|
دوشنبه 7 تير 1389 ـ 28 جون 2010 |
مقایسهء کانديداها در يک نوشتهء پيش از انتخابات
اکبر اعلمی
بسیاری از دوستان اصرار دارند تا از نظر بنده نسبت به کاندیداهای دلخواه شورای نگهبان آگاه شوند. بدلایل متعدد بارها گفته ام که با انتخاب هریک از چهار کاندیدای مذکور تغییرات محسوس و معناداری در اوضاع کشور رخ نخواهد داد و اگر یک در هزار هم چنین احتمالی داده می شد بدون تردید شورای نگهبان به رسالت خود عمل می کرد!
تجربه سی سال گذشته هم نشان داده است که مردم پس از برگزاری هر یک از انتخابات ریاست جمهوری حتی برای یکبار هم از انتخاب خود ابراز رضایت نکرده اند و بجای آنکه به افق های تازه و روشن و آینده ای زیبا امیدوار شوند پیوسته حسرت گذشته را خورده اند و تکه کلامشان هم ضرب المثل "سال به سال دریغ از پارسال" بوده است.
دلیلش هم این است که انتخاب مردم پیوسته معطوف به انتخاب یکی از عناصر مورد نظر هیات حاکمه بوده است که خود در ایجاد وضع موجود سهیم اند و نمی توانند پارا فراتر از حدودی بگذارند که قدرت های انتصابی تعیین می کنند.
گرچه در اثر به قدرت رسیدن آقای اوباما در آمریکا و تغییر بعضی از سیاست های این کشور از جمله نحوه تعامل با جمهوری اسلامی ایران و خلع سلاح شدن بعضی از مقامات کشورمان در دشمن تراشی ،تن دادن به پاره ای از تغییرات در ایران نیز اجتناب ناپذیر است و لذا از این حیث ماندن و یا حذف آقای احمدی نژاد تاثیر چندانی در پذیرش و یا عدم پذیرش تغییرات مورد اشاره ندارد.
به هرروی به عنوان فردی که نمی تواند نسبت به آینده کشورش بی تفاوت باقی بماند ضمن تاکید بر مواضع و یادداشت های قبلی ام نسبت به چهار کاندیدای تائید صلاحیت شده و ماهیت انتخابات جهت دار و تسویه شده ای که در پیش رو داریم و بدون اینکه قصد جانبداری و حمایت از کاندیدای خاصی را داشته باشم و یا در مقام توصیه به دیگران برآیم ،در این یادداشت صرفا به شناخت خود در مورد بعضی از خصوصیات آقایان مهدی کروبی ،میر حسین موسوی و محمود احمدی نژاد اشاره می کنم تا کسانی که تصمیم به شرکت در انتخابات دارند آگاهانه تر به کاندیدای مورد نظر خود رای بدهند:
1- اگر از برخی روابط و مناسبات ،دلبستگی ها و نقاط ضعف آقای کروبی از جمله شیوه اداره مجلس ششم ،بعضی از اطرافیان ایشان و همچنین نحوه برخوردش با آیت الله منتظری صرفنظر نمائیم ،وی جزء معدود شخصیت های انقلابی و زندان رفته ای است که در جوانمردی ،لوطی منشی ،دست و دلبازی ،مردمداری ،صراحت لهجه و شجاعت ،سرآمد بسیاری از سیاستمداران و دولتمردان درون قدرت است. کمتر از همتایان خود اهل محافظه کاری است و حداقل در طول مدتی که با ایشان آشنا هستم همواره سنگ صبور بسیاری از کسانی بوده است که از ناحیه هیات حاکمه طرد و یا رنجیده خاطر شده اند.
در مجلس ششم هم وی از معدود کسانی بود که با گشاده روئی با دگراندیشان ،طرد شدگان از سوی حکومت و خانواده های زندانیان دیدار می کرد و به درد دل آنان صمیمانه گوش فرا می داد و اگر کاری از دستش بر می آمد از انجام آن کوتاهی نمی کرد و از این حیث برخلاف بعضی از شخصیت های پوشالی و اصلاح طلب نما که به مدد تبلیغات رسانه های مافیائی و توسل بروش های پوپولیستی برای خود نام و محبوبیتی کسب کرده اند واهمه ای به دل راه نمی داد.
به عنوان مثال زمانی که آقای عماد الدین باقی در زندان به سر می برد ،خانواده ایشان برای معطوف کردن افکار عمومی به وضعیت ناگوار نامبرده ،از آقای خاتمی وقت ملاقات درخواست می کنند اما ایشان پذیرش این درخواست را موکول به عدم انعکاس موضوع در رسانه ها می کند و به همین سبب هم خانواده عماد الدین عطای ملاقات با وی را به لقایش می بخشند ،این در حالیست که آقای کروبی این بار هم با روی خوش از ملاقات با این خانواده مستاصل استقبال می کند.
همچنین زمانی که بسیاری از افراد سرشناس ،مغضوب شورای نگهبان واقع شده و بدون دلیل رد صلاحیت شدند در حالیکه خاتمی تنها در اندیشه تائید صلاحیت پادوها و اطرافیان خود بود ،آقای کروبی باز معرفت به خرج داده و حداکثر تلاش خود را مصروف استیفای حقوق از دست رفته آنان کرد.
در واقع وجود همین خصلت ها در کروبی موجب حمایت بسیاری از حامیان حقوق بشری و سرخوردگان از رفتارهای مسئولان نظام جمهوری اسلامی از ایشان در انتخابات اخیر شده است.
با وجود خستگی ناپذیری و برخورداری آقای کروبی از حافظه بسیار قوی ،یکی دیگر از اشکالات ایشان معطوف به عدم اشراف لازم نسبت به دانش روز و در نتیجه تاثیر پذیری نسبتا زیاد از دیگران است.
ایراد دیگر آقای کروبی گره خوردن نام ایشان با پرونده شهرام جزایری است ،هر چند که بر این باورم دریافت وجه مزبور هم ارتباط تنگاتنگی با دست و دلبازی های وی دارد تا جائیکه این دست و دلبازی ها حتی آقای عزیزی عضو حقوقدان شورای نگهبان را هم بی نصیب نگذاشت و وی را در مجلس ششم صاحب خانه کرد!
گفتنی است که اشخاص فراوانی در قوای سه گانه و نهادهای انقلابی و غیر انقلابی از مراحم شهرام حزایری بهره مند شده بودند که کمتر کسی از اسامی بسیاری از آنها آگاه شد. با این وصف آقایان هادی خامنه ای (برادر مقام رهبری) با دریافت 550 میلیون تومان ،محمد آقازاده رئیس سازمان انرژی اتمی و حداقل 18 تن از نمایندگان اصلاح طلب و اصولگرای مجلس ششم و همچنین مهدی مقتدائی پسر رئیس دیوانعالی و دادستان سابق کل ،محمد دری نجف آبادی پسر وزیر اسبق اطلاعات هم جزء کسانی بودند که نامشان در رابطه با پرونده مذکور در رسانه ها منتشر گردید!
2-آقای میرحسین موسوی از شخصیت های متین ،متدین ،عدالتخواه ،درستکار و پاکدست ،متعهد ،ساده زیست و ارزشگراست که در عمل نیز پایبندی خود را نسبت به بخش هائی از اصول و آرمان های انقلاب به اثبات رسانده است. پايبندی عمیق به گفتمان هاي انقلاب وجه اصولگرائی او را پررنگتر از رویکرد اصلاح طلبانه اش نشان می دهد.
عدالتخواهی و سلامت مالی و اخلاقی موسوی زبانزد خاص و عام است. به همین سبب گرچه موسوی نشان داد که برخلاف وعده تلفنی اش از جسارت و صداقت لازم در محکوم کردن اقدام شورای نگهبان در رد صلاحیت های غیر قانونی برخوردار نیست با این وصف بخش عمده ای از ویژگی های مذکور دلیل قانع کننده ای برای ایجاد یک پل عاطفی مستحکم میان بنده و ایشان می باشد.
خانم زهرا رهنورد همسر آقای موسوی نیز از بانوان مبارز قبل از انقلاب به شمار می رفت و کتاب شعر "طوفان ها و لاله های شهریور" او که ملهم از آیات قرانی است در آنروزها در میان مبارزان دست بدست می گشت.
موسوی بدلیل عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران و عهده دار بودن ریاست دفتر سیاسی این حزب و دبیری و مدیر مسؤولی روزنامه جمهوری اسلامی ایران ارگان حزب یاد شده (58-60) و در نتیجه روابط نزدیکش با شخصیت هائی مانند آقایان؛ بهشتی ،خامنه ای و رفسنجانی سران حزب موصوف ،پله های ترقی را در کوتاه ترین مدت پیمود و از سال 1360 به مدت هشت سال بر صندلی نخست وزیری تکیه زد.
موسوی جزء سران طیف موسوم به چپ به شمار می رفت که سیاست های اقتصادی اش پیوسته با انتقاد های تند روزنامه رسالت ارگان جناح موسوم به راست مواجه می شد.
آقای موسوی در شرایطی مدیریت اجرائی کشور را بر عهده گرفت که از حیث فرهنگی و اقتصادی ،مقولانی نظیر زیاده خواهی ،تجملگرائی و اشرافیگری جای خود را به ارزش های انقلابی مانند ؛قناعت ،ساده زیستی ،ایثار و از خودگذشتگی داده بود و در مقایسه با پیش از انقلاب سطح توقعات مردم بسیار کاهش یافته بود.
در واقع مردم خود بخش وسیعی از هزینه های مربوط به جنگ را متحمل و اقتصاد کشور بصورت هدایت شده و کوپنی اداره می شد.
شخصیت کاریزمائی مانند آیت الله خمینی(ره) با تمام توان از موسوی و دولت وی حمایت می کرد و همین امر در کنار پائین بودن سطح توقعات مردم از دولت ،مهمترین عاملی بود که مانع از فروپاشی دولت وی در شرایط جنگی کشور گردید.
از طرفی 20 سال بی تفاوتی و سکوت مطلق وی در بحرانی ترین شرایط سیاسی و فرهنگی و اجتماعی کشور در برابر ناهنجاری ها و رویدادهای تلخی که مردم ایران و سیاسیون کشور را رنج می داد ،آنهم در شرایطی که بدلیل برخورداری از مسئولیت هائی نظیر عضویت در مجمع تشخیص مصلت نظام(88-68) ،استادیاری علوم سیاسی دانشگاه ،مشاورت عالی رییس جمهور(84- 76) و ریاست فرهنگستان هنر ایران (78-68) از تریبون لازم برای هرگونه موضعگیری و اظهار نظری برخوردار بوده است ،از وی شخصیتی کاملا محافظه کار را به ذهن متبادر می کند و به همین سبب امکان هرگونه داوری دقیق درباره تحولات پدید آمده فکری ،سیاسی ،اقتصادی و فرهنگی در او و نوع نگاهش نسبت به آزادی ها و جمهوریت و مظاهر آن و همچنین انگیزه ،جسارت ،پایداری و مقاومت در برابر روند موجود و اقتدار گرایان و قانون شکنان را دشوار می سازد.
با این همه تعمیم دادن رویکرد آقای موسوی نسبت به مسائل سیاسی ،فرهنگی و اقتصادی طی سال های 58-68 که معطوف به اوضاع و احوال آن سال هاست، به برنامه ها و سیاست های آتی وی نیز اصولی بنظر نمی رسد. هچنانکه آقای خاتمی هم در طول همان سال ها (در وزارت ارشاد)بر خلاف آنچه که در سال های اخیر وانمود می شود حتی با آزاد سازی ویدئو هم به شدت مخالف بود و در عرصه فرهنگی نیز کاملا بسته عمل می کرد!
با این وجود وقوع پاره ای از رویدادها در دوران نخست وزیری موسوی و بی اطلاعی از نوع واکنش وی (اعم از موافق و یا مخالف) در برابر آنها بر پاره ای از ابهامات دامن می زند که از این میان می توان به قتل دكتر سامي در دوم آذر ماه سال 1367 و اعدام های دستجمعی همان سال ،جمع كردن دختران و پسران بد حجاب از سطح شهر، عدم صدور گواهينامه و گذرنامه و ... براي زنان و مردان بدحجاب، كوتاه كردن اجباري موهاي پسراني كه از حد متعارف بلند بود و نظایر آن و همچنین صدور و ابلاغ بخشنامه 4 رنگی به ادارات و سازمان های دولتی که بموجب آن زنان کارمند تنها می توانستند رنگهای سیاه،سرمه ای، قهوه ای و خاکستری بپوشند و ...اشاره کرد. سایر ابهامات را در این اینحا ،اینجا ، اینجا ،اینجا و اینجا شرح داده ام:
3- متدیّن(با قرائت خاصی از دین) ،انقلابی ،ساده زیست ،پاکدست ،اصولگرا ،مردمدار ،پرتلاش و نسبتا عدالتخواه از خصوصیاتی است که می توان برای تبیین شخصیت آقای محمود احمدی نژاد برشمرد.
فسادستیزی و برخورداری از روحیه ضد اشرافیگری و خودباوری و اعتماد بنفس بسیار بالا هم از دیگر ویژگی های مثبت ایشان محسوب می شود.
احمدی نژاد در سال های اخیر نشان داده است که از جسارت و انگیزه لازم برای مبارزه با بخشی از کانون های قدرت و ثروت که در عرصه های مختلف سیاسی و اقتصادی کشور ریشه دوانیده اند برخورداراست و در واقع بخش قابل توجهی از مخالفت ها و سیاه نمایی هایی هم که علیه وی صورت می گیرد صرفا از روی خیرخواهی و دلسوزی برای مردم و کشور نیست بلکه از سوی همین باندهای قدرت و ثروتی نشات می گیرد که منافعشان به مخاطره افتاده است!
احمدی نژاد اخیرا و البته بیشتر با انگیزه های تبلیغاتی خاندان هاشمی رفسنجانی را کانون اشرافیگری پس از انقلاب معرفی کرد و مدعی شد که بر مافياي نفت و صنعت نفت کشور مسلط شده اند و این در حالیست که در زمان استاندار بودنش از هاشمی رفسنجانی با تعابیری نظیر "شخصیت بزرگ انقلابی و اندیشمند" ،"سردار سازندگی" یاد کرده و ادعا کرده بود که وی "همیشه و در همه ابعاد در صحنهها و شرایط دشوار انقلاب اسلامی، از عناصر تعیینکننده است و نام هاشمی در تاریخ پرافتخار انقلاب اسلامی با درخشندگی و به نیکی ثبت خواهد شد"!
وی با شعار عدالتخواهی و مبارزه با مفسدان اقتصادی سکان اجرائی کشور را در اختیار گرفت و با وجود اینکه تا حدودی و بصورت گزینشی و تبعیض آمیز دست گروهی از ویژه خواران را از اقتصاد کشور کوتاه کرد لیکن زمینه ای را فراهم ساخت تا طبقه دیگری که از جهت فکری به او نزدیک هستند به آلاف و الوفی برسند.
با این وجود احمدی نژاد کم و بیش رگه هائی از خود محوری ،دیکتاتوری و استبداد رای ،دروغگوئی ،آمارسازی های عوام فریبانه ،توهم زدگی ،هوچیگری ،خودشیفتگی ،توسل به روش های پوپولیستی ،استفاده ابزاری از باورهای مذهبی مردم ،کوتوله پروری ،سرسپرده سالاری و قانون شکنی را هم با خود یدک می کشد!
او با اتخاذ سیاست های نادرست و اظهار نظر های نسنجیده اش در خارج صدمات فراوانی به حیثیت ملت و کشورمان وارد ساخته و در داخل هم اسباب اتلاف منابع و ثروت ملی را مهیا کرده است.
مقولاتی مانند ،دیدن هاله نور در سازمان ملل ،دستگیری و آزادی ملوانان انگلیسی ،نامه نگاری به سران بعضی از کشورها ،بحران آفرینی با اظهار نظرهای نسنجیده در مورد هولوکاست و اسرائیل ،نقض مستمر حقوق شهروندی و حقوق اساسی برخی از اقشار و اصناف مردم،انتصاب کردان و محصولی به سمت وزارت کشور ،بحران آفرینی در آذربایجان ،اهواز و اقلید و سرکوب مردم این مناطق ،350 میلیارد هزینه های فاقد سند در شهرداری تهران ،پرونده سوآپ اردبیل ،ارائه آمارهای نادرست به مردم ،اتخاذ تصمیمات مقطعی و اقدامات شتابزده ، خلق الساعه ،فراسیستمی و غیر کارشناسی از دیگر ابهامات و نقاط ضعف عمده احمدی نژاد است.
احمدی نژاد به شدت از سوی افرادی نظیر مصباح یزدی ، جنتی و خزعلی حمایت می شود و مقام رهبری هم بارها وی را مورد حمایت و تفقّد خود قرار داده است.
http://www.akbaralami.com/Public/ContentBody.aspx?ContentID=2724
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|