بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

جمعه 28 اسفند 1388 ـ  19 مارس 2010

 

تاریخ جعلی ولایت فقیه به قصد کسب مشروعی

نگاهی به سریال تلویزیونی سالهای مشروطه

مهدي عبدالله زاده

mehdi.abdollahzadeh(at)gmail.com

 

"محمد رضا ورزی" چند سالی است که به خاطر هم نوایی با سیاست های مشترک دولت احمدی نژاد و صدا و سیما، به گل سر سبد تاریخی ساز های تلویزیون بدل گشته است. «عمارت فرنگی» تا پیش از این آخرین ساختهء او بود. او در این روز ها سریال «سال های مشروطه» را روی آنتن دارد.

بهاییان و ضدیت با این فرقه دینی، جعل پیشینهء ولایت فقیه، تأکید بر لزوم رهبریت مطلق شاه مدارانه، توجیه کشتار دگر اندیشان، و ارائهء تصویری کینه توزانه از استعمار انگلیس چهار مؤلفهء اصلی  مورد تأکید در این سریال به شمار می آیند. همه ی این موضوعات در پهنهء سیاسی روزمرهء کشور، از نیاز های کلیدی و  اهداف حیاتی مورد تأکید رژیم جمهموری اسلامی به شمار می آیند.

داستان از به تخت نشستن ناصرالدین شاه قاجار آغاز می شود. پس از آن ماجرای صدارت امیر کبیر و توطئهء قتل او به تصویر کشیده می شود و ظاهراً قرار است در ادامه و در گذر از پادشاهی پنجاه ساله ناصرالدین شاه به سال های مشروطه پرداخته شود.

اما تا به این جای کار، و در حالی که بیش از 13 قسمت از این سریال به نمایش گذاشته شده، "مشروطه" و ریشه یابی ضرورت ها و زمینه های آن، کمترین اهمیتی را در روند داستان نداشته است. به عوض آن، تمام اجزا و عناصر داستان در خدمت القای مفاهیمی اند که برای بقای رژیم و توجیه آن و کسب مشروعیت دوباره، نقشی اساسی ایفا می کنند.

با طرح ماجرای سید علی محمد باب در اوایل سلطنت ناصر الدین شاه، از همان ابتدا پای انگلیسی ها به داستان کشیده می شود. اما تصویری که از آنها ارائه می شود در مقایسه با واقعیت های تاریخی، بسیار مضحک و کم مایه است. در حالی که انگلیسی ها در آن زمان مشغول طراحی و اکتشاف و تحقیق برای توسعهء برنامه های استعماری شان بودند، این سریال چنان وانمود می کند که آنها هیچ هم و غمی نداشتند به جز این که باب و بابی گری را رواج دهند. به واقع، به زعم آقای ورزی، دشمنی با تشیع مهم ترین و تنها ترین هدف انگلیسی ها بر شمرده می شد که تقابل میان روحانیت و انگلیس را رقم زد. ورزی سعی می کند از درون این تقابل، ماهیت روحانیت (و در رأس آن یک مرجع تقلید) را در مقام تنها منجی شیعیان برای رهبری در نبرد با انگلیس برجسته کند. اما جالب آن است که در طی سیزده قسمت از این سریال هیچ نامی از استعمار روس برده نمی شود.

آنچه در این روند تقدس بخشی به مقام روحانیت، به جعل تاریخ منجر می شود، تاکید بر شأن ولایت فقیهی آیت الله میرزای شیرازی است. در نامه ای که سید جمال الدین اسد آبادی در این سریال خطاب به میرزای شیرازی می نویسد، او را چنین خطاب می کند: "پیشوای دین، پرتو درخشان انوار ائمهء اطهار، زبان گویای شریعت، آقای ما، مولانا! آیت الله میرزای شیرازی روحی فداه. پروردگار نیابت امام عصر (عج) را به تو اختصاص داده و از میان طایفهء شیعه تو را برگزیده و حفظ حقوق ملت را به تو واگذار کرده."

به گواه اسناد تاریخی و تاریخ مذهب تشیع، چنین تعبیری از یک مرجع تقلید در آن روزگار اصلاً وجود نداشته و انتساب چنین نامهء توام با تملق و چاپلوسی به سید جمال الدین اسد آبادی یک دروغ شرم آور است. ورزی سعی دارد تا یک پیشینهء جعلی از ولایت فقیه بسازد تا از طریق مقایسه با روزگار فعلی، ضرورت های ایجابی ولی فقیه و احساس نیاز به او را معتبر جلوه دهد و از این رهگذر، برای تئوری ولایت فقیه و خط مشی او مشروعیت کسب کند.

جالب آنکه، ورزی سعی دارد تا از تمام پتانسیل موجود در تاریخ معاصر در این راستا بهره گیرد، حتی اگر لازم باشد به این منظور، جایگاه دیکتاتوری را هم تطهیر کند. در رابطهء میان شاه و امیرکبیر، در همه حال از سوی صدر اعظم دین دار و وطن دوست بر لزوم قدرت مطلقهء دیکتاتور مهر تأیید زده می شود. از نگاه ورزی کسی مثل امیر کبیر با دیکتاتوری مشکلی ندارد، بلکه تمام مشکل او این است که دیکتاتور، دین دار  و دین محور نیست و بر اساس آموزه های دینی عمل نمی کند. برای همین است که کارگردان سعی می کند تا همهء اعمال و نظرات امیر کبیر را در همین راستا مصادرهء به مطلوب کند؛ اعمالی که مهم ترین آنها برخورد خشن و فیزیکی امیر کبیر با سید علیمحمد باب و حذف دگر اندیشان دینی به زور شمشیر است. در حالی که مطابق با واقعیات تاریخی، امیر کبیر صرفاً بر اساس صلاحدید های سیاسی و حکومتی و به قصد جلوگیری از آشوب و هرج و مرج این اقدامات را انجام می داده، طوری وانمود می شود که انگار حذف دگر اندیشان در نزد شاه و صدر اعظم ریشه ای مذهبی داشته است.  علاوه بر این، با نادیده گرفتن شرایط آن دوره و تفاوت های بنیادین در ساختار قدرت و حکومت، این سریال بنا دارد تا از طریق یک قیاس مع الفارق، قلع و قمع دگر اندیشان مذهبی در قرن 21 را اقدامی امیر کبیری جلوه دهد.

تصویری که از باب ارائه می شود فردی نیمه مجنون و ترسو و حقیر است که از سر بدبختی در زندان هذیان می گوید و بر خود مسلط نیست. اما روشن نیست که اگر او واقعاً چنین موجود مفلوکی بوده که ورزی به ما نشان می دهد، چگونه می توانسته در جذب مردم و تاثیر بر آنها این همه برای دین خطر آفرین باشد؟ و چگونه ممکن بوده که شریعت اسلام و مذهب تشیع  از سوی نیمه دیوانه ی زبون و فلک زده بتواند مورد تهدید قرار بگیرد؟

تلاش تیم آقای ورزی بی تردید حرکتی است برای فریب تودهء مردم کم سواد و نا آگاهی که تنها آبشخورشان برای دانستن تاریخ، تلویزیون حکومتی - ولایی است و بس. همین تلاش هاست که در دراز مدت می تواند چنان باور نادرستی از تاریخ را در ذهن مردمان ایران ریشه دار کند که دیگر از واقعیت تاریخ هیچ نماند. در برابر این جفای تاریخی به تاریخ باید برخاست.

 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com