|
دوشنبه 2 فروردين 1389 ـ 22 مارس 2010 |
متن کامل نطق افتتاحيهء کنگره دوازدهم جبهه مشارکت
کنگرهای که از برگزاری آن جلوگيری شد
سايت نوروز
بر پايه سنت جاری در کنگره های ساليانه جبهه مشارکت نطق افتتاحيه توسط شورای مرکزی و دفتر سياسی تهيه و توسط دبيرکل قرائت می شد . متن زير نيز به عنوان نطق افتتاحيه کنگره دوازدهم طبق روال گذشته تهيه و قرار بود توسط يکی از اعضای شورای مرکزی به نيابت از جانب دبيرکل دربند جبهه مشارکت آقای ميردامادی خوانده شود که با ممانعت از برگزاری کنگره توسط دولت از اينطريق آنرا انتشار می دهيم تا همچون گذشته اعضا و هواداران و علاقمندان به جبهه مشارکت در جربان آخرين ديدگاهها و نظرات اين تشکل سياسی در ارتباط با حوادث واقعه و شرايط کنونی کشورقرار گيرند .
بسم الله الرّحمن الرّحيم
"ولتکن منکم امّة يدعون الی الخير و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون"
درود بی پايان بر پيامبر آگاهی و آزادی،نبی رحمت و رسول سعادت محمد مصطفی(ص) و بر ائمه هدی (ع) وخاندان و اصحاب برگزيدهء او، و بر انسان هايی باد که به پيروی از آن بزرگان، رستگاری ابدی و آسايش دو جهانی خلق خدا را مرام خود قرار داده اند و در راه بسط عدالت و رهايی بندگان خدا از هر آنچه بندگی جز اوست از پای نمی نشينند. و سلام ما به امام عزيز راحل که هر روز که می گذرد غم فراق او تازه تر و مظلوميت پيروان او بيشتر می شود اماتلالو انديشه و منش والای او در دل و جان نسل جوان حقيقت طلب که حضور او را درک نکرده اند پر رنگ تر می شود و اين نيست جز همت والای ياران واقعی امام که بی پروا از طعن طاعنان و سبّ ناصبان با عمل حود ابعاد وجودی امام را آشکار می سازند.
در آستانه بهاری که جان ايرانی را چون جان جهان تازگی و طراوت می بحشد،برگزاری دوازدهمين کنگره جبهه مشارکت ايران اسلامی را به فال نيک مي گيريم و ار خداوند منان می خواهيم رحمت و برکت بی پايان خود را بر اين آب وخاک نازل کند .
اين کنگره در شرايطی برگزار می شود که ملت ايران در سالی که واپسين روزهای آن را پشت سر می گذاريم به دستاورد بزرگی نائل آمد و توانست حاصل يک قرن مجاهدت و تلاش در عرصه های سياسی و اجتماعی را به سرمايه ای بی پايان برای دستيابی به آرمانهايی که تا ديروز دور از دسترس و امروز دست يافتنی احساس می شوند تبديل کند.
سالی که گذشت در تاريخ جمهوری اسلامی ايران بی نظير و نقطه عطفی در مسير حرکت مردم ايران به سوی آرمان ديرپای آزادی و مردمسالاری و حق تعيين سرنوشت محسوب می شود. از يک سو ملّتی به پا خاسته و مصمّم با خواسته هايی روشن در چارچوب قوانين کشور و از سوی ديگر اقلّیّتی قدرت طلب با تمام ابزارهای تبليغاتی و اطلاعاتی و امنيتی و نظامی و اقتصادی، قرار داشتند و آنچه اينک مانده است اراده خلل ناپذير مردمی است که جز حق خود را نمی خواهند و عليرغم تحمل مصائب و فشارهای کم نظير از جمله شهادت دهها تن از برومندترين جوانان اين کشور توانسته اند بار ديگر خود را الگوئی بسازند برای همه کسانی که مايل هستند با مدنيت و شيوه های مسالمت آميز و قانونی، حاکمان خود را به مسير قانون و عدالت برگردانند و آنها را ملزم به گردن نهادن به خواست مردم نمايند و تجربيات ناکام و ناتمام يک قرن گذشته را با شيوه ای کاملاً بديع و کم هزينه و البته طولانی به پايان برسانند.
مسير تکاملی تجربه های مشروطيت ، ملی شدن صنعت نفت، انفلاب اسلامی واصلاحات امروز در قالب جنبش سبز ايران تجلی يافته و چنان بصيرت، هوشياری و آگاهی به اين مردم بخشيده است که اميد آن می رود در آينده ای نه چندان دور آرزوی هميشگی مردمان اين مرز و بوم يعنی عدالت، آزادی، حق تعيين سرنوشت و رفاه و آبادانی را محقق کند.
مردم ما برای رسيدن به وضعيت مطلوب هزينه های زيادی پرداخته اند و سالی که گذشت از اين لحاظ کم نظير بود.خيزش عمومی مردم و مشارکت کم نظير آنها برای پيشبرد نهضت و آمادگی طبقات مختلف برای پرداختن هزينه سبب آن شده است تا برای اولين بار شاهد دستگيري های چند هزار نفره در يک روز، به زندان افتادن همزمان اساتيد دانشگاه، دانشجويان، هنرمندان، روحانيون، بازاريان، کارگران، معلمان، دانش آموزان، ورزشکاران و ساير طبقات اجتماعی و پذيرايی از آنها در سلول های انفرادی و بازجويي هايی از نوع تفتيش عقايد باشيم. اين حوادث هرچند نشانه خوبی برای نظام مدعی اسلام و ميراث دار انقلاب اسلامی و داعيه دار اجرای قانون اساسی نيست ولی علامت مثبتی از همه گير شدن جنبش سبز و اراده بالای ملت برای پيشرفت در مسير ساختن ايرانی آزاد پر از معنويت و عدالت می باشد. ملتی که بخوبی آموخته است بااتکا به آموزه های نجات بخش اسلامی و وحدت حول خواسته های عمومی و حد اقلی و با بهره گيری از همه توانمندي های ملی و با آرامش و دوری از خشونت و حرکت در چارچوب قانون می تواند به خواسته های خود برسد.
بر اين مردم درود می فرستيم و افتخار می کنيم که قطره ای از اين دريای مواج باشيم که در اعماق آن درهای گرانبها و در کرانه آن چشم انداز ساحل نجات دلنوازی می کند.
به رسم همه ساله، در اين نطق افتتاحيه بر خود لازم می دانيم از همه کسانی که بيشترين هزينه را در اين باره پرداختند ياد کنيم. کسانی که امروز يا در زندان هستند و يا ما محروم از همراهی آنها. با کمال تاسف امسال با وضعيتی روبرو هستيم که اگر بخواهيم تنها با ذکر نام از آنها قدردانی کنيم بايد تمام وقت کنگره و بيش از آن را به اين امر اختصاص دهيم و به علاوه در مقايسه با هزاران انسان شريف، آزاده، غيور ولی گمنامی که هيچکس آنها را نشناخت و نام آنها در هيچ رسانه و سايتی نيامد و در غربت خود بيشترين سهم را از اين حرکت به خود اختصاص دادند عزيزان ما که بيستر شناخته شده بودند در اقليت محض هستند لذا اجازه بدهيد از کسانی تشکر کنيم که نماد اين حرکت و ملجا مردم در اين حوادث بودند.
ازجناب حجه الاسلام والمسلمين آقای خاتمی که اول بار پرچم اصلاح طلبی را بر افراشتند وبا نقش ارزنده خود در ۱۲ سال گذشته اين شعله را در دل و جان ملت افروخته نگاه داشتند،
از جناب آقای موسوی که با درايت و تدبير و دور انديشی با کوله باری از تجربه و تعهد در حساس ترين زمان و در زمانی که آرمان های امام به فراموشی سپرده می شد مسئوليت بزرگ احياگری راه امام را بر دوش گرفتند
و از جناب جحه الاسلام والمسلمين آقای کروبی که چون هميشه در برابر انحرافات شجاعانه ايستادند تا انقلاب بزرگ اسلامی را که حاصل مجاهدت افرادی چون خود ايشان بوده است از خطرهای بزرگ برهانند و در اين مسير از پرداختن هيچ هزينه ای ابا نکردند تا نسل جديد ما بيش از پيش به نقش روحانيت آگاه و روشن ضمير و پيشتاز حرکتهای آزادی بخش پی ببرند.
به اين عزيزان درود می فرستيم و برای آنها صبر و توفيق آرزومنديم و همراه و همپای آنها در اين راه دشوار راه می پيماييم.
حضور پرشور مردم در انتخابات رياست جمهوری اخير ناشی از اين احساس بود که بايد از ظرفيتهای بی پايان و کم نظيری که به برکت انقلاب اسلامی و سيره امام عزيز راحل در قالب قانون اساسی فراهم شده است حداکثر استفاده را برد و خواست ملت را محقق کرد. اين انتخابات آری به اصلاحات و نه به اقتدارگرائی، به ناکارآمدی، به دروغ و ريا و فريب بود و باعث تاسف فراوان است که چرا به اين خواست مردم گردن ننهادند تا امروز شاهد اين همه مصيبت در عرصه های گوناگون اعم از سياست داخلی و خارجی، اقتصاد و فرهنگ، اخلاق و مدنيت و حتی باورها و دين مردم نباشيم. جنبش سبز که مولود انقلاب اسلامی و آموزه های امام راحل است نه حرکتی خلق الساعه بلکه در امتداد تاريخی حرکت ملی است که در طول قرن ماضی بارها و بارها زنده بودن و پويائی خود را نشان داده است و در شرايطی که تمام عوامل اقتدارگرايی بر آن شدند تا اين پيام را القا کنند که اجازه نخواهند داد چيزی جز آنچه خود می پسندند حاکم شود اين حرکت برای استيفای حقوق ملت و تامين منافع ملی و جلوگيری از انحرافاتی که درحال نهادينه شدن بود بصورت خيزش اجتماعی عظيم و جنبش مدنی بی سابقه ملت ايران بروز و ظهور پيدا کرد و اميد است در سايه عقلانيت و تدبير و دورانديشی به اهداف خود نائل آيد.
امتياز اصلی جنبش سبز، تفوق تئوريک و حقانيت آن است از اينرو سرکوب نظامی و امنيتی و تبليغات آنچنانی و حتی وعده های اقتصادی بی پايه به اقشار فرودست و تلاش برای ايجاد شکافهای سياسی بين طبقات گوناگون مردم نمی تواند انرژی آن را مستهلک کند و در برابر اقتدارگرائی که سوخت موتور آن زندانيان سربلند از فرهيختگان، سياستمداران، روزنامه نگاران و جوانان پرشور و با شعور کشور است همچنان ايستادگی می کند. شعارهای اصلی جنبش سبز يعنی ضد خشونت بودن، ضد هرج و مرج طلبی و واقعگرائی اعجاب انگيز رهبران جنبش سبز همه سبب شده است تا شيوه های سرکوب و فشار و زدن و بستن نه فقط در خاموش کردن شعله های اين جنبش اثر نبخشد بلکه روز بروز بر عمق و گستره اين حرکت مقدس افزوده شود. تمسک جنبش سبز به راه امام و آرمانهای های انقلاب و در برابر استفاده اقتدارگرايان از همه شيوه های سخت افزاری و نرم افزاری که در زمان اوج گيری انقلاب اسلامی سال ۵۷ ناکارآمدی خود را نشان داده بود از عوامل موثر بقا و تکامل جنبش سبز محسوب می شود و همين سبب شده است تا عليرغم تبليغات اقتدارگرايان حاکم برای ايجاد و القای انحراف جنبش سبز از مسير اصلی و وابسته نشان دادن آن به خارج از کشور، امروز اين خيزش عظيم مردمی توانسته است ثابت کند حرکتی است ملی و درونزا که با بهره گيری از آموزه های دينی و انقلاب اسلامی اصلاح نظام و تحقق اصول قانون اساسی را طلب می کند.
ملت ايران خواسته های روشنی دارد. ايران را ملک مشاع همه ايرانيان می داند و برای همه ايرانيان حق مساوی قائل است. ملت ايران نشان داده است که خواستار همزيستی داخلی و صلح جهانی است. مردم ايران عليرغم تنوع فراوان فرهنگی، قومی ، زبانی و دينی و مذهبی و در نيم قرن اخير تفاوتهای فراوان سياسی، بخوبی نشان داده اندکه احترام به همديگر و تحمل ديگران را در صدر اولويتهای خود می داند و رعايت حقوق شهروندی برابر برای همه آحاد کشور چه مخالف و چه موافق را ضروری می داند.
مردم ايران ضمن اينکه از همدلی و همراهی جهانيان تقدير می کنند اما آنجا که پای تماميت ارضی و استقلال و منافع ملی کشور در ميان است کوچکترين تعرضی رااز سوی ديگران برنخواهند تافت و از اين اصول مشترک همه ايرانيان قاطعانه دفاع خواهند کرد و به همين لحاظ معتقدند حق تعيين سرنوشت امری داخلی و ملی است که جز به دست خود ايرانيان محقق نخواهد شد و حرکت مدنی و ملی و سبز خود را بدون هيچ چشمداشتی از ديگران با همت خود به سرانجام خواهند رساند.
اينک «جبههء مشارکت ايران اسلامی» لازم می داند به صورت مختصر ايده های خود را در مورد وضع فعلی و آينده کشور و راه های برون رفت از بحران عميقی که گريبانگير حاکميت شده است بيان دارد.
ـ بر هيچکس پوشيده نيست که امروز اعتراض مردم آنقدر گسترده شده است که چاره ای جز اولاً به رسميت شناختن اين نارضايتی ها و ثانياً به کارگرفتن عقل و تدبير و اتخاذ شيوه های سياسی و اجتماعی برای برون رفت از اين بحران عظيم وجود ندارد.
انتخابات اخير سبب بروز اعتراض ملی به شيوه برگزاری انتخابات شد و آنگاه که پاسخ مناسب و قانونی به اين اعتراضات داده نشد اوج گرفت و همه ابعاد زندگی ايرانيان را در برگرفت. عده ای به غلط اين موج مردمی را فقط اعتراض و حرکت جناحی تصور کردند و کوشيدند تا با ايجاد موج سرکوب فعالان سياسی و اجتماعی، توهم خود را که در يک دهه گذشته تئوريزه کرده بودند واقعيت بخشند. آنها گمان می کردند آنچه در اين ماجرا می گذرد فقط دعواهای جناحی بر سر قدرت است و تمام مردم يا با آنها همراه هستند و يا ساکت و نظاره گر. براساس همين تحليل غلط کوشيدند تا با دستگيری گسترده و نمايشهای مهوع، به گمان خود اين بحران را کنترل کنند. اما امروز به خوبی مشخص شده روش هائی مانند امنيتی کردن فضای سياسی و اجتماعی و تقليل اعتراض ملی به نارضايتی خواص و ناديده گرفتن واقعيت های جامعهء ايران، سبب گستردگی بحران و سرايت آن به همه ابعاد زندگی مردم و اداره کشور شده است.
ـ ۹ ماه گذشته نشان داد نظاميگری در عرصه سياست که به درستی بايد نام آن را کودتا گذاشت راه برون رفت از بحران نيست و با تبليغات نمی توان واقعيت ها را دگرگون ساخت. امروز آنچه حاصل تلاش نظاميان در عرصهء سياست است، انسداد در عرصه های مختلف و بخصوص انسداد سياسی است و رفع اين انسداد جز با رفع عوامل مولد آن امکان پذير نيست. درست است که در اين انسداد همهء ملت ايران زيان می کنند اما زيانکار اصلی، اقتدار گرايانی هستند که در صورت عدم اصلاح رويه خود به زودی ناچار به ترک قدرت خواهند شد. روند ۹ ماهه گذشته نشان داده است که می توان نتيجه انتخابات را مهندسی کرد اما پس از آن اداره کشور ناممکن می شود. امروز ما در عرصهء داخلی بدترين وضعيت را در زمينه توزيع عادلانه منابع کمياب نظير قدرت، ثروت و منزلت داريم و بهمين سبب شاهد وضعيتی کم نظير از گستردگی فقر و فساد و تبعيض هستيم.
ـ نظاميان و نيروهای امنيتی بر همه امور کشور سايه انداخته اند و نه تنها فضای مدنی وسياسی کشور پليسی شده است بلکه دخالت بی سابقه نظاميان در اقتصاد نيز زمينه ساز گسترده ترين فساد ها و انحراف می شود. ترديد نبايد کرد که در جائی که سلاح، پول ورسانه يکجا در اختيار قدرتی قرارگيرد که خارج از نظارت مستقيم مردم است، فاسدترين و مستبد ترين حکمرانی شکل خواهد گرفت. برخورد با مطبوعات، احزاب، نهادهای مدنی، فعالان اجتماعی، در شکلی بی سابقه ادامه دارد به نحوی که امروز ايران بيشترين تعداد زندانيان سياسی، زندانيان مطبوعاتی ، زندانيان دانشگاهی، زندانيان فعالان مدنی و اجتماعی، زندانيان زن سياسی، زندانيان جوان سياسی و ... دارد و همين تعداد زندانيان بخوبی نشانگر انحراف عظيمی است که از مسير انقلاب اسلامی ايجاد شده است که شعار اصلی و اساسی آن "آزادی" بوده است.
ـ در چند ماه گذشته ما شاهد برخوردی وهن آلود و انتقام گيرانه از اساتيد مبرز دانشگاهی و دانشجويان بوده ايم که بی سابقه است و اين نگرانی را توليد می کند که حاکميت انقطاع کامل خود را از فکر و علم اعلام می دارد و تنها تکيه گاه خود را نظاميان می داند و اين خطری است که بيش از همه خود اقتدارگرايان را تهديد می کند.
ـ در عرصهء اقتصاد و معيشت نيز ملت ما بدترين روزها را می گذراند. عليرغم ميراث بزرگ دولت های قبلی و درآمد افسانه ای نفت در اين پنج سال به ميزان بيش از ۳۵۰ ميليارد دلار، سوء مديريت و ناکارآمدی دولت نهم و پس از نهم سبب شده است بدترين کارنامه اقتصادی اجتماعی به نام آنها رقم بخورد و در شرايطی که کشور وارد رکود تورمی شده است، نگرانی از بدتر شدن شرايط روز افزون می شود. نشانه هايی چون کاهش رشد اقتصادی، افزايش نرخ تورم و بيکاری وفقر ، بی برنامگی و بلاموضوع کردن برنامه های توسعه کشور و سند چشم انداز و... بيشترين فشار را بر طبقات متوسط و محروم و فرودست جامعه وارد می کند. کسانی که به دروغ ادعا می کردند حامی محرومان هستند و با رای مستضعفان بر سرکار آمده اند امروز دستاوردی جز ازدياد فقر و تنگدستی و بدتر شدن وضع معيشت اين انسانها ندارند، هر چند هنوز هم به شيوه مالوف با ادعاهای واهی و آمار دروغ می کوشند واقعيتها را دگرگونه جلوه دهند ولی آمارهای رسمی بانک مرکزی گوياتر از آن است که بتوان واقعيتها را انکار کرد و علاوه بر آن با احساس محرومان بيشمار که چاقوی بی رحم فقر را بر استخوان خود حس می کنند نمی توان بازی کرد.
ـ وضعيت اجتماعی و فرهنگی کشور نيز رو به اضمحلال است. ريشه نهادهای مدنی که اساس حرکت شورايی کشور محسوب می شوند به تيغ جهل زده می شود، دانشگاهها که موتور توسعه کشور هستند به پادگانهای نظامی تبديل می شود، سانسور و فشار بر رسانه های نيمه مستقل، جان را به لب آنها رسانده است. هنر در همه ابعاد آن به محاق تعطيل فرو می رود، برخورد پليسی بی سابقه با اصحاب هنر، دشمنی ديرينه اقتدارگرايان را با فرهنگ و هنر بخوبی ترسيم می کند.
ـ جای تاسف است که امروز بخش عمده ای از زندانيان سياسی ما را زنان شريفی تشکيل می دهند که پيشاپيش جامعه ايران برای تحقق آزادی و مردمسالاری و احقاق حقوق ملی قرار دارند. البته برخورد با جنبش زنان منحصر به دستگيری زنان نيست بلکه شاهد فشارهای سخت بر همه فعالان زن هستيم بگونه ای که زمزمه خانه نشين کردن زنان و حذف آنها از محيطهای اجتماعی و فعاليتهای اقتصادی و حتی علمی به گوش می رسد.
ـ سياست بحران آفرينی و ماجراجويی تنها در عرصه داخلی نيست بلکه متاسفانه تداوم اين سياست در عرصه خارجی و تشديد خطر تحريمها و انزوا نگرانی همه را نسبت به تهديد و تحديد منافع ملی افزون ساخته است. ترديد نبايد کرد که ملت ما در برابر همه سياستهای مداخله جويانه ديگران خواهد ايستاد و به هيچ قدرتی اجازه نخواهد داد تا با تحريم اقتصادی يا تهديد نظامی، استقلال سياسی کشور و اراده ملی جهت تعيين سرنوشت را مخدوش کند اما نمی تواند نسبت به سياستهای ماجراجويانه حاکمان که با سوءتدبير خود ملت را بدون هيچ دليلی در برابر فجايعی قرار می دهند که قابل پيشگيری است بی تفاوت باشد. مردم ما استقلال کشور را در اولويت قرار می دهند ولی در برخورد با کسانی که استقلال کشور را تهديد می کنند همان اندازه با عناصر خارجی و دولتهای جنگ طلب و سلطه جو در ستيز هستند که با عناصر داخلی که خواسته يا ناخواسته زمينه مقبوليت و مشروعيت اقدامهای ظالمانه بين المللی و اجماع جهانی عليه منافع ملی ايران را باعث می شوند.
در برابر همه اين ناملايمات و سختيها که هر يک از آنها برای از پا در آوردن ملتی کافی است، ما شاهد رشد اميد، جوشش و شادابی و تلاش روزافزون ملت بخصوص جوانان اين مرز و بوم برای خروج از اين بحرانهای عظيم هستيم. جنبش سبز عليرغم اين فشارهای جانکاه و طاقت فرسا مصمم است تا با اتکا به تجربه تاريخی ملی و عبور از همه اين ناملايمات انرژی لازم را برای ارتقای جامعه ايرانی و پيمودن راه توسعه ذخيره کند و فارغ از حوادث تلخ و شيرين روزمره با ترسيم افقی روشن، تمام ملت را حول اين اهداف متعالی متحد کند و با شيوه هايی بديع و با تاکيد بر اصولی چون قانونگرائی، مسالمت آميز بودن حرکت، پای بندی به اصول اساسی انقلاب اسلامی و آموزه های امام راحل در کوتاه ترين زمان ممکن اين راه دشوار را بپيمايد.
جبهه مشارکت ايران اسلامی به عنوان بخشی از اين حرکت مردمی که در کنار آنها قرار دارد لازم می داند عهد ديرين خود را با اين مردم تجديد کند. جبهه مشارکت ايران اسلامی جز برای اين تاسيس نشد تا اهداف مقدس انقلاب اسلامی و راه امام عزيز را بپيمايد و از انحراف در اين مسير جلوگيری کند. هدف ما تحقق تام و تمام قانون اساسی و استيفای حقوق ملت بوده است که در شعارهای جاودان " ايران برای همه ايرانيان " و " معنويت، عدالت و آزادی " تجلی کرده است. ما امروز نيز بر اين عهد خود هستيم و نه به سودای قدرت که به اميد اصلاح در اين مسير گام نهاده ايم. فشارهای سخت و جانکاه بر حزب نه سبب شده است ما از اين اهداف دست بکشيم و به کنج عزلت بگريزيم و نه باعث شده است نسبت به عاملان اين ظلمها کينه به دل گيريم و درصدد انتقام باشيم؛ بلکه با دورانديشی تاريخی بر اين باور بوده و هستيم که برای رسيدن به آن اهداف مقدس، اين جفاها را بايد تحمل کرد و گذشت. ما از حق خود گذشته ايم اما از استيفای حقوق ملت دست بر نميداريم و بهمين سبب است که امروز بيشترين تعداد زندانيان سياسی از مشارکت است. چراانسانهای شريف، متدين، عالم و خبره ای که وجود هر يک از آنها در هر کشوری سرمايه ای کم نظير محسوب می شود،در نظامی که به نام اسلام و امام بر پا شده است بايد در بيغوله های انفرادی به سر ببرند ؟ آيا همين امر انگيزه کافی برای هر مسلمان متعهدی ايجاد نمی کند که برای رفع اين انحرافات عظيم در نظام عزيز جمهوری اسلامی تلاش خود را مضاعف کند ؟
جبهه مشارکت ايران اسلامی معتقد است برای برون رفت از بحران فعلی در کوتاه مدت جز بازگشت به قانون اساسی چاره ای وجود ندارد. همه بايد ذيل قانون اساسی حرکت کنند و به تمام اصول قانون اساسی پای بند باشند. نه تنها اين پای بندی بايد رسماً و علناً اعلام شود بلکه در عمل هم بايد شاهد تحقق اصول قانون اساسی باشيم. قانون اساسی جمهوری اسلامی منظومه ای است که هر کسی می تواند به بخشی از آن ايراد داشته باشد ولی التزام به همه آن اصول الزامی است. اگر در قانون اساسی اصل ولايت فقيه هست، اصول متعدد حقوق ملت هم هست. اگر شورای نگهبان هست، انتخابات آزاد بدون استصواب هم تضمين شده است. نمی توان يک اصل را برجسته کرد و ساير اصول را ناديده گرفت و يک قرائت را تحميل کرد و انتظار داشت جامعه متحول، جوان و دانا با چشم و گوش بسته تمکين کند.
اقدام اصلی ديگر برای بازگشت آرامش و خروج از بحران قطع مداخله نظاميان در سياست، اقتصاد، فرهنگ، دانشگاهها، قضا و بخصوص انتخابات است. فضای مختنق امنيتی پليسی فعلی بايد به فضای شاداب سياسی اجتماعی تبديل شود. انسداد سياسی فعلی چيزی نيست جزناشی از مداخله نظاميان در سياست و خروج از انسداد جز با بازگشت نظاميان به پادگانها امکان پذير نيست. اقدام ديگر اساسی به رسميت شناختن تنوع سليقه ها و برداشتها در جامعه ايران است. در حالی که همگان اصول اساسی مانند اصل نظام جمهوری اسلامی، حرکت در چارچوب قانون اساسی، استقلال و تماميت ارضی و وحدت حول منافع ملی را به رسميت شناخته و به آنها پای بند هستند بايد اجازه داد تا نحوه اداره کشور بر اساس خواست مردم تعيين شود. انتخابات آزاد و سالم، اساس اين اقدام است ولی قبل و بعد ازآن بايد اجازه بروز نظرات و ديدگاه با امنيت کامل داده شودو رسانه های مستقل نوشتاری يا صوتی و تصويری بايد وجود داشته باشند و نظرات وآرای مردم را بازتاب دهند. مصادره رای مردم با راهپيمايی مردم به نفع يک ديدگاه مشکلی را حل نمی کند. تا زمانی که به منتقدان اجازه حضور رسمی داده نشود اقتدارگرايان نمی توانند وزن خود را و منتقدان خود را بسنجند. در همين زمينه تا زمانی که اجازه اجتماع به منتقدان وضع موجود داده نشود، هيچ ادعايی مبنی بر دفاع مردم از اين و آن يا تقليل طرفداران جنبش سبز مسموع نيست. ما همچنان معتقديم اکثريت مردم ايران طرفدار جنبش سبز هستند هر چند می توان با تهديد و ارعاب، بروز آنها را ناديده گرفت اما آنها که با هر وسيله ای مانع از تجمع آرام و قانونی مردم می شوند بخوبی می دانند که انبوه بی شمار سبزها چنانچه امکان و مجال قانونی پيدا کنند همه ادعاهای آنها را باطل می کنند و نشان خواهند داد اکثريت مردم در کدام سو هستند. راهکار بعدی آن است که به همه نهادهای مستقر و قانونی مانند مجلس و قوه قضاييه اجازه داده شود به وظايف قانونی خود مطابق با اراده خود عمل کنند. محدود کردن آنها و دخالت در وظايف آنها و ايجاد فضای روانی برای بازداشتن آنها از امور اساسی از جمله رسيدگی به انبوه تخلفات، قانون شکنيها، سواستفاده ها و سومديريت و ناکارآمدهای قوه مجريه اين گره کور را کورتر می کند. در همين زمينه خارج شدن بخشی از قوه قضاييه از سيطره نيروهای امنيتی و نظامی و نصب قاضيانی عادل، خداترس و مستقل برای رسيدگی قانونی به تخلفات و اتهامات سياسی امری ضروری و غيرقابل چشم پوشی است. پيشنهاد می شود به عنوان اولين گام تمام احکام ناعادلانه ای که نه با ديد قضايی بلکه با نفوذ سياسی صادر شده است بلااثر شود. اميد آن داريم تا تجربه تلخ ولی اميدوار کننده حوادث پس از انتخابات سبب بصيرت و هوشياری و افزايش درايت و تدبير مسئولين شده و آنها را بخود آورده باشد. آنها حتی اگر به فکر بقای قدرت خود باشند چاره ای ندارند جز اينکه به راه ملت برگردند، به خواسته های مردم گردن نهند و مطمئن باشند در اين صورت با عزت و احترام از سوی مردم روبرو خواهند شد.
ما از همه دلسوزان اين آب و خاک با هرايده و سليقه ای و در هر جناح سياسی و با هر مشرب فکری دعوت می کنيم تا همت کنند و با ايجاد فضای آرام و آزاد خواستار آن شوند تا اين نظرات و ساير راههای برون رفت از بحران که توسط باورمندان به دين و آيين و معتقدان به جمهوری اسلامی و وطن دوستان داخل و خارج ارائه می شود به بحث و گفتگو گذاسته شود و آنچه صلاح کشور و مردم است برگزيده و با عزم ملی همه در کنار هم درراه عزت و سربلندی ايران عزيز بکوشيم.
و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمين
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|