|
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | English Information Section آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
جمعه 22 مرداد 1389
می گويند شما خارج گود نشسته ايد و دستور «لنگش کن!» می دهيد. ما می گوئيم که شما اگر در اين کار اولويت و حق سبق داريد کی جلوتان را گرفته است؟ مگر نه اينکه اگر نيمی تان در داخل کشور به فلج دچار آمده ايد نيم ديگر و پر غوغاترتان که در خارج تشريف دارد ـ اتفاقاً نشسته در کنار ما و در خارج از گود ـ مشغول تماشای «گود» است و دائماً دستورات روزانه و هفتگی و ماهانه صادر می کند؟ ما هنوز يک سالن برای گرد هم آمدن در اختيار نداريم اما شما هم اکنون سايت هاتان را براه انداخته، برنامه های رسانه های بين المللی را تصرف کرده، و به مبارکی ِ ماه رمضان تلويزيون تان را هم در همين «خارج گود» براه انداخته ايد...>>>
رهبران جنبش بارها به طور ضمنی بر لزوم تغییر قانون اساسی در زمانی که مردم قدرت داشته باشند تاکید کرده اند. همچنین بر تنوع و تکثر و هدف نهایی که برقراری دمکراسی است بارها در بیانیه های آقای موسوی تاکید شده است. می توان از آن ها و احزاب اصلاح طلب خواست اعلامیه جهانی حقوق بشر و ملحقات آن را بپذیرند و از بابت حقوق شهروندی به مردم اطمینان دهند. واقعیت این است که دیگر نباید گول گزاره های مشروط را خورد و هر گزاره را چون قانون اساسی فعلی مشروط کرد به اسلام. چرا که یک اسلام وجود ندارد و در نهایت همه چیز می افتد در دست اسلام مقتدر و جبار حاکم!>>>
معنای حقیقی اصلاحات در یک استبداد خشن دینی یعنی گشودن یک روزنه برای تنفس، امکان انتخاب میان دو رئیس دولت با اندیشه ها ی کاملاً متفاوت (هر چند در زیر یوغ ولی فقیه) دارای ارزشی گرانبهاست و این یکی از نکاتی ست که بسیاری افراد اپوزیسیون خارج کشور قادر به درک آن نیستند و عذرشان هم پذیرفته است. آری صندوق رای دوستان عزیز! آن هم یک صندوق رأی در حکومت اسلامی و زیر تیغ استصوابی شورای نگهبان و سرازیر شدن خیل عظیم بیش از چهل میلیون مردم به پای صندوق های رای و نوشتن نام میر حسین موسوی، مهدی کروبی و حتی محسن رضائی در جهت ایجاد یک روزنه و عقب راندن کاندیدای ولایت، پایه و ستون جنبش سبز است.>>>
بحث مشروطه همواره در مرداد ماه داغ میشود و در رویارویی با واقعیت، در سرمای بهمن انقلاب اسلامی یخ میزند. نمیتوان هم مدافع انقلاب اسلامی بود و هم دم از مشروطه و دستاوردهای آن زد. نمیتوان پدیدهای را ستود، و یا یک رویداد تاریخی را تأیید کرد لیکن همزمان مدافع آنچه بود که آن پدیده را دچار گسست و ادامه آن رویداد را مسدود کرده است. نمیتوان شعار تجدد و آزادی انقلاب مشروطه را با هزار ترفند به انقلابی چسباند که گذشت زمان ثابت کرد ارتجاعی، واپسگرا و بر ضد تجدد و آزادی بود. مهار کردن و مشروط کردن قدرت هم یک راه بیشتر ندارد: دمکراسی بدون هرگونه پیشوند و پسوند! >>>
در سه دههء اخیر و پس از به قدرت رسیدن رژیم اسلامی، به دلیل تلاش فراوانی که هیأت حاکمه برای جعل و تحریف برخی از حقایق تاریخی صورت داده، مطالعهء دقیق و دوبارهء وقایع تاریخی به امری الزامی مبدل گردیده است. یکی از شخصیت های تاریخ معاصر که رژیم اسلامی در طول سه دهه اخیر سعی در تطهیر چهره آن داشته است همین شیخ فضل الله نوری است. شخصیتی که امروز نامش به عنوان شهید بر خیابان ها و بزرگراه های تهران و برخی از شهرهای ایران گذارده شده و در کتاب های تاریخ مدارس ایران از او به نیکی یاد گردیده است. تصویری که در این کتاب ها از شیخ فضل الله می بینیم، چهره یک روحانی واقعی است که برای دفاع از اسلام و شریعت از جان خود گذشته است. روحانی راستینی که تنها دغدغه اش مقاومت در برابر انحرافات انقلاب مشروطه و مبارزه با عده ای روشنفکر کافر بوده است. اما حقیقت چیست؟ >>>
از نگاه اولین رئیس جمهور ایران شما وقتی می روی دنبال زورگویی، یعنی که ناتوانی. کشور را نمی توانی اداره بکنی. علم اش را نداری، امکاناتش را نداری، نمی تونی تحمل کنی که جامعه خودش خودش را اداره بکند. تشریف می آوری با عده ای چماق به دست و اسلحه به دست، قرق می کنی که این حکم زور را جاری کنی. در تاریخ به شما نمی گویند آدم قوی ای بود، خوب زد و بست و کشت و اینها. می گویند آدم ضعیفی بود. آنهایی که می دانند البته. می گویند آدم ضعیف و ناتوانی بود به جای هر چیزی زور بکار می برد. بنابراین شخصیت او {شاه} ضعیف است. >>>
با درود و مهر به شما سکولاريسم نوی ارجمند، ترور (آدمکشی و تبهکاری) حادث شده در 28 امرداد سال 1357 سینما رکس آبادان، پیشزمینهء تمامی ترورهای مکتبی در زمان معاصر و در مقیاس بزرگ است. مبداء وحشت، ترس و تباهی، يعنی همان ترور، هرچه بیشتر نادیده گرفته شود، به فرقهء خون و جنون بیشتر فرصت می دهد تا پردهء دیگری از 11 سپتامبر نیویورک را به صحنه آورند. پردهء نخست نمایش "وحشت بزرگ" در 28 امرداد 1357 با آدمسوزی سینما رکس به صحنه آمد و، چون نادیده گرفته شد، در سال 1387 بازیگران همان مکتب، در دخمهء کهریزک نقش خود را تکرار کردند. ذکر مصیبت و کردار ضحاک کیشان، برای ما ایرانیان تازگی و شگفتی ندارد. سکولاريسم نوی ارجمند؛ اما سکوت دستجمعی از انقلاب سرخوردگان و رقبای جمهوری غیرقانونی اسلامی و ضد ایرانی، در آستانهء سالگرد 28 امرداد 1357 آیا برای شما شگفت آور نیست؟ آیا از منادیان تازه وارد حقوق بشر (منظور از سال 67 به بعد)؛ حتی يکبار دیده و شنیده اید که نخستین جنایت "انقلاب" شان را محکوم کنند؟ چرا سازمان های شبه ملیون و ملی نمای برونمرز، هرسال به صحرای کربلای شصت سال پیش می زنند؛ ولی 28 امرداد همین سی سال پیش را فراموش می کنند؟ چرا افشاگران قتل های زنجیره ای، هرگز، در مورد علت اصلی قتل دکتر عاملی تهرانی، دادرس پروندهء آتشسوزی 28 امرداد، سند ارائه نکرده اند؟ چرا مبلغین سکولاريسم حتی يکبار 28 امرداد 1357 را بعنوان نخستین نمونهء کردار واپسگرا و ناشی از خرافات محکوم نکرده اند؟ چرا چهره ها و سخنوران ریز و درشت آزادیخواه نيز 28 امرداد را روز ملی همدردی با قربانیان ترور اعلام نمی کنند؟ اگر قتل عام بنام "انقلاب" شان باشد خوب است؟ از حضرات اشرفی بپرسید که آیا آدمکشی و اعدام جمعی از سال 57 خوب بود ولی از سال 67 بد شد؟ از خواهران و برادران اصلاح طلب بپرسید که آیا سانسور و شکستن قلم از سال 57 خوب بود ولی از 18 تیر 87 و توقیف "روزنامه سلام" بد شد؟ از سبزواران بپرسید، آیا انتخابات نمایشی جمهوریت از سال 57 تقلبی نبود و از سال 87 بد شد؟ از خود بپرسید چرا خشونت و ترس (بمبگذاری و ترور) حزب الله در شهرهای جهان به ما مربوط نمی شود، ولی آنگاه که چماق همین واپسگرایان فرق ما و چاقوشان قلب هم میهنانمان را شکافت، تنها آنگاه، چون خون ما رنگین تر است، جهانیان موظف به دلسوزی برای ما باید باشند؟ سکولاريسم نوی ارجمند، شما در آستانهء 28 امرداد 1357 برای همدردی با بازماندگان ترور - در هر کجای جهان که باشد، و به ياد همهء ایرانیان و شهروندان جهان که قربانی "وحشت بزرگ" شده اند چه خواهید کرد؟ شما می توانید سالگرد آدمسوزی 400 ایرانی در سینما رکس، اين ارمغان "انقلاب" شان، را تبدیل به روز جهانی همبستگی با بازماندگان و روز همدردی با خانواده جانباختگان گردانید؛ روز جهانی همصدایی ایرانیان با شهروندان همهء کشورهایی که رو در روی واپسگرایی، خرابکاری و خرافات ایستاده اند؛ روز همدلی و همدردی با انسانیت؛ روز ابراز انزجار از اعمال ترس و وحشت. امسال، در سالگرد 28 امرداد 1357، شهروندان جهان آزاد - ایرانی و خارجی – می توانند در کنار سکولاريسم نو، و همصدا، نقش خود را ایفا کنند.
با آقا امام زمان ارتباط مىگيريم! اصولگرايان به اين نتيجه رسيدند كه غير از آقاى احمدىنژاد از كس ديگرى نمىشد حمايت كرد و با يك فاصلهاى جبهه پيروان خط امام و رهبرى هم بعد از مذاكراتى كه با خود آقاى احمدىنژاد داشتند، به تبعيت از بدنه اين جريان به همين نتيجه رسيدند... و تحت تاثير شرايط و مصلحتهايى كه مطرح بود، خوشبختانه تحت عنوان «اقتضاى شرايط» همه به يك كانديداى واحد رسيدند. و اين در شرايطى بود كه اصلاح طلبان هنوز كانديداهاى متعدد داشتند. اگر بخواهيم كمى اين مسئله را بيشتر بررسى كنيم، من مىخواهم از دل اين قضايا يك نگرانى ايدئولوژيك را هم مطرح كنم. آن نگرانى اين است كه احساس مىكنم در بين اين جريان اصولگرايى يك جريان اصول گرايى منهاى روحانيت شكل مىگيرد، جريانى كه خود را اصولگرا مىداند، به ولايت آقا امام زمان (عج) اعتقاد دارد لكن به نظر مىآيد كه به نقش روحانيت در تاريخ تشيع و در جريان انقلاب خيلى اعتنايى ندارد. >>>
برنامهء تلويزيونی «درپيشگاه فرهنگ» دورهء جديد ـ برنامهء شمارهء چهار بخش اول ـ چرا جدائي مذهب از حکومت و نه ديگر جدائي ها؟ پشت پردهء همايش خارج کشوري ها در ايرانهمراه با فايل کوچک صدا برای دانلود
با زندگی صاحبان سومين ذخاير نفت و دومين ذخاير گاز دنيا آشنا شويد گزارشی تصويری>>>
بقيه در ستون مقابل
|
سال سوم ـ شمارهء 890 ـ دوشنبه 25 مرداد 1389 ـ 16 اگوست 2010
شواهد بسیاری نشان می دهد که وزارت آموزش و پرورش در تدارک مجموعهء جدیدی از اقدامات تبلیغی ایدئولوژیک و سیاسی برای سال تحصیلی آینده است. بیش از یک سال است که دست اندرکاران دولتی و روحانیون نزدیک به آنها نظام آموزشی ایران از دبستان تا دانشگاه را به مناسبت های گوناگون مورد انتقاد قرار می دهند. از نظر آنها شکاف ژرفی که میان فرهنگ و رفتارهای جوانان با فرهنگ رسمی و نظام ارزشی حکومت وجود دارد نتیجهء عملکرد نامطلوب نظام آموزشی است. این تصور نزد بسیاری از دست اندرکاران وجود دارد که آموزش ایران نتوانسته در برابر آنجه که آنها «تهاجم فرهنگی» یا «جنگ نرم» غرب نام می دهند کارنامه قابل قبولی از خود ارائه دهد. این بحث ها در حالی مطرح می شود که در سال های گذشته فشار ایدئولوژیک و سیاسی بر مدارس بگونه ای چشمگیر افزایش یافته است. احیای امور پرورشی و تلاش برای گسترش حضور بسیج در مدارس از جمله این اقدامات است.>>>
این نامه ای بود از خود «زندگی» که می گفت: «من هر لحظه و هر ثانیه دوباره متولد می شوم. نامی به من بده!» دوستانم، زن و مردی که چون بیشتر جوان های آن سرزمین در رنجی دایم و در آرزوی آزادی و آرامش به سر می برند، اکنون که صاحب دخترکی شده بودند، به شادمانی به استقبالش رفته بودند، و می خواستند که من «نامی ایرانی» برای کودکشان پیشنهاد دهم. آنها، در واقع، در میانه ی بزرگترین بدبختی ها و مصیبت هایی که به تمام و کمال در آن سرزمین جریان دارد، خوش بینانه به فردایی می اندیشند که این کودک در سرزمینی از آن همه ی ایرانيان و بی تسلط حکومتی غیر ایرانی زندگی خواهد کرد. >>>
دلایل له و علیه سقوط نظام جمهوری اسلامی آنها که سقوط حکومت را می خواهند دلایل بسیار روشنی دارند: ناکارایی، کارنامهی بسیار سیاه در نقض حقوق بشر، خصیصهی استبدادی، تجربه شدن اصلاح ناپذیزی، بن بستها و تناقضهای متعدد در نظام حقوقی، و تبعیض و امتیازات نهادینه در آن. آنها که بقای آن را می خواهند يا هنوز تنها راه اجرای احکام دینی را که به اعتقاد آنها لازم الاجراست بقای این حکومت می دانند، یا از امتیازات سیاسی و اقتصادی برخوردارند، یا هنوز به اصلاح آن امیدوارند، یا به واسطهی محدود بودن مجراهای اطلاع رسانی از فسادها و جنایات آن بی اطلاع هستند. اما گروهی نیز هستند که علی رغم مخالفت با حکومت موجود خواهان سقوط رژیم نیستند و دلایل آنها ذیلا توضیح داده خواهد شد.>>>
جنبش سبز در برابر يک آزمون تاريخی جنبش سبز هنوز خود را درگير جدی مسالهء سياست خارجی بطور عام و مداخلهء نظامی نکرده است. در بيانيههای رهبران آن نيز هنوز اشارهء مستقيمی به سياستی متفاوت از جمهوری اسلامی نشده است. هفتهها و ماهها، با شتاب جلو میروند و ما هنوز از توافق عمومی بر سر آحاد يک «گفتمان بديل» در برابر استدلالهای ايدئولوژيک جمهوری اسلامی غافل ماندهايم. اين کار از عهده چند روشنفکر خارج است و محتاج يک «ديالوگ ملی»، زير نظر جنبش سبز، برای دستيابی به چنين مهمی است. جنبش سبز میتواند بحث در اين باره را هر چه زودتر از طريق رسانههای اينترنتی و محفلها و شبکههای درونی و اطلاعيههای «رهبری» خود سازماندهی کند. عامل زمان در جهت مخالف ما در حر کت است؛ میبايد هر چه زودتر آغاز کنيم. به ويژه بايد توجه داشت که اگر، به هر دليلی، جرقهء اوليه مداخلهء نظامی زده شود ادامهء بازی از کنترل جنبش سبز به در خواهد رفت و در ايران، به دست بلوک قدرت خواهد افتاد.>>>
در مورد تاکتیکها رهبران جنبش سبز پیشنهاد جدیدی ارائه کردند و آن «طراحی فعالیتها از پایین به بالا» بود. یعنی به جای این که رهبران تاکتیکهای معین و مشخصی را طراحی و به بدنه ابلاغ کنند، این فرصت را به بدنه دادند تا خود با استفاده از خلاقیت و نبوغ شان، فعالیتهایی را طراحی و اجرا کند. نکتهء مهم این است که جنبش اکنون وارد مرحلهای شده که، برای ایجاد شکاف بیشتر در حاکمیت و فلج کردن آن٬ باید از گزینههای عملی پیچیده تری استفاده کند. تنها در صورت اجرای صحیح این مرحله است که مبارزهء بیخشونت به پیروزی میرسد. در این مرحله رهبری مثل سابق نمیتواند از مدل پایین به بالا پیروی کند.>>>
سپاه پاسداران و اقتصاد و سياست پادگانی در ايران سپاه پاسداران، نهادی است که در سال 1357 به دستور خمينی تشکيل شد و طبق اصل 150 قانون اساسی با تعريف از حدود وظايف و قلمرو مسئوليت، وارد عرصه شد تا از انقلاب و همچنين دستاورد های ايدئولوژيکی آن دفاع کند. اين سازمان نظامی در طول ساليان سال تغيرات ساختاری زيادی داشته است و به جرأت مي توان گفت که از حالت نظامی و امنيتی و بعضاً ارزشی، تبديل به بزرگترين و قدرتمند ترين رانت خوار اقتصادی شده است و در جهتدهی های مختلف جناح های سياسی به حمايت علی خامنه ای و بخصوص احمدی نژاد در دو دره رياست جمهوری، نقش اصلی را بازی کرده است.>>>
درد دلی خودمانی با تو هموطن من طی سال های گذشته مسئله کرد و دیگر ملیت های ایرانی، و یا به روایت دیگر اقوام ایرانی، موضوع بحث و پرسش بسیاری گردید. اما بیش از آن که گفتگوئی صورت پذیرد پرسش های بدگمان نقش فرادست را در این میان داشتند. هر بار که یکی از رهبران سیاسی کرد یا ترک و ترکمن و بلوچ و عرب در برابر دوربین رسانه ای قرار می گیرد مجریان به خود این پروانه را می دهند که ایرانی بودن آنان را با طرح پرسش جویا گردند، و یا بپرسند آیا قصد تجزیه دارید؟ این برخورد توهین آمیز به دفعات به جای روشن نمودن مسئله، خود طرح مسئله نموده است و همواره به بازتولید توهمی عمومی دامن می زند.>>>
احمدی نژاد: یکی از آرزوهای من تحریم بنزین است؟! بنا به گزارش ایسنا، محمود احمدی نژاد پیش از ظهر روز یک شنبه سوم مرداد، در پنجمین جشنواره ملی کارآفرینان در رابطه با تحریم احتمالی بنزین، گفت: «می گویند که بنزین را تحریم می کنیم. این از آرزوهای من است که بنزین تحریم شود. ظرف دو روز هفده میلیون لیتر جایگزین می کنیم. همه کارها را انجام داده ایم و کلیدش آماده و در دست ماست. هر چیزی را که می خواهند تحریم کنند ببینند ظرف چند ماه کارآفرینان ما بهترینش را جای آن می گذارند.»؟! سئوال از این رییس جمهور تیرخلاص زن و دروغگو این است که اولا چرا آرزو می کنید بنزین را تحرم کنند؟ نفع این اقدام برای مردم ایران در کجاست؟ از سوی دیگر، دوما اگر کلید همه چیز دست شماست چرا این همه بی کاری و گرانی و تورم در ایران غوغا می کند؟>>> استثنائی، شريک جرم، ارتقاء مقام حميد رضا رحيمی اینطور ها هم که ضد انقلاب می گوید نیست که جمهوری اسلامی شکوهمند ما، هیچ بو و خاصیت و بهره ای نداشته باشد. لطفا ً عصبانی نشوید، لکن فدوی از یک چیز حکومت اسلامی خیلی خوشش می آید و آن هم اینست که همه چیز در جمهوری شکوهمند اسلامی ما بقول عوام "یونیک" و منحصر به فرد است و در قوطی هیچ عطاری، حتا عطار نیشابوری هم پیدا نمی شود!.. نمونه اگر بخواهید، از قضا فراوان است و دم دست. فی المثل، در هیچ جای دنیا به زندان نمی گویند دانشگاه!>>>
چرا آقای کروبی شگفت زده شده است؟ آقای کروبی باز مجددا تکرار کرده اند حوادث بعد از انتخابات سال پيش «انحراف» از آرمان های جمهوری اسلامی بوده و شکنجه ها و سرکوب های پس از انتخابات اموری بی سابقه در جمهوری اسلامی است. من گرچه برخی مواضع اخیر آقای کروبی را شجاعانه(به ویژه داوری منصفانه اش دربارهء نظام پهلوی) ارزیابی می کنم ولی اینکه کشتار و بی عدالتی و شکنجه اموری بی سابقه و انحرافی در جمهوری اسلامی است را قبول ندارم از همان پشت بام مدرسه علوی کاملا واضح بود که خمینی قصد برقراری عدالت حتی اسلامی را هم ندارد چه که خمینی می توانست با گماردن قضات عادل و حتی برخی روحانیون خوشنام دستگاه قضایی نسبتا عادلانه ای برپا کند، اما خمینی با انتصاب صادق خلخالی نشان داد به دنبال سرکوب و خونریزی است، مشکل اصلی تمام طرفداران عدالت و آزادی با خمینی و جمهوری اسلامی به نظر من یک معضل «پیشینی» است، اصولاً مهم نیست تمام کسانی که به دستور خمینی کشته شده اند بی گناه بوده اند یا گناهکار بحث اساسی این است چرا در هیچ موردی در دادگاه های جمهوری اسلامی «تشریفات دادرسی» رعایت نشده؟ چرا در تاریخ ننگین جمهوری اسلامی حتی یک دادگاه با حضور«هیات منصفه واقعی» برگزار نشده؟ چرا در دادگاه های جمهوری اسلامی هیچ گاه اجازه دفاع به متهم و یا وکیلش داده نشد؟ آقای کروبی از کدام انحراف صحبت می کند از روز اول بنای خمینی و همفکرانش کشتار و حذف مخالفین بوده، در کدام تاریخ خمینی فرمان عدالت و عفو و آشتی داده؟ خمینی در اواخر عمر ننگینش حتی عنوان کرد از اینکه کم کشتار کرده ناراحت است و باید بیش از اینها می کشته. جمهوری اسلامی در دوران خمینی مگر یک جمهوری دمکراتیک بوده که حالا خاتمی و کروبی ابراز شگفتی می کنند. کدام شگفتی؟ مگر دادگاه ها در دورهء خمینی دادگاه عدل بوده، لاجوردی جلاد اوین را یاد برده ایم؟ دههء خونین شصت از یادها می رود؟ قانون عقب افتادهء مجازات اسلامی و حدود و قصاص در دوران مدرن باید بر ما حاکم باشد؟ آیا دادگاه های ناعادلانه و قضات جنایتکار و دادگستری سرکوبگر یادگار محمد حسین بهشتی نیست؟ آیا برای مثال اعدام نیک پی و هویدا و نادر جهان بانی و فرخ رو پارسا بر اساس عدالت و ضوابط قضایی بود؟ آیا فرصت دفاع به نیروهای چپ در بیدادگاه های اسلامی داده شد؟ پس از گذشت سی سال شیخ حسین نوری همدانی رسماً از «حذف» دگر اندیشان و سکولارها سخن می گوید. آقای کروبی اگر هنوز دچار آلزایمر سیاسی نشده باشد می تواند به گورستان خاوران سری بزند شاید یادش بیاید دوران امام راحلش چگونه بوده و کهریزک و قاضی مرتضوی و قاضی مقیسه و قاضی حداد دستاورد طبیعی حکومت اسلامی خمینی هستند نه بلاهای آسمانی. شاید اگر آقای کروبی راجع به شکنجه ها و تجاوزها در دههء شصت از بازماندگان آن حوادث سوال کنند از شکنجه ها و کشتارهای اين دو ساله ابراز شگفتی نکنند. من واقعاً اعتقاد دارم یا باید عدالت پیاده شود یا باید آسمان را به زمین دوخت.
شماره 888 ـ چهارشنبه 20 مرداد 1389 ـ 11 اگوست 2010
سرعت سرسام آور بازگشت به گذشته زنان دوباره برای آیت الله ها قیمتی شده اند
سکولاریسم در ایران یعنی برابری زن و مرد به گزارش ناصر اعتمادی، از میزگرد رادیو ار.اف.ای فرانسه
حکومت، مردم و مسئلهای به نام «حجاب»
زنان، انقلاب مردمی پنجاه و هفت و تصرف آن توسط روحانیت گزارش گفتگو با: ماری لادیه فولادی
رنجنامهء زنان بهایی روستای «اویل» مازندران
شاه بهتر بود یا امام؟
رسانه اصلاح طلبها آمد... و سکولارها همچنان خوابند!
دربارهء منشور سکولارهای دموکرات بين رضا حسن زاده و اسماعيل نوری علا
آيا مردم تا ابد الاباد باید در خانه هایشان بمانند؟
اگر نتیجهء انقلاب همان باشد که اصلاحات میخواهد...
شماره 887 ـ دوشنبه 18 مرداد 1389 ـ 9 اگوست 2010
«ایران، ایران»: نقش تازه ی احمدی نژاد و رحیم مشایی
ده درسی که حکومت در جريان جنبش سبز آموخت
لازم نيست مواضع شان را تغيير دهند
اطلاعیه افتتاح شبکه تلوزیونی رسا و انتشار منشور ده ماده ای رسانه
گزارش برگزاری اولین همایش سکولار دمکرات های آمریکای شمالی فرح طاهری ـ از نشريهء شهروند تورنتو
حميد رضا رحيمی
برنامهء تلويزيونی «درپيشگاه فرهنگ» دورهء جديد ـ برنامهء شمارهء دو بازگشت زنان ممکن نيستبخش دوم ـ فريبی به نام حکومت اسلام رحمانی همراه با فايل کوچک صدا برای دانلود
نقد من بر «قانون اساسی نوین ایران»
شماره 886 ـ جمعه 15 مرداد 1389 ـ 6 اگوست 2010
جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
اين روزها بازار ماندلا و گاندی شدن داغ است
به یاد يعقوب مهرنهاد، اولین وبلاگ نویسی که اعدام شد
هواپیما را آمادهء سفر به ونزوئلا کنید... جمعی از دیپلماتهای بريده از حکومت، در وبلاگ «سفارت سبز»
دربارهء «احتمال حملهء نظامی»
افزوده ای از بی.بی.سی به اين خبر
يادداشتی در مورد کانال ماهواره ای «ايران ندا»
گزارش همایش مقدماتی سکورلار دموکرات های آمریکای شمالی هیات اجرایی تشکیلات سراسری سکولار دموکرات های آمریکای شمالی همراه با توضيحی از جانب شبکهء سکولارهای سبز
فراخوان برای دخالت گری مشترک کلیه نیروهای چپ در آمریکای شمالی
در بیان حقایق سال 67 محذوریت دارم
|
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== برای آزادی، دموکراسی، جمهوری و لائيسيته =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
جمعه 22 مرداد 1389
بقيه از ستون مقابل
آنچه می آید، بخشی از سخنرانی دکتر علی شریعتی در تاریخ هشتم آبان سال 1350 است که در حسینيهء ارشاد ایراد و در کتاب «انتظار؛ مذهب اعتراض» که در پیرامون موضوع مهدودیت و تاثیرات معنوی و اجتماعی آن است منتشر شده است. در این بخش، شریعتی موضوعی را که سال ها بعد در انقلاب اسلامی ایرانی تحت عنوان «ولایت فقیه» مطرح شد با همان شیوه و ساز و کاری که در قانون اساسی آمده، یعنی تشکیل «مجلس خبرگان رهبری»، و با همان ظرافت های سیاسی – اجتماعی آن مطرح کرده است. >>>
چندی است که اکثریت اصلاح طلبان دینی و به خصوص آقای کروبی از این موضوع صحبت می کنند که"جمهوریت نظام" از دست رفته و مردم فاقد قدرت شده اند ،به نظر من این سخن هم از جمله همان مشکلات نظری و تفکری این قبیل اصلاح طلبان است ،نظام جمهوری اسلامی تنها اسم جمهوری را یدک می کشد اما از روز اول جمهوری نبوده ،جمهوری با هر تعریفی تا کنون هرگز با ولایت یک ایدئولوژی سازگار نبوده،رژیمی که تمام قدرت واقعی آن در دست یک فرد غیر منتخب غیر پاسخگو قرار دارد چگونه می تواند نماینده جمهور مردم باشد. آقای خمینی بارها تصریح کرد اگر همه مردم نظری غیر از من داشته باشند اصلا مهم نیست زیرا من نظر خود را ترجیح می دهم،به نظر من جمهوری اسلامی هرگز دارای مختصات یک جمهوری نیم بند هم نبوده و پایه اش از روز نخست تاسیس بر سرکوب دگراندیشان ،روشنفکران،کارگران و معلمان و دانشجویان بنا شده، آقای کروبی متاسفانه تجاهل می کنند وگرنه ایشان بهتر از هر کسی میداند وقتی داغ و درفش و سرنیزه و طناب دار و زندان و شکنجه در یک رژیم برقرار باشد آن نظام هرگز معنای جمهوری ندارد کدام انتخابات در جمهوری اسلامی آزاد،منصفانه وبین احزاب مختلف الفکر بوده؟ کدام یک از اوامر آقای خمینی مبتنی بر معیارهای حقوق انسان بوده؟ چه هنگام در تاریخ جمهوری اسلامی احزاب مخالف و حتی منتقد دارای آزادی بیان بوده اند؟ کدام نشریه در تاریخ ننگین این رژیم توانسته کارنامه سیاسی آقای خمینی را نقد کند؟ چه کسی بیاد دارد آقای خمینی و آقای خامنه ای حتی یک مورد درباره عفو فلان زندانی یا فلان گروه سیاسی اقدام کرده باشند؟ تا آنجا تاریخ سی و یک ساله این رژیم نشان میدهد رهبران جمهوری اسلامی تا توانسته اند مردم و مخالین را تهدید کرده اند. ممکن است همه ما با مصباح یزدی مخالف باشیم اما او روزی جمله ای را گفت که خیلی ها بر او تاختند؛ مصباح گفت "امام خمینی هرگز به جمهوریت اعتقادی نداشت و اگر بحث جمهوری مطرح می کرد برای این بود که شاه برود" (نقل به مضمون). به نظرم اگر محمد تقی مصباح یزدی یک حرف حقیقی در عمرش گفته باشد همین جمله است. اگر آقای خمینی واقعا به اراده ملت باور داشت هرگز نهادهای انتصابی،کشتارهای دسته جمعی و قوه قضاییه ای فاسد بنا نمی کرد، آقای خمینی تا آنجایی دم از ملت (البته از دید ایشان امت حزب الله) می زد که مردم حامی تفکرش باشند او از اول طرفدار حاکم نمودن اراده خودش تحت عنوان اسلام داشت.
ريچارد فرای در مراسم تحويل خانهء اهدائی احمدی نژاد
|
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |