|
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | سال سوم ـ شماره 873 ـ دوشنبه 14 تير 1389 ـ 5 جولای2010 | کوتاه و گويا | عکس و مکث آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
جمعه 11 تير 1389
پرسشی از اطاق فکر لندن: آيا ندا هم دوستدار امام و نظام او بود و اجرای بی تنازل قانون اساسی رامیخواست؟
چرا نبايد جنبش سبز را واگذار کرد؟ اجازه دهيد از چند و چون صورت مسئلهء اين هفته آغاز کنم: به اعتقاد من، جنبش سبز نه مذهبی است و نه خواستار حفظ نظام مذهبی، نه دوستدار خمينی و «بازگشت به عصر طلائی» او است و نه طرفدار ديگر دينکاران نشسته در قدرت. در نتيجه، اعتقاد دارم که خطای ناشی از پذيرفتن اينکه جنبش سبز واجد اينگونه خصائص است، و تسليم کردن آن به خواستاران حفظ رژيم فعلی، برای کشورمان خسرانی بزرگ و تاريخی را در بر خواهد داشت که خاموش نشستن در برابر آن عين خيانت است... >>>
آیا مامحکوم هستیم که آزادباشـیم؟ یک فرانسوی میتوانست، دولت "ویشی" را به رسمیت بشناسد و یا میتوانست از دوگل و دولت فرانسهء آزاد در لندن حمایت کند. میتوانست آتش بس تحمیلی را به رسمیت بشناسد و یا، کماکان، به مبارزهء مسلحانه ادامه دهد. میتوانست با دولت اشغالگر نازی همکاری کند و یا به نهضت مقاومت ملی بپیوندد. میتوانست فرار را بر قرار ترجیح دهد. میتوانست در تبعید مبارزه کند و یا در وطن خیانت. یا می توانست، چه درغربت و چه در وطن، سکوت اختیار کند! به هرحال، تصمیم و اختیار از آن فرد است. این ما هستیم که سرنوشت خود را با تصمیمها و اعمال مان رقم میزنیم. اما از این تصمیم گیری، ما را گریزی نیست. چرا که ما محکومیم که آزاد باشیم.>>>
ایران یک بار با انقلاب اسلامی و رژیم برآمده از آن به خود گُل زد. گُلی که چنان باختی را به دنبال داشت که هنوز از پس جبران آن بر نیامده است اگرچه همزمان در عرصه بینالمللی به بازیگری سیاسی تبدیل شد که سالهاست بیشترین توپ پیرامون دروازه آن رد و بدل میشود. این نقش خطرناک، یکی از پیامدهای همان باخت است. باختی که خود نتیجه یک توهم بزرگ بود. با گذشت زمان، هر چه ملت بیشتر از توهم به در آمد، حکومت به همان اندازه بیشتر در توهم فرو رفت. رژیم در بيست و دوم خرداد سال پيش هنگامی که حتی حق انتخاب بین بد و بدتر را نیز از مردم سلب کرد، بر توهم خود انباشت و همزمان از یک ملت توهمزدایی کرد بدون آنکه تضمینی برای دچار نشدن به یک توهم دیگر وجود داشته باشد.>>>
متاسفانه نمی توان انکار کرد که در جنبش اخیر، علاوه بر وجود بسترهای کلیِ زمینه ساز خطر پوپولیسم (به لحاظ جامعه شناسی سیاسی)، بارقه های عینی متعددی هم هست که گسترش تدریجیِ پوپولیسم در جنبش را هشدار می دهد. مهمترین آنها رواج کیش شخصیت حول آقای موسوی در میان بخشی از قشر جوان و طیفی از دانشجویان داخل (و خارج) کشور است. خصیصهء مشترک افراد این طیف آن است که عملاً هیچ گونه نقدی به آرا و مواضع موسوی را پذیرا نیستند و حتی طرح چنین بحث هایی را مذموم می دانند. آنها حتی اگر طرح چنین نقادی هایی را ناشی از سوءنیت و اغراض سیاسی به شمار نیاورند، آن را بی موقع و غیر ضروری می دانند. >>>
پرسش اصلی من در این نوشتار این است: آیا مسلمانی و سکولاریسم با یکدیگر قابل جمع است؟ آیا فرد می تواند هم مسلمان باشد و هم به نحو سازگاری به اقتضائات سکولاریسم پایبند باشد؟ در حدّی که من درمی یابم یکی از مهمترین پیش شرط های تحقق سکولاریسم، التزام به فضیلتی است که می توان آن را "رواداری بر مبنای احترام متقابل" نامید. اگر این ادعا درست باشد، در آن صورت پاسخ پرسش اوّل تا حدّ زیادی در گرو پرسش دیگری خواهد بود: آیا یک مسلمان از آن حیث که مسلمان است می تواند فضیلت "رواداری بر مبنای احترام متقابل" را به رسمیت بشناسد؟>>>
آیا اين بیانیه از دل برمیخیزد؟ ايشان تقریباً همگی مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر را نام میبرند، بدون آنکه رسماً اعلام کنند که مبنای پایهای جنبش سبز این اعلامیه است. و گاه و جا بهجا از «حقوق خدادادی» سخن میگویند. اما این حقوق خدادادی، که توسط اندیشمندان سبز معتقد به نظام «عقلانیت توحیدی و توسل به خرد جمعی توحیدی» تعریف شده باشد، نه مطلق نگری شرکآلود، چه اختلافاتی با اعلامیه جهانی حقوق بشر دارد؟ و اگر ندارد چرا به خود زحمت دوباره تعریف کردن دهیم، و اگر دارد در کجا؟>>>
با همهء تلاشی که شخصیتهای دینی اسلامی و تاریخ ایرانی برای تعریف کارهای خود به عنوان پروژههای تاریخی ـ سیاسی به خرج دادهاند، نگاه حداقل یک قرن اخیر ما به آنها، مبتنی بر خوانشی اسطورهزده بوده است و جمهوری اسلامی نقطهی حاد به مدیریتِ بلامعارض رسیدن این نگاه اسطوره زده است. نگاه حاکم در جمهوری اسلامی توان تفکیک بدن خود از واقعیتهای تاریخی را ندارد و برای تولید احساس هویت، به دامن اساطیر خیالی خودش پناهنده میشود ـ اساطیری که در واقعیتی زمینی و تاریخی، همیشه فریاد میزنند که شخصیتهای تاریخی سادهای هستند...>>>
بعضی از دوستان اصلاح طلب (سبزهای امروزی و دوم خردادی و چپ ها و خط امامی های دیروز)، و از جمله عزیزانی مانند موسوی، خاتمی، کروبی و بعضی از اعضای خانواده هاشمی، مدتی است فیل شان یاد اصل بيست و هفتم قانون اساسی را کرده است و از دولت بسیار قانونگرای احمدی نژاد و اعوان و انصار او خواستار اجرائی شدن این اصل از قانون اساسی و صدور مجوز برای برگزاری یک راهپیمائی به منظور اعتراض نسبت به عملکرد هیات حاکمه (بخوانید احمدی نژاد) هستند!.. گرچه این تقاضا یک حق قانونی است، اما ظاهر امر حاکی ست که هیات حاکمه به لطایف الحیل تن به این خواسته معترضین نمی دهد و برای آن هم توجیهات خاص خود را ارائه می کند. اما این همه واقعیت نیست! در واقع اگر از حقانیت درخواست معترضین عبور نمائیم، یکی از مهمترین علت های اصلی و منشاء بی توجهی حاکمان کنونی نسبت به خواسته های بر حق منتقدین و معترضین امروزی، عملکرد خود آنهاست.>>>
سايت تابناک: به گزارش فارس، روزنامه فرانسوي "فيگارو " در گزارشي به قلم "جورج مالبرونو " نوشت: پادشاه سعودي كه روز گذشته با "باراك اوباما " رئيسجمهور آمريكا در كاخ سفيد ديدار كرد، در جريان ديدار اخير خود با "اروه مورن " وزير دفاع فرانسه در جده، بي آنكه حرفش را سبك و سنگين كرده و سپس بيان كند، اقدام به گفتن سخني نسنجيده و اصطلاحا "نجويده " كرد. وي روز پنجم ژوئن جاري (پانزده خرداد) در ديدار با مورن اعلام كرد: «دو كشور در جهان هستند كه شايستگي و لياقت موجوديت را ندارند؛ يكي ايران و ديگري اسرائيل.»
بقيه در ستون مقابل
|
اين روزها آمريکایی ها به استقبال جشن های استقلال خود، در چهارم جولای، می روند. همه جا مردمان برنامه های خاصی تدارک دیده اند و جوان ها و نوجوان ها شهرها را از صدای ترقه و آتشبازی پر کرده اند. شادمانی ديدن چنين تصاويری برای ما که سرزمين مان سال هاست در آرزوی استقلال و آزادی آه می کشد، تنها يک شادمانی انسانی است؛ شادمانی برای خوشبختی مردمانی که از اين موهبت برخوردارند، و شعله ور شدن آتش اين پرسش سرشار از امید که: «پس نوبت آزادی و استقلال ما کی می رسد؟» >>>
خود خواندگی در رأس هرم قدرت بررسی مقبولیت رهبر ایران با استفاده از متنهای پیرامونی حوادث یک سال گذشته بیش از هر زمان موضوع مقبولیت رهبری آیتالله خامنه ای را با تردید مواجه ساخته است. این متن تلاش میکند با ابزار پیرامتنی و با تکیه بر جمله معروف آیتالله خمینی که در آن میزان را رای ملت میداند و جدا از مباحث فقهی در موضوع «ولایت»، نشان دهد که بحران رهبری در نظام سیاسی جمهوری اسلامی از همان بعد از ظهر روز چهاردهم خرداد 1368 وجود داشته است و بحران امروز تصویر به بار نشستهء درخت تردیدی است که نهال آن 21 سال پیش در خاکی غرس شد که مدفن رهبر درگذشته جمهوری اسلامی را انباشت.>>>
اصلاً شبههء جدائي دين از سياست وجود ندارد در شورای بازنگری قانون اساسی مورخ دوم اسفند 1368 «مسأله جدايي دين از سياست كه در فرمايشات جناب آقاي يزدي بود . جدايي دين از سياست معنايش اين است كه در نظام اجتماعي و بناي سياسي جامعه دين نقشي نداشته باشد. اصطلاحاً لائيسم دولتهاي لائيك , به قول عربها علماني يا علماني اين معنايش جدايي دين از سياست است . يعني در بناي سياسي جامعه نه در قانونگذاري , نه در اجرا , نه در قضاوت , خلاصه در هيچ يك از نهادهائي كه جامعه را از لحاظ سياسي اداره مي كنند دين نقشي نداشته باشد , يعني لزوماً نقشي نداشته باشد . حالا يك وقتي يك چيزي ممكن است از دين يك جايي باشد آن منافاتي ندارد با علماني بودن يا لائيك بودن . اين معناي جدايي دين از سياست است . در نظام جمهوري اسلامي چنين فرضي هيچوقت اصلا وجود ندارد . يعني ولو ما رهبر را مرجع ندانيم شبهه لائيسم بوجود نمي آيد . شبهه جدايي دين از سياست بوجود نميايد . اين را بايد براي مردم توضيح داد . اگر كسي در ذهنش هست . براي خاطر اينكه قانونگذاري ما ناشي از دين است . اداره جامعه مان هم ناشي از دين است زيرا كه در رأس نظام جامعه كسي را ميخواهيم قرار بدهيم كه او داراي ملاكهاي شرعي حكومت است يعني فقاهت و تقوا و همه چيز از او ناشي ميشود . حالا طبق قانون اساسي كنوني نفاذ رأي مردم در باب رئيس جمهور هم از او ناشي ميشود . اعلام اينكه قانون منافي باحكم شرع نيست از او ناشي ميشود , قضاوت در رأس از او ناشي ميشود . يعني همه چيز به او برميگردد كه اگر در اصلاح هم همين ها رعايت بشود طبعاً همه از مهُ امور اداره كشور برميگردد به يك كسيكه با يك ملاك شرعي بر سر كار آمده است. بنابراين اصلا شبهه جدائي دين از سياست وجود ندارد اين را اگر مردم هم ميگويند بايستي به مردم توجه داد كه اين جور نيست.»
امسال مقام رهبری توصیه به کار و تلاش مضاعف کرده بودند ولی آنچیزی که ما از مأموران آقای مصلحی، وزیر محترم اطلاعات، میبینیم، ظلم مضاعف علیه فرزندان مان ست. شما ببینید، در سخنرانی چهار خرداد مقام رهبری تأکید به رعایت تقوا و پرهیز از ظلم میکنند ولی این مأموران در حق فرزندان ما ظلم میکنند. آیا این ظلم نیست که مادر دو بچه کوچک را جلوی چشم بچههایش به زندان ببرند، این ظلم نیست که یک دانشجوی نخبۀ مؤمن این کشور را پس از صدور قرار منع تعقیب دوباره پنج نفر بریزند در خانه، وی را دستگیر کنند و به ما هم هیچ جوابی ندهند و بعد وسائل کار دیگر اعضای خانه را (مثل کامپیوتر) با خود ببرند. ظلم مگر شاخ و دم دارد؟>>>
گروه های چپ گرای آمریکا و مخالفت با تغییر رژیم ایران از نظر گروه های چپ، صحنهء سیاسی واشنگتن، تا آنجا که به مسائل ایران مربوط می شود، شامل دو اردوگاه است: در یک طرف لابی اسرائیل و متحدان آمریکائی آن، یعنی نئوکان های جنگ طلب، قرار دارند و، در طرف دیگر، آمریکائیان پیشرو و متحدان آن، یعنی همان لابی ضد نفوذ اسرائيل. گروه های اخير معتقدند که اگر کاخ سفید دست از تعامل با رژیم ایران بردارد و بطرف سیاست تغییر رژیم برود، وزنه و جایگاه لابی اسرائیل و جنگ طلبان بالا می رود و آنان دست بالا را خواهند گرفت. به عبارت دیگر، هرآنچه که گروه های چپ و متحدان آن در هفت سال گذشته تحت عنوان لزوم گفتگو و تعامل با ایران ساخته و پرداخته بودند و کل سرمایهء سیاسی آنان به حساب می آمد، از میان خواهد رفت.>>>
به باور اين قلم، سکولاريته اي که امروزه جامعهء ايران بدان نياز دارد، بايد اولاً مبتني بر تجارب جوامع دموکرات و سکولار مدرن باشد و دوماً با شرايط خاص فرهنگي و تاريخي و سياسي ايران خوانايي داشته باشد، و سوماً متناسب با ظرفيت و ملاحظات سياسي دوران مطرح شود. چنين سکولاريته اي براي ايران، نه صرفاً بر جدايي دولت از هر دين و ايدئولوژي بلکه بر دست بالاتر داشتن دولت منتخب و قانون برآمده از راي مردم، بر جريان ها و امورات ديني و ايدئولوژيک مملکت بايد دلالت داشته باشد. چنين دولتي و قانوني بايد بتواند برکارکرد همهء نهادهاي سنتي و مدرن جامعه، بدون دغدغه و يا تبعيض احاطه داشته باشد. چنين دولت و قانوني، نه برآمده و يا در ضديت با قوميت و يا مذهب و يا ايدئولوژي خاص، بلکه بايد داراي خصيصهء بارز فراگيري قبيلگي و عشيره اي و قومي، مذهبي، ايدئولوژيک باشد.>>>
پیرامون نوع توحیدی عقلانیت جمعی آقای مهندس موسوی در بیانیۀ 18 خود به موردی اشاره کرده اند که این بندۀ حقیر را یاد مضمون ِ "بی مضمون" جمهوری اسلامی می اندازد. ایشان در صحبت خود به «عقلانیت جمعی توحیدی» اشاره می کند که ترکیبی از فکر جمعی با نگرشی توحیدی (که به باور من منظور ایشان توحیدی به رنگ اسلامی است) می باشد؛ این توضیح را آوردم تا به صفت عقلانیت جمعی به زعم مهندس موسوی اشاره کرده باشم. >>>
رژیم جمهوری اسلامی پس از سی سال ایستادن پشت شعارهای ظاهرفریب مرگ بر امریکا و مرگ بر اسراییل، کمرش خم گشته است. چرا که در اصل پشت به ملت انسان خود کرده است و چند میلیون امت را نادیده گرفته است. اما روزهای سخت رژیم ترسناک از 1388 با تولد زیبا رویان فرشته نهاد سبز آغاز شده اند. و بازی بی تدبیر و پرریای انرژی اتمی، دخالت های گستاخانه در عراق، افقانستان و فلسطین و سرکوب مخالفین داخل و خارج به سر آمده است. اکنون زمان دیگری در راه است.>>>
فدوی پیرامون احاطهء برادر علی اکبر(ع) ولایتی" به اخبار واحادیث، با نقل گوشه ای از تسلط ایشان به نقد آثار بی صاحب کلاسیک، رفع زحمت کرده و خوانندگان محترم ضد انقلاب، عوامل استکبارجهانی و صهیونیزم بین الملل، لعنة الله علیهم اجمعین، را، به قاصم الجبارین می سپارد . فدوی اما یادش رفت که به خوانندگان ضد انقلاب توصیه کند که یک فقره قیچی تیز دم دست شان باشد چرا که به ضرس قاطع، پس از مرور فتوای ایشان در باب مکتبی بودن آن زندیق یگانه، سر همه جایشان لامحاله اسفناج سبزخواهد شد...>>>
جزئیات طرح پیشنهادی قرارگاه خاتم الانبیای سپاه برای مهار لکهء نفتی خلیج مکزیک فاش شد! در بخش های مهمی از این پیشنهاد که توسط ستاد مطالعات استراتژیک سپاه پاسداران تهیه شده است با اشاره به فشارهای روز افزون دنیای استکبار بر جمهوری اسلامی ایران در راستای انزوای ام القرای تشیع در جهان اسلام اشاره شده است و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جهت خنثی نمودن این تلاش ها تصمیم به نجات مردمان به ستوه آمده از بی تدبیری سردمداران زورگوی خود شده است. در این پیشنهاد، که به امضای سردار رستم قاسمی فرمانده قرار گاه خاتم النبیاء رسیده است راهکاری فوری نیروهای متخصص سپاه به عنوان برگه ای زرین در تاریخ زیست محیطی بشر مورد توجه قرار گرفته اند که به صورت تیتر وار ارائه می شوند: 1) ممنوعیت ورود شهروندان آمریکائی به کلیهء سواحل آمریکا در خلیج مکزیک از فلوریدا تا تکزاس برای کنترل شرایط موجود. 2) دستور کتبی به تمام روزنامه ها و نشریات داخلی آمریکا مبنی بر عدم چاپ هرگونه خبر مربوط به لکه نفتی 3) پخش تصاویر سواحل خلیج مکزیک که مربوط به سال های گذشته بوده از کلیهء شبکه های داخلی آمریکا و تأکید بر سالم گردیدن محیط توسط نیروهای متعهد 4) دستگیری شبانهء کلیهء مدیران بریتیش پترولیوم و انتقال به زندان آلکاتراز و در صورت لزوم انتقال به سلولهای انفرادی جهت اجرای فرایند خود پشیمانی تصویری 5) شکستن دست راست پرزیدنت اوباما جهت نطق سالانه در کنگره و اشارهء گریه آمیز به این که بدن ناقص پوست سیاه و اعتیاد به سیگار دارد و در صورت پایان نیافتن بحث لکه نفتی خون طرفداران محیط زیست به عهده خودشان است 6) اجرای گشت های ویژه توسط گارد ساحلی آمریکا برای بررسی دقیق نسبت لک لک های نفتی شده با یکدیگر و انتقال به بند نسوان 7) به اجراء در آوردن بمب گذاری های جدید در خاک کوبا جهت انحراف افکار عمومی 8) دسنگیری ضرب و شتم و تخریب اموال کشیش هائی که یکشنبه صبح در کلیسا صحت اخبار پاک شدن لکه نفتی را تائید نکنند... در پایان، قرار گاه خاتم الانبیای سپاه با تأکید بر تضمین موفقیت سپاه در اجرای پاکسازی خلیج مکزیک یاد آور شد که این پیشنهاد حاصل دوازده هزار نفر کار ساعت متخصصین بوده و پیش بینی ها حاکی از آنند که «خدائیش جواب میده!» (ارسال شده بوسيلهء يک خوانندهء مطلع).
خدا از طريق توضيح المسائل! شماره 871 ـ چهارشنبه 9 تير 1389 ـ 30 جون 2010
تیرگان و آرش کمانگیر، استوره ای از خرد و عشق
در کشور ما اجتماعی شدن زنان با اقتصادی شدن آنها همراه نیست ناصر فكوهی، دانشیار دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
از زمانه ی «آيدا ولز» تا حکومت اسلامی
اتحاد نیروهای سکولار، تنها آلترناتیو رهایی بخش
جنبش سبز با "هرمنوتیک نفرت" راه به جائی نمی برد! تکثر مطالبات جنبش سبز در ارتباط با خاورمیانه
مقایسهء کانديداها در يک نوشتهء پيش از انتخابات
شماره 870 ـ دوشنبه 7 تير 1389 ـ 28 جون 2010
اصغر طهمورسی - مهدی رضایی تازیک
طرح بحثی پیرامون الزامات و پرنسیپ های فعالیت مشترک در خارج کشور
گفتگوی شهره عاصمی با اسماعيل نوری علا در تلويزيون «ايران ما» درباره سکولاريسم، انقلاب، اصلاحات، نوانديشی دينی و ده ها موضوع ديگر>>>
جایگاه نهاد مجلس در سیاست ایران گفتگوگر: ویدا سامعی از رادیو فرانسه
بيست و يک مورد موضوعی لغو حقوق بشر در ایران
آقای کروبی و اختیارات ولی فقیه
بوی الرحمان رژیم و مشامِ تیز تاج زاده! نکاتی پیرامون افشاء گری اخیر مصطفی تاج زاده
يادداشتی از مادر سالخوردهء رندانی سیاسی، دکتر اکبر کرمی
|
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== برای آزادی، دموکراسی، جمهوری و لائيسيته =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== ===========
مخالفان خود را بشناسيم دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
جمعه 11 تير 1389
بقيه از ستون مقابل
ایرنا: " اسفندیار رحیم مشایی " در مراسم سالروز تاسیس خانه ریاضی که درسالن اجلاس سران برگزار شد گفت: ریاضی، فیزیک و شیمی سه عنصر مهم علوم پایه و ستونهای اصلی نظام هستی هستند و هر ملتی که درک دقیقی از این سه علوم پایه داشته باشد در عرصههای مختلف رشد خواهد کرد... فیزیک و شیمی بدون درک درست از ریاضی قابل فهم نیست... برای درک درست از دو پایه اصلی شیمی و فیزیک باید علم ریاضی را به خوبی درک کرد... ریاضیات از پایه ها برتر است... ریاضیات ابزار مهم و تعیینکنندهای است که راه شناخت صحیح جهان را برای هر انسان میسر میسازد... معنویات نیز در فهم مدیون ریاضی است.. با ریاضیات فیزیک و شیمی مناسبات اجزایی عالم را میشود ارزیابی و تحلیل کرد و حقیقت را همانطور که هست و براساس علم پایه به دست آورد... تکریم انسان، طبیعت و خدا هر سه با یکدیگر مناسبت دارند و من معتقدم کسی که به عظمت انسان و جهان درک درستی نداشته باشد هیچگاه به عظمت خدا پی نخواهد برد و این امر فقط با فهم صحیح علومهای پایه در زندگی امکان پذیر خواهد بود... کسی که ریاضیات را درک نکند بهشت را نیز نخواهد دید... بدون درک علوم پایه، خصوصاً ریاضیات، بهشت اهمیتی ندارد زیرا کسی که ریاضیات را درک نکند بهشت را از نظر کیفی و کمی درک و فهم نخواهد کرد... فهم بهشت محتاج به فهم علوم پایه است».
عقاب جور گشادست بال بر همه شهر کمان گوشه نشينی و تير آهی نيست؟ (حافظ)
|
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |