|
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | English Information Section آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
دوشنبه 18 مرداد 1389
دو چهره از ايرانيان خارج کشور
این روزها همه جا سخن از گردهمآیی تعدادی ایرانی است که به عنوان میهمان حکومت اسلامی به ایران سفر کرده اند. ویدئوهای مربوط به اين همايش «سفیران تبلیغاتی آقای احمدی نژاد» که در سایت های مختلف منتشر شده یا سبب شوخی و خنده است و يا باعث عصبانیت مردمانی که باورشان نمی آید هنوز کسانی پیدا می شوند که آماده اند تا آبرو باخته وسیله ی تبلیغات حکومتی باشند که تیغ بی امان به روی مردمان آزادی خواه، صلح دوست، و بی سلاح کشیده است… نخست ببینیم که این نوع تبلیغات، یعنی کشاندن ایرانی های خارج از کشور به ایران، از کی متداول شده است.>>>
همان طور که فعالان جنبش سبز در دورهی يک سالهی اخير درسهای فراوانی در مورد ظرفيت سرکوب حکومت، روشهای مبارزهی مدنی و بدون خشونت، چگونگی اطلاع رسانی ايمن، بسيج نيروها، شفاف سازی، کاهش مخاطرات مخالفت با حکومت، و مانند آنها فرا گرفتند حکومت هم بي کار ننشسته و از موقعيت پيش آمده و نوع عکس العمل و واکنش مردم در برابر اقدامات نيروهای دولت درسهايی فراگرفته است. توجه به درسهای آموخته شده در طرف حکومت به سبزها در اتخاذ استراتژی و تاکتيکهای مبارزه در مراحل بعد ياری خواهد کرد. حکومت چه چيزهايی از جنبش سبز برای بقای خود فرا گرفت؟>>>
در قدیم الایام که این همه کتاب و منبع و ماخذ نبود، مردم بیسواد بودند، از قرار چاره ای باقی نمی ماند جز مراجعه به یکی از مجتهدین یا به اصطلاح آن روز "دانشمندان" و"علما" و رفع اشکال اما امروزه که با وجود اینهمه منبع و ماخذ به ویژه همین "گوگل" که تقریبا بازارهمه حتی استادان دانشگاه رانیز کساد کرده است، دیگر گمانم نیازی به مجتهدین نباشد و اگر هم سوالی بود می توان با مراجعه به یکی ازصدها توضیح المسائل آنان، پاسخی برای مشکل دینی وشرعی خود پیدا کرد و بالاخره در نهایت گیرم که پاسخ سوال را درهیچ منبع یا کتاب وتوضیح المسائلی هم نتوان پیدا کرد، می توان به یکی ازاین آقایان مراجعه کرد وپرسش را با او درمیان گذاشت. اما این نیاز، کسی را مجبور نمی کند که حتما نام "مقلد" روی خود گذاشته وچشم و گوش بسته خود را در اختیار مجتهدی قراردهد...>>>
دولت فاشیستی همچون خیاطی می ماند که یک جامه بدشکل و زشت قواره ای دوخته و مصمم است که آن را با خودکامگی به تن همه افراد جامعه کند، اما ایرانیان چون فربه شده اند آن را می کنند و پاره می کنند. پس جدال و نزاع آغاز می شود. ایدئولوژی اسلامی همین است، می خواهد از شیوه ی خشونت استفاده کرده و جامه ی دین را با خودکامگی به تن جامعه کند، لباس پاره می شود. حکومت به علت ویژگی توتالیتاریسم به ناگزیر جامعه را کوچک می کند و انسان ها را به خودی و ناخودی و شهروندان درجه یک و دو تقسیم می کند. هیچ راه دیگری وجود ندارد بجز ارعاب و خشونت. با خودکامگی و سرکوب می توان انسان ها را از خیابان های خشمگین به خانه ها فرستاد، اما نمی توان آدم ها را کوچک و خوار کرد و جامعه را تغییر ماهیت داد. پرسش این است: با این وطن سوخته آیا می توان سیاسی نبود؟>>>
چندی پیش علی مطهری، نماینده تندرو مجلس و حامی دولت احمدی نژاد که گاه در جامه فردی مستقل و آزاد اندیش، خودش را نمایش می دهد، در مجلس شورای اسلامی حرف هایی زد که در کوران دعواهای مجلس و دولت بر سر بالا کشیدن دانشگاه آزاد و بایکوت خبری خبرگزاری های دولتی به فراموشی سپرده شد، حال آنکه شدیداً نکات جالب توجهی را در بر داشت: مطهری به ارگان های سپاه پاسداران اعتراض داشت که چرا همانگونه که بر شبکه های ماهواره ای بی بی سی و خبرگزاری های خارج از کنترل حاکمیت پارازیت می فرستند، بر شبکه «فارسی 1» که سریال های مبتذل به اصطلاح خانوادگی ـ کلمبیایی و ... را بخورد ملت می دهد و باعث سستی بنیان خانواده می شوند، هیچ محدودیتی ایجاد نمی کنند... >>>
جمع نشدن اپوزیسیون انحلال طلب در زیر یک سقف خبر از مشکلات بزرگتری در فردای سرنگونی حکومت آخوندها دارد. فرض بفرمائید که جمهوری اسلامی امروز به هر ترتیبی ساقط بشود، انتخابات آزادی برگزار شود و نیروهای سیاسی امروز ایران با همین تناسب قوائی که امروز دارند وارد مجلس بشوند. مثلاً، حزب کمونیست کارگری با دو کرسی، مشروطه خواهان با چهار کرسی، اتحاد جمهوری خواهان با شش کرسی، مجاهدین با پانزده کرسی و الخ... در نظر بگیرید که هیچ نیروی سیاسی اکثریت کرسی های مجلس جدید را ندارد و باید چند جریان با یکدیگر ائتلاف کنند تا صاحب اکثریت شوند؛ ائتلافی که تقریباً غیر ممکن است...>>>
اطلاعیه افتتاح شبکه تلوزیونی رساو انتشار منشور ده ماده ای رسانهمثل تشنه ای که در جستجوی آب است، رسانه ای نیاز بود که مثل چشمه ای خوشگوار و زلال باشد. تاسیس یک رسانه کاری است سترگ و نیازمند امکانات گسترده. رسانه سبز ملت ایران بی هیچ ادعایی گام کوچکی است در این راه. گامی کوچک و البته استوار و سنجیده. این رسانه مخاطب اصلی خویش را ایرانیانی می داند که به دلیل انسداد فضای سیاسی و اجتماعی از خبر محروم مانده اند. رسا تلاشی است برای این که صدای ملت ایران باشد، صدایی که نمایندگان آن رهبران شناخته شده و مورد اطمینان ملت ایران هستند. >>>
فرید اشکان، از کمیته نیویورک، یکی از سازماندهان همایش سراسری، و جزو هیئت اجرایی انتخابی می گويد: «ما بیانیه ها و اسناد دوستان مان در "سکولارهای سبز" را مطالعه کرده ایم و در مورد این افراد که خیلی هایشان آشنا هستند، نظر بسیار مساعدی داریم و با آنها نقطه نظرهای مشترک داریم ولی یک تفاوت اساسی که بین ما وجود دارد این است که این جریان باز از همان بالا شروع شد، مثل خود آقای نوری علا که شخصیت شناخته شده ای هستند در جامعه ی سیاسی، فرهنگی، ادبی ما. من شک ندارم که در آینده این نیروها نزدیک ترین نیروها به ما هستند، اما ما اصولاً با مرجعیت و شخصیت پروری مخالف هستیم. با این پدرسالاری که در جامعه ما هست ما باید از خودمان شروع کنیم».>>>
حميد رضا رحيمی فدوی هنوز نمی داند که چرا ملت، مقام معظم رهبری، دام الذله، را دوست ندارد، اینقدر به ایشان بند کرده و هزاران وصله ی ناجور، از جمله خشونت و بیرحمی و...، به حضرتش می چسباند؟ يعنی آيا آن روی لطیف و مهربان اعلیحضرت العظما را ندیده اند که چنین قضاوت ناروائی می کنند؟ واقعیت تلخ اما انکار ناپذیر آن است که تنفر شما خوانندگان محترم ضد انقلاب از آن بزرگوار بحدی است که همچون حجاب جلوی چشمان تان را بکلی گرفته و از درک حضور ُپر زور معظم له شدیداً محروم تان کرده است!>>>
برنامهء تلويزيونی «درپيشگاه فرهنگ» دورهء جديد ـ برنامهء شمارهء دو بازگشت زنان ممکن نيستبخش دوم ـ فريبی به نام حکومت اسلام رحمانی همراه با فايل کوچک صدا برای دانلود
حکومت امام زمان تقديم می کند
بقيه در ستون مقابل
|
سال سوم ـ شمارهء 88 8 ـ چهارشنبه 20 مرداد 1389 ـ 11 اگوست 2010
هيولايي که ظرف سي و يک سال تمام تلاش خود را به کار برده تا از زن ايراني ـ که به موازات زنان همزمان خود در جهان به پيش مي رفت ـ موجوداتي بدبخت و توسري خور بسازد، ناگهان لباس فرشته ي عشق به ايران و احترام به برابري زنان مي پوشد و آن را وسيله اي براي فريب مردم قرار مي دهد. اما از همه ی دروغ ها و نقش آفرینی های این روزهای حکومت اسلامی، یک دروغ ، مثل دم خروس، از زير بغل اين آقايان «روبه صفت» بيرون زده و آن هم ماجرايي است که در سرزمين ما بر سر زنان مي رود و هيچ کدام از اين آقايان (نه اين که نخواهند) قادر نيستند آن را پنهان کنند.>>>
از میزگرد رادیو ار.اف.ای فرانسه نیروی مستبد دینی می کوشد تبعیض جنسیتی میان زن و مرد به قوت خود باقی بماند و افراد از حق و اجازهء تعیین و تعریف سبک زندگی خود محروم بمانند. عرصهء دیگر مصاف نیروی سکولار شایستهء این نام نبرد نماد هاست. زیرا، نیروی مستبد دینی همواره می کوشد جامعه را مملو از نمادهای خود بکند. در همین جنبش سبز هنوز بسیاری از نمادها دینی است و هنوز جریان سکولار نتوانسته زبان خاص را بسازد و به قول خانم شفیق بیان سیاسی روشنی به دست آورد. مصاف مهم دیگر، پهنهء رویارویی با قدرت و برای قدرت است که در آن نیروی سکولار باید به صراحت بگوید که خواستار چنان نظامی است که بر رفع کامل انواع تبعیض و به ویژه رفع آن دسته از تبعیض هایی مبتنی است که مذهب بر جامعه تحمیل کرده است>>>
حکومت، مردم و مسئلهای به نام «حجاب» بسیاری از مسائل بنیادی درطول روند سی ساله بعد از انقلاب اسلامی تغییر کرد، اما یک مسئله از همان نخست تا کنون ثابت، و همواره به عنوان یکی از مهم ترین مسائل نظام باقی ماند: حجاب زنان. چرا؟>>>
گزارش گفتگو با: ماری لادیه فولادی ماری لادیه فولادی، خصلت انقلاب پنجاه و هفت را خواست عدالت اجتماعی میبیند. برای او انقلاب پنجاه و هفت، انقلابی اجتماعی و مردمی با خواست مدرن عدالت اجتماعی بود. در روند جنبش انقلابی که تا سرنگونی رژیم شاه بیش از یک سال به طول میانجامد، کنش گران گوناگون، احزاب و نیز روحانیت وارد این کارزار میشوند. روحانیت ابزار مهمی برای شیوع افکارش دارد و از باورهای مذهبی مردم استفاده میکند، روی موج انقلاب سوار میشود و انقلاب را تصرف میکند. >>>
بعد از انقلاب اسلامی مسلمانان روستا ، بنای ناسازگاری گذاشته و اذیت و آزار شروع شد. باری که به شالیکوبی می رفت، عودت داده می شد. رانندهء مینی بوسی که وظیفه اش حمل مسافر از روستا به شهر و بالعکس بود، به تحریک همین افراد از سوار کردن بهاییان امتناع می کرد، حتی به کودکانی که به دبستان می رفتند، هم رحم نمی کردند و مورد آزار قرار می دادند. این مسائل و مشکلات ادامه داشت تا اينکه اهالی مسلمان ایول با کمک روستاییان دیگر نواحی به خانه های بهاییان هجوم آوردند و وقایعی پیش آمد که حتی دل سنگ هم به حالِ آن می گرید.>>>
|
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== برای آزادی، دموکراسی، جمهوری و لائيسيته =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
دوشنبه 18 مرداد 1389
بقيه از ستون مقابل
سلام بر شما عزیزانی که در سایت سکولاریسم نو در جهت روشنگری و ترویج جدایی مذهب از حکومت تلاش می کنید. من «قانون اساسی نوین ایران» که پيوند ثابت اش در سايت شما آمده رو مطالعه کردم و نظر خودمو در مورد قانون اساسی ِ تدوین شده به نویسندگانش ایمیل کردم و پاسخ یک نامه رو گرفتم اما از پاسخ نامه دوم خبری نشد. از اونجایی که از طریق سایت شما با قانون اساسی آشنا شدم و خانوم شکوه ميرزادگی هم نامه ای خطاب به اینان نوشته و در مورد توجه بیشتر به حفظ میراث طبیعی و تاریخی و فرهنگی نکاتی رو متذکر شده و همچنین از آنجایی که شما گفته اید نوشته های مخاطبانتون رو منتشر خواهید کرد تصمیم گرفتم نظراتم رو براتون بفرستم شاید مورد توجه قرار بگیره و منتشر بشه.امیدوارم. پیشنهاد اول ِ من به حقوقدانان ِ سبز:«نظرتون در مورد برگزاری رفراندم در هر ده یا پانزده سال چیه؟اینجوری کسایی که در رفراندوم پیشین برای تغییر نوع حکومت حضور نداشته اند امکان اظهار نظر خواهند داشت.خودِ ما هم امکان تغییر نظراتمون رو خواهیم داشت.مثلن فرض کنیم ج.ستمگر اسلامی نابود بشه،رفراندمی برگزار بشه و مردم رای به پادشاهی بدن.چندسالی بگذره و نسل جدید احساس کنه از پادشاهی خوشش نمیاد ای خودِ ما احساس کنیم پادشاهی برآورده کننده نیازهای کشور ما نیست.اونوقت با بودن چنین قانونی نیازمند ایجاد انقلابی جدید نخواهیم بود و به راحتی نظامو برکنار خواهیم کرد بدون هیچ درگیری و خونریزی.به نظر شما عزیزان اآیا این نظریه از نظر حقوقی و سیاسی و اجتماعی قابل اجرا هست یا نیست؟رفراندوم در مورد نوع حکومت و قانون اساسی؟» پیشنهاد دوم یا انتقاد دوم:«در ماده چهارده گفته شده که اجرای مراسمات مذهبی و تبلیغ دینِ خود بدون توهین به عقاید و اعتقادات دیگران آزاد است!» سوالی که برای من پیش اومده اینه که اصلن توهین یعنی چه؟ مقدسات چیست؟ چرا باید به عقاید دیگران احترام گذاشت؟ آیا مگر قرار نیست تنها به انسانیت احترام گذاشته شود؟ پس احترام به عقاید یعنی چه؟ اونهم عقاید کسانی که به عقاید دیگران احترام نمیذارن و تنها وقیتی که کم میارن از احترام به عقاید حرف میزنند و ...
|
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |