بازگشت به خانه

چهارشنبه 31 شهريور  1389 ـ  22 سپتامبر 2010

 

درآستانهء گشایش دانشگاه ها

شرایط حاکم برمحیط های دانشجوئی

تقی روزبه

تحولات سال گذشته، هم چون صفیر تیری که از بغل گوش کسی عبورکرده باشد، زنگ خطر را برای رژیم به صدا درآورد. اگر هیچ کس نداند، خود حکومت خوب میداند نظامی که حمایت و همراهی نسل جوان، بویژه دانشجویان و دانش آموزان را از دست داده باشد، ولو آن که بتواند به زور سرنیزه و چنگ و دندان زمان حال را سپری کند، فاقد آینده است. ازهمین رو تمرکز روی دانشگاه ها و دانشجویان، مدارس و دانش آموزان  ودر همین رابطه گزینش معلمان از اهمیت بسزائی در آن چه که  محتوای باصطلاح یک انقلاب فرهنگی تازه ای را تشکیل می دهد، برخوردار است. عناصر این انقلاب ضدفرهنگی را تصفیه اساتید (وگزینش آنها از طریق یک هیئت مرکزی)، بازنگری در محتوای دروس آموزشی بویژه درعرصه علوم اجتماعی جهت پیوند تنگاتنگ دانش و مذهب (و از جمله بین حوزه و دانشگاه و مدرسه) و بالأخره تشدید فضای کنترل و سرکوب دانشگاه ها تشکیل می دهد. آن چه که این انقلاب ضدفرهنگی جدید را از انقلاب ضدفرهنگی گذشته متمایزمی کند، آن است که آن پروژه بدلیل تسلط رژیم بر جامعه و صورت گرفتنش در فضائی که هنوز دارای پایگاه کمابیش وسیعی در میان مردم بود، در تمایزکیفی با شرایطی است که اکنون وجود دارد. چنان که امروز به سبب از دست دادن موقعیت عمومی در جامعه، دستور کار این باصطلاح انقلاب فرهنگی، یک امر سراسری در مقیاس جامعه بوده و دربرگیرنده اکثریت جوانان و افراد جامعه ای است که بدلیل آسیب پذیری شدید تحت تأثیرفتنه داخلی وتوطئه دشمنان خارجی قرارگرفته اند. ازطریق  بازآموزی وتجدید سازماندهی تمامی فضاهای فرهنگی وکنترل فضاهای عمومی نظیراجراء طرح هائی چون عفاف وحجاب وبهره گیری هدفمندتراز رسانه های عمومی والبته دررأس همه آن ها استفاده هرچه گسترده تراز بگیروبه بند و شکنجه واعدام ....  .علاوه براین، فرض براین بودکه نسل اول جوانان درنظامی غیراسلامی پرورش یافته اند وحا ل آن که نسل های بعدی دردامن خود جمهوری اسلامی متولدشده ولاجرم آمادگی بیشتری برای جذب ارزش ها و شستشوی مغزی وآموزشی دارند. وازهمین رو نیازمجدد رژیم به "انقلاب فرهنگی" تازه، قبل ازهرچیزعلیرغم فراافکنی درمورد وعلل روی کرد جوانان به سکولاریسم ودوری ازارزشهای مذهبی، ونسبت دادن آن به عواملی هم چون دشمنان خارجی ویا ناخالصی های دولتمردان دیروزی،به معنی اذعان به شکست کامل برنامه ها و عملکرد خود رژیم درطی سه دهه اخیر است.ازسوی دیگر،اگردر"انقلاب فرهنگی" گذشته درکنارعنصرسرکوب، اهرم هژمونی بیرون ازدانشگاه ها برای اعمال اتوریته وسرکوب جهت تغییرفضای درونی دانشگاه ها وجود داشت،امروزدیگر آن تمایز بین فضای درونی وبیرون دانشگاه ها وجود ندارد و بهمین دلیل بجای اهرم ترکیب اتوریته وسرکوب،چیزی جزاهرم صرف سرکوب دراختیارآنان نیست. اهرمی که به هردردی بخورد بدرد انقلاب فرهنگی(وبه قول خود رژیم صحنه انقلاب نرم) نمی خورد. واین البته بیانگرسترونی کامل سودای انقلاب فرهنگی دردوران انحطاط و فرتوتی نظامی است که عمرش به سرآمده است. بااین همه مساله مرگ وزندگی درمیان است و همین سبب می شود که رژیم تمامی توش وتوان خود را هم چون تلاش بی سرانجام سیزیف برای قراردادن یک کره  سنگی غول پیکربرنوک قله،  به امرناممکنی هم چون بازآموزی نسل های جدیدی که حامل راستین ارزش های عهد عتیق اسلامی باشند،بکارگیرد.نسلی که ازطریق مشاهده نتایج آموزه های مذهبی پی به بطلان و غیرعقلانی بودن آنها برده است والبته بهمین دلیل این نوع تلاش  مذبوحانه،نه فقط واجد هیچ جنبه ایجابی که بتواند توهمی برانگیزد نیست، بلکه جنبه تخریبی و ویرانگری آن درکوبیدن تمدن و مظاهرعقلانیت وتشدید فرایند "طالبانی" شدن حکومت برجسته ترمی شود. بهمین دلیل آن ها همدوش سپاه با تشبیه عرصه فرهنگی به صحنه جنگ نرم ودراصل به بهانه دشمن خارجی،متوسل به نوعی جنگ سخت با مردم ودشمنان نامرئی شده اند.ازآنجا که یک رژیم نابهنگام قادربه رقابت ونبرد درعرصه های جنگ باصطلاح نرم افزاری و یا فرهنگی نیست،عملا درفش وزندان واستفاده اززورواتوریته مستقیم اساس تاکتیک ها و استراتژی او را تشکیل می دهد.شب وروز به جنگ اشباح نامرئی رفته و هم چون یورش به آسیاب های بادی به خندق کنی و حمله وضدحمله می پردازند.

درهمین راستا، این روزها، هذیان گوئی های وزیرعلوم  وتحقیقات که مسؤل مستقیم ورسمی پیش برداین پروژه ضدفرهنگی دردانشگاه های کشور است باوج خود رسیده است. او بااستفاده ازفرصت تعطیلات تابستان به تصفیه رؤسای 20 دانشگاه و پژوهشگاه پرداخته وگفته می شود بزودی تعویض رؤسای حدود 38 دانشگاه دیگر را نیز دردستورکارخود قرارخواهد داد.ازافاضات اوست:

ما عهد بسته ایم در دانشگاه هایمان در مسیر ولایت حرکت کنیم یعنی وقتی حضرت آقا فرمایشی را مطرح کردند و صددرصد مخالف نظرمان بود سمعاً و طاعتاً در عمل بپذیریم(یعنی قانون ومقررات وغیرذالک همه کشکند). به زعم وی  ماموريت دانشگاه‌ها تربيت انسان‌هايی منطبق با معيارهای اسلامی است. اوداشتن مسجد را کافی ندانسته و ازضرورت داشتن حسینیه دردانشگاه ها سخن می گوید  وباوقاحتی بی پایان تهدید کرده است که دانشگاه های غیراستاندارد را باخاک یکسان خواهدکرد!. جذب اساتید ازطریق هیأت مرکزی وبازنگری متون درسی به ویژه درعلوم انسانی وتدوین آنها براساس مبانی اسلامی وایجاد برنامه های فوق برنامه ای بازآموزی و....همه وهمه بخشی ازگام های اساسی این  پروژه ضد فرهنگی تازه  بشمارمی روند.

 البته اگرآن ها پس ازسالها تلاش واتلاف انرژی دریافتن اقتصاد اسلامی موفق شدند، ونشانه این موفقیت را نیزمی توان درپناه بردن به آزادسازی کامل قیمتها مشاهده کرد،دردست یابی به سراب علوم اسلامی نیزموفق خواهند شد!.

م    مضحکه آمیزبودن این سودا را می توان در دیدارخامنه ای باصدها دانشجوی گزینشی ودست چین شده مشاهده کرد.اوطی سخنانی اظهارداشت: گفته می شود در دانشگاه‌ها برخوردهاى انضباطى و امنیتى صورت می‌گیرد. من نمی‌دانم چه جور برخورد تندى از لحاظ انضباطى و امنیتى در دانشگاه شده(گوئی که خبر جنایاتی هم چون حمله به کوی دانشگاه ها و صدها دانشجوی دستگیرشده و...هنوزهم به سمع آقا نرسیده است)اما این را می‌دانم كه بالاخره در دانشگاه انضباط لازم است. حالا اگر یك وقت در یك جائى در باب انضباط و اِعمال انضباط(العیاذ بالله) یك خرده تندروى بشود، من نمی‌دانم - ممكن هم هست - لیكن بالاخره انضباط هم لازم است، امنیت هم لازم است. نمی‌شود محیط دانشگاه را رها كرد. آماج خیلى از توطئه‌هاى دشمن، اصلاً محیط دانشگاه است. خود شما دانشجویان بدانید كه توى آن دائره‌ى قرمز قرار دارید. گاهى اوقات توى عكسها یا توى فیلمها وقتى می خواهند یك نقطه‌اى را مشخص كنند، با دائره‌ى قرمز مشخص می كنند. دشمن، شما دانشجویان را توى دائره‌ى قرمز گذاشته(ازکجا معلوم که خود حضرت آقا را هم توی دایره اشان نگذاشته باشند)، مشخصتان كرده؛ اصلاً خیلى از برنامه‌ها براى شماست؛ براى لغزاندن شما، براى منحرف كردن شما، براى بى‌خیال كردن شما نسبت به سرنوشت كشور و مصالح انقلاب. چطور می‌شود دانشگاه‌ها را از نظر دور داشت؟ خوب، بالاخره باید توجه باشد. بله، به نظر ما تندروى و زیاده‌روى در هیچ كارى خوب نیست.ه

برای آنکه جایگاه وعملکرد یک  دانشجو دراوج انحطاط  یک حکومت استبدادی-مذهبی  روشن شود،نگاهی به شعارها و یاوه های این دلقکان دست آموز ودست چین شده به عنوان دانشجو دربیت رهبری بسیارگویاست: خبرگزاری های وابسته به رژیم (وازجمله خبرگزاری فارس)تصویرزیر را ازفضای ملکوتی این دیدارگزارش می دهند:

 

وقتی خامنه ای جای ائمه معصومین را می گیرد!

"يكي از اعضاي يك اتحاديه دانشجويي(ازنوع اتحادیه های فقاهتی) شعري را كه براي اين ديدارآماده كرده، به همراه ساير دانشجويان حاضر در حسينيه همخوانی می کند. اين‌بار محمد رضایتی دانشجوی دانشگاه شاهد عهده‌دار اين موضوع شده بود. دانشجوئی كه مداح هم هست و البته نمي‌دانم شاعر شعرش هم خودش بود يا دیگری. اما هم شعر خوب بود و هم صوت: "

ای، رهبر من/ بي‌قرار بی قرارم/ باز، آمدم تاروی پايت سر گذارم/ دستی بكش روی سر ما/ هم رهبری هم دلبر ما/ ای عزيز مادر ما(2) / يابن الزهرا(2)// با، عشق مولا/ از همه عالم گسستيم/ ما،پيرو اين مكتب اسلام هستيم/ ما آمديم، ديدارت آقا/ از دور اين، رخسارت آقا/ مي‌شويم عمارت آقا(2) /يابن الزهرا(2)/ در، ماه رحمت/ بر لبم دارم دعایی/ كاش، با تو آقا/ من شوم كرب‌وبلایی/ در سايه، اسلام و قرآن/ در هر كجا،از خاك ايران/ ذكر ما شد يا حسين جان(2)/ يابن الزهرا(2)/ يا حجت‌الله/ با زبان روزه دارم/ تو، خود دعا كن/ جان دهم من در كنارت/ يابن الحسن، هستی اميرم/ آقا بيا، تا جان بگيرم/ در ركاب تو بميرم(2)/ يابن الزهرا(2)/ يابن الزهرا ، يابن الزهرا "

چنانکه ملاحظه می کنید یاوه های این "دانشجو - مداح" و همنوائی دست چین شدگان با وی، دست لومپن - مداحان معروفی هم چون حاج منصورارضی ها وسعید حداد یان ها را ازپشت بسته است.

به توصیف خبرگزاری جیره خوار،همه به نحوی نشسته‌اند تا "حضرت ماه " را ببينند. روي حضرت آقا 2 ثواب نهفته است. در احاديث نگاه كردن به چهره مومن نگاه مأجور ذكر شده و از همين سنخ است نگاه به چهره حاكم عادل. و اين هر دو در حضرت ماه جمع است.

در واقع انگیزه  جمع کردن  این سربه پای آقا افتادگان و دلقکانِ جان نثاردر دربارولایت که حسینیه می نامندش،هدفی  جزمجیزگوئی برای حضرت آقا وتلاش مذبوحانه برای ایجاد کیش رهبری و یک اقتدارکاذب جهت ترمیمم "ابهت" بهم ریخته شده اش که مرگ برخامنه ای شاه بیت آن است وروزانه باهزاران جوک وفحش آبدار بدرقه می شود، نیست.ازاین روست که  بادیدن چهره تابان  "سردارخراسان" اشک برچهره این نواله خواران وبهره مندان ازرانت قدرت،هم چون سیلاب جاری می شود ودستهایشان به هنگام خواندن متن های ازپیش تهیه شده می لرزد وزبانشان بهنگام ادای کرنش واحترام به مقتدایشان دچارلکنت می شود.برطبق همین گزارش ها، آن ها یک ضرب حدود 45 دقیقه به دادن شعارها و همنوائی ها ونثارصلوات  برای آقا ادامه داده اند که با احتساب بقیه دُم تکان دادن ها به بیش ازیکسوم زمان کل ملاقات می رسد!.عنوان پرطمقراق ودهان پرکن معطوف به  مأموریت آنها درفضای جدید، "افسران جنگ نرم" است، که خامنه ای  لوح آن را بوسید و اعلام داشت که  تابن دندان ازاین تعبیرخرسندبوده وازتکرارآن توسط مجریان  لذت می برد!

 

رهنمودهای مشعشانه!

نگاهی هم به جانب مقابل یعنی به رهنمودها و افاضات "مقتدا" درپاسخ به سوالها نیز خالی  ازلطف نیست:او که گویا  هنرش را در حل تناقضات لاینحل ازطریق آمیختن مفاهیم متصاد به یکدیگرخلاصه کرده است، درمورد سوالی درمورد رابطه مشی اخیرش پیرامون وحدت وجذب حداکثری ودفع حداقلی  وراهبرددیگرش مبنی برضرورت خلوص وخالص شدن، می گوید هردوباید انجام شودواین دو مغایرهم نیستند. ولابد دیگرتنشی هائی ازآن نوع که اخیرا پیرامون سخنان صدیقی امام جمعه تهران که درتأیید گفتگو با مخالفین جهت سیاست جذب حداکثری رهبری بیان گردید و با انتقاد وهشدارکیهان مواجه شد که این حکم رهبری شامل وحدت با سران فتنه نمی شود و اساسا برای جمع وجورکردن صفوف خودی های پراکنده است؛ با این راهبرد جدید "حضرت آقا" دیگربلاموضوع می شود.

ازدیگرراه گشائی های رهبری  گشودن معمای تناقض بین ضرورت پویا بودن "دانشجویان" دردفاع ازارزش ها و موازین "انقلاب" و انتقاد ازفاصله مسولین با آن هاست به نحوی که موجب شائبه جلوتردویدن ازرهبری پیش نیاید. که البته این هم  با روشن کردن فرق بین سوال و معارضه واینکه  دانشجویان اصلا وظیفه معارضه با دستگاه ها را ندارند،بالکل حل شد. براین اساس آنها تنها می توانند سوال کننده باشند و خواهان پاسخ بشوند. هم چنین طبق تبعات این رهنمود مناظره ها نیزباید نه دررادیووتلویزیون و درجلوی انظارعمومی بلکه درپشت درب ها ومیان خبرگان صورت گیرد.

 

علنی کاری رهبری

با داغ شدن نزاع جناحها و توسعه دامنه خرج کردن از"حیثیت و اعتبار نداشته " وی، توسط هرکدام از جناح ها، خامنه ای لازم دانست در پاسخ یکی ازسوال ها ادعا کندکه گویا وی اصلا مواضع پنهان ندارد واستناد هرسخنی به غیرازمواضع علنی  او درحکم گناه کبیره است.درهمین رابطه با تعیین نرخ درمیان دعوا درارتباط با قتلهای زنچیره ای  سال 78 اظهارداشت چند سال پيش قتلی اتفاق افتاده بود. دشمنان گفتند كه اين قتل‌ها با يك فتوا انجام شده تا از اين طريق پای رهبری را وسط بكشند. من همان موقع در نماز جمعه گفتم اگر احساس كنم کسی لازم القتل است، من در نماز جمعه علنی خواهم گفت(چه جسارت عظیمی!). بگذریم ازاین که که مصلحت حفظ نظام که بقول وی ازاوجب واجبات است،علنی ومخفی که هیچ حتی اصول وفروع نظام را جابه جا می کند.

البته این همان تاکتیک بی سرانجامی بودکه برای تبرئه شاه ازجنایت ها ونارسائی موجود می گفت شاه خودش خوب است واطرافیانش بدهستند. خامنه ای هم که با ارتکاب جنایت های به مراتب  بیشتروبا اینهمه دم ودستگاه امنیتی تحت کنترل خود تلویحا مدعی است که گویا روحش ازاین گونه جنایت ها وفتاوی صادرشده بی اطلاع است. باین ترتیب معلوم نیست که  آنها درزیرفرمان کدام رهبرجنایتکار عمل می کنند، و معلوم نیست چرا که هرگاه هواپس می شود،برای تبرئه حیثیت رهبری چندنفری را به عنوان مسبب و عامل وآمرجنایت وبرای فریب افکارعمومی به روی صحنه می آورند. گرچه رژیم تاکنون تلاش کرده است که این گونه افراد را نیزاززیرضرب خارج کند، بااین همه درمورد قتل های زنجیره ای شاهد بودیم که  بانگرانی ازخطرافشاء شدن راز سربه مهرقتلها ونام فتوادهنده،مجبورشدند سعید امامی را سربه نیست کنند.غافل ازآن برای برخ کشیدن اقتدارولایت اش،  درهمین سخنان نیزاصل لازم القتل بودن را به رسمیت می شناسد وصراحتا خود را محق می داند که حتی جداازنهادها وقوانینی که همگی به طورروزانه به دستوروی و بنام  ولایت اوحکم اعدام صادرمی کنند وهم اکنون نیزنام جمهوری اسلامی  را به عنوان بزرگترین دولت اعدام کننده دررأس همه دولت های جهان قرارداده است، فتوای قتل صادرکند. با چنین اعترافی،وبا درنظرگرفتن اصل مصلحت نظام درشیوه عمل ونیزبا عطف به عملکردسه دهه نظام به وضوح می توان به نقش و فتوای او درچراغ سبزدادن به اعمال تجاوزوشکنجه وقتل های رسمی و غیررسمی پی برد.

 

بازتاب تضادهای درونی  در میان تشکل ها و نهادی وابسته به رژیم در محیط های دانشگاهی:

درپی دیدارخامنه ای با دانشجویان، احمدی نژاد هم به نوبه خود  برای سر و سامان دادن به حامیان خود در میان دانشجویان بسیجی و حزب الهی، پس ازسه سال یک ضیافت افطاریه و البته به شیوه ای  کاملاً گزینشی ترتیب داد. در این رابطه او با مشکل ویژه ای هم مواجه بود: نه فقط  سال هاست که در نزد قاطبه دانشجویان منزوی و منفور است و بارها ناچارشده که ازصحن دانشگاه به گریزد، بلکه علاوه بر آن بدنبال تشدید دسته بندی های درونی اصول گرایان تنش او باشماری ازاین تشکل های رسمی باوج تازه ای رسیده است. چنین شکاف هائی درحین برگزاری مراسم بیت خامنه ای نیزانعکاس علنی یافت  و شماری ازنمایندگان این تشکل های وابسته به حاکمیت  با بیان اینکه دلمان ازراست وچپ دولت خون است لب به شکایت وانتقاد گشودند. البته سیاست خامنه ای دراین رابطه عدم ورود آشکاربه این حوزه ها وبسنده کردن به اشارات تلویحی وگذرا بود. ازیکسو بطورضمنی اشکالاتی  را دراین رابطه می پذیرفت وازسوی دیگرمی گفت که باید مساله را اصل وفرع کرد.بااین همه حمایت وی ازدولت آشکارا نسبت به روال تاکنونی ضعیف ترو کمرنگ تربود.

درچنین وضعیتی شکاف موجود بین احمدی نژاد و تشکل های وابسته به حاکمیت با برگزاری  این مراسم  نمایان تر شد. چنان که آن ها دولت را متهم به دور زدن خود  و برخورد گزینشی ومهندسی شده  کردند.

مثلاً، زعیم زاده، دبير سياسي اتحاديه انجمن های اسلامی مستقل سراسری  با اشاره به اينكه برخی عناصر مشكوك در دولت همان نگاهی را به جنش دانشجویی دارند كه دولت اصلاحات داشت، تاكيد كرد: اين افراد به دنبال بهره‌گيري از جنبش دانشجویی هستند و قصد دارند همچون دولت اصلاحات از جريان دانشجویی به عنوان پياده نظام خود استفاده كنند، اما جنبش دانشجویی با حفظ استقلال خود هرگز اجازه نخواهد داد كه اين عناصر مشكوك در بدنه جنبش دانشجویی نفوذ پيدا كنند. از رئيس‌جمهور انتظار داريم كه اين حركت‌هاي نامطلوب را در نطفه خفه كند و اگر قرار است اين رويكردها ادامه پيدا كند آسیب های جدی ميان رياست‌جمهوری و دانشجويان پيش خواهد آمد.

وی در پايان خاطرنشان كرد: در اين خصوص صريحا به شخص رئيس‌جمهور هشدار می دهیم كه اگر اينگونه اقدامات از سوی دفترش صورت گيرد، آقای احمدی ‌نژاد پشتوانه تشکل های دانشجویی  را از دست خواهد داد.

دبیر تشکیلات اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل با اعلام این که تشکل متبوعش به همراه دیگر اتحادیه‌های بزرگ دانشجویی کشور شامل دفتر تحکیم وحدت، جنبش عدالتخواه دانشجویی و بسیج دانشجویی از سوی دفتر ریاست جمهوری برای حضور در این جلسه دعوت نشده‌اند،حضوری دراین مراسم نخواهند داشت.

دبيرسیاسی اتحاديه انجمن های اسلامی دانشجويان مستقل سراسر كشور با بيان اينكه رای به احمدي‌نژاد رای به يك شخص نبود بلكه رای به گفتمان عدالت بود، اظهار داشت: جنبش دانشجویی در زنده نگه داشتن و تشريح عدالت‌خواهی نقش مؤثری داشت و همين جريان دانشجویی یکی از عوامل روی كار آمدن دولت نهم و دهم بود.

 

شرایط حاکم برمحیط دانشجوئی وجامعه درآستانه گشایش دانشگاه ها چیست؟

 مهمترین مولفه ها عبارتند از:

الف- حاکمیت بیش ازهر زمانی در گیر و دار تلاش برای یک انقلاب ضدفرهنگی دوم است. این "ضدانقلاب" توأمان جنبهء دانشگاهی و بیرون دانشگاهی دارد و، علیرغم داشتن برخی خود ویژگی های محیط های دانشگاهی و فرهنگی، بخشی از یک اقدام و سرکوب سراسری محسوب می شود؛ تلاشی است سترون و فاقد عنصر اثباتی و لاجرم شکست خورده؛ با این وجود دارای جنبه های تخریبی متعدد و ویرانگرانه است.بنابه سرشت سراسری آن، مقابله با آن نیزسراسری و دارای وجوه درون و بیرون دانشگاهی است. بدون ترکیب یک استراتژی معطوف به هردوعرصه، جنبش دانشجوئی قادربه عبورازآن نخواهد شد.

ب- شکاف های درونی وفزاینده رژیم در میان پایگاه دانشجوئی اش بازتاب یافته  و آنها را به رقابت و مقابله با یکدیگر می کشاند و همین جدال ها به نوبه خود فرصت مناسبی برای بهره گیری از این شکاف ها بسود حرکت و حضور مستقل دانشجوئی فراهم می کند. بدیهی است که خود دانشجویان در صحنه عمل بهتر از هر کسی قادر به تشخیص و بهره برداری از آن بسود تحکیم صفوف خود و آشفتن صفوف حریف هستند. ماهیت این تضادها تصرف انحصاری فضاهای دانشگاهی در راستای پیش برد سیاست واحد ضدانقلاب فرهنگی و واپسگرایانه توسط هرکدام از آنها است. درکنار فرصت فوق، تشدید شکاف بین رژیم ومردم وهم چنین تنش های بین المللی نیز به نوبه خود فرصت های تازه ای را برای نفس کشیدن جنبش دانشجوئی در زیر سرکوب مستمر و سختی که با آن مواجه است بوجود می آورد.

ج- ویژگی مهم جنبش، تعمیق خصلت ضداستبدادی –مطالباتی آن است. درچنین شرایطی مطالبات بنیادی آزادی و عدالت وبرابری اجتماعی به مثابه گفتمان درحال تعمیق بیش ازپیش میدان و زمنیه  عمل پیدا می کند. جراحی اقتصادی و آزادسازی قیمت ها ورها کردن حمایت های اجتماعی،به مثابه یک بمب انفجاری ساعت شمار،بیش ازپپش توجه به پیوند جدانشدنی این دورا دردستورکارجنبش قرارداده است. رابطه گفتمان باصطلاح عدالت محوررژیم ودولت حاکم و تشکل های دانشجویی وابسته به آنها اکنون بیش ازهرزمانی دروغین وبی اعتباربودن خود را عیان کرده است؛ هم چنان که گفتمان صرفا "آزادی" محوروبدون پیوند عمیق  با مطالبات بنبادی و عدالت خواهانه  نیز آنگونه که تجریه 14 ماه اخیرنشان داده است ،قادربه بسیج و تأمین حضورفعال نیروهای اجتماعی گوناگون  که موجب گسترش پایگاه  اجتماعی جنبش وتغییرموازنه قوا بسود جنبش گردد،نیست. تأکید برپیوند بین آن ها بویژه درشرایطی که رژیم درمواجهه با فروریزی بقایای پایگاه اجتماعی خودوخطرشورشهای اجتماعی گرسنه گان وتهیدستان به انواع واقسام ترفندها وعوام فریبی ها ومانورها روی خواهد آورد،اهمیت زیادی دارد وهشیاری بیشتری را می طلبد.

د- جنبش دانشجویی به مثابه یک جنبش گسترده میلیونی و بالقوه سراسری ودرعین حال متکثر دارای پتانسیل هائی است که درصورت آزاد کردن نیروی همبسته خود پیرامون اشتراکات ودرجهت تعمیق پیوندهای متقابل خود با سایرجنبشهای اجتماعی بویژه جنبش کارگری  وسایراقشار مزدوحقوق بگیر،و گسترش پیوند با افکارعمومی و جنبش های جهانی(برخورداری از یک نگاه جهانی)، می تواند نقش برجسته وخلاقانه ای را ایفاکند. نباید فراموش کرد که داشتن آرمان های انسانی وبی شماربودن وهم چنین سنت و تجربه های مبارزاتی، بزرگترین نقطه قوت جنبش دانشجوئی درمقابله با نیروئی است که کم شماربودن،دفاع ازواپسگرائی و زورگوئی و سلطه طلبی از مهمترین ویژگی های آن است.

  2010-09-01

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com