کل اگرطبیب بودی

حسین جعفری

در رسانه های اینترنتی مطلبی چاپ شده بود با عنوان: "تظلم خواهی خانواده های زندانیان سیاسی به مراجع: به داد ما برسید".

بلافاصله یاد این ضرب المثل معروف زبان فارسی افتادم که "کل اگرطبیب بودی، سرخود دوا نمودی".

من قصد توهین به مراجع تقلید را ندارم. گرچه اصولاً مقام انسان را بالاترازآن میدانم که ازهم نوع خود تقلید کند. آقایان مجتهدین در توجیه تقلیدکردن می گویند همانگونه که شما درهنگام بیماری به طبیب مراجعه می کنید یا وقتی میخواهید خانه ای بسازید سراغ مختصص آن م یروید، همانگونه نیز، هنگامی که مشکل یا پرسش شرعی دارید، البته باید به مختصص آن که مجتهدین باشند باید مراجعه کرده و راه حلی برای مشکل خود پیداکنید ویا با مشورت با وی پاسخی برای پرسش خود بیابید. بسیارخوب تا اینجای قضیه را البته می توان تاحدودی قبول کرد. می نویسم «تا حدودی»، زیرا در قدیم الایام که این همه کتاب و منبع و ماخذ نبود، مردم بیسواد بودند، از قرار چاره ای باقی نمی ماند جز مراجعه به یکی از مجتهدین یا به اصطلاح آن روز "دانشمندان" و"علما" و رفع اشکال اما امروزه که با وجود اینهمه منبع و ماخذ به ویژه همین "گوگل" که تقریبا بازارهمه حتی استادان دانشگاه رانیز کساد کرده است، دیگر گمانم نیازی به مجتهدین نباشد و اگر هم سوالی بود می توان با مراجعه به یکی ازصدها توضیح المسائل آنان، پاسخی برای مشکل دینی وشرعی خود پیدا کرد و بالاخره در نهایت گیرم که پاسخ سوال را درهیچ منبع یا کتاب وتوضیح المسائلی هم نتوان پیدا کرد، می توان به یکی ازاین آقایان مراجعه کرد وپرسش را با او درمیان گذاشت.  اما این نیاز، کسی را مجبور نمی کند که حتما نام "مقلد" روی خود گذاشته وچشم و گوش بسته خود را در اختیار مجتهدی قراردهد بطوری که اگر آن مجتهدبگوید خودت را از بالای کوه پرت کن، شخص مقلد آن را یک تکلیف شرعی دانسته وچنین عمل کند.

باورکنید، بسیاراتفاق افتاده است که بدستورهمین مجتهدین مردم بازارها رابسته اند، کالایی را تحریم کرده اند، قند روسی را درچای غسل داده اند که قابل خوردن شود، عده ای را ازنعمت حیات محروم ساخته اند بدون آنکه ازخود بپرسند من چرا باید بدون بکاربستن عقل و اندیشه خود، تابع دستورات کسی باشم و کورکورانه اوامر و دستورات او را بکاربرم. نمونه ها درتاریخ ما حتی درتاریخ یکصدساله اخیر ما فراوان است که این مطلب نیاز به مقاله ای جداگانه دارد وبا بیتی از مولا می پردازم به اصل مطلب:

خـلق را تقــلیدشـان بـر بـاد داد

ای دو صد لعنت بر این تقلید باد

دراین بیت مقصود مولانا از بکاربردن واژه تقلید، همان تقلید از مجتهد است نه تقلید در ساختن کالایی یا تقلید از پیشه و هنری.

وقتی آن مطلب را تحت عنوان "تظلم خواهی خانواده های زندانیان سیاسی به مراجع؛ به داد ما برسید" دیدم، باخود اندیشیدم اگر این امامزاده معجزه ای بلد بود هنگامی که آن بلا را برسرآیت الله خمینی آوردند، ازآن همه مجتهد که درقم ونجف وکربلا وکاظمین ومشهد جمع بودند، باید صدایی بلند می شد که اعلیحضرت شما به چه حقی ایشان را ازمملکت تبعید می کنید؟ آیا مجتهدین درآن هنگام کاری کردند؟ شایع شد که عده ای گردآمده وتایید نموده اند که ایشان مقام آیت اللهی دارد و.....یا درزمان همین آیت الله خمینی وقتی آن توهین ها وتحقیرها به آیت الله شریعتمداری وارد آمد وهمین آقای ری شهری داماد مشکینی آن اتهامات را درمورد ایشان وارد کرد ودرآن رنجنامه معروف خود آنگونه به ایشان تاخت وکلی هم طلبکارشد وآیت الله شریعتمداری را مانند یکی ازتوابین درتلویزیون نشان دادند که با حالت بسیارمنفعلی از"آقای خمینی پوزش میخواست" و ازکاری که نکرده بود تبری میجست، آیا ازاین همه مجتهد خرد وکلان، صدایی بلندشد، اعتراضی کردند، آیا ازاین آیت الله همکار وهمقطار وپیشینه دارخود دفاعی، کردند؟ من که جایی اعتراضی به این عمل ندیدم، دفاعی ازایشان نشد، کسی پا درمیانی نکرد. مگراینها اولاد وپیروان همان حسین بن علی نبودند که به گفته هم اینان، برای حق و درراه حق ایستاد وخود وهمراهانش جان دادند و این آقایان مجتهدین وروحانین سیزده قرن ما را به پیروی ازاین حسین قهرمان و راه او ترغیب وتشویق کردند؟  دردناک ترازهمه آنست که تازه کشف شده است که این امرتوطئه ای بوده است برای زمین زدن و بی حیثیت کردن آیت الله شریعتمداری وبه قطب زاده گفته شده بود که اگراوپای شریعتمداری را درقضیه توطئه ازبین بردن آیت الله خمینی به میان بکشد، وی را خواهند بخشید که اوهمین کار را کرد والبته وی را نیزنبخشیدند.  حتی نوشته اند که حاج احمدآقا را خدمت آیت الله منتظری فرستادند که امشب درتلویزیون مطالبی علیه آیت الله شریعتمداری گفته خواهد شد وخواسته اند که شما مطلبی دراین زمینه نگویید وعکس العملی ازخود نشان ندهید. این مطالبی که من اینجا می نویسم همه دارای سند ومدرک است وتصورنکنید خیالاتی است که ازخود خلق می کنم.

خوب می رسیم به همین قضیه انتخابات و حوادث بعدی آن.  به غیرازآیت الله منتظری که ازهمان زمان آیت الله خمینی وبا گذشتن ازجیفه دنیوی مردمردانه درمقابل اوایستاد وآن نامه ها را نوشت که هریک میتوانست برای اوخطرجانی داشته باشد وآیت الله یوسف صانعی که ایستادگی کرد وجانب مردم را گرفت ومردم هم به تحریک سردمداران رژیم به بیت او ریخته مغول وارآن بلاها را برسردرودیوارواثاثه او آوردند، بفرمایید کدام یک ازاینهمه آیت الله وآیت الله العظمی و حجت الاسلام وشیخ الاسلام و......کاری کردند، جراتی از خود نشان دادند، به مردم پیوستند، از ولایت فقیه ایراد گرفتند و.... البته محسن کدیور، احمدقابل وبروجردی که هنوززندانی است، وچند تن دیگر جزو انسانهای جوانمردی هستند که جانب حق را گرفتند و نام نیکی ازخود باقی گذارند. اما بقیه انگارنه انگار که اینها مثل لشکرمغول به مردم خود، به کسانی که یا خودشان یا پدرومادرشان با فداکاری آن رژیم رابرانداخته و اینها را برسرکارآورده وبلای جان خود کرده بودند، تاختند، کشتند، زندانی کردند، با داغ ودرفش خدمتشان رسیدند، ازپس وپیش به آنها تجاوزکردند(حقایق را باید گفت، اگرتجاوزکرده اند باید آشکارا بیان کرد، خجالت کشیدن وشرمساری ندارد. کسی که تحت فشارمورد تجاوزقرارگرفته که نبایستی ازبیم آبروساکت بماند، باید زبان بگشاید وجنس واقعی این آبروباختگان را به مردم ایران وجهان بشناسانند، کسی که تجاوز به همنوعش می کند باید شرم کند، نه کسی که دست وپا بسته به او تجاوزکرده اند).

شما که در توضیح المسائل خود تکلیف شتری را که مورد تجاوزقرارگرفته روشن کرده اید که باید اورا به شهردیگری برد وفروخت. یا سوزاند.  حال چرا تکلیف این "اراذل واوباش" وسردسته های آنان را روشن نمی کنید، چرا حکم شرعی نمیدهید؟ اگرکسی که ادعا می کند من مسلمانم وشیعه ومجتهد وولی فقیه ونایب و ازآن بالاها برای این سمت انتخاب شده ام و کسی هم نمی تواند مرا برکنارکند، به عبارت دیگر من همان فرعون وشداد ونمرودم که درقرن بیست ویکم ظهورکرده ونیات خود را برشما مردم آشکارکرده ام، چرا تکلیف این چنین کسی را روشن نمی کنید؟ چرا کسی را که نه به اسلام، نه به اعتقادات شیعیان، نه به قانون اساسی، نه به حقوق مردم، نه به حقوق نمایندگان، نه به حقوق مجلس خبرگان، نه به شورای نگهبان احترامی قائل نیست ونسبت به تمام آنان بی احترامی کرده است، چرا تکلیف این چنین کسی را روشن نمی کنید؟

به قول زنده یاد دکترمصدق سرباز را یک عمرحقوق ومواجب میدهند تا در روزی که به وجود او نیازاست، بکارآید.  این مردم چندین قرن به شما مجتهدین خمس وذکات دادند، کسی ازشما تاکنون کار یدی نکرده وزندگی خود وخانواده واولاد واحفاد شما ازمحل همین درآمدها تامین شده است تا درروزی که وجودتان لازم است، نیاز به نظرو عقیده و رای شماست، مانند یک انسان، مانند یک آدم معتقد، مانند کسی که به حقوق انسانی اعتقاد دارد، بایستید وازهمنوعان خود ازهمین مسلمانان ازهمین شیعیان که عمری آنها را ترغیب به مبارزه با ظلم وظالم کردید دفاع کنید. حال که دوره شماست، حال که باید کاری کنید، دست کم همه به صورت اعتراض وقهر، دست اززندگی راحت وخوش درقم ومشهد و تهران .... بردارید وبه جایی مهاجرت کنید.  نجف نمی خواهید بروید به ارمنستان بروید، به بیت المقدس که اولین قبله مسلمانان بوده بروید که به این ترتیب ثابت کرده باشید حتی حکومت صهیونیستی هم ازحکومت شما آقای مقام معظم بهتراست. به عنوان دهن کجی به این رژیم به حیفا که مرکز بهائیان است مهاجرت کنید.

کاری کنید که دست کم اسمی ازشما باقی بماند.  تا ایران باقی است تا تاریخ باقیست نام زنده یادان بهبهانی و طباطبایی، سیدجمال الدین اصفهانی، ملک المتکلمین، باقی خواهد ماند.  قصد توهین ندارم اما درآینه به خود نگاه کنید، به گردن سطبر و شکم قطور خود نظاره کنید، نگاهی هم به شناسنامه خودبکنید. در کجا ایستاده اید؟ مگر چند سال دیگر از عمرتان باقی مانده است؟ فرضاً که شما را ضمن مهاجرت در درهمدان، کرمانشاه، سنندج گرفتند وکشتند.  فدای سرملت ایران، تازه شهید خوانده می شوید.  این همه ندا و سهراب کشته شد.  اینهمه درقیام مشروطیت، انقلاب سال 57 کشته شدند، شما که از امام حسین و یارانش بالاتر نیستید؟ مگر آنها در راه حق و مبارزه با ظلم و ظالم کشته نشدند.  اگر قبول دارید که ظلم حکمفرماست و ظالم وظالمان برسرکارند، دستی از آستین برآورید و کاری بکنید وگرنه سکوت شما را ما نه به ترسیدن شما ازحاکمان زمان بلکه به منزله تایید آنان وهمکاری با آنان و به خاطرآن حقوق وادراری تلقی خواهیم کرد که هرازگاهی جلو شما می اندازند که ارتزاق کنید. آیا زمان آن نرسیده است که ازخود غیرت نشان دهید ولایق آن باشید که در رسانه ها به حق بنویسند:

"تظلم خواهی خانواده های زندانیان سیاسی به مراجع؛ به داد ما برسید"؟

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه