بازگشت به خانه

دوشنبه 25 مرداد  1389 ـ  16 اگوست 2010

 

دلایل له و علیه سقوط نظام جمهوری اسلامی

مجید محمدی

اکنون که نظام جمهوری اسلامی روند رو به زوالی را طی می کند زمان آن است که استدلال‌های قائلان به سقوط این نظام و باورمندان به تداوم آن مورد مداقه قرار گیرد و با قرار دادن آنها در دو کفه‌ی ترازو به نحوی عقلانی هزینه‌ها و فواید این زوال و سقوط محتمل را اندازه گرفت. برخی نامه نگاری‌ها (نامه‌ی عزت الله سحابی به ملت ایران، دی ماه سال پيش)، بیانیه‌ها (مثل بیانیه‌های هجده گانه میر حسین موسوی) و جوابیه‌ها در مورد روند جنبش سبز و اخطار در مورد تند و کند شدن حرکت آن (بدون مشخص بودن ملاک‌های تند و کند روی) مشخصاً بحث از لزوم یا عدم لزوم سقوط نظام جمهوری اسلامی و پیش زمینه‌ها و پیامدهای آن را ضروری می سازند.

آنها که سقوط حکومت را می خواهند دلایل بسیار روشنی دارند: ناکارایی، کارنامه‌‌ی بسیار سیاه در نقض حقوق بشر، خصیصه‌ی استبدادی، تجربه شدن اصلاح ناپذیزی، بن بست‌ها و تناقض‌های متعدد در نظام حقوقی، و تبعیض و امتیازات نهادینه در آن.

آنها که بقای آن را می خواهند يا هنوز تنها راه اجرای احکام دینی را که به اعتقاد آنها لازم الاجراست بقای این حکومت می دانند، یا از امتیازات سیاسی و اقتصادی برخوردارند، یا هنوز به اصلاح آن امیدوارند، یا به واسطه‌ی محدود بودن مجراهای اطلاع رسانی از فسادها و جنایات آن بی اطلاع هستند.

اما گروهی نیز هستند که علی رغم مخالفت با حکومت موجود خواهان سقوط رژیم نیستند و دلایل آنها ذیلا توضیح داده خواهد شد.

چرا هنوز گروهی که متحمل خسارات بسیار از سوی این حکومت شده‌اند به سقوط آن تن در نمی دهند و می خواهند در چارچوب آن اصلاحاتی را صورت دهند؟ در مقابل چرا گروهی دیگر تا این حد بر سقوط این رژیم اصرار دارند؟

 

پرهیز از خشونت

بسیاری از کسانی که امروز با رفتار حکومت مخالفت می کنند اما از سقوط آن سخن نمی گویند این مشی را به خاطر زندگی تحت شرایط سرکوب و ارعاب یا به خاطر رادیکالیزه نشدن شرایط سیاسی و پرهیز از خشونت انجام می دهند. این گروه به سطح خشونت و خون ریزی در انقلاب‌های اجتماعی واقف هستند و می ترسند در عین خون ریزی و قربانی دادن ملت به شرایطی بدتر مثل تجربه‌ی انقلاب سال پنجاه و هفت دست یابند. اما تداوم این حکومت ممکن است به خون ریزی بیشتری نسبت به تلفات ناشی از سقوط آن بیانجامد.

 

خطر سقوط خیلی چیزهای دیگر

استدلال محتمل برخی آن است که حکومت در دوران جمهوری اسلامی آن قدر بزرگ شده و آن قدر افراد به آن وابسته شده‌اند (میلیون‌ها نفر کارمند و ده ها میلیون نفر وابسته‌ی اقتصادی) که نمی توان گذاشت سقوط کند چون با سقوط حکومت بسیاری چیزهای دیگر با آن سقوط می کند یا به هم می ریزد. اما می توان استدلال کرد که به دلیل همین بزرگی نه تنها باید گذاشت سقوط کند (چون جا را بر هر چیز دیگر از جمله کارایی و عقلانیت تنگ کرده است) بلکه باید کمک کرد تا سقوط کند. دولت در ایران آن قدر بزرگ شده است که به دست هر گروهی بیفتد به سرعت آن گروه را به جمعی دیکتاتور تبدیل می کند. برای کوچک کردن دولت راهی بجز سقوط این حکومت نیست چون هیچ حکومتی به نحو ارادی به کوچک کردن و لذا محدود کردن خود اقدام نمی کند.

این سقوط برای مردم ایران هزینه های بسیاری خواهد داشت. غولی که در طی این سه دهه تحت عنوان حکومت جمهوری اسلامی ساخته شده معلوم نیست چه واکنشی در روزهای پایانی خود بروز خواهد داد و چند ده هزار نفر را زیر پای خود له خواهد کرد یا کدام تاسیسات و منابع کشور را با یک حرکت نابود خواهد کرد اما این غول نیز قابل اطمینان نیست و هر روز عمر آن مستلزم خسارات بسیار خواهد بود. حکومت جمهوری اسلامی همواره در جنگ با شهروندان خود در همه‌ی ابعاد زندگی بوده است (به عنوان یک نمونه می توان به داستان جمع آوری بشقاب ها، پارازیت و فیلترینگ و سانسور در حوزه‌ی رسانه‌ها اشاره کرد) و این جنگ روزی باید به نفع مردم مختومه اعلام شود.

اما این که پس از سقوط چه اتفاقی می افتند و آیا دولت کوچک خواهد شد یا نه هیچ تضمینی نمی توان داد و این امر فقط به مشی و مرام گروه یا گروه‌های جایگزین و مشی و مرام و حال و هوای جامعه در آن وضعیت بستگی دارد.

 

تجزیه

استدلال محتمل دیگر آن است که سقوط نظام جمهوری اسلامی مساوی خواهد بود با فروپاشی کشور و از میان رفتن تمامیت ارضی کشور. بنای این استدلال آن است که قومیت‌های ایرانی با سرکوب جمهوری اسلامی از جدایی و خود مختاری باز داشته شده‌اند.

این امر گرچه توجیهی برای تداوم سرکوب قومیت‌هاست اما همگرایی در فرهنگ ایرانی در شش دهه‌ی اخیر آن چنان بسط و گسترش یافته و دمکراسی و حقوق بشر آن چنان پیوندهای همه ی مردم ایران را مستحکم خواهد کرد که تمایلات تجزیه طلبانه راه به جایی نخواهد برد. اقوام ایرانی عمدتاً خواهان مشارکت در اداره‌ی جوامع خود هستند و نه تجزیه‌ی کشور.

 

پایان ایران و اسلام

تاکتیک تمامیت طلبان و نظامیگرایان حاکم در ایران آن است که جمهوری اسلامی و اسلام را یکی معرفی کنند و مخالفان اولی را مخالفان دومی بنامند. برقراری رابطه‌ی این همانی با این دیدگاه صورت می گیرد که اسلام ضامن بقای ایران تلقی می شود و جمهوری اسلامی ضامن بقای اسلام. اما هیچ یک از این رابطه‌ها به شکل ضروری برقرار نیست. منطقاً ایران بدون اسلام می تواند باقی بماند، اسلام بدون ایران برقرار می ماند و اسلام نیز بدون جمهوری اسلامی به حیات خویش ادامه می دهد. نبود جمهوری اسلامی شاید بیش از همه به نفع اسلام باشد چون یکی از پلشت ترین چهره های اسلام به کنار رفته و افراد حس بهتری به آن پیدا خواهند کرد. در عالم واقع، حذف اسلام از ایران ممکن نیست اما حذف اسلامگرایی در قدرت و نظام سیاسی مبتنی بر آن به دست حاکمان جمهوری اسلامی در حال انجام است.

 

هرج و مرج

برخی معتقدند که هنوز مردم ایران با همه‌ی تنوعات عقیدتی، قومی، مذهبی، طبقاتی و فکری نمی توانند بدون یک عنصر جبار یا مطلقه در کنار هم همزیستی داشته باشند. همچنین از آنجا که جانشین دست به نقدی برای قوای قهریه نمی بینند و قوای قهریه را نیز هسته‌ی سخت حکومت موجود می دانند به فروپاشی نظام که همانا فروپاشی سپاه پاسداران و بسیج و نیروهای امنیتی است رضایت نمی دهند.

همین ایده است که ولی فقیه و انصار حزب الله و لباس شخصی‌ها را که قهر نظام سیاسی را باز می نمایند بر کرسی نشانده و موجب تداوم حکومت آنها بر کشور شده است.

اما تجربه‌ی انقلاب سال پنجاه و هفت نشان داد که با سقوط دیکتاتور و رژیم وی جامعه از هم نخواهد پاشید و مردم اداره‌ی جامعه را به طور داوطلبانه در اختیار خود خواهند گرفت.

 

سلطه بیگانه

طرفداران ولی فقیه این باور را تبلیغ می کنند که در صورت سقوط جمهوری اسلامی و به زیر کشیده شدن حکومت ولایت فقیه، کشورهای بیگانه ایران را به تصرف خویش خواهند آورد یا منابع آن را به یغما خواهند برد.

این سیاست ترساندن مردم هیچ زمینه‌ی واقعی ندارد. بیگانگان در دنیای امروز به دنبال معامله و داد و ستدند و نه اشغال کشوری که می خواهد با همه‌ی دنیا در صلح زندگی کند. توطئه اندیشان حاکم برای این که مردم تصور سقوط آنها را هم به خیال خود راه ندهند مدام ترس از دشمن موهوم را متذکر می شوند.

http://www.gozaar.org/persian/articles-fa/4346.html

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com