بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

چهارشنبه 4 فروردين 1389 ـ  24 مارس 2010

 

نگاهی به مصاحبه خانم امیری با دکتر سروش

ب. بی‌نیاز (داریوش)

... و دانستند که الهامی‌ست از لوکی (1)

 

مصاحبه‌ی خانم امیری با دکتر سروش (2) در حقیقت می‌بایست ترس سکولارها را از «اندیشمندان سبز» برطرف کند. متأسفانه آقای سروش نه تنها این ترس را رفع نکرد بلکه به آن دامن زد. مستقیم سر اصل مطلب برویم!

 

خانم نوشابه امیری سوآل می‌کند: «شما گفته‌اید به لحاظ سیاسی سکولار هستید. ... پس این دعوا بین روشنفکران ما بر سر چیست؟»

آقای دکتر سروش: «حقیقتاً دعوایی نیست، بعضی‌ها شاید می‌خواهند دعوا درست بکنند.»

باید اعتراف کنم که من متعلق به آن دسته «بعضی‌ها» هستم که «می‌خواهند دعوا درست بکنند.» ولی علت این «دعوا»جویی من سخنان دکتر سروش است که چیزهایی به خورد خواننده می‌دهد که گوئی ما برای اولین بار در تاریخ با ترمیم دینی مواجه هستیم. ظاهراً آقای دکتر فراموش کرده است که بیش از دویست سال از سکولاریسم، روشنگری و خداباوری (و نه دین‌باوری) در غرب می‌گذرد و تاریخ ایران فقط یک تکرار غم‌انگیز تاریخ گذشته‌ی بشری است. آقای سروش ادامه می‌دهد: «اما مسئله ای که به ویژه در خارج از کشور پدید آمده، این است که بسیاری از کسانی که ادعای سکولار بودن می‌کنند، برحسب اعتقادات هم سکولارند؛ یعنی اعتقادی به  معنویت و دیانت ندارند.»

خوب به عبارت آخر توجه کنید! «یعنی اعتقادی به معنویت و دیانت ندارند.»

مقدمتاً باید این جمله سراپا اشتباه را تصحیح کرد. اولاً همه‌ی انسانها به «معنویت» اعتقاد دارند، زیرا معنویت، شامل کلیه‌ی اخلاقیات و ارزش‌ها است. منظور از همه یعنی مارکسیستها، آته‌ایست‌ها، خداباوران و دین‌باوران است. به سخن دیگر، معنویت تنها مختص دین‌باوران نیست! وقتی آقای سروش «معنویت» را تنها ملک ویژه دین‌باوران تعریف می‌کند، آگاهانه بزرگترین دورغ را گفته است. مگر علم اخلاق، نحله‌های فلسفهء ‌سیاسی، عدالت و دیگر ارزش‌های اجتماعی و انسانی فقط توسط دین‌داران به رشته تحریر در آمده است؟ در فرهنگ سیاسی و فلسفی به همین‌ها، معنویت می‌گویند. حتا اگر آقای سروش جمله‌اش را این گونه می‌نوشت که «سکولارها اعتقادی به دیانت ندارند.» باز هم این جمله خطا محض می‌بود. زیرا سکولارها می‌توانند به دیانت اعتقاد داشته‌ باشند ولی نه به شکل نهادی آن، یعنی برای آنها دین متعلق به حوزه‌ی خصوصی است. به سخن دیگر، یک فرد می‌تواند در عین حالی که دیندار باشد سکولار هم باشد، بدون این که دین را در اشکال نهادی‌اش قبول داشته باشد.

حال ممکن است این پرسش پیش آید که چرا فردی مانند دکتر سروش که با «بزرگان سکولاریسم‌شناس جهان» معاشرت داشته دست به چنین فرمولبندی می‌زند؟ می‌داند و چنین می‌گوید یا نمی‌داند؟

به روشنی باید بگویم که آقای سروش حکم جعلی فوق را خیلی آگاهانه صادر کرده است، او می‌داند که این حکم یا اصلِ من‌درآوردی‌اش (سکولارها اعتقادی به معنویت و دیانت ندارند) دروغ است، ولی بنا به مصلحت سیاسی آن را اعلام می‌کند. در پس این جعل چه نهفته است؟ هدف آقای سروش این است که دین (شریعت) به مثابه‌ی یک نهاد سیاسی-اجتماعی به بقای خود ادامه دهد. عجیب نیست که او «معنویت» و «خداباوری» را با دیانت یعنی اسلام شیعه یکی قلمداد می‌کند. زیرا می‌داند که اگر کسی پی ببرد که این دو ربطی به هم ندارند، آنگاه زیربنای دین در ذهن دچار آسیب می‌شود و شک آغاز می‌گردد. تمام تلاش روحانیون یهودی، مسیحی و اسلامی این است که این خرافه را اشاعه دهند که «خدای تو در دین تو مستتر است.»

دین، یک آئین تک‌خدایی نیست، بلکه یک نهاد عظیم سیاسی - اجتماعی صاحب قدرت است که هزاران نهاد کوچک و بزرگ را به عنوان زیر مجموعه در برمی‌گیرد. دین، یعنی قدرت؛ قدرتی که توسط نهادهای ویژه ‌اش متحقق می‌شود و هزاران نفر (روحانی و وابستگان آنها) از این زیرساخت وسیع اجتماعی تغذیه می‌کنند. خدای دین، یک خدای تعریف‌شده، ابزار شده، قانون ‌گذار، قانون ‌برانداز و دخالت‌گر در امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.

نقد آقای سروش در این بحران دینی عظیم یک نقد ترمیمی فرتوت و بی‌جان است. به همین دلیل مرتباً مجبور است خود را یا توضیح دهد یا تکمیل کند. او می‌گوید: « اما آنچه بر روی آن می توانیم توافق کنیم عبارتست از سکولاریسم سیاسی، یا به تعبیر ویژهء بنده "حکومت فرادینی"، با همان توضیحی که آوردم. یعنی یک حکومت اخلاقی» و ادامه می‌دهد « لذا باید به آنها (مردم) توضیح داد که برقراری سکولاریسم سیاسی و دموکراسی دینی به دین و اعتقاد هیچ کسی لطمه ای نخواهد زد و از ایمان کسی نخواهد کاست. »

باز هم آقای سروش به جای اولش برمی‌گردد: «حکومت اخلاقی»، «دموکراسی دینی» و «دینداران دموکرات».

خانم امیری به پرسش‌های خود به شکل زیر ادامه می‌دهد:

پرسش: این "آمدن دینداران دموکرات" در حکومت، کجا و چگونه خود را نشان خواهد داد؟ نمودش در کجاست؟

پاسخ: آمدن دینداران دموکرات بر اثر رای گیری است؛ شما اگر دموکراسی برقرار کنید و در این نظام، دینداران اکثریت مطلق را داشته باشند...

پرسش: مثل یک حزب دموکرات مسیحی یا...

پاسخ: بله، ولی البته شما اسلام را با مسیحیت قیاس نکنید...

 

آقای سروش می‌گوید که ما نباید اسلام را با مسیحیت مقایسه کنیم. کاملاً درست می‌فرمایند. ما اسلام را نباید با یهودیت و با مسیحیت مقایسه کنیم، زیرا فرآیند تبدیل شدن آئین تک ‌خدایی یهودی به دین یهودی (نهادینه شدن آن) تقریباً 10 قرن طول کشید. با روی کار آمدن پادشاهی حشمونائیم (140 تا 37 قبل از میلاد) و به ویژه الکساندر یانانی، که خود را مانند خامنه‌ای به مقام رهبری مذهبی ارتقاء داد، اولین دولت دینی یهودی شکل گرفت. آئین تک‌ خدایی مسیحیت نیز تقریباً چهار قرن طول کشید تا به دین مسیحیت تبدیل شود (در سال 380 میلادی به دین رسمی امپراطوری روم تبدیل شد). در صورتی که اسلام از آن بدو تولدش به عنوان دین (شریعت) زاده شد. یعنی با قوانین ویژه و خاص خود به جهان ارزانی شد.

حجةالاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه علل ناسازگاری اسلام با سکولاریسم را در موارد زیر جمع‌بندی کرده است (1). به اعتقاد او علت تحقق سکولاریسم در جهان مسیحی ریشه در عوامل زیر دارد:

1-   جداانگاری دین از نهاد سیاست در مسیحیت و اناجیل اربعه و رهبران کلیسا

2-   فقدان قوانین حکومتی و اجتماعی در متون مقدس مسیحیت

3-   جزمیت گرایی افراطی کلسیای قرون وسطی و تعارض و چالش میان علم و دین با گسترش علوم طبیعی

4-   جریان نهضت رفرمیسم در راستای کاهش نفوذ مذهب و دین در شئون زندگی اجتماعی

5-   فقر و ناتوانی کلیسا در پاسخ به شبهات کلامی و فلسفی و نارسائی تعالیم انجیل و مسیحیت

بنابراین، وقتی آقای سروش می‌گویند که «اسلام را با مسیحیت قیاس نکیند»، کاملاً حق با ایشان است. زیرا اسلام دارای «قوانین حکومتی و اجتماعی» است که می‌توان نوع «نرم»‌تر آن را نیز در بازار سیاست عرضه کرد، ولی مهم این است که دین به مثابه‌ی یک نهاد سیاسی و اجتماعی به بقای خود ادامه دهد. در همین رابطه آقای سروش می‌گوید: «اگر در یک نظام رای گیری تندرست، دموکرات های مومن رأی برتر را بیاورند و بر اریکهء قدرت بنشینند، در این صورت غیردینداران نباید خائف باشند که دینداران دموکرات حق آنها را خواهند خورد، یا قوانینی به تصویب خواهند رساند که آنها را به منزلهء یک اقلیت درجهء دوم در جامعه درخواهند آورد.» چرا نباید بترسیم؟ صادقانه بگویم که سکولارها، چه ته‌آتیست، چه خداباور، چه دیندار (مسلمان شیعه و سنی، مسیحی، یهودی، بهایی و زرتشتی)، همه می‌ترسند. زیرا شما به صراحت گفته‌اید که ما نباید اسلام را با مسیحیت قیاس کنیم یعنی «سکولاریسم» شما با سکولاریسم جهان مسیحی (که ما می‌شناسیم و قبول داریم) متفاوت است. شما باز هم در جایی دیگر از همین مصاحبه تأکید کرده‌اید: « می رسیم به فقه. در فقه اسلامی، یک رشته قوانین هست که تا وقتی با حقوق بشر  منافات صریح  پیدا نکرده ما مسلمانان ملزمیم  به آنها عمل کنیم. فقه همواره حافظ هویت مسلمانان بوده است.» «منافات صریح؟» یعنی می‌تواند «منافات» داشته باشد ولی اگر روشن و صریح نباشد، می‌توان آن را اجرا کرد! ببینید آقای سروش! صداقت حجه الاسلام خسروپناه نسبت به شما خیلی بیشتر است. نقد شما به دین را در اصطلاح فلسفی نقد ترمیمی می‌گویند. وقتی سکولارها به شما انتقاد می‌کنند و می‌گویند که شما خواهان حکومت دینی هستید، آنگاه می‌گوئید این سکولارها به دنبال «دعوا» هستند! خیر، دکتر عزیز، باور کنید که ما انرژی زیادی نداریم که مرتب بخواهیم به شما نشان دهیم که فرق شما با دینداران کنونی یک فرق کمی است و نه کیفی!

 

له خداباوری علیه دین‌باوری

دین چیست؟ اساساً دین ربطی به خداباوری و ایمان ندارد. دین یک آئین خداباوری یا یکتاپرستی نیست، بلکه یک نهاد سیاسی- اجتماعی است. دین در ماهیت و جوهر خود، خداستیز است، زیرا دین به عنوان یک مؤسسه یا نهاد، قدرت خدایی را به «نمایندگان» زمینی او انتقال می‌دهد و قدرت به گونه‌ی سلسله‌مراتبی به پاپ اعظم، کاردینال‌ها، خاخام‌های بزرگ، آیت‌الله‌های بزرگ و کوچگ داده می‌شود. و درست به همین دلیل که قدرت خدا به این انسان های بی‌کفایت داده می‌شود، دین به مقام یک نهاد خداستیز تقلیل می‌یابد. امروزه این پاپ اعظم است که می‌گوید کاتولیک‌ها چه نوع درکی از خدا و زندگی داشته باشند، خاخام بزرگ است که درک خود را از خدا به یهودیان تحمیل می‌کند، خمینی و خامنه‌ای و دیگر آیت‌الله‌ها هستند که می‌گویند مردم چه درکی از خدا و زندگی داشته باشند.

دین یک نهاد به غایت مردانه و ضدزن است. چندین قرن از عمر این نهادهای دینی می‌گذرد، به جز پروتستان ها، در مابقی ادیان که نهادهای سنتی و ضد زن خود را حفظ کرده‌اند، هیچ زنی به مقام روحانیت نرسیده است. واقعاً ما چند تا آیت‌الله مونث داریم؟ کاتولیک‌ها چند تا خواهر کاردینال دارند؟ یهودیان چند تا خاخام زن دارند؟ دینی که راه رشد نیمه‌ی دیگر از جامعه را در نهادهای خود مانع شود، آیا اساساً می‌تواند از خود «دینداران دموکرات» بیرون بدهد؟ آخر این چه نوع «دموکراسی» است که فقط و فقط مردان می‌توانند از آن بهره‌مند شوند و به مقام روحانیت برسند؟ وقتی دکتر سروش می‌گوید: «در فقه اسلامی، یک رشته قوانین هست که تا وقتی با حقوق بشر  منافات صریح  پیدا نکرده ما مسلمانان ملزمیم  به آنها عمل کنیم. فقه همواره حافظ هویت مسلمانان بوده است.» حافظ هویت کدام مسلمانان؟ مردان مسلمان یا زنان مسلمان؟ آیا یک مرد مسلمان حاضر است زنش را با یک یا دو مرد دیگر تقسیم کند؟ یعنی همانگونه که زن مسلمان مجبور است شوهرش را با چند زن دیگر تقسیم کند؟ آیا «چند همسری» جزو «منافات صریح» با حقوق بشر است یا «منافاتش» ناچیز است و می‌توان چشم‌پوشی کرد؟

آقای سروش نمی‌خواهد اعتراف کند که دین یک نهاد سیاسی و اجتماعی است و تلاش می‌کند که این نهاد در جامعه‌ی مدنی آتی ایران حقوق ویژه خود را از دست ندهد. هنوز تا هنوز است کلیسا به عنوان یک نهاد سنتی، ضد زنانه و عقب‌گرا در جوامع پیشرو دارای حقوق ویژه است. و درست به دلیل همین حقوق ویژه، حقوق هزاران کودک و نوجوان، از طریق تجاوز روحانیون کلیسا به آنها، پایمال شده است. زیرا کلیسا به جای گزارش این جنایات به مراکز مدنی، تلاش کرده و می‌کند که این جنایات را «درونی» حل نماید. قایل شدن حقوق ویژه برای نهادهای دینی نقض صریح اصل «همه در مقابل قانون برابر هستند» می‌باشد. دولت قانونی هیچ قدرت دیگری را نباید در کنار خود تحمل کند، این اساس جوامع مدرن و پیشرو است، این آن سکولاریسمی است که آقای سروش از آن وحشت دارد.

با حذف حقوق ویژه ی نهادهای دینی، نه مردم بی‌خدا می‌شوند و نه معنویت در جامعه از بین می‌برد. انسان موجودی است اخلاقی و اخلاقیات را برای زندگی مشترک و همزیستی نیاز دارد و آنها را منطبق با نیازهای خود رشد و تکامل می‌دهد. برابر دانستن دین با معنویت و خداباوری یک دروغ محض است، الهامی‌ست از جانب خدای خباثت، لوکی!

 

 

1- لوکی (Lokiخدای دروغ، بدی و آشوب قبایل شمال اروپا و ژرمن‌ها بود. درباره‌ی این خدا، داستان های زیادی وجود دارد، جذابیت اسطوره‌ای آن در شخصیت متناقض، رنگ ‌عوض ‌کردن، انتقاد ناپذیری و ایجاد آشوب است.

 

2- http://www.newsecularism.com/2010/03/17.Wed/031710.Abdolkarim-Sorush-Not-to-frighten-the-faithful.htm

برای اينکه دینداران از دموکراسی و سکولاریسم نگریزند! (مصاحبه نوشابه امیری با دکتر سروش، سکولاریسم نو)

 3.

 http://monjee.com/news/?p=938

(سکولاریسم و دولت منتظر)

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com