|
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | سال سوم ـ شماره 830 ـ جمعه 6 فروردين 1389 ـ 26 مارس 2010 | کوتاه و گويا | عکس و مکث آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
بمناسبت حلول سال نو از جانب سربازان گمنام امام زمان سنگ مزار ندا گلوله باران شد
حزب توده و فداییان اکثریت، که بخاطر همراهی شان با جمهوری اسلامی در زمان سرکوب دگراندیشان مورد انتقاد بودند، سالیانی ست که در جمع دیگر اعضای جمهوریخواه جایی دارند و به گفتگو مشغولند. به نظر می رسد که جبهه ملی هم عاقبت از غم 28 مرداد بدر آمده و بر تفرق و تشتت دیرپای خود در حال غلبه است. مشروطه خواهان دوستانی در میان جمهوریخواهان چپ و لیبرال دارند. خانبابا تهرانی ـ فعال چپ با بیش از نیم قرن سابقه - سخنران تولد داریوش همایون است و فرخ نگهدار سخنران بزرگداشت بازرگان. سروش بجای صراط مستقیم از «صراط های مستقیم » صحبت می کند. رهبران جنبش سبز در ایران ـ موسوی و کروبی- «کثرت» عقاید را در جنبش سبز به رسمیت شناخته و از آن دفاع می کنند و به خواست حکومت برای تعیین مرز «خودی» و «غیرخودی» وقعی نمی گذارند. مسعود رجوی به خبرگان رهبری نامه می نویسد و تقاضا مطرح می کند. شاهزاده رضا و ملکهء سابق، فرح پهلوی، شجاعت و جسارت رهبران جنبش سبز موسوی و کروبی را می ستایند. اینها نمونه هایی هستند گواه شکسته شدن دیوار باور به داشتن «حقیقت مطلق» در شخصیت ها و احزاب سیاسی ایران. >>>
آقای سروش میگوید: «اگر در یک نظام رای گیری تندرست، دموکرات های مومن رأی برتر را بیاورند و بر اریکهء قدرت بنشینند، در این صورت غیردینداران نباید خائف باشند که دینداران دموکرات حق آنها را خواهند خورد، یا قوانینی به تصویب خواهند رساند که آنها را به منزلهء یک اقلیت درجهء دوم در جامعه درخواهند آورد.» چرا نباید بترسیم؟ صادقانه بگویم که سکولارها، چه تهآتیست، چه خداباور، چه دیندار (مسلمان شیعه و سنی، مسیحی، یهودی، بهایی و زرتشتی)، همه میترسند. زیرا شما به صراحت گفتهاید که ما نباید اسلام را با مسیحیت قیاس کنیم یعنی «سکولاریسم» شما با سکولاریسم جهان مسیحی (که ما میشناسیم و قبول داریم) متفاوت است. >>>
دولت ایران که به هیچ وجه از حضور علاوی در راس قدرت اجرایی عراق راضی نخواهد بود، تمام تلاشش را خواهد کرد تا با ناآرام کردن عراق یا خریدن احزاب کوچکتر، آینده سیاسی دو بازوی اصلیاش را نجات بدهد. البته میبایست توجه کنید که حتی مالکی هم وقتی در قدرت بود درخواست های نامعقول رهبر ایران را مثل خروج نیروهای خارجی یا اتهام دخالت امریکا در امور عراق را تکرار نمیکرد. اما اگر علاوی بر سر کار بیاید، تلاش مضاعفی خواهد کرد که قدرت گروه های حمایت شونده از سوی ایران، همچون صدریست ها و الدعوه و مجلس اعلای اسلامی، را کنترل کند. هرچه باشد، دعای فرماندهان سپاه پاسداران برای موفقیت شیعیان تحت کنترل ایران هنوز متحقق نشده است. >>>
حزب اردوغان با اقداماتی حساب شده و خزنده علیه دستاوردهای سکولاریسم در ترکیه به فعالیتی تبآلود مشغول است. ایدئولوژیهای توتالیتر اساساً با آزادیخواهی و دمکراسی ناهمخوان هستند. چه کسی میتواند انکار کند که کمونیستها در همهی کشورها مادامی که در اپوزیسیون بودهاند، از آزادی و دمکراسی دفاع کردهاند؟ ولی آیا در تاریخ حتا یک نمونه حکومت آزادیخواه و دمکرات وجود داشته که کمونیستها در رأس آن باشند؟ بنابراین، همانگونه که کمونیست و فاشیست دمکرات وجود ندارد، اسلامیست دمکرات نیز وجود ندارد. اسلام گرایی بنابر سرشت خود از بنیاد ضد آزادی و دمکراسی است... >>>
ایران سرزمین مشترک فرهنگ های قومی و ملی همهء ساکنین آن می باشد و ساکنین اش با گوناگونی های زبانی و حتی نژادی متفاوت قرنها در کنار یکدیگر زندگی کرده اند. کمتر کسی را می توان در ایران یافت که نداند ایرانی یعنی مجموعهء ساکنینی مانند کرد، بلوچ، ترک، ترکمن، بختیاری و لر، مازندرانی و گیلانی، خراسانی و فارسی زبانان، ارامنه و اسوری و عرب زبانان و گوناگونیهای بیشمار دیگر. اما میتوان در برخی از رسانه های خارج از کشور به نشانه هایی از عدم اگاهی و یا انکار این حقیقت اشاره نمود. تاسف اور است که سوداگرانی چند امروز قادرند با اندک سرمایه ای به تاسیس رسانه ای دست یازند و خود را کاوشگر حقایق معرفی نمایند، و از چنین بستری که میتواند سرمنشا فرهنگ سازی گردد جهل خود را هماره گسترده مینمایند. شرایط گسست ها و پریشانی بود تاریخی ما نیز امدادیست مضاعف به برامد چنین نخبگان مکتب جهل. در برنامه هایشان از یگانگی فرهنگی سخن میگویند و این یگانگی را در تقابل با دشمنانی در جغرافیای فرهنگی میجویند. عرب ستیزی یکی از مبانی عقیدتی انان بشمار میرود. هنگامی که از هویت ایرانی سخن می رانند دو درک اشتباه را با هم می آمیزند. نخست این هویت را در برابر دشمن فرهنگی و سیاسی به نام عرب بنا مینهند که گومان ناراستیها و نا اگاهیهای بسیاریست، و دیگر با بیان تصویری تک فرهنگی از ایران. خود را ملی میخوانند و مخالفین اندیشه های سترون خود را ضد ارزشهای ملی مینامند. با همین قامت کوتاه اندیشه خود اما دارند بی فرهنگی را میان باورمندانشان گسترده می سازند. پیام نوروزی می دهند به همه فارسی زبانان، اما مقصودشان گویش گران این زبان نمیباشد بلکه خطاب به ایرانیان است. اما نمی توانند این تفاوتها را درک نمایند. آنان همان گونه می اندیشد که یک مسلمان شیعه تمام خواه باور خود را به تمامیت این سرزمین تعمیم میدهد. آیا براستی نمی دانند که اسوری و ارمنی ایرانی فارسی زبان نیستند اما ایرانی هستند؟ ایا نمی دانند که زبان مادری کرد و بلوچ و اذری فارسی نیست و لالایی کودکان این سرزمین با زبانهای گوناگون آواز میشوند؟ از حق شهروندی همه شهروندان ایرانی سخن میگویند اما این حق را با عرب ستیزی بیان میدارند، ایا نمی دانند خوزستان ما سرزمین میلیونها ایرانی عرب زبان میباشد؟ حتی تاریخدانان همین رسانه ها هنگامی که از گسترده نوروز سخن میگویند به انکار کرد در ترکیه و عراق و سوریه میپردازند و با سربلندی نابخردانه ای میگویند این جشن ملی در عراق و سوریه و ترکیه هم برگزار میگردد، ، در این بیان نیمه حقیقت را مینگرند و همراه خودکامگان فرهنگی همین کشورها هویت کرد را در این امر انکار میکنند، ایا نمی دانند که نوروز در عراق تنها از آن ساکنین کرد آن میباشد؟ هموطنان عزیز: سال ها ما زبان ها و فرهنگ های گوناگون ایرانی را انکار نمودیم با چنین انکاری گنجینه عظیمی را از فرهنگ بشری کتمان نمودیم. اما امروز خوداگاهی ساکنین ایران زمین فراتر از خودکامگی فرهنگ تمرکز و یا جهل و نادانی این و ان شخص و گروه حضور دارد. فارسی زبان مشترکیست که همه این گوناگونیها را به یکدیگر پیوند میدهد اما قرار نیست که زبان و هویت گوناگون فرهنگی کرد و بلوچ و اذزی و ترکمن را انکار نماید. گویندگان و صاحبان رسانه های تصویری خارج از کشور بهتر است پیش از داعیه نجات سرزمینی به نام ایران انرا در یک بازخوانی تاریخی و فرهنگی تحصیل نموده و انگاه خود را منجی ان بنامند. امیدوارم مدیران این رسانه ها با احساس مسئولیت بیشتری به پیشه و اندیشه خود بیاندیشند. با سربلندی و پایداری همه شهروندان ايران.
برای شرکت درمبارزه سیاسی و اجتماعی درایران، همیشه این پرسش مطرح است که چکار کنیم تا تاثیر گذار باشیم؟ بنابراین پرسش مشخص،درباره شرایط ایران مطرح میباشد و را هکارهائی که جستجو می کنیم، با توجه به خصلت و توانمندی نیروهای مبارز و ترقیخواه، بمنظور مقابله با نیروی واپسگرا و فاشیستی مطرح میباشد. مردم سراسر ایران وهمه آزاد یخواهان و آزاد اندیشان ایران با یک دشمن جنایتکار، واپسگرا، با ایدئولوژی مذهبی – فاشیستی سر و کار دارند. و لذا راهکارهائی که برای مبارزه و مقابله اتخاذ می کنیم، باید بطور هد فمند برنامه ریزی شوند. در چنین کار زاری، تنها خشم و نفرت خود را بطور پراکنده ابراز بداریم، کار موثری انجام نخواهیم داد. بلکه باید بیدرنگ در میان دردمندان، همبستگی ایجاد کنیم و تمام امکانات و توانمندی های خود را همآهنگ سازیم، با تدارکات همه جانبه و با پشتیبانی نیروی درون جامعه، وبا سازماندهی نیروهای ترقیخواه درسطح بین المللی، به آنچنان نیروی توانمندی تبد یل شویم که دشمن را وادار به تسلیم کنیم و بنیادش را براندازیم. بنابراین، مبارزه علیه دشمن و دستیابی به خواست های حق طلبانه، تک بعدی نیستند و منفعلانه حاصل نمی شوند. همگی آگاهی دارند که رژیم اسلامیستی - فاشیستی حاکم در ایران، پس از کسب قدرت ،هزاران نفر از مردم ایران و هزاران نفر از زندانیان سیاسی را قتل عام کرده است و هنوز به جنایات خود ادامه میدهد. به ابتکار عده ای از فرزندان و اعضای خانواده قربا نیان رژیم، کارزار سیاسی – حقوقی و افشاگری هدفمندی برای رسیدگی به جنایات رژیم و محاکمه جنایتکاران ، شکل گرفته است که ضرورت دارد: از پشتیبانی همه جانبه همه دردمندان، آزاد اندیشان، و ایراندوستان برخوردار شود. برای این منظور تارنگار (وب سایت) ویژه ای فعالیت خود را آغاز کرده است و حساب بانکی ویژه ای برای تامین مخارج این کار زار و استخدام حقوقدانان با تجربه ایرانی و بین المللی افتتاح شده است. مدتی است که برخی از کارشناسان حقوقی و سیاسی در این ارتباط مشغول فعالیت شده اند. بنابراین، برای اینکه جنایتکاران رژیم فاشیستی حاکم درایران، از طریق قانونی و بوسیله مقامات دادگاه جنائی بین المللی، تحت پیگرد قرار بگیرند و محاکمه شوند، ضرورت دارد که همهء دردمندان، آزاد اندیشان و ایراندوستان در این مسیر همکاری کنند تا مشترکا بتوانیم نقش موثری علیه جنایتکاران رژیم ایفا کنیم. خودم بعنوان یکی از افراد دردمند جا معه ایران، که رژیم اسلامی – فاشیستی حاکم، تعداد زیادی از خویشاوندان و دوستان سیاسی ام را بقتل رسانده است، و بعنوان یکی از مبارزین سیاسی سکولار، از این کارزار حقوقی – سیاسی ، پشتیبانی می کنم و همکاری خودم را در این مسیر آغاز کرده ام. باین وسیله از همه شما عزیزان آزاد اندیش و ایراندوست تقاضا می کنم: 1- باندازه توانائی خود ، برای تحقق برنامه عمل "ایران تریبونال" از این کارزار حمایت مالی بعمل آورید. 2- با نشانی کارزار تماس برقرار کنید و به اشکال مختلف امکانات خود را در این مسیر بکار اندازید، 3- از هنرمندان و شخصیت های اجتماعی دعوت میشود که بمنظور جمع آوری کمک مالی و مطرح کردن فعالیتهای کارزار و محا کمه جنایتکاران رژیم اسلامی – فاشیستی ، با شورای هماهنگی ایران تریبونال و با سایر کوشندگان آن ، همکاری بعمل آورند. اطمینان داشته باشید که با همبستگی يکدیگر و با خود یاری قادر خواهیم شد که جنایتکاران را به میز محاکمه بکشانیم و رژیم فاشیستی را وادار به تسلیم کنیم.
امشب، هیجدهم مارچ سال 2010 میلادی و 3 روز مانده به آغاز سال 1389 شمسی ست. در این سوی، جهانی است که، برای من دست کم، به سیاره ای دیگر می ماند. ساعاتی ست که از کار روزانه فارغ شده ام. دو پیام پیاپی از دوستی، مرا به سمت تلفن می برد؛ دوست مشترکی که به تازگی و به اتفاق، در خانه ی ما دیداری با منصور خاکسار داشتیم. زنگ می زنم. پس از مکالمه ای کوتاه، خبر مرگِ مصنوعی منصور را به من می دهد. به او متذکر می شوم که شوخی تلخی ست. خبر را تکرار و تکرار می کند. می گویم همین دیشب ایمیلی برایش فرستاده ام، پاسخی نیامده، اما هنوز دیر نشده! >>> منصور خاکسار، محمد مختاری، ناصر رحمانی نژاد
آن شمع خموش...
آیا منصور خاکسار که میگفت: «من هرگز به سکوت نیندیشیده ام»، با مرگ خویش شعری تازه سرود؟ آیا مرگش سراسر فریاد بود؟ آیا پیام خودکشی آن پیر در انتخاب تاریخ آن (آستانه نوروز و بهار)، نهفته است؟ در نگاهی سطحی و خودفریبانه، او «خودخواسته» جان داد. اما در عالم واقع چنین نیست. >>>
بقيه در ستون مقابل
|
آيا شما اين صفحه را به صورت کامل دريافت می کنيد؟ لطفاً به ما خبر دهيد نامه ای از تهران: با درود هاي نوروزي؛ به اطلاع مي رساند كه دو روزي مي شود كه صفحهء اول سايت "سكولاريسم نو" ناقص دريافت مي شود. بدينگونه كه فقط يك چهارم سمت راست صفحه فعال است و سه چهارم صفحه خالي ست. ازدوستان اهل فن سبب را جويا شدم. مي گويند "ايراد از فرستنده است!" من كه نميدانم. با آرزوي بهترين ها در سال نو. بهمن اختراع همزيستیاگر بپذيريم که هر «جامعه» از افراد، گروه ها و نهادهای گوناگون و رنگارنگ ساخته شده است، و جامعه ای سالم، متمدن، پيشرفته، و دارای آينده محسوب می شود که اين رنگارنگی را پذيرفته و در حفظ آن بکوشد، و برای حفظ اين رنگارنگی از فرهنگ قهر و نفی و حذف بپرهيزد، و بنای کار خود را بر همزيستی و پذيرش ديگری و ديگران بگذارد، آنگاه در واقع پذيرفته ايم که کليد رسيدن به چنين جامعه ای در دست توانائی و جهد ما در راستای «فهم حضور ديگری» و کوشش برای رسيدن به «فهمی متقابل» از يکديگر قرار دارد؛ و برای رسيدن به چنين «مفاهمه» ای چاره ای جز «مکالمه» يا گفتگوی مسالمت آميز با يکديگر نيست. >>>
ببينيم که حمايت اعليحضرت از جنبش سبز با چه برداشت و تفسيری از ناحيهء موسوی و ايادی او روبرو شده است... سايت موسوی اين تفسير را ارائه داده است: «حوادث پس از انتخابات در راستای اصلاح طلبی بود اما امثال رضا پهلوی و فرح پهلوی به خاطر هراس از منزوی شدن اقدام به حمايت از جنبش کرده اند». ملاحظه می فرمائيد؟ نتيجهء کارهای ناپخته، غير لازم، و تحت تأثير افراد ناباب بودن چه دست آوردهائی بجا می گذارد که با هيچ آب و داغی پاک شدنی نيست؟ (فايل پی.دی.اف)
بزرگ سالی که
گذشت
|
آيا یوسف شريفی بجرم اين اعتراض اعدام می شود؟
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم
دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
بقيه از ستون مقابل
اين نامه را يکی از خوانندگان سايت ما نوشته است: «مجلهء سکولاریسم نو، با سلام. در این روزهای آغازین سال ۸۹ به یاد کسی افتادهام که مقالاتش در سایت شما چاپ می شد، آقای اکبر کرمی (پزشکی ساکن قم). او مردی بود بی شک اهل اندیشه. در همین سایت شما خواندم که پس از انتخابات در قم دستگیر شده و پس از آن در هیچ کجا نشانی از ایشان نیافتم. مباد که فراموش شده باشد. ارادتمند:ا.س». در پاسخ اين دوست از شما دعوت می کنيم تا اين گزارش کوتاه را از پارس ديلی نيوز بخوانيد: بعض گلویش را گرفته است. به سختی حرف میزند. میگوید: «در این چهارماهه، من واقعاً از زندگی کردن ساقط شده ام. در نظر بگیرید که من در این چهار ماه مادرم را از دست دادهام و با یک بچهی کوچک بلاتکلیفم». شیرین فیروزی از چهار ماهی میگوید که دربدر بدنبال روشن شدن وضع همسرش، يعنی دکتر اکبر کرمی پزشک و فعال مدنی در شهر قم، بوده است. شیرین فیروزی میگوید: «اصلا حکم رسمیای نه به من و نه به خودشان اعلام نشده که جرمشان چیست. تقریباً 35 روزی در انفرادی اطلاعات نگاهداری میشدند. بعد از آن حدود 20 روز در انفرادی زندانی به نام "زندان لنگرود" در قم به سر میبردند. بعد هم به بند عمومی منتقل شدند. چون قم زندان سیاسی ندارد، در کنار یک سری افرادی که جرمهای خیلی سنگین دارند؛ با سابقه های 15 سال حبس، سابقه ی قتل و کلاً زندانیان سابقه دار زندانی شدهاند. در حال حاضر هم همانجا هستند و شرایط زندانشان اصلا شرایط خوبی نیست.» او فقط امیدواراست که تکلیف شوهرش زودتر روشن شود. «با کولهباری از مشکلات ماندهام که چهکار کنم. به هر ارگانی هم که مراجعه میکنم، دست به سر میکنند. دادگاه انقلاب میگوید که به دادستان مربوط میشود، دادستان میگوید به اطلاعات مربوط میشود و… به هرجا مراجعه میکنم، چنین جوابی میشنوم. فقط تنها چیزی که میتوانم بگویم، این است که امیدوارم تکلیف همه زودتر روشن شود و طوری بشود که من هم به زندگی عادی برگردم.» اگرچه او و خیلیهای دیگر در ایران آرزوی بازگشت زندگی عادیشان را دارند، اما روند رویدادها در آخرین روزهای سال جاری با عادی شدن فاصله بسیار دارد. (سه مطلب دربارهء دستگيری دکتر اکبر کرمی >>>)
ما امضاکنندگانِ نامهیسرگشادهی زير، ضمن تاييدِ حقِّ فيلمسازی برای هرکس که درحال و آينده براين امکان دستيابد، و تاييد حقِ آزادیِ بيان و خلاقیّتِ شغلی برای همه، و حقِّ اعتراض به نقضِ حقوقِ اجتماعی و صنفی و شهروندی درحال و آينده برای همگان، خواهانِ آزادی نامشروطِ محمدنوریزاد و جعفرپناهی و همهی کسانیکه بهدلايل بالا بازداشت شدهاند هستيم. آيا شبِ سال نو وقت تجديدنظر درنحوهی رفتار با مَردُم، و دگرگونکردنِ حال به بهترين احوال نيست؟ آيا جز زور و فشار و بند راهی برای ادارهی جامعه نيست؛ و نمیتوان با اصلاحِ امور در راستای خواستههای طبيعی و قانونی و صنفی مَردُم، جای تشديد فضای مرگ و دلهره و دلسردی و نوميدی، جامعهای شاد و خلاق و اميدوار و سرزنده داشت؟ سالِ نومبارک. بابک احمدی. مازيار اسلامی. محمدرضا اصلانی. کمال اطهاری. حميد امجد. رخشان بنیاعتماد. بهرام بيضايی. کيومرث پوراحمد. ساسان پيروز. ناصر تقوايی. پيام جهانمانی. محمد چرمشير. مانی حقيقی. اشکان خطيبی. خشايار ديهيمی. محمد رحمانيان. ليلی رشيدی. محمد رضايیراد. علی رفيعی. هما روستا. مونا زندی. حميد سمندريان. خسرو سينايی. کامران شيردل. محمد عاقبتی. ترانه عليدوستی. بهزاد فراهانی. سپيده فارسی. مراد فرهادپور. اصغر فرهادی. عليرضا کاوه. حسين کيانی. آيدا کیخواهی. مسعود کيميايی. شهلا لاهيجی. فاطمه معتمدآريا. حسن معجونی. خسرو معصومی. فرهاد مهرانفر. مجتبی ميرتهماسب. تهمينه ميلانی. عليرضا نادری. مهتاب نصيرپور. افشين هاشمی. محمدامير ياراحمدی. محمد يعقوبی.
|
© 2009 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |