نه خير در چارچوب قانون اساسي است، اگر در چهار چوب است همين اصل پنجاه هفتم را درست كنيد، اگر مازاد بر اين است قانون اساسي مي گويد رئيس جمهور مي خواهيم. [اما] ممكن است ولايت مطلقه فقيه در يك موردي تشخيص بدهد كه خير رئيس اصلاً نمي خواهيم، مجلس مي خواهيم، بگويد نه خير نميخواهيم. اگر بخواهيم كنار هم ببينيم بياييم همان جا روي اين كلمهء «زير نظر ولايت امر» را «زير نظر ولايت مطلقه فقيه» اش بكنيم، هم چارچوب قواي حاكم و هم قانون اساسي را قبول كرده ايم و هم كلمهء ولايت مطلقه فقيه را آورده ايم و مشكلمان بر طرف مي شود.
درس هائی از پابرجائی تسلیم ناپذیر اعلامیه حزب مشروطه ایران>>> از محکومیت هفت تن از سرامدان اجتماع بهائی ایران تنها با همدردی و اعترض نمیتوان گذشت. رژیم اسلامی آن دو خانم و پنج آقا را که همه از ایرانیان برجسته و خدمتگزار هستند صرفا به دلیل بهائی بودن به صد و چهل سال زندان محکوم کرد. در ادامه سیاست رژیم به بی سر کردن اجتماع بهائی ایران بار دیگر گروهی از بهائیان قربانی باورهای مذهبی اجتماعی شدند که تنها گناهش در اقلیت بودن است. محکومیت این گروه دنباله یک داستان دراز ننگآور است که با کشتارهای هولناک اوایل سده نوزدهم قاجار آغاز شد و باسیاستهای ریشهکنی جمهوی اسلامی دنبال میشود. اما این داستان دراز ننگآور رویه دیگری دارد که به ویژه امروز در گرماگرم پیکار مردمی بر ضد رژیم میباید بر آن تاکید کرد. بهائیان از سیاست کناره میگیرند ولی سیاست ایران میتواند از آنها درسهای گرانبهائی بگیرد. نخستین درسی که بهائیان به ایرانیان دیگر میدهند پابرجائی تسلیم ناپذیر در زیر سختترین فشارهاست. خانه بهائی را آتش میزنند؛ کسب و کارش را میبندند؛ اموالش را میربایند؛ از اداره و دانشگاه بیرونش میاندازند؛ به اعدام و زندانهای دراز مدت محکومش میکنند و خم به ابرو نمیآورد و هر روز ناله سر نمیدهد و نا امید نمیشود . دم از شکست و بیهودگی نمیزند. آنها که هر روز از ناکامی و مرگ جنبش سبز سخن میگویند همین بس که نگاهی به هم میهنان بهائی خود بیندازند. چه کسی بیشتر "حق" دارد آیه یاس بخواند؟ دومین درس، به همان اهمیت، بسیج نیروهای اندک فردی و درآوردنش به یک شبکه قدرت اجتماعی است. استراتژی دفاعی بهائیان ایران در دوران جمهوری اسلامی از صفحات سربلند تاریخ ما به قلم خواهد رفت. هنگامی که درهای دانشگاه بر دانشجویان بهائی بسته شد بهائیان دانشگاه را به خانههای خود بردند. فرهیختگان بهائی به رایگان در خانهها به گروههای کوچک جوانان چنان آموزسی دادند که توانستند به دانشکاههای معتبر در اروپا و امریکا پذیرفته شدند. بهائیان آخوند و کشیش ندارند و گردانندگان محلی اجتماعات بهائی در هر جا کارهای مربوط به "احوال شخصی" را مانند ازدواج و زایش و اداره مراسم مذهبی انجام میدهند. از آنجا که آن گردانندگان آماج اصلی سرکوبگری بودهاند اکنون در گروههای کوچک بهائی در هر جا کسانی با دیدن آموزش لازم این تکلیف را بر عهده میگیرند. "رهبری" به حد اکثر پخش شده است. سر ها به اندازهای زیادند که حتا جمهوری اسلامی هم نمیتواند قطع کند. جنبش سبز ایران که رواداری سیاسی و مذهبی یک ویژگی عمده گفتمان لیبرال دمکرات آن است، میتواند از نزدیکتر به هم میهنان بهائی بنگرد. تسلیم ناپذیری در زیر ضربتها؛ رهبری غیر متمرکز تا کوچکترین گروه که هر ضربتی را تاب خواهد آورد؛ همیاری و ریختن منابع، هر چه هم ناچیز ،بر روی هم، به جنبش سبز نیز مانند اجتماع بهائی ایران یاری خواهد داد. پاينده ايران. زنده باد ملت ايران. شکل ويراستاری حميد رضا رحيمی خوانندگان محترم ضد انقلاب، عوامل استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل، می دانند که فدوی بخیل نیست و می گذارد که شما هم لذت یافته هایش را، فی سبیل الله ببرید: تا پرچم حسين(ع) روی بام خانه هاست، باور كنيد حمله به ايران نمی كنند!، اين گردبادهای به غيرت درآمده تسليم رهبرند كه طوفان نمی كنند!،. ای رهبر عزيز به پای دفاع از حريمتان، مردم دريغ از سر و از جان نمی كنند >>>
چند روز پيش، در صفحهء فيس بوک خودم، خبر کوتاهی گذاشتم در مورد تشکيل انجمن سکولارهای سبز در ساکرامنتو که چندی پيش به آن سفر کرده و با بسياری از ايرانيان آنجا اشنا شده و برايشان از شبکه جهانی سکولارهای سبز سخن گفته بودم. ديروز ديدم که دوست گرامی ام، آقای حسين ميرمبينی که در گذشته چنرين مقاله در سکولاريسم نو داشته اند و در سفر اخير هم از نزديک زيارتش کردم يادداشت کوتاهی زير اين خبر گذاشته است. من هم در زير ان يادداشت دو خطی گذاشتم و امروز با يادداشت مفصل تر ايشان روبرو شدم و لازم ديدم مجموعهء اين يادداشت ها را در سکولاريسم نو منتشر کنم: 1.2. حسين ميرمبينی: باعث خوشحالی است. بعنوان یک شهروند ساکرامنتویی آرزو دارم که این نهاد سیاسی سبز هرچه زودتر به بار بنشیند و با همکاری و مودت سایر نیروهای سکولار و غیر ایدئولوژیک، طرحی نو از ایرانی رنگارنگ و بی تبعیض، اما آباد و آزاد را برای همه ساکنین این سرزمین فراهم آورد. 3. اسماعيل نوری علا: جناب مير مبينی. من نيز اميدوارم که مسلمان سکولار، در راه آزاد سازی مذهب خودشان هم که شده، پا پيش بگذارند و در راه ايجاد يک آلترناتيو سکولار مجاهده کنند. پيروز و سرفراز باشيد و بمانيد. 4. حسين ميرمبينی: جناب نوری علاء عزیز، من از آن روز که به امریکا آمده ام متوجه این مسئله شده ام که در پناه یک نظام سکولار انسان خیلی اسوده تر و شایسته تر می تواند به مسئله دینش و شناختش از پروردگار بپردازد. از همان زمان هم من با تمام وجود به اینکار پرداختم و... سعی کردم با وجود اعتقاد داشتن به اسلام به هموطنانم نشان دهم که می توان مسلمان بود اما درعین حال از حقوق شهروندی هموطنان بهایی مان نیز دفاع کرد. می توان مسلمان بود اما سکولار بود و از حقوق همه انسانها دفاع کرد. به عقیده من اگر دینی ذاتا سکولار نباشد و یا نتواند در کنار یک نظام سکولار با دیگر انسانها برای برقراری صلح و آباد سازی سرزمینی که خود و دیگران در آن زندگی می کنند، تعامل داشته باشد، آن دین نیست بلکه آموزه ای است اهرمنی برای نفاق افکنی و ویرانگری. این است که به نظر من آنچه امروز در ایران بعنوان "دین" و یا "مذهب" عمل می کند، چیزی نیست جز وسوسه های شیطانی که متاسفانه (به دلائل بسیار مشخص) فرصت یافته درجان و روح ملت ما بدمد تا ما را هرچه بیشتر دشمن هم سازد و نهایت سرزمین مان را به جهنم مان مبدل کند. بنابراین واضح است که من (با این طرز تفکر) با تمام وجود با این رژیم شیطانی (بمثابه یکفروا بالطاغوت) مبارزه می کنم و حاضرم با همه کسانی که صادقانه به دنبال جدا کردن مذهب از حکومت باشند همکاری کنم. مسئله من فقط در اینجا است که آنهایی که می گویند "سکولاربیسم" آیا به راستی سکولارند و یا سکولاریسم را بهانه قدرت طلبی و اعتقادات پنهان ایدئولوژیک خود قرارداده اند؟ چراکه این موضوع سکولاریسم یک امری حتمی است و به نظر من نهایت همه مجبور خواهیم شد (در شرایط بدتری) به آن رضایت بدهیم. اما در عین حال فکر می کنم این "امر حتمی" خود می تواند وسیله قدرت طلبی کسانی قرار بگیرد که آرزو دارند نیات ایدئولوژیک خودشان را با آن پیش ببرند. به نظر من، شما اگر هرچه بیشتر به غیرایدئولوژیک بودن ابن نهضت و کسانی که به آن می پیوندند تاکید داشته باشید همچنین به مسئله پایبندی به اعلامیه جهانی حقوق بشر تایید داشته باشید، آنگاه می بینید که مسلمانان سکولار (مثل من) فوج فوج به شما می پیوندند و با نیروی بزرگتری رژیم شیطانی ولایت فقیه را نه تنها سرنگون بلکه در سازندگی ایران به جهت شکل گیری یک کشور رنگارنگ بی تبعیض و ازاد و اباد با همه کسانی که اینگونه فکر می کنند دست همکاری می دهند. جناب نوری علا، قطعا این مسیر نوینی که شما برگزیده اید راه درستی است. به نظر من اما تنها شرط موفقیت و پیروزی در آن صداقت است که امیدوارم شما و ما و دیگرانی که در این مسیر قدم بر می دارند به اهمیت آن پی برده باشند. پیروز و پایدار باشید.
پایان نشست دو روزهء هيئت مؤسس تلويزيون ایران ندا در لندنموسس بنیاد ایران ندا روزهای 23 و 24 اوت در مدرسه مطالعات آسیایی و آفریقایی دانشگاه لندن (سواس) گرد هم آمدند تا در باره متنهای اساسی بنیاد و راهبردهای رسانهای خود بحث و گفتگو کنند. ایران ندا که از 14 مرداد، سالگرد انقلاب مشروطیت اعلام موجودیت کرده است در روز اول نشست به مرور سیاستهای خود در قالب بیانیه اهداف پرداخت و مدل خاص فعالیتهای رسانهای و تلویزیونی خود را با حضور اعضای هیات موسس و کارشناسان رسانهای و مالی نقد و بررسی گذاشت. ایرانندا متکی بر رسانههای نو و شهروندان روزنامهنگار است. روز دوم نشست به بررسی مسائل مالی و حقوقی اختصاص داشت. ایران ندا هیچ پولی از دولتهای خارجی به عنوان کمک دریافت نخواهد کرد. به گزارش سایت سیمیل، موسسان بنیاد ایران ندا، راهاندازی فعالیت رسانهای خود را در سه مرحله تنظیم کردهاند که مرحله اول آن جلب علاقهمندان و آموزش آنها برای فعالیتهای گردآوری و معرفی و نقد و ساخت ویدئو خواهد بود. ایران ندا بر اساس مشارکت جویی مخاطبان حرکت میکند. قرار است پس از رسیدن به توان تولیدی سه ساعت ویدئو این بنیاد پخش ماهوارهای خود را آغاز کند. روز دوم نشست به بررسی مسائل مالی و حقوقی اختصاص داشت و موسسان ایران ندا بار دیگر تاکید کردند که هیچ پولی از دولتهای خارجی به عنوان کمک دریافت نخواهند کرد. در این نشست همچنین تصویب شد که شیوه کار سازمانی ایران ندا به صورت نیمه متمرکز خواهد بود. اعضای هیات مدیره ایران ندا برای سال اول فعالیتهای رسمی اش در ادامه نشست انتخاب شدند. شهرنوش پارسی پور ریاست هیات مدیره را برعهده دارد و آرش سبحانی و مهدی جامی به ترتیب خزانه دار و دبیر هیات مدیره خواهند بود. قرار است ایران ندا در بیانیه جداگانهای سیاست های سازمانی و مالی خود را اعلام کند. برخی از مؤسسان اين تلويزيون عبارتند از داریوش آشوری (نویسنده و مترجم)، مهرانگیز کار (روزنامهنگار و فعال حقوق زنان)، نیکآهنگ کوثر (روزنامهنگار و مدیر سایت خودنویس)، مهران براتی (روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی)، شهرنوش پارسیپور (نویسنده و فعال مسائل زنان)، مهدی جامی (روزنامهنگار و مدیر سابق رادیو زمانه)، رامین جهانبگلو (مترجم و تحلیلگر)، رضا دقتی (عکاس و فعال مدنی)، آرش سبحانی (خواننده و رهبر گروه موسیقی کیوسک)، رضا علامهزاده (مستندساز و نویسنده)، محبوبه عباسقلیزاده (روزنامهنگار و فعال حقوق زنان)، کاظم علمداری (جامعهشناس و فعال سیاسی)، محسن نامجو (خواننده و نوازنده) و محمدرضا نیکفر (جامعهشناس و تحلیلگر).
بر اين خان يغما، چه دشمن، چه دوست... |
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== برای آزادی، دموکراسی، جمهوری و لائيسيته =========== =========== =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== ===========
جمعه 5 شهريور 1389
بقيه از ستون مقابل
از مجموعهء «در پيشگاه فرهنگ»دورهء جديد ـ برنامهء شمارهء شش سالگرد کميتهء نجات و تخريب مداوم ميراث فرهنگی شکوه ميرزادگی>>> بی ارتباطی ناسيوناليسم با نژادپرستی >>> همراه با فايل کوچک صدا برای دانلود
هدف: تشکیل سریع یک سازمان متشکل، هماهنگ و در خور پذیرش و احترام بین المللی برای ایجاد محیطی مردم سالار و شفاف برای همکاری سیستماتیک مخالفان جمهوری اسلامی، به منظور حمایت از جنبش آزادیخواهانه مردم ایران برای برکناری و حذف جمهوری اسلامی و استقرار دموکراسی و حقوق بشر در ایران با اتکا به اصولی بنیادین.>>>
«تعامل ِ» سران دو قوه در مجمع تشخيص مصلحت
روزه خواری در سطح تهران به شکل کم سابقه ای رواج يافته است و متأسفانه نيروی انتظامی در اين رابطه واکنش درخوری نسبت به وظايف قانونی خود نشان نمی دهد. به گزارش خبرنگار اجتماعی جهان، مشاهدات عينی از سطح تهران گويای اين مطلب است که متاسفانه عده ای هرچند قليل با ساختار شکنی و بی توجهی به ملاحظات دينی، در ملا عام به روزه خواری مشغولند. در همين رابطه به نظر می رسد تظاهر به روزه خواری از سوی برخی افراد، صرفا با هدف قداست شکنی و توهين علنی به متدينين و آحاد مردم انجام می شود. متاسفانه نيروی انتظامی علی رغم وعده ای که در ابتدای ماه مبارک رمضان به رسانه ها و مردم داده بود، واکنش و برخورد درخوری را از خود نشان نمی دهد. مناسب است مسئولين ناجا در روزهای آينده گزارشی از عملکرد خود در ده روز اول ماه مبارک به رسانه ها و مردم ارائه کنند تا بتوان ارزيابی مناسب تری از عملکرد ناجا داشت. متاسفانه اهمال در انجام وظايف قانونی نهادهای نظارتی و امنيتی باعث شده است که گسترش کشف حجاب در ماه های اخير با روزه خواری در ماه مبارک رمضان همراه شود که تحمل اين وضعيت از سوی مردم و متدينين سخت شده است. لازم به ذکر است آيت الله خاتمی چندی پيش نسبت به کشف حجاب در معابر و گسترش فساد و معضلات اجتماعی و ناهنجاری های اخلاقی در سطح شهر به دولت و ناجا هشدار داده بود که متاسفانه اقدام درخوری در اين رابطه صورت نگرفت.
|
© 2010 ـ N ew Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |