بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

دوشنبه 7 تير  1389 ـ  28 جون 2010

 

هم غزه هم لبنان!؟

حسین جعفری

من این دو حرف نوشتم چنان که تو دانی*

آقای کدیورعزیر، ایراد عمده ای که پس ازمصاحبه با صدای آمریکا، به شما گرفته شد، آنجا بود که گفتند وگفتیم چرا حرف دردهان مردم میگذارید وآنچه را که آرزوی قلبی خودتان است، دریک مصاحبه بسیاربااهمیت که باهوشمندی به تمام پرسش ها پاسخ مستدل دادید، اما دراین قسمت آروزی دل خود را اززبان مردم جاری ساختید ومطلبی بیان کردید که هرگز برزبان مردم نیامده بود.

این مطلب، یعنی "هم غزه، هم لبنان جانم فدای ایران" را من اولین بار اززبان تعدادی ازشاگردان آقای سروش استاد دانشگاه مازندران (ایشان غیرازسروش معروف هستند)، آنهم پس از دستگیری و زندانی شدن سروش شنیدم که گفتند اتفاقا ایشان ازآن شعار"نه غزه، نه لبنان بسیار متاثر شده و درکلاس درس هم گفته بودند ای کاش مردم به جای آن شعار می گفتند:"هم غزه، هم لبنان جانم فدای ایران" ازآن پس بود که من ازاین وآن شنیدم که ازاین شعارطرفداری می کنند ومن نیز عنوان آنرا "عرفی مسلکی" گذاشتم ودرحاشیه آن، مقاله ای هم برای جرس نوشتم اما دوستان جرس ازقرار به مصلحت نداستند که آنرا چاپ کنند وامیدوارم این مقاله ام نیز به آن سرنوشت دچارنشود.

پیش ازپرداختن به بقیه مطلب بدنیست همینجا بنویسم که به بهانه مصلحت نیست ودشمن ازآن سوء استفاده خواهدکرد واین گونه اظهارنظرها تضعیف جنبش سبزاست و... به اعتقاد من ازاستدلالهای آنانی است که اکنون به شکل پادگانی حکومت میکنند.  به باور من جنبش سبزمی بایستی با آزاداندیشی طیف وسیعی را دربرگیرد وازمحافظه کارتا لیبرال ازمذهبی تا غیرمذهبی وسکولارهمه رادرخودجای دهد. هرکسی که طالب دموکراسی، احترام به حقوق بشر، تساوی حقوق قشرهای گوناگون فارغ ازاعتقادات آنان، آزادی دین، زبان، نژاد و...درنهایت احترام به ادیان گوناگون وجدایی دین وحکومت است وبه این گونه باورهامعتقدباشد، خودبه خود عضوجنبش سبزتلقی خواهدشد. وگرنه اگرازهم اکنون بخواهیم یک خط بکشیم ومعتقدباشیم که این سویی ها خودی وآنسویی ها ناخودی یا به عبارت درستتر«نخودی" هستند، همان بساطی خواهدبود که اکنون پس از سی ویک سال به آن رسیده ایم. این نهضت یا انقلابی که درابتدا بی اغراق نوددرصدمردم طرفدارآن بودند، ازهمان اول براثرتنگ نظری ها ومحدودیت هایی که برآن قائل شدند، به قول آن خانم شاعرافغانی که گفته بود "مرابتراش" چنان تراشیده شدکه امروزه به گفته شیخ جنبش سبز، پیروان آن را میتوان درقایقی بزرگ جا داد. بدیهی است ما ازاین تجربه تلخ باید درس عبرتی بگیریم واولین آن همین است که اجازه بدهید این نوشته من که مخالفت بانظر جناب کدیوراست، منتشرشود تا شاید ازتعاطی نظرات گوناگون، به راه سوم یا نتیجه بهتری برسیم.  مقصودقانع کردن همدیگرنیست، منظورآنست که فضایی بازبوجودآید که هرکس فارغ ازهرنوع ملاحظات ومصلحت اندیشی ها، بتواند نظرخود را بیان کند، شاید این جامعه ما ازحالت موروثی شخصیت دوگانه(آنچه دردرون می اندیشیم وآنچه براثرملاحظات، ترس، بیم ازدست دادن امتیازات و... دربیرون بیان می کنیم) بیرون آییم واین خصیه زشت ازبین برود وماهم مثل بقیه ملل پیشرفته بتوانیم با اعتمادبه نفس وبدون تقیه، منظوراصلی خود را با صراحت بیان کنیم.

به هر روی ایرادی که به شما، جناب کدیور وارد است،  آنجاست که فرمودید مردم چنین شعاری سردادند، یعنی گفتند "هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران" در حالیکه ما میگوییم چگونه است که این شعار را شما شنیدید اما میلیونها نفرنشنیدند وازآنجا که جنابعالی اهل تحقیق وعلم وفردی دانشگاهی هستید نه منبری، حتما منبعی سراغ دارید که ما را راهنمایی خواهید فرمود تا رفته واین شعار را به آنگونه که شما میفرمایید یافته وبشنویم  والبته درآنصورت من شخصا ازشما عذرخواهم خواست. درحالیکه شعار "نه غزه، نه لبنان،...." بارها تکرارشد و بهترین منبع آن نیز یوتیوب است که خودتان با گوش خودتان می توانید بشنوید ودرنوشتارتوضیحی خود نیزآنرا تاکید کرده اید.

میفرمایید "صرف اینکه جمعی از هموطنان شعار سلبی را در روز قدس سر داده اند، دلیل نمی شود که این شعار ملت ایران است، همچنانکه چون شعار ایجابی مطلوب امثال من است، پس نمی توان نتیجه گرفت این شعار ملت ایران است" من هم با شما موافقم اما ازآنجا که من طرفدار این شعارم یک ندای قلبی هم دردرونم فریاد می زند که اکثریت مردم ازغزه ولبنان خسته شده اند واین شعارزبان حال اکثریت آنان است یا من دوست دارم اینگونه تعبیرکنم.

آنجا که خطاب به رئیس جمهوری شصت وسه درصدی میفرمایید:" لطفاً به‌جای ده‌بار اسم فلسطین و لبنان را بردن یک‌بار هم اسم ایران را بیاورید" من میگویم به جای شعاردادن وایران ایران پوچ سردادن، ثروت ایران را صرف غزه ولبنان نکنید که چاهی است بی انتها وتاکنون میلیاردهادلارصرف آن شده است وبهتراست ما بیشترازآنچه آلوده شده ایم، خودراآلوده نکنیم وبه بهانه حمایت ازغزه ولبنان، طالبان والقاعده را تجهیزنظامی ومالی نکنیم وبه آنان درمملکت خود پناه ندهیم.

مردم ایران نیزجاهل نیستند و از روی جهالت نیست که به تفریط ممکن است روی آورند.  به سبب خفقان است که سال ها به جهت نبود فضای آزاد، انباشته می شود و گاه به صورت انقلاب مشروطیت وگاه به شکل انقلاب سال پنجاه وهفت یا راهپیمایی میلیونی پس ازانتخابات سال گذشته خود رانشان میدهد.

جنابعالی اگر در مقاله توضیحی خود، به جای استفاده از واژه های سنگینی چون "سلبی" و"ایجابی" یا کاربردن واژه هایی چون غیراخلاقی!! وغیراسلامی .... میفرمودید "حق با شماست من به گوش خودم نشنیده بودم، اما برزبانم جاری شد واشتباه ازمن بود"، ما هم بواسطه بسیاری از محاسن شما البته از این مورد به راحتی می گذشتیم، اما به جای این مطلب اصرار دارید حال که مطلب نادرستی بر زبانتان جاری شده، به نحوی آن کلام نادرست را موجه جلوه دهید و به آن شعار اصلی هم یک لباس غیراخلاقی و غیراسلامی و.... بپوشانید. پیامبر و غرانیق رافراموش نفرمایید هرچند قصد مقایسه ای دربین نیست.

اما برویم برسراصل شعاربه قول شما غیراسلامی وغیراخلاقی.  منهم مثل هزاران نفردیگر(ننوشتم میلیونها اما ایمان دارم که میلونها  نفردرست تراست) معتقدم چراغی که به خانه رواست به مسجد صدالبته حرام است. درحالی که:

-- هنوزخرمشهرزخم های جنگ ایران وعراق را برتن دارد، ترمیم خرابیهای بیروت، با نیرو ومنابع مالی ایران البته کاری است نابجا وغیراخلاقی.

--فرستان تراک تراک پول نقد و پیش ازآن حواله های درشت بانکی به لبنان وغزه وحسن نصرالله وحزب الله وخالدمشعل و... کاریست بسیارناپسند که خشم ملت را سبب می شود. آنهم درکشوری که کارگران آن به جرم اعتراض به عدم پرداخت حقوق شش ماهه ویکساله خود، درزندان و زیرشکنجه به سرمی برند.

--درجاییکه کودکان ما درخیابانها کارتون خواب هستند وبا انواع تحقیرها وتوهین ها وتجاوزهای جسمی وجنسی وحقوقی واخلاقی روبرومی باشند، فرستادن کشتی پراازانواع واقسام خوراکی ها به ویژه اسباب بازی برای کودکان غزه کاریست بسیارناشایست وحق مردم ایران است که با صراحت ازمقام معظم پرسش کنند آیا هزینه این اسباب بازی ها ازمیراث پدری شما تامین می شود یا درآمد نفت وگاز را که متعلق به مردم ایران ونسل های آینده است میراث پدری تصورکرده اید.

--فرستادن چندین هزارموشک ساخت ایران وکره و... برای حزب الله وترغیب آنان به جنگ با اسراییل درکدام قاموسی حمایت ازاسلام وعملی اخلاقی تلقی می شود.  خودصاحب دعوا که فلسطینی ها باشند حاضرشده اند تحت شرایطی با اسراییل کنارآیند.  عربستان، سوریه، عراق حاضرند وحاضربودند به نحوی با اسراییل کنارآیند.  مصرواردن این کشوررا به رسمیت شناخته اند، آنوقت ما یعنی ایران شیعه که حتی دربین مسلمان جهان نیزدرمورد شناسایی ما وحقانیت شیعه حرف وحدیث است، کاسه داغترازآش شده ایم که ازیک وجب خاک فلسطین، کشوردیگری به نام باریکه غزه بوجودآوریم وبرای آن رهبری بتراشیم وحال نیز ناچارشویم ازنظرمالی ونظامی آنها راتقویت کنیم وجناب کدیورنام آنرا حمایت ازاسلام، غیرت اسلامی ، کاری اخلاقی بنامیم؟ همین لبنان که اکنون بیش ازسی سال است ازهرجهت توسط جمهوری اسلامی حمایت می شود و به عبارت دیگرازگلوی مردم ایران بریده ایم و به آنها پرداخته ایم در روز "واقعه" که جمهوری اسلامی نیاز به اوداشت، چشم سفیدی کرده و رای ممتنع درشورای امنیت سازمان ملل متحد بدهد وسردمداران ما به انواع واقسام حیل درصدد رفع ورجوع  این عمل لبنان برآیند؟ باورکنید مامردم نان گندم خورده ایم.

--مردم ماخسته شدند ازبس ثروت آنان خرج غزه ولبنان شد، مردم ما خسته شدند ازبس شنیدند که ازاسراییل اسلحه میخریم وباصدام عفلقی میجنگیم وادعا می کنیم ازکربلا میخواهیم به "قدس" برسیم.

--مردم ما خسته شده اند که زنان مارا درکشورهای عربی وترکیه واروپا وآمریکا بی سیرت می کنند وماذخیره ارزی خود را صرف حسن نصرالله و خالدمشعل و حزب الله می کنیم وبعددادمان به آسمان میرود که یک میلیاردازخزانه ما گم شده و کسی نمیداند یا به روی مبارک نمی آورد که برسرآن چه آمده است.

--مردم ما میگویند هیچ تفاوتی بین آن کارمند دون پایه ای که کارهایش حسابرسی می شود با رهبرو رئیس جمهوری که ثروت ما را خرج بیگانگان کرده اند، نیست. بلکه مسئولیت آنان بیشتراست وباید آنان نیز حسابرسی شوند وبه مردم حساب پس داده روشن کنند که این سیصدمیلیارد دلاردرآمد نفتی سالهای اخیررا صرف چه کارهایی کرده اند واگراین ثروت یا حتی یک سوم آن صرف غزه ولبنان شده، دست ازاین بلندپروازیهای بی حاصل برداریم وبه فکرآتیه ملت ومملکت خودباشیم. ماچه کاره ایم که بزرگترین قوه درمنطقه باشیم ودرلبنان وغزه وسوریه نفوذ داشته باشیم. مرتب لاف بزنیم که مسائل دنیا ومنطقه باحضورما وبافکرما باید حل شود ومی شود. نفوذ برای افزایش ثروت است، بالابردن صادرات است، بالابردن سطح زندگی ودرآمد سرانه مردم کشورمان است،  بالابردن درآمد ناخالص ملی است، نه آنکه ذخایرارزی خود را درلبنان وسوریه وغزه آتش بزنیم و دلمان خوش باشد که ما مثلا نزد حسن نصرالله وخالدمشعل وحماس واسماعیل حنیه وعده ای دیگر نفوذ داریم.  این نفوذ به چه دردما میخورد آقای کدیور؟ نکند شما هم اگرفردا وزیرخارجه، رئیس جمهور، ولی فقیه بشوید همین برنامه ها را میخواهید دنبال کنید؟

چرا این حرفها نبایستی گفته و نوشته شود که همه ازآن آگاه شوند؟ به من ایرانی که ابتدا ایرانی هستم وبعد مثلا نود درصد مردمانمان مسلمان ازنوع شیعه است که تازه سنی ها چشم دیدن ما راندارند وحتی درمسلمانی ما نیز شک دارند، وده درصد مان ازادیان دیگرچه مربوط است که بروم ازحقوق ازبین رفته فلسطینی ها دفاع کنم صرفا به این علت که آنها مسلمان هستند. درحالیکه خودشان راضی به صلح ومصالحه هستند، اما ما رضایت نمیدهیم. ماچه کاره ایم که زمانی ازیاسرعرفات هم دلسوزترشده بودیم وبه اوحرفهای یاوه می گفتیم.  اگرما ازانسانهای مظلوم ومورد تجاوزقرارگرفته  درروی کره زمین حمایت معنوی واخلاقی میکردیم، بسیارخوب، باید ازحقوق مردم فلسطین هم دفاع می کردیم. اما درجایی که ما نسبت به ظلمی که برچچن های مسلمان و ترک های اویغورمسلمان چینی میرود هیچ کاری نمی کنیم، ازارمنستان بیشترحمایت می کنیم تا آذربایجان مسلمان، آیا حق داریم ازواژه هایی مانند "غیراخلاقی" و"سلبی" و "ایجابی" صحبت کنیم؟ آقای کدیورآیا خود شما چه زمانی که درایران بودید وچه اکنون که خارج ازایران هستید، آیا همان اندازه که برای استیفای حقوق بربادرفته فلسطینی ها تلاش کرده اید، برای بازگرداندن حقوق ازبین رفته سایراقلیت های مظلوم وستمدیده دنیا هم که مسلمان نیستند یا مسلمان اما،عرب نیستند کاری کرده اید؟

دردهای نوشتنی وگفتی بسیارند اما نه جرس امکان چاپ آنرا دارد ونه خوانندگان عزیزحوصله خواندن آنرابه همین جهت به همین مقدار بسنده می کنم وازجرس سپاسگزارم که مقاله را به چاپ رساند وازشما آقای کدیورممنون که مقاله ام را باحوصله خواندید وانشاء الله خشمگین هم نشدید. به خوانندگان عزیزهم توصیه میکنم مصاحبه آقای کدیوربا صدای آمریکا را بادقت وحوصله مجددا تماشا وبویژه گوش کنند وبه جنبه های بسیارمثبت آنهم بیندیشند.

به قول سهراب "من چه سبزم امروز".

http://www.rahesabz.net/story/18204/

 

سکولاريسم نو: اصل بيت حافظ چنين است:

من این دو حرف نوشتم چنان که غیر ندانست

تو هم ز روی کـرامت چنان بخـوان که تو دانـی

 

 

 https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com