|
چهارشنبه 20 مرداد 1389 ـ 11 اگوست 2010 |
زنان، انقلاب مردمی پنجاه و هفت و تصرف آن توسط روحانیت
گزارش گفتگو با: ماری لادیه فولادی
گفتگوگر: نوشین شاهرخی
شهرزاد نیوز: ماری لادیه فولادی، متولد 1336، جمعیت شناس و کارشناس علوم اجتماعی است. او نخستین فردی است که کاهش باروری در ایران را پژوهش کرده و رسالهی دکترایش هم در همین رابطه است. مطالعات او مورد توجه کارشناسان و جمعیتشناسان بینالمللی قرار گرفته و مقالاتش در نشریات جمعیتشناسی درج می گردد. ماری لادیه فولادی دربارهی "زن و خانواده در ایران از تحول روابط بین زوجین تا خیزش اخیر" بحث کرده و به پژوهش خود به مسئلهی باروری و کاهش آن در ایران پس از انقلاب میپردازد. وی در گفتگو با شهرزاد نیوز به تأثیر انقلاب 57 بر تحول زن ایرانی اشاره کرده و تبلور آن را بیش از هرچیز در به دست گرفتن سرنوشت خود از طریق تصمیم خودخواسته در رابطه با باروری و نقش کاهش فرزندان در خانواده میبیند.
خواست عدالت اجتماعی در انقلاب 57
ماری لادیه فولادی، خصلت انقلاب پنجاه و هفت را خواست عدالت اجتماعی میبیند. برای او انقلاب پنجاه و هفت، انقلابی اجتماعی و مردمی با خواست مدرن عدالت اجتماعی بود. در روند جنبش انقلابی که تا سرنگونی رژیم شاه بیش از یک سال به طول میانجامد، کنش گران گوناگون، احزاب و نیز روحانیت وارد این کارزار میشوند. روحانیت ابزار مهمی برای شیوع افکارش دارد و از باورهای مذهبی مردم استفاده میکند، روی موج انقلاب سوار میشود و انقلاب را تصرف میکند.
در سال 1975 کارشناسان نرخ رشد جمعیت را در ایران 3 درصد ارزیابی می کردند که رشدی بسیار بالا بود. بر اساس این ارزیابی در سال 1385 جمعیت ایران باید به 120 میلیون میرسید. دلیل عملی نشدن این نرخ کاهش باروری میباشد. در حال حاضر نرخ رشد جمعیت به 1,3 رسیده است.
تعداد متوسط فرزند قبل از انقلاب هفت بچه بود که امروز به 1,9 رسیده و یکی از پایینترین نرخهای باروری در ایران است. کاهش باروری در ایران، سریعترین کاهش باروری در دنیا به حساب میآید، چراکه 70 درصد کاهش یافته است. وقتی از کاهش باروری صحبت می شود، لزوما از کاهش رشد جمعیت حرف نمیزنیم.
در کشورهای مصر، الجزایر و سوریه نیز گرایش باروری کاهش مییابد، ولی در ایران آهنگ کاهش از پس از انقلاب است و ماری دلیل آن را در انقلاب میبیند. هرچند شهرنشینی، بحران اقتصادی و زندگی شهری نیز در این مقوله نقش دارند، ولی در انقلاب، برای اولین بار اکثریت عظیمی از زنان از اقشار متفاوت وارد یک کارزار اجتماعی و سیاسی میشوند و همدوش مردان برای تغییر وضعیت مبارزه میکنند. این حرکت در ذهنیت زنان تأثیر میگذارد تا به یک خودآگاهی از نقش خودشان برسند و این نقش را نه تنها در خانواده بلکه در اجتماع نیز تعریف میکنند.
کاهش باروری، کلید اصلی تحول جامعه ایران
از نظر ماری، پس از انقلاب، زنان دیگر حاضر نیستند مثل مادران یا خواهران بزرگترشان همسران مطیع باشند که در اختیار گروههای خویشاوندی همسرانشان بچه بیاورند. با کاهش باروری موقعیت زن تغییر مییابد و زن برای اولین بار سرنوشت و بدنش را در اختیار خودش میگیرد.
در واقع خانوادههایی که بعد از انقلاب تشکیل میشوند، عمدتا جوانان و کنشگران اصلی انقلاب 57 هستند و خواهان تعادل و برابری در خانواده. در خانوادههای جدید پروژههایشان را با یکدیگر به طور مستقل از خانوادههایشان برنامهریزی میکنند و برای آیندهی فرزندانشان نقشه میریزند و دنبال پیشرفت فرزندانشان هستند. اتفاقات امروز حاصل این تحولات بعد از انقلاب است.
بیراهههای پویا و خودآگاهی زنان
ماری برخودآگاهی زنان تأکید میکند. این خودآگاهی چنان پیش میرود که زنان مسلمان و حتی اسلامی وارد عرصهی سیاسی میشوند، به فعالیت ژورنالیستی روی میآورند و جذب فعالیتهای اجتماعی میشوند. اشتیاق کار اجتماعی در ذهن آنها هم ایجاد شده تا در خانه محبوس نباشند.
بلافاصله پس از پایان جنگ مجلات زنانه منتشر و بحثهایی تحت نام "فمینیسم اسلامی" طرح میشوند که ماری چنین نامی را نمیپذیرد. در عرصههای مختلف اجتماعی آشتیای میان طرفداران جمهوری اسلامی و زنان لائیک صورت میپذیرد. زنان راجع به قوانین حضانت و طلاق بحث میکنند و جلوی قوانین جمهوری اسلامی میایستند.
این حرکتها باعث آگاهی عظیمتر زنان نسبت به موقعیت و حق و حقوقشان میشود، تا جایی که دختران در قبالهی ازدواجشان حقوقشان را درج میکنند. سیاستهای اتخاذی جمهوری اسلامی خلاف اینهاست، ولی جامعه پویاست و از بیراهههای سیاسی و قانونی پروژههای خود را پیش میبرد.
دختران و زنان نسل انقلاب
ماری از زنان جنبشهای مختلف و کارزار یکمیلیون امضاء میگوید که با راهکارهایی موفق میشوند تا دختران جوان را به عنوان کنشگر وارد کارزار مبارزاتی کنند. این دختران نسل زنانی هستند که در انقلاب 57 شرکت داشتند و در حد زیادی سنتهای پدرسالاری را به چالش کشیده و رابطهی متعادلتری با همسرانشان و نیز رابطهی دمکراتیکی با فرزندانشان برقرار کردهاند. اینها قدرت پدر را در خانواده کم کردهاند و این پدران در رابطه با فرزندانشان رابطهی اقتدارگرایی ندارند.
اکثریت این جوانان چه در شهرها و چه در مناطق روستایی میگویند که پدرانشان با آنان گفتگو میکنند و در صورتی که با آنان مشاوره کنند، آنان را در تصمیمگیریها آزاد میگذارند. در صورتی که پیش از انقلاب اراده جنسیتی و سنی بسیار بالا بود. یعنی پس از پدر تصمیمگیرنده برادر بود و نه مادر.
دختران تحصیلکرده
از نقطه نظر ماری در حال حاضر خانوادهها عمدتا دو فرزند دارند و البته ساختار اقتصادی کشور شغل ایجاد نمیکند و دختران و پسران بیشتر تحصیل میکنند. اقتدار سنی و جنسی به اقتدار تحصیلی تغییر یافته. از نظر تحول اجتماعی، جمعیتی و مردمشناسی، دورهی انتقال صورت گرفته است. جوانی که سال گذشته بعد از انتخابات با شعار "رای من کو" به خیابانها میآید، فردیت و آزادیاش را میخواهد و به دنبال برقراری رابطهی برابر اجتماعی و جنسیتی هست. ولی چون جنبش به مسئلهی انتخابات محدود شده، خودش را فعلا در این زمینه نشان میدهد.
جامعه به مرحلهی دیگری وارد شده و نشانه های بلوغ و پختگی جنبش را میتوان دید. تاریخ را نباید از یاد برد و جنایت کسانی که الان خودشان رهبر شدهاند، اما نباید جنبش خاموش بشود. دانشجویان خارج کشور در سال 57 ایدههای زیادی میآوردند. ما نیز باید راهکارهایی بدهیم تا بتوانیم کمکی باشیم و شعلهی این جنبش را روشن نگه داریم.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|