|
||
دربارۀ ما | تماس | آرشيو صفحه اول | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | عکس انتخابی | ويدئوها | کتابخانه | فهرست کليهء مقالات درباره سکولاريسم | سال سوم ـ شماره 811 و 812 جمعه 7 و شنبه 8 اسفند 1388 ـ 26 و 27 فوريه 2010 | English Section |
||
با صد هزار اسلحه ات آمدی که من با صد هزار قهقهه حاشا کنم تو را
"روز گذشته در نشست خبری رئيس دولت حاضر برای بار سوم رنگ سبز پرچم جمهوری اسلامی ايران «آبی» شد. به گزارش کلمه، نخستين بار اين تغيير عجيب رنگ سبز پرچم ايران در مراسم توديع و معارفه مديرعامل ايرنا رخ داد. برای بار دوم در مراسم ديدار اعضای ستاد دهه فجر با محمود احمدی نژاد، بنر نصب شده در دکور برنامه به شکل غيرمتعارفی پرچم کشورمان را به تصوير کشيد که رنگ سبز از آن با ظرافت خاصی حذف شده و رنگ آبی آسمان بر آن غلبه کرده بود و بار سوم هم در برنامه ای خبری که رئيس دولت در آن حضور داشت اين اتفاق تکرار شد..."«خبرنامه گويا» نه والله! دروغ می گويم بگوييد دروغ می گويی. اين پرچم چیچیاش پرچم ايران است که نگران آبی شدن سبز آن شويم. اصلا سبز را آبی کنند، بعد هم سفيد را بردارند ببرند بالا و آبی را بياورند وسط؛ يعنی پرچم ما را بکنند پرچم روسيه. چه فرقی به حال ما می کند؟ مگر اين پرچم پرچم ماست که داريم خودمان را هلاک می کنيم که آی! مردم ايران! بياييد ببينيد دولت احمدی نژاد چه بلايی دارد سر پرچم ما که نشانه هویّت ملی ماست می آورد. انتظار داريد مردم در مقابل اين پرچمِ بلا نسبت شتر گاو پلنگِ خرچنگ نشان چه بگويند؟ اگر مثلا بگويند، داداش، اين قدر حرص نخور، واسه قلبت خوب نيست. اين ها پرچم ما را آبی نکرده اند؛ پرچم خودشان را آبی کرده اند! و شما هاج و واج به آن ها نگاه کنيد که يعنی چه؟ و آن ها بگويند که اين چيزی که وسط مثلا پرچم ماست و بعضی ها می گويند شبيه خرچنگ است يعنی چه؟ سابقه تاريخی و ملی اش چيست؟ از کجا آمده؟ از کی آمده؟ در کدام ماخذ تاريخی، در کدام کتيبه و سنگنوشته و لوح باستانی اثری از آن هست؟ اين الله اکبرهايی که دور تا دورش را پوشانده، چه ربطی به پرچم ملی ما دارد؟ شما چه جوابی خواهيد داد؟ مثل آن ها نخواهيد گفت که اين ها را جمهوری اسلامی روی پرچمی که مثل پرچم ايتاليا سه رنگ سبز و سفيد و قرمز دارد گذاشته و برای خودش پرچم درست کرده؟ نخواهيد گفت اين پرچم جمهوری اسلامی ست و نه پرچم ايران و به ما و شما و کشورمان ايران مربوط نيست پس بگذار هر غلطی می خواهند بکنند و حالا هم که جمهوری اسلامی تبديل به جمهوری احمدی نژاد شده بگذار رنگ پرچم روسيه را روی پرچم خودش بگذارد و مراتب نوکری و حلقه به گوشی اش را با اين کار به استحضار اربابْ پوتين برساند و شما که در مقابل استدلال مردم در مانده ايد بدو بدو برويد کتاب های "تاريخچۀ شير و خورشيد" احمد کسروی و "شير و خورشيد؛ نشان سه هزار ساله" ی دکتر ناصر انقطاع را از قفسه ی کتاب خانه تان بيرون بکشيد و در به در دنبال آن علامت مقدسه ای که امروز وسطِ پرچمِ مثلا ايران قرار گرفته بگرديد و چيزی نه در آن جا و نه در کتاب های تاريخی و آثار باستانی و سنگنوشته ها و گِلنوشته ها و لوح های مفرغی و غيرذلک پيدا نکنيد و هر چه بيشتر بگرديد بيشتر نااميد شويد و دست آخر در صفحات اينترنت با نشان سيک های هندی که مشابه اين علامت است برخورد کنيد، خب نتيجه اش همين می شود که الان می بينيد و اين مطلبی که می خوانيد. دروغ می گويم بگوييد دروغ می گويی! نه والله!
آنچه در مبارزه اهم مسائل است انتخاب درست و معقول هدف است، رهبری و استراتژی بعد از این یكی میاید و تابع آن است. تنها راه معقول مبارزه هم رفتن به سوی خروج از نظام اسلامی است و رهبر درست كسی است كه استراتژی مناسبی برای این كار ارائه بدهد. تا به حال مشكل مردم این بود كه تاكتیك انقلابی پیشه كرده بودند ولی به دلیل افتادن دنبال دوقلوهای اصلاحاتی در عمل تابع استراتژی رفرمیستی شده بودند كه با در نظر گرفتن موقعیت از اصل و بن بی معنا بود ولی لااقل تا وقتی رفتار تاكتیكی را خودشان معین میكردند پیش رفتند. در عوض به محض اینكه از این بابت هم گوش به حرف این دو نفر دادند و تاكتیكشان هم اصلاحاتی شد گرفتار مصیبتی شدند كه دیدیم. >>>
تمركز بر مطالبات هر قشر يا طبقه اجتماعي از مشاركت ساير بخشهاي جامعه خواهد كاست؛ به همين دليل بايد تلاش كرد تا الگوي كنش جبههاي و ائتلافي تقويت شود. به عبارت ديگر، بر الگوي فعاليت افقي و شبكهاي تاكيد شود. اگر جنبش سبز بخواهد بر اساس كليشههاي سياسي به سمت رهبري و سازماندهي متمركز حركت كند به سرعت از قدرت فراگيري اش كاسته شده و به يك حزب سياسي بدون تكثر تنزل مييابد. اما همانطور كه گفته شد، جنبش سبز جنبشي متكثر است كه تنها با لحاظ اين تكثر منافع ميتواند به سرانجام برسد. اگر تكثر كنشگران آن فداي تمركز رهبري شود، ظرفيت قابل توجهي را از دست خواهد داد. >>>
از زمانی که جلال آل احمد کتاب "در خدمت و خیانت روشنفکران" را نوشت طبقه روحانیت که با هرگونه اندیشه تجدد خصومت می ورزید و آموختن هر علمی غیر از آموزش های رایج در حوزه های علمیه را برنمی تافت از این کتاب به عنوان "سندی از درون" و اعتراف علنی جامعهء روشنفکری ایران سود جست. البته روحانیت به پشتوانه سنت و همراهی عموم جامعه چندان هم نیازمند این "اعتراف" نبود و بنا به پایگاه اجتماعی خود زحمت نقد و بررسی علمی همین نوشته را هم به خود نداد. با این همه در نبرد "معمم و مکلا" چه قبل از انقلاب و چه در سال های آغازین حیات جمهوری اسلامی بارها معممین ـ چه بسا نخوانده ـ به آن استناد کردند. >>>
|
اعلام موجوديت نخستين «انجمن سکولارهای سبز» در تورنتوی کانادا پا به «تورنتو» که می گذاری می بينی به جهانی رنگارنگ وارد شده ای که هزارگونه ايرانی خود را به آن رسانده و در آن متوطن شده اند؛ از يکسو شايد بخاطر سهولتی که دولت کانادا در صدور ويزای اقامت و کار و پناهندگی ايجاد کرده است؛ و از سوئی شايد برای اينکه حکومت اسلامی، در جستجوی پناهگاهی برای روز مبادا آدم ها و سرمايه هايش را بيشتر به آنجا منتقل کرده و دانشجويان بورسيه اش راحت تر در دانشگاه های اين شهر جا خوش کرده اند. در نتيجه، تورنتو شهر درهم پيچيده ای است که همه نوع آدم ايرانی را می توانی در آن بيابی، بخصوص وقتی که قرار است با آنها به گفتگو بنشينی... >>>
تناقضات فکری آقای عبدالکریم سروش در عرصهء سیاسی آنگاه که آقای سروش در نامه به علی خامنه ای با خشم و قلمی شورانگیز از شکست استبداد دینی و استقرار حکومت فرادینی سخن گفت، تصور برخی ناظران بر این قرار گرفت که ایشان استقرار نظامی غیردینی و دموکراتیک براساس معیارهای شناخته شده جهانی را آماج خود قرار داده است، اما مصاحبه اخیر با خانم فرزانه بذرپور و مطالبی که در دفاع از بیانیه 5 روشنفکر دینی ابراز کرد، نشان داد که هدف وی استقرار "دموکراسی دینی" است که "مسئولیتش بر عهده دینداران است." و اینکه آقای سروش هنوز با مفاهیم جهانی و جا افتاده دموکراسی و سکولاریسم فاصله بسیار دارد. >>>
قربان ما يک کلمه ی سکولاريسم داريم که با آن می توانيم بگوييم ما بی خدا و لامذهب نيستيم ولی می خواهيم حکومتْ از دين و دين از حکومت جدا باشد، آن وقت شما می روی از لابه لای کتاب های فلسفی، يک سکولاريسم ديگر به نام سکولاريسم فلسفی پيدا می کنی می چسبانی به سکولاريسم خشک و خالی که بعله، اين نوع سکولاريسم به معنای بی خدايی و بی دينی هم هست، و ما را می اندازی گير آقايان روحانيان که فردا بگويند "بفرماييد! اين ها - يعنی سکولاريست ها (سياسی و فلسفی اش را ناقلا ها نمی گويند) - طبق گفته ی دکتر سروش که مورد قبول خودشان هم هست، بی خدا و لامذهب هستند". >>>
طرحی بيست و هفت ساله برای برقراری حکومتی سکولار در ايران ارسال کننده: دکتر کريم قصيم، عضو شورای ملی مقاومت سه هفته پيش مقاله ای از آقای کريم قصيم، عضو شورای ملی مقاومت (به رهبری آقای مسعود رجوی)، در سکولاريسم نو منتشر شد که در آن به طرحی از اين شورا در مورد جدائی دين از دولت اشاره شده بود که در 25 سال پيش به تصويب رسيده است. سکولاريسم نو در حاشيهء آن مقاله از ايشان دعوت کرد که اگر واقعاً چنين طرحی وجود دارد آن را برای انتشار در اختيار ما بگذارند... سه روز پيش آقای قصيم اين متن را به اضافهء طرحی به امضاء آقای مسعود رجوی و گفتاوردی از يک سخنرانی خانم مريم رجوی برای ما فرستاده اند که می خوانيد. آنچه هنوز برای گردانندگان سکولاريسم نو روشن نيست مسئلهء نام حکومتی است که شورا آن را برای آيندهء ايران تعبيه کرده و خانم مريم رجوی را رئيس جمهور موقت آن خوانده است: «جمهوری دموکراتيک اسلامی ايران». اميد ما آن است که آقای قصيم و يا آيت الله جلال گنجه ای، و يا سخنگوی ديگری از شورا، توضيح دهند که چگونه «جمهوری دموکراتيک اسلامی ِ» آنها با لزوم جدائی مذهب از حکومت و سکولار بودن حکومت آيندهء ايران همخوانی دارد. >>>
مشکل مشروعیت رژیمهای استبدادی رژیمهای دمکراتیک آزادیهای مدنی مردم خود را تضمین میکنند، در حالی که رژیم های استبدادی آن حقوق را پایمال میسازند. در رژیمهای دمکراتیک مردم خود را خادم مردم میداند، در حالی که در رژیمهای استبدادی خود را مالک جان و مال مردم میپندارند. در رژیمهای دمکراتیک مردم از طریق رسانهها و دیگر نهادهای جامعه مدنی حکومتها را کنترل میکنند، اما در رژیمهای استبدادی حکومتها مردم را کنترل میکنند. سرانجام آن که در رژیمهای دمکراتیک هیچکس به «رهبر» و «فرا انسان» بدل نمیشود، اما در رژیمهای دیکتاتوری رهبران حکومتها حتی هیبت فرعونی بهخود میگیرند و اجسادشان همچون لنین مومیائی میشود و یا همچون خمینی برایشان آرامگاه هائی چون عبادتگاه ها ساخته میشود تا این مردگان بتوانند تا «ابد» بر زندگان سلطه داشته باشند. >>>
دموکراسی، سکولاریسم و دشمنان آن
سخنان سيد محمد خاتمی در مورد دموکراسی
آرشيو روزانهء مقالات يک هفتهء گذشته:
شماره 808 و 809 ـ سه شنبه و چهار شنبه 4 و 5 اسفند 1388 ـ 23 و 24 فوريه 2010
بدحجابی؛ مشکلی فرهنگی است یا امنیتی؟
جنبش زنان و مشروعيت زدایی از حکومت اسلامی
ايرانيان خارج از کشور و جنبش سبز
درس هائی از آنچه در بيست و دوم بهمن گذشت
در یکی دو سال آینده تحولی بنیادین در ایران صورت میگیرد
شماره 806 و 807 ـ يکشنبه و دو شنبه 2 و 3 اسفند 1388 ـ 21 و 22 فوريه 2010
ايران و تنشهای آينده: چگونه از فاجعه جلوگيری كنيم؟
جنبش سبز، خاستگاه ها و خلاء رهبری
پُلی به سیاست: آیا حکومتِ ایران حکومتی دینی است؟ بحثی در بابِ سکولاریسم با دینداران و بی دینان و از دین بریدگان
آيت الله احمد خاتمی، امام جمعهء تهران
شماره 804 و 805 ـ جمعه و شنبه 30 بهمن و 1 اسفند 1388 ـ 19 و 20 فوريه 2010
جوانهء سبز سکولاريسم در سرمای سپيد تورنتو جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
ما امضاکنندگان بيانيه همگی سکولار سياسی هستيم
خوشخيالی سبز، درسهايی از بيست ودو بهمن
بیانیه جمعی از روشنفکران و فعالین سیاسی ترکمن
شماره 803 ـ پنج شنبه 29 بهمن 1388 ـ 18 فوريه 2010
نگاهی به عریضهء نیم بند خانم عبادی به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد
استراتژی محکوم به روزمرگی ؛ استراتژی محکوم به مرگ است
گسترش گفتمان دمکراسی لیبرال وظیفهء جدی جنبش است
شماره 801 و 802 ـ سه شنبه و چهارشنبه 27 و 28 بهمن 1388 ـ 16 و 17 فوريه 2010
ناسیونالیسم قلابی، ابزاری در دست رژيم الهام علی اف
قانون ارث اقلیت های مذهبی بر مبنای فقه اسلامی فصل پنجم از کتاب «درد اهل ذمه»
سلمانی در 23 بهمن و حديث شبکهء باد
شماره 799 و 800 ـ يکشنبه و دوشنبه 25 و 26 بهمن 1388 ـ 14 و 15 فوريه 2010
در فردای بیست و دوی بهمنی که گذشت
نبرد آینده بر سر روح اصلاحات است
چه کسی از جمهوری ایرانی میترسد؟
شماره 797 و 798ـ جمعه و شنبه 23 و 24 بهمن 1388 ـ 12 و 13 فوريه 2010
جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
جمهوریخواهانِ لائیک، سکولار و دمکرات ایران، متحد شوید!
در سی و یک سالگی سرکوب انقلاب 57
من پيش بينی می کنم که رژیم احمدی نژاد را ترور خواهند کرد!
|
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم
دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
|
© 2009 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |