|
دوشنبه 4 مرداد 1389 ـ 26 جولای 2010 |
شیرجه در سیاهی، سیاست رسمی حکومت ایران
آنتـــی وار
هنگامی که در مهرماه 88 خبر حذف پادشاهان از کتب تاریخ مدارس ایران[1]، بر روی خروجی خبرگزاری ها قرار گرفت، بسیاری با بهت و حیرت به این خبر نگاه و آن را غیر واقعی قلمداد کردند. در 28 مهرماه همان سال، خبرگزاری فارس نیوز، وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به این خبر عکس المعل نشان داد و در طی گزارشی مفصلا به بررسی چند و چون این خبر پرداخت.[2]
بعد از چند گزارش و مصاحبه و اظهار نظرهای مختلف پیرامون این موضوع در نهایت «این حرف و حدیثها تا آنجا پیش رفت كه آموزش و پرورش هنگامی كه با واكنشهای مختلفی كه عمدتاً منفی بود مواجه شد، اعلام كرد كه قرار نیست زندگی پادشاهان حذف شود بلكه كمرنگ خواهد شد البته هیچ كارشناسی درصد این كمرنگی را اعلام نكرد!»[3] بعد از مدتی این خبر در میان صدها خبری که هر روزه از ایران به جهان مخابره می شود، و البته در گیرودار مناقشات سیاسی و جناحی گم شد.
اما این حرکت و اعلام این خبر نقطه ی آغاز ماجرایی بود که مانند یک پازل هزار تکه، هرچه بیشتر به جلو می رویم طرح آن که البته از سوی حکومت برای مردم ایران ریخته شده است، نمایان تر می شود. اندکی بعد از این حرکت، خبر تشکیل پایگاههای بسیج در دبستان ها، نشان داد که تحریف تاریخ تازه شروع کار است.
«سردار جوکار رئیس بسیج دانش آموزی کشور در گفت و گو با مهر گفت: از آبان سال گذشته تا کنون ۶ هزار پایگاه بسیج در مدارس ابتدایی سراسر کشور با هدف گسترش و توسعه فرهنگ بسیج ایجاد شده است. به گفته جوکار هدف از ایجاد پایگاه های مقاومت بسیج در مدارس ابتدایی، آشنایی دانش آموزان این دوره با بسیج و عناصر فرهنگی آن است تا دانش آموزان در مقطع راهنمایی با آمادگی کامل وارد واحدهای بسیج شوند.»[4] قانون "تشکیل و توسعهی بسیج دانش آموزی" در مجلس پنجم و در سال ۷۵ به تصویب رسیده است، اما آیین نامه اجرایی این قانون را دولت نهم در سال ۸۶ به تصویب رساند که مطابق ماده 1 آیین نامه اجرایی، واحدهای "امیدان"، "پویندگان" و" پیشگامان" بسیج دانشآموزی به ترتیب در کلیه مدارس ابتدایی، راهنمایی و متوسطه دخترانه و پسرانه دولتی و غیردولتی تشکیل میگردد.[5]
رژیم اسلامی، که بعلت لجاجت هایش در عرصه بین المللی چهره ای زشت از خود به نمایش گذاشته و با رفتار غیرمنطقی و غیردیپلماتیکی که از خود نشان داده، تنها توانسته تحریم های هرچه بیشتر و سخت را برای مردم ایران به ارمغان بیاورد، ظاهرا به تنها چیزی که فکر نمی کند، رفاه و آسایش مردم ایران است. تامین رفاه و آسایش که یکی از وظایف اصلی هر دولتی است، اکنون در سایه قرار گرفته و جز تعداد معدودی از نزدیکان دولت، دیگران بهره ای از آن نبرده اند.
در چنین محیطی هنگامی که عده ای از اساتید دانشگاه و دلسوزان ایران، از سر دلسوزی و احساس وظیفه و کمک در اداره ی کشور، به احمدی نژاد نامه می نویسند و راهکار های خودشان را ارائه می دهند، یا اخراج می شوند و یا بلاجبار بازنشستگی را قبول می کنند و در خانه می نشینند.
اساتید اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی که به برنامه های اقتصادی دولت اعتراض داشتند و طی نامه ای به رئیس جمهور این اعتراض را بیان کرده بودند، در اقدامی کم سابقه، "تسویه" شدند تا همگان بدانند وقتی که کامران دانشجو، وزیر علوم، می گوید: «با مبلغان غرب در دانشگاه ها برخورد می شود.»[6] با هیچکس شوخی ندارد! آیا از نظر رژیم اسلامی، تعدیل معیشت مردم ایران و بوجود آوردن فرصت های برابر شغلی و کم کردن فاصله فاحش طبقاتی که امروز در جامعه ایران مشاهده می شود، "تبلیغ غرب" است؟ جالب آنکه، این اساتید از سر دلسوزی و احساس وظیفه دست به انتقاد زده بودند، اما محمدرضا رحیمی، معاون محمود احمدینژاد، آنان را "غیرمتعهد" خواند و از حضور اینگونه اساتید در دانشگاهها انتقاد کرد.[7]
این اساتید در نامه ای که به قوه قضائیه نوشته اند، بزرگترین جُرم یک استاد دانشگاه را "دلسوزی و آگاهی برای پیشرفت برنامه های اقتصادی کشور" و بیان "نظریه های اقتصادی خود" قلمداد کرده اند.
این تسویه حساب ها، تنها به اساتید اقتصاد ختم نشد. به دنبال تاکید آیت الله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، مبنی بر بازنگری در "علوم انسانی" در سطح دانشگاههای کشور، دور جدید تصفیه استادان و تغییرات در دانشگاه علامه طباطبایی آغاز شد.[8]
اگر به دقت به این حرکات نگاه کنیم، در می یابیم که تقسیم بندی دانش آموزان از مقطع ابتدایی به بسیجی و غیربسیجی که همان تقسیم بندی "خودی" و "غیرخودی" در دوران بزرگسالی می باشد، همچنین تصفیه اساتید منتقد؛ همگی جز نقشه ای است که حکومت در نظر دارد از آن برای از بین بردن منتقدانش استفاده کند. در واقع با این نقشه به زعم حکومت وحدت حاصل می شود، اما کیست که نداند، ماحصل این حرکات چیزی جز اختلاف نیست.
آیت الله خامنه ای در تیرماه 89 در دیدار با اساتید بسیجی "مهمترین نیاز کشور" را "اتحاد و یکپارچگی" دانست اما در عین حال تاکید کرد که «هرگونه سخن، حرکت و نوشتهای که حتی با نیت صادقانه باشد ولی موجب شکاف و انشقاق در جامعه، و ظلم به افراد شود، برخلاف مصالح کشور و نظام اسلامی است.»[9]
و چه ظلمی بالاتر از اینکه اساتید دلسوز و مسئول را به زور خانه نشین کنیم! جالب است که ایشان بر نیت صادقانه این افراد صحه می گذارد، اما باز هم آنان را به سکوت می خواند و تاکید می کند: «مبانی، اصول و جهت حرکت، مشخص و روشن است و هر کسی که در چارچوب اصول و در این جهت حرکت کند، جزو مجموعه نظام اسلامی است.»[10]
این در حالی است که در دی ماه سال 88 معاون اول رئیسجمهور از وزارت علوم خواسته بود که از ورود اساتید غیرمتعهد به عنوان هیات عملی دانشگاهها جلوگیری كند! ایشان خواهان حضور اساتید با روحیه بسیجی در عرصههای علمی و فرهنگی کشور شده بودند[11]. کمی بعد تر در اسفند ماه همان سال، وزیر علوم، تنها اساتیدی که "التزام عملی به اسلام و ولایت فقیه داشته باشند" را متعهد و قابل استفاده خواند.[12]
در تازه ترین اظهارنظر، آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، از حضور روحانیون جوان در دانشگاه ها به عنوان یک فرصت مغتنم نام برده و گفته است که «یکی از مظاهر اسلامی شدن دانشگاه ها همین است.» یک روز پیش از گفته های اخیر رهبر جمهوری اسلامی ایران، محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، هم در همایش مسئولان نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه ها گفته بود که مدیران در تربیت دانشجویان غفلت کرده اند.[13]
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|