|
دوشنبه 4 مرداد 1389 ـ 26 جولای 2010 |
رهبری جبهه سکولار جنبش سبز
سايت مجنون
منشور آقای موسوی هم درآمد. تا آنجا که مربوط به سکولارها می باشد، در آن قسمتی هست که به حفظ استقلال نهاد دین از دولت اشاره میکند. این رابطه مشخصاً دوطرفه نیست و به معنی حفظ استقلال نهاد دولت از نهاد دین نمیباشد. حفظ استقلال نهاد دین یعنی اینکه نهاد دین مانند حوزه علمیه ساختار تصمیمگیری و سازماندهی درونی خود را داشته باشد و دولت (به معنای 3 قوه) در آن نقشی ایفا نکند. این به این معنا نیست که دولت هم چنان باشد، یعنی دولت می تواند وابسته باشد. به عنوان نمونه تاریخی هم میتوان به مشروعه شیخ فضل الله نوری اشاره کرد که حوزه علمیه مستقل بود ولی دولت به واسطه نظارت 5 آخوند وابسته به نهاد دین میشدهاست.
در کنار این قضیه «خرد جمعی توحیدی» هم هست که مکمل این قضیه می باشد. به نظر می رسد ایشان پلورالیسم دینی سروش را برداشته اند و به جای دین، توحید را نشانده اند و از آن به دموکراسی دینی (توحیدی) رسیده اند.
در این مرحله که از یک سو نوای جنگ روز به روز رساتر میشود و از سوی دیگر تعلل اسلامگرایان در کنار زدن ج.ا بیش از پیش هویدا گشته است، با توجه به توضیحات زیر لازم است که سکولارها رهبری خود را مشخص کنند.
جنبش نه تماما سکولار است و نه تماما مذهبی. اگر کسی یا کسانی بخواهند جنبش را کلا یکدست ببینند این بیشتر از اینکه واقعیت بیرونی باشد بیشتر امر ذهنی خودشان است و منجر به تمامیت خواهی و انحصار طلبی میشود. در جنبش گوناگونی وجود دارد و سکولارهای جنبش با توجه به این امر میتوانند جبهه و جریان خود را در درون جنبش داشته باشند.
در ادامه همین خط، خود سکولارها هم از زوایای مختلف گوناگونی درونی دارند: لیبرال دموکرات ها، سوسیال دموکرات ها، کمونیستها و غیره. برای حفظ این گوناگونی، این جریان ها می توانند رهبری و نمایندگان خود را مشخص کنند و یک شورای رهبری سکولار تشکیل دهند. این شورای رهبری سکولار، نماینده و رهبری جبهه خود را معرفی کند. آن سکولارهایی هم که جریانات سیاسی خاصی را مد نظر ندارند می توانند مستقیماً رهبر جبههء خود را معرفی و پشتیبانی کنند. بعد این رهبری است که خود را با رهبری جبههء دیگر که مشخصا اسلام گراها هستند رهبری جنبش را تشکیل می دهند و جنبش را به جلو می برند.
با توجه به مسایل روز و اینکه امکان درگیری نظامی وجود دارد، این فکر از سوی سکولارها اشتباه خواهد بود که دو تا بمب به ایران می خورد بعد مردم هم به خیابان میریزند و کار تمام است (همانطور که با به خیابان آمدن بعد از انتخابات نشد). اگر سکولارها رهبری نداشته باشند این می شود شورش کور، ج.ا هم در مهار کردن چنین حرکت هایی تمرین کرده و ماهر است.
اگر فرضاً هم ج.ا به هر صورتی سقوط کند، بعد از سقوط سکولارها نمایندهای میخواهند که خواست سیاسیشان را نمایندگی کند. اگر انبوهی سکولار هم باشند اما با هم نباشند در مقابل انسجام و هماهنگی اسلامگرایان هیچ دستاورد سیاسی برای آینده ممکن است نصیب نمیشود. باید نمایندگان سکولارها در چانه زنیهای سیاسی حضور داشته باشند که خواستهای سیاسی را به مرحله ظهور و تثبیت برسانند.
این را هم سکولارهای محترم باید در نظر بگیرند که هر گروه سیاسی وقتی راه حل می دهد و در شرایطی موضعی می گیرد، راه حلی است که آن جبهه را به هدف خود نزدیک میکند و این الزاما بدین معنی نیست که برای بقیه هم همینگونه باشد. در بعضی مواقع باید این راه حلها تعدیل شوند. به عنوان نمونه میتوان به سرانجام و مسیر پیموده شده توسط جنبش در این یک سال اخیر توجه کرد. اگر اهداف سیاسی غیر آنچه که اصلاح طلبان پیگیری کردند، پیگیری میشد طبعا مسیر پیموده شده و دستاورد هایش هم به گونهای دیگر بودند. چه بسا اگر اصلاح طلبان از همان فردای انتخابات دنبال حفظ ج.ا نبودند، الان ج.ا در کار نبود.
نکتهء آخر برای فعالین سکولار هم اینکه من میدانم که شرایط داخل به گونهای نیست که سکولارها بتوانند مستقیما رهبر خود را مشخص کنند. به همین دلیل اول این جریان در خارج میتواند شکل گیرد و منسجم شود. از سوی دیگر داخلی ها هم میتوانند در فضای مجازی یا با دیوار نویسی، پول نویسی و غیره نظر خود را برسانند. نباید فراموش کرد که نهایتاً این شما به عنوان بدنه جنبش هستید که این رهبری را مشخص می کنید، ریش و قیچی دست شماست.
http://www.jomhourikhahi.com/2010/07/secularleadership.html
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|