بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

سه شنبه 13 بهمن 1388 ـ  2 فوريه 2010

 

توضيح سکولاريسم نو

جانم فدای ایران

بررسی کاربرد آراء و عقاید مهندس مهدی بازرگان در جنبش سبز ایران

ن. نوری زاده

Nourizadeh.n@gmail.com

 

بدون تردید مرحوم مهندس مهدی بازرگان یکی از نوادر نظریه پرداز تاریخ سیاسی معاصر ایران است که در طول 60 سال خدمت در عرصه دیانت و سیاست، بعنوان یک مصلح به تمام عیار آزادیخواه و صاحب سبک و دبستان فکری شناخته شده است. یکی از نظریه های او که از نخستین روزهای گام نهادنش  بر پهنه پرآشوب سیاست همواره به نحوی از انحاء مطرح میگشت، نظریه تقدم ملت (Nation) بر دین (Religion) و یا "ایران بر اسلام" میباشد.  برای مثال، او در این مورد میگوید که: " ... ورود (من) به سیاست برای دفاع از حیثیت و شرافت و ملیت، ابتدا به صورت فردی و تدافعی غیر متشکل و بعد به صورت تعرضی در جبهه ملی ایران به رهبری دکتر مصدق شکل گرفت." (1)  سپس بازرگان در آستانه تاسیس نهضت آزادی ایران در اردیبهشت سال 1340 با گفتن اینکه "ما مصدقی و مسلمانیم" رئوس اهداف سیاسی اولین تشکیلات ملی، مذهبی را بر اساس نظریه مذکور مبنی بر "احیای حقوق ملت ایران، استقرار حکومت مردم بر مردم، ترویج اصول اخلاقی، اجتماعی و سیاسی بر اساس مبانی دین مبین اسلام و با توجه به مقتضیات سیاسی و فرهنگی عصر حاضر" (2) اعلام داشت.

بعد از پیروزی انقلاب ایران در 22 بهمن 1357 رهبران سیاسی آنروز که عموما تحت تاثیر فضای ملتهب انقلاب قرار گرفته بودند بدون چون و چرا یا در برابر رهبر فرهمند (Charismatic) انقلاب کرنش کردند تا به مقام و منصبی دست یابند و یا با اولین توپ و تشر او میدان را خالی نمودند و به امید سرنگونی رژیم به دیار غربت "هجرت" کردند و یا بر اثر خود بزرگ بینی و خامی در دام گسترده ای گرفتار آمدند و سلاح بدست گرفتند و اعلام جنگ مسلحانه کردند. اما مرحوم مهندس بازرگان که سرد و گرم روزگار را چشیده بود و آنچه را که آنان در آینه شفاف نمیدیدند او در خشت خام میدید، علیه استبداد نوپای دینی مقاومت کرد و با پرداخت هزینه های گزافی نظریه اهمیت تقدم "ایران بر اسلام" را در فضای آلوده آن زمان بوضوح مطرح ساخت. او در این مورد شرح میدهد که: " در مجلس تاریخی انتصاب و اعلام نخست وزیر دولت موقت از طرف رهبر انقلاب در تاریخ 12 بهمن 1357 نطق هائی رد و بدل شد. یک نکته اختلافی ما بین فرمایشات ایشان (آقای خمینی) و بیانات بنده وجود داشت که یکی از حساس ترین عوامل سرنوشت ساز انقلاب ما بود و منشاء و مبین اختلافات و مسائل بعدی گردید." (3) موضوع از این قرار بود که بعد از قرائت متن فرمان نخست وزیری، آقای خمینی آغاز سخن کرد و ابتدا " از ملت ایران که با دادن خون خودشان برای اسلام خدمت کردند" تشکر نمود و آنگاه دولت مهندس بازرگان را "دولت اسلامی" نام نهاد. در مقابل مرحوم بازرگان در نطق جوابیه اش وعده داد که منتهای کوشش و تلاش خود را " در راه ملت عزیز ایران" صرف خواهد کرد.

در این مقطع از زمان و با کمی دقت معلوم میشود که از ابتدا دو نظریه متفاوت از یکدیگر در انجام امور انقلاب پدید آمده بود که به گفته آقای بازرگان " آن اختلاف ظریف حساس نامرئی همین بود که رهبر انقلاب حرکت و رنج و شهامت مردم را برای اسلام و دولت را دولت اسلامی میدانست در حالیکه نخست وزیر منتخب منصوب ایشان قبول خطر و زحمت و ماموریت را بخاطر ملت عزیز ایران یا ایران [فرض] میکرد." (4) به سخنی دیگر از یک طرف فرض بر این بود که انقلاب ایران همانطور که عموم ایرانیان انتظار داشتند در جهت منافع و خدمت به مردم ایران قرار گیرد و از طرف دیگر و به زعم عده ای این انقلاب میبایست تماما در خدمت و استخدام دین در آید. دیدگاه آقای خمینی و قشر روحانیت که خود را وارث انقلاب میدانستند بر پایه در خدمت قرار دادن ایران و فدا کردن آن به هر طریقی برای اسلام بنا شده بود در حالیکه برای نخست وزیر موقت انقلاب و قشر روشنفکر ملی، مذهبی خدمت به ایران از طریق اسلام اهمیت داشت.

منظور و مقصود مهندس بازرگان از نظریه "اسلام وسیله ای برای خدمت به ایران" در واقع تحکیم حاکمیت ملی، امنیت ملک و ملت، بکار انداختن چرخ های اداری، آموزشی و اقتصاد کشور در جهت احیاء و سازندگی و تولید و رفاه عمومی و حفظ استقلال و تمامیت ارضی بود. (5) در مقابل هدف آقای خمینی از بیان "دولت اسلامی" همانا وسیله قرار دادن ایران برای اشاعه و گسترش اسلام، حاکمیت دینی (ولایت مطلقه فقیه)، ملت زدائی و امت پروری، زدودن آثار و علائم تاریخی و ملی (مثل شیر و خورشید) و تبدیل واژگان ملی به اسلامی (مانند مجلس شورای اسلامی و یا وزارت ارشاد اسلامی) و تاسیس ام القراء اسلامی و نام نهادن ارتش ایران (در جریان جنگ عراق ) به ارتش اسلام و سرانجام صدور انقلاب و نبرد با کفر جهانی بود. برای مثال آقای خمینی صریحا ملی گرائی را " اساس بدبختی مسلمین" میدانست و با بیان "ملی گرائی خلاف اسلام است" به اجرای طرح و هدف "ایران برای اسلام" همت گذاشت.

مرحوم مهندس مهدی بازرگان آثار و نتایج عملی خط خدمت به اسلام از طریق ایران که آقای خمینی اهداف آنرا درصحنه داخلی ترسیم کرده بود و اذناب او یعنی روحانیت سنتی آنرا دنبال میکردند را در مقاله ارزشمند ایران و اسلام این چنین شرح میدهد که :

" الف- چون اسلام بعنوان هدف در برابر ایران و ملیت قرار گیرد (که گرفته است) ناخالصی و معارضه یا شرک پذیرفته نمیشود و (بنابراین) هرگونه افکار و آمال ملی و حفظ و احترام به سنن، جنبه ملی گرائی پیدا میکند و شرک و انحراف تلقی میگردد.

ب- خط خدمت به اسلام برای خود مکتبی است و طرفدارانش خود را مکتبی معرفی و ممتاز مینمایند و (به هر طریقی خواهان آن هستند که در) مملکت و دولت احکام و قوانین مکتب پیاده شود و ...

ج- چون هدف خدمت و پیشبرد اسلام است که رو به خارج و جهان بشریت دارد برنامه های انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی جنبه ماوراء ایرانی و فوق ملی پیدا کرده بفکر صدور است و باید بداد نجات مستضعفین جهان و نهضت های آزادیبخش (حماس و حزب الله و ..) رفته و سرکوبی مستکبرین دنیا را مد نظر داشته باشد.

د- بخاطر وصول بهدف و اجرای برنامه های خدمت به اسلام از طریق ایران اشکالی ندارد و لازم و مطلوب است که ایران در مفهوم کلی و انسان (ایرانی) ایثار و قربانی شود. بنابراین برای آبیاری خونین انقلاب و اسلام تعطیل یا تعویق برنامه های عمرانی و سازندگی کشور، از دست رفتن سرمایه های ملی و معنوی، ویرانی و آوارگی و کشته شدن میلیونها نفر از ملت را نباید مصیبت عظمی و ایراد تلقی نمود.

ه- چون دولت و نظام برای اشاعه و اجرای اسلام میباشد، تبلیغ دین تا سرحد تحمیل اصول و فروع دین آن برنامه کلی میشود و آزادی و اختیار فرد حتی در خلوت و اندرون از بین میرود و تفتیش عقاید دینی و سیاسی مرسوم میگردد و امور از "غیر خودی ها" سلب گردیده و به "خودی ها" و مکتبی ها واگذار میشود.

و- حال که خط و خدمت دولت و مکتب برای اسلام و منطبق با اسلام فرض میشود، موافقین و مجریان امور بلحاظ افراد و افکار و اعمال و مصوبات حالت قداست دینی و فریضه مذهبی پیدا کرده دولت ها مفروض الطاعه (استبدادی) و دادگاه ها لسان الله (فرمایشی) میشوند بطوریکه هرگونه اختلاف و ایراد حکم ارتداد پیدا میکند و مخالفت و انتقاد و حتی بیطرفی و بیموضعی ممکن است محاربه با خدا محسوب شده قضاوت ها به اشد خشونت برسد و برای اعدام صرف عضویت یا هواداری و اعتقاد و گاهی انتساب به فلان مکتب کفایت کند چماق تکفیر بلند است و جاسوس و تفتیش عقاید وظیفه شرعی همگانی میشود.

ح- چون در منطق این مکتب عزت و غلبه اسلام ملازمه با نابودی و محو کفر دارد و بمصداق اکثرهم مشرکون، اکثرهم فاسقون و اکثرهم لا یعقلون، ابناء بشر غالبا ضد خدا و خارج از اسلام و فاقد شعور تلقی گردیده روح بدبینی و قهر و غرور و بدخواهی نسبت به همنوعان و بیگانگان رواج آسان پیدا میکند، هرگونه همکاری و همزیستی با غیر اسلام و مسلمین و بطریق اولی با ضد اسلام و با ملت و دولت ها ئی که نظام الحادی دارند غیر قابل قبول میشود. در داخل کشور غیر مکتبی ها و نامطیع ها ولو متخصص و مفید باید پاکسازی شوند و اشکالی ندارد که از گرسنگی بمیرند چون زمانی بهره مند بودند.

ط- اجرای برنامه های و اداره کارها که در صدر آنها حکومت و سیاست قرار دارد چون راسا یا نهایتا بخاطر اسلام و بسبک اسلام باید باشد طبعا بدست متخصصین اسلام و متولیان دین سپرده و انجام میشود. روحانیت و فقه مقام ولایت و اختیارات قاطع را پیدا کرده در تمام شئون صاحب حق وتو و نظارت و آمریت میگردند حکومت اسلامی بصورت حکومت روحانی مطلقه در آمده و طرز تفکر اداری و آمرانه قشری جای محتوی و معنویت و اخلاق و عواطف را میگیرد." (6)

مهندس بازرگان در پایان نتیجه گیری خود از طرز تفکر مکتب "خدمت به اسلام از طریق ایران" نتایج و آثار عملی و عینی آنرا در تطابق کامل با واقعیات و جریانات اسف بار  آنزمان ارزیابی میکند و بدنبال آن برای تائید و تثبیت نظریه خود مبنی بر اهمیت تقدم منافع "ملت بر دین" و یا ایران بر اسلام به آیات قرآن متوسل میگردد و ضمن بررسی موضوع خدا و میهن مینویسد که" اصولا قیام پیغمبران تماما بخاطر ذریه و قریه و قوم خودشان و یا به اصطلاح امروزی ملت و میهن بوده است."(7) او همچنین بعد از وصف شرح حال پیامبران سرانجام به این نتیجه میرسد که " از پیامبران کسی ملی گراتر در دنیا نبوده است." (8)

امروزه صحت اندیشه و نظریه مرحوم بازرگان و تحلیل او از عواقب زیانبار نظریه اسلام برای ایران بعد از سه دهه حاکمیت ولایت مطلقه فقیه که جزء ویرانی ایران و تباه کردن جان و مال ایرانی عایدی نداشته برای مردم بوضوح آشکار گردیده است. بنابراین بدیهی است که مردم دگر بار درادامه قیام سبز سراسری خود برای استقرار جمهوری که برای ایران باشد در روز 22 بهمن در میادین نبرد حاضر میشوند و شعار "جانم فدای ایران" را در میان خون و گلوله فریاد میزنند زیرا این جنبش قائم به ذات آنان است و به گفته مرحوم مهندس مهدی بازرگان " برخلاف بعضی القائات و تصورات این جریانات (جنبش سبز) محصول نقشه های مخفی و نیرنگهای خارجی (انقلاب مخملی) نبوده است و منشاء خود جوشی و داخلی دارد." (9)

    

منابع:

1-      خاطرات بازرگان، 60 سال خدمت و مقاومت در گفتگو با سرهنگ غلامرضا نجاتی، امنشارات موسسه خدماتی رسا، ص 370

2-      همان کتاب ص 384

3-      کتاب بازیابی ارزشها، مقاله ایران و اسلام، ج دوم ص 114

4-      همان کتاب ص 116

5-      همان کتاب ص 120و 121

6-      همان کتاب صفحات 124 تا 130

7-      همان کتاب صفحات 135 و 140

8-      همان کتاب ص 131   

 

توضيح سکولاريسم نو:

در عين تصديق آنچه که آقای نوری زاده در مورد شخصيت و آمال مهندس بازرگان نوشته اند، ضروری می دانيم همينجا توضيح دهيم که مشکل بسياری از ما در 1357، و از جمله مهندس بازرگان، عدم درک اين واقعيت بود که «حکومت دينی»، در همهء اشکال خود، عاقبت به همين جائی ختم می شود که شده است؛ چه اسلام بر ايران مقدم باشد و چه ايران بر اسلام.  «ملت ايران» متکثر و رنگارنگ و چند مذهبه است، بی مذهبان و کافران در آن فراوانند، و حتی خود اسلام ايرانيان نيز هزارگونه است. هرگونه حکومت مذهبی به ناچار به يکه خواهی و خودی و ناخودی کردن می کشد. مشکل مهندس بازرگان آن بود که، با همهء علاقه ای که به ايران داشت، بنيانگزار نخستين «حزب مذهبی» (آن هم از نوع شيعهء اثنی عشری اش) شد و روشن است که هر حزب سياسی در راستای تسخير قدرت می کوشد و حزب سياسی ـ مذهبی نشسته در قدرت نيز تشکيل «دولت مذهبی» می دهد. پس تشکيلات «نهضت آزادی»، که اکنون به «ملی ـ مذهبی» ها مشهور است، نيز در عمل هرگز نمی توانسته و نمی تواند متضمن "احیای حقوق ملت ایران و استقرار حکومت مردم بر مردم» باشد چرا که مهندس بازرگان اين «حکومت مردم بر مردم» را بدينگونه به اسلام عزيز خودش سنجاق می کند: «ترویج اصول اخلاقی، اجتماعی و سیاسی بر اساس مبانی دین مبین اسلام»؛ لابد بدين استدلال که اکثزيت ملت ايران شيعهء اثنی عشری هستند ـ يعنی همان استدلال سخيفی که اکنون از جانب اصلاح طلبان و نوانديشان مذهبی بعنوان حجت قاطع مطرح می شود!

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com