بازگشت به خانه

جمعه 1 مهر  1389 ـ  24 سپتامبر 2010

 

پاکسازی ِ وزارتخارجه!

درويش رنجبر  ـ ديپلمات سبز

پس از پیروزی اسلامیست‌ها در سال 1357 و تحقق اندیشه‌های شیخ فضل اله نوری در قالب طرح عملیاتی  روح اله خمینی، به دلیل غفلت روشنفکران و متجددینی که در سودای آزادی با دشمن آزادی دست بیعت دادند، ایران آزمایشگاهی شد جهت آزمایش فرضیات مدینه فاضله اسلامیست ها. در مدینه فاضله موعود شیخ فضل اله و روح اله خمینی اگر فردی احتیاج مادی داشت از جیب دوست خود پول بر می‌‌داشت و پس از رفع نیاز، پول را بر می‌‌گرداند بدون آنکه آن دوست متوجه شود. به سخنی دیگر کشوری مملو از صداقت، پاکی و حسن نیت که در آن آزار کسی‌ به مورچه هم نمی‌‌رسد.

در آن مدینه فاضله، خلیفه مسلمین در محکمه با یک فرد کلیمی برابر بود. در مدینه فاضله خمینی، کمونیست‌ها به عنوان حتی اقلیت و جمعی بی‌ اعتقاد به خدا، مجاز به تبلیغ عقاید خود بودند. تمامی اینها در باغ سبزی بود که خمینی با الهام از اندیشه‌های شیخ فضل اله در پاریس به مردم ایران وعده داد. در بدو ورود نیز گفت:"محمد رضا قبرستانها را آباد و مملکت را خراب کرد." خمینی، ایران بزرگ را آزمایشگاه نظریات خود قرار داد. جالب اینجاست که مگر چند نفر از جمعیت میلیونی یک کشور فرصت خواهند یافت تا نظریات شخصی‌ خود را بر روی جامعه میلیونی آزمایش کنند؟ خمینی این فرصت را یافت ولی‌ ترازنامه‌ای در حد پل پت در کامبوج به جأیی گذاشت. پل پت می‌‌خواست جامعه کامبوج را به مدینه فاضله کمونیستی تبدیل کند. در راه این آزمایش، میلیونها کامبوجی را مجبور ساخت در فاصله 1974 تا 1978از شهرها به روستا‌ها باز گردند. در راه این باز گشت، میلیونها نفر در جاده‌ها و کوه و کمر از فرط گرسنگی و بیماری مردند. پل پت شاگرد معنوی مائو بود. مائو نتوانست مدینه فاضله خود را در کشوری پر جمعیت مثل چین به تمام و "کمال" به اجرا در آورد. او به " راه پیمأیی بزرگ" بسنده کرد و در آن راه پیمأیی نیز هزاران نفر تلف شدند.

خمینی شاگرد معنوی شیخ فضل اله بود. شیخ فضل اله نتوانست جامعه مورد نظر فرزند ثانی‌ خود (خمینی) را محقق سازد چون بزرگ مردانی نظیر حسن تقی‌ زاده، سردار اسعد بختیاری و ستار خان مقابل او ایستادند. اگر ایران ما در سال 1357 در سینی طلا تقدیم خمینی شد تنها بدین دلیل است که بازرگان و سنجابی جای حسن تقی‌ زاده نشسته بودند، سپهبد قره نی‌ جای ستار خان بود و سر انجام ما قدر دکتر بختیار را درک نکردیم.

در راستای خواست خمینی، دانشگاه‌ها به مدت دو سال تعطیل شد تا اساتید با گرایش "غربی" تصفیه شوند. چیزی شبیه انقلاب مائو در چین که هر آنچه نشان از بورژوازی دارد و حتی مجسمه‌ها باید نابود می‌‌گشت. خلخالی خیلی‌ تلاش کرد در سفر به مرودشت در سال 1358 مجسمه‌ها [بنای پر شکوه تخت جمشید {طاغوت}] را نابود کند ولی‌ جوانان مرودشت زنجیر آن بلدوزر را از کار انداختند.

در راستای اسلامیزه کردن کشور به منظور تحقق خواست خمینی چیزی به نام "پاک سازی" باب شد. پاک سازی اسم رمز اخراج کردن کارمندان رژیم پیشین بود. در این مسیر، وزارت امور خارجه به لحاظ بیشترین مرابطات با دنیای بیرون مورد بیشترین هجوم قرار گرفت. به جرات می‌‌توان گفت بیش از 90 درصد کارکنان این وزارت خانه مورد "اظهار لطف" خمینی واقع شدند. درست به خاطر دارم در سال 1991 هنگامیکه مخفیانه نشریه "نیمروز" را در ژنو ابتیاع می‌‌کردم، صاحب آن مغازه کسی‌ نبود جز کارمند "سابق" وزارت امور خارجه.

انقلاب 1357 چیزی نبود بجز جا به جایی قدرت از دست مشتی فاسد (هوشنگ انصاری [وزیر دارأیی رژیم پیشین] با 800 میلیون دلار دزدی از سرمایه کشور ما) به دست مشتی فرو مایگان مثل محسن رفیق دوست.

فرو مایگان جدید قرآن را سر نیزه کردند. پس از انجام بسیاری "پاک سازی ها"، رژیم خمینی به لحاظ نا‌کاردانی مجبور بود کارشناسان سابق را در وزارت امور خارجه "تحمل" کند. در پاییز 1365 به اتفاق چند تن از این کارشناسان عازم نیویورک شدم. آقای رجایی خراسانی سفیر "جمهوری اسلامی" در نیویورک بودند. کارشناسان باقی‌ مانده از تیغ "پاکسازی"، صورت را طبق روال معمول تیغ زده بودند و کراوات را به ناچار کنار گذاشته بودند.

رجایی خراسانی مقرر کرده بود تا قبل از ورود به جلسات سازمان ملل به مدت نیم ساعت بصورت جمعی (تظاهر)  قرآن خوانده شود. درست به خاطر دارم که یکی‌ از کارشناسان رژیم پیشین زیر و زبر یک کلمه از قرآن را به خوبی ادا نکرد. آقای رجایی خراسانی چنان بر آشفته شد و گفت: «هشت۸ سال پس از پیروزی انقلاب شما قادر نیستید یک آیه را درست به خوانید؟"

بر گرفته از خاطرات دیپلمات سبز

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com