|
دوشنبه 2 فروردين 1389 ـ 22 مارس 2010 |
نفت صد دلاری هم مشکل ایران را حل نمی کند
فرخ زندی*
پرسش: مهمترین شاخصه های بحران اقتصادی ایران در حال حاضر کدامها هستند؟
پاسخ: از سیاستهای مالی و پولی دولت شروع کنیم؛ کسری بودجهء دولت رو به افزایش است و درآمدهای نفتی اش کم میشود. در نتیجه دارد به چاپ اسکناس متوسل میشود. قدرت را از بانک مرکزی گرفته است و به بانک مرکزی حکم میکند که چگونه سیاست اش را انجام بدهد. اقدامات بانک مرکزی در سه سال گذشته، میتوان گفت معجونی است برای خراب کردن اقتصاد ایران. این سیاست های مالی دولت و خارج از تحریمهای اقتصادی است.
مشکل دیگری که دولت ایران در حال حاضر با آن روبرو است، پایین آمدن قیمت نفت و کاهش تولیدات نفتی به خاطر پیر شدن حوزه های نفتی است که نیاز به بازسازی و همچنین تکنولوژی نو دارند. دولت ایران باید در سال نزدیک به 9 میلیارد دلار سرمایه گذاری کند که بتواند چاه های نفتی را به شکل سابق نگه دارد، چون بعضی از این حوزه های نفتی به 1920 برمیگردد. اما این کار را نمیکند و مجموعهء سرمایه گذاری دولت در حوزه های نفتی و گاز مجموعاً بیش از سه میلیارد دلار در سال نیست که یک سوم هزینه مورد نیاز است. در نتیجه تولیدات نفت روز به روز در حال کاهش است. در شش ماهه اول سال گذشته تولید نفت به نزدیک سه و نیم میلیون بشکه در روز سقوط کرد و صادرات که باقیمانده تولیدات و مصرف داخلی است، بیش از حدود دو میلیون بشکه در روز نبود.
با سقوط قیمت نفت و کاهش صادرات، درآمد نفتی دولت شدیداً پایین آمده است و این کاهش درآمد نفت در حال حاضر فقط مصرف تثبیت قیمت ارز ایران میشود. در این مورد هم نمیتواند موفق شود، چون قیمت ریال در چند ماه گذشته سقوط کرده است.
در نتیجه دولت دارد از صندوق ذخیرهء پولی ای که چند سال پیش بانک مرکزی برای روز مبادا ایجاد کرده بود، برداشت میکند. برآورد میشود که سه سال پیش نزدیک به 80 بیلیون دلار در این صندوق ذخیره شده باشد. اما رقمهای فعلی نشان میدهد که امروز بیش از 10 تا 15 میلیارد دلار در این صندوق موجود نیست. یعنی دولت به طور مرتب از این صندوق برداشت میکند که بتواند هزینهء سوبسید و تثبیت ریال بکند و همچنین بتواند واردات اش را ادامه بدهد.
از سوی دیگر، با بحران اقتصادی که روبرو میشویم، می بینیم که کارخانه ها هر روز دارند تعطیل میشوند و آن هایی هم که دارند کار میکنند، از پس پرداخت دستمزد کارگران بر نمی آیند. چون این کارخانه ها برای تامین هزینه هایشان به بودجه های دولتی وابسته هستند و بودجه های دولتی هم رو به خشکی میرود.
پرسش: تصویری که شما دارید از اقتصاد ایران ارائه می کنید نشان دهندهء آن است که هر حکومتی، نه تنها حکومت کنونی ایران، به این ترتیب با سقوط آزاد روبرو است و در واقع دارد دست به خودکشی میزند. آیا میشود تصور کرد دولت به بخش مهمی مانند اقتصاد تا این حد بی توجهی کند و این وضعیت را برای خودش به وجود بیاورد؟
پاسخ: همان طور که میگویید شرایط فعلی را به دست هرکس بسپارید، وحشت زده میشود. اما هر مشکل اقتصادی راه حلهایی هم دارد.
البته شما ممکن است راه حلی را مطرح کنید که یک مشکل را حل کنید، اما مشکل دیگری به وجود بیاید. این یک پدیدهء اقتصادی است. مثلاً، میخواهید تورم را کم کنید، بیکاری افزایش پیدا میکند. میخواهید سوبسیدها را بردارید، تورم بالا میرود. ولی نمیتوان گفت که دولت بیگناه است و نمیداند چه کار باید بکند. خود این دولت، به وجود آوردندهء تمام این مشکلات است.
عدم سرمایه گذاری در داخل مملکت، وارد کردن کالا از بیرون به جای تشویق کردن تولیدات داخلی، و واردات کالاها از طریق سپاه و بنیادهای مختلفی که با دولت احمدی نژاد ارتباط نزدیک دارند، نمونه هایی از اقدامات دولت هستند که در به وجود آوردن این شرایط نقش داشته اند.
دولت ایران قدمی پیش گذاشته است که فقط و فقط میتواند با بالا رفتن قیمت نفت به سقف بشکه ای 150 دلار تداوم پیدا کند. حتی رسیدن قیمت نفت به 100 دلار هم مشکل ایران را حل نخواهد کرد. گویی که کسری بودجه بعد از رسیدن قیمت نفت به پایین تر از 80 دلار به وجود خواهد آمد. الان هم که قیمت نفت حدود ۸۰ دلار است، ولی نفت ایران سنگین است و در نتیجه قیمت آن 78 دلار پایین تر از قیمت بازار است.
به این ترتیب، مشکل اقتصادی ایران، فقط مشکل بودجه اش نیست. بلکه مشکلات اساسی ای برای خود ایجاد کرده است. زمانی که شما زیادی خرج میکنید و زیادی بریز و بپاش دارید، درست کردن آن هزینهء زیادی به بار می آورد.
در شرایط فعلی سیاسی ایران، اینگونه راه حلها نمی توانند خیلی راه حلهای مورد پسندی باشند، چون از یک طرف مردم را تحت فشار قرار میدهید، از سوی دیگر مردم تحت فشار سیاسی هستند و ممکن است این دو دست به دست هم بدهند و دولت را بیشتر تحت فشار قرار بدهد.
پرسش: مساله دیگری که چند هفته ای است طرح میشود، مساله آزاد کردن نرخ ارز در ایران است و حتی صحبت از برداشتن سه صفر از جلوی واحد پولی ایران است. آیا ممکن است این طرحها عملی شوند؟ در این صورت چه تأثیری میتواند در شرایط کنونی اقتصادی ایران داشته باشد؟
پاسخ: واقعیت این است که تومان باید به نرخ واقعی اش نزدیک شود تا کلی از مشکلات داخلی مملکت و مشکلات صادرات و واردات حل شود. قیمت واقعی تومان ایران، بر اساس شاخص های اقتصادی موجود، نزدیک به دوهزار تومان در برابر یک دلار آمریکا است. یعنی قیمت امروز آن 100 درصد پایین تر از آنچه باید باشد، است.
هزینهء پایین نگاه داشتن قیمت تومان در این حد بسیار بالا است و هیچ کشوری در دنیا قدرت آن را ندارد که بتواند ارز را در چنین سطحی تثبیت کند؛ در حالی که تمام فاکتورهای اقتصادی علیه اش عمل میکنند.
در ارتباط با برداشتن سه صفر از واحد پولی ایران، من تصور نمیکنم این کار عملی شود. تصور من این است که یک صفر از بین برود. یعنی ریال از بین برود و تومان جانشین آن بشود.
حتی اگر قرار باشد سه صفر هم از بین برود، چنانکه خیلی از کشورهای دیگر دنیا این کار را کرده اند، از بین بردن صفرها مشکلی را حل نمی کند. بلکه فقط روکشی روی مساله می کشید و مثلاً قیمت کالایی به جای یک میلیون تومان، می شود 1000 تومان جدید و این وجهه بهتری دارد و آنقدر گران به نظر نمی رسد.
اما اگر زیربنا درست نشود، یعنی سیاست پولی مملکت پشتیبان برداشتن صفرها نباشد، دوباره شش ماه، یک سال و یا دوسال دیگر برمیگردیم به همان مشکلی که امروز داریم. ما باید سیاست مالی و سیاست پولی مان را درست کنیم و اساساً سیاست اقتصادی جدیدی را بنویسیم.
فرمول اقتصادی امروز ایران در هر کشور دیگری اجرا شود، به همین بدبختی ای که ما رسیده ایم، میرسد. این کتاب آشپزی ساخت ایران است که در هر دیگی بیاندازید، سرخواهد رفت.
متاسفانه مسائل سیاسی و مسائل اقتصادی را نمی توان از هم جدا کرد و مادامی که رژیم فقط به بقای خود می اندیشد، هیچکار اساسی ای پیش نمی رود.
* دکتر زندی استاد اقتصاد دانشگاه يورک کانادا است
برگرفته از رادیو زمانه
http://zamaaneh.com/special/2010/03/post_1114.html
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|