درد اهل ذمه نگرشی بر زندگی اجتماعی اقليت های مذهبی در اواخر عصر صفوی نوشتهء يوسف شريفی |
فصل ششم
جزیهء اهل ذمه
قسمت اول
باجی([1]) برای حفظ ایمان و عقیده
تعریف جزیه
در آغاز اسلام هنگامی که اعراب به کشورها حمله می کردند، مردم جوامع و یا کشورهایی که مورد حمله واقع می شدند دو راه بیشتر نداشتند یا این که جنگ کنند و از کشورشان دفاع کنند و یا تسلیم اعراب شوند. در صورتی که برای دفاع از خود، جنگ می کردند و شکست می خوردند به عنوان کافران حربی تلقی می شدند و جان و مالشان در برابر اعراب اعتباری نداشت، مردان آن ها کشته می شدند و اموال آنان به غارت می رفت و زنان و کودکان آن ها به صورت بردگان اعراب در می آمدند. اگر آن ها بدون جنگ تسلیم می شدند و جزو کفار ذمی نبودند باید مسلمان می شدند و یا کشته می گردیدند و اگر از کفار ذمی بودند (زرتشتی، مسیحی و یهودی) یا باید مسلمان می شدند و یا این که با قبول احکام و شرایطی و در قبال پرداخت مبلغی سالیانه، برای خود و هر یک از افراد خانواده خود، که جزیه نام داشت، می توانستند دین و مذهب خود را حفظ کنند و در جامعه مسلمانان به زندگی ادامه دهند.
در سال 13 هجری / 634 میلادی کمی پیش از جنگ قادسیه، که بین اعراب و ایرانیان رخ داد، فرستاده عمر، خلیفه مسلمانان به دربار یزدگرد سوم شاه ایران رفت و به یزدگرد پیشنهاد کرد:
1- تسلیم شود و جزیه بدهد
2- مسلمان شود و خود را نجات دهد
3- و یا این که شمشیر در میان است و جنگ شود
شاه ساسانی به فرستاده عمر گفت اگر فرستاده نبودی تو را می کشتم و سپس دستور داد که بار خاک آوردند و بار فرستاده کردند و او را از مدائن بیرون راندند.([2])
جزیه در فقه اسلامی
نگاهی به قران نشان می دهد که ، نظام جزیه در اسلام بر مبنای آیه 29 سوره توبه قرآن بنا شده است:
"قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ "([3] )
"با كسانی از اهل كتاب كه به خدا و روز آخرت ايمان ندارند و چيزی را كه خدا و رسولش حرام كرده، حرام نميدانند و متدين به دين حق نيستند بجنگيد، تا با خواری و حقارت با دست خود جزيه (ماليات سرانه) بدهند."([4])
برمبنای این آیه از کتاب قرآن مردمان کشورهای مغلوب اعراب مسلمان، اگر می خواستند دین خود را حفظ کنند مجبور بودند که به اعراب جزیه و خراج بپردازند. اعراب جزیه را فقط از اهل کتاب می گرفتند و مردم ادیان دیگر، بت پرستان و بی دینان یا باید مسلمان می شدند و یا کشته می شدند. در صدر اسلام مسلمانان از این که مسیحیان و یهودیان جزو اهل ذمه هستند تردیدی نداشتند، ولی در این که زرتشتیان یکتا پرستند و می توان آن ها را در زمره اهل ذمه به حساب آورد و از آن ها جزیه گرفت، بین خود اختلاف داشتند.
روایت شده است که از امام صادق درباره زرتشتیان پرسش شد، که آیا آن ها پیغمبری داشته اند، امام صادق در جواب گفت:
".... بلی، آیا نامه رسول خدا به اهل مکه به تو نرسیده است که حضرت به آنان نوشت: اسلام بیاورید وگرنه به جنگتان خواهیم آمد. آنان به پیامبر نوشتند: از ما جزیه بگیر و بگذار بت های خود را بپرستیم، پیامبر به آنان نوشت: من فقط از اهل کتاب جزیه می گیرم. آنان به عنوان تکذیب سخن پیامبر نوشتند: شما ادعا می کنید که جز از اهل کتاب جزیه نمی گیرید. در حالی که از مجوس هجر جزیه گرفتید: پیامبر به آنان نوشت: مجوس پیامبری داشتند که او را کشتند و کتابی داشتند که آن را آتش زدند. پیامبر آنان برای آنان کتابی در دوازده هزار پوست گاو آورده بود."([5])
بنا براین زرتشتیان را هم جزو اهل ذمه به حساب آوردند واز آن ها جزیه گرفتند .
هدف از برقراری جزیه و میزان آن
در مقاله "چشم اندازی به نظام جزیه و مناسبات جدید جهانی" نوشته علی اکبر کلانتری این مساله مورد بررسی قرار گرفته است که هدف ازدریافت جزیه از اهل ذمه چه بوده است؟ او پنج دیدگاه مختلف را در این مورد ذکر کرده است:
1- هدف از تشریح جزیه، کیفر کردن اهل ذمه، به سبب دشمنی و کفر آنان نسبت به پیامبر [حضرت محمد] و دین خاتم [اسلام] است.
2- غرض از آن اهانت به کافران و خوار ساختن آنان است، تا بدینوسیله از کفر به اسلام روی آورند.
3- جزیه به منظور حفظ خون و اموال کافران و هدف جلوگیری از به بردگی گرفته شدن آنان، واجب گردیده است.
4- جزیه در برابر اقامت اهل ذمه در دارالسلام بر آنان مقرر گردیده است.
5- جزیه از اهل ذمه دریافت می شود به منظور این که در حفظ ذمه و حفظ اداره آنان و حمایت از حقوق ایشان مصرف گردد.([6])
پس از بیان دیدگاه های بالا، علی اکبر کلانتری این گونه نتیجه گیری کرده است که هدف از دریافت جزیه دیدگاه پنجم است، بدین معنا که مقصود از وضع جزیه دفاع از حقوق اهل ذمه است. ولی شواهد تاریخی و رساله های علمای اسلام از آن حکایت می کنند که هدف از استقرار جزیه کیفر کردن اهل ذمه، خوار کردن آنان، تحت فشار قرار دادن آن ها و اهانت به اقلیت ها بوده است که آنان را مجبور سازند که اسلام را بپذیرند. شواهد تاریخی که در بخش های بعد خواهد آمد، تایید کننده این دیدگاه است.
در رساله های علمای اسلامی مانند آنچه که در کتاب جامع عباسی شیخ بهایی و یا رساله جهادیه محمد تقی مجلسی آمده است به طور روشن و صریح به این نکته اشاره می شود که هدف از برقراری جزیه خوار و تحقیر کردن اهل ذمه است که آنان را وادار به قبول اسلام کنند.([7])
اعراب و مسلمانان به ایران حمله کردند، شهرها را غارت کردند، مردان را قتل عام کردند، زنان و کودکان را به اسارت و بردگی بردند. آنان چگونه می خواستند با برقراری نظام جزیه وخراج از حقوق ایرانیان دفاع کنند؟
در قرآن میزان مشخصی برای جزیه سالیانه اهل ذمه تعیین نشده است و علمای اسلامی بر این نکته تاکید کرده اند که میزان جزیه سالیانه اهل ذمه نباید مقدار مشخصی باشد و مقدار آن باید به وسیله امام و یا حاکم وقت مشخص گردد، که اهل ذمه درطول سال در هراس و ترس باشند و ندانند که در انتهای سال چه مقدار از آن ها جزیه دریافت خواهد شد. تا بدین وسیله به خواری و ذلت آنان افزوده گردد.
شیخ بهایی فقیه بزرگ شیعه عصر صفوی در دوران شاه عباس اول، در کتاب جامع عباسی خود دقیقا به این نکته اشاره کرده است.([8])
محمد تقی مجلسی دیگر فقیه بزرگ شیعه عصر صفوی، در رساله جهادیه، یا احکام اهل ذمه به این نکته اشاره می کند که باید از اهل ذمه به اندازه توانایی و طاقت ایشان جزیه گرفت و مقرر نباشد که هر سال چه مقدار جزیه بدهند تا ذلت و خواری آن ها بیشتر باشد.
".... می باید که در ایشان به قدر وسع و طاقت جزیه بگیرند و چون فرموده است که ذلیل باشند، می باید که مقرر نسازند بر ایشان که هر سال چه چیز بدهند تا ذلت و خواری ایشان بیشتر باشد."([9])
آیت الله روح الله خمینی، در کتاب تحریر الوسیله، به این نکته تاکید کرده است که مقدار جزیه نباید مشخص باشد و میزان آن باید با نظر امام ویا حاکم مسلمان وقت تعیین شود. او دلیل این کار را مجازات و ایجاد خواری وذلت برای اهل ذمه ذکر کرده است که از پذیرش حق [دین اسلام] سرکشی کرده اند.
"مساله 1 - در شريعت مقدسه اسلام ضابطه و مقدار معينى مقرر نشده بلكه مقدار آن بستگى به تشخيص حاكم دارد كه از نظر مصالح روز و مكان و زمان و مقتضيات احوال تفاوت مى كند، بهمين جهت براى حاكم اسلام كه قومى را به محاصره خود درآورده بهتر آنست كه براى جزيه آنان اندازه اى معين نكند و اختيار آن را بر امام عليه السلام واگذار نمايد كه اين ، صغار [خواری] و ذلت سركشان از پذيرفتن حق را بهتر تامين مى سازد."([10])
اعراب معتقد بودند که "جزیه و خراج دو حق هستند که خدواند آن ها را از مشرکان به مسلمانان می رساند".([11])
تفاوت های خراج و جزیه
جزیه در مورد مالیات سرانه اهل ذمه بکار برده می شود و خراج در مورد مالیاتی است که از اراضی مردمان کشورهای اشغال شده دریافت می شده است.
وجه مشترک ها و تفاوت های جزیه و خراج را می توان به صورت جدول زیر خلاصه کرد:
1- هر دو جزیه و خراج را از مشرکان می گیرند.
2- هم جزیه و هم خراج با آمدن هر سال باید پرداخت گردد.
3- در مورد دریافت جزیه در قرآن مستقیما اشاره شده است، در صورتی که در مورد خراج علما به دریافت آن رای داده اند.
4- کمترین مقدار جزیه را شرع مشخص کرده است و بیشترین مقدار آن اجتهادی است.
5- جزیه از اهل ذمه گرفته می شود و در صورتی که ذمی مسلمان شود، دریافت جزیه از او قطع می گردد. در صورتی که اگر ذمی مسلمان هم شود باید خراج را پرداخت کند.([12])
در شروع اسلام تفاوتی بین جزیه و خراج نبوده و هر دو کلمه به معنی باج بوده است. در کتاب فتوح البلدان آمده است که: "چندین جا کلمه جزیه به معنی خراج و خراج به معنی جزیه، یا هردو به معنی کلی باج استعمال شده است."([13])
در فقه اسلامی آمده است که جزیه ای را که از اهل ذمه گرفته می شود باید به رزمندگان اسلام تخصیص داد که بر ضد مشرکان جهاد کنند.([14])
جزیه درقبل از اسلام
گفته می شود که جزیه در پیش از اسلام هم در ایران وجود داشته است و به آن "گزیت" یا مالیات سرانه می گفتند و جزیه معرب شده کلمه گزیت فارسی است.([15])
"ابن بلخی درباره مالیات سرانه ای که به فرمان انوشیروان بسته شده بود نوشته است: و جزیه سرها از کسانی که جزیه گذار بودندی، از طبقات رعایا به سه نوع بسته بودند: توانگران 12 درهم و میانه تر هشت درهم و کمتر 4 درهم و هر سال یکبار بستدی".([16])
در پیش از اسلام، کسانی که کشتزار یا مزارعشان آفتی می رسید، از مالیات سرانه آن ها کم می شد و از مردگان و یا کسانی که سنشان از پنجاه سال گذشته بود و یا کمتر از بیست سال داشتند گزیت گرفته نمی شد.([17])
همچنین انوشیروان دستور داد که از خاندان های اصیل، مرزبانان، لشکریان، دبیران و خدمتگزاران شاهی، گزیت گرفته نشود و بیماران هم از پرداخت گزیت معاف بودند.([18])
تفاوت اساسی که گزیت پیش از اسلام با جزیه اسلامی دارد در این است که گزیت یا مالیات سرانه، مالیاتی بود که از همه افراد کشور بدون در نظر گرفتن ایمان و مذهب و عقیده آنان گرفته می شد و منبعی برای درآمد دولت به شمار می آمد. در صورتی که جزیه در اسلام فقط از اهل ذمه، که غیر مسلمان بودند گرفته می شد. و نوع عقیده و دین ومذهب افراد، در گرفتن آن نقش اساسی داشت.
دریافت جزیه و خراج از ایرانیان پس از حمله اعراب
اعراب پس از تسلط بر ایران و غارت شهرها به نام غنیمت، از ایرانیان جزیه و خراج می گرفتند. در قرآن میزان معینی برای جزیه آورده نشده است و مقدار آن بستگی به نظر حاکم مسلمان در هر منطقه داشته است. میزان جزیه در آغاز اسلام برای توانگران سالیانه 48 درهم بود و طبقه متوسط باید 24 درهم و کشاورزان و کارگران هر کدام سالیانه 12 درهم می پرداختند. از زنان و کودکان و اشخاص عاجز و از کارافتاده و روحانیان و پیرمردان جزیه گرفته نمی شد.([19])
جزیه به صورت نقدی از اهل ذمه گرفته می شد و خراج به صورت نقدی و غیر نقدی. در تاریخ طبری و سایر کتاب های تاریخی اشاره های بسیاری به کشتار ایرانیان به دست اعراب واخذ جزیه از آنان پس از شکست یا تسلیم، شده است. محمد جریر طبری، تاریخ نویس اسلامی در زیر وقایع سال 23 قمری در مورد فتح استخر به دست اعراب وکشتارعظیمی که آن ها از ایرانیان کردند، آورده است:
"گویند عثمان ابن ابی العباس آهنگ استخر کرد چندان که خدا خواست بکشند و چندان که خواستند غنیمت گرفتند و کسان به غزا [جنگ] رفتند، پس از آن عثمان مردم را به جزیه دادن وذمی شدن خواند و کس فرستادند و او نیز کس فرستاد و هربذ و همه فراریان یا گوشه گرفتگان پذیرفتند و تعهد جزیه کردند."([20])
در تاریخ ابن خلدون هم به کشتار ایرانیان و برقراری جزیه اشاره شده است:
"از امراء مسلمان مجاشع بن مسعود، روانه شاپور و اردشیر خره گشت. ایرانیان در توج با او روبرو شدند. مجاشع کشتار بسیار کرد و توج را گرفت و مردم آنجا را از دم تیغ گذراند تا آنکه به جزیه مصالحه کردند. او فتحنامه و خمس غنایم را نزد عمر فرستاد."([21])
اعراب در شهر های جور و استخر، کازرون و نوبند جان، شیراز و ارجان، جنابه و جهرم هم ایرانیان را قنل عام کردند و شهرها غارت کردند و گرفتن جزیه از ایرانیان را برقرار کردند.([22])
مقدار جزیه و خراجی که از ایرانیان می گرفتند، بسیار بالا بود. در تاریخ طبری در زیر وقایع سال پنجاه و نهم آمده است که میزان مالی را که اعراب از خراسان بردند بالغ بر بیست هزار هزار درهم بود.
"ابو حفض گوید: یزید بن عبدالرحمان گفت: از خراسان چه مال با خود آورده ای؟
گفت: بیست هزار هزار درهم."([23])
در تاریخ قم آمده است که:
"عمر خطاب امر کرد..... به هر جریبی از گندم چهار درهم بنهاد و از جو دو درهم و از نخلستان هشت درهم و از انگورستان و رطاب شش درهم. و بر ششصد هزار آدمی از اهل ذمت جزیه بنهاد."([24])
میزان جزیه ای که در سال 282 هجری قمری فقط از قصبه قم گرفته می شود بالغ بر پنج هزار و سیصد و پنج دینار بود.([25])
ایرانیان حتی مجبور بودند برای برگزاری جشن های نوروز ومهرگان به اعراب باج دهند، در زمان عمر درسال 42 قمری / 662 میلادی ایرانیان برای برگزاری جشن های مهرگان و نوروز ده میلیون درهم پرداختند.
" معاویه ...... به عبدالرحمان بن ابی بکر ، در بارۀ سرزمین بصره نیز چنین نوشت: وآن ها را دستور داد که هدیه های نوروز ومهرگان نزد وی فرستند. در نوروز و جز آن و درمهرگان ده ملیون [درهم] نزد وی فرستاده شد."([26])
در زمان یزید در سال 105 قمری / 723 میلادی، یزید باج جشن های نوروز ومهرگان را دوباره بر ایرانیان برقرار کرد.([27])
مهر بردگی بر گردن ایرانیان
اعراب برای نگه داشتن میزان خراج و جزیه اهل ذمه، بر گردن رعایا دوالی [گردن بند] می انداختند و در محل گره آن مهری می گذاشتند. در بخش توضیحات کتاب فتوح البلدان آمده است که در مصر کسانی که جزیه خود را پرداخت می کردند، مهری مسین به گردن می انداختند و این کار در ایران نیز معمول بوده است.([28])
"ابوعبیده از کثیرابن حشام، از جعفرابن برقان و او از میمون ابن مهران روایت کند که: عمر ..... حذیفه و ابن حنیف [فرستادگانش] را به خانقین [در آن زمان خانقین بخشی از ایران بود] فرستاد. آنجای از نخستین سرزمین هایی است که فتح شد. آن دو، نخست دوالی مهردار بر گردن اهل ذمه نهادند و سپس خراج گرفتند".([29])
"....ولید، ازواقدی ..... روایت کند که ..... عثمان ابن حنیف بر گردن پانصد و پنجاه هزار تن از رعایا [دوالی] مهر دار نهاد و در زمان ولایت او خراج به صد هزارهزار درهم می رسید."([30])
خشونت اعراب در گرفتن جزیه و خراج
برای گرفتن جزیه و خراج از اهل ذمه در آغاز تصرف ایران به دست اعراب خشونت زیادی صورت می گرفت. تاریخ نویسان شواهدی را در این مورد آورده اند. اشاره شده است که در زمان عمر برای گرفتن جزیه از اهل ذمه ای که جزیه خود را پر داخت نکرده بودند، بر سر آنان روغن می مالیدند و در آفتاب نگاه می داشتند تا بدین وسیله آنان را شکنجه کنند.
"ابو یوسف می گوید: عمرابن الخطاب وقتی از سفر شام باز می گشت، بر مردمی گذشت که آنان را در آفتاب نگه داشته بودند و روغن بر سرشان مالیده بودند، علت را پرسید به او گفته شد جزیه خود را نپرداخته اند و برای آنکه جزیه را بپردازند آنان را شکنجه می دهیم".([31])
حتی گاهی از مواقع هم حکم می شد که وراث مردگانی از اهل ذمه که جزیه خود را نپرداخته بودند، باید جزیه درگذشتگان خود را بپردازند، تا بتوانند مردگان خود را دفن کنند.
"پس از وفات عبدالعزیز، حاکم جدید مصر عبدالله عبدالملک ابن مروان، همه افراد از بیست سال به بالا را گرد آورد، فراریانی را که در میان آنان بودند داغ نهاد و بفرمود هیچ مرده ای را پیش از آن که جزیه او پرداخت شود دفن نکنند."([32])
روح الله خمینی در کتاب تحریر الوسیله جلد چهارم، به همین نکته اشاره کرده است که اگر یکی از اهل ذمه در آخر سال فوت کند و جزیه خود را در آن سال پرداخت نکرده باشد، وراث شخص متوفی باید جزیه او را بطور کامل بپردازند و اگر شخص در میان سال فوت کند، وراث او باید نسبت به مدت زمانی که شخص متوفی در آن سال زنده بوده است، جزیه برای او بپردازند.
" مساله 9 - ذمى اگر بعد از تمام شدن سال و قبل از پرداخت جزيه بميرد جزيه از او ساقط نمى شود بلكه حاكم آن را از تركه وى مى گيرد، و اگر در وسط سال بميرد و در صلح نامه اول سال شرط شده باشد از تركه او مى گيرد، و همچنين است اگر زمان پرداخت بين سال تعيين شده باشد و او بعد از تحقق شرط مرده باشد، و اما اگر شرط شده باشد كه هر ماه فلان مبلغ بپردازد و او در بين سال بميرد بهر مقدار كه از سال زنده بوده به آن مقدار جزيه را از تركه او مى گيرند، و اگر آخر سال براى پرداخت معين شده باشد به اين معنا كه او در آخر سال بدهكار شود و او جلوتر از دنيا برود حاكم مسلمين چيزى از او طلبكار نمى شود، و اگر شرط شده باشد كه جزيه را از همان اول سال بدهكار باشد ولى آخر سال بپردازد و او در بين سال بميرد آيا ورثه مى تواند تا آخر سال پرداخت را تاخير بيندازد يا با مردن مورث بدهى مدت دار او فورى مى شود؟ مساله محل تامل است هر چند كه فورى شدن آن مانند ساير بدهى ها بعيد نيست."([33])
در کتاب تاریخ قم آمده است که اعراب کسانی را که از پرداخت خراج امتناع می کردند، سرنگون می آویختند و کتک می زدند. خانه هایشان را خراب می کردند ومزارعشان را می گرفتند و اموالشان را ضبط می کردند.
"پس به وقت استخراج مال خراج از ایشان مطالبت مال نمودند و ایشان امتناع می کردند تا بدان می رسید که ایشان را سرنگون در می آویختند و می زدند و سراهای ایشان خراب می کردند و ضیعت های [زمین های زراعتی] ایشان به دست فرو می گرفتند و اموال ایشان را بر می داشتند ....."([34])
در تاریخ طبری در زیر وقایع سال صد و دهم قمری آمده است که، اعراب برای اخذ جزیه و خراج ایرانیان را تحقیر می کردند، جامه هایشان را پاره می کردند، کمربندهایشان را بر گردن هایشان می بستند.
"...عاملان خراج در کار گرفتن خراج اصرار ورزیدند و بزرگان عجم را تحقیر کردند، مجشر، عمیرة ابن صدر را بر دهقانان مسلط کرد که متوقفشان کردند، و جامه هایشان را پاره کردند و کمربندهایشان را بر گردن هایشان افکندند و از مردم ضعیف که مسلمان شده بودند جزیه گرفتند، از این رو مردم سغد و بخارا کافر شدند....."([35])
ایرانیانی که از ظلم و فجایع اعراب به ستوه آمده بودند، امید به ناجی بسته بودند که برای نجات آنان از هندوستان ظهور کند و ایرانیان را ازظلم و جور اعراب رهایی بخشد. در اشعار زیر که به قول دکتر عبدالحسین زرین کوب "ناله جانسوز زرتشتی ایران دوستی بود که در زیر فشارها ورنج ها و شکنجه ها آرزو می کرد که یک دست خدایی از آستین غیب بر آید وکشور را از چنگ تازیان برهاند"([36])، توسط ایرانی به ستوه آمده ای در آن زمان سروده شده است، شاعر آرزوی آمدن نجات دهنده را می کند ودر ضمن فجایعی را که اعراب در حق ایرانیان اِعمال می کردند را شرح می دهد. او در این اشعار شاعر به دریافت جزیه و خراج از ایرانیان اشاره می کند.
اصل این اشعار به زبان پهلوی است و صادق هدایت این اشعار را به صورت آزاد ترجمه کرده و در مجله سخن به چاپ رسانده است.([37])
استاد ملک الشعرای بهار اصل پهلوی این اشعار را همراه با ترجمه دری آن را، با توضیحات کاملی درمجله سخن منتشر کرده است. در اینجا ترجمه دری استاد بهار آورده می شود.
ِ کی باشد که پیکی آید از هندوستان
که رسید آن شاه بهرام([38]) از دودمان کیان
که فیل هست هزار [و] سراسر دارد فیلبان
که آراسته درفش دارد بآیین خسروان
پیش لشگر برند بوسیله سپاه سرداران
مردی گسیل باید کردن، زیرک ترجمان
که شود وبگوید به هندوستان
که ما چه دیدیم از دست تازیان
بر یک گروه، دین نزار کرد .....
وبرفت شاهان شاهی ما از چیز ایشان
.................................
...............................([39])
نه بهنر، نه بمردی، بلکه باستهزا و ریشخند بستاندند
گیرند به ستم از مردان
زن و خواسته های شیرین، باغ، بوستان
"جزیه" بر نهادند قسمت کردند بر سران([40])
با وجود اسلیک([41]) ، خواستند " ساو" [خراج] گران
بنگر که چند بد افکند دروغ بدین جهان
که نیست بدتر از او در جهان از ما
بباید آن شه بهرام ورجاوند از دورۀ کیان
بیاوریم کین تازیان .....
چنانکه رستم آورد صد کین جهان
.............................
.............................([42])
تا ناپدید شوند دروغ ها و گشودکان [بستگان دروغ] از این جهان
فرجام یافت بدرود وشادی([43])
[1] - کلمه باج را برای جزیه از دکتر آذرتاش آذرنوش وام گرفته ام او جزیه را باجی از اهل ذمه تلقی کرده است. (فتح البلدان، بخش لغات و اصطلاحات، در تعریف ذمی صفحه 235)
[2] - طبری . محمد بن جریر: تاریخ طبری، ترجمه ابولقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1364 چاپ سوم، جلد دوم صفحه های 1655 و 1656.
[3] - آیه 29 سوره توبه قرآن
[4] - ترجمه فارسی این آیه بر مبنای ترجمه ایست که محمد تقی مجلسی از این آیه کرده و در رساله جهادیه خود آورده است. (رساله جهادیه – احکام اهل ذمه، محمد تقی مجلسی)
[5] - مدرسی . آیت الله حاج سید محمد تقی: الفقه الاسلامی، بخش احکام، مترجم آژیر، فصل چهارم، احکام جنگ، احکام جزیه.
[6] - کلانتری . علی اکبر: چشم اندازی به نظام جزیه و مناسبات جدید جهانی، فصل نامه فقه اهل بیت فارسی شماره 5 و 6 ، صفحه 93 .
فصلنامه " فقه اهل بیت" از انتشارات موسسه فقه اهل بیت در قم است. این موسسه در سال 1369 شمسی به دستور آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران و به ریاست آیت الله سید محمود هاشمی رییس وقت قوه قضاییه در جمهوری اسلامی ایجاد شد. از اهداف و وظایف این موسسه تدوین آرا و انعکاس نظرات فقهای معاصر شیعه در مورد مسائل فقه اسلامی است.
سید محمود هاشمی شاهرودی ریاست این موسسه را به عهده دارد. (سال 1385) وی عهده دار سمت های زیر در جمهوری اسلامی بوده است:
- رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی
- عضو فقهای شورای نگهبان
- عضو مجلس خبرگان رهبری
- عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
- نایب رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
می توان گفت که مطالب مندرج در فصلنامه فقه اهل بیت، منعکس کننده دیدگاه های فقهی فقهای شیعه معاصر وابسته به جمهوری اسلامی است.
[7] - برای آگاهی از دیدگاه های شیخ بهایی، محمد تقی مجلسی، محمد باقر مجلسی در مورد جزیه اهل ذمه می توان به پیوست های شماره 1 و 2 و 3 درانتهای کتاب مراجعه کرد.
[8] - جامع عباسی، شیخ بهاالدین عاملی، چاپ انتشارات فراهانی، صفحات 153 تا 155 .
[9] - رساله جهادیه – احکام اهل ذمه، محمد تقی مجلسی، به کوشش سید ابوالحسن مطلبی، میراث اسلامی ایران، دفتر سوم 1375، به کوشش رسول جعفریان، صفحات 707 تا 716.
[10] - تحریر الوسیله، جلد چهارم، بخش اهل ذمه، گفتار در مقدار جزیه، مساله 1.
[11] - کلانتری . علی اکبر: چشم اندازی به نظام جزیه و مناسبات جدید جهانی، به نقل از ماوردی صفحه 293.
[12] - چشم اندازی به نظام جزیه و مناسبات جدید جهانی، علی اکبر کلانتری.
[13] - بلاذری . احمد ابن یحیی: فتوح البلدان، ترجمه دکتر آذرتاش آذرنوش، به تصحیح استاد محمد فرزان، تهران، سروش، 1364 چاپ دوم، بخش اصطلاحات صفحه 232 .
[14] - چشم اندازی به نظام جزیه و مناسبات جدید جهانی، به نقل از شیخ طوسی در کتاب خلاف، و سید ابن زهره در کتاب غنیه.
[15] - تاریخ زندگی اقتصادی روستائیان و طبقات اجتماعی ایران، صفحه 522 .
[16] - تاریخ زندگی اقتصادی روستائیان و طبقات اجتماعی ایران، صفحه های 518 و 519 به نقل از فارس نامه صفحه 108 چاپ شیراز.
[17] - تاریخ زندگی اقتصادی روستائیان و طبقات اجتماعی ایران، صفحه های 512 و 513 ، به نقل از تاریخ الرسل والملوک، جلد دوم صفحه 152 (چاپ قاهره 1960 میلادی).
[18] - تاریخ زندگی اقتصادی روستائیان و طبقات اجتماعی ایران، صفحه های 512 و 513 ، به نقل از اخبارالطوال، تالیف ابو حنیفه احمد ابن داود دینوری صفحه های 75 و 76.
[19] - تاریخ اجتماعی ایران، جلد چهارم بخش دوم صفحه 869 به نقل از کتاب الخراج ابویوسف و سایر منابع فقهی.
[20] - تاریخ طبری، جلد پنجم صفحه 2008
[21] - ابن خلدون . ابوزید عبدالرحمان، تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول 1363 ، جلد اول صفحه550 .
[22] - تاریخ ابن خلدون، جلد اول صفحه 550 .
[23] - تاریخ طبری، جلد هفتم صفحه 2880 در زیر وقایع سال پنجاه و نهم هجری.
[24] - قمی . حسن ابن محمد، تاریخ قم، به تصحیح وتحشیه استاد جلال الدین تهرانی، تهران، انتشارات طوس، 1361 ، صفحه 188
[25] - تاریخ قم ، صفحه 125.
[26] - یعقوب . احمد بن ابی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علمی فرهنگی، 1366 چاپ پنجم، جلد دوم صفحه 145
[27] - تاریخ یعقوبی، جلد دوم صفحه 280.
[28] - فتوح البلدان ، بخش توضیحات، صفحه های 232 و 233.
[29] - فتوح البلدان ، بخش مربوط به ایران صفحه 32 .
[30] - فتوح البلدان ، بخش مربوط به ایران صفحه های 33 و34.
[31] - تاریخ اجتماعی ایران ، جلد چهارم بخش دوم ، صفحه های 875 و 876 ، به نقل از کتاب الخراج ابویوسف صفحه 150.
[32] - تاریخ اجتماعی ایران ، جلد چهارم بخش دوم، صفحه 876، به نقل از جزیه در اسلام ترجمه دکتر محمد علی موحد صفحه 147.
[33] - تحریر الوسیله، جلد چهارم، بخش اهل ذمه، گفتار در مقدار جزیه مساله 9.
[34] - تاریخ قم، صفحه 161.
[35] - تاریخ طبری، جلد نهم صفحه 4095 در زیر وقایع سال صد و دهم هجری.
[36] - زرین کوب . عبدالحسین، دو قرن سکوت، تهران، جاویدان، چاپ هفتم 2536 ( 1356 خورشیدی )، صفحه 101 .
[37] - مقاله آمدن شاه بهرام ورجاوند، صادق هدایت، مجله سخن، سال دوم شماره 7 تیرماه 1324 ، صفحه 540 .
[38] - شاه بهرام از دوده کیان، پادشاه موعودی است که به اعتقاد زرتشتی ها مقارن ظهور هوشیدر پدید خواهد آمد. .... گویند این بهرام ورجاوند در آن روزگار زمام پادشاهی بدست گیرد وچون بسن سی سالگی رسد لشگر از چین و هند فراز آورد وبه بلخ یا بهرود شتابد وپیروزی شگرف یابد وایران آبادان کند. ( دو قرن سکوت ، عبدالحسین زرین کوب ، بخش یادداشت ها صفحه های 297 و298 ).
[39] - یک بیت از شعر آورده نشده است. به اصل منبع در مجله سخن مراجعه شود.
[40] - در آغاز (فتح ایران به دست اعراب) عمالان خلیفه در سواد بر هر سر (نفر) ماهانه (به نظر سالیانه درست می آید) چهار درهم جزیه می نهادند، و اهل قریه را شمار می کردند و دهقان قریه را می گفتند که قریه تو فلان مقدار باید جزیه بپردازد، بروید آن را در بین قوم توزیع کنید. آن گاه عاملان، به موسم خویش می آ مدند واز دهقان، جزیه اهل قریه را می ستاندند. ( دو قرن سکوت ، عبدالحسین زرین کوب ، بخش یادداشت ها صفحه 298 ، به نقل از ابی عبید، الاموال صفحه 52 ).
[41] - استاد ملک الشعرای بهار معتقد است که اَسَلیک ممکن است همان عسلی باشد، که بعد از حمله اعراب واشغال ایران، اعراب ایرانیان وسایر اهل ذمه را مجبور کردند که وصله هایی بر روی لباس خود نصب کنند تا ازمسلمانان متمایز باشند. این قانون عاملی بود برای تحقیر وکوچک کردن اهل ذمه. این وصله ها به نام های عَسَلی، غیار و یا یهودانه خوانده می شد ودر اصطلاح عام بعدها به نام وصله جهودی نامیده شد. برای مشاهده توضیحات بیشتر در این مورد میتوان به بخش لباس مخصوص وعلامات مشخصه اهل ذمه در این کتاب مراجعه کرد.
[42] - یک بیت از شعر آورده نشده است. به اصل منبع در مجله سخن مراجعه شود.
[43] - مقاله یک قصیده پهلوی، استاد ملک الشعرای بهار، مجله سخن، سال دوم شماره 8 شهریور سال 1324 ، صفحه های 577 تا 581 .
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: |
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |