|
جمعه 26 شهريور 1389 ـ 17 سپتامبر 2010 |
تیم محمود احمدی نژاد - اسفندیار رحیم مشایی
بهرام رحمانی
اسفندیار رحیم مشایی، «مرد هزار چهره» و پر رمز و رازی است. او شاید در عمر سی و یک سالهء حکومت اسلامی، در ردیف نادرترین مقامات دولتی است که تقريباً هرچه که خواسته را تا به امروز بر زبان آورده است، اما هيچ قدرتی توانايی برکناری يا راضی کردن او به استعفاء و کناره گیری از پست های دولتی را نداشته است. هم چنین مشایی، يکی از معدود افرادی است که حسین شريعتمداری در روزنامه کيهان عليه او بسيار قلم زده است. بر این اساس واقعیت ها نشان می دهد که احمدی نژاد، در هر شرایطی، پشتیبان او بوده است.
او مردی ست همه فن حریف و در مورد همه چیز نظر دارد. از هر دری سخن می گوید. از علم ریاضیات، فیزیک، نجوم، تاریخ تا فنون نظامی، دیانت، امامت، ایرانیت، ظهور امام زمان، چگونه می توان به بهشت رفت و... هر بار که به او نقدی وارد شود اغلب پاسخ می دهد که شما نفهمیدید و یا منظورم این نبوده است که شما می گویید. اما او خوب می داند که منظورش چیست.
او از حجاب گرفته تا مسائل اتمی صاحب نظر است. حتا گفته می شود بسياری از اقدامات احمدی نژاد با هدايت و نظر مشائی است و دولتی ها اگر قصد اقدامی دارند پس از ریيس جمهور و معاونش بهتر است او را نيز در جريان بگذارند!
او سخنان حیرت انگیز می گويد و خودش هم آن ها را حیرت انگیز می نامد. برای مثال، مشايی در پنجمين همايش ملی، فرهنگی و گردشگری خليج فارس در جزيره كيش، خليج فارس را دارای قدمت 30 ميليون ساله دانست و يك بار ديگر ثابت كرد سخنانش تا چه اندازه می تواند حيرت انگيز جلوه كند. او، در اين مراسم گفت: «فارسی بودن خليج فارس به قدری روشن است كه نياز به تحقيق انديشمندان ندارد، زيرا در اسناد علمی و تاريخی حوزهء جغرافيا سابقهء خليج فارس بر همگان روشن و قطعی است. نام خليج فارس و دريای پارسی از سی ميليون سال پيش به موازات شكل گيری تمدن های انسانی در منطقه موجوديت يافته است». او در نظریه پردازی در عرصهء «اقوام ایرانی» نیز گفته است: «آذربايجان غربی، ايلام و كرمانشاه متعلق به كردستان است و اين قوم از برترين قوم های ايرانی است.» و یا این که گفته است: «ملائكه مرتب در عرصهء كشور در حال پرواز هستند.»، «ما مردم آمريكا را از برترين ملت های دنيا می دانيم.» و...
نيمهء مهر 87، او در مراسم افتتاحيه نخستين جشنواره برترين های صنعت گردشگری با بيان اين که ملائکه مرتب در عرصه کشور در حال پرواز هستند، ادعا کرد: «پس اين همه قدرت، شجاعت و جسارت از کجا می آيد و اين همه قلب های استوار و محکم چطور شکل گرفته اند؟ برای همان فرياد، شعر، ترانه و سرود فرشتگان است!» اين سخنان او در آن دوره با واکنش برخی از شديد اصول گرايان از جمله حسین شريعتمداری روبرو شده بود. در اوايل تير ماه 1385، اسفنديار رحيم مشایی در گفتگو با روزنامه «صباح» چاپ ترکيه گفته بود که «استفاده از حجاب در ايران آزاد است»؟! مشايی در پاسخ به سئوال «اليف کورپا» خبرنگار زن روزنامه صباح، که «آيا می توانم روسری ام را بردارم؟»، گفته بود: «بله! اين جا ايران آزاد است.» مشایی در ادامه گفته بود: «در ايران استفاده از حجاب بدون اجبار است و هيچ فشاری از طرف حکومت در استفاده از حجاب اعمال نمی شود. اين يک انتخاب کاملاً شخصی است. اگر شما در ايران از روسری و حجاب استفاده نکنيد هيچ مقام دولتی به شما تذکری نخواهد داد. البته شايد به شما بگويند که اين کار برخلاف عرف و عادات ملی ماست و اگر استفاده کنيد بهتر است. ولی باز تاکيد می کنم که هيچ اجباری در کار نيست.» خبرنگار در ادامه پرسیده بود: «ايرانی هايی که به قصد تفريح به ترکيه می آيند، يعنی توريست های ايرانی در ترکيه، مشروبات الکلی استفاده می کنند و حجابی هم ندارند و در آب، خانم ها با مايو می روند. اين شما را ناراحت نمی کند؟» مشایی با خنده جواب داده بود: «اين مسائل شخصی شان هست و اگر دوست دارند می توانند هم مشروبات الکلی استفاده کنند و هم بی حجاب باشند و هم با مايو بگردند! در ايران به خاطر دستورات دينی استفاده از مشروبات الکلی ممنوع است، به همين علت ايرانی ها می توانند در خارج از ايران از اين نوشيدنی ها استفاده کنند. اين يک ترجيح شخصی است، الگوی ما در صنعت توريسم، کشور ترکيه است!» وی در ادامه گفته بود: «دورهء اسلام گرايی به پايان رسيده است، بشر سرعتش بالا رفته است، فهمش تيز شده و به يک حقايقی می رسد که آن را لازم نيست ديگر از دور پوسته اسلام طی کند.» خبرنگار ترکیه ای در پايان مصاحبه نوشته بود: «تاكيد آقای مشایی مبنی بر اين كه اگر در محافل عمومی ايران بی حجاب باشيد كسی حق برخورد و بازداشت شما را ندارد، برايم بسيار عجيب بود.» پس از انتشار این خبر، موج واکنش ها آغاز شد. ابتدا نمايندگان مجلس شورای اسلامی نسبت به اظهارات اسفنديار رحيم مشايی رييس سازمان ميراث فرهنگی، گردشگری و معاون رييس جمهور واكنش نشان دادند. در عين حال دو روزنامه اصول گرای كيهان و جمهوری اسلامی نيز نسبت به اظهارات معاون رييس جمهور اعتراض كرده و آن را تقبيح کردند. محمدتقی رهبر، عضو فراكسيون اصول گرايان مجلس گفته بود: «نمی دانم چرا آقايان در دولت حرف هايی می زنند كه بعداً مجبور می شوند حرف های خود را توجيه كنند.» در اين باره جمهوری اسلامی نیز نوشته بود «از قم خبر می رسد اظهارات ریيس سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری، از جمله موضوعات مورد بحث در جلسه مراجع عظام تقليد بوده و از چنين اظهاراتی ابراز نگرانی كرده اند.»
محمد تقی رهبر، نماينده اصفهان در مجلس وقت «هفتم» و عضو كميسيون فرهنگی درباره اظهارات مشایی گفته بود: «اگر آقای مشایی اين صحبت ها را مطرح كردند، به نظر من بسيار مصاحبه بد و اظهار نظرهای نامطلوبی بوده است. كشور ما قانون دارد، كشور ما با تركيه، تايلند، پاريس و... فرق می كند. يك مدير اسلامی در جايگاه مسئوليتی كه دارد و معاون رييس جمهوری است و در اين نظام كار می كند، اين گونه حرف نمی زند. متاسفانه يك عده حساب شده حرف نمی زنند. ما به اين افراد توصيه می كنيم حساب شده حرف بزنند، جامعه، نظام و مسئوليتی را كه دارند، درك كنند. ما با كسی قوم و خويشی نداريم و با كسانی كه هنجارشكنی يا اظهارات شان هنجارشكنی باشد، برخورد خواهيم كرد.»
ماجرای دیگر رحیم مشایی در استانبول اتفاق افتاد. اسفنديار رحيم مشایی، در چهارم آذر سال 1384 در افتتاحيه نمايشگاه گردشگری کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی، شرکت کرد که اتحاديه بنگاه های خدمات مسافرتی ترکيه «تورساب» در شهر استانبول برگزار کرده بود. مراسم افتتاحيه با رقص و آواز زنان همراه بود و 7 دی ماه سال 1385 پس از گذشت بيش از 13 ماه از اين مراسم، خبرگزاری ايرانيوز منتسب به قاليباف (شهردار تهران) تصوير ويدئويی از اين مراسم را پخش کرد که در آن، رحيم مشایی در حال تماشای رقص زنان و کف زدن در صف نخست شرکت کنندگان مراسم ديده می شد. فيلم مربوطه، در شرايطی توسط ايرانيوز منتشر شد که خبر آن بلافاصله توسط پيامک و بلوتوث های افراد ناشناس پخش شده بود. در يکی از اين پيامک- بلوتوث ها آمده بود: «ايرانيوز با هدف اصلاح منتشر کرد: فيلم حضور معاون ریيس جمهور در مراسم (...) رقص و آواز.» يک روز پس از پخش اين فيلم، مدير مسئول و دبير سياسی سايت ايرانيوز بازداشت شدند و دو شب را در بازداشت گذراندند، اما سعيد ابوطالب و عماد افروغ، دو تن از نمايندگان تهران در مجلس به دفاع از سايت ايرانيوز پرداختند و رحيم مشایی را مورد انتقاد قرار دادند. روز 12 دی ماه در واکنش به انتقاد شديد دو نماينده مجلس، رحيم مشایی از سعيد ابوطالب و عماد افروغ به دادستان تهران شکايت کرده و آنان را به نشر اکاذيب عليه خود متهم کرد! او فيلم را مونتاژ شده دانست و در شکوائيه ای خطاب به دادستان تهران نوشت که سعيد ابوطالب و عماد افروغ مخالفت آشکار با دولت محمود احمدی نژاد دارند که وی در آن عضويت دارد و به علت آن چه که او موفقيت های سازمان تحت مديريتش در «تحرک جدی و آشکار در توسعه صنعت گردشگری کشور» می خواند، پيوسته در جهت تضعيف عملکرد او تلاش کرده اند.
غلامحسین الهام، سخن گوی وقت دولت نیز اظهارنظر در اين زمينه را به «بررسی دقيق و داوری قوه قضائيه» موکول کرده، اما تصريح کرد: «آقای رحيم مشایی پس از آن که متوجه رقص زنان در برنامه شده، جلسه را ترک کرده است.»
اين اين در حالی است که زمان فيلم مورد نظر يک ساعت و 5 دقيقه و 26 ثانيه بود. يک دقيقه و 40 ثانيه پس از آغاز مراسم در اين فيلم رقص زنان آغاز می شود و تا دقيقه 13 و 30 ثانيه، سه رقص جداگانه برگزار می شود که بر اساس فيلم موجود در تمام اين صحنه ها رحيم مشايی نيز حضور داشت. رحيم مشایی در نامه خود به «مرتضوی» نوشت که تصوير ويدئويی حضور او در مراسمی که با رقص زنان همراه بوده را سعيد ابوطالب برای پخش در اختيار سايت «ايرانيوز» گذاشته تا بدين ترتيب نشان دهد که او در مراسم خصوصی رقص شرکت کرده است و به مسئول ايرانيوز نيز اطمينان داده که به هيچ وجه نگران عواقب اين کار نباشد زيرا از حمايت مجلس برخوردار است و با انتشار اين تصاوير فرصتی برای آقای مشایی باقی نخواهد ماند تا به دفاع از خود بپردازد. عماد افروغ که طرف شکايت رحيم مشائی قرار گرفته بود، اين شکايت را «از چشمه های جوشان توهم رحيم مشایی» خوانده و گفته بود که کميسيون فرهنگی مجلس از مدت ها قبل قصد داشته گزارشی از آن چه وی «ضعف شديد مديريت آقای رحيم مشایی خواند» آماده کند.
در چنین شرایطی، در «دومين همايش فرصت های سرمايه گذاری در صنعت گردشگری ايران» به تاريخ 18 آبان ماه 1387، در حضور اسفنديار رحيم مشائی ریيس سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری، هنگام شروع مراسم و قبل از تلاوت قرآن، 12 خانم با لباس محلی دف زنان به همراه يکی از خوانندگان کرد کشور، روی سن آمده و در حالی که قرآن را در سينی گذاشته بودند با حالات ريتميک، آن را به قاری تحويل داده و سن را ترک کردند و سپس قاری مراسم، کريم منصوری شروع به تلاوت قرآن کرد. پس از پايان تلاوت قرآن، دوباره اين افراد به همان صورت روی سن آمدند و در حالی که دف می زدند قرآن را تحويل گرفته و سن را ترک کردند. آن طور که رضا موسوی، سخن گوی سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری می گفت، مراسم حاملان قرآن يادآور فتح مکه توسط پيامبر بزرگوار اسلام است که در اين مراسم آيينی، قرآن با احترام خاص و طی مراسم ويژه ای حمل شده و به قاری سپرده می شود و هدف از انجام اين مراسم نشان دادن شان و منزلت والای قرآن کريم در ميان مسلمانان است. با وجود ایت توضیحات باز هم روحانیون، نسبت به آن اعترض کردند و آيت الله استادی هم در خطبه هايش در جمع مردم قم گفت: «در اين کنفرانس تعدادی زن با پوشيدن لباس های محلی و برخی کارها اقدام به آوردن قرآن برای قاری کرده اند که برخی افراد آن را اهانت به قرآن کريم دانسته اند. اگر اين عمل در قالب اهانت به قرآن نگنجد نمی توان آن را احترام به قرآن دانست.» کريم منصوری نيز گفت: «با توجه به مصالح ملی، قرآن را تلاوت کردم و گرنه تمايلی نداشتم که در اين اقدام عجيب همکاری کنم.» او که از قاريان سرشناس حکومت اسلامی است، گفت: «نمی دانستم قرار است اين گونه قرآن را به من بسپارند.» کرمی راد، نماينده مردم کرمانشاه در مجلس گفت: «اين چندمين غلطی است که توسط ریيس سازمان ميراث فرهنگی علی رغم تذکرات فراوان به وی در دوره تصدی اين سمت در دولت اصول گرا اتفاق می افتد و در عظمت قرآن هم همين بس که دشمنان از آن در هراسند و اين حرکت سازمان گردشگری موجبات تاسف مراجع و بزرگان دين را فراهم کرده است. مشایی ضمن عذرخواهی از مردم بايد از اين مسئوليت کنار برود و آن را به دست اهل آن بسپارد تا ديگر شاهد چنين اتفاقی در دولت اصول گرا نباشيم.» لاله افتخاری، ریيس فراکسيون قرآن و عترت مجلس شورای اسلامی نیز با اشاره به «وهن قرآن» در يکی از مراسم های سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری خواستار برکناری فوری مشایی از مناصب دولتی شد.
در نهايت، با افزایش فشارها بر سازمان ميراث فرهنگی، «مهدی جهانگيری»، معاون سرمايه گذاری سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری به عنوان برگزارکنندهء اين همايش، در 25 آبان ماه استعفاء کرد. تا آب ها از آسیاب بیافتد و مشایی هم چنان در پست خود باقی بماند.
مشاعی با سوپر استارهای سینما و خوانندگان پاپ دیدار می کند و در این میان دیدار او از نمایشگاه عکس هدیه تهرانی و کمک میلیونی او به این بازیگر حاشیه ساز شد. او شانه به شانه با هدیه تهرانی عکس گرفت. اما هنگامی که با حمله اصول گرایان مواجه شد گفت ما کنار هم نبودیم با کامپیوتر ما را به هم نزدیک کرده اند.
موضع گیری های او، همواره سر و صدای چهره های شاخص اصول گرایان در مجلس و حوزه ها و حتا خامنه ای رهبر حکومت اسلامی را درآورده است. موضع گیری های او از جمله تفسیر جدید از دین و قرآن را شامل می شود که تاکنون جزو تخصص آیت الله ها و مراجع تقلید بوده است.
اخیرا نیز سخنان او در همایش ایرانیان خارج کشور در تهران، به یک جنجال تازه ای در میان اصول گرایان تبدیل شده است.
در واکنش به سخنان مشایی، تعداد زیادی از روحانیون سرشناس اصول گرا چون احمد خاتمی، محمد یزدی… و نمایندگان اصول گرا در مجلس چون علی مطهری و احمد توکلی، که رییس مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی نیز هست، به او تاخته و از سخنانش انتقاد کردند. احمد توکلی از رییس جمهور اسلامی خواست تکلیف خود را با رییس دفترش روشن کند و علی مطهری خواستار برکناری رحیم مشایی شد.
اما تندترین حمله را سردار فیروزآبادی رییس ستاد نیروهای مسلح آغاز کرد. او، رحیم مشایی را «افسار گسیخته» خواند و اظهاراتش را جرمی علیه امنیت ملی نامید. فیروز آبادی گفت: «علما فریاد می زنند اما مثل این که ایشان افسار گسیخته است. یک بار می گوید با علم ریاضی می شود رفت به بهشت. کدام عالم الهی در طول تاریخ چنین حرفی را زده و یا کدام یکی از آیات قرآن و روایات اهل بیت معصومین دلالت براین دارد، مگر از بهشت و مسیرهای نیل به آن به جز اولیاء حق کسی می تواند تعبیری ارائه کند و تازه آن هم الهام الهی است، یک آقایی می آید در جمع ریاضی دان ها می گوید ریاضی دان ها بهتر بهشت را می فهمند، یعنی خوب بالاخره لازمه رسیدن به بهشت فهم ریاضی است، شهید دستغیب می فرمودند: آدم باش تا شفاعتت کنند، حیوان را نمی شود شفاعت کرد. باید آدم باشی تا به بهشت بروی، با خوی حیوانی نمی توانی خود را به بهشت ببری.»
اما احمدی نژاد در برابر این حمله نیز عقب نشینی نکرد و، با تاکید بر اعتماد خود به مشایی، گفته های او را نظر دولت خواند. او، روز چهارشنبه ۲۰ مرداد 89، گفت: «آقای مشایی رییس دفتر رییس جمهور است و من به ایشان اعتماد کامل دارم.» و اضافه کرد: «مشایی مومن به اصول است و حرف دولت را می زند.»
نشر نشریهء پرتو سخن نوشت که قائم مقام موسسه امام خمینی، يعنی حجت الاسلام و المسلمین محمود رجبی، می گوید: «سخنان جنجال برانگیز آقای مشایی پوچ است و جز تبعات نامناسب برای نظام نتیجهای در پی ندارد». ه
نشریهء پرتو سخن، که هفته نامهء موسسهء آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) متعلق به آیتالله مصباح یزدی است، هم چنین در یادداشتی به شدت از مواضع اخیر مشایی و حمایت های احمدی نژاد از او ابراز نگرانی کرد. در این یادداشت، با اشاره به این که «یکی از بزرگ ترین معضلات دولت های نهم و دهم حضور یک مدیر همه فن حریف (!) و در عین حال صاحب نفوذ در شخص رییس جمهور است که سخنان و مواضع پرچالش وی فضای سیاسی و فرهنگی کشور را دچار تنش مینماید»، به احمدی نژاد توصيه کرده است که حساب خود را از مشایی جدا کند.
مختصری درباره بیوگرافی اسفندیار رحیم مشایی
مشایی کیست؟ و چه سابقه ای دارد؟ درباره گذشته و بیوگرافی اسفنديار رحيم مشایی بحث های زیادی مطرح شده است. اسفنديار رحيم مشايی در آبان ماه سال 1339 در رامسر متولد شد. در نوجوانی به خوبی قرآن را تلاوت می کرد و در هيات های مذهبی مداحی اهل بيت را می گفت. او در زمان پيروزی انقلاب 18 سال داشت... برگزاری هيات مذهبی و مراسم خواندن دعای كميل و ندبه از جمله فعاليت های او پيش و در اوايل انقلاب است. او، پيش از تاسيس وزارت اطلاعات به سيستم اطلاعات- امنيتی که در کشور توسط نهادهايی چون سپاه راه اندازی شده بود، پيوسته و در اطلاعات سپاه رامسر به فعاليت پرداخت. او، سپس به دليل بحرانی که اوايل انقلاب علی الخصوص در سال های 58 تا 61 گريبان مناطق کردنشين را گرفته بود، به دعوت سردار نقدی به کردستان رفت تا در سمت معاون اطلاعات واحد كومه له اطلاعات سپاه مستقر در قرارگاه حمزه سيدالشهداء شروع به فعاليت کند. او با نام مستعار «مرتضی محب الاوليا»، در مناطق کردنشين به اقدامات امنيتی- اطلاعاتی مختلفی دست می زد.
با تشكیل وزارت اطلاعات در سال 63، او از سپاه به این ارگان رفت و در دوران نخست وزیری موسوی که ری شهری وزیر اطلاعات بود، مسئول مناطق بحرانی وزارت اطلاعات شد. مشایی، از سوی وزارت اطلاعات مسئول قسمت امنیتی کردستان گردید و تلاش كرد كه تجربیاتش در كردستان را در آن جا در قالب «استراتژی نظام حکومت اسلامی در خصوص اكراد ایرانی»، تدوین كند و سپس مسئولیت این امر را بر عهده بگیرد. مشایی به واسطهء این كه عضو شورای تأمین استان آذربايجان غربی هم بود، در جلسات فرمانداران شركت می كرد. در همان جلسات با محمود احمدی نژاد، كه فرماندار خوی بود، آشنا شد و اين آشنایی از این نقطه آغاز و تا امروز ادامه پیدا كرد و سپس به خویشاوندی دو خانواده ختم شد. آن ها در ارومیه با محصولی، ثمره هاشمی، و غیره نيز آشنا شدند و تیم آن ها در سال 1365، راهی کردستان شد. سپس، در سال های 65-66 مشایی نيز، چون ديگر همراهان احمدی نژاد، دوباره به تحصيل روی آورد.
او از موسسين «موسسهء مطالعات علمی» وابسته به وزارت اطلاعات است که عمدهء فعاليت اش تحقيق و پژوهش و ارائهء راهکار در خصوص مسائل قوميت های ايرانی، شناخت بيش تر آنان و همبستگی ملی است. وی از وزارت اطلاعات به وزارت کشور رفت و در دوران تصدی علی محمد بشارتی مديرکل اجتماعی آن وزارتخانه شد. آنگاه، از آن جا به راديو پيام و سپس به شهرداری منتقل شد.
مشایی تا سال 72 به امور خود مشغول بود تا این كه در دولت اكبر هاشمی رفسنجانی به وزارت كشور میرود و مدیر كل امور اجتماعی وزارت كشور میشود. این زمانی بود كه علی محمد بشارتی وزیر كشور بود. بدین ترتیب خروج گام به گام او از وزارت اطلاعات آغاز شد. مشایی تا سال 76 در وزارت كشور ماند. بعد از آن كه عبدالله نوری وزیر كشور شد و مصطفی تاج زاده معاونت سیاسی وزارت كشور را بر عهده گرفت، مشایی از این وزارت خانه رفت.
در آن سال ها، تازه «رادیو پیام» راه افتاده بود. اسفندیار رحیم مشایی از ساختمان وزارت كشور به ساختمان جام جم رفت و مدیریت رادیو پیام را كه بسیاری «رادیو موسیقی» می نامیدند، بر عهده گرفت. هم زمان مدیریت رادیوی تازه تاسیس تهران را نیز برعهده گرفت و آرام آرام فعالیت های رسانه ای خود را كه سال ها پیش در كردستان به نوعی دیگر (در قالب مطبوعات) انجام می داد، از سر گرفت.
در 24 خرداد سال 82 در خبرها آمد كه مشایی به سمت رییس سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران انتخاب شده است. در آن زمان محمود احمدی نژاد شهردار تهران بود و، بدینترتیب، اسفندیار رحیم مشایی به دوست قدیمی خود پیوست و فعالیت سیاسی او در جبهه اصول گرایان آغاز شد.
از این تاریخ به بعد بود كه محمود احمدی نژاد اعتقاد مشائی به مهدویت را کشف کرد؛ چرا كه از ابتكارات رحیم مشایی كه در آن مقطع بسیاری از آن سخن گفتند ساختن قدمگاه و مزین كردن مسیر امام زمان بود. هم زمان فرهنگسراهایی كه در دوران غلامحسین كرباسچی شهردار تهران تاسیس شده بود، به مراكزی برای برنامه های مذهبی تبدیل شد. در آن دوره، رسول خادم عضو شورای شهر دوم تهران در اعتراض به مشایی خبر داد كه او نه تنها هزینه یك سالهء این سازمان را در 6 ماه به اتمام رسانده، بلكه 5 میلیارد تومان نیز به بخش خصوصی بدهكار است. اسنفديار رحيم مشایی با آغاز به کار دولت نهم در بدنهء دولت جذب شد و رياست سازمان ميراث فرهنگی، صنايع دستی و گردشگری را عهده دار شد.
نظر رهبر دربارهء مشائی
تير 29 تير سال 1387 اسفنديار رحيم مشايی، در همايش نوآوری و شكوفايی در صنعت گردشگری كه در محل مركز همايش های صدا و سيما برگزار شد اظهار داشت: «...ايران امروز با مردم آمريكا و اسرائيل دوست است. هيچ ملتی در دنيا دشمن ما نيست اين افتخار است، البته ما دشمن داريم و ناجوانمردانه ترين دشمنی ها در دنيا به ملت ايران صورت می گيرد. ما مردم آمريكا را از برترين ملتهای دنيا می دانيم.» پس از انتشار این سخنان مشایی، موج شديدی از انتقادات آغاز شد. علی اردشیر لاريجانی، ریيس مجلس شورای اسلامی، به عنوان اولين منتقد گفت: «ما با مردم اسرائيل دوست نيستيم.» حوزه علميه قم اعتراض کرد. روزنامه های کيهان و جمهوری اسلامی چند سرمقاله درباره اين موضوع نوشتند و مدام تکرار کردند که يا مشایی اشتباه گفته يا خبرنگار به اشتباه خبر را نقل کرده و بهتر آن است که مشائی از مردم ايران معذرت خواهی کند. ه
ششم مرداد ماه، معاون ریيس جمهور اظهارات پيشين خود درباره «ساکنان سرزمين های اشغالی فلسطين را غير سياسی خواند و تاکيد کرد که در بيان دوستی ملت ايران، نام ملت بر ساکنان اين سرزمين ننهاده است.» چندی نگذشته بود که در اواسط مرداد ماه مشائی در کنفرانس خبری خود در کاخ گلستان با تاکيد دوباره بر سخنان قبلی اش افزود: «بنده به حرف هايم افتخار می كنم و آن ها را اصلاح نمی كنم بلكه هزار مرتبه ديگر نيز تكرار می كنم كه ما آحاد مردم دنيا را دوست داريم و اين افتخار ماست كه چون اعتقاد و آرمان هايمان انسانی است در بين توده های مردم در دنيا دشمنی نداريم. مردم ايران با مردم آمريكا فرقی ندارند. ما با همه مردم دنيا دوست هستيم حتا مردم آمريكا و اسرائيل.» این بار مجلس و اصول گرايان فشار زیادی به احمدی نژاد آوردند تا مشایی را برکنار کند، اما این فشار تاثیری نداشت. احمد توکلی گفته بود: «معتقدم آقای مشایی هم بايد استعفاء دهد و برود.» علی مطهری نيز ابراز داشت: «مايه تاسف است که معاون ریيس جمهور و ریيس سازمان ميراث فرهنگی، به تازگي مطالبی را بر زبان رانده اند که عواطف همه علاقه مندان به انقلاب اسلامی را جريحه دار ساخت.» بسيج دانش جويی دانشكده حقوق دانشگاه تهران هم در بيانيه ای يادآور شد که «مشایی بايد به فكر استغفار هزار باره باشد.» مجلس تا پای استيضاح ریيس جمهور هم رفت، اما احمدی نژاد با قدرت تمام از معاونش حمايت کرد. حتا توصیه های رهبر نیز تاثیری نداشت.
سی و يکم مرداد ماه، مشایی در حاشيه ثبت ملی آيين های نيمه شعبان در حالی كه در بين ده ها دوربين داخلی و خارجی احاطه شده بود درباره موضوع استعفای خود گفت: «خدمتگزار ملت هيچ گاه استعفاء نمی دهد!» این مساله سبب شد که آيت الله ناصر مکارم شيرازی از مراجع عظام تقليد به ماجرای اظهارات اسفنديار رحيم مشايی و موضع گيری چند تن ديگر از مراجع قم مخصوصا آيات فاضل لنکرانی و نوری همدانی، موضع ریيس جمهور برای ادامه دفاع از اين مهره کليدی دولت نهم وارد فاز تازه ای شد. در اواخر شهريور ماه سال 1387، احمدی نژاد درباره گفته های رحيم مشایی، محکم تر گفت: «حرف آقای مشایی حرف دولت است، ملت ما و ملت ها با مردم مشکلی ندارند، ما براي رژيم صهيونيستی نه دولت قائليم و نه ملت. ما اصولا آن را به رسميت نمی شناسيم. ضمن احترام به همه کسانی که اظهارنظر کردند به خصوص نمايندگان عزيز مجلس و با تشکر از حساسيتی که نشان دادند و درست هم هست، اما در اين جا اظهار می کنم که رحيم مشایی مظلوم واقع شد، زيرا وی هيچ گاه واژه «ملت اسرائيل» را به کار نبرد و به کار نبرده است. رحيم مشایی، سی سال پاک، انقلابی و فداکار زندگی کرده است، اما به نظرم با اين ماجرای اخير، مظلوم واقع شد.»
سرانجام روز 29 شهريور، خامنه ای در خطبه های نماز جمعه تهران در اين خصوص اظهارنظر کرد و برای پايان دادن به اين ماجرا گفت: «يک نفر پيدا می شود درباره مردمی که در اسرائيل زندگی می کنند يک اظهار نظری می کند، البته اين اظهار نظر، اظهار نظر غلطی است. اين که گفته شود ما با مردم اسرائيل هم مثل مردم ديگر نقاط دنيا دوستيم اين حرف درستی نيست، حرف غيرمنطقی است. مردم اسرائيل مگر چه کسانی هستند؟ همان کسانی هستند که غصب خانه، غصب سرزمين، غصب مزرعه و غصب تجارت به وسيله همين ها دارد انجام می گيرد. سياهی لشکر عناصر صهيونيست همين ها هستند. حالا کسی حرفی می زند اشتباه، عکس العمل هايی هم در مقابل آن نشان داده می شود. خوب مساله را بايد تمام کرد. اينکه يک روز يک نفر از اين طرف بگويد، يکی از آن طرف بگويد، يکی اين جور استدلال کند، يکی از آن طرف حرف بزند، اين درست نيست، اين التهاب آفرينی است؛ حرفی بود گفته شد و اشتباه بود و تمام. موضع جمهوری اسلامی و موضع دولت جمهوری اسلامی هم اين نيست.»
در واکنش به سخنان آيت الله خامنه ای، رحيم مشایی در نامه ای خطاب به او، نوشت:
با احترام به استحضار می رساند نظر به بيانات روشنگر حضرت عالی در خطبه های امروز نماز جمعه تهران كه مانند هميشه فصل الخطاب بوده و خواهد بود، اينجانب ضمن اعلام تبعيت كامل خود از ديدگاه آن حضرت در موضوع مردم سرزمين های اشغالی تاكيد می نمايد كه به عنوان سربازی كوچك در دولت خدمتگزار تمامی مساعی خود را در چارچوب سياست های نظام مقدس جمهوری اسلامی ايران كه از سوی حضرت ولی امر مسلمين تعيين و تبيين می گردد، به كار خواهم بست. بديهی است كه موضع اينجانب در موضوع مبارزات ملت مظلوم فلسطين و رژيم غاصب و جنايت كار اشغال گر چنان كه در سخن رانی ها و مصاحبه های فراوان از ابتدای پيروزی انقلاب اسلامی، آشكارا بيان كرده ام، ادامه مبارزات حق طلبانه مردم فلسطين و بازپس گيری سرزمين های اشغالی است. اينجانب به نابودی صهيونيسم جهانی يقين دارم و آن را در دسترس می دانم و پيروزی نهايی حق طلبان را نزديك دانسته و برای نصرت آنان و ملت شريف و مومن و انقلابی ايران در سايه سلامت و بقای عزت مند حضرت مستطاب عالی در ظل توجهات حضرت ولی عصر بهترين و خالصانه ترين ادعيه را به درگاه خدواند متعال عرضه می نمايم.ه
علی مطهری نماينده تهران، روز 28 مهر ماه 87 پرده از راز ماجرای سخنان مشایی برداشت و يادآور شد: «سخنان مشایی درباره دوستی با مردم اسرائيل سخنان حساب شده ای بود و دولت ايران از اين طريق می خواست پيام بدهد تا مشکلش را در پرونده هسته ای با آمريکا و اسرائيل حل کند.» مطهری افزود: «حداقل انتظار ما اين بود که ریيس جمهور به ايشان تذکر بدهد و توبيخ اش کند. همين مقدار نيز کافی بود. ديگران نيز مساله را دنبال نمی کردند. اما ديديم که آقای احمدی نژاد آن قدر ايستادگی کرد تا اين که رهبر انقلاب نيز وارد ماجرا شدند و تذکر دادند. البته ما می دانستيم که سخنان مشایی، نظر خود ریيس جمهور است. علت سئوال ما نيز همين بود که ما می دانيم اين، حرف آقای مشایی به تنهايی نيست. فکر می کنم سخن آقای مشائی درباره دوستی با مردم اسرائيل حرف حساب شده ای بود. دولت ايران می خواست به آمريکا و اسرائيل پيام بدهد تا مشکل شان در جای ديگری حل شود. در کجا؟ در مسائل هسته ای».
این ماجرا با موضع گیری آيت الله صافی گلپايگانی، آيت الله مکارم شيرازی و دیگر روحانیون با نفوذی چون وحيد خراسانی، نوری همدانی ادامه یافت.
در دولت نهم، رحیم مشایی با عنوان معاون رییس جمهور سرپرست سازمان گردشگری و میراث فرهنگی بود. تلاش قبلی احمدی نژاد برای قرار دادن او در منصب معاون اول رییس جمهور با اعتراض گستره چهره های شاخص اصول گرایان و دخالت مستقیم آیت الله خامنه ای بی نتیجه ماند. در سال گذشته با اوج گیری اعتراضات علیه رحیم مشایی، خامنه ای
رابطه با روحانيت
یکی از ویژگی های تیم احمدی نژاد و به ویژه تفسیر جدید آن ها از دیانت، در واقع هدف به حاشیه راندن روحانیت را مدنظر دارد. رحیم مشایی می گوید: « با مثلا انتخاب وزیر زن. طرح آشکار و نهان مذاکره با «شیطان بزرگ». تاکنون این ها خط قرمزهای حکومت اسلامی و تابوهای سیاسی آن بوده است. به معنای واقعی ریاست جمهوری های قبلی چنین جراتی را نداشتند. حتا یک بار خبرنگاری از محمد خاتمی رییس جمهور وقت، درباره انتخاب وزیر زن سئوال کرده بود که خاتمی در جواب او گفته بود با انتخاب زن وزیر نباید ریسک کرد. این تیم می خواهد با به حاشیه راندن عناصر سنتی حکومت، به ویژه روحانیت کل حکومت را در اختیار بگیرند. حتا به نظر می رسد به ویژه در رابطه با ماجرای مشایی، خامنه ای نیز دنباله رو سیاست های احمدی نزاد شده است.
حسین شریعتمداری، به عنوان مدیر مسئول مهم ترین تریبون اصول گرایان در این جدال نقش اساسی ایفاء می کند و نماینده رهبر در این تریوبن است. بر این اساس، هنگامی که او در این باره اعلام موضع می کند صورت مساله شکل دیگری به خود می یرد.
شریعتمداری، در یکی از مقاله های خود، در عین دفاع کامل از محمود احمدی نژاد، اظهارات مشایی را با مواضع منافقین و سلطنت طلبان یکی دانست. او، نوشت: «اظهارات آقای رحیم مشایی تکرار بی کم و کاست همان دیدگاه های شرک آلود و استعمارپسند گروهک های حقیری نظیر منافقین و سلطنت طلب ها و... است.»
در واقع شریعتمداری، در مقاله خود تلاش دارد که رویکرد و مواضع محمود احمدی نژاد را از رییس دفتر او جدا کند، با عباراتی هم چون «برادر عزیزمان» و «رییس جمهور محبوب مان» در مورد احمدی نژاد سخن می گوید، اما با وجود اینکه مشایی را قائم مقام رئیس جمهور میداند از او یک هیولا می سازد.
شریعتمداری که بازجویی و شکنجه زندانیان سیاسی در سال هیا اوایل انقلاب در زندان اوین را در کارنامه «درخشان؟!» خود دارد و نماینده رهبر در ارگان سرکوب و سانسور مهمی چون کیهان نیز هست قطعا می داند که رییس دفتر بدون مشورت و تبادل نظر با رییس اش اظهارنظر نمی کند. ان ه مدر شرایطی احمد نژاد به صراحت می گوید سخنان مشایی سخنان دولت است. بنابراین، عمیق تر شدن شکاف در میان اصول گرایان اجتناب ناپذیر است. از این رو، نه تنها چهره های شاخص اصول گرایان چون برادران لاریحانی، توکلی، نادران، مطهری، شریعتمداری، بلکه رهبر نیز نگران نه تنها عمیق تر شدن این شکاف، بلکه نگران روزی است که تیم احمدی نژاد به او نیز چون آیت الله صانعی، کروبی، خاتمی، رفسنجانی، دستغیب و... حمله کنند؟! از این رو، شاید بیش ترین ترس کنونی خامنه ای نه از اصلاح طلبان، بلکه از قدرت گیری تیم احمدی نژاد است!
با اعضاء تيم احمدی نژاد آشنا شويم
در اين مورد نيز بايد با رحيم مشائی آغاز کرد. در زمان حضور در شهرداری تهران، مشایی متهم به بدهکاری شد. وی تا آن زمان چندين ميليارد تومان بدهی بر جای گذاشته و بودجه ساليانه سازمان متبوعش را ظرف شش ماه نخست سال به اتمام رسانده بود. منتقدان وی می گفتند با بررسی مدير جديد اين سازمان (فرهنگی و هنری شهرداری تهران) مشخص شده که نزديک به پنجاه ميليارد تومان از بودجه اين سازمان خارج از رديف خرج شده و تکليف هفده ميليارد تومان از اموال سازمان فرهنگی-هنری شهرداری تهران در هاله ای از ابهام است. اين همان پولی بود که بعدها گفته شد، مشایی از بيت المال برای رای آوردن احمدی نژاد هزينه کرده است. اعطای وام به جوانان، تامين سالن های رايگان برای ازدواج جوانان، کاروان های شادی در شهر، ورزش محله و اقداماتی از اين دست از جمله کارهای هزينه بر مشایی در سال پايانی دولت هشتم برای ياری رساندن به احمدی نژاد بود.
مشائی هم چنین عضو هيات مديره موسسهء «رايانه شهر» است. مدير عامل اين موسسه که در زمينه های مختلف علوم کامپيوتری فعاليت می کند فردی به نام «خسرو کاظمی آذربايجانی» است و مشائی در کنار افرادی چون حميد بقايی، کاظم کياپاشا، مجيدرضا ربيعی و...، هيات مديره آن را تشکيل می دهند.
گفته می شود که شرکت «توسعه جهانگردی و ايرانگردی» با مديريت مهدی جهانگيری، معاونت سابق سرمايه گذاری سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری و فرد نزديک به مشائی، پس از ابلاغ اصل 44 توسط خامنه ای، در يک معاملهء درون سازمانی و عجيب، هرچه که بود را در مالکيت خود گرفت. شركت مادر تخصصی توسعه ايرانگردی و جهانگردی از نوع سهامی خاص و ماموريت ها و وظايف آن برنامه ريزی و توسعه زيرساخت های صنعت گردشگری از قبيل مراكز اقامتی، اردوگاه گردشگری (كمپينگ) و حمام های آب معدنی، مجتمع های خدماتي رفاهی بين راهی، مناطق نمونهء گردشگری، مجتمع های سياحتی و تفريحی، تاسيسات و تجهيزات جابه جايی گردشگری و اجرای طرح ها و پروژه ها از طريق عقد قرارداد با پيمان كاران و مشاوران صلاحيت دار است. اين شرکت جز در استان های تهران، لرستان، گلستان، آذربايجان غربی، کهگيلويه و بوير احمد و خراسان شمالی، در 23 استان ديگر شعبه دارد و هتل صخره ای کندوان، شرکت توسعهء فن آوری اطلاعات ميراث آريا، شرکت توسعه مهمانخانه های پرديسان، شرکت هتل های بين المللی راحت، شرکت سرمايه گذاری پاد، شرکت توسعه هتل های شرق ايران، هتل بين المللی لاله تهران، هتل لاله يزد، هتل لاله چابهار، هتل بين المللی سرعين و هم چنين مجمتع آب درمانی سبلان و... را خريد و فروش کرده است.
مشایی و ماجراهايش در اوج اختلافات سازمان تربيت بدنی و فدراسيون فوتبال در جام جهانی 2006 در آلمان هنگامی که دادکان، ریيس فدراسيون فوتبال وقت، از عدم واگذاری بودجه به اين فدراسيون در آستانه جام جهانی انتقاد می کرد، علی آبادی ریيس سازمان تربيت بدنی گفته بود: «يک ميليارد تومان برای اين کار به اسفنديار رحيم مشائی ریيس سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری داده ام.» هيچ کس اما نپرسيد اين پول کجا رفته و کجا هزينه شده است؟
بهر حال، تاریخچهء 5 سالهء اظهارات رحیم مشایی و مخالفت های سخت با او، احمدی نژاد را وادار به عقب نشینی چندانی نکرده و او هم چنان به حمایت از مشائی در برابر منتقدان اصول گرا تاکید می ورزد. او، روز یک شنبه 31 مرداد 1389 - 22 اوت 2010 در حکمی با تقدیر از «دانش، شایستگی ها و تجارب» مشایی را به عنوان نماينده ويژه ـ و سپس در يک عقب نشينی تاکتيکی ـ به عنوان مشاور رييس جمهور در امور خاورميانه انتخاب کرد. اين اقدام احمدی نژاد، آن هم در بحبوبهء انتقادات شدید چهره های شاخص اصول گرایان در مجلس، در حوزه ها و حتا نماینده رهبر به سخنان مشائی در همایش ایرانیان خارج کشور در تهران، بی شک ضربهء دیگری بر همهء آن هاست.
در اين راستا، انتصاب چهار نمایندهء ویژه (و يا، اکنون، مشاور ويژه) از سوی محمود احمدی نژاد در امور خاورمیانه، آسیا، افغانستان و دریای خزر را، علاوه بر افزایش حوزه نفوذ و اختیارات اسفندیار رحیم مشایی، از يکسو چهره های تيم اصلی احمدی نژاد را مشخص کرده و، از سوی ديگر، اين انتصا ها را بايد جواب دندان شکنی به کلیهء منتقدین او در حکومت اسلامی و به ویژه اصول گرایان و تمرکز بیش از پیش مناسبات خارجی در تیم کوچک نزدیکان احمدی نژاد دانست.
حمید بقایی، که بعنوان مشاور رییس دولت در آسیا معرفی شده است، از دوستان نزدیک مشائی و همکاران سابق او در رادیو تهران است. بعد از برکناری از رادیو تهران، بقایی همراه تعدادی از دیگر همکاران برکنار شده، از جمله آرش کوشا، مجید هاشمی و علی اصغر پرهیزگار، به اسفندیار رحیم مشائی در شهرداری تهران پیوست و به عنوان رییس دفتر وی مشغول به کار شد. مسئولیت او در رادیو تهران اداره سایت اینترنتی این رادیو با کمک دو عضو دیگر بود. بقایی، بعد از معرفی رحیم مشائی به عنوان معاون اول رییس جمهور در سازمان گردشگری و میراث فرهنگی، جانشین او شد. نداشتن تجربه و دانش کاری حمید بقایی از ابتدای معرفی او، وسیله ای برای انتقاد از او قرار گرفت. در منصب تازه بقایی علاوه بر مسئولیت های سابق، اداره امور هند، چین و ژاپن و کره جنوبی را زیر نظر گرفته و دارای حوزه نفوذ گسترده ای خواهد بود.
ظهره وند، در منصب تازه مسئولیت محمد مهدی آخوندزاده را که در گذشته به عنوان نماینده ایران در گردهمایی های مربوط به افغانستان شرکت می جست عهده دار خواهد شد. ظهره وند در حال حاضر معاون رسانه ای سعید جلیلی در دبیر خانه شورای امنیت ملی است. در زمان وزارت خارجه کمال خرازی، ظهره وند جزو دوم خردادی ها به حساب می آمد. آخرین مسئولیت او در آن زمان معاونت محسن امین زاده، معاون وزیر خارجه، بود. امین زاده اخیراً به شش سال زندان محکوم شد در حالی که ظهره وند به مقام تازه ای دست یافت. بعد از تغییر دولت، ظهره وند از دوم خردادی ها کناره گرفت و به گروه احمدی نژاد نزدیک شد. او سفیر ایران در ایتالیا بود. هنگام تصدی این پست، ظهره وند به یکی از منابع خبری پیرامون گزارش ترور احمدی نژاد در رم تبديل شد. ظهره وند مدعی شد که هنگام شرکت احمدی نژاد در کنفرانس سالانه خواربار جهانی در رم گروهی از راه تابش اشعه ایکس قصد مسموم ساختن احمدی نژاد را داشته اند.
آخوندزاده، معاون کنونی حقوقی و بین المللی وزارت خارجه، از اعضاء نسبتاً قدیمی وزارت خارجه و متعلق به طیف «شمالی ها» است. او پنجاه و چهار ساله و متولد رشت است. در هند معماری ساختمان خوانده و مدتی سفیر ایران در بنگلادش بود. به علاوه او در سفارت خانه های ایران در پاکستان و هند نیز خدمت کرده است. بعد از این دوران، دو سال کاردار سفارت ایران در لندن بوده است.
آخوندزاده در سال ۲۰۰۳ مدیر کلی حقوق وزارت خارجه حکومت اسلامی عهده دار بود. در سال 2005 و پس از تغییر دولت، به عنوان سفیر ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی معرفی شد و تا پیش از انتصاب علی اصغر سلطانیه در این سمت باقی بود. آخوندزاده پیش تر سفیر ایران در برلین بوده است.
در منصب مشاور رییس دولت در امور خزر، آخوندزاده اموری را عهده دار می شود که مهدی صفری سفیر کنونی ایران در چین به مدت 14 سال در اختیار داشت. صفری در طول مدت مسئولیت نمایندگی رییس دولت در امور خزر و پیش برد منافع ملی ایران توفیقی به دست نیاورد.
برنامه های تيم احمدی نژاد
به احتمال قوی ماموریت اصلی این تیم جدید احمدی نژاد دور زدن سیاست های رهبر و وزارت امور خارجه در امور بین المللی و به ویژه تسریع روند مذاکرات با دولت های رقیب و در راس همه دولت آمریکاست.
سئوال این است که آیا محمود احمدی نژاد در مسیر اسفندیار رحیم مشایی حرکت می کند یا این که این دو هر یک راه جداگانه ای در پیش گرفته اند؟ اظهارات محمود احمدی نژاد موید این مطلب است که او مواضع مشایی را نه تنها می پذیرد بلکه موضع دولت می داند.
این تیم تجربه زیادی در جنگ، سازمان دهی سرکوب و کشتار، رعب و وحشت و ترور، شکنجه و اعدام دارند. این تیم دوران کارآموزی سیاسی - نظامی خود را در سال های نخست انقلاب و دوارن جنگ در مناطق بحرانی کشور چون آذربایجان غربی و کردستان گذرانده اند. بر این اساس، آن ها به هیچ کس، حتا منتقدین خود نیز رحم نمی کنند. سازمان دهی ترور و اعدام برای آن ها از آب خوردن نیز ساده تر است.
بهر حال، تمام مشغلهء امروزی تیم احمدی نژاد کنار آمدن با غرب در سطح بین المللی و برپایی دولت آهنین در داخل کشور است. الگوی آن ها، حکومتی مشابه دولت سوریه است که رییس جمهوری مادام العمر است و از بازی های انتخاباتی نیز خیال شان راحت است. اما در نخستین اقدام باید از دست رقیب های بین المللی خود راحت باشند و کلید اين امر نیز در دست دولت آمریکاست تا «تيم» بتواند با «رفع مانع» سرکوب های شدیدتری را در داخل کشور راه بیاندازند. شاید مردم چنین فرصتی را برای کلیت حکومت اسلامی ندهند، اما در هر صورت ارتقاء پست و مقام اسفندیار رحیم مشایی در دولت از سوی محمود احمدی نژاد، آن هم در شرایطی که کاسه صبر متحدین اصول گرای شان از تکرار جنجال های مشایی لبریز شده است، نشان دهنده مشت آهین رییس دولت است.
یکم شهریور 1389 - بیست و سوم اوت 2010
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|