|
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | English Information Section آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
چهارشنبه 20 مرداد 1389
سرعت سرسام آور بازگشت به گذشته زنان دوباره برای آیت الله ها قیمتی شده اند: هيولايي که ظرف سي و يک سال تمام تلاش خود را به کار برده تا از زن ايراني ـ که به موازات زنان همزمان خود در جهان به پيش مي رفت ـ موجوداتي بدبخت و توسري خور بسازد، ناگهان لباس فرشته ي عشق به ايران و احترام به برابري زنان مي پوشد و آن را وسيله اي براي فريب مردم قرار مي دهد. اما از همه ی دروغ ها و نقش آفرینی های این روزهای حکومت اسلامی، یک دروغ ، مثل دم خروس، از زير بغل اين آقايان «روبه صفت» بيرون زده و آن هم ماجرايي است که در سرزمين ما بر سر زنان مي رود و هيچ کدام از اين آقايان (نه اين که نخواهند) قادر نيستند آن را پنهان کنند.>>>
از میزگرد رادیو ار.اف.ای فرانسه
نیروی مستبد دینی می کوشد تبعیض جنسیتی میان زن و مرد به قوت خود باقی بماند و افراد از حق و اجازهء تعیین و تعریف سبک زندگی خود محروم بمانند. عرصهء دیگر مصاف نیروی سکولار شایستهء این نام نبرد نماد هاست. زیرا، نیروی مستبد دینی همواره می کوشد جامعه را مملو از نمادهای خود بکند. در همین جنبش سبز هنوز بسیاری از نمادها دینی است و هنوز جریان سکولار نتوانسته زبان خاص را بسازد و به قول خانم شفیق بیان سیاسی روشنی به دست آورد. مصاف مهم دیگر، پهنهء رویارویی با قدرت و برای قدرت است که در آن نیروی سکولار باید به صراحت بگوید که خواستار چنان نظامی است که بر رفع کامل انواع تبعیض و به ویژه رفع آن دسته از تبعیض هایی مبتنی است که مذهب بر جامعه تحمیل کرده است.>>>
بسیاری از مسائل بنیادی درطول روند سی ساله بعد از انقلاب اسلامی تغییر کرد، اما یک مسئله از همان نخست تا کنون ثابت، و همواره به عنوان یکی از مهم ترین مسائل نظام باقی ماند: حجاب زنان. چرا؟>>>
زنان، انقلاب مردمی پنجاه و هفت ماری لادیه فولادی، خصلت انقلاب پنجاه و هفت را خواست عدالت اجتماعی میبیند. برای او انقلاب پنجاه و هفت، انقلابی اجتماعی و مردمی با خواست مدرن عدالت اجتماعی بود. در روند جنبش انقلابی که تا سرنگونی رژیم شاه بیش از یک سال به طول میانجامد، کنش گران گوناگون، احزاب و نیز روحانیت وارد این کارزار میشوند. روحانیت ابزار مهمی برای شیوع افکارش دارد و از باورهای مذهبی مردم استفاده میکند، روی موج انقلاب سوار میشود و انقلاب را تصرف میکند. >>>
بعد از انقلاب اسلامی مسلمانان روستا ، بنای ناسازگاری گذاشته و اذیت و آزار شروع شد. باری که به شالیکوبی می رفت، عودت داده می شد. رانندهء مینی بوسی که وظیفه اش حمل مسافر از روستا به شهر و بالعکس بود، به تحریک همین افراد از سوار کردن بهاییان امتناع می کرد، حتی به کودکانی که به دبستان می رفتند، هم رحم نمی کردند و مورد آزار قرار می دادند. این مسائل و مشکلات ادامه داشت تا اينکه اهالی مسلمان ایول با کمک روستاییان دیگر نواحی به خانه های بهاییان هجوم آوردند و وقایعی پیش آمد که حتی دل سنگ هم به حالِ آن می گرید.>>>
شاه بهتر بود یا امام؟سه دهه پس از مرگ آخرین شاه ایران، پرسش ها درباره دوران و کارنامه او هنوز موضوع گفت و گو ها و اختلافات صاحب نظران است. شاه بهتر بود یا امام؟ این پرسش چیزی نمانده که 31 ساله بشود. نیمه ای از بهترین سال های زندگی نسل های ما را خورده است. همهء کسانی که در جا به جائی شاه و امام نقش ایفا کرده یا بی تفاوت و معترض بر کرانه به تماشا ایستاده بودند، همواره آماج این پرسش شده اند، نه لزوماً از سوی نسل های جوان که بر خود نام نسل سوخته نهاده اند، که از سوی رسانه های خارجی.>>>
یکی از موضوعاتی که در رسانه های اپوزیسیون ایرانی جایش بسیار خالی ست ایجاد تشکل ملی است بمنظور معرفی یک نیروی جانشین. از چهار سال پیش که "طرح 12 ماده ای نجات ایران" را مطرح کردم، و پیشنهادی که آقای زعیم در سال 88 برای تشکیل دولت موقت ارائه دادند، در این هفته بود که مقالهء جمعه گردی های آقای نوری علا با عنوان "اپوزیسیون در زیر یک سقف؟" را در سایت گویا نیوز دیدم که ضمن تشکر از وی مطالبی را در خصوص پاره ای از نکات آن عرضه می دارم. >>>
نکته قابل تامل واکنش منفی برخی از طرفداران جنبش سبز به این رویداد بود. این افراد اعتقاد دارند که این شبکه متعلق به اصلاح طلبان بوده و با استناد به اساسنامهء ده مادهای شبکه، آن را تلاشی برای بازگشت به اصول انقلاب اسلامی و اجرای نگاه جدیدی به اسلام به نام اسلام رحمانی میدانند. سوال اینجاست که آیا راهاندازی این شبکه برای آینده جنبش سبز فرصت است یا تهدید؟ >>>
تلویزیون اینترنتی اصلاح طلب ها موسوم به «رسا» افتتاح شد. با حداقل انتظاراتی که داشتم ساعاتی را به تماشای برنامههای آن نشستم. شاید، با چند استثنا، آنچه دیدم روی هم رفته چیزی نبود به جز شکل شنیداری و دیداری سایت های جرس و کلمه: تلاش برای بزک کردن عجوزه حکومت دینی، خمینی اینجا، خمینی آنجا، خمینی همه جا و خلاصه همان زبان ملال آور دهه نخست جمهوری اسلامی. >>>
دربارهء با درود به شما آقای نوری علا، سؤالی داشتم در مورد همایش سکولار دموکرات های آمریکای شمالی؛ و آن این است که در بند اول منشور تصویب شده چنین آمده: «ما باورمند به گذار خشونت پرهیز از نظام خودکامهء دینی حاکم به جمهوری مبتنی بر حقوق بشر در ایران میباشیم و در این راستا از همهء اشکال مبارزاتی مردم که با مبانی مدنی و حقوق بشری هماهنگ باشد، پشتیبانی میکنیم». من باور دارم که گاهی و در زمان مشخصی مبارزهء خشونت آمیز بر علیه حکومت های فاشیستی و خونریز مذهبی مانند جمهوری اسلامی لازم و ملزوم است. من خودم را به عنوان یک سکولار دمکرات می دانم. سوال من این است که اکنون با چنین منشوری من دیگر نمی توانم در کنار این عزیزان باشم؟ جای امثال من کجاست؟ من همانطور که موافق جنگ آمریکا بر علیه میلسویچ بودم موافق جنگ آمریکا بر علیه طالبان و صدام هم بودم و هستم. آیا من و ماها جایی در کنار این عزیزان سکولار که خواهان مبارزهٔ بدون خشونت هستند داریم یا خیر؟ با آرزوی پیروزی و سربلندی ایرانزمین؛ رضا حسن زاده **** جناب حسن زاده؛ من جزو سکولار دموکرات هائی که در نيويورک جلسه داشتند نيستم و در حال حاضر مسئوول شورای موقت هماهنگی سکولارهای سبز بشمار می روم و گزارشات مربوط به فعاليت های آنان را تنها به لحاظ تعهد نشريه ام به سکولاريسم منتشر می کنم و اگر دقت کنيد از همان لحظات تشکيل آن جلسه کوشش شد تا بين آن تشکيلات نوبنياد و شبکهء سکولارهای سبز که از ماه ژانويه بوجود آمده خط کشی شود. مثلاً، در ابتدای جلسه، آقای محمد امينی توضيح دادند که «فرق "ما" با سکولارهای سبزآن است که آنها فقط از سکولارهای جنبش سبز حمايت می کنند ولی ما از همهء جنبش سبز (که بعداً معلوم شد منظور از «همه» رهبری آقايان موسوی و کروبی است) حمايت می کنيم». همچنين آقای فريد اشکان به خبرنگار نشريه شهروند تورنتو گفته اند که «ما بیانیه ها و اسناد دوستان مان در "سکولارهای سبز" را مطالعه کرده ایم و در مورد این افراد که خیلی هایشان آشنا هستند، نظر بسیار مساعدی داریم و با آنها نقطه نظرهای مشترک داریم ولی یک تفاوت اساسی که بین ما وجود دارد این است که این جریان باز از همان بالا شروع شد، مثل خود آقای نوری علا که شخصیت شناخته شده ای هستند در جامعه ی سیاسی، فرهنگی، ادبی ما. من شک ندارم که در آینده این نیروها نزدیک ترین نیروها به ما هستند، اما ما اصولاً با مرجعیت و شخصیت پروری مخالف هستیم. با این پدرسالاری که در جامعه ما هست ما باید از خودمان شروع کنیم». تو گوئی که شخصيت شناخته شده بودن يک عيب بزرگ است و يا برخی از دوستانی که در آن همايش شرکت داشتند شخصيت شناخته شده محسوب نمی شوند. در عين حال، همانگونه که در جمعه گردی هفته اخيرم نوشته ام من به اين شعار «مبارزهء بدون خشونت» اعتقادی ندارم و دلايلم را در آن مقاله نوشته ام. بهر حال من اين نامه را برای گروه آن دوستان نيز ارسال می دارم تا اگر خواستند پاسخ مقتضی به شما بدهند. با تجديد عهد و دوستی. اسماعيل نوری علا
بقيه در ستون مقابل
|
سال سوم ـ شمارهء 889 ـ جمعه 22 مرداد 1389 ـ 13 اگوست 2010
می گويند شما خارج گود نشسته ايد و دستور «لنگش کن!» می دهيد. ما می گوئيم که شما اگر در اين کار اولويت و حق سبق داريد کی جلوتان را گرفته است؟ مگر نه اينکه اگر نيمی تان در داخل کشور به فلج دچار آمده ايد نيم ديگر و پر غوغاترتان که در خارج تشريف دارد ـ اتفاقاً نشسته در کنار ما و در خارج از گود ـ مشغول تماشای «گود» است و دائماً دستورات روزانه و هفتگی و ماهانه صادر می کند؟ ما هنوز يک سالن برای گرد هم آمدن در اختيار نداريم اما شما هم اکنون سايت هاتان را براه انداخته، برنامه های رسانه های بين المللی را تصرف کرده، و به مبارکی ِ ماه رمضان تلويزيون تان را هم در همين «خارج گود» براه انداخته ايد...>>>
سه استراتژی برای برقراری دمکراسی پایدار رهبران جنبش بارها به طور ضمنی بر لزوم تغییر قانون اساسی در زمانی که مردم قدرت داشته باشند تاکید کرده اند. همچنین بر تنوع و تکثر و هدف نهایی که برقراری دمکراسی است بارها در بیانیه های آقای موسوی تاکید شده است. می توان از آن ها و احزاب اصلاح طلب خواست اعلامیه جهانی حقوق بشر و ملحقات آن را بپذیرند و از بابت حقوق شهروندی به مردم اطمینان دهند. واقعیت این است که دیگر نباید گول گزاره های مشروط را خورد و هر گزاره را چون قانون اساسی فعلی مشروط کرد به اسلام. چرا که یک اسلام وجود ندارد و در نهایت همه چیز می افتد در دست اسلام مقتدر و جبار حاکم!>>>
در پاسخ به مقاله «اپوزيسيون زير يک سقف؟» معنای حقیقی اصلاحات در یک استبداد خشن دینی یعنی گشودن یک روزنه برای تنفس، امکان انتخاب میان دو رئیس دولت با اندیشه ها ی کاملاً متفاوت (هر چند در زیر یوغ ولی فقیه) دارای ارزشی گرانبهاست و این یکی از نکاتی ست که بسیاری افراد اپوزیسیون خارج کشور قادر به درک آن نیستند و عذرشان هم پذیرفته است. آری صندوق رای دوستان عزیز! آن هم یک صندوق رأی در حکومت اسلامی و زیر تیغ استصوابی شورای نگهبان و سرازیر شدن خیل عظیم بیش از چهل میلیون مردم به پای صندوق های رای و نوشتن نام میر حسین موسوی، مهدی کروبی و حتی محسن رضائی در جهت ایجاد یک روزنه و عقب راندن کاندیدای ولایت، پایه و ستون جنبش سبز است.>>>
فقيه خوشکله، گلادياتورها، از آلبوم آخ يک کار ويدئوئی از محسن نامجو>>> کدام یک به سود روحانیت بود: مشروطه یا مشروعه؟!بحث مشروطه همواره در مرداد ماه داغ میشود و در رویارویی با واقعیت، در سرمای بهمن انقلاب اسلامی یخ میزند. نمیتوان هم مدافع انقلاب اسلامی بود و هم دم از مشروطه و دستاوردهای آن زد. نمیتوان پدیدهای را ستود، و یا یک رویداد تاریخی را تأیید کرد لیکن همزمان مدافع آنچه بود که آن پدیده را دچار گسست و ادامه آن رویداد را مسدود کرده است. نمیتوان شعار تجدد و آزادی انقلاب مشروطه را با هزار ترفند به انقلابی چسباند که گذشت زمان ثابت کرد ارتجاعی، واپسگرا و بر ضد تجدد و آزادی بود. مهار کردن و مشروط کردن قدرت هم یک راه بیشتر ندارد: دمکراسی بدون هرگونه پیشوند و پسوند! >>>
در سه دههء اخیر و پس از به قدرت رسیدن رژیم اسلامی، به دلیل تلاش فراوانی که هیأت حاکمه برای جعل و تحریف برخی از حقایق تاریخی صورت داده، مطالعهء دقیق و دوبارهء وقایع تاریخی به امری الزامی مبدل گردیده است. یکی از شخصیت های تاریخ معاصر که رژیم اسلامی در طول سه دهه اخیر سعی در تطهیر چهره آن داشته است همین شیخ فضل الله نوری است. شخصیتی که امروز نامش به عنوان شهید بر خیابان ها و بزرگراه های تهران و برخی از شهرهای ایران گذارده شده و در کتاب های تاریخ مدارس ایران از او به نیکی یاد گردیده است. تصویری که در این کتاب ها از شیخ فضل الله می بینیم، چهره یک روحانی واقعی است که برای دفاع از اسلام و شریعت از جان خود گذشته است. روحانی راستینی که تنها دغدغه اش مقاومت در برابر انحرافات انقلاب مشروطه و مبارزه با عده ای روشنفکر کافر بوده است. اما حقیقت چیست؟>>>
آخرین شاه از نگاه اولین رئیس جمهور ایران شما وقتی می روی دنبال زورگویی، یعنی که ناتوانی. کشور را نمی توانی اداره بکنی. علم اش را نداری، امکاناتش را نداری، نمی تونی تحمل کنی که جامعه خودش خودش را اداره بکند. تشریف می آوری با عده ای چماق به دست و اسلحه به دست، قرق می کنی که این حکم زور را جاری کنی. در تاریخ به شما نمی گویند آدم قوی ای بود، خوب زد و بست و کشت و اینها. می گویند آدم ضعیفی بود. آنهایی که می دانند البته. می گویند آدم ضعیف و ناتوانی بود به جای هر چیزی زور بکار می برد. بنابراین شخصیت او {شاه} ضعیف است.>>>
سالگرد نخستین نمونهء «وحشت بزرگ »با درود و مهر به شما سکولاريسم نوی ارجمند، ترور (آدمکشی و تبهکاری) حادث شده در 28 امرداد سال 1357 سینما رکس آبادان، پیشزمینهء تمامی ترورهای مکتبی در زمان معاصر و در مقیاس بزرگ است. مبداء وحشت، ترس و تباهی، يعنی همان ترور، هرچه بیشتر نادیده گرفته شود، به فرقهء خون و جنون بیشتر فرصت می دهد تا پردهء دیگری از 11 سپتامبر نیویورک را به صحنه آورند. پردهء نخست نمایش "وحشت بزرگ" در 28 امرداد 1357 با آدمسوزی سینما رکس به صحنه آمد و، چون نادیده گرفته شد، در سال 1387 بازیگران همان مکتب، در دخمهء کهریزک نقش خود را تکرار کردند. ذکر مصیبت و کردار ضحاک کیشان، برای ما ایرانیان تازگی و شگفتی ندارد. سکولاريسم نوی ارجمند؛ اما سکوت دستجمعی از انقلاب سرخوردگان و رقبای جمهوری غیرقانونی اسلامی و ضد ایرانی، در آستانهء سالگرد 28 امرداد 1357 آیا برای شما شگفت آور نیست؟ آیا از منادیان تازه وارد حقوق بشر (منظور از سال 67 به بعد)؛ حتی يکبار دیده و شنیده اید که نخستین جنایت "انقلاب" شان را محکوم کنند؟ چرا سازمان های شبه ملیون و ملی نمای برونمرز، هرسال به صحرای کربلای شصت سال پیش می زنند؛ ولی 28 امرداد همین سی سال پیش را فراموش می کنند؟ چرا افشاگران قتل های زنجیره ای، هرگز، در مورد علت اصلی قتل دکتر عاملی تهرانی، دادرس پروندهء آتشسوزی 28 امرداد، سند ارائه نکرده اند؟ چرا مبلغین سکولاريسم حتی يکبار 28 امرداد 1357 را بعنوان نخستین نمونهء کردار واپسگرا و ناشی از خرافات محکوم نکرده اند؟ چرا چهره ها و سخنوران ریز و درشت آزادیخواه نيز 28 امرداد را روز ملی همدردی با قربانیان ترور اعلام نمی کنند؟ اگر قتل عام بنام "انقلاب" شان باشد خوب است؟ از حضرات اشرفی بپرسید که آیا آدمکشی و اعدام جمعی از سال 57 خوب بود ولی از سال 67 بد شد؟ از خواهران و برادران اصلاح طلب بپرسید که آیا سانسور و شکستن قلم از سال 57 خوب بود ولی از 18 تیر 87 و توقیف "روزنامه سلام" بد شد؟ از سبزواران بپرسید، آیا انتخابات نمایشی جمهوریت از سال 57 تقلبی نبود و از سال 87 بد شد؟ از خود بپرسید چرا خشونت و ترس (بمبگذاری و ترور) حزب الله در شهرهای جهان به ما مربوط نمی شود، ولی آنگاه که چماق همین واپسگرایان فرق ما و چاقوشان قلب هم میهنانمان را شکافت، تنها آنگاه، چون خون ما رنگین تر است، جهانیان موظف به دلسوزی برای ما باید باشند؟ سکولاريسم نوی ارجمند، شما در آستانهء 28 امرداد 1357 برای همدردی با بازماندگان ترور - در هر کجای جهان که باشد، و به ياد همهء ایرانیان و شهروندان جهان که قربانی "وحشت بزرگ" شده اند چه خواهید کرد؟ شما می توانید سالگرد آدمسوزی 400 ایرانی در سینما رکس، اين ارمغان "انقلاب" شان، را تبدیل به روز جهانی همبستگی با بازماندگان و روز همدردی با خانواده جانباختگان گردانید؛ روز جهانی همصدایی ایرانیان با شهروندان همهء کشورهایی که رو در روی واپسگرایی، خرابکاری و خرافات ایستاده اند؛ روز همدلی و همدردی با انسانیت؛ روز ابراز انزجار از اعمال ترس و وحشت. امسال، در سالگرد 28 امرداد 1357، شهروندان جهان آزاد - ایرانی و خارجی – می توانند در کنار سکولاريسم نو، و همصدا، نقش خود را ایفا کنند.
می گويند ما مستقيم با آقا امام زمان ارتباط مىگيريم! اصولگرايان به اين نتيجه رسيدند كه غير از آقاى احمدىنژاد از كس ديگرى نمىشد حمايت كرد و با يك فاصلهاى جبهه پيروان خط امام و رهبرى هم بعد از مذاكراتى كه با خود آقاى احمدىنژاد داشتند، به تبعيت از بدنه اين جريان به همين نتيجه رسيدند... و تحت تاثير شرايط و مصلحتهايى كه مطرح بود، خوشبختانه تحت عنوان «اقتضاى شرايط» همه به يك كانديداى واحد رسيدند. و اين در شرايطى بود كه اصلاح طلبان هنوز كانديداهاى متعدد داشتند. اگر بخواهيم كمى اين مسئله را بيشتر بررسى كنيم، من مىخواهم از دل اين قضايا يك نگرانى ايدئولوژيك را هم مطرح كنم. آن نگرانى اين است كه احساس مىكنم در بين اين جريان اصولگرايى يك جريان اصول گرايى منهاى روحانيت شكل مىگيرد، جريانى كه خود را اصولگرا مىداند، به ولايت آقا امام زمان (عج) اعتقاد دارد لكن به نظر مىآيد كه به نقش روحانيت در تاريخ تشيع و در جريان انقلاب خيلى اعتنايى ندارد.>>>
دیدگاه شریعتی درباره ولایت فقیه و انتظار سايت برنا نيوز ـ باشگاه جوانی برنا آنچه می آید، بخشی از سخنرانی دکتر علی شریعتی در تاریخ هشتم آبان سال 1350 است که در حسینيهء ارشاد ایراد و در کتاب «انتظار؛ مذهب اعتراض» که در پیرامون موضوع مهدودیت و تاثیرات معنوی و اجتماعی آن است منتشر شده است. در این بخش، شریعتی موضوعی را که سال ها بعد در انقلاب اسلامی ایرانی تحت عنوان «ولایت فقیه» مطرح شد با همان شیوه و ساز و کاری که در قانون اساسی آمده، یعنی تشکیل «مجلس خبرگان رهبری»، و با همان ظرافت های سیاسی – اجتماعی آن مطرح کرده است.>>>
چندی است که اکثریت اصلاح طلبان دینی و به خصوص آقای کروبی از این موضوع صحبت می کنند که"جمهوریت نظام" از دست رفته و مردم فاقد قدرت شده اند ،به نظر من این سخن هم از جمله همان مشکلات نظری و تفکری این قبیل اصلاح طلبان است ،نظام جمهوری اسلامی تنها اسم جمهوری را یدک می کشد اما از روز اول جمهوری نبوده ،جمهوری با هر تعریفی تا کنون هرگز با ولایت یک ایدئولوژی سازگار نبوده،رژیمی که تمام قدرت واقعی آن در دست یک فرد غیر منتخب غیر پاسخگو قرار دارد چگونه می تواند نماینده جمهور مردم باشد. آقای خمینی بارها تصریح کرد اگر همه مردم نظری غیر از من داشته باشند اصلا مهم نیست زیرا من نظر خود را ترجیح می دهم،به نظر من جمهوری اسلامی هرگز دارای مختصات یک جمهوری نیم بند هم نبوده و پایه اش از روز نخست تاسیس بر سرکوب دگراندیشان ،روشنفکران،کارگران و معلمان و دانشجویان بنا شده، آقای کروبی متاسفانه تجاهل می کنند وگرنه ایشان بهتر از هر کسی میداند وقتی داغ و درفش و سرنیزه و طناب دار و زندان و شکنجه در یک رژیم برقرار باشد آن نظام هرگز معنای جمهوری ندارد کدام انتخابات در جمهوری اسلامی آزاد،منصفانه وبین احزاب مختلف الفکر بوده؟ کدام یک از اوامر آقای خمینی مبتنی بر معیارهای حقوق انسان بوده؟ چه هنگام در تاریخ جمهوری اسلامی احزاب مخالف و حتی منتقد دارای آزادی بیان بوده اند؟ کدام نشریه در تاریخ ننگین این رژیم توانسته کارنامه سیاسی آقای خمینی را نقد کند؟ چه کسی بیاد دارد آقای خمینی و آقای خامنه ای حتی یک مورد درباره عفو فلان زندانی یا فلان گروه سیاسی اقدام کرده باشند؟ تا آنجا تاریخ سی و یک ساله این رژیم نشان میدهد رهبران جمهوری اسلامی تا توانسته اند مردم و مخالین را تهدید کرده اند. ممکن است همه ما با مصباح یزدی مخالف باشیم اما او روزی جمله ای را گفت که خیلی ها بر او تاختند؛ مصباح گفت "امام خمینی هرگز به جمهوریت اعتقادی نداشت و اگر بحث جمهوری مطرح می کرد برای این بود که شاه برود" (نقل به مضمون). به نظرم اگر محمد تقی مصباح یزدی یک حرف حقیقی در عمرش گفته باشد همین جمله است. اگر آقای خمینی واقعا به اراده ملت باور داشت هرگز نهادهای انتصابی،کشتارهای دسته جمعی و قوه قضاییه ای فاسد بنا نمی کرد، آقای خمینی تا آنجایی دم از ملت (البته از دید ایشان امت حزب الله) می زد که مردم حامی تفکرش باشند او از اول طرفدار حاکم نمودن اراده خودش تحت عنوان اسلام داشت.
برنامهء تلويزيونی «درپيشگاه فرهنگ» دورهء جديد ـ برنامهء شمارهء چهار بخش اول ـ چرا جدائي مذهب از حکومت و نه ديگر جدائي ها؟ پشت پردهء همايش خارج کشوري ها در ايرانهمراه با فايل کوچک صدا برای دانلود
با زندگی صاحبان سومين ذخاير نفت و دومين ذخاير گاز دنيا آشنا شويد
ريچارد فرای در مراسم تحويل خانهء اهدائی احمدی نژاد شماره 887 ـ دوشنبه 18 مرداد 1389 ـ 9 اگوست 2010
«ایران، ایران»: نقش تازه ی احمدی نژاد و رحیم مشایی
ده درسی که حکومت در جريان جنبش سبز آموخت
لازم نيست مواضع شان را تغيير دهند
اطلاعیه افتتاح شبکه تلوزیونی رسا و انتشار منشور ده ماده ای رسانه
گزارش برگزاری اولین همایش سکولار دمکرات های آمریکای شمالی فرح طاهری ـ از نشريهء شهروند تورنتو
حميد رضا رحيمی
برنامهء تلويزيونی «درپيشگاه فرهنگ» دورهء جديد ـ برنامهء شمارهء دو بازگشت زنان ممکن نيستبخش دوم ـ فريبی به نام حکومت اسلام رحمانی همراه با فايل کوچک صدا برای دانلود
نقد من بر «قانون اساسی نوین ایران»
شماره 886 ـ جمعه 15 مرداد 1389 ـ 6 اگوست 2010
جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
اين روزها بازار ماندلا و گاندی شدن داغ است
به یاد يعقوب مهرنهاد، اولین وبلاگ نویسی که اعدام شد
هواپیما را آمادهء سفر به ونزوئلا کنید... جمعی از دیپلماتهای بريده از حکومت، در وبلاگ «سفارت سبز»
دربارهء «احتمال حملهء نظامی»
افزوده ای از بی.بی.سی به اين خبر
يادداشتی در مورد کانال ماهواره ای «ايران ندا»
گزارش همایش مقدماتی سکورلار دموکرات های آمریکای شمالی هیات اجرایی تشکیلات سراسری سکولار دموکرات های آمریکای شمالی همراه با توضيحی از جانب شبکهء سکولارهای سبز
فراخوان برای دخالت گری مشترک کلیه نیروهای چپ در آمریکای شمالی
در بیان حقایق سال 67 محذوریت دارم
|
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== برای آزادی، دموکراسی، جمهوری و لائيسيته =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
چهارشنبه 20 مرداد 1389
بقيه از ستون مقابل
مقالهء آقای خرم، از اعضای نهضت آزادی، بار دیگر نشان داد که، متاسفانه، این طیف سیاسی در خواب بسر میبرد. اصولا تمام هدف اعضای نهضت آزادی این است که بر این عقیده پافشاری کنند که با تغییر ندادن قانون اساسی و رژیم سیاسی می توان جامعه ای دمکراتیک و مردمی دارای حقوق داشت،به نظر من امثال آقای خرم یا مهندی عزت سحابی ظاهراً قصدشان این است که جریان تاریخ را متوقف کنند،متاسفانه آقای خرم و همفکرانشان در نهضت آزادی هرگز به روح و محور این قانون اشاره نمی کنند و با عبارات چند پهلویی مانند "امر به معروف"،"اصل آزادی تجمعات" و مانند آن سعی می کنند به مردم اینگونه القا کنند که اگر همین قانون اجرا شود عمده مشکلات کشور حل می شود. آقای خرم به دنباله عبارات اصول ظاهری "حقوق ملت" در قانون اساسی بی توجه است که در آن تمام آزادی ها و حقوق ملت به "امور اسلامی" محدود شده و مفسر این امور اسلامی هم ولی فقیه و شورانی نگهبان منصوب اوست. این نوع محافظه کاری های ایستا گونهء اعضای نهضت آزادی (به ویژه مهندس سحابی) نه تنها منجر به تامین حقوق مردم و گسترش آزادی نخواهد شد بلکه رژیم مستبد جمهوری اسلامی را روز به روز گستاخ تر می کند. اینکه دائم گفته شود بخاطر بهانه ندادن به رژیم نباید کاری را کرد یک استدلال مسخره است. پس مردم تا ابد الاباد باید در خانه هایشان بمانند تا بهانه ای به رژیم ندهند. من خنده دارتر از این استدلال تا حالا ندیده ام. به نظر من کثیری از نسل جوان جامعه ایران و حتی افراد میانسال جامعه ما که من با آنها در ارتباط نزدیک هستم از وضع موجود ناراضی و خسته هستند و خواهان یک زندگی توام با رفاه و آزادی در خارج از چهار چوب حکومت فعلی هستند. اینکه هر چند وقت یکبار بر این طبل کوبیده شود که تکان نخوریم تا اتفاقی نیفتد تنها به ادامه فاجعه حکومت مستبد مذهبی منجر خواهد شد.
جرس: به گزارش روابط عمومي دفتر سيد محمد خاتمی، وی در دیدار با دانشجویان عضو انجمن فرهنگ و سیاست شیراز گفت: «معتقدم که اصلاحات از دو سو و توسط دو قطب کاملاً متضاد مورد تهاجم و فشاراست. یکی از سوی کسانی که می گویند اصلاحات توهمی بیش نیست و چنین القاء میکنند که اگر مراد این باشد که در جامعه مردمسالاری حاکم شود، نظام و جریانی که در پرتو انقلاب به وجود آمده است با مردم سالاری سازگار نیست! این جریان، با نفی انقلاب اسلامی و قانون اساسی، اصولاً اصلاحات را امری ناممکن و واهی میداند و میگویند مردم باید دست از اسلام و جمهوری اسلامی بردارند و راه خود را خارج از آن جستجو کنند... در این دیدگاه یا دین به کلی رد میشود یا دست بالا آن را امری فردی میدانند که نباید در عرصهء اجتماعی و سیاسی دخالتی داشته باشند و طبعاً اصلاحاتی را که پایبند دین و وفادار به اصل نظام باشد از اساس امر غلطی میدانند و آن را مورد حمله و فشار قرار میدهند... آنچه خصوصاً در این مرحلهء اخیر پدید آمده و رفتارها و سیاست های نادرست موجود این تفکر را تقویت می کند که نظام جمهوری اسلامی نظامی است که با حقوق مردم و معیارهای یک جامعه آزاد و آباد پیشرفته ناسازگار است و اصلاحاتی که می گوید این نظام و انقلاب را قبول داریم ولو اینکه خواستار اصلاح انحرافات باشد معنی ندارد...
حکومت امام زمان تقديم می کند
|
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |