|
||
دربارۀ ما | تماس | آرشيو صفحه اول | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | عکس انتخابی | ويدئوها | کتابخانه | فهرست کليهء مقالات درباره سکولاريسم | سال سوم ـ شماره 793 ـ دو شنبه 19 بهمن 1388 ــ 8 فوريه 2010 | English Section |
||
نتیجه همه پرسی 22 بهمن سبزدر سايت بالاترينبیش از نهصد نفر شرکت کننده تا امروز>>>اکثریت مطلق شرکت کننده ها جمهوری دموکراتیک و سکولار را برگزیده اند، با به رسمیت شناختن هر گونه مذهبی در قانون اساسی مخالف هستند، بزرگترین مشکل قانون اساسی را اصل ولایت فقیه در آن می دانند، در راهپیمایی 22 بهمن شرکت می کنند و در صورت حمله نیروهای سرکوبگر یا از خود دفاع می کنند و یا به آنها حمله می کنند، خواستار جدایی دین از سیاست هستند و شعار رفراندوم و همچنین کار خدا با خدا، دین از سیاست جدا را بهترین شعارها دانسته اند.
با من سخن به درشتی گفته اید... حضرت آقا!.. تاریخ چون تویی را به یاد خواهد سپرد، اما نه به نغمه ای که نداشته ای. مگر تو از هر چه خون آشام در تاریخ چه کم تر داری که در حافظه اش، جایی بس بزرگ، ترا نباشد؟! می دانم که در آموزه های دین ِ نداشته ات، حق گویی در برابر حاکم ظالم، فرض است و واجب؛ با این همه دانم که ترا طاقت شنیدن نیست. اما می گویم گرچه در محضر خدایی تو «آن جا که زبان سرخ است، سر سبز نمی ماند / با این همه سبز من جز سرخ نمی خواند...» >>>
چه کسی ديو را به شيشه بازمی گرداند؟
در بيست و دوم بهمن 1357، سالی از سال های پايانی قرن بیستم، ناگهان دیوی از شیشه ی قرون وسطی بیرون آمد و در میانه ی سرزمین ما قد برافراشت؛ خميازه ای کشيد، با مشت ها به سينه اش کوبيد و بی «هيچ» حسی از عاطفه و عشق، و بی «هيچ» درکی از جايگاه انسان متمدن زمانه ی ما، راه افتاد به ميان مردم. مردم اما خوشحال و بی خبر قامتش را به بنای آزادی تشبيه کردند و نفسش را به گرمای زندگی. او با هر قدمی که برمی داشت خاک ها را به هوا می پراکند و سايه ی عظيم اما زنگ زده اش بر همه جا می نشست و نفس سياهی که از دودکش های کهنه و پوسیده ی بينی اش بيرون می زد همچون خاکی سياه بر سر همه کس و همه چیز فرو می نشست. مردمان بسياری بزودی دريافتند که چه موجودی را از شيشه بيرون کشيده اند اما ديو برون آمده از شيشه زير نام حکومت اسلامی سی و يک سال است، همچنان که برآيند طينت ديوهای استوره ای است، کاری نداشته است جز زدن و کشتن انسان ها و ويران کردن همه ی نشانه های فرهنگ و تمدنی که حکم روح آن مردم را دارد. >>>
آخرین کلمات را که مینویسم خبر اعدام محمدرضا علی زمانی و آرش رحمانی پور در آستانهء «جشن» 22 بهمن و همزمان با جشنواره فیلم فجر میرسد. کجا هستند آن هنرمندانی که علیه اعدام جوانانی که در بیدادگاههای انقلاب اسلامی نوبت خود را انتظار میکشند در پرده سینما بیاویزند؟ در جشنوارهء حقارت و سانسور فجر؟ با این پرسش بهتر میتوان به معنای «فاضلاب» پی برد و آن را به «چاهکی» نقب زد که زمانی صادق هدایت گفته بود. پنج سال پیش، در ژوئن 2005 بود که در مقاله «فرار به عقب» دربارهء موضع برخی از هنرمندان نسبت به «انتخابات» ریاست جمهوری و گزینش بین رفسنجانی و احمدی نژاد نوشتم که یک مثل آلمانی میگوید: «آدم در خوکدانی به خوک تبدیل نمیشود ولی بوی خوک میگیرد». این همان حرف و درد بصیر نصیبی دربارهء اغلب هنرمندان ایران است. هنر آنها ربطی به مفهوم والا و فاخر آزادی ندارد. آزادی اتهامی است که اعدام در پی دارد و ایران چهل و دو سال پس از 1968 هنوز هنرمندانی چون گدار و تروفو در خود نپرورده است. در عوض دانشجویان و جوانان ایران امروز یک سر و گردن تاریخی بلندتر از دانشجویان 1968 هستند آن هم به دلیل اتهامشان: آزادی! >>> 57 در عصر جهانی شدن دمکراسی «خواهی» و حقوق بشر، دیگر ظرف زمانی نظام های استبدادی آن هم از نوع دینی آن به سر رسیده و جائی ندارند. دیگر دوران روابط عمودی اقتدارگرا به سر رسیده است. ایران 88 هم ایران 57 نیست، اگر کسی این را نبیند، آنچه را که قهراً در راه است نخواهد دید. مبانی جنبش سبز بسیار قویتر، عمیق تر و دینامیک تر از آن است که کسی بتواند آن را تصاحب نماید. سران و غیرسران، راهبران و رهروان ِ جنبش سبز قطره هایی از این اقیانوس پر تلاطم آزادیخواهی در این سرزمین اسیر هستند که نداها، سهراب ها و کیانوش ها قربانی حقانیتش شده اند. در بیان عظمت این جنبش اجتماعی همین بس که بگوئيم یک «قوۀ قاهره» است. >>>
من بعضی وقت ها فکر می کنم ما نسبت به حکومت اسلامی ايران واقعا بی انصافی می کنيم و قدر کارهای خوبش را نمی دانيم. اين همه ايراد می گيريم، ولی از محاسن اش ياد نمی کنيم. اين خيلی بد است که ما اين قدر بی انصاف هستيم. اگر روشنفکر مذهبی هستيم، و فکر می کنيم حکومت بعدی در ايران بايد رنگ و صِبْغِه ی اسلامی داشته باشد، بايد از حکومت فعلی ايران تشکر کنيم چرا که کاری کرده است که موضوعی به نام روشنفکری مذهبی مطرح شود و طرفدار پيدا کند. اگر دايناسورهای متحجری مثل جنتی و خزعلی و مصباح يزدی نبودند، آيا دليلی داشت چيزی به نام روشنفکری مذهبی داشته باشيم؟ دليلی داشت به جای ريش بلند، ريش ماشين شده داشته باشيم؟ به جای يقه ی بسته ی گِردِ آخوندی، يقه ی بسته ی پروانه ای داشته باشيم؟ به جای فاکت آوردن از مفاتيح الجنان و بحار الانوار، از پوپر و هايدگر فاکت بياوريم؟ به جای استفاده از کلمات عربی در لا به لای نوشته های فارسی، از کلمات انگليسی استفاده کنيم؟ نه دليلی نداشت و ما همان مسلمانانی بوديم که بوديم و نياز به اثبات مسلمانی مان به شيوه ی روشنفکرانه نبود. اگر هم سکولاريست، يا حتی ماترياليست هستيم، و فکر می کنيم حکومت بعدی در ايران بايد به دور از دخالت مذهب و دين اداره شود، يا اصلا مذهب از اذهان مردم پاک شود و ماترياليسم جای آن را بگيرد بايد از حکومت فعلی تشکر کنيم چرا که اين حکومت کاری کرده است که اگر تمام آرا و عقايد معتقدان به سکولاريسم و ماترياليسم را از سراسر جهان جمع می کرديم، به فارسی ترجمه می کرديم، از طريق کتاب ها و رسانه ها به اطلاع مردم می رسانديم، در کلاس های درس آموزش می داديم، امکان نداشت، مردم به اين خوبی به ضرورت جدايی دين از حکومت پی ببرند و از ته دل و با تمام وجود خواهان حکومتی به دور از دخالت مذهب شوند. حتی اگر خدا بيامرز لنين ۵۴ جلد مجموعه ی آثار روسی اش به فارسی ترجمه می شد، و جناب مارکس تمام نوشته های آلمانی اش به فارسی در می آمد، و يا چرا راه دور برويم همين آقای ريچارد داوکينز که نام اش اين روزها در همه جا بر سر زبان هاست و کلی تلاش می کند مردم را با نشان دادن جلوه های تکامل زيستی آته ئيست کند و به مبارزه با خدا فرا بخواند تمام گفته ها و نوشته هايش به صورت کتاب در ايران بيرون می آمد محال بود اثری را که حکومت اسلامی در بی خدا کردن مردم و متنفر کردن آن ها از دين و مذهب گذاشت بگذارند. من اگر جای استاد ارجمند جناب دکتر نوری علا بودم و نشريه ای مانند سکولاريسم نو داشتم، حتما بر پيشانی آن يک تشکری چيزی از حکومت اسلامی به خاطر جا انداختن موضوع سکولاريسم در ميان مردم و بخصوص جوانان می کردم و اگر جای آقای ريچارد داوکينز بودم حتما در سايت خودم از اين حکومت به عنوان يکی از عوامل شناخته شدن و محبوبيت ام در مجامع روشنفکری ايران سپاسگزاری و قدردانی می کردم به اين اميد که هم چنان به کار خود ادامه بدهد و آن درصدِ باقی مانده ی مردد را هم به اين طرف براند تا بلکه به اميد خدا فرجی حاصل شود.
خواهش می کنم اين شعارها را ندهيد.
|
به تو نگاه می کنم / به آن دست های مردد سیمانی / که بوسه بر قلم می زنند و خاموش می شوند / نه! نه! / درنگ نکن / مهم نيست چقدر به زمان مديونيم / رفتن و آینده يکی ست / و قرن ها فقط یک ساعت اند / وقتی قلم ها را در باغچه می کاريم / در وعده گاه بهار سکولاريسم... >>>
آلترناتیو های احتمالی در فرایند سیاسی جاری ماشاالله سلیمی . منوچهر مقصودنیا آلترناتیو بودن یک نیرو و برنامه سیاسی را می توان با میزان نفوذ اجتماعی؛ میزان سازماندهی آن؛ توانائی، تجربه و شناخته بودن ستاد و یا جمع هدایت گرش، شعارهای آن و توان و تجربهء هدایت جامعه توسط آن نیرو، سنجیده و مورد بررسی و ارزیابی قرار داد؛ بررسی ای که باید کمک نماید تا پاسخی برای اين سوال یافت شود که «کدام برنامه و نیرو امکان و شرایط لازم را برای اجرا داشته و آیا نیروی پشتیبان آن توان لازم برای به پیش بردنش را دارا می باشند؟» اين موضوعی است که به اندازهء کافی مشکل بوده و می تواند به ارزیابی و تحلیل های متفاوتی راه یابد. ما دراین مقاله تلاش داریم تا به این موضوع پرداخته و به سهم خود جهت گیری های احتمالی جنبش را بررسی نمائیم.>>>
اگر وضعیت کنونی را بتوانیم در یک عبارت فشرده عبور مردم از ولایت مطلقه، ولایت مشروطه و مهمتر از همه از خودشان و باورها و حتی توهمات تاکنونی اشان بدانیم ـ وضعیتی که می توان آن را در کاریکاتورهای مانا نیستاتی و نیک آهنگ کوثر درباره خاتمی و بیانیه پنج روشنفکردینی بروشنی مشاهده کرد ـ آنگاه باید بپذیریم که شرایط بالقوهء مناسبی برای گسترش و نضج گفتمان سوم، گفتمان آزادی و برابری و گفتمان سرنگونی کلیت نظام جمهوری اسلامی، چه با و چه بدون ولایت فقیه، فراهم آمده است. در عين حال، تعمیق بحران اقتصادی و تشدید فرایند ورشکستی اقتصادی دولت و حذف یارانه ها و آزاد سازی قیمت ها و تشدید فلاکت و بیکاری وتورم بیش از پیش زمینه ترکیب و ادغام مطالبات عدالت خواهانه اقتصادی و مطالبات آزادیخواهانه را در قالب دوخواست پایه ای "خود حکومتی و اقتصاد اجتماعی" فراهم می سازد. >>>
آقای نوری علا، کاملاً در اشتباهید! به نظر می آید قطار دوستان سکولار (رادیکال) خارج نشین ترمز بریده است. بسیاری از ایرانیان از جمله خود بنده معتقد به مبانی سکولاریسم هستند اما به دلیل حضور در داخل کشور، بر خلاف آقایان، دچار انسداد فکری و بیان ایده آل های خود در خلا نشده ایم. مبارزین داخل ایران، چه مذهبی و چه سکولار، با درک شرایط مبارزه درون کشور راه و طریقه مبارزه خود را انتخاب کرده اند. جناب آقای نوری علا! مرتضی سمیاری را به یاد می آورید؟ او همان جوانی است که در یکی از برنامه های صدای آمریکا با شما مناظره می کرد، و شما روشنفکر عزیز با کبر و خود بزرگ بینی مخصوص خود که در صدای آن جانب موج می زد این جوان را در خیال خود ناک اوت کردید، و حتما تصور کردید که چه جسارت هاً جوانی که هنوز 25 سال را در نکرده چگونه به خود اجازه می دهد که به شمایی که نزدیک نیم قرن و شاید بیشتر سابقه فعالیت سیاسی دارید (البته 30 سال آن در خارج از کشور و مابقی سال ها را من اطلاع دقیقی ندارم) به خود اجازه می دهد با شما مباحثه و یا مناظره کند؟ آقای نوری علا و دیگر دوستان مدعی سکولاریسم! هم اکنون شما کجایید و مرتضی و امثال مرتضی کجا؟ شما در کلرادو، پاریس، لندن و... هستید، اما امثال مرتضی سمیاری، مهدی عرب شاهی، احمد زیدآبادی، مصطفی تاج زاده، ابراهیم یزدی، بهزاد نبوی، علیرضا بهشتی و دیگر مبارزین راه آزادی در انفرادی های اوین تحت سخت ترین شرایط بسر می برند. جناب آقای نوری علا و دیگر مدعیان سکولاریسم رادیکال! من حق اظهار نظر برای شما قائلم اما لطفاً دچار توهم نشوید و نظریات خود را نظر اکثریت مردم ایران ندانید که اگر در ذهن خود این گونه تصوری دارید من به عنوان یک جوان ایرانی و یک فعال سیاسی ایرانی با قاطعیت عرض می کنم که دوستان عزیز، به دلیل دوری از کشور و همچنین مدت زمان مدیدی که در خارج از کشور زندگی می کنید. کاملاً در اشتباه هستید.
شما خود، به معنا و تجربه، دریافته اید که هشدار یعنی چه. آنچه که فدوی اما می خواهد بگوید معرفی معنای آخوندی "هشدار" است که از جراید شریفه ی معتدل دارالخرافه نقل می شود، آنجا که حجي الاسلام محمد (ص) خاتمی، پس از مزمزه و دورخیز فراوان، سرانجام دست از جان شیرین شسته و فرموده است: «هشدار خاتمی به خامنه ای: خاتمی از خامنه ای خواست که رهبر همه ی مردم باشد!» تو خود حدیث مفصل بخوان از این "مهمل ". >>>
اگر یزید روزنامه داشت فردای عاشورای سال 60 هجری چه می نوشت؟ خروش ملت خدايي سرزمين اسلام ، ديروز يکبار ديگر امواج سهمگين فتنه اخير را در هم پيچيد. ديروز صحرای کربلا شاهد حماسهء حضور هزاران سرباز عاشق خليفه مسلمين بود که در چشم بهم زدني طومار فتنه گران را در هم پيچيدند.سربازان عاشق خلافت چنان درسی به فتنه گران دادند که تا سالهای سال ديگر کسی به فکر ضديت با اصل خلافت نيافتد. شعار غالب ديروز در صحرای کربلا "مرگ بر ضد خلافت يزيد" بود که از حنجره سربازان رشيد اسلام ، آسمان سرزمين اسلام را شکافت و به عرش اعلی رسيد و فرشتگان نيز با اين شعار آسمانی همراهی کردند. سرباز رشيد اسلام "شمرابن ذی الجوشن" که از مدارای بيش از حد خليفه مسلمين با سران فتنه که از سر بزگواری مقام عظمای خلافت ناشی می شد صبر انقلابی اش به سر آمده بود ، تير خلاص را بر پيکر اين فتنه اخير وارد آورد. بازماندگان فتنه اخير نيز از سر استيصال و در ماندگی به تبليغات انحرافی از وقايع اين روز روی آورده و با بزرگنمايي ، وقايع غير واقعی از حوادث ديروز به خبرگزاری ها و روزنامه های ديگر مخابره کردند و اين لزوم برخورد بيشتر و جدی تر با بازماندگان فتنه را نمايان می کند. سران فتنه که پايگاه واقعی مردمی خود را ديروز مشاهده کرده بودند (حدود 72 نفر که با محاسبات انجام شده توسط تيم کارشناسی روزنامه اين عدد غير واقعی است و تعداد واقعی آنها حدود 5 تا 6 نفر بوده است) نشان دادند که لجاجت و خيره سری مي تواند تا بدانجا پيش رود که در مقابل خيل عظيم و حضور ميليونی عاشقان خلافت نيز حاضر به عقب نشينی و توبه نشدند..علی رغم دعوت به بازگشت به آغوش ملت که با بزگواری از طرف مقام عظمای خلافت مطرح شد ، سران فتنه حاضر به قبول اين دعوت بزرگوارانه نشدند. آنها راه خود را از ملت جدا کردند و کسی که در مقابل ملت و خلافت قرار گيرد سرنوشت محتومش شکست و حذف از گردونه تاريخ است.مقام عظمای خلافت بارها سران فتنه را به رعايت قانون و پيروی از قانون فرار خواند و از آنها درخواست کرد که خواستهای و اعتراضات خود را از طريق مراجع قانونی و امرا و فرماندهان مقام عظمای خلافت وقضات امين پيگيری کنند ولی گوش سران فتنه بدهکار نبود و هيچگاه خود را ملزم به رعايت قانون نکردند. ملت اسلام نشان دادند که نخواهند گذاشت ميراث جاودانه رسول خدا ، آن استوانه تقوی و واسطه فيض الهی ، توسط عده ای آشوبگر و فريب خورده به بازی گرفته شود. امروز مقام عظمای خلافت جانشين راستين رسول خدا ، محمد مصطفی ، است و هر کس با مقام عظمای خلافت مقابله کند در حکم مخالفت و محاربه با رسول خدا و هر کس با رسول خدا مخالفت و محاربه کند در حکم محاربه با خدا و سزايش قتل به دست فرزندان امت اسلام است. تدبير مقام عظمای خلافت نشان داد که صرف داشتن نسبت خانوادگی با رسول خدا نمی تواند عاملی باشد که عده ای آشوبگر و اغتشاشگر با استفاده از اين حربه در صدد نابودی دين خدا و رسول خدا باشند. عده ای از سياسيون ورشکسته نيز با اظهار نظرهای خود و نيز اظهار نظر نکردن خود سعی دارند که اوضاع سرزمين اسلام را بحرانی نشان دهند در حاليکه اوضاع مملکت آرام است و بحمدالله و زير سايه مقام عظمای خلافت اوضاع مملکت آرام است و روز بروز بر عزت اسلام و مسلمين افزورده می شود.گر چه به قول مقام عظمای خلافت اگر فتنه گری اخير نبود اوضاع مملکت از اين هم که هست بهتر می بود. در هر حال اکنون که به همت حضور ميليونی مردم غيور طومار فتنه در هم پيچيده است بر همه مردم است که وحدتی حول مقام عظمای خلافت شکل گيرد تا بتوان با فتنه های خارجی و داخلی بهتر و بيشتر برخورد کرد. يازدهم محرم 61 – شام ـ امضاء سردبير
کاريکاتوری از دوران انقلاب مشروطه در تبريز مارها و عقرب های عمامه به سر به جان مشروطيت و «مجاهد لری» افتاده اند
آرشيو روزانهء مقالات يک هفتهء گذشته:
شماره 791 ـ شنبه 17 بهمن 1388 ـ 6 فوريه 2010
جنبش سبز، اپوزیسیون، و میر حسین موسوی
جنبش به سازش می انجامد يا به تغيير؟
کدام گزینش: کژراههء اصلاح نظام یا راهیافت دمکراسی سکولار؟
تحليل سياسی سردار سرتیپ دوم پاسدار یدالله جوانی
شماره 790 ـ جمعه 16 بهمن 1388 ـ 5 فوريه 2010
مرگ حکومت اسلامی در سالروز تولدش
مبارزه برای رهائی از دوزخ، نه رسيدن به بهشت
تفکر دلبخواهی و مشکل تاکتيک ها از جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
سياستهای کلان فرهنگی جمهوری اسلامی ايران
امام راه انقلاب را از ليبراليسم، سکولاريسم و اومانيسم جدا کرد
شماره 789 ـ پنج شنبه 15 بهمن 1388 ـ 4 فوريه 2010
بار ديگر کنار هم خواهيم ايستاد ويدئوی کوتاهی در پيشباز از 22 بهمن>>>
برگرفته ای از آخرين اعلاميهء مهدی کروبی، همراه با دعوت به راهپيمائی در بيست و دوم بهمن
سابقهء اصل تفکیک؛ مضمون اصلی لائیسیته (سکولاريسم)
شماره 788 ـ چهار شنبه 14 بهمن 1388 ـ 3 فوريه 2010
نامه ای به جناب دکتر، پروفسور (و هزار عنوان پر بار دیگر)، آقای منوچهر صهبایی رهبر محترم سمفونی موسوم به "صلح و امید" پيوند به ويدئوی اعتراض ايرانيان مقيم هلند بهنگام اجرای اين برنامه>>>
جـایـگـاه اقــوام و مـذاهـب ایـرانـی در جـنـبـش ســبـز
اگر قانون اساسی مورد بی اعتنايی قرار گيرد بطور قهری بديل های ديگری برای نظام ظهور خواهد کرد گفتگوی سايت « کـلمـه » با ميرحسين موسوی
ويدئو: در مورد مصاحبهء ميرحسين موسوی با سايت کلمه گفتگوی اسماعيل نوری علا و احمد سلامتيان در برنامهء خبر بی.بی.سی >>>
از چهارراه جمهوری تا دوراهی انتخاب ناگفتهها در گفتار حجتالاسلام محسن کديور و همانديشان او
جوان ها بدون صيغه با غريزهء جنسی چه کنند؟
شماره 787 ـ سه شنبه 13 بهمن 1388 ـ 2 فوريه 2010
بيانيهء حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران
محمدعلی زمانی و آرش رحمانی پور؛ صداهایی ناشناخته در ذهن من
بررسی کاربرد آراء و عقاید مهندس مهدی بازرگان در جنبش سبز ایران (توضيح سکولاريسم نو در ذيل اين مقاله را نيز بخوانيد)
گزارش سخنرانی اسفنديار رحيم مشاعی در جمع جامعهء اسلامی وعاظ توجه: اين جلسه در ديوانه خانه برگزار نشده است! يا شايد هم...
انقلاب اسلامی را از ديدگاه پنبه دانه خواران تعريف کنيد انشاء از: حجتالاسلام سيد حسن عاملي
فصل چهارم ـ مهار اختلافات (1980 تا 2003) دولت تورگوت اوزال
شماره 786 ـ دو شنبه 12 بهمن 1388 ـ 1 فوريه 2010
مذاکره با قدرت، هم استراتژی و هم تاکتیک!
سید محمد خاتمی هنوز دروغ می گوید
در سوگ پدرم، غلامرضا وثیق، از یاران خلیل ملکی
آیا تشویق به اعدام دفاع از جمهوری اسلامی است!؟
پيوند به فايل صوتی سخنان خونبار آيت الله جنتی در نماز جمعهء گذشته >>>
هفتاد درصد مردم از گرانی رنج میبرند اما حاضرند خون شان را فدای حفظ رهبر کنند در دو ماه پاياني طرحهايي براي برونرفت از اين وضعيت اجرا ميشود آيتالله محمد يزدی، رئيس جامعه مدرسين حوزهء علميهء قم
|
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم
دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
|
© 2009 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |