|
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | سال سوم ـ شماره 880 | تماس | کوتاه و گويا | عکس و مکث آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
چهارشنبه 30 تير 1389 به احترام سالگرد سی ام تير 1331
متن دفاعيات دو زندانی سياسی مسلمان در بيدادگاه ولی فقيه
احمد رضا احمدپور را با وبلاگ «پژواک خاموش» اش شناختم، وقتی که برای جلوگیری از آب گیری سد سیوند تلاش می کرديم او جزو کسانی بود که مرتب خبرها را منتشر می کرد و مطالبی نيز در وبلاگش علیه ویرانگران میراث فرهنگی مان می نوشت و نسخه ای را هم برای ما می فرستاد. و وقتی به وبلاگ ايشان سر زدم تا آن را هم جزو دوستداران فرهنگ ایران به لیست مان اضافه کنم با حیرت متوجه شدم که صاحب آن يک پژوهشگر مذهبی است، حجت الاسلام است، در قم زندگی می کند، و عضو شورای مرکزی حزب مشارکت است. حیرت من بیهوده نبود.>>>
تنها اسلامی ها و روشنفکران اسلامی مانند آل احمد، بنی صدر و سروش مبتکر تفکیک افراد بر اساس دگم "نامحرم" نبودند، اغلب روشنفکران ایرانی گوی را به مرتجعین اسلامی سپردند تا حدی که اين ضعف روشنفکران فرصتی برای ج.ا. شد تا زن ستیزی را پدیدهای معمولی، اخلاقی و حتا علمی قالب کنند. حتا چپ ها و سکولار ها را معترض نکرد و آنها با اين موج اوليه زن ستيزی ج.ا. برخورد اصولی نکردند. همانطور که ج.ا. نشان داد، مبازه با حجاب اسلامی جدا از مبازه با اسلام سیاسی بعنوان يک نظام توتاليتاری اجتماعی نيست. >>>
و تاثیر این جنبش ها بر زندگی زنان «نقش زنان در جنبش های کوردی» ، «تاثیر این جنبش ها بر زندگی زنان، مطالبات و مبارزات مدنی آن ها» و «اینکه اصلا جامعه ی مردسالار و به شدت تعصبی و سنتی کورد چقدر به زنان اجازه ی حضور و نقش آفرینی از گذشته تا حال داده است؟»، موضوع گفتگویی با دو نفر از فعالان زن کرد است... >>>
همان سؤال به نوعی دیگر برای ما فعالان کمپین یک میلیون امضا پیش کشیده شده است؛ در سیستمی که طی یک سال گذشته به «فریبکاری»، «دروغ»، «فساد» و از همه مهمتر «قانون گریزی» متهم شده است. تغییر قوانین دیگر چگونه میتواند واجد معنا باشد؟ و درواقع چگونه میتوان اعتماد عمومی را برای مشارکت اجتماعی در طرحی که مبتنی بر قانون استُ در یک سیستم بی قانون جلب کرد؟ آنچه چالش اصلی کمپین یک میلیون امضا در شرایط کنونی است، دقیقاً همین نکته است؛ اینکه چگونه میتوان مردم را راضی به مشارکت در طرحی کرد که پایانی چنین نامشخص دارد؟>>>
در راستای اعلام بخشنامهای به بوتیکها با اين مضمون که: «نمایش عمومی کروات و پاپیون ممنوع است. مانکنها باید بدون سر باشند و برجستگیهای بدنشان معلوم نباشد» ... بخشنامه های جدید بشرح ذیل اعلام می گردند: بخشنامه به میوهفروشیها نمایش عمومی هویج و بادمجان ممنوع است آویختن موز در مقابل مغازه ممنوع است و روی لیموهای درشت و آبدارحتما باید با پارچه ضخیم و گشاد پوشانده شود خیار تنها با ارائهی سند ازدواج و پس از استعلام فروخته شود خیره شدن به هلو ممنوع است در پایان برنامه 5 ساله دوم میوه فروشی ها باید زنانه و مردانه شوند. خیار، بادمجان،موز و تمام درازی های دیگر فقط به آقایان فروخته خواهد شد . کیوی نیز استثنا فقط به آقایان عرضه خواهد شد. لیمو،طالبی, هلو(لعنت اله) و دیگر گردالی ها فقط به بانوان فروخته می شود مبارزه با کاشت، برداشت و توزیع مخفیانه خیار چنبر(نعوذ باله) به عهده ستاد مبارزه با مواد مخدر است بخشنامه به دوچرخهسازیها باد کردن لاستیک با تلمبه ممنوع است . باد کردن توپ با دهان توسط زنان از اهم جرایم محسوب می شود. بخشنامه به راه آهن ورود و خروج قطار به تونل ممنوع است تبصره: در صورت لزوم، قطار فقط تا انتهای واگن اول به تونل وارد شود .آنهم فقط یکبار در صورت تکرار لکوموتیو ران به 60 ضربه شلاق محکوم می شود. بخشنامه به فرودگاهها در لحظهی شروع پرواز نباید نوک هواپیما بلند شود تبصره برای زنــدانها تــجـاوز به زن و مرد بلامانع است
هر واژه دارای بار معنايي ويژه اي است كه با آن هر انساني نيت دروني خويش را با زبان يا نوشته به ديگري منتقل ميكند. وكلا و حقوقدانان و نويسندگان و روزنامه نگاران بيش ازهر لايه ديگرجامعه با واژگان سروكار دارند ومي دانند كه كجا وكي بايد از واژه اي بهره گرفت تا رساننده كوبآهنگ دروني گوينده يا نويسنده باشد. روزنامه رسمي کشور، در شمارهء 18734 يكشنبه مورخ هفتم تيرماه هشتاد و هشت، اصلاح آيين نامه اجرايي لايحه قانوني استقلال كانون وكلاي دادگستري مصوب 1334 را منتشر و در ديدگاه عموم قرارداد. با اصلاحيه هايي كه در لايحه و آيين نامه بوجود آمده است، بكارگيري واژهء استقلال براي كانون هاي وكلاي دادگستري ديگر كاربردي ندارد.>>>
عامل اصلی اوضاع فاجعه آمیز امروز ایران حکومت دینی است. این حکومت که در اساس همان میراث خمینی است، مردم را صغیر و روحانیون را قیم میداند. در این حکومت، ولی فقیه به عنوان نماینده روحانیون، رائی بالاتر از تمام مردم دارد. این نظام بر سلب حقوق و آزادیهای مردم و غارت منابع کشور توسط کارگزاران حکومت تحت عنوان دین بنا شده است. شک نیست که مردم چنین سیستمی را تحمل نمی کنند و در مقابل آن به مقاومت می پردازند. پاسخ حکومت هم نمی تواند جز پایمال نمودن بیشتر حقوق مردم و افزایش خشونت و اعدام باشد. و در اینجا اتفاقاً آنهائی که تصور می کنند می توان جمهوری اسلامی را به نظامی حامل "دین رحمانی" تبدیل کرد، در اشتباهند.>>>
هم اکنون بیش از نود در سد مردم ایران از هر قبیله و قوم و دین و مذهب، با این حکومت و نظام مذهبی مخالف است؛ و خواهان طرد و سقوط این رژیم است. بنابراین اگر نظام و روشی دموکرات و حکومتی برمبنای دموکراسی سرکار آید که دین و مذهب در حکومت دخالت نکند و مذهب سبب تعیین جا و مقام شهروندان نشود، خود به خود تحصیل حاصل است؛ و آرزوی تمام آزادیخواهان و میهن پرستان برآورده شده و خواسته ی همگان نیز تأمین می شود. پس نباید فریب خورد؛ نباید معضلی قابل حل در دموکراسی را به علتی برای تفرق جامعه و وسیله ای دراز مدت و خطرناک در جهت جدائی تبدیل کرد. باید دو طرف، این تعصب لعنتی را به دور اندازند.>>>
بقيه در ستون مقابل
|
جمعه اول مرداد 1389 ـ 23 جولای 2010
به ما می گويند که «کنار گود نشسته ايد و به پهلوان در مخمصه افتاده در گود سفارش لنگ کردن حريف را می دهيد و از آنها توقع ناممکن داريد. آخر چگونه می توان در زير آتش مرگبار سرکوب حکومت از اين رهبران انتظار انجام چيزی بيش از اين داشت که انجام می دهند؟» اما ديده ام که اغلب گويندگان همين سخنان، در عين حال، بشدت در مقابل اين پرسش نيز ايستادگی می کنند که: «اگر وضع چنين است که شما می گوئيد آيا نبايد نتيجه گرفت که رهبری جنبش بايد در خارج از ايران شکل بگيرد؟»>>>
اصلاح طلبی (حکومتی) به مثابه یک ناهمزمانی تاریخی از آنجا که مسلمانان معتدل (که امروز در برابر بلوک قدرت ایستادگی می کنند) در دوازده سیزده سال اخیر انواع و اقسام مفاهیم و ارزش های خاص خود، بویژه گفتمان اصلاح طلبی (حکومتی) را بر پا داشته اند، بسیار مهم است که نظریه پردازان سکولار به واکاوی دقیق آن ها پرداخته و آلترناتیوهای مفهمومی و گفتمانی خود را در برابر مفاهیم التقاطی آن ها طرح کنند. هدف این نوشته تمرکز روی مفهوم مرکزی حرکت اصلاحی اسلام گرا ـ یعنی اصلاح طلبی ـ است. در این نوشتار تلاش می کنیم نشان دهیم که امروز نمی توان برای «گذر به دمکراسی» مبارزه کرد ولی درعین حال خود را در چنبرهء گفتمان اصلاح طلبی حکومتی محصور کرد.>>>
قانون اساسی جمهوری اسلامی برای برپایی و تثبیت یک حکومت دینی نوشته شده است و نمیتوان «همه» را حول آن گرد آورد. «همه» را تنها میتوان حول قانون اساسی آینده دور هم جمع کرد. مدافعان «رعایت بدون کم و کاست» قانون اساسی، پیش از آنکه با دیگر سبزهای مدافع آزادی و دمکراسی اختلاف پیدا کنند، اتفاقا با آن رقبا وابستگانی از جمهوری اسلامی سرشاخ خواهند شد که آنها نیز «رعایت بدون کم و کاست» قانون اساسی را طلب میکنند: با اصل ولایت فقیه و تمامی اصولی که با «اگر» و «مگر» دامنه آزادیها و حقوق اولیه بشر را محدود میکند.>>> خطر طالبانیزه کردن محافل دانشگاهی خطر انقلاب فرهنگی دوم و طالبانیزه کردن محافل دانشگاهی را نباید دستکم گرفت. این واقعیت هم وجود دارد که ما در عصر دیگری به سر میبریم و مقاومت در برابر این روند قوی است. جامعه اصلاً با کل حکومت دینی مشکل دارد، چه برسد بهاین که در دانشگاه ها آموزههای دینی اجرا شوند. اجرای این تصمیم مستلزم تصفیههای گسترده است و این هزینههای علمی و فکری بسیار بالایی را به حاکمیت تحمیل میکند. همین الان سالانه صد و هشتاد هزار نخبه فکری کشور را ترک میکنند. امکان تحقق انقلاب فرهنگی دوم وجود ندارد، اما سختگیری در دانشگاهها، تحکیم هرچه بیشتر سرکوبگری را در بر دارد؛ البته در جامعه نیز ظرفیت مقاومت بسیار قوی است.>>>
ملت ایران آزادی و دموکراسی می خواهد! حضرات همواره از دیکتاتوری آقا محمدخان قاجار و محمدعلیشاه و رضاشاه و محمدرضاشاه می گویند ولی به خمینی که می رسند خاموش می شوند. از خمینی که روی دیکتاتورهای تاریخ را روسفید کرده هیچ نمی گویند سهل است، تعریفش را هم می کنند و می گویند که می خواهیم به آن دوران خوش یازگردیم! صحبت حزب واحد که شده شعار حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله را فراموش کرده اند، حزب جمهوری اسلامی را هم یادشان رفته، رفته اند سراغ حزب رستاخیز! خوشبختانه مردم در شناخت اهداف اصلی و منافع اساسی خود دچار تردید نیستند و با دیکتاتوری و حکومت دینی مخالفند و این با خواست اصلاح طلبان تفاوت ماهوی دارد. >>>
نیروهای تازه نفسِ سبز و سکولار، باید در همین آغاز کار به شناسایی این بیماری خطرناک بپردازند و اگر در جایی سلولی ناسالم یا مشکوک دیدند بلافاصله از میان بردارند. داروی سرطانِ تعصب و «...اللهی» بودن، نقد است. اگر میخواهیم بمانیم و سالم بمانیم و عمر طولانی و پُر نشاط داشته باشیم، بر این بیماری خطرناک چشم نبندیم و اجازه بدهیم نویسندگان با نوشتن نقدهای خود سلولهای ناسالمِ سرطانی را به ما نشان دهند.>>>
ميزگردی در تلويزيون بی بی سی فارسی بی.بی.سی: از انقلاب ایران تاکنون شاید هیچ بحثی به اندازه رابطه اسلام و سیاست باعث تهییج طرفداران و مخالفان نظام اسلامی حاکم بر ایران نشده. در یک سو طرفداران نظام اسلامی می گویند سیاست مسلمانان عین دیانت آنان است. در سوی دیگر گفته می شود اسلام بسیار فراتر از سیاست است و سیاست در قلب آموزه های اسلامی قرار ندارد. اما ساده انگاری ست اگر بگوییم در این بحث دو قطب کاملا متمایز رودرروی هم قرار دارند. هستند روشنفکران غیر دینی مخالف نظام اسلامی که می گویند ادعای مسلمانان حاکم در مورد رابطه تنگاتنگ سیاست و دیانتشان را می پذیرند. از نظر آنان پروژه اسلام غیر سیاسی پروژه یی نیست که بتواند به آموزه های اسلامی وفادار بماند. سعید امیر ارجمند و عبدی کلانتری به این سوال پاسخ می دهند که آیا اسلام و سیاست جدایی ناپذیرند؟ از آنها پرسیده ایم آیا تلاش نواندیشان دینی در طرح اسلام غیر سیاسی عبث است؟ محمد علی کدیور و علی هریسچی مهمانان دیگر این برنامه، سوال هایی را در این زمینه مطرح کرده اند که شاید سوال های بسیاری از علاقمندان به این بحث باشد. آدرس پست الکترونیک برنامه صفحه دو : کلیک
يک مکاتبهء کوتاه در مورد دين ، ومذهب و سکولاريسم خشايار رخشانی ـ اسماعيل نوری علا درود به آقای نوری علا، در پیوند با نوشتار شما در باره-یِ «جدایی دین از حکومت» یا «مذهب از حکومت»، می خواستم بگویم که اگر چه مذهب های گوناگون یک دین همانگونه که گفتید شاخه هایی از دین را میسازند که در جایگاه نهادهای اجرایی دین، دستورهای دینی را با ویژگی ها و برداشت های جدا از هم، در همبودگاه دنبال و پیاده میکنند، ولی یکی گرفتن چم (معنی) مذهب و چم دین در گفتاورد گیتیگرایی (سکولاریسم) که به درستی خواهان جدایی راه دین از راه کشورداری است، هواداران گیتیگرایی را به بیراهه نخواهد کشاند و گمراه نخواهد کرد. زیرا اگرچه چم دین و چم مذهب یکی نیست ولی هنگامی که از یک ساختار گیتیگرایی یا سکولاریسم سخن به میان میآید، شما هیچ سکولاری را نخواهید یافت که برای نمونه با درآمیختن دین در کشورداری مخالف باشد ولی آمیزش مذهب با کشورداری را بپذیرد. از اینرو از دیدگاه من اگر چه چم دین و مذهب در بُنیادشان یکی نیستند، ولی یکی گرفتن چم (معنی) آنها در گفتاورد سکولاریسم و در آن هدفی که سکولاریسم دنبال میکند، کسی را گمراه نخواهد کرد و دامن زدن به گسترش این گفتاورد چیزی بجز بازی با واژگان و هزینه کردن بیهوده یِ زمان نیست. با ارجمندی، خشایار رخسانیپاسخ: دوست ارجمندم. اجازه بفرمائيد که با نظر شما مخالف باشم. سکولاريسم نمی تواند با ورود دين به حوزهء حکومت مخالف باشد. دين امری خصوصی، معنوی و شخصی است. همه کس در ذهن و دل خود دينی دارد. حتی عقايد يک آدم بی دين هم دين اوست. چگونه می توان فيلتر گذاشت و از ورود دينداران به حکومت جلوگيری کرد؟ اما به محض اينکه دين صاحب «احکام اجتماعی» می شود به مذهب (نوعی ايدئولوژی) تبديل می شود، دينکاران و توضيح المسائل و شريعت پيدا می کند و سرمنشاء تبعيض و جور می شود. اين مذهب است که بايد از حکومت دور بماند. با مهر و دوستی، نوری علا ضمناً، با همهء احترامی که برای نويسندهء مقالهء زير قائلم خوتندن آن را بعنوان نمونه کامل خلط مبحث در مورد تفاوت دين و مذهب به همگان توصيه می کنم: دين در حوزهی عمومی و قلمروی دولت
دادخواهی از دبير کل سازمان ملل متحد>>>
بمناسبت پرده برداری از سنگ یاد بود زنده یاد دکتر قاسملو در شهر وین سخنرانی در مراسم پرده برداری از سنگ یاد بود زنده یاد دکتر قاسملو گلمراد مرادیدکتر قاسملوها و برخی از جانشینان و راهروان شان، جان دادند که ما زنده بمانیم و پرچم غرورآفرین مبارزهء ملت کرد را در احتزاز نگهداریم؛ زنده بمانیم و حقوق خود و دیگران را بشناسیم و برای اتحاد مبارزان همهء ملت ها کوشش کنیم؛ زنده بمانیم تا به راه آنان که راه صلح و برادری و حقوق مساوی برای همه ملت های سرزمین ایران است، ادامه دهیم تا به اهداف والای ملت کرد که همان اجرای دمکراسی و کسب آزادی در جامعه چند ملیتی سرزمین ماست، دست یابیم.>>>
توهم پایان یافتن بایکوت خبری کردستان شکست در روز شنبه 17هم یولی دوهزارو ده میلادی طی مراسمی با شکوه، پرده از لوح یادبود رهبران به قتل رسیده کردستان ایران دکتر عبدالرحمن قاسملو و عبدالله قادری آذر در وین پایتخت اتریش برداشته شد. این مراسم باشرکت صدها نفر از آزادیخواهان و کردهای ساکن اروپا با شکوهی هرچه تمامتر برگزار شد. خبر برپایی این لوح یادبود و مراسم پرده برداری از آن همچنانکه شایسته بود انعکاسی وسیع در میان رسانه های جمعی کردستان داشت. اما از دیگر سو، این رویداد مهم با بایکوت گسترده و پرسش برانگیزی از سوی رسانه های فارسی زبان روبروو شده است.>>>
دو مقالهء بالا به احترام شخصيت والای دکتر قاسملو و گزارشی که از احوالات او داده اند منتشر می شود. در عين حال لازم می دانيم يک بار ديگر به خطای «ملت» ناميدن اقوام ايران و ذکر «ملت حاکم فارس»، اصطلاحی که تنها به درد تجزيه طلبان ماجراجو می خورد، اشاره کرده و از اينکه برخی از نويسندگان هموطن کرد ما دست از اينگونه واژه های توخالی و بی محتوا اما سرشار از نفرت و خشم بر نمی دارند، اظهار تأسف کنيم.
|
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== برای آزادی، دموکراسی، جمهوری و لائيسيته =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
چهارشنبه 30 تير 1389
بقيه از ستون مقابل
آسیب پذیر بودن رژیم را نشان داد
جمهوری اسلامی دو راه دارد: يا قطع خشونت و قطع کتار مردم و دادن حقوق مردم، و يا ادامهء سرکوب، تجاوز و غارت مردم. بنظر می رسد که جمهوری اسلامی راه دوم را خواهد رفت و به کشتار ادامه خواهد داد. مردم هم بصورت های مختلف واکنش نشان خواهند داد. بعضی تسليم خواهند شد و ديگران را هم تشويق به تسليم خواهند نمود. عده ای هم به مبارزهء مدنی خواهند پرداخت، و گروهی هم همان استراتژی رژيم را بکار خواهند برد. در اين ميان يک چيز مسلم است: رژيم در دراز مدت خواهد باخت و مردم پيروز خواهند گرديد. اما تا آن زمان، ايران رنج های فراوان خواهد ديد.>>>
در این برنامه عباس میلانی، استاد علوم سیاسی در دانشگاه استنفورد آمریکا، و اکبر گنجی، فعال و تحلیل گر سیاسی به سوالات مخاطبان خود صدرا شهاب و حامد فرمند پاسخ میدهند>>>توضيحی از اسماعيل نوری علا من اين برنامه را به دقت و با علاقهء تمام تماشا کردم و بنظرم می رسد که هرچه سخنان آقای اکبر گنجی بی مبنا و دچار سرگشتگی است، آنچه دکتر عباس ميلانی می گويد، با حفظ همه اختلافات نظرم با ايشان در موارد ديگر، بسيار منطقی، منسجم و از سر آگاهی است. يکی از مشکلات سادهء آقای گنجی، که سرسختانه و با لجبازی می خواهند آن را ادامه دهند، عدم توجه ايشان به تفاوت دو مفهوم دين و مذهب است و، در نتيجه، آنچه ايشان دربارهء سکولاريسم می گويند، به لحاظ اينکه تعريف ايشان از اين مفهوم «جدائی دين از دولت» است، پريشان و بی منطق از آب در می آيد. ين ترجمهء بسيار غلط و مضری از عبارت انگليسی اين تعريف است که بايد به «جدائی مذهب از حکومت» ترجمه شود. سکولاريسم اساساً با دين درگير نمی شود اما خواستار عدم دخالت مذهب (جمع شريعت و توضيح المسائل و دينکاران) از حکومت است. برای تفصيل بيشتر در اين مورد اين مقالهء مرا ببينيد:>>>
|
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |