|
مرسی خانم، ممنون آقا، اما...
الاهه بقراط
امکان بحث و مناظره آزاد و مستقیم در ایران وجود ندارد، ولی واکنشهای گسترده و سریع که نسبت به برخی مواضع تنگ نظرانه و تحریف گرانه صورت میگیرد، یکی از مهمترین پدیدههای مثبت جنبش کنونی است؛ پدیدهای که در دوران شکلگیری انقلاب اسلامی و حتی مدتی پس از پیروزی آن شاید تنها به صورت منفرد و پراکنده وجود داشت و چه بسا به همین دلیل کسی از مدعیان انقلاب نیز خود را موظف نمیدانست به آنها پاسخی بگوید. امروز اما تجربهء سه دهه حذف جاری در جمهوری اسلامی، تبادل فکر و نظر را در جهت پالایش فکری و عملی جنبش آزادیخواهی جامعه ایران الزامی کرده است.
روشن است کسی بر سر موارد تفاهم و توافق به بحث وگفتگو نمیپردازد بلکه اختلافات هستند که همواره مورد بحث و مجادله قرار میگیرند. این دیگر به ظرفیت طرفین بستگی دارد که تا چه اندازه گوش شنوا داشته باشند و تا کجا زاویه درست دفاع از منافع ملی و سود همگان را تشخیص داده و عقربه قطبنمای تفکر و سیاست خود را بر اساس آن تنظیم نمایند.
در همین رابطه، دو نمونه از بحثهایی را که بر زمینه جنبش سبز صورت میگیرد، انتخاب کردهام تا به آن مواردی از اختلاف بپردازم که اتفاقا در ظاهر بر روی آنها اشتراک نظر وجود دارد. تلاش میکنم هسته اصلی سخن، و نه الزاما تفکر گوینده را، از حواشی آن، مانند اعتقادات مذهبی (که به هیچ کس ربطی ندارد) جدا کنم تا ببینیم اختلاف و اشتراک بر سر چیست.
زهرا رهنورد
زهرا رهنورد در گفتگو با فرشته قاضی (سایت روز) میگوید: «جنبش سبز یک جنبش تکثر گرا است و همه کسانی که به تغییر و تحول به سوی آزادی، دموکراسی، انتخابات آزاد، عدم دخالت نظام و حکومت در زندگی شخصی مردم اعتقاد دارند، سبز هستند. این بدان معنا نیست که سبزها دارای یک ایدئولوژی و تفکر و عقیده باشند... ممکن است یک کسی خیلی مذهبی باشد و کس دیگری نباشد و کسان دیگری در درجات متفاوت از علایق و عقاید مذهبی باشند؛ تفاوت هایمان سر جای خودش است اما سر چیزهایی که توافق داریم با هم هستیم. میخواهم بگویم ما در جنبش سبز با وجود همهء تفاوت هایمان، روی توافق هایی که بر جریان تحول داریم در کنار هم هستیم».
کدام مدعی دفاع از آزادی و دمکراسی و حقوق بشر میتواند با این سخنان مخالف باشد؟
رهنورد اما این را هم میگوید: «این توافق ها بر مبنای تغییر و تحول است. اما یکی از این توافق ها، قانون اساسی است که ما معتقدیم باید تمام اصول مغفول مانده آن اجرا شود. ما حول محور قانون اساسی دور هم جمع شده ایم و نکتهء توافق ما همین است، اما این بدان معنا نیست که قانون اساسی وحی منزل است و نمی توان تغییری داد... اجرای بدون شرط تمام اصول قانون اساسی، اصول و جنبه های مغفول مانده آن به سمت دموکراسی، آزادی، حق بیان، رفع تبعیض و روش های قیم مآبانه درباره زنان، آزادی مطبوعات، انتخابات آزاد و بدون تقلب و غیر فرمایشی و آزادی تجمعات، پروسه آزادیخواهی مدنی ما است... مهم ترین رهبر همه ما در شرایط فعلی قانون اساسی است اگر مورد توافق همه قرار بگیرد می توانیم با اتکا به آن جلو برویم... ما حول قانون اساسی جمع می شویم و می گوییم همه در کنار هم و در کنار مردم هستیم...».
و در جای دیگر میگوید: «منافقین عملاً نمی توانند و جزو جنبش سبز نیستند. این گروه مرده سیاسی که حکومت در صدد زنده کردن آنها برآمد، اکنون ادعاهای خنده داری مطرح می کند...»
هر مدعی دفاع از آزادی و دمکراسی و حقوق بشر میتواند و باید با این سخنان مخالفت کند زیرا از یک سو «مرده» نامیدن گروهی از ایرانیان با «همه در کنار هم» تناقض دارد و از سوی دیگر، قانون اساسی جمهوری اسلامی برای برپایی و تثبیت یک حکومت دینی نوشته شده است و نمیتوان «همه» را حول آن گرد آورد. «همه» را تنها میتوان حول قانون اساسی آینده دور هم جمع کرد. اگر قرار باشد «رهبر» جنبش سبز و آزادیخواهی ایران، به قول رهنورد، یک قانون اساسی باشد، قطعاً آن قانون، قانون اساسی جمهوری اسلامی نیست. هم اکنون نیز جامعه بسی فراتر از قانون اساسی جمهوری اسلامی طلب میکند، چه برسد به آنکه بتوان آن را محور توافق همگان قرار داد. مگر اینکه منظور، توافق بین «اصلاحطلبان» و «اصولگرایان» باشد. در این صورت بقیه مانند همیشه باید حتماً نقش سیاهی لشکر آنها را بازی کنند. این آن نقشی است برای مردم، که نباید اجازه داد دوباره تکرار شود.
دربارهء نظر رهنورد دربارهء
مجاهدین این را هم بگویم که باید بین رهبری این سازمان و اعضا و هوادارانی که در یک
شرایط مناسب میتوانند گونه دیگری بیندیشند، تفاوت قائل شد. جنبش آزادیخواهی به
تک تک ایرانیان نیاز دارد، حتی آنهایی که خالصانه و صادقانه به احمدینژاد رأی داده
و برای «مقام معظم رهبری» سینه میزنند، چه برسد به اعضا و هواداران مجاهدین که جزو
حذفشدگان هستند و باید از حقوق آنان نیز دفاع کرد. اگر «تغییر» چنان معجزه میکند
که حزباللهی، چماقدار، اصلاحطلب، اصولگرا، نویسنده کیهان تهران، چپ، مذهبی و غیره
میتوانند آزادیخواه و دمکرات شوند، چرا مجاهدین با همه خطاهایشان نتوانند؟ چه
معیاری برای اندازهگیری میزان خطای کسانی وجود دارد که دست به ترور آلودند، به
عراق پناه بردند، با پشتیبانی بیگانه و به پندار خام «آزادسازی ایران» دست به
عملیات مرگبار علیه خود و مردمشان زدند، با خطای آن کسانی که در نظام جمهوری
اسلامی و دستگاه ترور دولتی مسئولیت داشته و در شکل گیری این نظام و کشتارهایش و
«تئوری پردازی» آن نقش داشتهاند؟ وقتی ادعا میشود «ایران برای همه ایرانیان»،
نمیتوان زندگان را «مرده» اعلام کرد تا جزو «همه ایرانیان» نباشند. جنبش سبز و
جنبش آزادیخواهی ایرانیان هر چه کمتر دشمن داشته باشد، به سود آن است. حتی جمهوری
اسلامی نیز تلاش کرد به شیوهء
غیرانسانی تواب
پروری اعضا و هواداران گروههای مخالف را به سوی خود جلب کند. جنبش سبز برای جلب
اکثریت همگان، ظرفیتی به مراتب انسانیتر از جمهوری اسلامی دارد. اگر ادعا میشود
حرف آخر را «رأی» میزند، چگونه میتوان پیشاپیش بخشی از این رأی را حذف کرد؟! این
نوع نظریه و نظارت «استصوابی» از کجا میآید؟!
میرحسین موسوی
میرحسین موسوی در دیدار با برخی از استادان دانشگاه تربیت معلم (سایت کلمه) میگوید: «سبز ها امروز برای داشتن نظامی که در آن حاکميت ملت به رسميت شناخته شود و حقوق ملت که در قانون اساسی بدان تصريح شده است احيا شود تلاش می کنند... هدف جنبش سبز حاکميت آراء مردم است و... به زودی جنبش سبز پيروز خواهد شد چون دنبال تحقق حقوق مردم است. چون مدافع آزادی های بشريست چون مدافع عقلانيت و منطق است... هر کس دنبال حق است و به صورت مسالمت جويانه برای رسيدن کشور به سمت حاکميت مردم بر سرنوشت خود حرکت می کند و وهر کس هرجا از حق و از قانون [فرض میکنیم منظور قانون به طور کلی است] دفاع می کند جزو بدنه اين جنبش است و همه بايد باور کنيم که در نهايت ميزان رای ملت خواهد بود ».
کدام مدعی دفاع از آزادی و دمکراسی و حقوق بشر میتواند با این سخنان مخالف باشد؟
میرحسین موسوی اما این را هم میگوید: «شعار رعايت بدون کم و کاست قانون اساسی با اين فرض است که اين متن نه جاودانی است و نه وحی منزل و هر نوع تغييری در سطح ملی می تواند مورد قبول باشد که امکانات انتخابات آزاد و رقابتی و غير گزينشی را فراهم کند».
در اینجا نیز مدافعان آزادی و دمکراسی و حقوق بشر با گوینده زاویه پیدا میکنند. وقتی «اصل ولایت فقیه» به عنوان یکی از اصول صد در صد ضد دمکراسی قانون اساسی، طبق همین قانون تغییرناپذیر است، چگونه میتوان هم «شعار رعایت بدون کم و کاست قانون اساسی» را داد و هم قول تغییر آن را وعده کرد؟ رعایت «اصل ولایت فقیه» و گردن نهادن بر اختیارات گسترده آن، لازمه «رعایت بدون کم و کاست» قانون اساسی است و دقیقاً همین اصل است که مورد مناقشه حکومت و آزادیخواهان است. میرحسین موسوی و سبزهایش در «رعایت بدون کم و کاست» قانون اساسی، پیش از آنکه با دیگر سبزهای مدافع آزادی و دمکراسی اختلاف پیدا کنند، اتفاقاً با آن رقبا و آن وابستگانی از جمهوری اسلامی سرشاخ خواهند شد که آنها نیز «رعایت بدون کم و کاست» قانون اساسی را طلب میکنند: با اصل ولایت فقیه و تمامی اصولی که با «اگر» و «مگر» دامنه آزادیها و حقوق اولیه بشر را محدود میکند.
به نظر میرسد تفکر موسوی و رهنورد و سبزهایشان در دو سطح جریان دارد: یکی سطحی که تلاش میکند با جمع آوردن بیشترین نیرو، جایگاه خود را تقویت کند و در این راه نمیتواند تکثر جنبش سبز و وجود افکار و عقاید متفاوت در آن را انکار کند زیرا، همان گونه که تا کنون نشان داده شد، بلافاصله نسبت به آنها واکنش تدافعی و هم چنین تهاجمی نشان داده میشود و این به سود آنها نیست. دیگری، در سطحی که نظام جمهوری اسلامی و پیشینه انقلابی و اسلامیاش، در آن نقش کلیدی و بنیادی بازی میکند. این سطح است که آنگونه که باید شکافته نمیشود تا کسانی که خود را متعلق به جنبش سبز میدانند، این را هم بدانند چه فکر و سود مشترکی از جمله با این دو نفر در حفظ این نظام دارند. نمیتوان از این جمهوری اسلامی یک نظامی خلق کرد که هم «اسلامی» باشد و هم «دمکراتیک» و مبتنی بر حقوق بشر. در این صورت باید ادعای رهبران مجاهدین خلق را نیز پذیرفت که مدعی تلفیق یک نظام اسلامی با دمکراسی هستند. این شبهه به این دلیل پیش میآید که این «سبزها» موضع خود را دربارهء نقش دین در حکومت، دست کم به اندازهء آیتالله منتظری در آخرین سال های عمرش، مشخص نمیکنند. اینها را باید دید. اینها را باید گفت. روزنامهنگار چشم و گوش جامعه است. نمیتواند با دنباله روی از مدعیان سیاست، ببیند و نگوید و یا بدون اینکه ببیند، بگوید!
15 ژوییه 2010
برگرفته از کیهان لندن
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |