بازگشت به خانه

دوشنبه 25 مرداد  1389 ـ  16 اگوست 2010

 

درد دلی خودمانی با تو هموطن من

سیروس ملکوتی

طی سال های گذشته مسئله کرد و دیگر ملیتهای ایرانی و یا به روایت دیگر اقوام ایرانی موضوع بحث و پرسش بسیاری گردید. اما بیش از آن که گفتگوئی صورت پذیرد پرسش های بدگمان نقش فرادست را در این میان داشتند.

هر بار که یکی از رهبران سیاسی کرد یا ترک و ترکمن و بلوچ و عرب در برابر دوربین رسانه ای  قرار می گیرد مجریان به خود این پروانه را می دهند که ایرانی بودن آنان را با طرح پرسش جویا گردند، و یا بپرسند آیا قصد تجزیه دارید؟

این برخورد توهین آمیز به دفعات به جای روشن نمودن مسئله، خود طرح مسئله نموده است و همواره به بازتولید توهمی عمومی دامن میزند.

من یک ایرانیم زبان مادریم روزگاری مازندرانی یا طبری بود ، طی تاریخ زبان خود را از دست دادم و از ان لهجه ای برایم باقی مانده است. امروز اما زبان فارسی زبان مادری من است، زبانی که همه تعلقات عاطفی و خرد خود را با ان بیان میدارم. زبانی که به گنجینه فرهنگیش افتخار میکنم. اما میدانم در سرزمینی میزیم که زبانهای بسیاری در درون خود دارد و انسانهایی که عواطف و خرد خود را با ان زبان بیان میدارند.

میدانم که گهواره مهر کودک بلوچ و کرد یا عرب و ترکمن و کرد با لالایی مادرانشان تکان میخورد تا رویای بیداری سعادت فردایشان با مهر و عشق بنا گردد. چگونه میتوان به زبان عشق مادری حکم نمود که اوای مهرت را به زبان دیگری بخوان؟ و چگونه میتوان به ان کودک گفت زبان مهر مادریت را در نهانخا نه دل پنهان کن و از امروز با زبان من عشق، مهر و خرد را بیاموز؟

اگر کمی انصاف داشته باشیم میپذیریم که نمی توانیم بدین گسست مهر باور نماییم.

جوامع مدرن که چند صباحیست با گوناگونیهای فرهنگی اشنا گشته اند امروز میزبان زبان من و شما هستند. نروژ،سوئد و بسیاری دیگر از کشورهای پناهجو پذیر برای سلامت روح و روان شهروندان ایرانی تبار خود اموزش زبان فارسی،کردی،بلوچی،عربی و ترکی را در مدارس ضروری دانستند، زیرا فردای سرزمینشان را با روانی از هم گسسته و خود کم بین نمی توانند بنا نمایند. از چنین تدبیری هم سلامت روان جامعه را برپا میدارند و هم گنجینه های عظیم فرهنگی را درون خود می ارایند.

چگونه است که ما قرون متمادی در کنار هم زیستیم و بدین همه گنجینه عظیم بشری بی اعتناع بودیم؟

چگونه است که هنوز استقلال زبان مادری را تجزیه میخوانیم و از انکشاف اجتماعی ان در هراسیم؟

  پذیرش این درک بیشک سراغازی خواهد شد برای ادراک جمعی ما از چگونگی زیست و همزیستی گوناگونیهای ما.

نگاه خود را به بستر دیگری از بیان نابرابر از همسان خوانی همه ایرانیان بیفکنیم. ایا براستی همه ما ایرانیان در برابر ثروت

اجتماعی از منظر حقوقی و قانونی برابریم؟ ایا همه ما ایرانیان سهامداران گنجینه های یک فرهنگ معنوی و مادی هستیم؟

با نگاهی به جغرافیای نابرابر اقتصادی-اجتماعی ایران پاسخ خود را خواهیم یافت. کافیست در بلوچستان زاده شوی با هویتی بلوچی ،هرچند ترا ایرانی بخوانند چه سهمی از این ثروت نصیب کودک بلوچ میشود؟ پاسخ داده میشود مشکل بلوچستان زیست محیطیست و کمبود اب مانع توسعه اقتصادی و انکشاف خدمات اجتماعیست. بیشک نمی توان بدین برهان باور اورد. با خوزستان نفت خیز چه میکنیم و سرنشینان تشنه و سوخته اتش نفت؟ که بر سفره فقرشان خبری از رونق و سعادت نیست؟

پاسخ میشنویم انها عرب هستند و از نژاد ایرانی نیستند. باور نمی کنید کافیست ساعتی به سخنان منادیان ازادی از رسانه ها گوش دهید، کافیست زبان اندیشه هر میهن پرستی را بکاوید تا بدانید چگونه بر عرب چون بیگانه زخود مینگرند حاشا که

میلیونها شهروند ایرانی عرب در سرزمین خود، در سرزمین من و تو یعنی سرزمین مشترکمان میزیند.

به کردستان بنگریم مگر نه انکه ناریخ این فلات را اغاز نمودند؟ چگونه است که هر فارس زبانی خود را ایرانی تر از کرد

میداند؟ چگونه است که سهم انان گلوله و بمباران و اوارگی گشت؟ و هر گاه شرمنده از رفتار خود گردیدیم انانرا مرزداران غیور نامیدیم؟

بپذیریم که ایران ما سرزمین همه ساکنین ان میباشد هیچ زبان و هیچ قومی نمی بایست از منظر قانون و حقوق انسانی بر قوم و فرهنگ دیگری برتری یابد.

بپذیریم با ماندگاری بلوچستان اعدام و فقر ، کردستان انکار شده و غرق در خون و اعدام، عرب خوزستانی محروم از همه امکانات، و دیگر خلقهای محروم این سرزمین غرور ملی افریده نمی شود.

بپذیریم که بیداری انسان امروز بر مطالبات انکار شده خاموش نمی ماند .

امروز در اندیشه برپایی بنای فردای سرزمینمان با امید و دادخواهی ازادی بیشک نمی توان از پرسش چگونه زیستی و همزیستی ساکنین ایران با گوناگونیهای موجود طفره رفت و انرا موکول به حصول ازادی و تغییر در پایتخت نمود.

نظمی نوین در اندیشه و رفتار اجتماعی خود بایستن. کافی نیست که به نقض حقوق بشر جمهوری اسلامی اعتراض نموده و برقراری حقوق بشر را در ساختار قانون امروز و فردای سرزمینمان تقاضا نماییم ، پیش از ان باید این منشور را بخوانیم و انرا در اندیشه و رفتار خود نهادینه نماییم. انگاه پی خواهیم برد ثقل زمین کجاست و ما کجای این جهان باور ایستاده ایم.

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com