|
||||||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | کورش از تهران | English Section آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس ها و کاريکاتورهای انتخابی |
||||||
جمعه 26 شهريور 1389
منشور در تهران از نگاه نيک آهنگ کوثر
برای تجسم صحنه های محتمل آينده به تخيل خيلی قوی نيازی نيست. اين که در راه است نيز يکی از انواع حکومت های نظامی ـ فاشيستی است که ايدئولوژی التقاطی خويش را با به نمايش گذاشتن مجسمه های کورش بزرگی که لنگ پيچازی فلسطينی به گردن دارند و در نمازهای جمعه به دور مجلسيان نمازگزار گردانده می شوند تجسم می بخشد و آمده است تا، به نام «ناسيوناليسم مذهبی ـ کورشی ِ» سپاه پاسداران، بساط جوخه های اعدامش را برپا کند. >>>
من ملول میشوم از اين که عدهای از سکولاريزم کيش و آيينی جديد ساختهاند و بسياری دوستانم و جوانان تحصيل کرده را - البته مطمئن هستم برای مدتی - دنبال خود کشيدهاند و نيروی ذهنی اين افراد که جزو سرمايههای ملی ماست به اين مصرف میشود که بيرق سکولاريزم فراز کنند و دعوا راه بيندازند که آيا موسوی و کروبی رهبر جنبش سبز هستند يا نيستند. من ملول میشوم از اين که میبينم بعضی متفکرين ما تمام وقت و انديشه خود را گذاشتهاند تا ثابت کنند اسلام به خاطر عنصر تعبد با حقوق بشر سازگاری ندارد و عده ديگری نيز در مقام دفاع از اسلام وقتشان مصروف به پاسخگويی آنان است. >>>
تمام مشغلهء امروزی تیم احمدی نژاد کنار آمدن با غرب در سطح بین المللی و برپایی دولت آهنین در داخل کشور است. الگوی آن ها، حکومتی مشابه دولت سوریه است که رییس جمهوری مادام العمر است و از بازی های انتخاباتی نیز خیال شان راحت است. اما در نخستین اقدام باید از دست رقیب های بین المللی خود راحت باشند و کلید اين امر نیز در دست دولت آمریکاست تا «تيم» بتواند با «رفع مانع» سرکوب های شدیدتری را در داخل کشور راه بیاندازند. شاید مردم چنین فرصتی را برای کلیت حکومت اسلامی ندهند، اما در هر صورت ارتقاء پست و مقام اسفندیار رحیم مشایی در دولت از سوی محمود احمدی نژاد، آن هم در شرایطی که کاسه صبر متحدین اصول گرای شان از تکرار جنجال های مشایی لبریز شده است، نشان دهنده مشت آهین رییس دولت است.>>>
بسیار محتمل به نظر می رسد که در شرایطی که جنبش آزادیخواهانه ی ایران نتوانسته است در سطح مدیریت صاحب انسجام و رهبری شود و سانسور حاکم بر کشور و شیطنت های برخی از رسانه های صاحب نفوذ خارجی به بی خبری و گمراهی توده ی مردم ادامه می دهند، گروه حاکم و صحنه گردانان پیدا و ناپیدا ی آنان در صدد هستند با یک استحاله ی چند جانبه پایه های فکری لازم برای ادامه ی حکومت خود را دست و پا کنند و با کنار زدن تدریجی روحانیت، ایدئولوژی جدیدی همانند مشائیت را پایه ای برای حکومت خود قرار دهند.>>>
اعدامهای همه ماهها، همه سالها... در تمام این سال ها، جمهوری اسلامی هم مرز کشید، هم مرزها را زیر پا نهاد. پهناورترین مرز را بین خود و مردم کشید، به ویژه در آنجا که نتوانست سنت و مذهب را بر مدرنیته و عرف غالب گرداند. و طولانیترین مرز را زمانی زیر پا نهاد که خود علیه خویش وارد عمل شد: بنیانگذاران و بزرگان خویش را مورد حمله قرار داد. تازیانه سرکوب را بر گُرده وابستگان و دلبستگان خود فرود آورد و با این کار سبب چنان جابجایی در صف شهروندان شد که همه به یک تغییر بنیادین امیدوار شدند. این بزرگترین خدمت ناخواسته جمهوری اسلامی به مردم بود: امیدوار باشید!>>>
اگر از زیان های مالی دیگر – از جمله خسارت ِ، به قول هاشمی رفسنجانی، هزار میلیارد دلاری جنگ هشت ساله – چشم پوشی کنیم و تنها همین بیست میلیارد دلار بر بادرفته را مبنای محاسبه قراردهیم، با یک محاسبه ساده به این نتیجه می رسیم که مردم ایران برای نگهداری هر شب هر یک از 54 گروگان امریکایی رقمی نزدیک به یک میلیون دلار پرداخت کرده اند! البته درآن زمان کسی جرئت و جسارت اعتراض به آن اقدام خسارت بار را نداشت و زمانی هم که در جریان امضاء قرارداد الجزایر کسانی نسبت به شرایط خفّت بار آن لب به اعتراض گشودند، بهزاد نبوی مسئول سرهم بندی و رفع و رجوع مسئله گفت که در مسائل اینچنینی نباید چرتکه انداخت!>>>
این نخستین باری نیست که شهروندان سایر کشورها به هر اتهامی – چه درست چه نادرست – گرفتار زندان و حبس در ایران می شوند اما تقریباً همیشه مورد بخشودگی و عفو قرار می گیرند و نهایتاً به کشور خود مسترد می شوند. گویی "رأفت اسلامی" که حکومت ایران از آن سخن می گوید، همواره شامل غیر ایرانیان است و شهروندان همین سرزمین، و بر خلاف قوانین همین حکومت، براحتی اعدام شده و یا سال ها باید در زندان بمانند. چه دلیلی برای این دوگانگی حکومت ایران می توان یافت؟>>>
پیام رهبر جمهوری اسلامی دربارهء مساله آتش زدن قرآن در آمریکا بار دیگر دروغ گویی و تهمت زنی و بی اخلاقی خامنه ای را به تصویر کشید. اصولاً نوع پاسخ مسلمانان به حوادثی مانند این، نشان از ضعف مفرط جوامع اسلامی در جواب دادن دارد. متأسفانه، پاسخ مناسب و مستدلی هیچگاه از افراطی ها دیده نمی شود. آتش زدن پرچم کشورهای غربی و اسرائیل، هیاهو و تهدید به کشتن، همه از ابزارهای عمدهء مسلمانان به شمار می آید. رهبر جمهوری اسلامی به دروغ مدعی می شود که یهودیت و دولت ایالات متحده پشت قضیه آتش زدن هستند و به کلی یادش می رود که جامعهء آمریکا جامعه ای بزرگ و متکثر و آزاد است و مانند ایران نیست که همهء کارها از جانب دولت هدایت شود. من شخصاً معتقدم قرآن یا متون مذهبی اسلامی و هر دين ديگری را نباید آتش زد بلکه باید اجازه داد تا همگان با نقد همه جانبه و تمام عیار با آنها رو به رو شد. پیام خامنه ای پیامی حاوی "ایدئولوژی نفرت"، "پر از تهمت" و "فارغ از دغدغه های دینی" بود. اساساً اگر حکومتی ادعای قداست قرآن را دارد نباید مساله آتش زدن قرآن را بارها و بارها از تلویزیون و رادیو پخش کند. زیرا حتی به لحاظ فقهی نیز گسترش منکر جایز نیست. در واقع، جمهوری اسلامی بیش از آنکه دغدغهء قرآن را داشته باشد سعی می کند با تبلیغات وسیع به جنگ های مذهبی و اختلافات با غرب دامن زند، و افکار عمومی ملت ایران را راجع به جوامع غربی دچار سوء تفاهم و کج فهمی کند. به همين دليل هم هست که آقای خامنه ای در پیامش هرگز به مخالفت پرزیدنت اوباما و خانم کلینتون با این مساله اشاره ای نمی کند. برای رژیم جمهوری اسلامی تنها امر مهم این است که به صورت "ابزاری" از مقدسات مذهبی استفاده کرده و احساسات افراطی های دنیای اسلام را تحریک کند.
حضور محترم هيئت های نمايندگی کشورها در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، 2010 خانم ها و آقايان! شما پيش از آن که سياستمدار باشيد، انسان هستيد. احمدی نژاد قصد دارد در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر امسال شرکت نمايد. هنگامی که اين شخص تلاش می کند تا طرح های بيمار خود را نشر و اشاعه دهد، در سالن مجمع عمومی باقی نمانيد تا ناخواسته حامی اين به اصطلاح رئيس جمهور که منصوب حکومتی غدار و جنايتکار است نشويد! احمدی نژاد نمايندهء واقعی ملت ايران نيست. اين شخص آدمک دست نشاندهء محفلی شيطانی است که مسئوليت چندين بار کشتار دستجمعی و بی رحمانه، شکنجه، تجاوز، پيگرد غيرقانونی و ساير جنايات هولناک عليه مردم ايران را ـ که هم بر اساس قوانين داخلی و هم بر اساس حقوق بين الملل جرم محسوب می شوند ـ بر عهده دارند. در صورتی که وی و همدستان شرورش به هر وسيله ممکن و ضروری متوقف نشوند، در آينده ای بسيار نزديک طرح های تروريستی و شيطانی شان به شيوه ای دهشتناک در برابر چشم جهانيان آشکار خواهد شد. ما حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران، همگام با اکثريت قاطع مردم ايران، در کمال احترام از شما تقاضا می کنيم به محض شروع سخنرانی اين شخص، جلسه مجمع عمومی را ترک فرمائيد. اجازه ندهيد هيتلری ديگر از ميکروفون ها سوء استفاده کند! با نهايت احترام
نگاهی برفراز دره های عميق اجتماعی
بقيه در ستون مقابل
|
رییس موزه ی وحشت حکومت اسلامی در سازمان ملل دوستان! احمدی نژاد، یکی از روسای موزه وحشتی که نام حکومت اسلامی دارد، هفته ی آینده به آمریکا می آید. بیایید فقط یک دقیقه از وقت هفتگی خودتان را بگذارید و در مدت حضور او در اين کشور، و در هر کشوری هستید، و تا وقتی سایه سیاه حکومت اسلامی از سر مردم ما کنار خواهد رفت، مدام به رسانه های آمریکایی، و به رسانه های جهان، فقط با یکی دو جمله ی کوتاه، بنویسید: «احمدی نژاد رییس جمهور ما نیست. او و حکومت اسلامی اش زندانبان هزارها هزار جوان بی گناه و آزاديخواه سرزمین ما هستند. آن ها کشورمان را به موزه ی وحشت تبديل کرده اند». همين دو کلمه ی «موزه ی وحشت» برای درک جهان متمدن می تواند کافی باشد.>>>
"احمدی نژاد رئیس جمهور ایران نیست" هموطنان مقیم خارج از کشور: ما برخی از ایرانیان مقیم شمال کالیفرنیا از سایر هموطنان مقیم سایر شهرهای جهان دعوت میکنیم تا در آستانه ورود محمود احمدی نژاد به نيويورک (مقر سازمان ملل متحد) برای بیان این مطلب که: "احمدی نژاد رئیس جمهور ایران نیست" در روز پنجشنبه بيست و سوم سپتامبر در مقابل شاخصترین محل شهر مورد اقامت خویش دست به تظاهرات بزنند. شرایط بحرانی است و ما به بهانه دوری از مقر سازمان ملل متحد، راه خاموشی را پیش نخواهیم گرفت. آگاه کردن آرا عمومی شهرهای محل اقامت مان از این خواست و باور همگانی، قطعاً در جهت گیری سیاستهای کلان دولتهای متبوعشان تاثیر خواهد گذشت و سبب جلوگیری از بروز هر نوع ساخت و ساز احتمالی در پس پرده خواهد شد. این حد اقل، وظیفه ماست. آنكه میانديشد / به ناچار دم فرو میبندد / اما آنگاه كه زمانه / زخم خورده و معصوم / به شهادتش طلبد / به هزار زبان سخن خواهد گفت. (احمد شاملو) برخی از ایرانیان مقیم شمال کالیفرنیا
بازی هنوز پایان نیافته است ولی ترازنامهء بسیار بیش از آنچه که برخی مایلند وانمود سازند و برخی دیگر تمایل دارند تصور کنند، به نفع ماست. البته اگر بازی را پایان یافته فرض کنیم برد موضعی حکومت در صحنهء عملیات تبدیل به برد دائم خواهد شد، آن هم به دست ما. ولی روشن است که چنین خطای بزرگی از مبارزان جدی سرنمی زند. نبردی که ما با اسلامگرایی در پیش گرفته ایم می بایست هر چه زودتر وارد فاز اصلی یعنی مقابلهء طرفداران جدایی دین و دولت و مخالفان این جدایی می شد.>>>
با تقویت فضای سیاسی کشور و آرایش جدید نیروهای سیاسی، آشکار شده است که اتحاد حول مفاهیم کلی و فراگیر، مثل «جمهوری خواهی» و یا «اصلاحطلبی»، نه تنها از زمان دور است بلکه در عمل به مانعی برای وحدت و همکاریهای حزبی بدل میشود... تحولات جنبش سبز خواهان یک برنامهء (حداقل) شبه حزبی برای نیروی اجتماعی معین در ایران است. مفاهیم کلی و فراگیری نظیر جمهوریخواهی، اصلاحطلبی، شکل انتخابات، سکولاریسم، اسلام، و حتی دمکراسی دیگر پاسخگوی مقتضیات زمان نیستند. میباید به سوی تشکیلات خاص حزبی نیز در حرکت بود... گام اول سازماندهی یک فرآیند، گفتگوی واقعی میان افراد و گرایشهای سکولار ـ دمکرات است؛ گامی که به نظر میرسد با تاخیر بسیار و لنگ لنگان، سرانجام آغاز شده باشد.>>>
لزوم احساس مسئولیت همگانی در قبال میهن اگر خطری تمامیت ارضی ایران را تهدید کند علت آن وجود نظام استبداد مذهبی و ادامهء چیرگی آن بر کشور است. سردمداران اسلامی به دو دلیل خطر تجزیهء ایران را بزرگتر از آنچه هست وانمود می کنند و چه بسا در دامن زدن به آن بی تأثیر هم نبوده باشند. نخست آنکه ایرانیانی را که نگران تجزیهء حتی یک وجب از خاک میهن هستند معتقد سازند که برای جلوگیری از تجزیه بطور موقت هم که شده پشت سر نظام قرار گیرند و یا دست کم با آن به مبارزه برنخیزند. دوم آنکه می پندارند با طرح شعار تجزیه و ایجاد نفاق میان مردم مانع شکل گیری یک جبهه و همبستگی سازمان یافته ملی و آزادیخواه خواهند شد. اما مبارزه با شعار تجزیه طلبی نباید ما را از مسیر درست تحقق آرمان های ملی منحرف سازد.>>>
کمک یک کوتوله سیاسی به نجات ملت ایران درويش رنجبر ـ عضو کمپین سفارت سبز خصلت تمامی دیکتاتورها شبیه هم است. هیچ دیکتاتوری نمیتواند افرادی فرهیخته و وزین را تحمل کند. مثلاً، خدمات رضا شاه کبیر در راه تجدد ایران، غیر قابل انکار است. اما رضا شاه تمامی این کارهای سترگ را به همّت مشاورانی مثل علی اکبر داور (شخصی که دادگستری نوین را بر پا ساخت و ما را از قضاوت آخوندی رها ساخت) و بزرگمردانی نظیر محمد علی فروغی به سامان رساند. اما هم او هنگامی که اشخاص بزرگ را کنار گذاشت مسیر سقوط خود را هموار کرد. علی اکبر داور با خوردن تریاک خود کشی کرد و فروغی خانه نشین شد. با اشغال ایران از سوی متفقین در جنگ جهانی دوم و ضرورت خروج رضا شاه از ایران، دیگر شخص کاردانی در کنار رضا شاه نمانده بود. با آنکه محمد علی فروغی خانه نشین شده بود، رضا شاه بر اساس حس وطن دوستانه احساس کرد این مرد میتواند کشتی شکسته ایران را از این بحران نجات دهد. به همین دلیل در آن لحظات بحرانی و استیصال دست به دامن او شد. دکتر فروغی به خاطر نجات ایران دست رضا شاه را پس نزد و جهت حفظ این مرز و بوم دست به کار شد و کابینه را تشکیل داد. عدم تحمل اندیشه ورزان و فر هیختگان از سوی دیکتاتورها تنها به سطح دانش و معلومات آنها نیست. یک دیکتاتور حتی از تحمل دولتمردی که از نظر قد و قامت هم از او بلندتر باشد بیزار است. شاه فقید نه میتوانست فضل الله زاهدی (اولین نخست وزیر پس از مصدق) را تحمل کند و نه پیشتر از آن رزم آرا را که قدی بلند داشت. فدائیان اسلام به رهبری نوّاب صفوی او را از وجود رزم آرا رها ساختند. پس از آن، و تثبیت قدرت، هیچ دولتمدار قد بلندی قابل تحمل نبود. هویدا و هوشنگ انصاری هر دو از محمد رضا شاه کوتاه تر بودند. تاریخ به گونه غم انگیزی تکرار میشود (ابهت خمینی به حدی بود که قد و قامت تأثیری نداشت). پس از مرگ خمینی، خامنه ای و رفسنجانی، از زير سايهء خمينی بدر آمدند و در انظار عموم همچون دو سالار مضحک بر این کهنه دیار حکومت کردند. در زیر پوست این "هماهنگی" اما رقابتی سخت دهشتناک روان بود، و پیلهء این زخم کهنه همچون دمل چرکین در مناظرهء موسوی و احمدی نژاد ترکيد و بوی تعفن را به سطح جامعه پاشاند. . خامنه ای نیز کوتاه قد خود را یافته بود و کوتوله مردی به نام احمدی نژاد، که از نظر دانش سياسی هم از خامنه ای و هم از رفسنجانی کوتاه تر بود، ماموریت يافت تا رقیب اربابش را سکهء یک پول سازد. ارباب هم در سخنرانی 29 خرداد خود (نماز جمعه) تمام قد در کنار این کوتوله ایستاد. از آن به بعد، پسر رقیب (مهدی هاشمی رفسنجانی) فراری شد، رفسنجانی ممنوع الخطبه گشت و تشکیلات (رژیم) به تشتّت افتاد و جنبش سبز مردم ايران زاده شد و درخشيد. چنین تشتتی بی حضور احمدی نژاد ممکن نبود. باید هزاران بار سپاس گذار بود که موسوی رئیس جمهور نشد.
در رد ادعاهای بی اساس استاندار تهران (توبه فـرمایان چـرا خود توبه کمتر میکنند؟) همیشه و در هر موضوعی انگشت اتهام بسوی به اصطلاح "استکبار جهانی" را نشانه رفتن نیز دردی را دوا نمی کند و، بقول شاعر، چو خود می کنی اختر خویش را بـد، نکوهش مکن چرخ نیلوفری را. وانگهی، چرا "شیطان بزرگ" آمریکا و "شیطان کوچک" انگلیس در پایتخت های خود اجازهء ساخت مساجد متعدد شیعه و سـُنـی برای مسلمانان سـُنی و شیعه و غیره را می دهند، اما در اُم القرای جهان اسلام سـُنـی ها ایرانی اجازهء ساخت حتی یک مسجد را ندارند؟ چرا؟ آیا این هم نقشهء استکبار جهانی برای ایجاد تفرقه و تبعیض بین مسلمانان است؟>>>
معادله در مجلس خبرگان ـ سوء برداشت ـ فدوی و شغل خطرناک اش حميد رضا رحيمی حرفهء فدوی هیچ کم از خلبانی نیست. یعنی خون فدوی پای خودش است! شما خوانندهء محترم ضد انقلاب، یک وقت تصّور نکنید که کار کردن با اعلیحضرت العّظما سیّدعلی(ع) خامنه ای و حتا برادر بُهلول احمدی نژاد آسان است. لکن خیر، ابداً چنین نیست و گاه حتا ممکن است که شما جان ناقابل تان را هم در این راه از دست بدهید... باری، فدوی عین شکوائیهء یکی از مؤمنین را که به شرف عرض رسانده و نیز پاسخی را که نزدیک بود به قیمت جان وی تمام شود، برای نمونه ذیلاً می آورد: «در يكی از سريال هايی كه هر شب از تلويزيون پخش می شود يكی از بازيگران شال سبز به خودش آويزان كرده است. با توجّه به اين كه اين سريال در تابستان سال گذشته فيلم برداری شده بدون دليل و علت نمی تواند باشد!»>>>
جنبشسبز اصلاحات رابه ورطهء نابودی کشانده جام جم آنلاين: سيد محمد خاتمي در تازهترين اظهارات خود بر فرآيند جداسازي جريان اصلاحات از فرقه سبز تاکيد کرده است. به گزارش جهان، سيد محمد خاتمي اخيراً در جلسه اي با مشاوران خود تنها راه ادامهء فعاليت و حيات اصلاح طلبان را پي گيري اهداف خود از مسير اصلاحات عنوان کرده و اظهار داشته است: «نمي شود با جنبش سبز به اهداف خود رسيد. تنها راه زنده نگاه داشتن اصلاحات جدايي از اين جريان است». وي با تاکيد بر اين که «جنبش سبز اصلاحات را به ورطه نابودي کشانده»،ت صريح کرده است:مسير اهداف ما فعلاً از خيابان محقق نمي شود و ما در اين زمينه بايد و حتماً فقط راه خودمان را پيش بگيريم». خاتمي در عين حال مسير جداسازي از جنبش سبز را نيازمند دقت بالايي عنوان کرده و اظهار داشته است: «ما دراين شيوه بايد کاملاً با احتياط عمل کنيم. اگرمهندسي شده گام بر نداريم ممکن است بدنهء اجتماعي موجود که مشترک با جريان سبز است دچار تفرقه و دو دستگي شود». تفسيری بر اين سخنان از وبلاگ «انديشه» >>>
بیانیهء مجمع روحانیون مبارز دربارهء ادعاهای «مقام نظامی- امنیتی» مگر در تاریخ گذشته ایران به خصوص در جریان مشروطیت و نیز در برخی کشورهای انقلاب کرده دیگر یک روزه استبداد به میدان آمد؟ مگر خانه نشین شدن علماء و روحانیت و از صحنه بیرون راندن دین و شریعت یک روزه اتفاق افتاد؟ به خصوص این روزها که تمایل به قانون گریزی و نادیده گرفتن مصوبات مجلس و حتی نادیده گرفتن سند چشم انداز و سیاست های کلی نظام امری رایج و رو به گسترش است و تمرکزگرایی و شخص محوری سایهء سنگین و مخرب خود را بر مدیریت داخلی و خارجی کشور تحمیل کرده و میکند بیش از پیش باید نسبت به خطر بازگشت استبداد حساس بود.>>>
نگرانیهای خبرگان: عفاف، حجاب، ملیگراییمتن کامل بیانیه هشتمین نشست دوره چهارم، مجلس خبرگان رهبری
احمدی نژاد، یکی از روسای موزه وحشتی که نام حکومت اسلامی دارد، هفته ی آینده به آمریکا می آید. بیایید فقط یک دقیقه از وقت هفتگی خودتان را بگذارید و در مدت حضور او در اين کشور، و در هر کشوری هستید، و تا وقتی سایه سیاه حکومت اسلامی از سر مردم ما کنار خواهد رفت، مدام به رسانه های آمریکایی، و به رسانه های جهان، فقط با یکی دو جمله ی کوتاه، بنویسید: «احمدی نژاد رییس جمهور ما نیست. او و حکومت اسلامی اش زندانبان هزارها هزار جوان بی گناه و آزاديخواه سرزمین ما هستند. آن ها کشورمان را به موزه ی وحشت تبديل کرده اند». همين دو کلمه ی «موزه ی وحشت» برای درک جهان متمدن می تواند کافی باشد.>>>
آدرس اسلام رحمانی در بن بست مجلس خبرگان رهبری اجلاسيهء اخير مجلس خبرگان رهبري بار ديگر نظريهء «اجراي بدون تنازل قانون اساسي» را زير سوال برد. اصلاح طلبان مذهبي (به خصوص محسن كديور) تاكيدشان اين بود كه از درون همين قانون اساسي مي توان اصلاحات مهمي انجام داد و اين طور تبيلغ مي كردند كه مجلس خبرگان رهبري يكي از همان نهادهايي است كه مي تواند ولي فقيه كنوني را زير سوال ببرد و احياناً بركنار كند. اما اجلاسيهء اخير مجلس خبرگان نشان داد که اين مجلس دست نشاندهء كامل خود خامنه اي بوده و هست و اعضاي آن منصوبان رهبر حکومت اسلامي هستند. مجلس خبرگان بيش از هميشه به مجلسي بي خاصيت و بي قدرت تبديل شده كه تنها هنرش تاييد مطلق و كامل عملكرد رهبر است و كوچكترين انتقادي به رهبر و نهادهاي تحت امرش را وارد نمي داند. مجلس خبرگان تنها سالي دو بار مي گويد كه خامنه اي تنها كسي است كه جامهء رهبري به قامتش برازنده است و معناي اين حرف يعني سقوط آزاد اخلاق و حتي فقه شيعه. اعضاي مجلس خبرگان از بيت المال ملت ايران حقوق دريافت مي كنند ولي كوچكترين حقي براي ملت جهت نظارت بر ولي فقيه قائل نيستند و خودشان نيز حتي يكبار از ولي فقيه انقاد نمي كنند. امروز ايران به كشوري بحران زده و عقب افتاده تبديل شده كه عملكرد ولي فقيه مهمترين عامل آن است. در آن صورت چگونه ميتوان انتظار داشت فقهاي مجلس خبرگان، كه توسط فقهاي شوراي نگهبان سرند شده اند، به فكر حقوق ملت باشند؟ كار به جايي رسيده كه حکومت اسلامي امروز رسماً هل من مبارز مي طلبد و خواهان «جنگي مذهبي بين اسلام و غرب» است و از «جنگ نهايي»، «خشم مقدس» و «ظهور منجي» دم مي زند و اذهان مردم داخل ايران را به انحراف كشانده است. حكومتي که علي شريعتي از جامعهء بي طبقه توحيدي اش و چپ ها از عدالت اجتماعي اش حرف مي زدند و خميني در نوفل لوشاتو وعده آزادي و عدالت گستردهء آن را مي داد، امروز بدون اغراق به مهمترين ناقض حقوق بشر، بزرگترين زندان اهل قلم، جزء عقب مانده ترين و منزوي ترين كشورها، توسعه نيافته ترين اقتصادها و داراي اوج شكاف طبقاتي تبديل شده و هنوز عده اي از اسلام رحماني و خرد توحيدي و اجراي همين قانون اسلامي دم مي زنند و انگار نه انگار كه سي و يك سال گذشته چه تجربهء تلخي بوده است. به نظر من انحطاط فرهنگي ايران دير زماني است شروع شده و ادامهء حكومت اسلامي اين انحطاط را تسريع مي كند. ايران در سراشيب جنگ هاي طولاني مذهبي و حيدري- نعمتي قرار دارد اما، در اين ميان، و هنوز، روشنفكران ما از كودتاي بيست و هشت مرداد رها نمي شوند. ما بايد ايران را از شر اختاپوس حكومت جمهوري اسلامي و تفكر خميني مدار نجات دهيم. همه بايد كمك كنيم و حول مشتركات مان ائتلاف كنيم.
|
پيوند به پوستر گردهمائی تورنتو
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== برای آزادی، دموکراسی، جمهوری و لائيسيته =========== =========== =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== ===========
جمعه 26 شهريور 1389
بقيه از ستون مقابل
برنامهء تلويزيونی ـ دورهء جديد شکوه ميرزادگی>>> بخش دوم ـ روند پيدايش نهادهای دينی اسماعيل نوری علا>>> همراه با فايل کوچک صدا برای دانلود
چهاردهم سپتامبر 2010 ـ ايران موافقت کرده است که 25 ميليون دلار (معادل 16 ميليون پاوند) به حزب حاکم عدالت و توسعهء ترکيه (AKP) کمک کند. اين تصميم نگرانی های مربوط به اينکه طيب اروغان مشغول آماده سازی زمينه برای کنار نهادن قانون اساسی سکولار ترکيه است را تشديد می کند. ديپلمات های غربی با نگرانی گزارش هائی را دريافت کرده اند که از معامله ای با محمود احمدی نژاد، رئيس جمهور ايران، خبر می دهند که بر اساس آن حکومت تهران مبالغ قابل توجهی را به صندوق مبارزات حزب اصلی اسلامی ترکيه واريز می کند. بر اساس اين معامله، رژيم تهران موافقت کرده است که مبلغ 12 ميليون دلار را به صندوق حزب عدالت و توسعه واريز کرده و سپس در طول سال اين مبلغ را به 25 ميليون دلار برساند. گفته می شود که اين پول صرف حمايت از مبارزات انتخاباتی برای انتخاب مجدد (سومين دوره) آقای اردوغان در انتخابات عمومی سال آيندهء ترکيه خواهد شد. البته دولت ترکيه موضوع دريافت پول از حکومت ايران را منکر شده است. نخست وزير ترکيه پس از پيروزی در رفراندوم هفتهء پيش اين کشور اعلام داشت که خود را برای يک پيروزی تاريخی در انتخابات سال آينده آماده می کند. در اين رفراندوم منطق دولت آن بود که انجام اصلاحاتی در قانون اساسی اين کشور برای بالا بردن شانس عضويت آن در اتحاديهء اروپا ضروری است. اما منتقدان سکولار معتدند که هدف اين اصلاحات افزايش قدرت دولت برای غلبه بر قوهء قضائيهء کشور است و راه را برای آن صاف می کند که يک مؤتلف کليدی غرب دولتی اسلامی باشد. عموماً قوهء قضائيهء ترکيه را پاسدار قانون اساسی سکولار اين کشور می دانند. همين قوهء قضائيه بود که در سال 2008 نزديک بود فعاليت های حزب آقای اردوغان را متوقف و ممنوع کند چرا که برخلاف قانون سکولار آن کشور، دولت اردوغان تصميم داشت ممنوعيت استفاده از حجاب در کلاس های دانشگاهی را ملغی سازد. ديپلمات های غربی اکنون نگران آنند که معاملهء حزب عدالت و توسعه با مقامات حکومت ايران بر اين ترس سکولارهای ترکيه بيافزايد که دولت آقای اردوغان، با استفاده از نيروی جديدی که به دست آورده برنامه های اسلام بنيادگرايانه را در ترکيه به پيش برد. يکی از ديپلمات های ارشد غربی گفته است: «موافقتی که بين حزب عدالت و توسعه و ايران صورت گرفته بسيار نگران کننده است و بر سوء ظن بسياری از ترک ها در مورد اينکه دولت ترکيه در پی تقويت روابط خود با دولت های اسلامی است می افزايد». در همين سال جاری، ترکيه با پشتيبانی خود از برنامهء جنجالی اتمی ايران موجب نارحتی واشنگتن شد. روابط ترکيه و ايران، بخصوص پس از کوشش ترکيه برای کمک به کشتی فلوتيلا که قصد شکستن محاصرهء غزه را داشت عميق تر شده است. ديپلمات ها معتقدند که، علاوه بر انتقال پول به حساب حزب حاکم ترکيه، ايران موافقت کرده است که از سازمان IHH نيز حمايت مالی کند. اين سازمان، که يک نهاد اسلامی خيريه بشمار می رود، در ماه می گذشته حامی جريان مربوط به کشتی فلوتيلا بود که به فاجعه انجاميد.
|
||||
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |