بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

دوشنبه 14 تير  1389 ـ  5 جولای 2010

 

سی سال گذشت، آینده امروز است

محسن ذاکری

با عزیزی در ایران صحبت می کردم. جمله ای گفت که این نوشته را لازم دیدم. می گفت: «تحریم ها برای حفظ امنیت اسراییل است. نگران حملهء نظامی به ایران هستیم. اگر به خاطر منافع اسراییل به ایران حمله کنند...»

 

در جهان امروز، و بویژه در دو دههء اخیر، برای بسیاری از مردم دنیا امکان آشنایی با و ارزیابی رفتار و افکار سیاسی سیاستمداران و فعالین سیاسی بیشتر از پیش فراهم شده است. مردم می توانند با اعتماد بیشتری به رسانه های ‌همگانی و فن آوری اطلاعات، سیاستمداران را زیر نظر داشته باشند. ‌‌برای مردم جهان این امکان که بطور مستقیم تاثیر گذار در مسایل سیاسی باشند زمینه اصلی ساختارهای شراکت مردم در امور سیاسی بوده است و هست. امکان این شراکت را تماس مردم با مسائل سیاسی و آگاهی آنان از این مسائل لازمه میباشد. تفاوت بنیادینی که در سالهای دوران جنگ سرد با دوران فن آوری اطلاعات روی داده است امکان دست یابی مردم به آگاهی است. در دوران جنگ سرد فعالان سیاسی و گروههای سیاسی به دنبال جذب نیرو و حمایت مردم بودند. در شرایط پلیسی حاکم بر کشورها، اعم از باز و بسته بودن جو سیاسی، این گروه ها با شبکه های زیر زمینی و بولتن ها افراد را به سوی نگرش سیاسی و راهکارهای خود جلب می کردند. در عصر دیجیتال و گسترش دموکراسی به سوی لیبرالیسم ( قوی شدن فرد و منضبط شدن دولت ) آگاهی بطور باز و گسترده ای در اختیار مردم است. از این رو مردم در گرفتن و انتخاب جهت های سیاسی با دید بازتر و افق گسترده تری به این مهم مشغول هستند.

 

یاد گیری

چرا هیتلر نتوانست از اشتباه ناپلئون در جنگ با روسیه بیاموزد؟ چرا القاعده نتوانست از پیامد های حمله ژاپنی ها به بندر پرل امریکایی ها چیزی بیاموزد؟ چرا القاعده نه تنها نیاموخت که مبارزات مسلحانه تروریستی دولت ها را به زانو نمی نشاند که تازه دوران کشتن انسان های بیگناه را ورق زد و این جنایت را جهاد نامید؟ چرا ایرانیان برای جایگزین دگرگونی حکومت محمد رضا شاه پهلوی بجز انقلاب خونین فرانسه و  پر حرام زادهء روسیه، نتوانستند چیزی دیگری را بیابند؟ چرا بخشی از ملت ایران و شخص آقای خمینی و جنگ طلبان نتوانستند از شرایط جهانی و تاریخ بیاموزند که نمی تواند نمایندهء جهان اسلام باشد و با تمام دنیا بجنگد و پیروز شود و انقلاب صادر کند و پیک آزادی ـ که آن را نفهمید ـ باشد؟ چرا امروز آقای تاج زاده پوزش می خواهد و آقای کروبی می گوید بسیج جنگجو شده است و شعبان بی مخ؟ چرا باز سازمان مجاهدین خلق داد و فریاد رهبری غیر قابل انتقاد و حکومت "توحیدی" در هوا می پیچاند؟ چرا باز محسن کدیور سنگ نهج البلاغه و غزه و لبنان بر سینه هاون می ساید؟

از اینگونه چراها و نباید ها به وفور میتوان یافت. اما این بحث را به مجرای دیگری می کشیم که بهای اشتباهات سیاسی بسیار سنگین تر از دیگر اشتباهاتی است که بشر دربارهء خود و دیگران می تواند مرتکب شود و متاسفانه فقط زمان و امتحان پس دادن می تواند مصیبت های زاییده این خطا ها را به میدان محک بکشاند.

 

سایه های ماندگار

ریشه ها، دوران و نتایج انقلاب اسلامی ایران بسان سایهء سیاهی در تاریخ کشور ما باقی خواهد ماند. ‌هیچگاه جنایات، تبعیض نژادی و دینی، شکنجه های الله پسند این انقلاب و هوادارانش از یاد ایرانیان و شرم آن از چهرهء ملت ما پاک نخواهد شد. تا ایرانی و كشوری به این نام هست ننگ و تلخی این دوران در اوراق تاریخ، شعرها و داستان های ما جای خواهند گرفت. ‌بهمين انگونه ویران کردن بنیان فرهنگی و اقتصادی و تربیتی کشور ما ـ از سال 1358 تا زمانی که ایران از دست این رژیم دهشتناک و مرگبار رهایی نیابد ـ ادامه خواهد داشت و اثرات منفی این دوران سال ها روح پیر و جوان ما را خواهد آزرد. و پس از آن خواهند نوشت و پوزش خواهند خواست، و خواهند نوشت و دفاع و توجیه خواهند کرد. ولی این انقلاب و سیاهی ها و سپیدی ها ی آن هرگز از تاریخ ما پاک نخواهد شد. همانگونه که تاریخ آلمان از جنایات و نژاد پرستی هیتلر رهایی ندارد و تا هست آلمانی ها با خاطرات دوران نازیست عجین شده اند. ‌همانگونه که تاریخ روسیه با بدکاری های استالین گره خورده است و روس ها با یاد دوران استالین و مرگ های میلیونی در سرمای سیبری همدوشند. تاکید باید کرد: حساب این جنایات و اشتباهات سیاسی تنها به نام اشخاص و سازمان ها رقم نمی خورد بلکه بیشتر با نام ملت ها تکرار خواهد شد.

 

اسراییل یا امریکا

اسراییل همیشه برای جمهوری اسلامی ـ به بدعت آقای خمینی ـ سوراخ دعای انقلابیون ایران شد که «هیهات من ضله؛ ای امت های مسلمان!» جنگ با عراق و نقشه های جمهوری برای دست یابی به هژمونی در جهان اسلام ناکام ماندند اما وصیت آقای خمینی از یاد نرفت. تبلیغ ضد اسراییل از داخل و در خارج جان گرفت. هر وقت شرایط داخلی سنگین و آبستن حوادث شد، اسراییل رفت سر آنتن ها.

البته اسراییلی ها هم به نوعی از کم هوشی سیاسی و رسوب تدبیر رنج برده و می برند. آن ها تا بوده این چنین اند. سیاست را در ثروت و قدرت می بینند. از تدبیر فاصله دارند و بهایش را هم می پردازند.

آقای خاتمی در دنیای دیگری را به روی مردم ایران و نگاه های دنیا گشود. با وعده ها و امکانات بی نظیری به میدان آمد. آقای کلینتون نیز با لبخند هائی به همان شیرینی لبخند های خاتمی به استقبال او بر خاست. او، اما صادق تر از خاتمی بود. امکانات واقعی تری هم داشت. چیزی برای باختن هم نداشت. صلح و جبران گذشته ها برای ابر قدرت جهانی کاری شدنی می نمود. اما، خاتمی خودش هم خودش را باور نداشت. ایرانی ها نیز خودشان را باور نداشتند. ایستادگی در برابر امریکا ادامهء افتخارات رژیم جمهوری اسلامی شد و نقطهء عطف شکست دیپلماسی خارجی خاتمی. آقای احمدی نژاد آمد. او امریکا را یک ضرب کنار گذاشت و رفت سراغ اسراییل. تصمیم داشت و دارد این کشور را از جهان پاک کند. احمدی نژاد یک سر رفت سر نقدینه های آبروی انقلاب اسلامی. با اسراییل شروع کرد و تا این لحظه که با ریش و عبای علما در گیر شده است. (من بطور پاتولوژیکی همیشه طرفدار احمدی نژاد هستم!)

اکنون که جهان پس از جا افتادن سیاست های مردان محکمی چون جورج. و. بوش، دیک چینی و رونالد رامسفلد، با نظم جهانی نوین حرکت می کند، آقای اوباما با تدبیر کم نظیر خودش و با تکیه بر درایت، شجاعت و از خود گذشتگی اسطوره ای جنبش سبز هم سویی جهانیان علیه رژیم جمهوری اسلامی را سامان داده است. رژیم جمهوری اسلامی پس از سی سال ایستادن پشت شعارهای ظاهرفریب مرگ بر امریکا و مرگ بر اسراییل، کمرش خم گشته است. چرا که در اصل پشت به ملت انسان خود کرده است و چند میلیون امت  را نادیده گرفته است. اما روزهای سخت رژیم  ترسناک از 1388 با تولد زیبا رویان فرشته نهاد سبز آغاز شده اند. و بازی بی تدبیر و پرریای انرژی اتمی، دخالت های گستاخانه در عراق، افقانستان و فلسطین و سرکوب مخالفین داخل و خارج به سر آمده است.

اکنون زمان دیگری در راه است. زمانی که از جنس دوران جنگ سرد نیست، همان زمانی که کاستروها و دگم های کمونیست در محک تجربه امتحان پس دادند. اکنون زمانی است که امریکا دیگر از تبار آن امپریالیسم یکدنده نیست.

وای بر ما ایرانیان اگر باز نتوانیم سره از از ناسره تشخیص دهیم. اگر باز ندانیم دوست کیست و دشمن کیست. اگر باز نخواهیم با دیدهء باز به "جهان" بنگریم. اگر باز نخواهیم کینه های دیرینهء بی اساس را کناری نهاده و توان شکافتن دمل چرکین این انقلاب نبایسته و نا شایسته را نداشته باشیم.

وای بر ما اگر پیراهن عثمان و قرآن بر سر دست کنیم که این تحریم ها برای حفظ منافع اسراییل است و اگر جنگی شود هم برای امنیت اسراییل است. سزاوار از این بدتر هستیم اگر بپذیریم اگر رژیم جنگ بیافروزد حق او و امت است چرا که اسراییل دشمن است.

وای بر ما ایرانیان اگر یکبار دیگر ببینیم در این بحبوحهء وا نفسای حقوق انسانی و اخلاقی ملت ایران دگر بار قلم معتادان نوشتن به بیهوده نویسی دور از مکان و زمان بر خیزد که: «آهای از یاد نبرید که اسراییل ظالم است».

این بار ملت ایران باید نشان دهد که می تواند در دوران جدید در کنار جهان متمدن و هوشمند، پسندیده بیاندیشد و در راستای منافع خود جهان را درک کند.        

12 تیر 1389

http://zakerim.blogspot.com/

 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com