|
دوشنبه 14 تير 1389 ـ 5 جولای 2010 |
پیرامون نوع توحیدی عقلانیت جمعی
فریدون نیکبین
آقای مهندس موسوی در بیانیۀ 18 خود به موردی اشاره کرده اند که این بندۀ حقیر را یاد مضمون ِ "بی مضمون" جمهوری اسلامی می اندازد.
ایشان در صحبت خود به «عقلانیت جمعی توحیدی» اشاره می کند که ترکیبی از فکر جمعی با نگرشی توحیدی (که به باور من منظور ایشان توحیدی به رنگ اسلامی است) می باشد؛ این توضیح را آوردم تا به صفت عقلانیت جمعی به زعم مهندس موسوی اشاره کرده باشم.
جدای از اینکه این صفت توحیدی که ایشان به موصوف عقلانیت جمعی الحاق داده تا چه اندازه مفهومی " فلسفی / اسلامی " باشد، و اگر هم اینطور نباشد، اصولا این صحبت او رنگی دینی و یکتا پرستانه دارد و ناگفته نماند که شخصیتی که به اصطلاح از اصولی جدید و به روز شده همانند شبکه های سبز آگاهی بخشی صحبت می کند باید واضح و بی شاخ برگ به بیان مطلب خود بپردازد که ما در مقطع فوق لیسانس در رشتۀ الهیات نیستیم و کتب ابن سینا را هم مطالعه نمی کنیم و به فکر یک لقمه نان شبیم و برقراری آزادی و عدالت برای همه در ایران ویران. باید اذعان داشت که این بار آقای موسوی آب پاکی را روی دست همۀ دوستداران جنبش سبز ریخنه و با محدود کردن تعریفی قشری از جنبش سبز، آن را متعلق به گروه خاصی دانسته که به نظام توحیدی در عقلانیت جمعی اعتقاد دارند.
یادمان نرود که حتی اگر ایشان بخواهد در فردای آزادی ایران تعریفی متفاوت از این مقولۀ توحیدی خود ارائه دهد و آنرا به دستاویز یا راه حل مقطعی دوران سرکوب تعبیر کند، ما ایرانیان باید امروز هوشیار بوده و از محتوای سخن امروز او بفهمیم که به هیچ وجه به دلیل تنگناها و یا آنچه که دوستان جان بر کف مهندس موسوی به عنوان تنگناهای شرایط خفقانی که برای او در ایران موجود می باشد این موضوع را مطرح نکرده و فقط طرح این مسئله از حقیقت اعتقادی این فرد صحبت دارد، چرا که اگر تنگناهای درون سیستم حکومتی ایران را در نظر گرفته و با توجه به آنها توجیهی برای رفتارهای زیرکانه و یا دو پهلوی موسوی قائل شویم خواهیم دید که او در همین بیانیه به روش اصطلاحاً ملایانه، با حیله ای تمام عیار، از استقلال نهاد های دینی از دولت صحبت می کند که خود می تواند بر آورندۀ آرزوهای اقشار بزرگی از ایرانیان باشد؛ البته "اگر به شکل خاصی ترجمه شود" و در این صورت عملاً ایشان به جنگ با این نظام رفته است در حالی که در لوای تعدد در ترجمه پذیری همین «استقلال» واهی که از آن صحبت به میان آورده می تواند خط مشی دیگری گرفته و یادآور تزاویر متعدد خمینی قبل از رسیدن به قدرت باشد.
حال آنکه همین مهندس ما می توانست در مقولهء عقلانیت جمعی که، در حیطهء نظری، آن چنان هم که به نظر می آید هنوز واقعی نیست و ترسی را در نظام بر نانگیخته، حداقل مسئولانه برخورد کرده و تعاریف علمی و مدرن آن را، که برای جامعۀ ایران نیز کارساز باشد، با مقولۀ توحید قاطی نکند.
مطلب مهم دیگر تعریف خودمحورانهء این مهندس عزیز قبل از انقلاب ماست که جنبش سبز را با هویتی ایرانی ـ اسلامی و با طلیعه دارانی از نوع طرفداران فکرت و عقلانیت جمعی توحیدی تعریف کرده و امکان ورود بی خدایان يا چند خدايان را به این مجموعهء دموکراسی خواهی سبز کاملاً مسدود کرده است. البته اگر بی خدایان ما باز از قماش گلسرخی ها نباشند که کمونیسم و بی خدایی را با امام حسین ترکیب کرده و نتیجهء آن هم چیزی به اسم مارکسیسم اسلامی و تحول یا افول آن چیزی به اسم جمهوری اسلامی باشد!
در آخر اشاره ای کوتاه به تزویر زدگی این مهندس خوب قبل از انقلاب و این شخصیت بد افراطی بعد از انقلاب دارم که در متن انگلیسی سایت های وابسته به ایشان، بند 4 از بخش هویت جنبش سبز عیناً ترجمه نشده است.
او در متن انگلیسی تمام ایرانیان را جزو جنبش سبز دانسته است و اما در متن فارسی در داخل پرانتز از همان شعار معروف "ایران برای تمام ایرانیان " استفاده کرده ولی در دو سطر بالاتر از تشکیل دهندگان جنبش سبز صحبت کرده و آنان را افرادی با ذهنیت جمعی " توحیدی" فرض کرده است:
1. در عجبم که فردی که خود را عضو کوچکی از این جنبش می داند چگونه به خود اجازه می دهد که هویت جنبش را محدود به افرادی از قماش خود کند در حالیکه موزیانه به اعتقاد به تکثر گرایی اعتراف میکند... نتیجه می گیرم که یا ایشان معنی تکثرگرایی را نمی داند و یا بازی دیگری به همان شیوهء "پارادوکسی قانون اساسی او" که بسیار به آن تعلق خاطر دارد در کار است.
2. نيز در عجبم که چگونه برای مخاطب فرنگی خود صحبت های قشنگ و دهان پر کن می نویسد در حالیکه ما ایرانیان را جاهل تصور می کند؛ باز تکرار می کنم که این روش او من را به شدت یاد خمینی نوفلوشاتو می اندازد که تقیه بازی در مذهب شیعه را به اوج خود رساند.
آقای موسوی! روی سخنم با شماست، و به عنوان ذره ای بسیار کوچک در جنبش سبز از شما و بسیاری دیگر که نگاهی انحصار طلبانه به این حرکت آزادیخواهانهء ایرانیان دارند می گویم:
اگر معنی آزادی را نمی دانید به کناری رفته و به روال همیشگی از تقیه و نیرنگ های دیگر استفاده کرده و صاحب منصبی شوید و دوباره به چپاول بپردازید ولی دست از سر کچل من بی خدا و آن یکی با خدا و بهایی و سلطنت طلب و مجاهد وچپی و راستی و ... بردارید که احقاق حقوق خود را صد کله کلاهیم؛ و یا اینکه یک دو کلاسی در مکتبی و مدرسه ای و دانشگاهی مفهوم «تکثر» را فرا بیاموزید. در آن صورت شما هم همراهی کوچک برای جنبش سبز خواهید بود.
از شما سپاسگزارم.
عضو کوچکی از جنبش سبز بدون محدودیت...
جمعه 16 ژوئیه 2010
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|