|
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | English Information Section آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
جمعه 1 مرداد 1389 به ما می گويند که «کنار گود نشسته ايد و به پهلوان در مخمصه افتاده در گود سفارش لنگ کردن حريف را می دهيد و از آنها توقع ناممکن داريد. آخر چگونه می توان در زير آتش مرگبار سرکوب حکومت از اين رهبران انتظار انجام چيزی بيش از اين داشت که انجام می دهند؟» اما ديده ام که اغلب گويندگان همين سخنان، در عين حال، بشدت در مقابل اين پرسش نيز ايستادگی می کنند که: «اگر وضع چنين است که شما می گوئيد آيا نبايد نتيجه گرفت که رهبری جنبش بايد در خارج از ايران شکل بگيرد؟» >>>
از آنجا که مسلمانان معتدل (که امروز در برابر بلوک قدرت ایستادگی می کنند) در دوازده سیزده سال اخیر انواع و اقسام مفاهیم و ارزش های خاص خود، بویژه گفتمان اصلاح طلبی (حکومتی) را بر پا داشته اند، بسیار مهم است که نظریه پردازان سکولار به واکاوی دقیق آن ها پرداخته و آلترناتیوهای مفهمومی و گفتمانی خود را در برابر مفاهیم التقاطی آن ها طرح کنند. هدف این نوشته تمرکز روی مفهوم مرکزی حرکت اصلاحی اسلام گرا ـ یعنی اصلاح طلبی ـ است. در این نوشتار تلاش می کنیم نشان دهیم که امروز نمی توان برای «گذر به دمکراسی» مبارزه کرد ولی درعین حال خود را در چنبرهء گفتمان اصلاح طلبی حکومتی محصور کرد. >>>
قانون اساسی جمهوری اسلامی برای برپایی و تثبیت یک حکومت دینی نوشته شده است و نمیتوان «همه» را حول آن گرد آورد. «همه» را تنها میتوان حول قانون اساسی آینده دور هم جمع کرد. مدافعان «رعایت بدون کم و کاست» قانون اساسی، پیش از آنکه با دیگر سبزهای مدافع آزادی و دمکراسی اختلاف پیدا کنند، اتفاقا با آن رقبا وابستگانی از جمهوری اسلامی سرشاخ خواهند شد که آنها نیز «رعایت بدون کم و کاست» قانون اساسی را طلب میکنند: با اصل ولایت فقیه و تمامی اصولی که با «اگر» و «مگر» دامنه آزادیها و حقوق اولیه بشر را محدود میکند.>>>
خطر انقلاب فرهنگی دوم و طالبانیزه کردن محافل دانشگاهی را نباید دستکم گرفت. این واقعیت هم وجود دارد که ما در عصر دیگری به سر میبریم و مقاومت در برابر این روند قوی است. جامعه اصلاً با کل حکومت دینی مشکل دارد، چه برسد بهاین که در دانشگاه ها آموزههای دینی اجرا شوند. اجرای این تصمیم مستلزم تصفیههای گسترده است و این هزینههای علمی و فکری بسیار بالایی را به حاکمیت تحمیل میکند. همین الان سالانه صد و هشتاد هزار نخبه فکری کشور را ترک میکنند. امکان تحقق انقلاب فرهنگی دوم وجود ندارد، اما سختگیری در دانشگاهها، تحکیم هرچه بیشتر سرکوبگری را در بر دارد؛ البته در جامعه نیز ظرفیت مقاومت بسیار قوی است.>>>
حضرات همواره از دیکتاتوری آقا محمدخان قاجار و محمدعلیشاه و رضاشاه و محمدرضاشاه می گویند ولی به خمینی که می رسند خاموش می شوند. از خمینی که روی دیکتاتورهای تاریخ را روسفید کرده هیچ نمی گویند سهل است، تعریفش را هم می کنند و می گویند که می خواهیم به آن دوران خوش یازگردیم! صحبت حزب واحد که شده شعار حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله را فراموش کرده اند، حزب جمهوری اسلامی را هم یادشان رفته، رفته اند سراغ حزب رستاخیز! خوشبختانه مردم در شناخت اهداف اصلی و منافع اساسی خود دچار تردید نیستند و با دیکتاتوری و حکومت دینی مخالفند و این با خواست اصلاح طلبان تفاوت ماهوی دارد.>>>
نیروهای تازه نفسِ سبز و سکولار، باید در همین آغاز کار به شناسایی این بیماری خطرناک بپردازند و اگر در جایی سلولی ناسالم یا مشکوک دیدند بلافاصله از میان بردارند. داروی سرطانِ تعصب و «...اللهی» بودن، نقد است. اگر میخواهیم بمانیم و سالم بمانیم و عمر طولانی و پُر نشاط داشته باشیم، بر این بیماری خطرناک چشم نبندیم و اجازه بدهیم نویسندگان با نوشتن نقدهای خود سلولهای ناسالمِ سرطانی را به ما نشان دهند.>>>
بی.بی.سی: از انقلاب ایران تاکنون شاید هیچ بحثی به اندازه رابطه اسلام و سیاست باعث تهییج طرفداران و مخالفان نظام اسلامی حاکم بر ایران نشده. در یک سو طرفداران نظام اسلامی می گویند سیاست مسلمانان عین دیانت آنان است. در سوی دیگر گفته می شود اسلام بسیار فراتر از سیاست است و سیاست در قلب آموزه های اسلامی قرار ندارد. اما ساده انگاری ست اگر بگوییم در این بحث دو قطب کاملا متمایز رودرروی هم قرار دارند. هستند روشنفکران غیر دینی مخالف نظام اسلامی که می گویند ادعای مسلمانان حاکم در مورد رابطه تنگاتنگ سیاست و دیانتشان را می پذیرند. از نظر آنان پروژه اسلام غیر سیاسی پروژه یی نیست که بتواند به آموزه های اسلامی وفادار بماند. سعید امیر ارجمند و عبدی کلانتری به این سوال پاسخ می دهند که آیا اسلام و سیاست جدایی ناپذیرند؟ از آنها پرسیده ایم آیا تلاش نواندیشان دینی در طرح اسلام غیر سیاسی عبث است؟ محمد علی کدیور و علی هریسچی مهمانان دیگر این برنامه، سوال هایی را در این زمینه مطرح کرده اند که شاید سوال های بسیاری از علاقمندان به این بحث باشد.
درود به آقای نوری علا، در پیوند با نوشتار شما در باره-یِ «جدایی دین از حکومت» یا «مذهب از حکومت»، می خواستم بگویم که اگر چه مذهب های گوناگون یک دین همانگونه که گفتید شاخه هایی از دین را میسازند که در جایگاه نهادهای اجرایی دین، دستورهای دینی را با ویژگی ها و برداشت های جدا از هم، در همبودگاه دنبال و پیاده میکنند، ولی یکی گرفتن چم (معنی) مذهب و چم دین در گفتاورد گیتیگرایی (سکولاریسم) که به درستی خواهان جدایی راه دین از راه کشورداری است، هواداران گیتیگرایی را به بیراهه نخواهد کشاند و گمراه نخواهد کرد. زیرا اگرچه چم دین و چم مذهب یکی نیست ولی هنگامی که از یک ساختار گیتیگرایی یا سکولاریسم سخن به میان میآید، شما هیچ سکولاری را نخواهید یافت که برای نمونه با درآمیختن دین در کشورداری مخالف باشد ولی آمیزش مذهب با کشورداری را بپذیرد. از اینرو از دیدگاه من اگر چه چم دین و مذهب در بُنیادشان یکی نیستند، ولی یکی گرفتن چم (معنی) آنها در گفتاورد سکولاریسم و در آن هدفی که سکولاریسم دنبال میکند، کسی را گمراه نخواهد کرد و دامن زدن به گسترش این گفتاورد چیزی بجز بازی با واژگان و هزینه کردن بیهوده یِ زمان نیست. با ارجمندی، خشایار رخسانیپاسخ: دوست ارجمندم. اجازه بفرمائيد که با نظر شما مخالف باشم. سکولاريسم نمی تواند با ورود دين به حوزهء حکومت مخالف باشد. دين امری خصوصی، معنوی و شخصی است. همه کس در ذهن و دل خود دينی دارد. حتی عقايد يک آدم بی دين هم دين اوست. چگونه می توان فيلتر گذاشت و از ورود دينداران به حکومت جلوگيری کرد؟ اما به محض اينکه دين صاحب «احکام اجتماعی» می شود به مذهب (نوعی ايدئولوژی) تبديل می شود، دينکاران و توضيح المسائل و شريعت پيدا می کند و سرمنشاء تبعيض و جور می شود. اين مذهب است که بايد از حکومت دور بماند. با مهر و دوستی، نوری علا ضمناً، با همهء احترامی که برای نويسندهء مقالهء زير قائلم خوتندن آن را بعنوان نمونه کامل خلط مبحث در مورد تفاوت دين و مذهب به همگان توصيه می کنم:
بقيه در ستون مقابل
|
سال سوم ـ شماره 881 ـ دوشنبه 4 مرداد 1389 ـ 26 جولای 2010 روی عکس کليک کنيد در گذشت خالق یک نماد جاودانهء معماری کورش فرزامی طراح سردر به یادماندنی دانشگاه تهران در سن هفتاد و سه سالگی در گذشت. در سال های چها و پنج و چهل و شش، به دستور ریاست وقت دانشگاه، طرح سردر در میان دانشجویان به مسابقه گذاشته شد وازمیان طرح های رسیده، طرح دانشجویی به نام فرزامی از دانشکده هنرهای زیبا به عنوان طرح برتر برگزیده شد. طرح الهام گرفته از تصویر خیالی دو پرنده است که بال هایشان را برای اوج گرفتن از زمین باز کرده وعلم و دانش به دو بال تشبیه شده اند که ورود و خروج از دانشگاه با آن ممکن است. سردر دانشگاه تهران به شمارهء 2445 به عنوان اثر فرهنگی تاریخی در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. کار اجرای طرح، ابتدا به یک شرکت پیمانکار سوییسی واگذار شد که بدلیل نواقص مربوط به مراحل قالب بندی از ادامهء کار توسط این شرکت ممانعت به عمل آمد و یک شرکت پیمانکاری ایران به نام شرکت آرمه اجرای طرح را به عهده گرفت و به اتمام رساند. بر پایهء آخرین صورت وضعیت شرکت ارمه هزینهء اجرای این طرح در آن زمان بيست و جهار هزار و پانصد تومان گردیده است. ساخت مرکز صدا و سیمای شهرهای سنندج و مهاباد، شهرک مسکونی دانشگاه تهران، مجموعه صنعتی صدا و سیما، بیمارستان تهران کلینیک، کارخانه زامیاد، غرفه ایران در نمایشگاه بین المللی اوزاکای ژاپن، غرفه فرانسه در نمایشگاه بین المللی تهران از جمله آثار مهندس و هنرمند فقید کوروش فرزامی است.>>>
پیروزی دانشگاه بر «انقلاب فرهنگی»! در این سه دهه که از عمر «انقلاب فرهنگی حکومت اسلامی» می گذرد، و با اين که همه ی ارکان حکومت اسلامی، از نهادهای آموزشی و پرورشی گرفته تا سازمان هایی چون میراث فرهنگی، و در واقع همه ی نهادهای سياسی، با تمام قوا و با پشتوانه ی ثروت عظیم برگرفته از منابع طبیعی کشور، بر اساس اهداف و خواست های انقلاب فرهنگی سرچشمه گرفته از تفکرات آيت الله خمینی، کار کرده و به خرمن دانش و فرهنگ سرزمين مان آتش بی خردی و خرافات زده اند، امروز، در پی ظهور جنبش آزادی خواهانه ی مردم ايران در سال گذشته، روشن شده است که زمانه ی ما نه زمانه ی خلفای عباسی است و نه حتی دوران امپراتوری عثمانی. چرا که رهبری جهان اکنون در دست های بی تبعیض رسانه هایی است که با مغزهای سرشار از خرد و انديشه و با اصول برگرفته از حقوق بشر کار می کنند.>>> مشکل حل نشدنی جمهوری اسلامی با علوم انسانی در ايران، در آغاز قدرتگيری حکومت اسلامی، تا حدی توجه به واقعيات اجتماعی مجاز بود. نابسامانیها به رژيم پيش از انقلاب برگردانده میشد و اين امکان وجود داشت که در چارچوب انتقاد از رژيم گذشته دربارهء آنها نوشت و از آنها انتقاد کرد. پس از مدتی طبعاً ديگر نگاه به سوی جامعهای بود که وعده داده بودند سرشار از اخلاق و عدالت میشود. ايدئولوژی جمهوری اسلامی، مثل اکثر ايدئولوژیهای ديگر نمیتواند واقعيت و هنجار را از هم تفکيک کند. نمیتواند ميان آنچه هست و آنچه آرزوست، آنچه موجود است و آنچه ارزش و ايدهآل محسوب میشود، فرق بگذارد. هستی در پرتو بايستی ديده میشود.>>>
شیرجه در سیاهی، سیاست رسمی حکومت ایران رژیم اسلامی، که بعلت لجاجت هایش در عرصه بین المللی چهره ای زشت از خود به نمایش گذاشته و با رفتار غیرمنطقی و غیردیپلماتیکی که از خود نشان داده، تنها توانسته تحریم های هرچه بیشتر و سخت را برای مردم ایران به ارمغان بیاورد، ظاهرا به تنها چیزی که فکر نمی کند، رفاه و آسایش مردم ایران است. تامین رفاه و آسایش که یکی از وظایف اصلی هر دولتی است، اکنون در سایه قرار گرفته و جز تعداد معدودی از نزدیکان دولت، دیگران بهره ای از آن نبرده اند. در چنین محیطی هنگامی که عده ای از اساتید دانشگاه و دلسوزان ایران، از سر دلسوزی و احساس وظیفه و کمک در اداره ی کشور، به احمدی نژاد نامه می نویسند و راهکار های خودشان را ارائه می دهند، یا اخراج می شوند و یا بلاجبار بازنشستگی را قبول می کنند و در خانه می نشینند.>>> سلام بر دکتر علی جوان، و اگر جامعه ستمزده نباشد اگر جامعه ستمزده نباشد و جباران سر جای خودشان بنشینند، چه نیازی به آب و آتش زدن است؟ همه میتوانند درس بخوانند و استعداد خود را آبیاری کنند. در یک حکومت آزادیکُش جاهل پرور، اولین قربانی کسانی هستند که نمیتوانند و نمیخواهند «آسان بروند و آسان بیایند تا گربه شاخ شان نزند». در یک حکومت آزادیکُش جاهل پرور، نخستین قربانی علم و دانش است... آنها اگر دوگانگی جرم و انرژی را رها کردند و دوگانگی حکومت ظالم و مردم مظلوم را چسبیدند و عوض موشکافی در آثار غیاث الدین جمشید کاشانی و اسفار ملاصدرا و شفای بوعلی و نسبیت انیشتین و معادلات برتراند راسل و اصل عدم قطعیت هایزنبرگ، روی «قاعده درا» و «مسائل مستحدثه» و «وضع انقلابی» و راه در رو به فلسطین و کور کردن تعقیب و مراقبت دشمن متمرکز شدند، پاسخ به ندای وجدانشان دادند.>>> دانشمندان اُمّ القـُرا و بقيهء مشاهدات به باور فدوی، از درگذشتگان، حضرات آیات مطهری و مشکینی و از حضرات آیات که هنوز در قید حیات بوده و متوسط عمر شریف شان بعلت بد گذرانی و کار سنگین به نود سال می رسد، حضرات آیات عظام و حجج اسلام، به ترتیب ریش: حسنی - صدیقی - و علم الهدی بیش از سایر حضرات برای جمهوری اسلامی شکوهمند ما بویژه در عرصه ی جهانی آبرو خریده اند. پیرامون حجت الاسلام حسنی امام جمعه ی با مزه ی ارومیه، که به قدر کافی سخن رفته و فدوی دیگرمکرر نمی کند. وی بانی استند آپ کمدی در خاورمیانه ی عربی است. در علو مراتب ایشان همین بس که وی را به عنوان "میراث فرهنگی" در ارومیه به ثبت رسانده اند!>>>
نامهٔ سرگشادهء چند تن از دانشجویان دانشگاه یورک در تورنتوی کانادا دربارهء کمپین برچیدن پرچم جمهوری اسلامی از دانشگاه یورک ما اعضای کمپین برچیدن پرچم جمهوری اسلامی در دانشگاه یورک، که برخی از ما فرزندان زندانیان سیاسی سابق نیزهستیم به هیچ وجه اجازه نخواهیم داد که پرچم جمهوری اسلامی، که سمبل حکومتی است که باعث از بین رفتن زندگی ما، خانوادهایمان و میلیون ها نفر از مردم ایران شده است، در دانشگاه یورک حضور داشته باشد چرا که به عنوان دانشجویان ایرانی دانشگاه یورک باید به اطلاع شما برسانیم که باعث خجالت ماست که کانون فرهنگی دانشجویان ایرانی دانشگاه یورک با این پرچم خود را نمایندهء ما دانشجویان ایرانی این دانشگاه معرفی کند. >>>
برنامهء تلويزيونی «درپيشگاه فرهنگ» دورهء جديد ـ برنامهء شمارهء يک بخش اول ـ هويت فرهنگی و هويت ملی بخش دوم ـ تفاوت های دين و مذهب پيام شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز به همايش سکولارهای دموکرات در نيويورک در ميدان سياست امروز ايران، و بخصوص در حوزهء اپوزيسيون خارج از کشور که وظايف تاريخی مهمی را بر عهده دارد، شبکهء جهانی سکولارهای سبز، به مسئولیت سنگین اپوزیسیون و به ضرورت همکاری و همفکری گروه های متفاوت کاملاً واقف است؛ بخصوص که هرچه در اين مبارزه پيش تر می رويم و سکولاريسم جايگاه اصلی خود را در ميان خواسته های ملت ايران به دست می آورد احتمال «جنبش ربائی» و «موج سواری» و پيرايه دار کردن سکولاريسم با پسوندهای دينی و مذهبی هم بيشتر خواهد شد. پس، در عين احترام به تک تک کوشندگان راه رسيدن به دموکراسی از طريق سکولاريسم، به همهء آنان که شرکت کنندگان در همايش امروز نيز بخشی از آن هستند، نسبت به تهديدهای موجود و در راه هشدار می دهيم. >>>
اگر فرضاً هم ج.ا به هر صورتی سقوط کند، بعد از سقوط سکولارها نمایندهای میخواهند که خواست سیاسیشان را نمایندگی کند. اگر انبوهی سکولار هم باشند اما با هم نباشند در مقابل انسجام و هماهنگی اسلامگرایان هیچ دستاورد سیاسی برای آینده ممکن است نصیب نمیشود. باید نمایندگان سکولارها در چانه زنیهای سیاسی حضور داشته باشند که خواستهای سیاسی را به مرحله ظهور و تثبیت برسانند. >>>
یادداشتی، پس از خواندن «نیروی جانشین كجاست؟»محمود موسادوستدر دانش های ریاضیات، فیزیك و مهندسی اغلب برای واگشاهی بسیاری از پرسمان ها، به دلخواه تابعی (فونكسیونی) را بر می گزینند و ادعا می كنند كه این باید پاسخ پرسمان ما باشد. آنگاه با محاسبه های سنجیده و دقیق و جاگذاری و آزمایش چارچوب ها و مقدارهای داده شده در پرسمان نشان می دهند كه تابع برگزیده شده درست بوده و خواست های پرسمان را برآورده می كند. تنها گزینش تابعی درخور و گام های سنجیده و محاسبه های دقیق دانش پژوهان را در این راه به آماج می رساند. این روش (حدس زدن پاسخ و آنگاه به اثبات آن پرداختن) در مقایسه با دیگر روش ها، زمان كمتر می برد و اقتصادی تر است. به آن تابعی كه در سرآغاز كار بر پایه تجربه و آروین برگزیده می شود در زبان آلمانی "اَنزاتس" می گویند. این واژه به زبان های دیگر اروپایی هم رفته و در زبان انگلیسی با همین نگارش با گویش "آنزاتس" كاربرد دارد. من هنوز برابری پارسی برای آن ندیدم و نیافتم. بسیار پیش آمده است كه كسانی با محاسبه های دقیق و درست برگ های فراوانی را سیاه كردند، اما چون "انزاتس" شان نادرست بود به نتیجه ای دست نیافتند. به دید من میان آنچه در بالا گفته شد و آنچه پرسمان جامعه ایران برای دستیابی به آزادی و برابری است یك همانندی (آنالگی) چشمگیری هست. تجربه ایران و جهان برایمان بارها ثابت كرد كه هرگونه "انزاتسی" به جز جدایی نهاد دین از حكومت + اجرایی حقوق بشر نمی تواند پاسخ پرسمان ما باشد. به تجربه پی بردن به "انزاتس" های نادرست دستاورد كمی نیست. گوستاو ربرت كیرشهف فیزیكدان آلمانی می گوید: یك تئوری خوب عملی ترین چیزی ست كه وجود دارد. بر این پایه اگر پایداری ها، دلاوری ها ستودنی آدمیان در زمینه سیاسی نگاهی به "انزاتس" بالا نداشته باشد به مانند محاسبه های دقیق با انزاتسی نادرست است و محكوم به شكست است. تاریخ ایران پر از این برگ های سیاه شده است، كه البته به تجربه ما افزود، اما نتیجه نداد. شیوه های رزم و جنگ و نبرد گرچه باید دقیق و حساب شده باشند، اما می توانند گوناگون باشند، اغلب چندین راه ما را به آماج مان می رساند. مهم آن است با "انزاتس" نادرست نیاغازیم. به دید من باید همه گروه های سیاسی اپوزیسیون و دموكرات (شرط سختیست، می دانم) و همه شخصیت های علمی هنری، اجتماعی كه "آنزاتس" بالا را می پذیرند باید بدون اما و اگر پیرامون یك برنامه حداقل گرد آیند و گام های عملی یكپارچه بردارند. ما در چند ماه گذشته اعتصاب شهر های كردستان را دیدیم، ما كارزار زنان و دانشجویان و آموزگاران و كارگران و بازاریان را دیدیم. باید همه حزب های كردستان، جمهوری خوان، مشروطه خواهان، بزرگان جنبش زنان، مذهبیون و لامذهبیون، روزنامه نگاران... را بار دیگر فراخواند و و از آنان خواست از بیشتر سیاه كردن / شدن بیهوده برگ های تاریخ جلوگیری كنند. شاید بتوان نامه سرگشاده به همه حزب ها و شخصیت ها نوشت و از آنها خواست تا به انزاتس بالا پاسخ "آری یا نه" بدهند. از این راه اگر هیچ چیزی روشن نشود، دست كم در تابستان 2010 می دانیم كه چه شخصیت و چه حزبی "انزاتس" بالا را پذیرفته است. برای پاسخ به آن نیاز به زمان فراوانی هم نیست. می شود در فراخوان نوشت، همه سازمان های و حزب های كه (مثلا) در چهار هفته پاسخ ندهند، می توان از رفتارشان دریافت كه پاسخ شان نه می باشد. شاید از این رو بتوان در گام نخست وزن همراهان را سنجید. تا نظر دوستان چه باشد. نگاهی کوتاه به مقالهء آقای بهگر با دورد به تمام ایرانیان آزاد. مقاله بسیار با ارزش جناب حسن بهگر را تحت عنوان « ملت ایران آزادی و دموکراسی می خواهد» خواندم و مایلم که من هم چند نکته ای را، بعنوان یک ایرانی که سالیان سال است مسائل میهنمان را دنبال میکنم، بیان بکنم. نخست چکیده ای از برداشت اینجانب از مقاله ایشان. جناب بهگر درمقاله خود به درستی و به حق از نقد بعنوان یکی از ملزومات دموکراسی نام میبرند. ایشان « پل» اصلاحات را راه بسیار عاقلانه ای برای گذر از وضعیت بد به وضعیت دلخواه میدانند، اما همزمان و به درستی اشاره میکنند که جمهوری اسلامی، این پل را هم نظیر پل های دیگر خراب کرده. جناب بهگر به درستی این واقعیت را بیان میکنند که آقایان کروبی و موسوی، خود از صافی نامردهای شورای نگهبان گذر کرده اند و این خود نشانه ابطال ادعای آنان در باب منتخب بودنشان است.همچینین، ایشان بدرستی نوشته اند که هیچیک از مدعیان اصلاحات تا کنون، تعریف مشخصی از اصلاحات مورد نظرشان ارائه نداده اند و هرکدام به نوبه خود، صرفا این واژه را بعنوان شعاری گل و گشاد استفاده کرده اند. جناب بهگر به درستی اشاره کرده اند که هیچ فرق مشهودی بین این دو جناح ( اصلاح طلب و آن دیگری) نیست، اگر چه این یکی میخواهد با چاقو سر ببرد و آن دیگری با پنبه، نقطه مشترک جفتشان این است که هر دو میخواهند سر ببرند، و بعد از اتمام ماموریت هر کدام از این دو جناح، دیگر «سری» بر جای نخواهد ماند. اشاره جناب بهگر به حرکت های مزورانه پس مانده گان ج.ا در خارج کشور هم کاملا صحیح است. تا اینجا برداشت من از مقاله ایشان کاملا با منطق من خواننده همخوانی دارد، اما نکته عجیبی که من را گیج و سر در گم میکند این است که جناب بهگر، با علم به اینکه از این قوم ، یعنی کارمندان دیروز و امروزج.ا، جز شر چیزی بر نمی آید، مقاله خود را با این جمله به پایان میبرند که « یک عمر را که به این مردم بد کردید، بکوشید تا فرصتی باقیست جبران مافات کنید». جمله ای که نا خود آگاه این سوال را در مخیله من خواننده مطرح میکند که آیا براستی سزاوار نیست و زمان آن نرسیده که ما ایرانیان، بعد از سی و یک سال راه دیگری بجز افشا گری این رژیم سر تا پا ننگ، و یا نصیحت سران دیروز و امروز آن انتخاب کنیم ؟ من شخصا، چند سالی هست که افتخار آشنایی با جناب بهگر را داشته ام و ایشان را مردی به غایت میهن دوست، آزاده و انسان یافته ام. آرزوی من بشخصه این است که ایشان و لیبرال دموکراتها پیشنهادی عملی را در پیش پای این ملت خسته و جان به لب رسیده و در لبه پرتگاه بگذارند. راه حل دموکراتیکی که تمام ایرانیان را در بر بگیرد و چتری باشد که ایرانیان، از چپ گرفته تا راست، از جمهوری خواه گرفته تا مشروطه خواه، از لائیک گرفته تا مذهبی سکولار، و... بتوانند، با حفظ عقاید دمکراتیک خود جمع بشوند و میهنمان را از این منجلاب کنونی بیرون بیاورند. در اینجا من مصرانه از ایشان دعوت میکنم که طرح خود را در معرض قضاوت و مشاورت دیگران بگذارند، تا شاید آغازی بشود برای بیرون رفت از این دایره باطل کنونی.
شماره 879 ـ چهارشنبه 30 تير 1389 ـ 21 جولای 2010
پژواک خاموش ملتی که گوش عالم را کر می کند
نقش زنان در جنبش های کردی و تاثیر این جنبش ها بر زندگی زنان گفتگو با ناهید مکری و نگین شیخ الاسلامی گفتگوگر: سوسن محمدخانی غیاثوند
با دستهای پاک کاملاً آلوده، یا تلاش برای بازگشت؟
انفجار در بلوچستان آسیب پذیر بودن رژیم را نشان داد
ميزگردی در تلويزيون بی بی سی فارسی>>>
|
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== برای آزادی، دموکراسی، جمهوری و لائيسيته =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
جمعه 1 مرداد 1389
بقيه از ستون مقابل
چه کسی از احمدرضا احمد پور می ترسد؟ دادخواهی از دبير کل سازمان ملل متحد>>>
گلمراد مرادیدکتر قاسملوها و برخی از جانشینان و راهروان شان، جان دادند که ما زنده بمانیم و پرچم غرورآفرین مبارزهء ملت کرد را در احتزاز نگهداریم؛ زنده بمانیم و حقوق خود و دیگران را بشناسیم و برای اتحاد مبارزان همهء ملت ها کوشش کنیم؛ زنده بمانیم تا به راه آنان که راه صلح و برادری و حقوق مساوی برای همه ملت های سرزمین ایران است، ادامه دهیم تا به اهداف والای ملت کرد که همان اجرای دمکراسی و کسب آزادی در جامعه چند ملیتی سرزمین ماست، دست یابیم.>>>
در روز شنبه 17هم یولی دوهزارو ده میلادی طی مراسمی با شکوه، پرده از لوح یادبود رهبران به قتل رسیده کردستان ایران دکتر عبدالرحمن قاسملو و عبدالله قادری آذر در وین پایتخت اتریش برداشته شد. این مراسم باشرکت صدها نفر از آزادیخواهان و کردهای ساکن اروپا با شکوهی هرچه تمامتر برگزار شد. خبر برپایی این لوح یادبود و مراسم پرده برداری از آن همچنانکه شایسته بود انعکاسی وسیع در میان رسانه های جمعی کردستان داشت. اما از دیگر سو، این رویداد مهم با بایکوت گسترده و پرسش برانگیزی از سوی رسانه های فارسی زبان روبروو شده است. >>>
دو مقالهء بالا به احترام شخصيت والای دکتر قاسملو و گزارشی که از احوالات او داده اند منتشر می شود. در عين حال لازم می دانيم يک بار ديگر به خطای «ملت» ناميدن اقوام ايران و ذکر «ملت حاکم فارس»، اصطلاحی که تنها به درد تجزيه طلبان ماجراجو می خورد، اشاره کرده و از اينکه برخی از نويسندگان هموطن کرد ما دست از اينگونه واژه های توخالی و بی محتوا اما سرشار از نفرت و خشم بر نمی دارند، اظهار تأسف کنيم.
|
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |