«شبکهء جهانی سکولارهای سبز» از همه معتقدان به لزوم استقرار حکومتی فرامذهبی در ايران دعوت می کند تا به اين شبکه بپيوندند. برای اطلاع بيشتر به اين سايت مراجعه کنيد: www.seculargreens.com |
|||
|
|||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | کورش از تهران | English Section آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس ها و کاريکاتورهای انتخابی |
|||
پيوندها |
خبرهای شبکهء سکولارهای سبز |
مطالب شمارهء قبل | سل سوم ـ شماره 911ـ دوشنبه 12 مهر 1389 ـ 4 اکتبر 2010 |
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ===========
|
گزارش تصويری سکولارهای سبز تورنتو از تظاهرات نيويورک>>>
گزارش راديو فردا از تظاهرات نيويورک همراه گفتگو با نوری علا و آرام حسامی اما با حذف نام «سکولارهای سبز!»>>>
عکس ها و ويدئوی تظاهرات نيويورک>>>
شرکت اعضاء انجمن سکولارهای سبز روز گذشته عده ای از اعضاء انجمن سکولارهای سبز تورنتوی کانادا و دنور و واشنگتن آمريکا به نيويورک سفر کردند تا در کنار ديگر هموطنان خود و از طرف کليهء همپيوندان خود در شبکهء سکولارهای سبز ايران در تظاهرات عليه حضور احمدی نژاد در سازمان ملل شرکت کننده. آنها با پوشيدن تی شرت مخصوص شبکه و در دست پرچم و بنر انجمن و شبکه که جملهء «ما ايرانی بی تبعيض می خواهيم» بر آن نقش بسته بود، کوشيدند تا نظر رسانه های گروهی حاضر در محل را به اين نکته که احمدی نژاد نمی تواند معرف ملت ايران باشد جلب کنند.
سايت اينترنتی انجمن سکولارهای سبز تورنتو هم آغاز بکار کرد
چهارشنبه 31 شهريور 1389
انجمن سکولارهای سبز ايالت ويرجينيا طبق گزارش خانم ساغر کسرائی از ويرجينيا، هفتهء گذشته هشتمين انجمن سکولارهای سبز در ايالت ويرجينا در شمال شرقی آمريکا آغاز بکار کرده و بزودی نخشتين گردهمائی عمومی آن برگزار خواهد شد.
مطابق خبر واصله از شهر ونکوور کانادا، انجمن سکولارهای سبز اين شهر در روز يکشنبه 31 اکتبر، با سخنرانی دکتر اسماعيل نوری علا آغاز بکار خواهد کرد. همچنين از شهر هوستون در ايالت تکزاس آمريکا خبر داده اند که انجمن اين شهر نير در حال تأسيس است و بزودی اعلام موجوديت خواهد کرد.
اين فيلم، بکارگردانی آرمان نجم، رئيس انجمن سکولارهای سبز در برلين، هفتهء گذشته بطور همزمان در برلين و ساکرامنتو به نمايش گذاشته شد. مجری و ميزبان اين دو جلسه انجمن های سکولارهای سبز در اين شهرها بودند. روز يکشنبهء گذشته نيز به همت انجمن سکولارهای سبز تورنتو اين فيلم در اين شهر به نمايش گذاشته شد که گزارشی از اين گردهمائی را در زير می خوانيد. قرار است بزودی تاريخ نمايش اين فيلم در واشنگتن، فرزنو و ويرجينيا نيز بوسيله مسئولان انجمن های اين مراکز اعلام شود.
روز یکشنبه ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۰ ، فیلم ترور در برلین به کارگردانی آقای آرمان نجم ،که مستندی از حادثه ترور سران کرد در رستوران میکونوس برلین ،در سال 1992 توسط عوامل ترور جمهوری اسلامی انجام شده بود، در شهر تورونتو کانادا و با دعوت سکولارهای سبز تورنتو و با پشتیبانی خانه کرد تورنتو در سالن play house theater به نمایش گذارده شد. این برنامه با سرود (ای ایران) و سرود کردستان و یک دقیقه سکوت به احترام جانباختگان این حادثه، در ساعت ۴ بعد از ظهر آغاز شد. سپس آقای دکتر فرخ زندی (رئیس انجمن سکولارهای سبز تورنتو) ضمن خوشامد گویی به حاضران، در سخنان خود به نکاتی چند از اهداف سکولارهای سبز اشاره کردند. دیگر سخنران این برنامه آقای دکتر فریدون رحمانی (رئیس خانه کرد تورنتو) بودند که از حضور کردهای ساکن تورنتو در این برنامه قدردانی کردند. در ادامه برنامه آقای محمد صدیق ابراهیمی (از حزب دموکرات کردستان ایران - شاخه تورنتو) متن نامه حزب دموکرات کردستان ایران را به خاطر این گرد همایی خواندند. بعد از ان دو قطعه موسیقی سنتی کردستان توسط گروه خانهء کرد تورنتو به اجرا در آمد. پس از آن فیلم ترور در برلین بر پرده نمایش قرار گرفت که مورد توجه حاضران در سالن قرار گرفت. این برنامه با استقبال بسیار با شکوه ایرانیان ساکن تورنتو مواجه شد و در پایان حاضران در سالن نمایش با تشویق برگزار کنندگان ، رضایت خود را از نمایش این فیلم در تورنتو ابراز داشتند. (پيوند به اصل خبر >>>)
دوشنبه 29 شهريور 1389
مطابق گزارش مسئول تشکيلات و عضويت شبکهء سکولارهای سبز، اين شبکه دارای بيش ار صد عضو در بيست شهر دنيا است که از ميان آنان اعضاء شهرها و ايالات زير موفق به تشکيل انجمن های سکولارهای سبز شده اند: برلين، تورنتو، ساکرامنتو، فرزنو، دنور، لندن، واشنگتن دی.سی و ايالت ويرجينيا.
مطابق اخبار واصله، شورای موقت هماهنگی شبکه سکولارهای سبز قصد دارد نخستين انتخابات رسمی را برای گزينش اعضاء شورای هماهگی جديد، بازرسان و اعضاء شورای داوری خود تا پايان مهرماه انجام دهد. انتخابات بصورتی اينترنتی و بر اساس اصل يک عضو ـ يک رأی انجام خواهد شد.
آقاي خامنه اي الان حدود بيست سال است مهمترين دارنده قدرت در ايران، يعني ولي فقيه، مي باشد. سوال اين است که چرا ايشان حاضر نيست يك كنفرانس مطبوعاتي تشكيل دهد و به اين پرسش ها پاسخ دهد: چرا در ايران استبداد شدید برقرار است؟ چرا نرخ تورم و بيكاري بالاست؟ چرا اينهمه روشنفكر بعد از انقلاب كشته شده اند؟ چرا اينهمه دانشجو و كارگر و معلم و روزنامه نگار در زندان هاي جمهوري اسلامي به سر مي برند؟ چرا ايشان با تمام جهان و به ويژه غرب سرستيز دارد؟ چرا هر روزه شاهد تعطيلي واحدهاي توليدي هستيم؟ چرا اين همه متخصص و تحصيلكرده هر روز از كشور خارج مي شوند؟ چرا جمعيت جلوي سفارتخانه هاي كشورهاي غربي هر روز شلوغتر از روز قبل مي شود؟ چرا كوچكترين اعتراض عمومي مردم توسط پليس با تير اندازي روبه رو مي شود؟ چرا ایشان بدون داشتن صلاحیت فقهی فتوا صادر می کند؟ چرا ایران منزوی ترین کشور کنونی دنیاست؟ چرا دروغ، رشوه، اعتیاد، افسردگی و... در ایران تحت حکومت شما زیاد شده؟ چرا سطح معنویت و اخلاق در دوره جمهوری اسلامی اینقدر نزول کرده؟ چرا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روز به روز بیشتر بر عرصهء اقتصاد نفوذ پیدا می کند؟ چرا زبان جنابعالی تنها زبان تهدید و نیش و کنایه و خشونت است؟ چرا منزلت اجتماعی روحانیون در دورهء جمهوری اسلامی تا این حد پایین آمده؟ چرا تنها متحدان شما در دنیا حماس و حزب الله و جهاد اسلامی و سودان است؟ چرا برای تامین سوخت اتمی منافع ملی ایران را به خطر انداخته اید؟
با خود سخن میگفتم: "درویش! تو دیپلمات هستی یا چماق کش؟ فرق تو با حسین اله کرم و مسعود ده نمکی و حاج بخشی که بانوان ایرانی را در میدان ولی عصر به خاطر جوراب نازک زنجیر میزنند در چیست؟ آیا میتوانی قلم دیپلماتیک را با چماقی که ساشا خریده و پشت در نمایندگی چیده است عوض کنی؟" پاسخ چنین پرسش های سنگینی را در باز داشتگاه وزارت اطلاعات، خروج از ایران با لباس بلوچی از مرز شرقی، و دست آخر سه سال در بدری در مسافر خانههای پر شپش کراچی، لاهور و مظفر آباد پاکستان، دادم.>>>
لیبرال دمکرات های ایرانو مسئله ی ملیمارال سعیدچگونه است که توده ای ها با قرار گیری در کنار جمهوری اسلامی ایران با توجیه "پشتیبانی از انقلاب"، خائن و وطن فروشند، ولی اعضا و هوادران حزب لیبرال دمکرات ایران با قرار گیری در کنار جمهوری اسلامی ایران با توجیه "حفظ میهن" وطن دوست و وطن پرست؟ براستی استاد گرامی؛ نظام جمهوری اسلامی ایران سد راه پیشرفت و بهروزی مردم ایران است یا ترکها و کردها و لرها و بلوچها و ترکمنها و عربها و دیگر اقوام ساکن ایران زمین؟...>>>
در خرداد 1388، جمهوری اسلامی سه دههی اول اين نظام مُرد و رژيم تازهای متولد شد. نظامی که خواست حدود سه ميليون معترض را تنها در شهر تهران ناديده گرفته و جنبشی عظيم را سرکوب می کند نمی تواند همان رژيم پيش از سرکوب باشد. بازداشت ده هزار نفر، قتل ده ها نفر و شکنجهی ده ها نفر غير قابل بازگشت است. همين تصور که سه ميليون ناراضی جدی در مرکز کشور زندگی می کنند، ناراضيانی که به خيابان می آيند و با ترور و شکنجه به خانه فرستاده شدهاند، تغيير دهندهی بنيادهای هر حکومتی است.>>> |
امسال، همزمان باحضور چند روزه ی احمدی نژاد، رییس جمهور حکومت اسلامی، در نيويورک، من هم چند روزی در واشنگتن و نیویورک بودم و طبعا فرصتی بود برای این که روز پنج شنبه ی گذشته، آنگاه که این مظهر و نمونه ی واقعی حکومت اسلامی، دست به اجرای یکی دیگر از نمايشات تراژی ـ کمیک این حکومت در سازمان ملل می زند، در کنار تظاهر کنندگانی بایستم که به یکی از زندانبان های میلیون ها میلیون ایرانی اعتراض می کردند... من هم دوست داشتم که در کنار هموطنانم به کلیت حکومت مسلط بر سرزمین مان اعتراض کنم. دلم می خواست من هم در کنار آن ها این شعاری را که خیلی دوست می دارم بارها تکرار کنم که «ما ایرانی بی تبعیض می خواهیم». اما، متأسفانه، درست یک روز قبل از اجرای برنامه های اعتراضی در برابر سازمان ملل، متوجه شدم که نمی توانم در جایگاهی که برای ایرانی ها در نظر گرفته اند، جایی داشته باشم.>>>
اپوزيسيون در نيويورک به محل اصلی تظاهرات که رسيديم «چپ ها» را ديديم که داشتند بساط شان را جمع می کردند و پرچم هاشان سرخ بود و از شير و خورشيد نشانی نداشت. آنها در وروديهء غربی ِ خيابان چهل و هفتم، بين خيابان های شمالی ـ جنوبی ِ اول و دوم، که به تظاهر کنندگان ايرانی اختصاص داشت، جمع بودند. خيابان چنان عريض و طويل بود که بنظر می رسيد همهء تظاهر کنندگان ايرانی می توانستند، همزمان و در کنار هم، خيابان را از آدميان سرريز کنند؛ اما ترفند «زمان بندی برای جداسازی گروه ها» صحنه را تنک و کم و بيش خالی کرده بود. و آنگاه ديدم که، در انتهای شرقی خيابان، صحنه را برای تظاهرات سکولارها می آرايند. به دکتر حسامی گفتم: «اين هم ياران ما!»>>>
محمود احمدی نژاد برای پنجمین بار در مجمع عمومی سازمان ملل حاضر شد و با بکاربردن شیوه و ادبیاتی مرسوم که تنها از احمدی نژاد و دولت کودتایی او ساخته است، دست به فرافکنی و نوعی فرار به جلو زد و رسانه های خارجی را که خود را برای سوالات اساسی از جمله سوالات حقوق بشری آماده کرده بودند با مسائل خود ساخته حاشیه ای همانند یازدهم سپتامبر مشغول کرد. این در حالی بود که قدیر ابیانه، سفیر جمهوری اسلامی در کشور مکزیک، در گفتگو با خبرگزاری مهر تصریح کرد "یکی از دستاوردهای مهم سفر احمدی نژاد به این کشور شکار وسیع فضای رسانه ای در جهان بود که چند صد میلیون ارزش داشت ".با نگاهی به سخنان محمود احمدی نژاد به دستاوردهای این سفر البته از دید دولت کودتا و صدمات و آسیب های این سفر برای منافع و مردم ایران می پردازیم...>>>
در ارزیابی اجلاس اخیر مجلس خبرگان اشکالات موجود و روند جاری چندان ارتباطی با روند امور در 20 سال گذشته ندارد، بلکه ریشه مشکلات اساسی موجود در قانون اساسی است. لذا مادامی که سازوکار انتخاب خبرگان رهبری و ترکیب نمایندگان این مجلس به شکل کنونی است و قانون انتخابات خبرگان رهبری، شرایط خبرگان و کیفیت انتخاب آنها و مقررات مربوط به وظایف خبرگان رهبری را ترکیب موجود در مجلس خبرگان و یا مشابه با این افراد تدوین و تصویب می کنند و شورای نگهبان منصوب رهبری هم صلاحیت داوطلبان نمایندگی مجلس مذکور را تعیین می کند و شخص محافظه کاری مانند هاشمی رفسنجانی عهده دار ریاست این مجلس می باشد، انتظار اینکه روند جاری تغییر نماید انتظار بی جا و عبثی است و به قول شما همچنان باید شاهد تزئینی بودن خروجی های چنین مجلسی باشیم.>>> (همرا با دو توضيح در مورد جرس)
سكولاريزم تقدير جمهوري اسلامي «است» همانگونه كه تقدير «جمهوري مسيحي» بود همانطور كه تقدير «جمهوري يهودي» (و تنها مورد آن در اسرائيل) «است». زماني كه از «جمهوري مسيحي سكولار» به عنوان نظام حاكم بر كشورهاي اروپا و آمريكا سخن میگوئيم بايد توجه داشته باشيم كه سكولاريزم در اينجا يك فرايند است نه يك محصول و نتيجه.>>>
اگر میتوان «در کنار» رژیمی چون جمهوری اسلامی قرار گرفت تا «به هر قیمت» تمامیت ارضی ایران را حفظ کرد، قطعا میتوان «در کنار» افراد و گروههای سیاسی ایران نیز قرار گرفت تا «به هر وسیله» و «به هر نحو» جبهه سومی را علیه جمهوری اسلامی و جنگاش گشود. در کنار نیروی سرکوبگر و جنگافروز قرار گرفتن نه تنها «لیبرال» و «دمکراتیک» نیست بلکه هرگز سبب پیوند ملی نیز نخواهد شد. رژیم ایران برای حفظ سلطه خود بر خاک ایران «ناسیونالیستتر» از همه آن گروههای بی توپ و تانکی است که میخواهند در یک جنگ احتمالی در کنارش قرار گیرند بدون آنکه نخست به صدای بلند بگویند خود جمهوری اسلامی «در کنار» چه کسانی ایستاده است: آیا رژیم در کنار مردم و میهن است؟>>>
بايد از آقای خامنه ای پرسید که اگر ایشان واقعا معتقد به چنین وحدت و رابطه ی مسالمت آمیزی بین مذاهب اسلامی است و اگر ایشان حقیقتا نگران تضییع حقوق مسلمین در اقصی نقاط عالم می باشند، چرا باید پس از این همه سال که از تشکیل حکومت به اصطلاح اسلامی گذشته است اهل تسنن این کشور از داشتن حتی یک عبادتگاه و مسجد در پایتخت چندین میلیونی این کشور محروم باشند؟ این در حالی است که طبق محافظه کارانه ترین آمار، جمعیت 4 میلیونی مسلمانان در آمرکا که اکثر آنها اهل سنت می باشند، در سال 2007 بیش از 1400 مسجد در ایالات آمریکا دارد و تعدادی بسیار بیش از این سالن اجتماعات و محل گردهمایی و مدرسه دارد.>>>
"جنگ تحميلي" ترکيب رايجي است که در ايران به جنگ هشت ساله ايران و عراق گفته ميشود. اطلاق اين عنوان به جنگ، نشاندهنده باور به اين مسئله است که ايران در بهراه افتادن جنگ هيچ نقشي نداشته است و تنها پس از آغاز جنگ، در نقش مدافع از حقوق خود در برابر تجاوز کشور بيگانه ظاهر شده است. باور به اين ادعا در بين اکثر مردم ايران تبديل به امري طبيعي شده است و گويي "جنگ تحميلي" حقيقتي انکار نشدني است. مخصوصا در ميان قشر جوان که روزهاي قبل از جنگ را به خاطر نميآورند اين باور قوت دارد. دليل قوت گرفتن اين باور، علاوه بر تبليغات وسيع حکومت ايران و تکرار عنوان "جنگ تحميلي"، آغاز رسمي جنگ از سوي صدام حسين بود. از طرفي ديگر، انتشار بیانیه ای از طرف سفیر عراق در بیروت در پائیز 1358 در خصوص احیاء حقوق عراق در شط العرب، دستمايهاي براي مظلوم نمايي افرادي قرار گرفت که جنگ را نعمت ميدانستند. آنچه در اين ميان از چشم بسياري از مردم ايران و مخصوصا نسل جوان پنهان ماند، اقدامات تهديد آميز و اظهارات تحريک کننده آيتالله خميني رهبر انقلاب نوپاي ايران پس از به قدرت رسيدن در ايران و پيش از آغاز جنگ بود. او در جايگاه مرجعيت شيعي، مردم عراق و سربازان عراق را تحريک به شورش بر عليه صدام حسين و رژيم بعث ميکرد که يک اقليت سني محسوب ميشدند. اين سخنان و فتاوي از سوي ايشان، براي صدام حسين زنگ خطري جدي محسوب ميشد. زنگ خطري که نشان دهنده تصميم احتمالي آيتالله خميني به صدور انديشههاي انقلابي مبتني بر تشيع و ولايت فقيه به عراق بود. صدام حسين از تکرارانقلاب ايران در عراق ميهراسيد. اين نگراني تا جايي پيش رفت که عراق رسما اخطار داد که ايران دست از دخالت در امور داخلي عراق بردارد وگرنه او به ايران حمله خواهد کرد. اما عامل مهمتري که سبب شد شعلههاي جنگ برافروخته شوند، نگراني جامعه جهاني و مخصوصا غرب از انديشههاي فاشيستي حاکم بر سيستم سياسي ايران بود. آيتالله خميني عربستان سعودي را حجاز ميخواند و سياست ايران در قبال اسرائيل کاملا از موضع دوست به دشمن تغيير يافته بود. از طرفي ديگر، تصفيه ارتش ايران و حذف بسياري از نيروهاي توانا و مدير و جايگزين کردن افراد کم تجربه ولي متعهد، سبب شده بود صدام حسين نسبت به بهدست آمدن نتيجه مطلوب از حمله به ايران خوشبين شود. همه عوامل فوق به يکباره دست به دست هم داد تا غرب از رويارويي دو قدرت بزرگ و جاهطلب در منطقه حمايت کند. اين درست است که صدام حسين در خصوص رد قطعنامه الجزاير وعدم پايبندي به حقوق خود از شط العرب، جاهطلبي کرد، اما اگر انديشههاي فاشيستي حکومت ايران و احساس خطر غرب و صدام حسين از آن انديشهها نبود، احتمال شعلهور شدن جنگ بسيار پايين ميآمد. شايد به جرات بتوان گفت که اگر سربازان و مردم عراق، از سوي آيتالله خميني به شورش عليه صدام حسين تحريک نميشدند و تصفيه ارتش صورت نميگرفت و همچنين مواضع خصمانه عليه جهان عرب و اسرائيل و غرب از سوي جمهوري اسلامي اتخاذ نميشد، هرگز جنگي بين ايران و عراق اتفاق نميآفتاد و شاهد نابود شدن سرمايههاي جاني و مالي مملکت نميبوديم. بنابراين "تحميلي" خواندن جنگ از سوي عراق و بي تقصير دانستن طرف ايراني در آغاز جنگ، بسيار دور از واقعيت است. تنها مقصر خونهاي ريخته شده جوانان ايراني صدام حسين نيست و آيتالله خميني هم حداقل به اندازه صدام حسين در بروز اين تراژدي جانسوز سهيم است.
|
حکم ناعادلانه حبس وشلاق برای طبرزدی سرانجام مهندس حشمت اله طبرزدی، پس از 9 ماه بازداشت و حبس در تبعید (زندان گوهردشت) و شرایط تحت فشار، بدون آنکه طی این مدت یک روز هم از امکان مرخصی برخوردار گردد، و با گذشت یک ماه از محکمه ای که صلاحیت آن به شهادت حقوقدانان مستقل مورد پرسش است، درشرایطی که دادگاه به صورت غیرعلنی، بی حضور هیات منصفه، و بازداشت برخی از وکلا و فشار وزارت اطلاعات بر قاضی پیرعباسی برای اعلام اشد مجازات طی شد، حکم 9 سال زندان و 74 ضربه شلاق به اتهام تبانی برای اقدام برضد امنیت داخلی و اهانت به رهبراعلام گردید. به طور قطع، پیشینهء مهندس طبرزدی در تحمل حبس و آزار طی 15 سال اخیر بر حکومتگران ثابت کرده است که اینگونه فشارها نه تنها او را از مبارزات آزادیخواهانه باز نخواهد داشت بلکه تنها ثمرهء آن درخشش بیش از پیش چهرهء طبرزدی برای ملت تحت ستم ایران و نیزافشای بیش از پیش ماهیت قضا در حکومت دینی خواهد شد. دیر نیست اقلیت حاکم، که تنها راه مواجهه با اکثریت مردم ایران را سرکوب بی ترحم می داند، و پاسخ هر حق خواهی و برخورداری از حقوق شهروندی را در زندان و شکنجه و اعدام می جوید، به فرجام حاکمان مستبد و دیکتاتوری های منفور تاریخ دچار گردد. زمانی که مستی قدرت از سر حکام خودکامه به درشود، آنانکه دستان خود را به ظلم و جنایت آغشته اند روزی به خود می آیند که در پیشگاه دادگاه عدل ملت می بایست پاسخگوی همهء ستم ها وبی عدالتی های خود گردند. اين حکومتی است که هیچگاه محنت روز افزون ملت ایران را ندیده اما هر روز برای یک گوشه ازجهان نوحه می سراید، تا با طرح مصائب دیگران بی کفایتی ها و سوء تدبیرهای خود در ادارهء امور کشور را به فراموشی بسپرد، حکومتی که مدعی عدالت برای جهان است اما بی عدالتی را به شدید ترین وجه برای ملت تحت یوغ خود به ارمغان آورده است، حکومتی که ازکرامت انسانی می گوید اما حقوق شریف ترین فرزندان میهن را در کنج زندان ها و بازداشت گاه ها پایمال می کند، حکومتی که از توسعه و پیشرفت ایران سخن می راند اما در تمام عرصه ها بیشترین نابسامانی و قهقرا درتاریخ این کشوررا به بارمی آورد، و حکومتی که با ادعای اخلاق سربرآورد اما وقیح ترین بی اخلاقی ها را در کارنامهء خود به ثبت رساند. روشن است که چنین حاکمانی سرانجام تاریک خود را نه در عرصهء رویارویی با دشمنان خیالی و بین المللی بلکه در پس سیاست ها و اقدامات نابخردانه خود رقم خواهند زد. جبههء دمکراتیک ایران، ضمن محکوم کردن حکم ناعادلانهء حبس و شلاق مهندس طبرزدی، که نمونه ای از سیل احکام ضد ایرانی و ضد انسانی حاکمیت است، خواهان آزادی هرچه سریعتر کلیهء زندانیان سیاسی و عقیدتی و تداوم استقامت مدنی ملت برای دست یابی به جامعه ای آزاد و حکومتی سکولار ـ دمکرات می باشد. يازدهم مهرماه 89 خورشیدی.
گردانندگان سکولاريسم نو، ضمن اظهار تنفر و انزجار از احکام بزدلانه و ضد انسانی بيدادگاه های حکومت ولی فقيه، خوانندگان خود را به خواندن مصاحبهء بلند نشريه با مهندس حشمت طبرزدی دعوت می کنند. >>>
سکولارها به مثابه یک اقلیت اجتماعی اين مقاله در تاريخ 30 مرداد 1386 ـ 21 اگوست 2007 در سايت های سکولاريسم نو و ايران امروز منتشر شده است نقطهء آغاز هر بحث مسئولانهای در مورد موقعیت سکولارها از اینجا است که اصولاً اگر خود اعضای یک گروه اجتماعی مورد تبعیض، به خودآگاهی ِ جمعی و دفاع از حقوق انسانی و گروهیشان اقدام نکنند، دیگران به دفاع از آنها بر نخواهند خاست. در این مرحله، بر روشنفکران و روزنامهنگاران و دستاندرکاران رسانههای جمعی (به ویژه در جامعه برون مرزی) است که موضوع تسلط دین و روحانیون بر حکومت و دیگر نهادهای اجتماعی و سیاستهای حذف و تبعیض ناشی از آن را، به طور مستمر وارد گفتمان روشنفکری و فرهنگی مسلط در ایران نمایند. این امر را نباید از اصلاح طلبان حکومتی انتظار داشت؛ آنها خود را رقیب دراز مدت سکولارهای دموکرات میدانند و، طبعاً، به خاطر آنها حاضر به تضعیف جایگاه خود در درون نظام نیستند.>>>
و پیشنهاد بنیاد میراث پاسارگاد برای ثبت جهانی مهرگان هزاران سال است که مردمان ایرانزمين، آشکارا و نهان، مهرگان را به عنوان یکی از مهم ترین جشن های ملی خود گرامی می دارند و در این روز به شکل های مختلف، به شادمانی و سرور می پردازند. برگزاری مهرگان، همچون دیگر جشن های ملی ما، ریشه ی مردمی داشته و، بی توجه به حکومت هایی، که گاه به دلایل مختلف سر ناسازگاری با جشن های ملی ما را داشته اند، تا به امروز پايدار مانده است. اگرچه روز واقعی برگزاری مهرگان، در تحقيقات اساتید مختلف تاریخ و فرهنگ ایران، به صورت های متفاوتی ذکر شده، اما روشن است که مهرگان، در روزهای میانی ماه مهر برگزار می شده و، همانند جشن های بزرگی چون نوروز، چهارشنبه سوری، یلدا، همیشه زنده و پویا و به روز بوده است. جشن مهرگان اگر چه، در ابتدا، جشنی برای ستایش میترا یا مهر بوده ، اما آن چه مهرگان را همیشگی، و به روز نگاه داشته پیامی انسانی و ارزشمند است که در این جشن وجود دارد، و آن احترام و باور به مهر، به معنای «روشنایی و مهربانی» و همچنین «وفای به پیمان» است.>>>
حکومت ایران چون می داند که خصومت او با ملت، و بی اعتمادی و نفرت ملت از او، دلیل واضحی بر ناحق بودن اوست سراسیمه و با روش های فضاحت آمیز و ناشیانه تلاش می کند تا در سطح جهانی، واقعیت موجود را تحریف نموده روابط دولت و ملت را در ایران بگونه ای دور از واقعیت وانمود سازد. سخنگویان دستگاه مسلط، پیوسته می کوشند مردم را طرفدار خود و همهء این تظاهرات عظیم و وسیع ضد حکومت را از طرف عده ای معدود وانمود کنند. و چون تمامی وسائل خبری ایران و بعضی از وسائل خبری خارج از ایران را در اختیار دارند ساده لوحانه می پندارند که در این کار موفق می باشند. غافل از آنکه کار از این مرحله ها گذشته و فریاد خشم آلود مردم، از مرزهای ایران عبور کرده و به بسیاری گوش های شنوا رسیده است.>>>
علی خامنه اى حدود بيست و دو سال است كه رهبرى كشور ايران را به دست دارد. او مستقيماً در هزينه كردن هزاران ميليارد دلار در كشور نقش و جان و مال و آبروى ده ها ميليون ايرانى را در كف خود و نيروهاى وفادار به خود داشته است. اگر از گفتههاى به ظاهر دين مدارانه و عمل ناشده يا عمل ناشدنى خامنهاى و مدعيات افراد ذوب در ولايت در مورد ساده زيستى ادعايى وى گذر كنيم، او چگونه كشور را در اين 22 سال اداره كرده است؟ جايگاه خامنه اى در ميان رهبران امروز دنيا از نظر سبك رهبرى كجاست؟ او كشور را در شرايط بحرانى چگونه اداره كرده است؟ كشور در بيست و يك سال گذشته به چه طرفى هدايت شده و به چه اطرافى هدايت نشده است؟ وى در ميان رهبران مستبد و ديكتاتور دنيا چه جايگاهى دارد؟>>>
لیبرال دمکرات ها و مسئله قومی ایران یک بنیاد «پولادین» در برابر پای استدلال چوبین من تعریفهائی است که ظاهراً ویکیپدیا از ملت کرده است: «ملت به گروهی از انسان های دارای فرهنگ، ریشهی نژادی مشترک و زبان واحد اطلاق می گردد که دارای حکومتی واحد هستند، یا قصدی برای خلق چنین حکومتی دارند». با پذیرش این تعریف، فوراً این پرسش به ذهن می رسد که، مردمان ساکن محدودهی جغرافیائیی ایران، جدا از همزیستیی چند هزار ساله، که نتیجهاش آمیزش فرهنگ، زبان و حتی نژاد است، آیا اساساً همگی دارای یک فرهنگ، یک زبان و یک ریشهی نژادی هستند؟ بدون کوچکترین اما و اگر، پاسخ منفی است.>>>
بزودی نوبت من برای ماندن در سنگر کمین رسید. با یک بیسیم به آنجا رفتم. فاصلهء من تا عراقیها بیش از یک صد متر نمیشد. همین فاصله را با خط اول خودمان داشتم. هر نیم ساعتی یک بار بچههای مخابرات با من تماس میگرفتند. در یکی از تماسها صدای مامور سیاسی ـ ایدولوژی را شناختم. میگفت باید بعنوان یک ضد انقلاب مفتخر باشی که از اسلام دفاع میکنی. پاسخم را بدینگونه بیان کردم: «اسلام اگر از طرف خدا نازل شده است، خود او، اگر خدا هست، از اسلامش دفاع خواهد کرد. ولی من اینجا از کشورم دفاع میکنم. فرق این اشتیاق در این است که اسلام با تنفر زنده است و ایران با عشق ما».>>>
وقتی اوباما با بیبیسی فارسی مصاحبه میکند «آیا صدای آمریکا هنوز صدای آمریکا است؟» میگویند وقتی به خانم هیلاری کلینتون گفته شده است که در لیست رادیوها برای مصاحبه با رییس جمهوری ایالات متحده صدای آمریکا نیز هست، کلینتون با اعتراض اشاره کرده است که: «NO WAY!» این جملهای است که بسیاری از کسانی که ارتباطی با دولت آمریکا و این رادیو دارند از روز گذشته زبان به زبان برای یک دیگر نقل میکنند. گفته میشود خانم کلینتون در اساس هیچ تمایلی برای برگزاری گفتوگو با باراک اوباما و صدای آمریکا نداشته است و به همین دلیل این فرصت در اختیار رسانه بریتانیایی بیبیسی بخش فارسی قرار داده شده است. >>>
سفارشات آقای حسين باقرزاده به خانم رهنورد من مخالفتی با چادر ندارم و به نظر آنها که میگویند چادر را از روی میل و اختیار و از صمیم قلب انتخاب کردهاند (نه از روی جبر و اکراه) احترام میگذارم. اما بهنظرم، بسیاری از زنان ایرانی (بهویژه فمینیستها و فعالان حقوق زن!) نتوانند پشت سر زنی به سمتِ حقوق و آزادیهای مورد مطالبهی خود (از جمله آزادی پوشش) به حرکت در آیند که، قبل از مردِ ایرانی، باید او را متقاعد کنند که «چادر نشانهی سلطهی فرهنگِ مردسالار مذهبی»ست! آیا، بهنظر آقای باقرزاده، همین «محدودیتهای ایدئولوژیک، عقیدتی، صنفی و طایفهگی» نبود که همسر ایشان (نخستوزیر محبوب) را به نقطهی فعلی رسانده و آقای باقرزاده را چنان از خود ناامید کرده است که اکنون به همسر ایشان امید بسته است؟! و آیا همان محدودیتها خانم رهنورد را نیز در همان نقطه ساکن نخواهد کرد و ثابت نگه نخواهد داشت؟!>>>
هشت بند در نفی اصلاح پذیری حکومت اسلامی تحولات سیاسی در بطن حوادث سیاسی رقم می خورند و تاریخ سیاست را حادثه ها ساخته است. انتخابات ریاست جمهوری سال 88 در ایران پدید آورندهء تفسیرهای تازه ای از شکل گیری بطئی یک سری از نتایج گردید که فکر می کنم بتوان آن را در موارد زیر توضیح داد. اول. این واقعیت بیش از همیشه نمایان شد که ایران نیاز به تغییرات ساختاری دارد. و با تجربهء دوران اصلاحات به وضوح عریان گردید که تغییر "یک فرد" نمی تواند مشکلات انباشته شدهء جمهوری اسلامی را حل کند. "فرد" هر چه قدر هم حسن نیت داشته باشد در قفس آهنی چهارچوب های ناکارآمد فشل می شود دوم. مشخص شد تعابیری مانند "قرائت دمکراتیک از آراء آیت الله خمینی" یا "استخراج دمکراسی از قرآن" چه اندازه پوچ و خال از محتوا هستند و رویکرد خشن آقای خمینی به سیاست و نیز مفاهیم پر از تناقض متون مذهبی هرگز نمی تواند ضامن حقوق انسان در دورهء مدرن باشد. التقاط و بکارگیری مفاهیم مدرن و مذهبی نه تنها ایران را نسبت به دورهء پهلوی جلو نبرد بلکه ناهنجاری و بی انضباطی فکری اصلاح طلبان دینی فرصت مناسبی برای فاشیست های مذهبی فراهم آورد تا زیر پوشش مقدسات هر نوع جنایتی را توجیه کنند.
آرزو ـ قطع ارتباط ـ دردسر ـ معامله به مثل حميد رضا رحيمی فدوی در خبر ها دید که خاج پرستان، سرانجام، با تأخیری بسیار طولانی که ناشی از خرفتی دمکراتیک شان است! ممنوعیت استفاده از روبنده را در فرانسه تصویب کردند. فدوی چیزی نمانده بود که بعنوان مسلمانی معتقد، شدیداً خشمگین شده و، حسب شیوه ی مرضیه، زنجیر پاره کرده، و دست کم سینما رکس پاریس را به آتش کشیده و جمع کثیری از نفوس لا مذهب آن را در راه اسلام عزیز به خاک و خون بکشد. لکن اندکی بعد، بعنوان مسلمانی امروزی، خود را قدری جمع و جور کرده و با خود گفت...>>> آیا هاشمی رفسنجانی در مقابل احمدی نژاد خواهد ایستاد؟ نشریهء کار ـ شماره 582 ـ ارگان سازمان فدائیان (اقلیت) آنچه در این مرحله، تنش های بیشتری را میان هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد دامن زده است، بحران سیاسی موجود و بحران قدرتی است که طبقهء حاکمه را فرا گرفته است. راه حل هاشمی رفسنجانی، برای برون رفت از بحران کنونی، ایجاد وحدت و جذب حداکثری نیروهای درون نظام، از جمله “اصلاح طلبان” است. از همین منظر است که هاشمی رفسنجانی ابتدا در افتتاحیهء هشتمین نشست دوره ای مجلس خبرگان، ضمن انتقاد از کسانی که وحدت در کشور را میان چند نفر می خواهند هشدارداد: جریان خودسری که وجود دارد، حقیقتا سم کشور است. و پس از آن، با اعضای خانواده زندانیان “اصلاح طلب” نیز دیدار کرد. در حالی که راه حل احمدی نژاد ، حذف کامل نیروهای “اصلاح طلب”وسلطه انحصاری گرایش خویش است...>>>
|
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |