بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

سه شنبه 4 اسفند 1388 ــ  23 فوريه 2010

 

درس هائی از آنچه در 22 بهمن گذشت

نامه ای تهران

اميدوارم خوب و خوش باشي. عصر 22 بهمن بعد از چهار ساعت قدم زدن بشدت خسته بودم و نتوانستم چيزي بنويسم. تقريباً مي‌تونم بگم بخش‌هاي زيادي از ماجراي آن روز را ديدم به غير از منطقه‌اي كه درگيري شده بود. از ستارخان تا توحيد از توحيد تا آزادي و از آزادي تا فردوسي و از فردوسي تا ميدان وليعصر پاي پياده عبور كردم. متاسفانه آنچه كه ديدم بسيار نوميد كننده بود. در مسيري طولاني حتي شاهد يك نمونه حركت متفاوت سبزها نبودم. يعني اصلا كسي كه نماد سبز داشته باشد يا شعار بدهد نديدم. البته بچه‌ها بودند اما پراكندگي‌شان در ميان جمعيت حزب‌الهي  سبب مي‌شد ديده نشوند. تنها در آرياشهر يعني منطقه‌اي كه كروبي آمده بود سبزها به چشم خوردند كه بشدت سركوب شدند.

انبوه پليس‌ها در اشكال متفاوت و رنگارنگ كه اين تظاهرات را به يك تظاهرات جنكي و پليسي تبديل مي‌كرد جوي از ارعاب و ترس ايجاد كرده بود كه سابقه نداشت. در ميدان توحيد ماشين‌هاي معروف آب‌پاش چيني خود را گذاشته بودند با انبوهي گارد كه لباس جنگي پوشيده بودند. با مزه اينكه به سبك راهبندان‌هاي شبانه نرده گذاشته بودند و يك در درست كرده بودند آن هم وسط خيابان! تمام تلاش اين بود كه محيط را خوفناك و ارعاب‌انگيز كنند.

جمعيت آنان پراكنده بود و بسياري از نقاط راه‌پيمايي كچل شده بود اما برنامه ‌ريزي ‌شان دقيق بود، به نحوي كه با وجود اينكه جمعيت خارق‌العاده نبود اما توانسته بودند سر و ته جمعيت را هم بياورند. يعني از امام حسين تا آزادي يك خط ممتد هر چند پراكنده به وجود آوردند. ماموران مخفي‌شان همه جا بودند به هر كس مشكوك مي‌شدند به آرامي نزديك مي‌شدند، او را  از جمعيت بيرون مي‌كشيدند به كوچه‌هاي اطراف مي‌بردند و سين جين مي‌كردند. هر كس ساك يا كبفي داشت او را صدا مي‌زدند و مي‌گشتند. در جايي شنيدم كه مي‌گفتند هر كس ساز مخالف زد به آرامي دستگير كنيد و تحويل ما بدهيد.

هر نوع ترفندي كه ممكن بود به كار برده بودند تا مردم را جلب كنند كه البته در تظاهرات 22 بهمن موضوع جديدي نيست: از دادن آش نذري، چاي داغ، بسته‌هاي آب ‌ميوه و كيك، اسباب ‌بازي و وسايل نقاشي به بچه‌ها، فروش لوازم بنجل، نمايشگاه‌هاي قراني، مسابقات حفظ سوره و آيه  كه البته قسمت گرفتن سانديس و كيك بسيار بسيار شلوغ بود! شعارها چندان تحريك آميز نبود و بيشتر وحدت زير پرچم جناب رهبر، حمله به آمريكا ومتحدان غربي و اسراييل از اين قبيل. حمله مستقيم به جنبش سبز  تا جايي كه من ديدم و شنيدم اندك بود.

اما آنچه تاسف انگيز بود بي ‌برنامگي جمعي سبزها بود. بامزه اينجاست كه چون گفته بودند از مردم فاصله نگيريد و شبيه مردم باشيد يك عده از حول حليم تو ديگ افتادند و چفيه به گردن با ريش به تظاهرات آمدند! به اين ترتيب، بسيار ساده‌تر از آنكه امكان داشت صف آقايان را پر كردند. و بدتر از همه وقتي كروبي در آرياشهر اعلام ورود كرد همان تعداد از سبزهايي كه دست كم مي‌توانستند با نماد سبز در آزادي حضور يابند به يك درگيري در آرياشهر مشغول شدند و نقشه اصلي كه حضور در آزادي بود فراموش گرديد.

من البته ناكامي را ناشي از ترس و ارعاب مردم و بچه هاي سبز نمي‌دانم. همين كه اين جمعيت سبز در اين تظاهرات شركت كردند و در آرياشهر خود را نشان دادند جاي بسي خوشوقتي است. ناكامي اما از آنجاست كه آقايان براي نشان دادن روش مسالمت آميز خود حاضر شدند از حركت مستقل خود چشم بپوشند. حاضر شدند شعار ندهند و در ميان تظاهرات دولتي گم و گور شركت كنند. براي من شكي نبود كه اين تظاهرات شكست مي‌خورد چون رژيم در چيدن نيروهاي خود بسيار بسيار ماهرانه عمل مي‌كند و اين چيزي است كه سبزها مطلقا مهارت نداشتند. از مدتي قبل معلوم بود كه آنها آزادي را از صبح زود تسخير خواهند كرد و بعد اجازه حركت مستقل نخواهند داد اما به مصداق اينكه مرغ يك پا دارد سبزها اصرار داشتند كه حتما در آزادي باشند.

من نمي‌خواهم دچار بدبيني شوم اما آيا عجيب نيست كه وقتي دو تجربه به اين شكل  با واكنش مشخص رژيم روبرو شده بود بار سوم هم همان كار را مي‌كنيم؟ مقصودم روز قدس است كه نيروهاي خود را در دانشگاه چيده بودند و نگذاشتند ما نزديك آن بشويم و ديگري سيزده آبان كه سفارت را محاصره كرده بودند و ما نتوانستيم به آن نزديك شويم.

به هر حال 22 بهمن درس‌هاي بسيار زيادي داشت كه اگر نخواهيم به سبك ماجراجويان دچار توهم شويم و كار رژيم را به سبك مجاهدين دهه‌ء شصت يك روزه يكسره بدانيم بسيار آموختني است. اين اصلا مهم نيست كه رژيم از شهرستان نيرو مي‌آورد. اصلا مهم نيست كيك و سانديس مي‌دهد. مهم نيست كه نيروي انتظامي اش در 22 بهمن فضاي جنگي درست كرده. مهم اين است كه ستاد فرماندهي رژيم دارد پويا عمل مي‌كند و به هر تظاهرات به چشم يك جنگ نگاه مي‌كند كه بايد در آن برنده شود. ما برعكس خود را در هر جنگ برنده مي‌دانيم و اين يعني باخت. تضاد جدي جنبش سبز يعني رشد كله اما كوچك ‌شدن بدنه که بسيار مهم است و سر هر بزنگاه خودش را بروز مي‌دهد . در 22 بهمن به خوبي اين موضوع به خوبي روشن شد.

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com