|
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | سال سوم ـ شماره 829 ـ چهارشنبه 4 فروردين 1389 ـ 24 مارس 2010 | کوتاه و گويا | عکس و مکث آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
تحويل سال، پشت ديوارهای اوين
نمیدانم چرا بهار امسال فکرم به سوی نخستین بهار آزادی کمانه میکند. گیریم که زمانه زيگ زاگ های غريبی زده و به جهتی رفته که هيچ کس انتظارش را نداشت. شاید از این روست که آسمان بهار امسال ایران از تمام سی سال گذشته پرستاره تر است. شاید از این روست که سال پشت سر بزرگترین و استوارترین گام آگاهانه ای بود که ایرانیان در راه تحقق رویای آزادی در صد سال گذشته به پیش نهادند... >>>
هدف نهايي خود را در سال آينده، "جراحي دو نهاد دين و دولت" قرار خواهيم داد. ديني كه براي بقاي قدرت يك حكومت، حكم ترور و قتل و شكنجه و تجاوز مي دهد، دين نيست و اگر نمي خواهد بيش از اين آلوده شود، بهتر است به جايي برود كه سيم اتصال با خداوند نيازمند پول دولت و رانت شكر و تجارت نفت نيست؛ بلكه در قلب هاي پاك مردم، آماده وصل به خداست. آن وقت هر دولتي كه انتخاب مي شود، بايد بدون هيچ بهانه اي به رفع احتياجات مردم مشغول شود. اگر توانست بماند و اگر نتوانست با عذرخواهي برود. >>>
آقای سروش میگوید: «اگر در یک نظام رای گیری تندرست، دموکرات های مومن رأی برتر را بیاورند و بر اریکهء قدرت بنشینند، در این صورت غیردینداران نباید خائف باشند که دینداران دموکرات حق آنها را خواهند خورد، یا قوانینی به تصویب خواهند رساند که آنها را به منزلهء یک اقلیت درجهء دوم در جامعه درخواهند آورد.» چرا نباید بترسیم؟ صادقانه بگویم که سکولارها، چه تهآتیست، چه خداباور، چه دیندار (مسلمان شیعه و سنی، مسیحی، یهودی، بهایی و زرتشتی)، همه میترسند. زیرا شما به صراحت گفتهاید که ما نباید اسلام را با مسیحیت قیاس کنیم یعنی «سکولاریسم» شما با سکولاریسم جهان مسیحی (که ما میشناسیم و قبول داریم) متفاوت است. >>>
شرایط فعلی را به دست هرکس بسپارید، وحشت زده میشود. اما هر مشکل اقتصادی راه حلهایی هم دارد. البته شما ممکن است راه حلی را مطرح کنید که یک مشکل را حل کنید، اما مشکل دیگری به وجود بیاید. این یک پدیدهء اقتصادی است. مثلاً، میخواهید تورم را کم کنید، بیکاری افزایش پیدا میکند. میخواهید سوبسیدها را بردارید، تورم بالا میرود. ولی نمیتوان گفت که دولت بیگناه است و نمیداند چه کار باید بکند. خود این دولت، به وجود آوردندهء تمام این مشکلات است. عدم سرمایه گذاری در داخل مملکت، وارد کردن کالا از بیرون به جای تشویق کردن تولیدات داخلی، و واردات کالاها از طریق سپاه و بنیادهای مختلفی که با دولت احمدی نژاد ارتباط نزدیک دارند، نمونه هایی از اقدامات دولت هستند که در به وجود آوردن این شرایط نقش داشته اند. >>>
سرانجام زمستان جمهوری اسلامی شکست. تجربه چند ماه گذشته برای نسل جوان تجربهای تعیینکننده است تا طی آن با یک باور تحمیلی وداع کند و به یک باور جدید برسد: جمهوری اسلامی سرنوشت او و ایران نیست. میتوان در برابرش مقاومت و مبارزه کرد. میتوان شرایط را تغییر داد. میتوان توجه جامعه جهانی را به کیفیت دیگری در داخل ایران جلب کرد و تصویر دیگری از ایران به نمایش گذاشت که کشورهای قدرتمند جهان حاضر باشند بر سر آن قمار کنند و در ارزیابیهای خود نسبت به ایران و نقش آن در خاورمیانه بازنگری کند. >>>
متشکل شدن بخش سکولار جنبش سبز در مقابل بخش سیاه مذهبی و بشدت ارتجاعی آن، بخصوص خواست انحلال کامل جمهوری اسلامی می تواند مایه خوشحالی و گامی مثبت و رو به جلو ارزیابی شود. اما آنچه که این خوشحالی را به یاس تبدیل می کند، مدعیات تناقض آمیز و راه و رویه ایست که بیانیه برای تحقق اهداف خود پیشنهاد می کند تا جائیکه انسان را نسبت به جدیت این گروه نسبت به اهداف بیان شده اش بشدت دچار تردید و ناباوری می نماید. از جمله بیانیه اعلام می کند احتمالا بدون توسل به خشونت و زور، می توان جمهوری اسلامی، حکومتی را که برای هر کس روشن است که تنها به مدد زور و خشونت خود را حفظ کرده است، بطور کامل منحل نمود. توهمی که همه ی خوشبینی ما را به اینکه در جنبش سبز اکنون نیروئی بپا خواسته است تا بجای اصلاح، آنرا بطور کامل منحل کند، نقش بر آب می سازد. >>>
جناب آقای نوری علا؛ مقاله «سال پسا اسلاميزم؟» شما را خوندم واز ابتدا امیدوار شدم که با واقع گرایی جدیدی از شما روبرو هستم. باید بگویم که این گمان من به زودی به یاس گرایید. اول از هر چیز خاطر شما را جمع کنم که بنده هیچ علاقه ای به حکومت مذهبی ندارم و من هم مثل شما خیلی زود در اوائل انقلاب به شیادی خمینی پی برده و از او و برنامه هایش بیزار شدم. معتقدم که در ایران فقط حکومتی که بر مبنای منشور حقوق بشر و سکولار است آینده ای در ایران خواهد داشت. همچنین معتقدم که این هم به دلیل تجربه ای است که حکومت دینی متاسفانه با همه هزینه هایش برای ملت به جای گذاشت می باشد. اما آقای نوری علا شما خیلی از واقعییات به دور هستید من مدرس همان جوانانی هستم که امروز همه به حق ستایششان می کنند. آنها می دانند و درک کرده اند (بر خلاف شما ) که این راه و هدف یک پروسه است. پروسه ای که از مسیر همین خاتمی ها و موسوی ها و ده ها اصلاح طلب زندانی که هر روز خود و خانواده آنها در حال پرداختن هزینه های گزاف و به قیمت جان هستند می گذرد. آنها کاری به امام عزیز گفتن موسوی و ... دیگران ندارند و چه بسا چون خود من چندش شان می شود ولی به صداقت و شجاعت و ایستادگی آنها ایمان دارند چون علا رغم شما در لانه درندگان با دیکتاتور در نبردند. این نسل شما ها را پشت سر گذشته و شما ها شدید مثل بعضی از مذهبی هایی که هر وقت یک پدیده علمی یکی از اصول اخلاقی در اسلام را ثابت می کند به به و چه چه می کنند که هزار و سيصد سال پیش اسلام اینرا پیش بینی کرده است ولی از خود نمی پرسند که چرا اگر پیش بینی را و نقشه را داشته اند خود به دنبال کشفش نبوده اند! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. یک درد آشنا (البته به نظر خودش!)
اگر اصلاحطلبان ادعای دموکرات بودن دارند و انحصارطلب هم نیستند باید بپذیرند که اپوزیسیون سازمانهای خود مانند همین «انجمن های سکولار» را داشته باشند و آنها هم در داخل ایران گروه های خود را. اینها همه با هم در قالب یک جنبش ملی کار کنند. از طرف دیگر به مانند هشت پا برسر هر چه که کمی مطرح می شود چنباتمه نزنند و سعی نکنند که آنرا مصادره کنند و مرحم بر روی زخم اضطراب درونی و مسکنی بر سلطه جوییهای خود بگذارند. اگر اکنون چنین نمیکنند اپوزیسیون هم باید بداند که اینان فردا هم چنین نخواهند کرد و میتوانند با قدرت بیشتری بر سر مواضع خود هم بایستند. بنابراین بهتر است اپوزیسیون از امروز حساب خود را بکند. >>>
کنگرهای که از برگزاری آن جلوگيری شد جبهه مشارکت ايران اسلامی جز برای اين تاسيس نشد تا اهداف مقدس انقلاب اسلامی و راه امام عزيز را بپيمايد و از انحراف در اين مسير جلوگيری کند. هدف ما تحقق تام و تمام قانون اساسی و استيفای حقوق ملت بوده است که در شعارهای جاودان " ايران برای همه ايرانيان " و " معنويت، عدالت و آزادی " تجلی کرده است. ما امروز نيز بر اين عهد خود هستيم و نه به سودای قدرت که به اميد اصلاح در اين مسير گام نهاده ايم. فشارهای سخت و جانکاه بر حزب نه سبب شده است ما از اين اهداف دست بکشيم و به کنج عزلت بگريزيم و نه باعث شده است نسبت به عاملان اين ظلم ها کينه به دل گيريم و درصدد انتقام باشيم؛ بلکه با دورانديشی تاريخی بر اين باور بوده و هستيم که برای رسيدن به آن اهداف مقدس، اين جفاها را بايد تحمل کرد و گذشت... >>>
مردم را دعوت به مصالحه کردند. مردم را دعوت به نشان ندادن قدرت خود کردند. با تمام نیرو از سرازیر شدن سیل خروشان حرکت مردم در خیابانها جلو گرفتند و آنها را به آرامش و متمدن بودن دعوت کردند. و در آخر، در 22 بهمن، از آنها خواستند که حتی جلوۀ سبز خود را نیز فرو ریزند و تبدیل به شیری شوند بی یال و دم و اشکم. آن هم نه برای اینکه این رژیم خونخوار آرام گیرد، بلکه بخاطر آنکه مردم را از دیدن قدرت خود و یافتن اطمینان به نفس بازدارند. آنها که در طی این سی و یک سال بخشی از این حکومت جبار بوده و هنوز هم هستند بیشترین وحشت را از این دارند که روزی مجبور به پاسخگوئی خود به مردم باشند… >>>
یکشنبهء هفتهء پيش، بمناسبت ده سالگی نشريهء «اخبار روز»، از طرف همکاران و یاران این سایت جشنی غیررسمی در شهر کلن برگزار گردید که ده ها تن از همکاران و دوستان اين نشريه از کشورهای نروژ، دانمارک، فرانسه، هلند و شهرهای مختلف آلمان در آن حضور داشتند. همچنین عده ای از روزنامه نگاران، فعالین سیاسی و دانشجویی نسل جدید که به دنبال حوادث اخیر از کشور خارج شده اند، از جمله میهمانان این جشن بودند. در ابتدای مراسم، آقای «ف. تابان»، سردبیر اخبار روز، طی سخنانی از همه ی همکاران اخبار روز که در ده سال انتشار، آن را یاری داده اند تشکر کرد و یادآور شد که بسیاری از نویسندگان اخبار روز در ایران، امروز تحت فشار و در زندان های جمهوری اسلامی گرفتار هستند. تابان در سخنان خود خواهان آزادی این اعضای دربند خانواده ی اخبار روز و همچنین کلیه ی زندانیان سیاسی ایران شد. سپس آقای خسرو باقرپور، شاعر و دبیر تحریریهء اخبار روز، از غلامرضا بقایی، از نویسندگان اخبار روز که در سال ٨۵ در استرالیا بر اثر سکته ی قلبی درگذشت یاد کرد و دو سروده ی خود را در ستایش سهراب اعرابی و کیانوش آسا، از جان باختگان حوادث بعد از انتخابات، برای حاضران خواند. آن گاه عده ای از میهمانان با صحبت های کوتاه خود در مورد اخبار روز و نقش آن در فعالیت های رسانه ای، همچنین خواندن اشعار خود و نیز ترانه های مختلف، به این برنامه گرمی بخشیدند. در این مراسم هدایایی به مسئولین اخبار روز داده شد که از جمله ی آن ها تابلویی به مناسبت ده سالگی اخبار روز بود که توسط مهمانان در جشن امضا شد و به سردبیر اخبار روز اهدا شد. جشن ده سالگی اخبار روز با صرف شام، رقص و پایکوبی تا ساعتی بعد از نیمه شب به طول انجامید. سردبير و ياران نشريهء سکولاريسم نو بابت اين ده سال فعاليت مطبوعاتی مفيد و ارزشمند به دوستانشان در «اخبار روز» تبريک و خسته نباشيد گفته و از خدمات مهم آنان در ايجاد فضای آزاد انديشه و بيان در جمع ايرانيان تقدير می کنند.
(پيوند به گزارش و آلبوم عکس اين مراسم >>>)
بقيه در ستون مقابل
|
بمناسبت حلول سال نو از جانب سربازان گمنام امام زمان سنگ مزار ندا گلوله باران شد
31 سال پس از هشدار بی پروا و روشنگرانهء زنده یاد دکتر مصطفی رحیمی و 10 سال پس از افشاگری شجاعانهء چنگیز پهلوان، در همچنان بر پاشنه پیشین می چرخد و "نواندیشان دینی" با چنگ انداختن بر "سکولاریزم اسلامی"، و با بهره گیری از پول های غارت شدهء مردم ایران، و امدادهای نه چندان غیبی ِ بی بی سی و صدای امریکا، به میدان آمده اند تا بار دیگر خاک به چشم مردم بپاشند و نمایشی تازه برپا کنند! >>>
فرهنگ تکثر گريز گذشته وتکثرگرایی نوپا در جنبش سبز حزب توده و فداییان اکثریت، که بخاطر همراهی شان با جمهوری اسلامی در زمان سرکوب دگراندیشان مورد انتقاد بودند، سالیانی ست که در جمع دیگر اعضای جمهوریخواه جایی دارند و به گفتگو مشغولند. به نظر می رسد که جبهه ملی هم عاقبت از غم 28 مرداد بدر آمده و بر تفرق و تشتت دیرپای خود در حال غلبه است. مشروطه خواهان دوستانی در میان جمهوریخواهان چپ و لیبرال دارند. خانبابا تهرانی ـ فعال چپ با بیش از نیم قرن سابقه - سخنران تولد داریوش همایون است و فرخ نگهدار سخنران بزرگداشت بازرگان. سروش بجای صراط مستقیم از «صراط های مستقیم » صحبت می کند. رهبران جنبش سبز در ایران ـ موسوی و کروبی- «کثرت» عقاید را در جنبش سبز به رسمیت شناخته و از آن دفاع می کنند و به خواست حکومت برای تعیین مرز «خودی» و «غیرخودی» وقعی نمی گذارند. مسعود رجوی به خبرگان رهبری نامه می نویسد و تقاضا مطرح می کند. شاهزاده رضا و ملکهء سابق، فرح پهلوی، شجاعت و جسارت رهبران جنبش سبز موسوی و کروبی را می ستایند. اینها نمونه هایی هستند گواه شکسته شدن دیوار باور به داشتن «حقیقت مطلق» در شخصیت ها و احزاب سیاسی ایران. >>>
نگاهی به مصاحبه خانم امیری با دکتر سروش آقای سروش میگوید: «اگر در یک نظام رای گیری تندرست، دموکرات های مومن رأی برتر را بیاورند و بر اریکهء قدرت بنشینند، در این صورت غیردینداران نباید خائف باشند که دینداران دموکرات حق آنها را خواهند خورد، یا قوانینی به تصویب خواهند رساند که آنها را به منزلهء یک اقلیت درجهء دوم در جامعه درخواهند آورد.» چرا نباید بترسیم؟ صادقانه بگویم که سکولارها، چه تهآتیست، چه خداباور، چه دیندار (مسلمان شیعه و سنی، مسیحی، یهودی، بهایی و زرتشتی)، همه میترسند. زیرا شما به صراحت گفتهاید که ما نباید اسلام را با مسیحیت قیاس کنیم یعنی «سکولاریسم» شما با سکولاریسم جهان مسیحی (که ما میشناسیم و قبول داریم) متفاوت است. >>>
دولت ایران که به هیچ وجه از حضور علاوی در راس قدرت اجرایی عراق راضی نخواهد بود، تمام تلاشش را خواهد کرد تا با ناآرام کردن عراق یا خریدن احزاب کوچکتر، آینده سیاسی دو بازوی اصلیاش را نجات بدهد. البته میبایست توجه کنید که حتی مالکی هم وقتی در قدرت بود درخواست های نامعقول رهبر ایران را مثل خروج نیروهای خارجی یا اتهام دخالت امریکا در امور عراق را تکرار نمیکرد. اما اگر علاوی بر سر کار بیاید، تلاش مضاعفی خواهد کرد که قدرت گروه های حمایت شونده از سوی ایران، همچون صدریست ها و الدعوه و مجلس اعلای اسلامی، را کنترل کند. هرچه باشد، دعای فرماندهان سپاه پاسداران برای موفقیت شیعیان تحت کنترل ایران هنوز متحقق نشده است. >>>
ترکیه: آناتولی پیروز خواهد شد یا استانبول؟ حزب اردوغان با اقداماتی حساب شده و خزنده علیه دستاوردهای سکولاریسم در ترکیه به فعالیتی تبآلود مشغول است. ایدئولوژیهای توتالیتر اساساً با آزادیخواهی و دمکراسی ناهمخوان هستند. چه کسی میتواند انکار کند که کمونیستها در همهی کشورها مادامی که در اپوزیسیون بودهاند، از آزادی و دمکراسی دفاع کردهاند؟ ولی آیا در تاریخ حتا یک نمونه حکومت آزادیخواه و دمکرات وجود داشته که کمونیستها در رأس آن باشند؟ بنابراین، همانگونه که کمونیست و فاشیست دمکرات وجود ندارد، اسلامیست دمکرات نیز وجود ندارد. اسلام گرایی بنابر سرشت خود از بنیاد ضد آزادی و دمکراسی است... >>>
ایران سرزمین مشترک فرهنگ های قومی و ملی همهء ساکنین آن می باشد و ساکنین اش با گوناگونی های زبانی و حتی نژادی متفاوت قرنها در کنار یکدیگر زندگی کرده اند. کمتر کسی را می توان در ایران یافت که نداند ایرانی یعنی مجموعهء ساکنینی مانند کرد، بلوچ، ترک، ترکمن، بختیاری و لر، مازندرانی و گیلانی، خراسانی و فارسی زبانان، ارامنه و اسوری و عرب زبانان و گوناگونیهای بیشمار دیگر. اما میتوان در برخی از رسانه های خارج از کشور به نشانه هایی از عدم اگاهی و یا انکار این حقیقت اشاره نمود. تاسف اور است که سوداگرانی چند امروز قادرند با اندک سرمایه ای به تاسیس رسانه ای دست یازند و خود را کاوشگر حقایق معرفی نمایند، و از چنین بستری که میتواند سرمنشا فرهنگ سازی گردد جهل خود را هماره گسترده مینمایند. شرایط گسست ها و پریشانی بود تاریخی ما نیز امدادیست مضاعف به برامد چنین نخبگان مکتب جهل. در برنامه هایشان از یگانگی فرهنگی سخن میگویند و این یگانگی را در تقابل با دشمنانی در جغرافیای فرهنگی میجویند. عرب ستیزی یکی از مبانی عقیدتی انان بشمار میرود. هنگامی که از هویت ایرانی سخن می رانند دو درک اشتباه را با هم می آمیزند. نخست این هویت را در برابر دشمن فرهنگی و سیاسی به نام عرب بنا مینهند که گومان ناراستیها و نا اگاهیهای بسیاریست، و دیگر با بیان تصویری تک فرهنگی از ایران. خود را ملی میخوانند و مخالفین اندیشه های سترون خود را ضد ارزشهای ملی مینامند. با همین قامت کوتاه اندیشه خود اما دارند بی فرهنگی را میان باورمندانشان گسترده می سازند. پیام نوروزی می دهند به همه فارسی زبانان، اما مقصودشان گویش گران این زبان نمیباشد بلکه خطاب به ایرانیان است. اما نمی توانند این تفاوتها را درک نمایند. آنان همان گونه می اندیشد که یک مسلمان شیعه تمام خواه باور خود را به تمامیت این سرزمین تعمیم میدهد. آیا براستی نمی دانند که اسوری و ارمنی ایرانی فارسی زبان نیستند اما ایرانی هستند؟ ایا نمی دانند که زبان مادری کرد و بلوچ و اذری فارسی نیست و لالایی کودکان این سرزمین با زبانهای گوناگون آواز میشوند؟ از حق شهروندی همه شهروندان ایرانی سخن میگویند اما این حق را با عرب ستیزی بیان میدارند، ایا نمی دانند خوزستان ما سرزمین میلیونها ایرانی عرب زبان میباشد؟ حتی تاریخدانان همین رسانه ها هنگامی که از گسترده نوروز سخن میگویند به انکار کرد در ترکیه و عراق و سوریه میپردازند و با سربلندی نابخردانه ای میگویند این جشن ملی در عراق و سوریه و ترکیه هم برگزار میگردد، ، در این بیان نیمه حقیقت را مینگرند و همراه خودکامگان فرهنگی همین کشورها هویت کرد را در این امر انکار میکنند، ایا نمی دانند که نوروز در عراق تنها از آن ساکنین کرد آن میباشد؟ هموطنان عزیز: سال ها ما زبان ها و فرهنگ های گوناگون ایرانی را انکار نمودیم با چنین انکاری گنجینه عظیمی را از فرهنگ بشری کتمان نمودیم. اما امروز خوداگاهی ساکنین ایران زمین فراتر از خودکامگی فرهنگ تمرکز و یا جهل و نادانی این و ان شخص و گروه حضور دارد. فارسی زبان مشترکیست که همه این گوناگونیها را به یکدیگر پیوند میدهد اما قرار نیست که زبان و هویت گوناگون فرهنگی کرد و بلوچ و اذزی و ترکمن را انکار نماید. گویندگان و صاحبان رسانه های تصویری خارج از کشور بهتر است پیش از داعیه نجات سرزمینی به نام ایران انرا در یک بازخوانی تاریخی و فرهنگی تحصیل نموده و انگاه خود را منجی ان بنامند. امیدوارم مدیران این رسانه ها با احساس مسئولیت بیشتری به پیشه و اندیشه خود بیاندیشند. با سربلندی و پایداری همه شهروندان ايران.
در برابر حکومت اسلامی – فاشیستی گام های موثر برداریم برای شرکت درمبارزه سیاسی و اجتماعی درایران، همیشه این پرسش مطرح است که چکار کنیم تا تاثیر گذار باشیم؟ بنابراین پرسش مشخص،درباره شرایط ایران مطرح میباشد و را هکارهائی که جستجو می کنیم، با توجه به خصلت و توانمندی نیروهای مبارز و ترقیخواه، بمنظور مقابله با نیروی واپسگرا و فاشیستی مطرح میباشد. مردم سراسر ایران وهمه آزاد یخواهان و آزاد اندیشان ایران با یک دشمن جنایتکار، واپسگرا، با ایدئولوژی مذهبی – فاشیستی سر و کار دارند. و لذا راهکارهائی که برای مبارزه و مقابله اتخاذ می کنیم، باید بطور هد فمند برنامه ریزی شوند. در چنین کار زاری، تنها خشم و نفرت خود را بطور پراکنده ابراز بداریم، کار موثری انجام نخواهیم داد. بلکه باید بیدرنگ در میان دردمندان، همبستگی ایجاد کنیم و تمام امکانات و توانمندی های خود را همآهنگ سازیم، با تدارکات همه جانبه و با پشتیبانی نیروی درون جامعه، وبا سازماندهی نیروهای ترقیخواه درسطح بین المللی، به آنچنان نیروی توانمندی تبد یل شویم که دشمن را وادار به تسلیم کنیم و بنیادش را براندازیم. بنابراین، مبارزه علیه دشمن و دستیابی به خواست های حق طلبانه، تک بعدی نیستند و منفعلانه حاصل نمی شوند. همگی آگاهی دارند که رژیم اسلامیستی - فاشیستی حاکم در ایران، پس از کسب قدرت ،هزاران نفر از مردم ایران و هزاران نفر از زندانیان سیاسی را قتل عام کرده است و هنوز به جنایات خود ادامه میدهد. به ابتکار عده ای از فرزندان و اعضای خانواده قربا نیان رژیم، کارزار سیاسی – حقوقی و افشاگری هدفمندی برای رسیدگی به جنایات رژیم و محاکمه جنایتکاران ، شکل گرفته است که ضرورت دارد: از پشتیبانی همه جانبه همه دردمندان، آزاد اندیشان، و ایراندوستان برخوردار شود. برای این منظور تارنگار (وب سایت) ویژه ای فعالیت خود را آغاز کرده است و حساب بانکی ویژه ای برای تامین مخارج این کار زار و استخدام حقوقدانان با تجربه ایرانی و بین المللی افتتاح شده است. مدتی است که برخی از کارشناسان حقوقی و سیاسی در این ارتباط مشغول فعالیت شده اند. بنابراین، برای اینکه جنایتکاران رژیم فاشیستی حاکم درایران، از طریق قانونی و بوسیله مقامات دادگاه جنائی بین المللی، تحت پیگرد قرار بگیرند و محاکمه شوند، ضرورت دارد که همهء دردمندان، آزاد اندیشان و ایراندوستان در این مسیر همکاری کنند تا مشترکا بتوانیم نقش موثری علیه جنایتکاران رژیم ایفا کنیم. خودم بعنوان یکی از افراد دردمند جا معه ایران، که رژیم اسلامی – فاشیستی حاکم، تعداد زیادی از خویشاوندان و دوستان سیاسی ام را بقتل رسانده است، و بعنوان یکی از مبارزین سیاسی سکولار، از این کارزار حقوقی – سیاسی ، پشتیبانی می کنم و همکاری خودم را در این مسیر آغاز کرده ام. باین وسیله از همه شما عزیزان آزاد اندیش و ایراندوست تقاضا می کنم: 1- باندازه توانائی خود ، برای تحقق برنامه عمل "ایران تریبونال" از این کارزار حمایت مالی بعمل آورید. 2- با نشانی کارزار تماس برقرار کنید و به اشکال مختلف امکانات خود را در این مسیر بکار اندازید، 3- از هنرمندان و شخصیت های اجتماعی دعوت میشود که بمنظور جمع آوری کمک مالی و مطرح کردن فعالیتهای کارزار و محا کمه جنایتکاران رژیم اسلامی – فاشیستی ، با شورای هماهنگی ایران تریبونال و با سایر کوشندگان آن ، همکاری بعمل آورند. اطمینان داشته باشید که با همبستگی يکدیگر و با خود یاری قادر خواهیم شد که جنایتکاران را به میز محاکمه بکشانیم و رژیم فاشیستی را وادار به تسلیم کنیم.
امشب، هیجدهم مارچ سال 2010 میلادی و 3 روز مانده به آغاز سال 1389 شمسی ست. در این سوی، جهانی است که، برای من دست کم، به سیاره ای دیگر می ماند. ساعاتی ست که از کار روزانه فارغ شده ام. دو پیام پیاپی از دوستی، مرا به سمت تلفن می برد؛ دوست مشترکی که به تازگی و به اتفاق، در خانه ی ما دیداری با منصور خاکسار داشتیم. زنگ می زنم. پس از مکالمه ای کوتاه، خبر مرگِ مصنوعی منصور را به من می دهد. به او متذکر می شوم که شوخی تلخی ست. خبر را تکرار و تکرار می کند. می گویم همین دیشب ایمیلی برایش فرستاده ام، پاسخی نیامده، اما هنوز دیر نشده! >>>
منصور خاکسار، محمد مختاری، ناصر رحمانی نژاد
گويای حکايتی ست آن شمع خموش...
آیا منصور خاکسار که میگفت: «من هرگز به سکوت نیندیشیده ام»، با مرگ خویش شعری تازه سرود؟ آیا مرگش سراسر فریاد بود؟ آیا پیام خودکشی آن پیر در انتخاب تاریخ آن (آستانه نوروز و بهار)، نهفته است؟ در نگاهی سطحی و خودفریبانه، او «خودخواسته» جان داد. اما در عالم واقع چنین نیست. امثال منصور خاکسار چون از بستری که آبشخور از آن داشتند، ظالمانه دور ماندند و در ملاء اجتماعی خود نبودند به سوی چنین انتخابی رانده شده و از سر «جبر»، این به اصطلاح «اختیار» را برگزیدند. «آنچه غمناک است عمیق نیست، آنچه عمیق است غمناک است.» چنین مرگی در چنین ایامی مهیبتر از آنست که «خودخواسته» تعبیر شود... >>>
اين نامه را يکی از خوانندگان سايت ما نوشته است: «مجلهء سکولاریسم نو، با سلام. در این روزهای آغازین سال ۸۹ به یاد کسی افتادهام که مقالاتش در سایت شما چاپ می شد، آقای اکبر کرمی (پزشکی ساکن قم). او مردی بود بی شک اهل اندیشه. در همین سایت شما خواندم که پس از انتخابات در قم دستگیر شده و پس از آن در هیچ کجا نشانی از ایشان نیافتم. مباد که فراموش شده باشد. ارادتمند:ا.س». در پاسخ اين دوست از شما دعوت می کنيم تا اين گزارش کوتاه را از پارس ديلی نيوز بخوانيد: بعض گلویش را گرفته است. به سختی حرف میزند. میگوید: «در این چهارماهه، من واقعاً از زندگی کردن ساقط شده ام. در نظر بگیرید که من در این چهار ماه مادرم را از دست دادهام و با یک بچهی کوچک بلاتکلیفم». شیرین فیروزی از چهار ماهی میگوید که دربدر بدنبال روشن شدن وضع همسرش، يعنی دکتر اکبر کرمی پزشک و فعال مدنی در شهر قم، بوده است. شیرین فیروزی میگوید: «اصلا حکم رسمیای نه به من و نه به خودشان اعلام نشده که جرمشان چیست. تقریباً 35 روزی در انفرادی اطلاعات نگاهداری میشدند. بعد از آن حدود 20 روز در انفرادی زندانی به نام "زندان لنگرود" در قم به سر میبردند. بعد هم به بند عمومی منتقل شدند. چون قم زندان سیاسی ندارد، در کنار یک سری افرادی که جرمهای خیلی سنگین دارند؛ با سابقه های 15 سال حبس، سابقه ی قتل و کلاً زندانیان سابقه دار زندانی شدهاند. در حال حاضر هم همانجا هستند و شرایط زندانشان اصلا شرایط خوبی نیست.» او فقط امیدواراست که تکلیف شوهرش زودتر روشن شود. «با کولهباری از مشکلات ماندهام که چهکار کنم. به هر ارگانی هم که مراجعه میکنم، دست به سر میکنند. دادگاه انقلاب میگوید که به دادستان مربوط میشود، دادستان میگوید به اطلاعات مربوط میشود و… به هرجا مراجعه میکنم، چنین جوابی میشنوم. فقط تنها چیزی که میتوانم بگویم، این است که امیدوارم تکلیف همه زودتر روشن شود و طوری بشود که من هم به زندگی عادی برگردم.» اگرچه او و خیلیهای دیگر در ایران آرزوی بازگشت زندگی عادیشان را دارند، اما روند رویدادها در آخرین روزهای سال جاری با عادی شدن فاصله بسیار دارد. (سه مطلب دربارهء دستگيری دکتر اکبر کرمی >>>)
چهل و پنج تن از هنرمندان ايران خواهان آزادی سينماگران شدند ما امضاکنندگانِ نامهیسرگشادهی زير، ضمن تاييدِ حقِّ فيلمسازی برای هرکس که درحال و آينده براين امکان دستيابد، و تاييد حقِ آزادیِ بيان و خلاقیّتِ شغلی برای همه، و حقِّ اعتراض به نقضِ حقوقِ اجتماعی و صنفی و شهروندی درحال و آينده برای همگان، خواهانِ آزادی نامشروطِ محمدنوریزاد و جعفرپناهی و همهی کسانیکه بهدلايل بالا بازداشت شدهاند هستيم. آيا شبِ سال نو وقت تجديدنظر درنحوهی رفتار با مَردُم، و دگرگونکردنِ حال به بهترين احوال نيست؟ آيا جز زور و فشار و بند راهی برای ادارهی جامعه نيست؛ و نمیتوان با اصلاحِ امور در راستای خواستههای طبيعی و قانونی و صنفی مَردُم، جای تشديد فضای مرگ و دلهره و دلسردی و نوميدی، جامعهای شاد و خلاق و اميدوار و سرزنده داشت؟ سالِ نومبارک. بابک احمدی. مازيار اسلامی. محمدرضا اصلانی. کمال اطهاری. حميد امجد. رخشان بنیاعتماد. بهرام بيضايی. کيومرث پوراحمد. ساسان پيروز. ناصر تقوايی. پيام جهانمانی. محمد چرمشير. مانی حقيقی. اشکان خطيبی. خشايار ديهيمی. محمد رحمانيان. ليلی رشيدی. محمد رضايیراد. علی رفيعی. هما روستا. مونا زندی. حميد سمندريان. خسرو سينايی. کامران شيردل. محمد عاقبتی. ترانه عليدوستی. بهزاد فراهانی. سپيده فارسی. مراد فرهادپور. اصغر فرهادی. عليرضا کاوه. حسين کيانی. آيدا کیخواهی. مسعود کيميايی. شهلا لاهيجی. فاطمه معتمدآريا. حسن معجونی. خسرو معصومی. فرهاد مهرانفر. مجتبی ميرتهماسب. تهمينه ميلانی. عليرضا نادری. مهتاب نصيرپور. افشين هاشمی. محمدامير ياراحمدی. محمد يعقوبی.
آرشيو روزانهء مقالات يک هفتهء گذشته:
شماره 827 جمعه 28 اسفند 1388 ـ 19 مارس 2010
هفت سين های ايرانی سرسری برگزيده نشده اند
جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
تبريک به حضرت آيتالله العظمی خامنهای، دامت برکاته
(بخشی از يادداشت های هفتگی فدوی)
چهارمشخصه ای که به چهارشنبه سوری امسال سیمای دیگری بخشید
تاریخ جعلی ولایت فقیه به قصد کسب مشروعیت نگاهی به سریال تلویزیونی سالهای مشروطه
پیرامون اندیشهی دمکراسی و خیزش جوانان ایران
دختر و پسر کنار هم باشند میل شان به ازدواج کم می شود حاجيه خانم قدسيه سرخه اي همسر آیت الله مهدوی کنی
وقتی "آقا" جای پفک نمکی را می گیرد!
شماره 826 چهارشنبه 26 اسفند 1388 ـ 17 مارس 2010
هفت ویژگی اسلامگرایان جنبش سبز
برای اينکه دینداران از دموکراسی و سکولاریسم نگریزند!
چاله «استبداد دینی» و چاه «دموکراسی دینی»
نامهء يک نوميدِ نادان به مسعود بهنودِ زبان دان
ای مدعیان سیاست، شما راهی بگشایید!
وقتی مرا گرفتند، صدای احدی در نیآمد
بيانيه خانواده حشمت الله طبرزدی
گفتاری ويدئوئی از دکتر عطا هودشتيان >>>
يک دنيا سخن در هشت دقيقه ويدئو
شماره 825 دوشنبه 24 اسفند 1388 ـ 15 مارس 2010
برگرفته ای از انديشه های منوچهر جمالی
تب یا مرگ؟ چه كسی از مرگ نظام میترسد؟
خُبرگان تاریک اندیشی و استبدادِ سیاه
بنیادگرایان و بحران رهبریعضو شورای مرکزی «نهضت آزادی ایران» به آنچه در ايران می گذرد
جنبش سبزِ مردم و تغییر «بازی» سیاست
در نقد سكولاريسم بنياد گراي آقای اسماعيل نوري علا
قهرمانان سبز ما در اسارت هم آزاده هستند
هوشنگ امیراحمدی بار دیگر در ایران
شماره 824 جمعه 21 اسفند 1388 ـ 12 مارس 2010
پل مفقودی بين خواست ها و شعارها جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
آقای خاتمی! توهم رهبری در خارج از کشور را از سر به در کنید!
پاسخی به دعوت سفیر حکومت اسلامی در پاریس
يادداشت سرگشاده ای به آقای شهريار آهی
مروری بر جنبش آزادی خواهی مردم ایران در سال 88
در آن دیار که طوطی کم از ذغن باشد...
نقطه نهايي ديپلماسي ايران بر پايهء حكومت جهاني است
اندک اندک جمع مستان می رسندمسعود بهنود
گواهينامه تخصصي «ازدواج» براي خواستگاري اجباري ميشود!
|
آيا یوسف شريفی بجرم اين اعتراض اعدام می شود؟
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم
دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
بقيه از ستون مقابل
دوست نادیده ی گرامی، همنشین بهار. مطلب تفصیلی ی شما را در مورد مارتین نی مولر خواندم. به آن چه نوشته اید کاری ندارم. راستش وقت پرداختن به همه ی آن موارد را هم ندارم. اما در باب اشاره ی شما به پرداختن خسرو باقرپور ی که من باشم به نیمولر و ترجمه ی آزادم از شعر این شاعر باید بگویم (بنویسم) که من چون خود شاعرم، به انتقال حس شاعر و روح شعر، در پیوند با متن نوشتاری ی سروده به مخاطبی با زبانی دیگر، حساسم، و... پس، آن اثر را "ترجمه ی آزاد" نامیده ام. و... یعنی... شاعرانگی را برای انتقال حس سراینده در ترجمه ی این شعر مهم یافته ام. من شعر مورد نظر شما را از نیمولر بارها و در مستندات مختلف رویت کرده ام. چندین فیلم از نیمولر دیده ام که همین سروده را خود می خواند. به تفصیل در باب نیمولر کنکاش کرده ام و این پژوهش ها در نشریات فرهنگی ی آلمانی زبان و، به صورتی محدودتر، در نشریات فارسی زبان بازتاب داشته اند. ترجمه ای که من کرده ام شاید نزدیک ترین ترجمه به متن اصلی شعر نیمولر است. در تمامی ی "منابع آکادمیک معتبر آلمانی زبان" من به اشاره به "یهودی" ها در شعر نیمولر برخورد نکرده ام. پس... آنچه من از نیمولر ترجمه کرده ام متنی است که در منابع و مکتوبات آکادمیک آلمانی نزدیک به اصل ارزیابی شده است. بیست و پنج سال است با زبان آلمانی و ادبیات غنی ی آن درگیرم و، به اعتبار تربیت سیاسی و فرهنگی ی خویش، یهودی ستیز نیز هرگز نبوده و نیستم. شرمم باد اگر منبع آمریکایی ی مورد اشاره ی شما "کمونیست" ها را از متن شعر روبیده، من همین معامله را با "یهودی ها" کرده باشم! برای مستند کردن گفتارم شما و خوانندگان محترم نشریه ی وزین سکولاریسم نو را به متن آلمانی ی صفحه ی ویکی پدیا رجوع می دهم که همین سروده ی نیمولر را درج کرده است که در آن از اشاره به یهودی ها خبری نیست. برایتان نوروز و بهاری دل انگیز آرزو می کنم و... آرزو می کنم گوهر دل و جان یکدیگر را همانگونه دریابیم که به تصویر و تصوری واقعی تر از ما نزدیک است. با صمیمیت و مهر و احترام.
ايرنا ـ تهران - حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در پيام نوروزي، با نامگذاري سال جديد به عنوان سال "همت مضاعف، کار مضاعف" ابراز اميدواري کردند ملت عزيز و بزرگ ايران و مسئولان بخش هاي مختلف، در سال 1389، با گام هاي بلندتر و همت کار بيشتر، به اهداف بزرگ خود نزديک تر شوند. ايشان با تبريک عيد سعيد نوروز به همه هم ميهنان عزيز در سراسر کشور بزرگ و سرافراز ايران به ويژه خانواده هاي معظم شهيدان، جانبازان و ايثارگران و نيز ايرانيان در هر نقطه جهان، عيد نوروز و بهار را آغاز رويش و سرزندگي طبيعت خواندند و خاطر نشان کردند: بايد تلاش کنيم اين رويش مبارک در دل و جان ما و حرکت عظيم و رو به پيشرفت کشور نيز متجلي شود. رهبر انقلاب اسلامي در نگاهي به تحولات و رويدادهاي سال 88، اين سال را سال درخشش ملت و سال عظمت و پيروزي و حضور تاريخي ملت در عرصه هاي مرتبط با سرنوشت انقلاب و ايران خواندند. حضرت آيت الله خامنه اي، با اشاره به حضور بي سابقه مردم در انتخابات بي نظير و برجسته خرداد 88، افزودند: در امتحان بزرگ ماه هاي پس از انتخابات نيز مردم در حرکتي عظيم و حضوري سرنوشت ساز "اراده، ايستادگي، عزم ملي و بصيرت" خود را نشان دادند. ايشان در تفسير حوادث بعد از انتخابات افزودند: دشمنان ايران و نظام اسلامي در آن حوادث همه ي تلاش و توان و نيروهاي خود را متمرکز کردند تا انقلاب را از دورن شکست دهند اما ملت، اين توطئه بزرگ را با آگاهي و بصيرت و ايستادگي بي نظير، به شکست کشاند و تجربه اي پراز درس و عبرت را پشت سر گذاشت که حقيقتا مايه سربلندي ملت است. رهبر انقلاب اسلامي همچنين با تقدير از تلاش هاي با ارزش مسئولان در روند عمران و آبادي و پيشرفت کشور افزودند: در سال 88 در عرصه هاي علمي، صنعتي، اجتماعي و سياست خارجي نيز کارهاي بزرگي انجام شده است. ايشان با يادآوري ظرفيت عظيم ايران براي دستيابي به "پيشرفت و عدالت" خاطر نشان کردند: کارهاي با ارزش انجام شده، در مقابل ظرفيت عظيم ملت و کشور، کار بزرگي نيست بنابراين بايد با همتي چند برابر، کار متراکم تر و تلاش بيشتر، زمينه استجابت دعاي تحويل سال نو را فراهم کنيم تا پروردگار کريم، اين کشور و اين ملت را به بهترين حال ها و "بهترين موقعيت ها و روزها" برساند. رهبر انقلاب اسلامي در پايان پيام نوروزي ابراز اميدواري کردند در سال جديد که " سال همت مضاعف، کار مضاعف" نامگذاري شده، ملت بزرگ ايران و مسئولان کشور با توکل به خداي متعال و تقويت مضاعف علم و ايمان، در بخش هاي مختلف اقتصادي، فرهنگي، سياسي، عمراني و اجتماعي گام هاي بلندتري بردارند و با پيمودن راه هاي نو، ايران عزيز اسلامي را به قله هاي بلند پيشرفت و عدالت نزديک تر کنند.
هفت ـ هشت سين ِ رهبری و غلام
|
© 2009 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |