من پيش بينی می کنم که رژیم احمدی نژاد را ترور خواهند کرد!

(تحلیلی بر یک خبر غیر واقعی)

داریوش سعدین

آنگاه که رژیم در جهت حفظ حاکمیت خود از هیچ عملی فروگذار نمی کند و مخالفین بی دفاع  را با ترور در اشکال غیر انسانی و دور از انتظاری چون زیر گرفتن با خودرو، تیراندازی در خیابان، بمب گذاری، شکنجه های مرگ آور و مسموم کردن حذف می کند شاید در نظر گرفتن تمامی شیوه های تاکتیکی و تکنیکی حذف علی رغم دور از ذهن بودن بیهوده نباشد.

اینکه ترور احمدی نژاد به ذهنم متبادر شده دلایی مضاعف بر بدبینی دارد. ابهامات پیرامون کشته شدن اشخاص شاخص در ابتدای انقلاب 57 و اعترافات سعید امامی و البته گمانه زنی هایی حول ترورهای موفق و نا موفق اخیر همواره سران رژیم را متهمان اصلی این اقدامات نمودار کرده است چرا که با جستجوی انگیزه اولاً با انتساب ترور به جریانی خاص بدون دلیل منطقی در صدد حذف آن جریان برآمده اند و ثانیاً دگر اندیشان غیر مطیع سران حکومت و احیانا سهم خواه همواره با ترورهای مشکوک حذف شده اند.

اما رژیم از ترور احمدی نژاد اینگونه بهره برداری خواهد کرد:

- پس از شعارهای میلیون ها مردم سبز در راهپیمایی 22 بهمن تهران، که احمدی نژاد سخنران آن مراسم است و قطعا «مرگ بر» ها را خواهد شنید، ماشين تبلیغات رسانه ای رژیم همین شعارها را خوراک خود کرده و، همانگونه که شعارهایی همچون «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»  و «اوباما، اوباما، یا اونائی یا با ما» را دستاویز «خارجی نهاد» نمایاندن جنبش سبز کردند، این بار نیز شعار «مرگ بر احمدی نژاد» را سند تروریست بودن جنبش سبز بر خواهند شمرد. جنبش سبز بی دفاع که حتی فاقد رسانه ای همه گیر می باشد در آنصورت مقصر اصلی ترور احمدی نژاد شده و محکوم به سرکوب شدن و اعدام هواخواهانش می شود. رژیم با ترور احمدی نژاد ادامهء حرکت جنبش را بی اساس خواهد خواند و خطر سقوط نظام از سوی جنبش را تا حدودی به بعد موکول خواهد کرد و زمان خواهد خرید.

زمینه چینی های مقصر نمایاندن جنبش سبز در مورد ترورها را در اظهار نظر زیر به نقل از جرس بوضوح می توان دید:

«اسد الله بادامچیان نماینده مردم تهران در رابطه با ترور علی محمدی اظهار داشت: طبق تحلیلی جامعه شناسانه ایجاد عملیات تروریستی از پیش طراحی شده گام پنجم از قدمهای پنج گانه خطی است که جریان کودتای سبز مخملی آن را دنبال می کند. وی با اشاره به اینکه دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی بایستی هوشیار بوده و به موقع عمل کنند بیان کرده: از آنجایی که جریان خط سبز مخملی دچار انزوا شده است این امکان وجود دارد که این فرقه در آینده در نظر داشته باشند دست به اقدامات گسترده تری بزنند.»

- نوک حملات جنبش که اینک معطوف به رهبر جمهوری اسلامی است تلاش می شود پس از ترور احمدی نژاد منحرف نشان داده شده و انحصاراً رییس جمهور نامحبوب هدف تحرکات جنبش وانمود شود. دقت کنید که در تمام مجادلات نخبگان حکومتی نیز احمدی نژاد به عنوان هدف اعتراضات مردم بر شمرده می شود و به این واسطه رهبر در حاشیهء امنی واقع می شود و از معرکه می گریزد.

- احمدی نژاد که، بر حسب شایعات، اینک موی دماغ رهبر شده است با ترور رفع زحمت موجه می کند. تقابل احمدی نژاد با رهبر بر سر موضوع مشایی، و اخباری که از سوی آقای سازگارا مطرح شده مبنی بر آنکه وحید (از پادوهای بیت رهبر) به احمدی نژاد گفته که خود را آماده رفتن کند و حتما احمدی نژاد در این مورد مقاومت خواهد کرد، در کنار شایعات حول مذاکرات خارجی احمدی نژاد که مورد نظر رهبر نبوده، و همچنین اخبار تایید نشده از اظهارات بلند پروازانهء احمدی نژاد، همگی دال بر عدم اطاعت مطلق احمدی نژاد و سهم خواهی او دارد. بواسطهء ترور، احمدی نژاد به عنوان کسی که با همکاری فرماندهان سپاه خطر بالقوه ای نسبت به تمامیت خواهی رهبر است حذف خواهد شد. ضمناً خبر انتقال دفتر احمدی نژاد به یکی از پادگان های نظامی سپاه که از متحدان احمدی نژاد بشمار می آیند نیز شاید بر احساس خطر از ترور دلالت می کند. 

به هر حال، از نظر بنده، جنبش سبز نباید از بررسی این احتمالات غافل باشد و وقتی بیاد بیاوریم که احمد خمینی فرزند بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز می تواند قربانی منافع رهبر کنونی شود پس احتمال حذف احمدی نژاد در جهت منافع رژیم غیر ممکن نیست.

شاید باید جنبش در شعارها تجدید نظر کند و «مرگ بر» ها که الگویش شعارهای حکومتی است اصلاح شوند. مسیر شعارها باید واضح کنندهء خواست واقعی جنبش سبز باشد، و دقت در طرح آنها زمینهء سوء استفاده ها را منتفی کند. اگر قرار است جنبش سبز در صورت پیروزی «ببخشد ولی فراموش نکند» پس «مرگ بر» ها به چه درد می خورند؟ جز اینکه محرک خشونت بیشتر هستند؟ بیایید امروز رفراندم که خواست نهایی کل جنبش نیز می باشد و محل اشتراک نظر جمعی است را از فریاد کنیم .

سی دیماه هشتاد و هشت