|
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | سال سوم ـ شماره 835 ـ چهارشنبه 18 فروردين 1389 ـ 7 آوريل 2010 | کوتاه و گويا | عکس و مکث آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
پس از تظاهرات عاشورا و آرامش ظاهری كه در پی اش آمده منظرهٌ كلی جنبش اعتراضی مردم ایران به رودخانه ای شباهت پیدا كرده كه چون موجی بر سطحش نیست جریانش آناً به چشم تماشاگری كه بر ساحل نشسته، نمی خورد و به تردیدش می اندازد که اصلاً آب آن حرکتی دارد یا نه. ولی به محض این كه چند حباب بر سطح رود ظاهر شد هم حركت و هم جهت و هم سرعتش هویدا میشود و تردید بیننده را برطرف میسازد. خود حباب ها نه از خود جنبشی دارد و نه عمری، زود از هم میشكافد و محو میگردد ولی در همان چند لحظهٌ حیات گواه حركتی میشود كه عمیق است و مدام. این اواخر سه اتفاق در ارتباط با اعتراضات مردمی افتاد كه هیچكدام به خودی خود اهمیتی نداشت ولی نشانه های تحول بسیار مهمی بود كه در حال انجام است. >>>
من بر این باورم که امروز هم کسانی که در «اتاق های فکر» واشنگتن بکار مشغولند و محقیقینی که در مورد ایران به دولت خود نظر داده و تلقين می کنند که برای ايران نوعی حکومت دینی معتدل لازم است، سخت در اشتباه اند. من اعتقاد دارم که، غیر از احمدی نزاد و محافطه کاران و نيروهای بسیج و پاسداران، کمتر کسی دیگری طرفدار حکومت دینی است و اگر هم بوده این رابطهء عشقی اکنون از بین رفته است و فکر «حکومت اسلامی» که آقای خمینی آن را چند دهه پیش از انقلاب در کتاب «کشف السرار» خود مطرح کرده بود و اکنون سی سال است که این ایدئولوژی جامعهء ایران را خفه کرده، بتدريج رنگ می بازد و ديگر جز به زور چماق نمی تواند باقی بماند. >>>
چشم ها برق می زد، و چشم های فعالانی که در تبعید بودند کدر می شد. از ایران فقط من حضور داشتم که نمی توانستم به ایران بازگردم. دولت ایران مراوده ی عادی فعالان حقوق بشر با سران دولت ها و شخصیت های مهم جهانی را که در عرف حقوق بشری پذیرفته شده تبدیل کرده است به تابو، به ممنوعهء سیاسی که هر آن کس پا به عرصه اش بگذارد متهم است به اقدام بر ضد امنیت ملی، همسوئی با دشمن، همکاری برای حملهء نظامی. این همه را ساخته و پرداخته اند تا ملتی از ترس منزوی شده و در دست آنها تنها بماند. تا سازمان ها و تشکل های سیاسی و مدنی که بی گمان در این سال ها از وجود انواع شکنجه گاه کهریزک اطلاع داشته اند، از ترس زندان و مجازات های سنگین دور خودشان بچرخند و سخنی نگویند، درعوض بی وقفه از گوانتانامو بگویند. >>>
اولین دستاورد مهمِ ملزم نکردن امر جدایی دین از دولت به یک نوع اعتقاد یا مکتب فکری مشخص، ارتقاء جایگاه سیاست در جامعه است. سیاست به معنای تلاشی ناظر بر فضای عمومی برای بهبود شرایط زندگی؛ تلاشی که بدون آن امکان تحقق دموکراسی وجود نخواهد داشت و اگر هم در برهههایی به دلایلی فارغ از خواست عمومی تحقق پذیرد، مستمر و پایدار نخواهد بود. دموکراسی بیش و پیش از هر چیز به تجمیع اراده گروههایی با باورها و منافع گوناگون نیاز دارد که صحنهء سیاست کشورشان را چنان بیارایند که همزیستیشان ممکن شود. یک چنین تجمیع ارادهای نمیتواند صورت پذیرد اگر آحاد آن ملت منتظر توافق و تفاهم بر سر اعتقادات فلسفی یا دینیشان بمانند. >>>
تقریباً از فردای انتخابات ریاست جمهوری، طرفداران شهردار تهران به تکاپویی گسترده دست زدهاند که از تداوم وجود سودای سیاسی نزد این گروه حکایت میکند. سودایی که اینبار نه فتح تهران بلکه کرسی ریاست جمهوری را مد نظر دارد. سودایی که اولین نشانههای حضورش با اعلام کاندیداتوری قالیباف در دهمین انتخابات ریاست جمهوری آشکار شد و کمتر کسی هم باور کرد که خروج وی از این انتخابات پایان آن باشد؛ البته کمتر کسی هم انتظار داشت که به ویژه با توجه به همة آنچه در کشور میگذرد، این سودا بار دیگر با این شتابزدگی، از سر گرفته شود. به هر رو، پروژهای که هفتهنامة مثلث تحت نام "اصولگرایی معتدل" تولدش را در شمارة دهم خود مورخ 19 مهر 88 اعلام کرده، چیزی نیست مگر محمل و ظرف جدید همین سودا. >>>
سکولاريسم نو: انتشار اين مقالهء پيش از انتخابات رياست جمهوری نوشته شدهء آقای پيام افضلی نژاد از آن رو انجام می شود که سپهر سياسی کشورمان وارد مرحلهء جديدی از تحول خود شده و شناخت مجدد مهره های جناح های دوگانهء آن (خرد شده به چند جناحک) برای همهء مبارزان سکولار اهميتی ويژه يافته است. اين مقاله که دو سال پيش با وسعت فراوان منتشر شد واجد اهانت هائی نيز به فعالان بيرون از ايران است که طبعاً اين جواز را فراهم می کند تا به آنها پاسخ هائی روشنگر (اگر وجود داشته باشند) داده شود و ما در انتشار اينگونه پاسخ ها ترديد نخواهيم داشت. بنظر ما، مقالهء حاضر نشان از عفونت مزمن فضای سياسی ـ مذهبی کشورمان می دهد و نيروهای سکولار بدون درک کراهت آن نمی توانند به پالودن اين فضا بپردازند. >>>
تلفن زنگ زد و يکی پشت تلفن به من گفت مرحوم آقای بزرگ با مارلين ديتريش آبگوشت بزباش می خورد؛ با چی؟ و من جواب دادم، با ترشی ليته!... نه. شوخی کردم. کسی اين را نگفت. ولی تلفن زنگ زد و يک خانمی بود بعد از دادن آشنايی و خوش و بش گفت من شما را می شناسم و هويت شما برای من مشخص است... نه. اين را هم شوخی کردم. بالاخره سيزده بدر است و بد نيست کمی سر به سر شما بگذارم. حالا راست اش را می گويم: بعد از شرکت در راه پيمايی طرفداران موسوی، به خودم گفتم که به اندازه ی کافی ديگر مبارزه کرده ام و بهتر است جان خودم را نجات بدهم. البته من فقط در راه پيمايی شرکت کرده بودم و يک روبان سبز هم به دست ام بسته بودم و کمی هم در وب لاگ ام غر غر کرده بودم ولی بهتر ديدم فرار کنم. اما چه جوری؟ با يکی از رفقای قديمی که هميشه هوای مرا داشت و عملکرد او در مطبوعات، مثل عملکرد محمد رضا شريفی نيا در سينما بود (و هنوز هم هست) و امروز در پاريس زندگی می کند تماس گرفتم و به زبان بی زبانی و رمزی منظورم را به او رساندم. او با روی گشاده گفت، ترتيب کار را می دهم و تو را می آورم پيش خودم. به زبان بی زبانی به او گفتم نَرَم ترکيه دو سه سال گير بيفتم و بدبخت شَم. اونطور که تعريف می کنن، تحمل قاضی مرتضوی و سلول انفرادی راحت تر از تحمل شرايط ترکيه است. گفت نه بابا. تو که بی کس و کار نيستی. تا من هستم، هم کارت رو به راه است هم نان ات در روغن است هم شغل ات رزرو است. گفتم جان من؟ گفت جان تو! آقا دردسرتان ندهم. دلم خيلی شور می زد ولی رفيق ام راست می گفت. پايم که به ترکيه رسيد، چند روز بيشتر طول نکشيد که يک ورقه به من دادند و سوار هواپيما شدم و خودم را وسط شانزه ليزه ديدم. بعد مرا به يک جايی –که حالا وقت اش نيست بگويم کجا- دعوت کردند و گفتند دوست داری اين کشور بروی يا آن کشور؟ دوست داری اين جا بمانی، يا جای ديگر؟ به به! به به! چقدر خوب! چقدر قشنگ! پس اين که می گفتند آدم در ترکيه می ماند و موهای سرش به رنگ دندان هايش می شود دروغِ ساخته و پرداخته ی وزارت اطلاعات رژيم بود. گفتم نه، نمی خواهم جای ديگری بروم، همين جا می مانم و در خدمت دوستانِ سبز هستم. خلاصه کنم. مسئولان سايت های سبز به من گفتند گاه گداری يک مطلب می نويسی، اين قدر بهت پول می دهيم. دوست داشتی توی برنامه های تلويزيونی هم شرکت می کنی باز بهت پول می دهيم. در فلان موسسه رسانه ای هم بهت کار ثابت می دهيم. بابا ايول! از اول می گفتيد می آمديم همين جا به مبارزات مان ادامه می داديم. خلاصه خيلی کيف داشت و لذت بردم. واقعا اين دوستان قديمی چقدر مهربان بودند و ما خبر نداشتيم. اين صاحبان رسانه های غربی چقدر با فرهنگ و حقوق بشر دوست بودند ما قدرشان را نمی دانستيم. فقط يک مشکلی برايم پيش آمده. بعضی از کارهايی که اين روزها آقايان رهبران سبز در خارج از کشور می کنند به نظرم زياد جالب نمی آيد. بعضی نوشته های همکاران مطبوعاتی ام هم زياد جالب نيست. می خواهم مطلب انتقادی درباره شان بنويسم. می خواهم نقد سازنده بکنم... دِ............. چرا پرت شدم اين جا؟ اين جا کجاست؟ کمپ پناهندگان در ترکيه؟ ای بابا! چی؟ پناهندگی من قبول نمی شود و بايد برگردم ايران؟ من مبارزه نکرده ام؟ خطر مرا تهديد نمی کند؟ به اروپا و آمريکا نمی توانم بروم؟ چه می گوييد؟... دِ......... اين جا کجاست؟ خانه ی پدری؟ حاشيه ی اتوبان صدر؟ وسط باغچه ی کنار خيابان؟ کنار سفره و فلاسک چای و منقل کباب و توپ واليبال؟ اکثر بچه ها لباس سبز پوشيده اند و صدای ساسی مانکن از همه جا به گوش می رسد. سيزده به در است؟ عجب چُرتی مرا گرفت! پاشيم! پاشيم به جای اين فکر و خيال ها، بزنيم و برقصيم: آهــــــــــــــــــــــــــــــان! نی نی! نی نی! بکن نيناش ناش! ساسی مانکن پروداکشن! وای خاک عالم ديدی، ديدی و چشاش و پسنديدی، ديدی به تو گفتم که چقدر رنگ چشاش توپه! خوشگل و با تريپه، سوژه واسه کليپه، چی می گی چی می گی، قبوله؟ آره آره آره قبوله!
فدوی نمی داند که اگرچه نوروز باستانی ايرانيان هیچ کاری بکار برادران ندارد، یعنی اصلاً تحویل شان نمی گیرد، لکن مؤمنین عزیز، حضرات آیات عظام و حجج اسلام و توابع سببی و نسبی آنان، کثرالله امثالهم، از جان نوروز چه می خواهند؟ گفتن ندارد که نوروز و مؤمنين عزيز، مانند جمهوری و اسلام، تا پایان جهان نیز مانعة الجمع اند و هرگونه تلاشی در این راستا، عرض خود می برد و زحمت ما می دارد. این نیز البته گفتنی است که حضرات پیش از این، مراتب مهر خود را به این پدیدهء ماندگار و متعلقات آن که اینک دیگر جهانی شده است، به شیوه های گوناگون ابراز داشته اند. اینان حتا از بردن نام اجزاء آن نیز اکراه دارند. آیا شما خواننده ی ضد انقلاب تاکنون برادری را دیده اید که به چهار شنبه سوری نگوید: چهارشنبهء آخر سال؟!... >>>
بقيه در ستون مقابل
|
حق مشترک در پافشاری بر حقیقت و عدالت در نشستی از هنرمندان تجسمی شرکت کردم که بیشترشان زن بودند؛ هنرمندانی که در آثارشان حساسیت های سیاسی و جنسیتی مشهود است. هر یک از آنان با هیجان از شرکت در حرکت های اعتراضی می گفت، از امیدها و تردیدهای خود. تردید در باره ی روند آینده ی اعتراضات، نگرانی از این که مبادا آنان تمامی گنجایش های اعتراضی شان را بسیج کنند و یک بار دیگر نیروی شان از سوی «رهبران جنبش» برای پیشبرد اهداف سیاسی آنان مورد سوء استفاده قرار گیرد. مبادا دوباره سرخورده شوند. آنها که خود را از نیروهای سکولار می دانند از تردیدشان در قبول و تکرار شعارهای مذهبی می گفتند. از این که در روند اعتراضات تن به این شعارها داده اند تا همچنان فعالانه همراه حرکت های اعتراضی باقی بمانند. در طی این گفتگوها، دشواری آنان در یافتن تعادل میان مواضع خویش و «جنبش سبز» برایم مشهود بود. آنها همراهی با شعارهای مذهبی را به عنوان راهکاری بر ضد تمامیت خواهی مذهبی حکومت تفسیر و توجیه می کردند. >>>
چیزی به یک سالگی جنبش سبز نمانده است و در همه این یک سال پر فراز و فرود، بسیاری، قربانیان “قتلهای دولتی” شدند. این فهرست اسامی، “آدمها” هستند، هر کدامشان چهره ای دارند، خانواده ای، تاریخی، و عکسهایی در آلبومهای خانوادگی. اما می ترسم، همانطور که شکایت خانواده ها دارد در مجتمع بعثت تهران، یا در در دادگاه نظامی خیابان معلم خاک می خورد، در حافظه تاریخی ما ایرانیان، همه ماهایی که می توانستیم یکی از کشته شدگان، یکی از مفقودشده ها و یکی از اعدام شدگان باشیم، فراموش شوند... >>>
بيانيهء کميته بين المللی نجات پاسارگاد: دست دولت جمهوری اسلامی در ماجرای درياچه اروميه>>>
نفوذ در صدای امریکا و در اختیار گرفتن آن تنها نظر شخصی من نیست. آش آنقدر شور شده که خان هم فهمیده است! به نقل از تارنمای "7 تیر"، هفته گذشته: « 70 عضو کنگره امریکا با انتشار نامه ای به باراک اوباما از فعّالیت صدای امریکا به شدّت انتقاد کرده و گفتند: "ایران در مدیریت شبکه صدای امریکا نفوذ کرده است". در این نامه آمده است: ما خواهان بررسی سوء مدیریت در بخش فارسی صدای امریکا هستیم. بودجه این رسانه توسّط دولت امریکا تأمین می شود امّا ظاهرا از سوی دولت ایران هدایت می شود. ضعف فاحش و آشکار در خصوص مدیریت، کارکنان، محتوا و مطالب این رسانه وجود دارد. تا جایی که نه تنها به مبارزین راه آزادی و کسانی که در جستجوی حقوق بشر هستند کمک نمی کند، بلکه به آنها ضرر هم می رساند»! >>>
گزارش کنفرانس «آیندهء سکولاریسم در ایران» روزهای بیست و هفتم و بیست و هشتم مارس سال جاری میلادی شاهد برگزاری کنفرانس "آینده سکولاریسم در ایران و نقش دین در حوزه عمومی" در شهر شیکاگو بود. این کنفرانس با حمایت کالج "لیک فارست" و به ویژه با تلاش و مدیریت دکتر احمد صدری و دپارتمان مطالعات اسلامی کالج لیک فارست برگزار شد. حضور چهره های متعددی از روشنفکران و اندیشمندان ایرانی در حوزه های مختلف فرهنگی و سیاسی از جمله عبدالکریم سروش، مهرزاد بروجردی، احمد و محمود صدری، آرش نراقی، علی میرسپاسی، حمید دباشی، حسن شریعتمداری و اکبر گنجی از نکات قابل توجه کنفرانس بود. >>>
از « ربانی سالاری » به « اوباش سالاری » تحول ساختار قدرت در جمهوری اسلامی حکومت جمهوری اسلامی در آغاز اقشار متوسط و فقیر، اعم از بازاریان و روحانیت و نیز تا حدی تکنوکراتها و نیروهای دانشگاهی، را در کنار خود داشت. اما به تدریج با اقتدارگرا تر و تمامیت طلب تر شدن حاکمیت، بخش عمده ای از این سرمایه سیاسی از کف رفت. روحانیت و بازاریان متحد با آنها به تدریج به طبقهء برخوردار تبدیل شدند و خود نمی توانستند به تنهایی از ثروت و قدرت خود محافظت کنند. آنها به مردم عادی برای پاسداری از قدرت خود اطمینان نداشتند و نیرویی بی هویت و مطیع برای انجام این کار میخواستند. آیتالله خامنه ای این موضوع را بیست سال پیش به درستی متوجه شد و به سازماندهی اوباش و لاتهای محلات در گروه های لباس شخصی و بسیج در سراسر کشور پرداخت و سپاه و بسیج را از نیروهای غیر مطیع تصفیه کرد. >>>
امید من این است که بحثی بر سر استراتژی جنبش سبز باز شود؛ ما استراتژی انتخابات آزاد را مطرح میکنیم و امیدواریم دیگران این ایده را چالش کنند و استراتژیهای مورد نظر خود را در برابرش بگذارند. در برخورد این استراتژیهاست که بهترین راه حل برای چگونگی پیمودن دوران گذار روشن خواهدشد. مبارزات مردمی بسیار خوب است ولی یک امر سیاسی نیست. ما میباید استراتژی مشخص و کارآمدی داشته باشیم. آنچه به کمپین انتخابات آزاد برمی گردد میتواند و میباید یک دیالوگ ملی را آغازکند تا سازماندهی مشترک این کمپین از طریق پروژههای مشخصی پیش رود. >>>
هدف اسلامگرایان از تغییر قانون اساسی ترکیه چیست؟ غرب امروز نیز، در پی پايان دوران جنگ سرد، همچنان به ترکیه نیازمند است. البته این بار نه به عنوان نیروی خط مقدم جبههی ضد کمونیسم، بلکه به عنوان الگویی موفق برای کشورهای اسلامی و نشان دادن این امر که اسلام سیاسی لزوما نباید افراطی باشد و یک جامعهی اسلامی اگر به اصلاحات دمکراتیک تن دهد، میتواند هم از نظر اقتصادی رشد کند و هم متحد کشورهای غربی باشد. از ترکیهی اردوغان چنین نقشی انتظار میرود. ولی برای اینکه چنین الگویی درست عمل کند، نیروی حاکم نیز میباید واقعا یک نیروی اسلامی باشد، نه نیرویی سکولار مانند کمالیستها که تا یک دهه پیش اسلام را به گونهای آمرانه از حیات سیاسی و اجتماعی بیرون رانده و بدین منظور حتا به زور نظامی متکی بودهاند. >>>
دینی، اسلامی یا شیعهء دوازده امامی جعفری؟ آنها برای اینکه اسلام عزیز خود را از صحنه خارج کنند آن را بردهاند پشت دین پنهان کرده اند و بدین ترتیب هر که را که با روبرو میشود ضد دین قلمدادش میکنند. یعنی آن مذهب اسلام که نقش ایدیولوژی برای حکومت جمهوری اسلامی را دارد را از میدان گفتگو خارج میکنند و جای آن یک چیز کلی تری به نام دین را مینشانند به امید اینکه سترگی و ستبری دین از مذهب اسلام بتواند محافظت کند. این بکارگیری دین به جای اسلام از یک ریشه ضدمدارای اسلامی هم میتواند ریشه گرفته باشد. به این معنی که خوب اسلام خود را دین کامل میداند و بقیه را اصولن به عنوان دین نمیپذیرد. >>>
خبر گزاری رسمی جمهوری اسلامی ـ قائم مقام زیباسازی شهرداری تهران با بیان اینکه شعار نویسی در چند ماه اخیر رشد نامتعارف داشته و رفع آن به مشکلی برای همه مناطق تبدیل شده است گفت: بسیاری از همکاران ما در شهرداری موظف شده اند در خودرو هایشان اسپری های سفید رنگ داشته باشند تا در مسیر رفت و آمد از منزل به محل کار ،اگر با موردی مواجه شدند در جا به امحاء شعار ها اقدام کنند. به گفته وی حساسیت این نوشته ها بالا است و ما سعی می کنیم با از بین بردن آنها التهاب را کم کنیم. وی در گفتگو با ماهنامه مهر نو وابسته به بهزیستی گفت: پیش از انتخابات شعار نویسی یک دهم اوضاع موجود بود و گرایش های سیاسی و جناحی هم در آنها وجود نداشت و بیشتر شکل خدماتی داشت. سایت حکومتی جهان نیوز: شعار نویسی پس از انتخابات امسال در شهرهای بزرگ گسترش قابل توجهی پیدا کرد و محتوای آن از شعار نویسی خدماتی و تجاری به شعر نویسی سیاسی تغییر پیدا کرده است.شعار نویسی در سال گذشته رشد قابل توجهی نسبت به سالهای پیش از آن داشت، به طوری که یک مقام مسؤول در این رابطه رشد شعار نویسی در این ایام را بیش از 10 برابر برآورد کرده است.
همراه با اخطار سازمان بهداشت جهانی نوشته دکتر مظفر ملا شکن عامل بیماری: ویروس، در دو نوع سر سفید و سرسیاه. میزان خطر: مسری و کشنده، ویرانگرتر از حمله اسکندر و اعراب و مغول. علائم بیماری: خفقان، سانسور، حبس، شکنجه، اعدام، سنگسار. کشور محل ظهور: ایران. کشورهای آلوده: عراق، لبنان، غزه، سودان، افغانستان، پاکستان، عربستان، مصر و... ریخت شناسی ویروس: معمولا فربه و پشمالو هستند اما ریخت کوسه هم در بین آنها وجود دارد. ساختمان ویروس: این ویروس ها اشکال انحطاط یافته انگل های داخل سلولی هستند. ناقل بیماری: عنکبوت پا کوتای استبداد. دوران نهفتگی: این ویروس سالیان متوالی می تواند نهفته بماند. واکسیناسیون و طریق پیشگیری و پاد زهر: سکولاريسم، حل شده در دمکراسی، همراه با مقدار زيادی حقوق بشر. تاریخچه: ویروس این بیماری در دوران معاصر اولین بار توسط انگلیسی ها درانقلاب مشروطه برای مقابله با آزادیخواهان فعال شد. سپس برعلیه مصدق بکار گرفته شد. بعدها آمریکایی ها برای مقابله با کمونیسم از آن استفاده کردند. طریق تشخیص: این ویروس با فریب عموم در ظاهر با آنتی ژن های نوع آمریکایی و انگلیسی جنگ دارد اما در عمل و بصورت نامحسوس با آنها تعامل گسترده دارد. طریق فعال شدن: این بیماری در کشورهایی که دچار بیماری مزمن دیکتاتوری هستند به منظور اشاعهء جهل و عقب ماندگی در سلول های میزبان فعال می شود و همزمان در خلاء ناشی از نبود گلبول های سفید کارآمد و آگاه که به حبس افتاده اند در یک فرصت شش ماهه به شدت رشد کرده به تدریج کنترل اندامهای بیمار را به دست می گیرد. طریق تکثیر: پس ازفعال شدن، فرمانده ویروس ها خود را ولی و قیم اندام آلوده شده اعلام کرده، با کمک عامل ژنتیکی موسوم به انصار اقدام به ایجاد رعب و وحشت می کند. سپس برای قلع و قمع سلول های آزادیخواه احکام مرتد سلولی و مفسد فی اندام را ابداع کرده پس از بستن گلبول های روزنامه ای و سرکوب ژن های احزاب و سازمان ها و تشکلهای مقاوم، از گلهء حقوق بگیران خود امت در صحنه بوجود می آ ورد. خصوصیات آنتی ژنی ویروس: پس ازکنترل اندام های حیاتی بیمار، ویروس ازیک طرف برای تداوم بقای خود اقدام به نظارت دائمی بر کلیه امورات سلول ها می کند و هرگونه ژن مقاوم را به جرم محاربه با ویروس یا اقدام به براندازی ویروس نابود می کند. سپس ویروس ولی یا قیم برای فریب سلول ها هر چهارسال یکبار از میان ویروس های مورد اعتماد خود چند تایی را مأمور می کند تا در دادن وعده و وعیدهای خر رنگ کن به سلول ها با یکدیگر رقابت کنند. گماشته ای که در گول زدن سلول ها رأی بیشتری آورد به عنوان رئیس سلول ها منصوب می شود. از طرف دیگر، ویروس می کوشد بیماری خود را به بقیهء جهان هم صادر کند. به این منظور دست به سازماندهی و کمک همه جانبه به ویروس ها در دیگر نقاط جهان می کند تا برای خود سپر ایمنی درست کند. علاوه بر آن، از همان ابتدای فعال شدن، اقدام به گروگانگیری سلول های خارجی از نوع ديپلمات و رکسانا می کند تا بر سر آنها با اندام های فرنگی بر سر ویروس های اسیر خود معامله و اخاذی کند. این ویروس در اندام های فرنگی ارگانیسم های بی شمار رسانه ای بوجود آورده و در کنترل افکار سلول های مهاجر کوشا است. ویروس می کوشد جو ناامیدی و بی تفاوتی میان سلول های تبعیدی بوجود آورد و آنها را از عفونت بیماری غافل کرده و به کسب و کار و زندگی خویش مشغول سازد. این ویروس سلول های ماده را نصف سلول های نر به حساب می آورد. کد ژنتیکی کروموزوم ویروس: اطلاعات ژنتیکی لازم جهت تکثیر ویروس ها را رمز گذاری میکند که عبارت است از: بین سلول ها تفرقه انداز وحکومت کن! طریق کنترل بیماری: اين بيماری مسکن و درمان ندارد، التیام پذیر و اصلاح پذیر هم نیست. انواع ویروس: یاختههای اجنبی به منظور پیشبرد سیاست زد و بند ومماشات، این ویروس را به دو نوع الف: میانه رو، و ب: تند رو، و گاهی هم خندان و اخمو تقسیم بندی کرده اند. دانشمندان در اوایل کار ویروس نوع ب را ویروس بنیادگرا می نامیدند. سپس نظرشان عوض شد و آن را ویروس اصولگرا یا محافظه کار نامیدند... در مقابلِ، ویروس نوع الف را ویروس اصلاح طلب نامیدند. در سال ۱۳۷۶که این ویروس پس از اقدامات موسوم به میکونوس در شرف مرگ بود، یاختههای فرنگی، تحت پوشش حمایت از ویروس نوع الف یا خندان، منافع سرشار نفتی و گازی به جیب زدند. بخاطر آن حمایت ها اکنون این ویروس به شدت به طریق انترگونه ای در دیگر کشورها تکثیر شده و در شرف مسلح شدن به میکروارگانیسم های اتمی است. پاد زهر و کشندهء ویروس: بکار بردن گلبول های سفید ستارخانی و باقرخانی در اندارهء بالا. طریقهء درمان و ریشه کنی: پیوستن گلبول های موسوم به دانشجویی و کارگری و معلمی به گلبول های ستارخانی و اقدام عمومی و جمعی علیه ویروس. مکانیزم عمل ویروس: اين ويروس بر سه پایهء حلقوی زر و زور و تزویر عمل می کند. ابتدا گلبول های سفید ضعیف را به استخدام خود درمی آورد. سپس بقیهء گلبول های مقاوم را با خشونت منکوب می کند. آنگاه عوامل خود را به شکل ضد ویروس جا می زند و شروع به انحراف یا جذب سایر گلبول های فعال ضد خود می کند، به گونه ای که خود سلول ها هم در تفکیک گلبول های ضد ویروس از گلبول های ویروسی گیچ شوند. رمز شناخت گلبول های ویروسی این است که آنها مثل جن از قیام سلول ها و ریشه کنی می ترسند. ماموریت این گلبول های ویروسی دو چیزاست: اول مخالفت ظاهری با ویروس، و دوم مخالفت واقعی با گلبول های سفید ستارخانی. گلبول های ویروسی مدام سایرگلبول ها را از ریشه کنی و قیام می ترسانند. ویروس مرتب تبلیغ می کند که اگر ریشه کن شود ویروسی به مراتب بدتر شیوع پیدا خواهد کرد. گلبول های ویروسی مدام سایر سلول ها را به مدارا، مصالحه، عدم خشونت و پذیرش حاکمیت ویروس فرا می خوانند. این گلبول ها سعی دارند سلول ها به روزمره گی و خورد و خوراک سلولی خود مشغول باشند و عفونت ویروس را از یاد ببرند. اخطار سازمان بهداشت جهانی: اگر اين ویروس سوار غشای سلولی خری شد دیگرپایین بیا نیست، یا باید خر بمیرد یا هر دو.
آرشيو روزانهء مقالات يک هفتهء گذشته:
شماره 833 جمعه 13 فروردين 1389 ـ 2 آوريل 2010
راه حلی به نام سکولاريسم سياسی؟ جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
سکولاریزاسیون، دموکراسی و دینداری نقدی بر «کاهنان سکولار» نوشتهء آقای اکبرین
اتحاد متکثر و ضرورت استقلال نیروها نگاهی کوتاه به استراتژی و تاکتیک نیروهای سکولار و دمکرات
نتايج ناکام گذاشتن پروژهء براندازی
روحانيت شيعه در « سال سبز» ی که گذشت
شکاف در ميان جناح حاکم شديدتر خواهد شد
از حسین تهرانی تا محمدرضا مرتضوی
که می شناسيدش يا بايد بشناسيدش ويدئو به زبان سوئدی با زيرنويس انگليسی >>>
قدرت های بزرگ در تدارک تغییر رژیم هستند.. ما چطور؟
تفاوت شاه و«آقا»
شماره 832 چهارشنبه 11 فروردين 1389 ـ 31 مارس 2010
اقتصاد ایران دچار «مرض هلندی» است
بمناسبت سالگرد همه پرسی 12 فروردين
نگاهی به مقالهء «جنبش سبز و شش سوال» از آقای سازگارا
تأملی در پیام نوروزی میر حسین موسوی
گفتوگوی با خسرو ناقد و رحمان افشاری
سازمان ملل، حركت جديدی را برای كمك به كودكان فقير و گرسنهء جهان شروع كرده است، بدين صورت که سايتی را به آدرس زير ايجاد کرده شما اگر به اين آدرس رفته و روی دكمهء زرد رنگ بالاي صفحه کليک کنيد، شرکت هائی که با سازمان ملل قرارداد دارند به ازای هر كليك ما هزينهء غذای يك كودك گرسنه را در جهان به سازمان ملل می پردازند. لطفاً از اين کار دريغ نکنيد.
آيا شيخ فضل الله نوری مشروطه خواه بود؟ و آيا قوم آريا جعل انگليس ها است؟ گفتگوی مهدی فلاحتی با اسماعيل نوری علا
چرا اياد علا وی در راس ائتلاف های پیروز قرار گرفت؟ تفسير سوزناک صدا و سيمای حکومت اسلامی
شماره 831 دوشنبه 9 فروردين 1389 ـ 29 مارس 2010
سه سال و هفت ماه از دستگیری منصور اسانلو می گذرد
دستآوردهای جنبش آزادي خواهي مردم ايران در سالی که گذشت
ادبیات جنبش سبز: شعارها، شعرها و قطعات
ماکان و مصلحت انديشان ابدی
سفر من به اسرائيل و مشکل احزاب همراستا با رژيمگفتگو با کاسپين ماکانبیبیسی
گفتگوی راديو فارسی زبان اس.بی.اس استراليا درباره اوضاع سياسی کنونی ايران
«سکولاریسم» نواندیشان دینی، اصلاح طلبان غیر دینی...
ملتی که رواداری را به جهانيان شناساند
آراﻳﺶ جنگی ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ رﻓﻘﺎ، رﻫﺒﺮ ﻣﺤﺪودهء ﺟﻨﮓ را داﻧﺸﮕﺎه گذاشته! گزيده ای از سخنان ﺣﺎج ﺣﺴﻴﻦ ﻳﻜﺘﺎ خطاب به بسيجيان دانشجو
آيا حال تان از اين نوع خبرنويسی بهم نمی خورد؟
نگرانی های حضرت آيتالله العظمي مكارم شيرازي
|
آيا یوسف شريفی بجرم اين اعتراض اعدام می شود؟
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم
دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
بقيه از ستون مقابل
«...مبارک باد بر شما روزی که در آن تمام اقشار ملت به حقوق خود میرسند، فرقی بین زن و مرد و اقلیتهای مذهبی و دیگران در اجرای عدالت نیست. طاغوت دفن شد و طغیان و سرکشی به دنبال او دفن میشود، و کشور از چنگال دشمنهای داخلی و خارجی و چپاولگران و غارت پیشگان نجات یافت. اینک شما ملت شجاع، پاسداری جمهوری اسلامی هستید. اینک شما هستید که باید این اثر الهی را با قدرت و قاطعیت حفظ کنید و نگذارید بقایای رژیم متعفن که در کمین نشستهاند و طرفداران دزدان بینالمللی و نفتخواران مفتخوار در بین صفوف فشرده شما رخنه کنند. اینک شمایید که باید مقدرات خود را به دست بگیرید و مجال به فرصت طلبان ندهید، و با قدرت الهی که مظهر آن جماعت است، قدمهای بعدی را بردارید، و با فرستادن طبقه فاضله و امنای خود در مجلس موسسان، قانون اساسی جمهوری اسلامی را به تصویب برسانید، و همان طور که با عشق و علاقه به جمهوری اسلامی رای دادید، به امنای امت رای دهید تا مجالی برای بداندیشان نماند. صبحگاه دوازده فروردین – که روز نخستین حکومت الله است – از بزرگترین اعیاد مذهبی و ملی ماست. ملت ما باید این روز را عید بگیرند و زنده نگه دارند. روزی که کنگرههای قصر دو هزار و پانصد سال حکومت طاغوتی فرو ریخت، و سلطه شیطانی برای همیشه رخت بربست و حکومت مستضعفین که حکومت خداست به جای آن نشست. هان! ای ملت عزیز که با خون جوانان خود حق خود را به دست آوردید، این حق را عزیز بشمرید و از آن پاسداری کنید، و در تحت لوای اسلام و پرچم قرآن، عدالت الهی را با پشتیبانی خود اجرا نمایید. من با تمام قوا در خدمت شما که خدمت به اسلام است، این چند روز آخر عمر را میگذرانم، و از ملت انتظار آن داریم که با تمام قوا از اسلام و جمهوری اسلامی پاسداری کنند. من از دولتها میخواهم که بدون وحشت از غرب و شرق، با استقلال فکر و اراده، باقیمانده رژیم طاغوتی را که آثارش در تمام شئون کشور ریشه دارد پاکسازی کنند، و فرهنگ و دادگستری و سایر وزارتخانهها و ادارات که با فرم غربی و غربزدگی به پا شده است به شکل اسلامی متحول کنند، و به دنیا عدالت اجتماعی و استقلال فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را نشان دهند. از خداوند تعالی عظمت و استقلال کشور و امت اسلامی را خواستارم». (صحیفهء نور، جلد ششم، 452)
|
© 2009 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |