|
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | سال سوم ـ شماره 862 ـ چهارشنبه 19 خرداد 1389 ـ 9 جون2010 | کوتاه و گويا | عکس و مکث آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
اهواز، بيست و دو سالی پس از جنگی که نديدمش
روحانیت حاکم بر ایران متهم است (انقلاب 57 و تسلط سیاسی روحانیون ازنگاه یک شاعر تبعیدی) دیگر روحانیتی درکار نیست! زیرا آنچه هست، یک شبکهء بدنامی ست که اگرچه همچنان به جامهء روحانیت و سوار برعراّبه سنت حوزوی مسلط و متکی بر نهاد سابقه دار وکهن مربوط به حرفهء دین است، دیگر نه آن روحانیت پیشین، بل قشر اجتماعی ی آلوده و مُلوّثی ست که دستی درخون و دستی در فساد غارت و خیانت دارد، اگرچه همچنان نام روحانیت بر اوست ودعوی گستاخانهء نیابت امام زمان و جانشینی پیامبر با او. این قشر حکومتگر سی ساله، اگرچه اکنون نیز خود را « روحانیت » می نامد، با اینهمه این نام معادل و مرادف شده است باویژگی های گروهی که دیگر چندان آبرو وحیثیتی برای صنف و فرقهء روحانی باقی ننهاده اند، تا جایی که حتی آن تعداد معدود انسان های نیالوده ای که در این لباس یافت می شوند نیز، بواسطهء وجود حکومت ملایان، ازحُرمت و اعتبارافتاده اند و درمیان ِمردم ایران دیگر برای آنان جایگاه باعزّتی باقی نمانده است. >>>
در يک سالگي جنبش سبز، ايران بکجا مي رود:
يکی از اصول فراگير و مشترک جنبش، سبز مشق قرار دادن جدايي دولت از هر دين و يا ايدئولوژي خاص (با اين نگرش، جدايي دولت از دين بهمان ميزان قابل تأکيد و مهم است که جدايي دولت از هر ايدئولوژي خاص مدرن) بديهي است که بدون رسيدن به چنين دولتي، دم زدن از حقوق برابر شهروندي خواب و خيالي بيش نيست. چرا که نظام اسلامي و يا کمونيستي هر دو در عمل مروج استبداد و تبعيض اند. مضمون و پيام عام اين قاعده اينست که در فکر و عمل منافع ملي و مطالبات اساسي روزمره مردم بايد معيار وضع قواعد و قوانين و سياست ها باشند و نه معيارهاي از پيش نوشته شدهء مذهبي و ايدئولوژيک. >>>
شش سال و نیم دیگر از استراتژی دولت «اوباما» در منطقه
اگر دولت های کشورهای مترقّی صنعتی جهان از مبارزان و تلاش های سازمان ها و شخصّیت های سیاسی سکولار دموکراتیک مستقیماُ حمایت نمی کنند تعجّب نکنیم؛ که آنها چشم شان جای دیگر است و دلشان به آلترناتیو دیگری خوش است. اما اگر آنها امروزه به فکر علم کردن شخصّیت "کاریزماتیک" دیگری بعنوان "رهبر قیام مردمی" نیستند، این نقطهء کاملاُ مثبتی است تا اپوزیسیون سکولار دموکراتیک، خود سازمان فراگیر سکولار دموکراتیک خود را سازماندهی کند و شخصیّیت و یا شخصیّت های "کاریزماتیک" خود را روی صحنه بیاورد. >>>
روحانيت شيعه بيش از يک صد سال است که بواسطهی ميل به کسب قدرت سياسی و اقتدار اجتماعی، اولاً اخلاق و ارزشها را به دانش فقهی خود تقليل داده، ثانياً با خود محوری و خود حق پنداری، "غير" خود (باورها و سبک زندگی ديگران) را باطل اعلام کرده و آزادیهای فردی را با فساد مساوی قلمداد کرده، ثالثاً با مخالفت با سبکهای زندگی مردم در جوامع غربی خود را به عنوان نمايندگان اخلاق و ارزش ها معرفی کرده، و رابعاً با تمسک به آن تصوير سياه از آزادیهای فردی، نظام پليسی موجود در ايران را توجيه کرده است. >>>
در یک موضوع جمهوری اسلامی موفق شد نسلی را تربیت کند که اینک مدیران وابسته به حکومت را تشکیل میدهند، اما بههرحال یک شکاف عمیق فرهنگی ایجاد شد. این تعطیلی درازمدت دانشگاه و بعد خودی و غیرخودی کردن نیروها در درون و در سطح دانشگاهها منجر به این شد که الان ما با یک شکاف عمیق فرهنگی مواجه هستیم: یکسو جمع وسیعی از مردم که از نظر فرهنگی و سیاسی مخالف این حکومت هستند، و سوی دیگر بخش کوچکی که در حقیقت دانشآموختگان و تربیتشدگان همین نظام هستند.>>>
نگاهی به کتاب «نقد و تحلیل جباریت»
اشپربر نشان می دهد که چگونه شخصیت روانی یک جبار به تدریج و در طول زمان تحول می یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می کند به گونه ای که جبار به تدریج دچار سادیسم (دیگر آزاری) و در مراحل بعدی دچار مازوخیسم (خودآزاری) می شود. در واقع از نظر اشپربر، جباران بیمارانی هستند که بیماریشان در هیاهوی توده ها، برای خودشان و برای دیگران مخفی می ماند و به همین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده می شود. اشپربر با دسته بندی انواع ترس نشان می دهد که جباران دچار «ترس تهاجمی» هستند و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است. >>>
فرهاد در همان چند روزی که خیلی زیاد هم نبود صحبت های زیادی برای من می کرد. فرهاد خودش گفت شاید ده ها بار تصویر باز شدن در سلول برای اعزام او به محل اعدام را در ذهنش مرور کرده و این قضیه را تمرین کرده تا مبادا هنگام اعدام زانوها و پاهایش بلرزد. فرهاد بنظر من آماده اجرای حکم بود و همه مسائل را برای خودش تمرین کرده بود. سختی ها و فشارهائی به او اعمال کرده بودند تا به دروغ علیه خودش اعتراف کند ولی هیچوقت لبخندش را فراموش نمی کنم. فرهاد با لبخند بمن می گفت که این شکنجه ها و فشارها در من هیچ تاثیری نداشتند و هیچوقت سعی نکردم که در برابر این شکنجه ها و فشارها رادیکالتر از آنکه می بایست باشم. >>>
گروهک های نفاق چپ گرا و راست گرا حزب الله را مرتجع و چماقدار معرفی میکردند که البته مردم از این ترفندها آگاه بوده و هرگز این مطالب را نمیپذیرفتند. بلکه افراد و جریانهای حزب اللهی را افرادی از خود گذشته و ایثارگر میدانستند. لازم به ذکر است که آقای هادی غفاری نیز سردمدار یکی از جریانهای حزب اللهی در این دوران به شمار میرفت. از این دوران به بعد بود که جریانهای حزب اللهی به سوی جبههها شتافتند... البته در دوران دفاع مقدس گروههایی نیز تحت عنوان حزب الله در تهران اقدام به مقابله با بدحجابی میکردند که، به دلیل اهمیت جنگ، با مخالفت امام راحل روبهرو شدند.>>>
آیت الله مومن در همايش آب، آيينه و آفتاب ايسنا ـ آیت الله مومن در همايش آب، آيينه و آفتاب كه با موضوع بررسي ابعاد شخصيتي مقام معظم رهبري در سالن همايش موسسه آموزشي – پژوهشي امام خميني قم برگزار شد، با بيان اينكه همه مسائلي كه در خصوص تقلب در انتخابات مطرح شد، نامربوط بوده است، اظهار كرد: اينها مسائلي بود كه عدهاي از خود درآوردند و بيچارهها هنوز نيز از مطرح كردن آن دست برنداشتهاند، در حالي كه هيچ مدركي كه اثبات كند تقلبي صورت گرفته است وجود ندارد. وي اظهار كرد: به خاطر شرايط و مصالح نظام و مردم شوراي نگهبان به اين عده باج داد و آيتالله جنتي مصلحت دانستند كه از رهبري اجازه بگيرند تا پنج روز ديگر علاوه بر ده روز قانوني براي مطرح كردن شكايات فرصت دهند تا معترضين نظر خود را اعلام كنند كه هر چه كرديم اعتراض خود را مطرح كنند آنها از اين كار سرباز زدند و تنها درخواست ابطال انتخابات را داشتند. وي عنوان كرد: بعد از تاييد انتخابات خدمت رهبري رسيدم و به ايشان عرض كردم در مورد اتفاقاتي كه افتاده است ناراحت نباشد چرا كه رهبري نظام همين است. وي ادامه داد: در بين حرفهاي خود به رهبري عرض كردم در شمال تهران عدهاي ساعت نه شب به پشت بامها رفته و الله اكبر ميگويند. ايشان به من گفتند خوب الله اكبر ذكر خداست دارند ياد خدا ميكنند و اين مانعي ندارد.
جور و تعدی و خشونتی که اعراب همراه با تحقیری که برای گرفتن خراج و جزیه از ایرانیان اعمال می کردند، سبب شورش و مقاومت های بسیاری در نقاط مختلف ایران شد. ایرانیان که مورد این تجاوزات و تحقیرها واقع می شدند بر ضد اعراب دست به شورش و قیام می زدند و هنگامی که به سختی سرکوب و قتل عام می شدند راهی به جز قبول اسلام نداشتند تا بتوانند تا حدودی از این تجاوزها و تحقیرها بکاهند. در بسیاری از موارد اشاره شده است که ایرانیان از روی دلبستگی به اسلام روی نیاوردند، بلکه به خاطر فرار و تنفر از جزیه بود که مجبور شدند که قبول اسلام کنند. >>>
بقيه در ستون مقابل
|
بدون شرح زن ها ديگر به خانه باز نمی گردند، حتی اگر اسلام در خطر باشد مستندی سانسور شده از زندگی ندا آقاسلطان اين فیلم بسيار زيبا و موثر تهیه شده اما بيشتر به فيلم های تبليغاتی شبيه است تا اثری مستند. من نمی دانم مواد خام اين فيلم را چه کسی يا چه کسانی در اختيار اچ بی او گذاشته اند، و چه کسانی در پشت پرده در ساختن اين فيلم با اين شرکت همکاری و همراهی داشته اند. ولی يک چيز برايم روشن است و آن اين که فيلم کاملاً در جهت تقويت جناح اصلاح طلب مذهبی جنبش سبز (به رهبری آقای مهندس موسوی و خانم رهنورد) ساخته شده است و نه در نمايش آنچه که ندا برايش کشته شد: يعنی سرزمينی با حکومتی غیر مذهبی، آزاد و بی تبعيض، سرزمينی که زنانش بتوانند مثل ديگر زنان دنيا زندگی کنند. >>>
زنان زندانی و شرایط پس از ۲۲ خرداد در آستانه روز تاریخی 22 خرداد قرار گرفته ایم. روزی که پس از تجمع بزرگ و مسالمت آمیز زنان در سال 1384 و ادامه اش در سال بعد (22 خرداد 1385) در میدان هفتم تیر، «روز همبستگی زنان ایران» نام گرفت و باعث تحولات بسیاری در جنبش زنان و تمامی جنبش های جامعه مدنی ایران گردید. امسال پنجمین سالروز 22 خرداد مصادف شده با 22 خرداد اولین سالروز تولد جنبش عمومی و دموکراسی خواهی مردم ایران که رنگ سبز را به عنوان نماد خود برگزیده است. این همزمانی، بهانه ای شد تا یک بار دیگر به ارزیابی وضعیت خودمان و موقعیت تحول یافته ی جنبش زنان بپردازیم. >>>
حضانت یا حق حضانت، شما می دانید؟ جای او نشسته ام، اما احساس می کنم که هیچ چیزی نسبت به زمانی که مادرم بود و پدرم ارباب و بزرگ خانه بود، عوض نشده است. یعنی آن چنان که من و امثال من تصورش را می کردیم عوض نشده است. علت چیست؟ چند وقتی می شود که برای یافتن جواب های این پرسش ، می روم کتاب های تاریخ را زیر و رو می کنم. هر چیزی که درباره نقش زنان در تاریخ نوشته است را با دقت می خوانم. مادرسالاری، با خودم می گویم مادرسالاری یعنی چه؟ یعنی شرایطی درست متفاوت با امروز ما که پدرسالاری است؟ >>>
دامان ما و معراج آقای کیارستمی!فیلمساز نامی کشورمان در بخش دیگری از این مصاحبه چنین تفکری را از اساس توجیه میکند: «من آدم سرزمین محدودیت هستم. هزار تا سوء تعبیر هم از این شده. ولی من با محدودیت واقعاً مشکلی ندارم. حالا هر کسی هر چه میخواهد فکر کند. محدودیتها در ذهن من ساخته شده. مربوط به حالا هم نیست. مربوط به این سی سال هم نیست. مربوط به قبلتر است. همه محدودیتهای من از کودکی میآید...» من نمیدانم چرا آقای کیارستمی عزیز از واژهها درست استفاده نمیکند؟ نام واقع بینانهتر (و نه بدبینانهتر) آنچه از آن سخن گفته است «استبداد» است. >>>
کيارستمی فضا را ختم به خیر کرد جواد شمقدری، معاون امور سینمایی وزارت ارشاد جواد شمقدری، معاون امور سینمایی وزارت ارشاد، در برنامهء مجلهء سینمایی هفت مربوط به شبکه سوم سیمای جمهوری اسلامی، دربارهء فیلم جدید کیارستمی گفت: رونوشت برابر اصل، فیلم بدی نیست. به نوعی انگشت روی شرایط نابهنجار جامعه اروپایی گذاشته که وقتی افراد آن به میانسالی میرسند، پناهی ندارند و عمدتاً طلاق گرفتهاند. در حالی که در این شرایط آدمها باید در کنار هم باشند و... البته مشکل فیلم مثل سایر کارهای آقای کیارستمی سکانسهای طولانی پردیالوگ آن بود، اما فیلم به معیارهای زیباییشناسی سینمای اروپا نزدیک بود... داستان فیلم در یک روند زمانی سه تا چهار ساعته از زندگی میگذرد و در همه فیلم ژولیت بینوش پوششی دارد که جلوی نمایش عمومی فیلم در ایران را میگیرد و شاید بتوان تنها در محافل دانشگاهی و خاص آن را نشان داد... گرچه فیلم را یک پخشکننده آمریکایی پخش میکند و علیالقاعده اقدام برای نمایش فیلم از طرف آنها صورت میگیرد، اما در هر حال به این فیلم نمیتوانیم مجوز اکران عمومی بدهیم... درباره سخنان کیارستمی در نشست خبری فیلمش در کن بايد گفت که او تلاش کرد تا از کنار فضاسازی آنها بگذرد و فضا را ختم به خیر کرد... بگذریم از این که انتقاداتی هم داشت و به نظرم سینماگر باید بتواند آزادانه حرفش را بزند، اما حرفهایی را بزند که جایش، آنجا باشد... در آن جلسه یک خبرنگار ایرانی که غیرت و تعصبی به کشورش نداشت، جلسه را به هم ریخت و طوری وانمود کرد که فیلمساز ایرانی اعتصاب غذا کرده و در حال مرگ است که در ادامه آن ژولیت بینوش هم آن بالا اشک ریخت... این دوره جشنواره کن، یکی از سیاسیترین دورههای تاریخ این جشنواره بود و در همه زمینهها در حاشیه و متن آن رفتارهای سیاسی دیده شد که مهمترینش همان داستانی بود که در نشست فیلم آقای کیارستمی پیش آمد که یک شوی سیاسی بود و من همانجا بر این قضیه تاکید کردم... این که بیایند یک فیلمساز ایرانی را که در زندان است، به عنوان داور جشنواره کن انتخاب کنند و بعد برایش صندلی خالی بگذارند، نشان سیاسی بودن این جشنواره است. البته ما این را میدانیم که بخش زیادی از بودجه جشنواره کن را وزارت خارجه فرانسه میدهد و با توجه به اینکه سارکوزی، رییسجمهور فرانسه در سالهای اخیر بارها مقابل ایران شکست خورده، شاید آنها با این کارها میخواستند شکست خود را در جشنواره کن جبران کنند. در این شرایط ما باید به کن میرفتیم تا با این هجمه مقابله کنیم و باید در صحنه باشیم... وقتی من وارد کن شدم، برخی رسانهها نوشتند که شمقدری رفته تا بعد از آن ماجرای صندلی خالی و نشست خبری و گریهها، بساط سینمای ایران را جمع کند و سینماگران ایرانی به اعتراض از کن خارج شوند اما ما نرفته بودیم تا برای نشان دادن اعتراض این راه را پیش بگیریم... ما منتقد جدی جشنوارهها بودیم و خواهیم بود. اما اینکه تحریم کنیم، درست نیست و شاید هم روزی به این نتیجه رسیدیم. کن مثل حباب بزرگی است که تمام مدیریت و تشریفات دست به دست هم دادند، تا این حباب نترکد، باید برنامهای بریزیم که این حباب بترکد.» پيوند به ويدئوی برنامه>>>
آقای ضرغامی، من هم جزء شما هستم! قاسم جعفری کارگردان سريال «دختران» برای صدا و سيمای حکومت اسلامی در عجبم در زمانهای که همه خطیبهای نماز جمعه، مسئولین، وزرای دولت، نیروی انتظامی، کارشناسان علمی و جامعه شناسان، سازمانهای گوناگون و … از حجاب و عفاف میگویند و بحث روز جامعه مسائل دختران است فیلمی با موضوع این قشر و دارای پروانه نمایش از وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی کشور خودمان، توسط رسانهی ملی به ریاست شما بایکوت شده، شاید دوستان نمیدانند دخترانی که بیلبوردهایش در سراسر تهران بزرگ دیده میشود و پوسترهایش بر سر در سینماهاست و سایتها و مطبوعات مختلف به آن میپردازند را نمیشود قایم کرد و ندید و یا زنده به گور کرد، چون هزار و چهار صد سال از زمانی که دختران را زنده به گور میکردند گذشته است. >>>
رسوبات کهن انگارههای ناخود آگاهی در باور جمعی، شاخصی قدرتمند و تعیین کننده در مناسبات سیاسی، اجتماعی فرهنگی است، که فرایند تغییر را بسمت ذهنیت باز، بویژه در شرایط خفقان دشوار، زمانبر و حتا گاه غیر ممکن میسازد، بدیهی است که تغییر این کهن الگوهای ذهنی به صورت تحولات سطحی و یا صور ی یک تغییر ماهوی نیست، رفورم ذهنی اساساً با تغییرات بنیادی، و شکل گیری نهادهای دمکراتیک در جامعه و استحاله پذیری خود جمعی تحقق میپذیرد. >>>
در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، اگر دختری و زنی مورد تجاوز قرار گیرد و به مقامات قضایی و دادرسی حکومت مراجعه نماید قبل از این که به شکایت او رسیدگی شود محکوم است. به همین دلیل دست همه مردسالاران و متجاوزان باز گذاشته شده است تا هر جنایتی از جمله تجاوز به زنان و دختران و پسران خواستند، بدون کم ترین نگرانی قانونی و پیگرد قضایی مرتکب شوند. تاکنون هزاران نمونه از این دست تجاوزها و کشتن زنان و دختران در رسانه ها منعکس شده است. یک نمونه تجاوز به زندانیان در قتل گاه کهریزک آن هم با تجاوز به یکی از فرزندان مقامات عالی رتبه حکومتی علنی شد. شکنجه گران این زندان، تعدادی از زندانیان را در زیر تجاوز و شکنجه به قتل رساندند به طوری که سیدعلی خامنه ای این سردسته جنایت کاران و متجاوزان و دزدان با عجله دستور تعطیلی آن را صادر کرد بدون این که عاملان تجاوز به زندانیان و کشتن آن ها را به جامعه معرفی و محاکمه کنند. اخیرا اعلام شده است که این زندان دوباره فعال شده است. >>>
حدود شصت سال پیش یک مرد روحانی به روستائی رسید. با دیدن مسجد قدیمی آن روستا متوجه شد که مردم این روستا مسلمان هستند و با خوشحالی به نزد کدخدا رفت و اعلام کرد که میتواند پیش نماز آن روستا باشد. کدخدا که سالها بود نماز نخوانده بود و نماز جماعت را که اصولا در عمرش ندیده بود، با خودش فکر کرد که اگر به این مرد روحانی بگویم که من نماز بلد نیستم که خیلی زشت است، بنابراین بدون آنکه توضیحی بدهد، موافقت کرد. همان شب او تمام اهالی را جمع کرد و برایشان موضوع آمدن پیش نماز را شرح داد و در آخر گفت که قواعد نماز را بلد نیست و پرسید چه کسی از میان شما این قواعد را میداند؟ نگاه های متعجب مردم جواب کدخدا بود. دست آخر یکی از پیرترین اهالی روستا گفت "تا آنجا که من میدانم برای مسلمان بودن لازم نیست خودت چیزی بلد باشی، کافیست هرکاری که پیش نماز کرد، ما هم تقلید کنیم" با این راه حل، خیال همه اسوده شد و برای اقامه نماز به سمت مسجد قدیمی حرکت کردند. مرد روحانی در جلوی صف ایستاد و همه مردم پشت سرش جمع شدند. آقا دستها را بیخ گوش گذاشت و زمزمه ای کرد، مردم هم دستها را بالا بردند و چون دقیقا نمیدانستند آقا چه گفته است، هرکدام پچ پچی کردند. آقا دستها را پائین انداخت و بلند گفت الله اکبر، مردم هم ذوق زده از آنکه چیزی را فهمیدند فریاد زدند الله اکبر. باز آقا زیر لب چیزی خواند، مردم هم زیر لب ناله میکرند. آقا دستهایش را روی زانو گذاشت و چیزی گفت، مردم هم دستهایشان را روی زانو گذاشتند و ناله ای کردند، آقا دوباره سرپا شد و گفت الله اکبر، مردم هم سرپا شدند و فریاد زدند الله اکبر. آقا به خاک افتاد و چیزهائی زیرلب گفت، مردم هم روی خاک افتادند و هرکدام زیر لب چیزی را زمزمه کردند. اقا دو زانو نشست، مردم هم دو زانو نشستند. در این هنگام بیضه آقا در میان دو تخته چوب کف زمین گیر کرد و ایشان عربده زدند آآآآآآآآخ، مردم هم ذوق زده فریاد کشیدند آآآآآآآآآآخ. آقا در حالی که تلاش میکرد خودش را از این وضعیت خلاص کند، خود را به چپ و راست می انداخت و با دستش تلاش میکرد که لای دو تخته چوب را باز کند، مردم هم خودشان را به چپ و راست خم میکردند و با دستانشان به کف زمین ضربه میزدند. آقا فریاد میکشید "خدایا به دادم برس" و مردم هم به دنبال او به درگاه خدا التماس میکردند. آقا فریاد میکشید "ای انسانهای نفهم مگر کورید و وضعیت را نمیبینید؟" مردم هم دنبال آقا همین عبارت را فریاد میزدند. آقا از درد به زمین چنگ میزد و از خدا یاری میخواست، مردم هم به زمین چنگ زدند و از خدا یاری خواستند. باری بعد از سه چهار دقیقه، آقا توانست خود را خلاص کند و در حالیکه از درد به خود میپیچید، نگاهی به جمعیت کرد و از درد بی هوش شد. جمعیت هم نگاهی به هم کردند و خود را روی زمین انداختند و آنقدر در آن حالت ماندند تا اقا به هوش آمد. آن مرد روحانی چون به این نتیجه رسید که به روستای اشتباهی آمده است، بدون توضیحی روستا را ترک کرد و رفت. اما از آن تاریخ تا امروز مراسم نماز جماعت در آن روستا برقرار است. البته مردم چون ذکرهای بین الله اکبرها را متوجه نشده بودند، آنها را نمیگویند، در عوض مراسم انتهای نماز را هرچه با شکوه تر برگزار میکنند و تا امروز دوازده کتاب در مورد فلسفه اعمال آخر نمازشان چاپ کرده اند. البته انحرافات جزئی از اصول در آن روستا به وجود آمده و در حال حاضر آنها به بیست و دو فرقه تفکیک شده اند، برخی معتقدند برای چنگ زدن بر زمین، کفپوش باید از چوب باشد، برخی معتقدند، چنگ بر هرچیزی جایز است. برخی معتقدند مدت بیهوشی بعد از نماز را هرچقدر بیشتر کنی به خدا نزدیکتر میشوی و برخی معتقدند مهم کیفیت بیهوشی ست نه مدت آن. باری آنها در جزئیات متفاوتند ولی همه به یک کلیت معتقدند و آن این است که یک عده باید مرجع باشند و بقیه تقلید کنند.
به گزارش خبرنگار مهر در قم، آيت الله مرتضی مقتدايی، مدير حوزه های علميه در همايش سراسری بررسی انديشه های سياسی، اجتماعی امام خمينی(ره) گفت: «از زمان حضرت علی (ع) تا جمهوری اسلامی هيچ حکومت اسلامی نداشته ايم. البته حکومت های اسلامی فراوان بوده است اما هيچ کدام مشروعيت نداشته اند چرا که از طرف خدا منصوب نشده بودند. بر اساس قرآن حکم و حکومت تنها از آن خدا است چرا که او جهان را خلق کرده است. از آنجا که خدا نمی تواند مستقيما جهان را اداره کند اين کار توسط حضرت رسول و پس از آن امامان و بعد از ايشان در دوران غيبت به فقيه جامع الشرايط می رسد. امروز در جمهوری اسلامی ، ولی فقيه به نمايندگی از رسول خدا و امامان حکومت می کند و اين همان مشروعيت مورد نظر اسلام است. احاديث فراوانی مبنی بر تام الاختيار بودن فقيه در زمان غيبت داريم و ولی فقيه حاکم بر کشور از تمامی اين اختيارات برخوردار است. امام خمينی (ره) اين دستور اسلام را بعد از هزار و چهار سال با اختيار مردم در تعيين سرنوشت و حاکم ترکيب کرد و جمهوری اسلامی را بنيان گذاشت. در نظام ما خبرگان که اعضای آن توسط مردم انتخاب می شوند فقيهی جامع الشرايط را برای رهبری جامعه انتخاب می کنند و چنين حاکمی هم مشروعيت دارد و هم مقبوليت و هيچ کس نمی تواند به چنين حاکمی اعتراض کند. امروز جمهوری اسلامی در جهان می درخشد و ملت ها شيفته پيشرفت های علمی و سياسی بی نظير آن شدند. امروز جمهوری اسلامی از نظر قدرتمندی در جايگاهی قرار دارد که مستکبران عالم در مقابل آن ذليل و منزوی شدند و اين اعتراف مجامع بين المللی است».
مهندسين برج ميلاد در کنار شاقول اسلامی ـ اهدنا الصراط المستقيم! شماره 858 دوشنبه 10 خرداد 1389 ـ 31 مه 2010
تکرار تاريخ و دور باطل سياسی ما
«راه سبز اميد» همهء جنبش سبز نيست
فصل ششم از کتاب «درد اهل ذمه» ـ 1
پاسخ يکی از روحانيون بلندپايهء قم به عبدالکريم سروش گزارشی از سايت «آی طنز دات نت»
شما حواستان نيست که دکتر سروش چه می گويد
حوزه های علمیه در بلاد اسلامی از یکدیگر تفکیک ناپذیرند از بیانیهء اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
مناظره «علمی ِ» موافقان و مخالفان قمه زنی در مشهد
کهریزک قابل مقایسه با شکنجههای قبل انقلاب نیست!
حکايت یکی از حرام های مادرزادی
ما دزفولی ها در برابر سپاه اسلام مقاومت نکرديم! نکاتی از زندگی خصوصی معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
شماره 857 جمعه 7 خرداد 1389 ـ 28 مه 2010
دکتر شاپور بختیار و حکومت سفلگان و سفله پرور جمهوری اسلامی (یادداشتی کوتاه در ارتباط با خبرآزادی سفله ای به نام علی وکیلی راد)
تازه ترين نوشتهء حشمت الله طبرزدی در زندان اوين
مشکل سکولار شدگی اصلاح طلبان مذهبی جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
عجبا، آیت الله خمینی از اسیرکُشی سال ۶۷ خبر نداشته؟! شيخ مهدی کروبی نمک بر زخم میپاشد
دين سیاسی، پارادوكس دموكراسي و آزادی
زمان نوشیدن جام زهر فرا می رسد؟
آقای عباس عبدی، تفنگت را زمین بگذار!
مناظره «علمی ِ» موافقان و مخالفان قمه زنی در مشهد
حضور احمدینژاد در سازمان ملل، هدیه الهی بود
|
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== برای آزادی، دموکراسی، جمهوری و لائيسيته =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم
دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
بقيه از ستون مقابل
فدوی نمی داند که حضرت امام(ل) در 16 جلد! صحیفه ی امام چه تقریر فرموده اند لکن می داند که حضرت شان، در صفحه 90 جلد 17 همان اثر چنین مرقوم داشته است: «...احتمال قوى میدهم كه پس از من، براى انتقامجویى از من، به بعض نزدیكان و دوستانم تهمتها ـ كه من آنها را ناروا مىدانم ـ بزنند و به آتشى كه باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من، انتقام مرا از آنها بگیرند...»! زیاده عرضی نیست.>>>
بالاخره بعد از مدت ها، فرصت کردم چند مطلب کوتاه در فیس بوک بگذارم. بعضی از فیس بوک نوشته ها را محض نمونه این جا ذکر می کنم: * محمد قوچانی در دیباچه ی شماره ی اول مهرنامه می نویسد: "ما بر خلاف کارل مارکس به جای تغییر جهان در پی تفسیر جهان هستیم...". یک لحظه جهان بدون تغییر را تصور کنید... الان حتماً روی درخت نشسته بودیم... *محقق الدوله می گفت این روزها در حضور اعلیحضرت [مظفرالدین شاه] یک نفر را استیکان به مقعدش کرده اند. تمام فرو رفته و نتوانسته اند بیرون آورند. دکتر ادکاک را آورده اند که در آورد. در ضمنِ کار شکسته است...گفت فخرالملک را چندی قبل تخم مرغ به مقعدش کرده اند بعد به حضور رفته تخم کرده است. این است شاه ما و ذوق و سلیقه و تفنّن و عیش او و اینها هستند رجال ما و این است مملکت ما خداوند اصلاح کند." یادداشتهای فروغی، ص141 * جرس: “شجاع الدین شفا، نویسنده متهتک ایرانی، که سه دهه پایانی عمرش را به هتک باورهای دینی و اسلامی گذراند در پاریس درگذشت". راست می گوید جرس. شفا متهتک بود. چرا؟ چون می گفت: "ایران کهن ما برای بازیابی اصالت تاریخی خود باید نخست اصالت فرهنگی خویش را بازیابد، و چنین بازیابی مستلزم یک خانه تکانی فکری در مقیاسی هزاره ای است. آنچه امروز واقعا مورد نیاز ملت ماست جراحی پلاستیک نیست، تولدی دیگر است." * کیهان:"شجاع الدين شفا معاون دربار پهلوي و نويسنده كتاب هاي ديني با گرايشات يهودي و بهايي در سن 92 سالگي در پاريس و در حالي جان سپرد كه به مدت چند هفته با وضعيتي وخيم بستري بود." نمونه ای از گرایشات یهودی شادروان شفا به نقل از تولدی دیگر چاپ امریکا صفحه 57: خدای تورات که یهوه نام دارد... با یک پیغمبرش کباب و آبگوشت میخورد... به پیغمبر دیگرش دستور میدهد که روی نان روزانه اش گُه بمالد و بخورد... * فکر کنم فهمیدم که چرا آقای شفا، به قول عطاءالله مهاجرانی متهتک است. برای این که در صفحه ی 361 تولدی دیگر (چاپ آمریکا) نوشته است: قانون شرعی دیگری که آن نیز اختصاص به بخش شیعه جهان اسلام دارد و نظیر آنرا در بخش سنی این جهان اسلامی و در دو آئین "توحیدی" دیگر نمیتوان یافت، قانون "متعه" یا صیغه است که منتقدین آن، آنرا فحشای مشروع یا فحشای اسلامی نامیده اند..." حالا متوجه شدم که خدابیامرز آقای شفا خیلی هتاکی کرده است!
شش هزار پایگاه بیسج در مدارس ابتدایی فعال شد رئيس بسیج دانش آموزی کشور گفت: از آبان سال گذشته تا کنون شش هزار پایگاه بسیج در مدارس ابتدایی سراسر کشور با هدف گسترش و توسعه فرهنگ بسیج ایجاد شده است. سردار محمد صالح جوکار در گفتگو با مهر با اعلام این خبر افزود: هدف از ایجاد پایگاههای مقاومت بسیج در مدارس ابتدایی، آشنایی دانش آموزان این دوره با بسیج و عناصر فرهنگی مربوط به آن است تا دانش آموزان در مقطع راهنمایی با آمادگی کامل وارد واحدهای بسیج شوند.
|
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |