|
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | سال سوم ـ شماره 855 ـ دوشنبه 3 خرداد 1389 ـ 24 مه 2010 | کوتاه و گويا | عکس و مکث آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
کاری از کیانوش رمضانی
او فقط رفته بود سر ببُرد از يکی پير آنور هفتاد آنکه در يک حکومت کوتاه از دموکراسیاش خبر مي داد آنکه مي گفت با حکومت دين مي رود انقلابتان برباد
«... اینهایى که ادعاى حقوق بشر مى کنند و براى القانیان هیاهو مى کنند و یا براى هویدا هیاهو مى کنند، اینها هستند که حقوق بشر را پایمال دارند مى کنند...این هویدا پانزده سال، یا سیزده سال تقریباً نخست وزیر بود و تمام جنایات گردن نخست وزیر است. ما هر نخستوزیرى که در آن عصر [منصوب] شده، اگر پیدا کنیم مثل شریف امامى ، مثل بختیار - محکوم به قتلند این ها. بختیار خودش اقرار کرد که به امر من قتل واقع شد. اینها عامل قتلند به این طور که وادار کردند به قتل عام. جمعیت اینها مفسدند؛ اینها فاسدند. ما براى حقوق بشر این کار را داریم انجام مى دهیم. و این جمعیتى که صدا بلند مى کنند که حقوق بشر، حقوق بشر، اینها عمال استعمارند. اصلِ این جمعیت هایى که در امریکا، یا در جاهاى دیگر، درست شده است به عنوان جمعیت حقوق بشر، جمعیت کذا و کذا، اینها را- همه- آنها درست کردهاند براى اینکه حقوق بشر را ضایع کنند...از این به بعد باز یک قدرى تخفیف داده شده است، که به آن حدّت نباشد. بعدها هم زیادتر تخفیف داده مى شود...حدود الهى براى حفظ حقوق بشر است. حق بشر را اسلام دارد ادا مى کند. شما که فریاد حقوق بشر مى زنید مى خواهید حقوق بشر را ضایع کنید و پایمال کنید». (سخنرانی مورخ بيست و پنج ارديبهشت 1358)
شاپور بختيار؛ خودكشى سياسىيا نجات ايران از استبداد مذهبى؟شاپور بختيار به دوران حيات خود، به دليل دوران نخست وزيرى، در ميان مردم ايران به نيكى و به عنوان سياستمدارى كه از همراهى با خطاى همگانى سرباز زد شهرت داشت. امكان بدل شدن بختيار به آلترناتيوى كه از شهرت در ميان مردم برخوردار است و داغ همكارى با نظام جمهورى اسلامى در كارنامه او نيست، از دلايل اصلى ترور او بود. بختيار در تحقق طرح خود، نجات ايران از استبداد شاهنشاهى و دينى، شكست خورد اما نام و شيوه برخورد او با رخدادهاى بزرگ تاريخى پيروزى حقيقت ماندگار را بر واقعيت گذرا تثبيت كرد.>>>
علی وکیلی راد، قاتلی که به طمع دریافت پول و پاداش حاضر شده بود انسانی را با کارد سلاخی کند، در بدو ورود به تهران، پس از توجیه اطلاعاتی شروع به تکرار طوطی وار جملاتی که برایش دیکته کرده بودند نمود و با مزه تربن جمله ای که مجبور شد بگوید این بود که: «جهنم را گذراندم و بهشت را پیدا کردم» ایشان و همدستش محمد آزادی در تیرماه 1370 با نام های مستعار ناصر نوریان و امیر کمال حسینی از سفارت فرانسه درتهران تحت پوشش بازرگان، ویزای تجاری سفر به فرانسه را دریافت کردند و در پاریس با کارد قصابی، شاهپور بختیار و منشی وی سروش کتیبه را کشتند و شدت وحشیگری این «قاتلین مأمور» بحدی بود که کارد مورد استفاده در قفسه سینه سروش کتیبه شکسته بود. پلیس فرانسه پس از کشف ماجرای قتل، تصاویر قاتلین را در تلویزیون فرانسه پخش نموده و خواستار شناسائی آنها شد. بفاصله چند ساعت بعد، فاحشه خانه ای در پاریس که شب قبل از جنایت میزبان قاتلین بود طی تماسی با پلیس فرانسه اطلاعاتی در مورد آنها داد که هویت جعلی آنها را آشکار نموده و اندکی بعد ناصر نوریان، تاجر اطلاعاتی، در سویس بازداشت و به فرانسه منتقل شد. وی در بازجویی به هویت واقعی خود، علی وکیلی راد، اعتراف نموده و اقرار نمود که از طرف حکومت ایران مأمور به قتل بوده است. با توجه به اینکه این قتل غیر انسانی در «جهنم پاریس» اتفاق افتاده است، سئوالات زیر مطرح می باشد: - آیا وی بهنگام بازداشت توسط پلیس فرانسه، همانند شیوه رایج پلیس ایران، مورد «بازجویی فنی» با روشهای «جوجه کباب» و یا «سوزاندن با بنزین» و یا «قپانی» و سایر روشهای متداول در «ام القرای اسلامی» قرار گرفته است؟ - آیا به روش معمول دستگاه قضائی «بهشت تهران» از دسترسی به هر گونه وکیل، محروم بوده است؟ - آیا برادران بازجوی «وزارت اطلاعات فرانسه» وی را به تخت تعزیر بسته و با «ذوالفقار» یا همان کابل شکنجه، مورد عنایت از ناحیه کف پا قرار داده اند؟ - آیا وی را با چشم بند رو به دیوار نشانده اند و از پشت سر با «شوکر» نوازشش کرده اند؟ - آیا با «پاشنه کفش» به دهانش کوبیده اند؟ - آیا دستانش را «دستبد از پشت» با طناب آنقدر بالا کشیده اند که کتفهایش از جا در رود؟ - آیا «شلاق مصاحبه» نوش جان کرده تا «داوطلبانه» روبروی دوربین تلویزون بنشیند و بر علیه خودش و معتقداتش اعتراف کند؟ - آیا وی را بهمراه سفارش «پذیرائی» به «بند مجرمین خطرناک» انداخته اند؟ - آیا همسر و فرزندانش را بازداشت کرده اند و در حال نزار از پشت شیشه نشانش داده اند؟
در زمينهء اهانت و بی خبری مقالهء هفتهء گذشتهء من دربارهء رهبری آقای مهندس ميرحسين موسوی واکنش های بسياری را ايجاد کرد که کوشيدم تا آنجا که اطلاع و اشراف داشتم آنها را جمع آوری و منتشر کنم. به آن دسته از واکنش های موافقی که از سر همفکری و همدلی با من نوشته شده بودند می گذرم و، از سوی ديگر، از آن دسته دهان دريدگان و اوباشی که جز حواله دادن اعضاء حيوانی خود به افراد خانوادهء مخالفانشان کاری بلد نيستند و از کهريزک تا تورنتو پر از آنها شده است نيز می گذرم. بقول ملک الشعرای بهار، من اديب به اين لات بی پدر چه بگويم؟ می ماند آن دسته از خوانندگانی که به سخنم ايرادهای گوناگون گرفته اند. دوست دارم در مورد اين ايرادها چند نکته را توضيح دهم... >>>
مساله ملی در ايران مردم جذب قدرت مي شوند و تا زمانی که قدرت در تهران است، به آنجا ميروند. هيچ کس هم نميتواند جلو آنها را بگيرد. هيچکس هم نمي تواند به زور آنهارا به جای ديگر بفرستد. مردم برای کار و امکانات به تهران و شهرهای بزرگ رفته اند، اما احمدی نژاد لياقت برآوردن مطالبات آنها را نداشته و ناگزير، آنها، در ماه های اخير، تبديل به دشمنان رژيم شده اند. جمعيت شان هم آنقدر زياد است که کسی قدرت جلوگيری از آنها را ندارد. از اين جهت، خامنه ايی و احمدی نژاد به وحشت افتاده اند و ميخواهند انها را بزور از تهران خارج سازند تا جمعيت تهران کم و کامل کنترل بشود. >>>
سی و پنج مورد سانسور به اين كتاب خورد و من پذيرفتم. كتاب بدون سانسور در آلمان توسط نشر گردون چاپ شده است. ولى در ايران گفتند كه سی و پنج موردش بايد سانسور بشود. مثلا موارد سانسورش شامل اسم «بهرام صادقى» يا اسم «اسلام كاظميه» بود كه اين نويسنده از آنها به عنوان دوستانش نام مى برد، نويسنده اى كه زير شكنجه است و كاراكتر كتاب است. من اين سی و پنج مورد را پذيرفتم و فقط مى خواستم به هر حال اين كتاب منتشر شود. ولى عجيب است كه درست چند روز مانده به عيد نوروز با اينكه مجوز انتشار داشت به دفتر ناشر ريختند و نسخه هاى كتاب را جمع كردند و به چند كتابفروشى هم حمله كردند و بسيارى از كتاب ها را از كتابفروشى هاى مختلف جمع كردند. >>>
تاریخ محصول افکار و گفتار و رفتار آدمیان است. در عین حال نوع دیگری از جعل تاریخ هم وجود دارد. توصیف و تبیین تاریخ گذشته، عملی انسانی و متکی بر پیش فرضها، پیش انگاشتها و پیش داوریهاست. البته مورخان کوشش میکنند تا از طریق همدلی تاریخ را بازسازی کنند. یعنی در مقام فهم و توصیف به گونه ای با فاعلان گذشته روبرو می شوند که اگر اینها هم به جای آنها بودند، همان اعمالی را انجام میدادند، که آنان از خود بروز دادند. اما تاریخ ایدئولوژیک هم نوع دیگری از جعل تاریخ است. در این جا تاریخ به گونهای بازسازی می شود که با ایدئولوژی مقبول کنونی سازگار در آید. زبان دشمن تراش و دشمن ساز که دوستان پیشین را به دشمنان کنونی تبدیل میکند، با جعل تاریخ، دشمنان کنونی را به دشمنان پیشین مبدل می سازد. >>>
اگر سروش مفهوم انقلاب اجتماعی را با تنفر و تخریب یکسان می بیند، و حقیقتاً عاقبت اندیش است، چگونه وظیفهء روشنفکران دینی را در آشتی دادن 'اسلام و دموکراسی" ارزیابی می کند؟ مگر مفهوم دموکراسی بناگاه از درون ذهن عالمان به زمین نازل شده است؟ مگر می توان از روی تاریخ جهید و انقلاباتی که جهت تحقق اجتماعی آن صورت گرفت و سپس در فلسفهء کانت و هگل ترجمان منطقی و معرفتی یافت، نادیده انگاشت؟ وانگهی مگر خود مقولهء دموکراسی، پس از تهی کردنش از مضمون اجتماعی آن و محدود نمودنش به "دموکراسی سیاسی"، خصلتی ایدئولوژیک پیدا نکرده است؟ >>>
بقيه در ستون مقابل
|
تمام قد بلند شدن امام زمان جلوی پای خامنه ای خاطرات شيرينی از آيت الله بهجت حجت الاسلام صدیقی (امام جمعهء تهران و موسوم به آيت الله زلزله) در گفت وگو با وطن امروز درباره ابعاد شخصیتی آیت الله بهجت چنین می گوید: منبع موثقی از آیتالله بهجت نقل کردند که ایشان در خواب دیدند که حضرت امام زمان(عج) در مجلسی حضور داشتند، علمای بزرگ اسلام هم در خدمت آقا امام زمان(عج) بودند، آیتالله خامنهای وارد شدند و امام زمان (عج) جلوی پای ایشان تمام قد بلند شدند و برای ایشان جایی برای نشستن باز کردند. • آیتالله بهجت به علت علاقه وافری که به امام خمینی داشتند از ابتدای نهضت همراه ایشان بودند. متقابلا علاقه امام به آیتالله بهجت نیز فوقالعاده بود. حضرت امام میگفتند که آقای بهجت صاحب موت اختیاری است و قدرت خلع دارد و میتواند روح را از بدن خودش خارج کند. • اطرافیان امام (ره) مثل آقای مسعودی نقل میکردند، امام آن روزی که بنا بود به دیدار آیتالله بهجت بروند ذوق و شوقی وصف نشدنی داشتند و وقتی وارد اتاق محقر آقای بهجت شدیم، امام با نگاهی که به ما کردند، فهمیدیم که ایشان دوست دارند خلوت بشود و دو نفری با هم سخن بگویند و اینکه میان این عاشق و معشوق چه میگذشت، خود و خدایشان میدانند. • مرحوم آقای بهجت در زمان بیماری حضرت امام، خیلی برای شفایشان دعا کردند، ایشان میفرمودند: «در حال تعقیبات نماز صبح بودم که مکاشفهای برایم پیش آمد؛ امام با صورت نورانی و در حال تبسم از جلوی من رد شدند». • ایشان مسیرشان و عادتشان این بود که در امور مدیریتی کشور دخالت نمیکردند که این خودش تقویت مدیریت کشور و رهبری بود. ولی دلسوزی و دعایشان را داشتند و در خلوتها، آنچه لازم خیرخواهی بود به آقایان میفرمودند. • در خواب یا مکاشفهای ایشان خطری را نسبت به انقلاب پیشبینی کرده بودند و به مقام معظم رهبری پیغام دادند که خطری را نسبت به انقلاب پیشبینی کردهاند و توصیه صدقه و دعاهای خاص را به ایشان کردند و فرمودند، آنچه از من ساخته بود نیز انجام دادم. • در جریان فتنه 18 تیر، آقازاده مقام معظم رهبری با مرحوم آقای بهجت دیداری داشتند که مرحوم آیتالله بروجردی هم در آن جلسه حضور داشتند. آیتالله بهجت به آقازاده رهبر انقلاب فرمودند، به پدر سلام برسانید و بگویید محکم در جای خودش بنشیند، دشمنان میخواهند پدر شما را از جایگاهش بلند و ضربههای سنگینی را به نظام وارد کنند. • ایشان بدنشان اینجا بود، اما قلب ایشان اصلاً به این دنیا آشنا نشد و محرمیتی با این دنیا پیدا نکرد. جسمشان اینجا بود، اما مامور آن دنیا بود. • قبل از به دنیا آمدن آیتالله بهجت، پدر ایشان به بیماری سختی دچار شده و در زمان بیماری، صدایی میشنود و کسی به ایشان میگوید که محمدتقی در راه است. همین امر نشان میدهد که آیتالله محمد تقی بهجت ذخیرهًْالله است و گوهر خاص و نایابی است که خداوند عطا کرد. • مرحوم آقای بهجت قبل از هجده سالگی به درجه اجتهاد رسیدند. • با یک واسطه از شیخ عباس قوچانی نقل میکنند که محضر استادمان میرزاعلی آقای قاضی بودیم، استاد فرمودند شیخ محمدتقی بهجت نامهای نوشته و در این نامه مسالهای را سؤال کرده است. اگر کسی سه روز روح را از بدن خارج کند حال که روح به بدن بازگردد آیا باید قضای نماز را به جای آورد؟ استاد بیان کردند که من مطمئن هستم این کار، کار خود شیخ محمدتقی بهجت است و ایشان سیر ملکوتی داشته است. • ایشان در نماز، نماز نمیدید، بلکه خدا را میدید. وقتی نماز میخواند سه روز بدنش خسته بود. عدهای میگفتند ما نگران نماز آقا بودیم و درخواست داشتیم که از نماز مستحبی خود کم کنند. یکی از مراجع قم بیان میکردند که آیتالله بهجت نقال نیست و هرچه میگوید جزو جانش است. • در آن زمان که مبارزه با شاه باب نبود، جمعی آمده بودند خدمت مرحوم آیتالله بروجردی و اعلام آمادگی کرده بودند که اگر ایشان دستور دهند، حاضرند علیه شاه قیام کنند. آیتالله بروجردی از این امر استقبال نکرده بودند و اجازه چنین حرکتی را نداده بودند. بعدها در جمعی فرموده بودند «با فرض اینکه شاه از سلطنت خلع شد، چه کسی را میتوانیم برای اداره مملکت معرفی کنیم؟» لذا دلیل عدم حمایت ایشان از این حرکت، این احساس بود که شخصی برای جایگزینی شاه نداریم. مرحوم آقای بهجت همان زمان فرموده بودند «چرا نمیتوان کسی را پیدا کرد؟ با توکل بر خدا و پس از شروع حرکت و سقوط شاه، شخص جایگزین او پیدا میشود» لذا در اوج عرفان و فقاهت مسائل سیاسی آن زمان را دقیقاً رصد کرده و از حرکتهای ضد شاه حمایت میکرد.
آقای دادستان، لطفا بیشتر توضیح دهید!حسین باقرزادهباید اکنون به دادگستریای که آقای جعفری دادستان تهران آن است مراجعه کرد و به استناد سخنان او خواست که پروندههای قتل عام شصت و هفت باز شود و به خانوادهها گفته شود که عزیزان آنان چرا و چگونه سر به نیست شدند و با اجساد آنان چه رفته است، چه کسانی و در چه مقام و موقعیتی در این قتل عام دخیل بودهاند و مشخصات قربانیان چه بوده است. باید از طرح این مسئله از سوی دادستان تهران استقبال کرد و از او خواست که پروندهها را باز کند تا حقایق مربوط به آن قتل عام در اختیار مردم قرار گیرد. مهم نیست اگر آن گونه که آقای جعفری ادعا میکند پای آقای موسوی نیز در این واقعه به میان کشیده شود. مهم این است که حقیقت به تمامی روشن شود - چیزی که بی شک بیش از هر ملاحظه دیگری مد نظر قاطبه آزادی خواهان و دموکراسی طلبان و فعالان جنبش سبز نیز هست. >>>
اظهار نظر اپوزيسيون خارج کشور در مورد اپوزیسیون داخل کشور و همچنین خیزش های اجتماعی مردم ایران، کاری ساده و، در عین حال، پیچیده است. يعنی اگر اپوزیسیون خارج کشور به خود اجازه دهد و همچون برادر بزرگتر برای آنها تعیین تکلیف کند و بگوید که این کار را بکنید و آن کار را نکنید، بدیهی است که اظهار نظر و اتخاذ موضع گیری بسیار ساده خواهد بود، ولی راه به جایی نخواهد برد. در عين حال، چنانچه اپوزیسیون خارج کشور بخواهد همهء اقدام های اپوزیسیون داخل کشور را بی قید و شرط تأیید کند، کار تأمل و اظهار نظر و اتخاذ موضع گیری بسیار پیچیده خواهد بود، ولی این تأمل و اندیشه ورزی می تواند منجر به پيدايش یک نیروی گسترده علیه جمهوری اسلامی شود. >>>
آیا شباهتها را تشخیص میدهیم؟ شبی که تئاتر «یک پرونده، دو قتل» از نیلوفر بیضایی در برلین اجرا میشد، هنوز شنبه هجدهم اردیبهشت بود. هنگامی که «هرمین عشقی» در نقش «ندا صادقی» بخشهایی از اعترافات متهمان به قتلهای زنجیرهای را میخواند، سالن میخواست از اندوه و بغض بترکد. قاتلانی که با نام «یا فاطمه زهرا» سینه پروانه و داریوش فروهر را دریدند، قاتلانی که محمد مختاری را ربوده، به مخفیگاه اطلاعاتیشان در بهشت زهرا بردند و در آنجا خفه کرده و بعد پیکرش را در بیابان رها کردند در اعترافات خود مدعی شدند (مستند) که دستور داشتهاند، وظیفه و مأموریت خود را انجام دادهاند... چند ساعت بعد، صبحگاه یکشنبه نوزدهم اردیبهشت هشتاد و نه، پنج جوان ایرانی را به قانون و عدل اسلامی در زندان اوین به دار کشیدند. فکر میکنم پرونده قاتلان قتلهای زنجیرهای با زندگینامه حاکمان ایران گرهای باز نشدنی خورده است. آیا سرشت انسان در «قدرت» و در «غربت» تغییر میکند؟ >>>
به مناسبت نمایش «یک پرونده، دو قتل» کشورهای دیکتاتوری در اشاعه ی فرهنگ حذف نقش بی چون و چرا دارند. زیرا تنها تفکرات حاکم را مبدأ حرکت می دانند و دگر اندیشان را به شکل های مختلف تحت ستم و آزار و شکنجه قرار می دهند و جایی برای حضور آنها در جامعه نمی شناسند. حال اگر در کشوری هم دیکتاتوری فردی و نیز توتالیتاریسم مذهبی عامل اصلی تعیین کننده باشد، به طور طبیعی حذف فیزیکی افرادی که متهم به نافرمانی شده اند و اصول جاری را زیر سئوال می برند، نه امری نامربوط و نادرست، بلکه بسیار ضروری تلقی می شود. با توجه به این کلیات است که می توان به کشتارهای فردی و جمعی در تاریخ پرداخت و قتل های زنجیره ای نیز در این چهارچوب می گنجد. >>>
قدرت جنبش سبز در کتک خوردن است نه کتک زدن! وقتي كه شعار معترضين هر رژيمي تحقق دموكراسي است، معناي ملازم آن اين است كه آن رژيم، دموكراتيك نيست، و چنين رژيمي راههاي عادي انتقاد را ميبندد و سركوب هم شيوه جاري خواهد بود، البته حد و حدود اعمال سركوب يا بستن راههاي انتقاد برحسب رژيمهاي غير دموكراتيك متفاوت است، اما اين سياست، به عنوان سياست محوري چنین حکومتی در برخورد با منتقدين است. بنابراين وقتي عدهاي شعار دموكراسيخواهي را از طريق جنبش ضد خشونت در جامعهاي ميدهند، از ابتدا اين فرض را پذيرفتهاند كه حكومت در مواجهه با آنان دست به سركوب و انسداد ميزند، و لذا نميتوانند با مشاهده سركوب و با استناد به آن راهبرد ضد و پرهيز از خشونت خود را تغيير دهند.>>>
در هزار توی تبلیغات سیاسیتاریخ صد و هفتادساله روزنامه نگاری در ایران همواره تحت الشعاع قدرت سیاسی حاکم در کشور بوده است و جز چند مقطع خاص و کوتاه که قدرت سیاسی تضعیف شده یا جامعه درگیر و دار تحولات انقلابی بوده ...هرگز تجربه ای از آزادی نسبی نداشته است. در تمام این مدت روزنامه نگاران ایرانی بدل به یکی از ارکان ماشین تبلیغات دولتی یا بخشی از روابط عمومی حاکمیت شده اند که ناچارند به قواعد و اصول خبرنویسی یا روزنامه نگاری در باره شخصیت های حکومت گردن نهند.>>>
ویکیپدیا به سبک ایرانینسرين بصيری
روی فرکانس هایی که برنامه های خود حکومت از هاتبرد داره پخش میشه صدای امریکا را همفرکانس کنید تا وقتی پارازیت میفرستن تف سر بالا بشه. اینو هم من باید بهتون بگم ؟ آهان... هاتبرد اجازه نمیده؟! راست میگین... یادم نبود! رئیسش یه آدم خیلی خاصیه که خیلی به حقوق بشر اعتقاد داره؟ یا خیلی آدمیه که به قوانین احترام میذاره ؟ حالمونو بهم نزنین لطفا از دموکراسی تون. قاتل بختیار رو آزاد کردید و اونم به مردم ایران با دست خود علامت ویکتوری رو نشون داد و گفت این علامت هم دیگه مال ما شده رفقای جنبش سبزی! >>> فتوای آیت الله روحانی، مده ظله: «...قاعده ای در فقه است به نام تسامح در ادلهء سنن، مقتضی آن قاعده اين است كه آنچه راجع به اين دختر سه ساله گفته اند شما هم نقل كنيد! و به زيارت او برويد، همه اش بر طبق موازين شرع است... من خودم چند سال قبل برای معالجه به لندن رفتم، در برگشت، لبنان از هواپيما پياده شدم و چند روز در آنجا ماندم كه بروم سوريه برای زيارت آن خانم و الان هم از آن عمل خرسندم!» >>>
* به اعتراضات شما اعتراض دارم؛ به اینکه حتا روشنایی را تاریک نشان میدهید. اگر هواشناسی ایران هوای تهران را آفتابی پیش بینی کرد، شما دوست دارید هوای تهران را بارانی جلوه دهید. * خانم وزیر در مراسم صبحگاهی مدرسهای شرکت میکند و برای اینکه معلمان و دانش آموزان روز خوبی را شروع کنند، چند قر کمر برای آنها می آید و شما، بجای تشویق، او را مسخره میکنید. می خواهید بگویید در این جمهوری همه چیز سیاه سیاه است. * اگر رئیس جمهور محترم مان در سازمان ملل و یا در دانشگاهی مزاحی فرمودند تا لبخندی بر لبان حاضران عبوس بنشانند، آن را توهین به ملیت خود توجیه میکنید. * اگر سردار سپاهی در پروسهء سی سالهء انقلاب، رشد قابل توجهی داشته باشد، زبانم لال، او را با گوریل مقایسه میکنید. * آقایان روحانیون و مراجع عظام، با احترام به خواهرانشان، و برای رعایت موقعیت مردان مسلمان در سفر و حضر، پیش بینیهایی می کنند و شما این بزرگواری را ندیده میگیرید و چه نسبت ها که نمی دهید. ما بفرمایید که آنها چه باید بکنند تا شما راضی شوید؟: شکر نعمت ،نعمتت افزون کند / کفر،نعمت از کفت بیرون کند!
اگر نيوتن افتادن سيب را نميديد افتادن چيزيهاي ديگر مانند گلابي را می ديد اسفنديار رحيم مشايي، رئيس دفتر احمدی نژاد سخنرانی در همايش ملی نيماشناسی سايت «مازند نومه» ـ همايش ملي نيماشناسي با عنوان نيما و ميراث نو صبح روز چهارشنبه با حضور اسفنديار رحيممشايي، رئيس دفتر رئيس جمهوري و سرپرست نهاد رياست جمهوري در دانشگاه مازندران آغاز به كار كرد. در اين همايش استاندار مازندران، ناطق نوري، نماينده نور و محمود آباد در مجلس و عضو هيئت رئيسه مجلس شوراي اسلامي، موسوي گرمارودي و تعدادي از انديشمندان ادبيان معاصر ايران زمين حضور دارند. در اين مراسم اسفنديار رحيم مشايي، با بيان اينكه اگر نيما كار خود را در حوزه سياست ورود ميداد تا از اين امكان براي خودنمايي و به حاكميت رسيدن استفاده ميكرد، مجيزگو ميشد، افزود: خيلي از كساني كه در سياست دست به مبارزه زدند فارغ از مكاتب بودند و قصد آنها ايجاد بنيان نو بود كه نيما نيز از اين گونه بود كه با زبان شعر وارد شد. رحيم مشايي با اشاره به اينكه دست مايه شعر نيما رنجي بود كه وي كشيده بود، تصريح كرد: جايگاه و مقام آفرينش انسان است كه اين انسان در خانه و جدولي كه طول و عرض دارد زندگي ميكند و اين همان رنجي است كه نيما از آن سخن ميگويد. وي با بيان اينكه انسان هرگز به آن جايگاه و خلقت كه مقصد وي است، نميرسد، گفت: رسيدن به خلقت الهي، مقصد انسان است كه به آن نميرسد و اين مسير موجب ميشود كه انسان پيوسته در حركت باشد و براي همين مسئله رنج داغ را تحمل ميكند. رئيس دفتر رئيس جمهور با اشاره به اينكه سخن نيما و گوهر اشعار فردوسي همان رنج است، تصريح كرد: انسان در جهالتي زندگي ميكند كه بايد فرصت رسيدن به كمال را فراهم كند. وي نيما را يك جلوه به باور شخصياش دانست و گفت: تحولاتي كه در زندگي بشر اتفاق ميافتد از نقطه تحول ميتوان اختلاف را در يافت كه من به همه حوزهها اعتقاد دارم. رئيس دفتر نهاد رياست جمهوري به كشف نيوتن در افتادن سيب و كشف نيروي جاذبه اشاره كرد و افزود: فهم افتادن و نگهداشتن شيء چيزي بود كه نيازمند شناخت بود و اين امكان زمينه شهود نيوتن را فراهم كرد. مشايي خاطرنشان كرد: اگر نيوتن افتادن سيب را نميديد افتادن چيزيهاي ديگر مانند گلابي و يا هر شيء ديگر را ميديد تا امكان كشف نيروي جاذبه فراهم شود. وي با اشاره به اينكه نياز نيست در مورد موحد بودن نيما سخني بگوييم، گفت: اين هم از مظلوميت نيما است و ماموريت بزرگ زبان فارسي چون هر كسي در زبان فارسي به شعر و شاعري روي آورده موحد بوده است و بيان كننده كلام توحيد و مظلوميت نيما در برابر ظرفيت نما بسيار عجيب است. مشايي نيما را شخصيتي عنوان كرد كه در كنار فهم، عشق و معرفت توانست فصل جديدي را در مقياس بينالمللي ثبت كند. مشايي در پايان خاطرنشان كرد: اميد است كه نام نيما در تاريخ و تقويم اين سرزمين ثبت شود كه هر لحظه با مشاهده نام نيما در تقويم زينت بخش اقدام ارزشمند نيما در تاريخ باشيم.
شماره 853 چهارشنبه 29 ارديبهشت 1389 ـ 19 مه 2010
جمیله کديور و سانسور نويسندگان جرس گل شيفته و خوراک مرغ ضد ایرانی است! حمایت حضرت فاطمه از رهبر و احمدی نژاد طالبان شيعی بر ايران سايه انداخته است
زن ایرانی از دربار قاجار تا انقلاب ۵۷
دغدغهء شیشهء سفارتها یا نگرانی بحران انشقاق
دین و مذهب بايد از سیاست جدا شود پيام محمدرضا شجریان در يک گفتگوی ويدئوئی
دو اظهار نظر جديد در مورد مقالهء آقای حميد فرخنده
چگونگی تصمیم گیری در «کشتی نجات» جمهوری اسلامی
چند اظهار نظر از خوانندگان «زمانه»
اعتراف به کودتاوبلاگ «ايران ـ نشنال»
شماره 852 دوشنبه 27 ارديبهشت 1389 ـ 17 مه 2010
روابط عمومی جبهه دموکراتیک ایران >>>
نامه ای در مورد آيت الله بروجردی به سکولاريسم نو
در اهمیت «نترسید! به خیابان بروید!»
آن چه از اصلاح طلبی پنهان مانده
پنج لالهءِ سرخ به خون خفتهءِ زاگرس
________________
چند واکنش به مقالهء اسماعيل نوری علا دربارهء مهندس ميرحسين موسوی برپایی یک رهبری گُروهی بجای سرزنش میرحسین موسوی نگاهی به مقالهء آقای اسماعیل نوری علا مخالفت با مهندس موسوى براي برخي به يك حد و مرز هيستريك رسيده استوبلاگ وطن________________
علل درگیری های موجود در بلوچستان و ریشه های تاریخی آن
به مصطفی هجری، عبدالله مهتدی، خالد عزیزی، و عمر ایلخانی زاده
دلایل قوی باید و معنوی + در باب دولت ابد مدت
کتاب های پرفروش نمایشگاه کتاب 89 (طنز)
|
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== برای آزادی، دموکراسی، جمهوری و لائيسيته =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم
دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
بقيه از ستون مقابل
سه اظهار نظر در مورد آيت الله بروجردی
در خدمت ملت ايران قرار می گيرند! خبرگزاری مهر: اسفنديار رحيم مشايی، رئيس دفتر نهاد رياست جمهوری، در نخستين همايش بزرگ اتحاد اصولگرايان در مسجد شکوهی ساری، با اعلام اينکه نبايد در ايران بيکاری داشته باشيم، گفت: امروزه بايد ميليونها نفر از مردم دنيا در خدمت ملت ايران باشند و اين اتفاق تا پانزده سال آينده روی میدهد. او با اعلام اينکه آمريکايیها در اداره کشور خود با چالش مواجه شدند، بيان داشت: دنيا زبانش به اين نام باز شده است که تغيير سياستهای آمريکا دردی را دوا نمیکند.و سياست تغيير آمريکا بايد با رضايت ملت ايران باشد.: امروز ملت ايران بايد در جايگاه بالاتری زندگی کند. رحيم مشايی با اشاره به سخنرانی رئيس جمهور ايران در سازمان ملل تصريح کرد: هر پنج سخنرانی احمدینژاد در بزرگترين مجمع سياسی جهان يک حرف و يک منطق داشت و آن ايستادگی در مقابل زورگويیهای دنيا است. وی با اشاره به اينکه سخنرانی رئيس جمهور ايران مهمتر از سخنرانی رئيس جمهور آمريکا بوده است، شناخت زمان و ضرورت مطالبات بشريت را از سوی احمدینژاد يادآور شد و بيان داشت: انسان هميشه در خسران است و اين خسرانها فرصتيهايی هستنند که از دست میروند. وی در بخش ديگری از سخنانش با اعلام اينکه مازندران در طول تاريخ توانست پرچم عدالتخواهی و گرايش به فرهنگ علوی را بر افراشته کند، تصريح کرد: مازندران در بسياری از زمينهها گوی سبقت را از ديگر مناطق کشور ربوده است.
ايلنا: مسعود مسلمیفرد، نائب رئیس انجمن پزشکان عمومی کشور اعلام کرد: متاسفانه بسیاری از پزشکان که در آزمون دستیاری شرکت کرده و موفقیت حاصل نکردهاند، به دلیل بیاعتمادی به آزمون سال آینده و یا سختتر شدن آن به سفارتخانهها مراجعه کردهاند تا از کشور خارج شوند. مسعود مسلمیفرد افزود: اگر برای این دسته از پزشکان که بهدنبال تحقق آرزوهای خود به خارج از کشور سفر میکنند برنامهای نداشته باشیم ضربه سنگینی به نظام سلامت کشور وارد میشود؛ چرا که زحمات زیادی کشیده شده تا این گروه به درجه پزشکی عمومی رسیدهاند. وی ادامه داد: هنوز شفافیتسازی در برگزاری آزمون دستیاری مرحله دوم انجام نشده، اما در این ارتباط با نمایندگان مجلس و وزارت بهداشت همکاری تنگاتنگی داشتهایم البته وقوع چنین اتفاقاتی در امتحانات ممکن است در هر جایی رخ دهد و ناراضی و راضی داشته باشد اما آنچه که مهم است دلایل هجوم پزشکان عمومی به سمت چنین آزمونهایی است. وی ادامه داد: چرا پزشکان عمومی کشور تا این اندازه حریص برای گذراندن دوره تخصصی شدهاند و چرا وضعیت پزشکان عمومی در کشور نابسامان است و شرایطی ایجاد شده تا پزشکان نخواهند دیگر در کسوت عمومی خدمت کنند؟! مسلمیفرد با اشاره به پیگیری مطالبات پزشکانی که در آزمون دستیاری شرکت کرده بودند، گفت: نباید پزشکان عمومی کشور به دلایلی غیر از مسائل علمی آنچنان به آزمون دستیاری هجوم بیاورند که خود و خانوادههایشان را دچار نگرانی و چالش کنند.
|
© 2009 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |