|
کم فروشی!
فدوی با آنکه از نظر دانش فقهی چندان هم در مضیقه نیست، لکن تاکنون نمی دانست که حجت الاسلام مثل هر چیز دیگری،انواع واقسام دارد مثلاً حجت الاسلامی که کتک می زند!، و حجت الاسلامی که تا آنجا که می شود، کتک می خورد !...
مشخصات حجت الاسلامی که کتک می زندT به گزارش جدّ اعلای فدوی، عالیجناب ایرج میرزا، در ابیات آغازین غزلی چنین است :
حجت الاسلام کُتک می زند
بر سر و مغزت دَگَنَک می زند
گر نرسد بر دَگَنَک دست او
دست به نعلين و چُسَک می زند
اين دو سه گر هيچکدامش نشد
با حَنَک و تحتِ حَنَک می زند
تا نشوی پاره خبردار باش
گاه حَنَک را به هَتَک می زند
گر کمکت رُستم دستان بود
هم به تو و هم به کُمک می زند
وَر بکند پا به ميانی فلک
چوب به پاهای فلک می زند ! (1)
و اما فدوی بنا داشت که به تأسّی از جّد اعلای خودT قطعه ای پیرامون و در باب حجت الاسلامی که کتک می خوردبسراید، لکن بعداً با اندکی تأملT دریافت که این فعلگی فرهنگی ضرورتی ندارد و تنها تغییر فعل در شعر جدّ اعلا که بعنوان ما َترَک به فدوی رسیده است، از"می زند" به "می خورد " و نیز اندک تغیییری در ضمیر منفصل مفعولی در همان بیت نخست، مشکل را عجالتا ً حل می کند:
حجت الاسلام کُتک می خورد
بر سر و مغزش دَگَنَک می خورد!
باری – قضیه راجع است به خبری که فدوی در خبرها خواند بدین مضمون که حجت الاسلام محمد(ص) علی(ع) ابطحی، معاون حقوقی و پارلمانی ریاست جمهوری اسلامی در دوران حجت الاسلام محمد(ص) خاتمی که خرداد سال گذشته در منزلش بازداشت شد و بخشی از دوران حبس چند ماهه ی خود را در سلول انفرادی گذارند، با آنکهT "اقاریر لازم" رانیز تقدیم و به اتفاق سایر همکاران اصلاح طلب خود در پیژاما پارتی دادگاه انقلاب شرکت ،بلبلانه به انواع جرائم ریز و درشت خود اقرار وبه حقانیت قاطعانه ی جناح حاکم نیز شدیداً شهادت داده بود، مجدداً مورد حمله و ضرب و شتم نیروهای خودسر و خودجوش حکومتی واقع و بشدت مضروب شده است!...جل الخالق! (2)
در باب این ماجرا، عقل مختصر فدوی البته به چيزی قد نمی دهد جز اینکه عرض کند که حجت الاسلام محمد(ص) علی(ع) ابطحی علیرغم این که اولاد پیغمبر(ص) نیز هست، مقتضی ست که ضمن کتک خوردن، سیاهه ی اعترافات خود را در دادگاه کذائی یکبار دیگر به دقت دوره نمايد بلکه یکی از اعترافاتی را که قرار بوده بکند، و نکرده است، کشف کند!.. در اینصورت برای این که بقیه ی گوشت جانش نیز آب نشود، واجب عینی ست که فی الفور با برادران تماس گرفته، و به آن یک فقره گناه، هرچه که هست، به چندین زبان و مرده ی دنیا شفاهاً، کتباً و بقول عوام، "آدیو" و "ویدئو"، شدیداً اعتراف کند.
از فدوی گفتن بود!
والله الموفق و المُعین
20 می المخمور سنه ی 2010 ترسائی
الاحقر – فدوی
---------------------------------------------------
(1) دیوان سانسور نشده ی ایرج، فراهم آورده ی زنده نام دکتر محجوب، ص 12
(2) فدوی نمی داند که آیا باز هم لازمست که برای چندین بار، به چندین زبان زنده و مرده ی دنیا و در رأس آن ها به حضرت عباس(ع)! قسم بخورد که از سی ویک سال پیش تاکنون، با انواع اصلاح طلب، اعم از ُمعمم و ُمکلا،هیچ نسبتی اعم از سببی و نسبی نداشته و ندارد، و این موضع گیری صرفاً دلائل دمکراتیک دارد؟
خیالاتی
چندی پيش، يعنی پيش از آزادی آقای جعفر پناهی از دانشگاه اوين، فدوی در تورق اینترنتی خود امشب با دیدن تیتر خبری در سایت وابسنه ی تابناک، با عنوان "نامه ی انجمن بازيگران سينما به وزير ارشاد" گل از گلش شکفت و پنداشت که منظور شوراي محترم مرکزي انجمن بازيگران سينماي ايران در این نامه (1)، اگر پرداختن به وضعیت دشوار همکار برجسته اما دربندشان جعفر پناهی که در کلاس 209 دانشگاه اوین (زندان – م) به تزکیه ی نفس مشغول بود نباشد، دستکم یواشکی هم که شده، و با حفظ سمت!، گریزی به صحرای کربلا که همان بند 209 زندان اوین باشد، خواهند زد...(2)
لکن فدوی از مرور ادامه ی خبر دریافت که، حسب شیوه ی مرضیه، دوباره خیالاتی شده و قضیه منحصراً پیرامون درگذشت پدر گرامی حضرت وزیر اداره ی محترم ُممیّزی حکومت، برادر «دکتر حسین(ع)ی» و تحملی که آن بزرگوار علیرغم تألمات روحی در استماع عرایض بازیگران همیشه در صحنه داشته، دور می زده است! خودتان ملاحظه کنید:
«شوراي مرکزي انجمن بازيگران سينماي ايران مفتخر است که اعلام نمايد ديدار صميمانه و بي تکلف با جناب آقاي دکتر حسيني، مقام عالي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي که با وجود مشغله ی فراوان و همزمان با تحمل سوگ از دست دادن پدر گرامي شان، زمان گران بهاي خود را صبورانه و مهربان به شنيدن حرفها، مسايل و مشکلات صنف بازيگران سينماي کشور اختصاص دادند و با عنايت به بيانات و حمايتهاي با ارزش ايشان که بازيگران را خط مقدم سينما خطاب نمودند، چراغ اميد در دل و جان ما افروخته شد! تا افقي روشن در حل معضلات صنفي و رفاهي اين گروه هنرمندان پديدار گردد! اين شورا همچنين وظيفه دارد، ضمن عرض تسليت مجدد به ايشان (!)، اين حرکت را پاس داشته و سرافرازي و سربلندي فرهنگ و هنر اين مرز و بوم را آرزو نمايد»!
فدوی، البته می دانید که، حتا بهنگام خواب (که انشاءا لله خواب به خواب برود!)، مقادیر معتنابهی شیشه خرده ی مرغوب با خود حمل می کند - یعنی، راستش اینجورها هم که فدوی می گوید نبوده است! بدین معنی که چنین نیست که شرکت کنندگان در جلسه ی کذائی، یکسره عمر و وقت به بطالت گذرانده و هیچ حرکتی نکرده باشند، بلکه دل بدریا زده و جان و آینده ی شیرین شان را این گونه و بی محابا شدیداً بخطر انداخته اند:
«هنرمند با داشتن دغدغه قادر به ارائه ی هنر موفقي نخواهد بود و ايفاي نقش مستلزم داشتن ذهني آرام است»!(3)
زیاده جسارت است .
والله الموفق والمُعین
19 می المخمور سنه ی 2010 ترسائی
الاحقر – فدوی
------------------------------------------
(1) در نشست انجمن بازيگران سينماي ايران که دوازدهم ارديبهشت 89 صورت گرفت و آقايان داود رشيدي، داريوش اسدزاده، عليرضا خمسه، علي دهکردي و خانمها چهره آزاد و مريلا زارعي حضور داشتند.
(2) دوستان اگر هنوز ُخردک همیّت و استعدادی دارند، از کانون نویسنگان ایران یاد بگیرند!
(3) تازه این جمله ی مخالف مصالح را هم، برادر وزیر گفته است!
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |