|
||
دربارۀ ما | تماس | آرشيو صفحه اول | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | عکس انتخابی | ويدئوها | کتابخانه | فهرست کليهء مقالات درباره سکولاريسم | سال سوم ـ شماره 794 ـ سه شنبه 20 بهمن 1388 ــ 9 فوريه 2010 | English Section |
||
به تو نگاه می کنم / به آن دست های مردد سیمانی / که بوسه بر قلم می زنند و خاموش می شوند / نه! نه! / درنگ نکن / مهم نيست چقدر به زمان مديونيم / رفتن و آینده يکی ست / و قرن ها فقط یک ساعت اند / وقتی قلم ها را در باغچه می کاريم / در وعده گاه بهار سکولاريسم...>>>
ماشاالله سلیمی . منوچهر مقصودنیا آلترناتیو بودن یک نیرو و برنامه سیاسی را می توان با میزان نفوذ اجتماعی؛ میزان سازماندهی آن؛ توانائی، تجربه و شناخته بودن ستاد و یا جمع هدایت گرش، شعارهای آن و توان و تجربهء هدایت جامعه توسط آن نیرو، سنجیده و مورد بررسی و ارزیابی قرار داد؛ بررسی ای که باید کمک نماید تا پاسخی برای اين سوال یافت شود که «کدام برنامه و نیرو امکان و شرایط لازم را برای اجرا داشته و آیا نیروی پشتیبان آن توان لازم برای به پیش بردنش را دارا می باشند؟» اين موضوعی است که به اندازهء کافی مشکل بوده و می تواند به ارزیابی و تحلیل های متفاوتی راه یابد. ما دراین مقاله تلاش داریم تا به این موضوع پرداخته و به سهم خود جهت گیری های احتمالی جنبش را بررسی نمائیم.>>>
اگر وضعیت کنونی را بتوانیم در یک عبارت فشرده عبور مردم از ولایت مطلقه، ولایت مشروطه و مهمتر از همه از خودشان و باورها و حتی توهمات تاکنونی اشان بدانیم ـ وضعیتی که می توان آن را در کاریکاتورهای مانا نیستاتی و نیک آهنگ کوثر درباره خاتمی و بیانیه پنج روشنفکردینی بروشنی مشاهده کرد ـ آنگاه باید بپذیریم که شرایط بالقوهء مناسبی برای گسترش و نضج گفتمان سوم، گفتمان آزادی و برابری و گفتمان سرنگونی کلیت نظام جمهوری اسلامی، چه با و چه بدون ولایت فقیه، فراهم آمده است. در عين حال، تعمیق بحران اقتصادی و تشدید فرایند ورشکستی اقتصادی دولت و حذف یارانه ها و آزاد سازی قیمت ها و تشدید فلاکت و بیکاری وتورم بیش از پیش زمینه ترکیب و ادغام مطالبات عدالت خواهانه اقتصادی و مطالبات آزادیخواهانه را در قالب دوخواست پایه ای "خود حکومتی و اقتصاد اجتماعی" فراهم می سازد. >>>
به نظر می آید قطار دوستان سکولار (رادیکال) خارج نشین ترمز بریده است. بسیاری از ایرانیان از جمله خود بنده معتقد به مبانی سکولاریسم هستند اما به دلیل حضور در داخل کشور، بر خلاف آقایان، دچار انسداد فکری و بیان ایده آل های خود در خلا نشده ایم. مبارزین داخل ایران، چه مذهبی و چه سکولار، با درک شرایط مبارزه درون کشور راه و طریقه مبارزه خود را انتخاب کرده اند. جناب آقای نوری علا! مرتضی سمیاری را به یاد می آورید؟ او همان جوانی است که در یکی از برنامه های صدای آمریکا با شما مناظره می کرد، و شما روشنفکر عزیز با کبر و خود بزرگ بینی مخصوص خود که در صدای آن جانب موج می زد این جوان را در خیال خود ناک اوت کردید، و حتما تصور کردید که چه جسارت هاً جوانی که هنوز 25 سال را در نکرده چگونه به خود اجازه می دهد که به شمایی که نزدیک نیم قرن و شاید بیشتر سابقه فعالیت سیاسی دارید (البته 30 سال آن در خارج از کشور و مابقی سال ها را من اطلاع دقیقی ندارم) به خود اجازه می دهد با شما مباحثه و یا مناظره کند؟ آقای نوری علا و دیگر دوستان مدعی سکولاریسم! هم اکنون شما کجایید و مرتضی و امثال مرتضی کجا؟ شما در کلرادو، پاریس، لندن و... هستید، اما امثال مرتضی سمیاری، مهدی عرب شاهی، احمد زیدآبادی، مصطفی تاج زاده، ابراهیم یزدی، بهزاد نبوی، علیرضا بهشتی و دیگر مبارزین راه آزادی در انفرادی های اوین تحت سخت ترین شرایط بسر می برند. جناب آقای نوری علا و دیگر مدعیان سکولاریسم رادیکال! من حق اظهار نظر برای شما قائلم اما لطفاً دچار توهم نشوید و نظریات خود را نظر اکثریت مردم ایران ندانید که اگر در ذهن خود این گونه تصوری دارید من به عنوان یک جوان ایرانی و یک فعال سیاسی ایرانی با قاطعیت عرض می کنم که دوستان عزیز، به دلیل دوری از کشور و همچنین مدت زمان مدیدی که در خارج از کشور زندگی می کنید. کاملاً در اشتباه هستید.
شما خود، به معنا و تجربه، دریافته اید که هشدار یعنی چه. آنچه که فدوی اما می خواهد بگوید معرفی معنای آخوندی "هشدار" است که از جراید شریفه ی معتدل دارالخرافه نقل می شود، آنجا که حجي الاسلام محمد (ص) خاتمی، پس از مزمزه و دورخیز فراوان، سرانجام دست از جان شیرین شسته و فرموده است: «هشدار خاتمی به خامنه ای: خاتمی از خامنه ای خواست که رهبر همه ی مردم باشد!» تو خود حدیث مفصل بخوان از این "مهمل ". >>>
خروش ملت خدايي سرزمين اسلام ، ديروز يکبار ديگر امواج سهمگين فتنه اخير را در هم پيچيد. ديروز صحرای کربلا شاهد حماسهء حضور هزاران سرباز عاشق خليفه مسلمين بود که در چشم بهم زدني طومار فتنه گران را در هم پيچيدند.سربازان عاشق خلافت چنان درسی به فتنه گران دادند که تا سالهای سال ديگر کسی به فکر ضديت با اصل خلافت نيافتد. شعار غالب ديروز در صحرای کربلا "مرگ بر ضد خلافت يزيد" بود که از حنجره سربازان رشيد اسلام ، آسمان سرزمين اسلام را شکافت و به عرش اعلی رسيد و فرشتگان نيز با اين شعار آسمانی همراهی کردند. سرباز رشيد اسلام "شمرابن ذی الجوشن" که از مدارای بيش از حد خليفه مسلمين با سران فتنه که از سر بزگواری مقام عظمای خلافت ناشی می شد صبر انقلابی اش به سر آمده بود ، تير خلاص را بر پيکر اين فتنه اخير وارد آورد. بازماندگان فتنه اخير نيز از سر استيصال و در ماندگی به تبليغات انحرافی از وقايع اين روز روی آورده و با بزرگنمايي ، وقايع غير واقعی از حوادث ديروز به خبرگزاری ها و روزنامه های ديگر مخابره کردند و اين لزوم برخورد بيشتر و جدی تر با بازماندگان فتنه را نمايان می کند. سران فتنه که پايگاه واقعی مردمی خود را ديروز مشاهده کرده بودند (حدود 72 نفر که با محاسبات انجام شده توسط تيم کارشناسی روزنامه اين عدد غير واقعی است و تعداد واقعی آنها حدود 5 تا 6 نفر بوده است) نشان دادند که لجاجت و خيره سری مي تواند تا بدانجا پيش رود که در مقابل خيل عظيم و حضور ميليونی عاشقان خلافت نيز حاضر به عقب نشينی و توبه نشدند..علی رغم دعوت به بازگشت به آغوش ملت که با بزگواری از طرف مقام عظمای خلافت مطرح شد ، سران فتنه حاضر به قبول اين دعوت بزرگوارانه نشدند. آنها راه خود را از ملت جدا کردند و کسی که در مقابل ملت و خلافت قرار گيرد سرنوشت محتومش شکست و حذف از گردونه تاريخ است.مقام عظمای خلافت بارها سران فتنه را به رعايت قانون و پيروی از قانون فرار خواند و از آنها درخواست کرد که خواستهای و اعتراضات خود را از طريق مراجع قانونی و امرا و فرماندهان مقام عظمای خلافت وقضات امين پيگيری کنند ولی گوش سران فتنه بدهکار نبود و هيچگاه خود را ملزم به رعايت قانون نکردند. ملت اسلام نشان دادند که نخواهند گذاشت ميراث جاودانه رسول خدا ، آن استوانه تقوی و واسطه فيض الهی ، توسط عده ای آشوبگر و فريب خورده به بازی گرفته شود. امروز مقام عظمای خلافت جانشين راستين رسول خدا ، محمد مصطفی ، است و هر کس با مقام عظمای خلافت مقابله کند در حکم مخالفت و محاربه با رسول خدا و هر کس با رسول خدا مخالفت و محاربه کند در حکم محاربه با خدا و سزايش قتل به دست فرزندان امت اسلام است. تدبير مقام عظمای خلافت نشان داد که صرف داشتن نسبت خانوادگی با رسول خدا نمی تواند عاملی باشد که عده ای آشوبگر و اغتشاشگر با استفاده از اين حربه در صدد نابودی دين خدا و رسول خدا باشند. عده ای از سياسيون ورشکسته نيز با اظهار نظرهای خود و نيز اظهار نظر نکردن خود سعی دارند که اوضاع سرزمين اسلام را بحرانی نشان دهند در حاليکه اوضاع مملکت آرام است و بحمدالله و زير سايه مقام عظمای خلافت اوضاع مملکت آرام است و روز بروز بر عزت اسلام و مسلمين افزورده می شود.گر چه به قول مقام عظمای خلافت اگر فتنه گری اخير نبود اوضاع مملکت از اين هم که هست بهتر می بود. در هر حال اکنون که به همت حضور ميليونی مردم غيور طومار فتنه در هم پيچيده است بر همه مردم است که وحدتی حول مقام عظمای خلافت شکل گيرد تا بتوان با فتنه های خارجی و داخلی بهتر و بيشتر برخورد کرد. يازدهم محرم 61 – شام ـ امضاء سردبير
کاريکاتوری از دوران انقلاب مشروطه در تبريز مارها و عقرب های عمامه به سر به جان مشروطيت و «مجاهد لری» افتاده اند
|
انقلاب، نه شکوهمند، نه دموکراتیک ، اسلامی بود رهبری آن مصادره نشد، از آغاز در چنگ روحانیت بود نحوهء نگرش به انقلاب بهمن 57، علل پیدایی، جوهره و ویژگی های آن، سرانجام خود را در نوع نامیدن آن انقلاب به نمایش می گذارد. "انقلاب ضد امپریالیستی، ضد سلطنتی، و دموکراتیک مردم ایران"، "انقلاب شکوهمند بهمن 57"، "انقلاب اسلامی" و یا به طور خنثا فقط با ذکر تاریخ وقوع آن "انقلاب بهمن" از جمله نام هایی است که بر آن رویداد نهاده شده است. در بررسی انقلاب دو جنبه که ظاهرا دو سوی یک شکاف و دره را تشکیل می دهد قابل توجه است .از سویی آن شور و وفاق تقریبا همگانی در نفی نظام پیشین به آن کیفیت که کماکان مورد تائید بسیاری از کنشگران سیاسی است و، جنبه دیگر، نظام و حاکمیت برآمده از دل آن انقلاب، که از سوی کمتر انسان ایران دوست و امروزینی می تواند مورد تائید قرار گیرد. به نظر من اما، اگر پدیده انقلاب بهمن به عنوان یک کلیت و به عنوان یک روند یگانه مورد بررسی قرار نگیرد، تلاش برای پل زدن بین آن دو جنبه و دو سوی دره، بر منطق قابل اتکایی استوار نبوده و پاسخگو نخواهد بود. >>>
ما نمی توانیم اسلام را به عنوان دین رسمی کشور حذف کنیم مسالهی مهم برای اکثر روشنفکران سکولار، هویت ایرانی و شاید بتوان گفت که ماهیت کثرت گرایانهی جنبش مدنی ایران است. ما باید به این مساله واقف باشیم که هرچند ما اقلیت های دیگر دینی مانند ارامنه، یهودیها، زرتشتیان و… در ایران داریم، ولی ملت ایران ملتی مسلمان است. ما نمی توانیم اسلام را به عنوان دین رسمی کشور حذف کنیم. اسلام چهارده قرن در ایران رواج داشته و ما نمی توانیم آن را از آینده ی ایران حذف کنیم. هرچند روشنفکران سکولار طرفدار جدایی دین از سیاست هستند، ولی اسلام را به عنوان بخش فرهنگی جامعه ی ایران نمی توانند حذف کنند. همانطور که دیندارها را نمی توانند حذف کنند. چنین برخوردی به نظر من، یک برخورد سکتاریستی و حذف شدنی ای خواهد بود که موجب ایجاد خشونت های آتی خواهد شد.>>>
استراتژی های متعارض انقلاب 57 و جنبش سبز مسأله اين نيست که افراد در گروه های متفاوت گرد آمده و مطالبات حداقلی يا حداکثری جنبش، مطابق قرائت خود، را بيان کرده اند، مسأله اين است که هر يک از اين جمع ها خود يک جبهه اند. به تعبير دقيق تر، تفاوت های نظری و عملی افراد گرد آمده آن قدر زياد است که سازمان يابی ناممکن می شود و بدين ترتيب، به سرعت تمام هر کس به دنبال کار خود می رود و تنها موجودی که باقی می ماند، خاطره ی امضا کردن يک بيانيه ی جمعی است. اگر پلوراليسم ارزشی (توافق ناپذيدی، تلفيق ناپذيری و قياس ناپذيری ارزش ها، تنوع فروناکاستنی خيرهای رقيب) بر ذهن و ضمير ما می نشست، اگر می پذيرفتيم که هر ايده ای يک صورت از صورت های توافق ناپذير شکوفايی بشری است، اگر سازمان يابی اين "ما" ها به وقوع می پيوست، اگر هر يک از اين "ما" ها از "ما" شدن ديگری استقبال می کرد و شادمان می شد، اگر مدارا و مصالحه ميان "ما" و "ديگری" صورت می گرفت، راه گذار به دموکراسی هموار می گشت. >>>
پيرامون بيانيهء «پشتيبانان سکولار جنبش سبز» گفتگوی مهدی ذوالفقاری با اسماعيل نوری علا و کورش عرفانی
در برنامهء يک ساعت و نيمهء «گفتمان» >>>
من حالم از آخوندبازی به هم میخورد، شما را نمیدانم ديروز [يکشنبه هفتم فوريه]، مراسم یادبود احمد بورقانی در دانشگاه تورنتو بود. یکی از مهمانان مراسم، محسن کدیور بود که از طریق ارتباط ویدیویی، چند دقیقهای حرف زد. باید دوستان لطف کنند و پادکست مراسم را منتشر کنند تا بتوان به جزئیات پرداخت. اما من کلیت ماجرا را از نگاه خودم میگویم. این را هم اضافه کنم که برای کدیور، احترام زیادی قائلم. کدیور به خاطر دفاع از عقایدش زجر زیادی کشیده است. کدیور مسائل جالبی را مطرح کرد، از جمله اینکه تنها گروهی که میتوانند در مقابل نظام اسلامی قد علم کنند، کسانی هستند که با مسائل دینی آشنایی کامل دارند. اما نگفت که همین گروه روشنفکر دینی وقتی بازی را باید بر اساس قاعده تحمیل شده نظام پیش ببرد، چقدر بخت پیروزی دارد؟ کدیور خطیب خوبی است، اما اطمینان زیادی به او نخواهید داشت. یکی از حاضران در جمع، این مساله را طرح کرد که سخنان کدیور، آدم را یاد سخنان 'خمینی' در پاریس می اندازد، اما بعدش میدانیم چه شد. کدیور هم البته در پاسخ همین توجیه را کرد که بعدش آدم باید بهتر عمل کند، اما جوابش به دل من یکی و تعدادی از حاضران ننشست. کدیور در جایی، برای نشان دادن قدرت و اعتبار جنبش سبز، هاشمی رفسنجانی را جزو رهبران جنبش خواند. یکی از حاضران هم با بدجنسی این مساله را علم کرد و از کدیور پرسید از کی تاحالا آقای هاشمی از رهبران جنبش شده؟ کدیور باز مجبور شد حرفش را درست کند و توضیح دهد که نماز جمعه بعد از انتخابات هاشمی بسیار اثرگذار بوده، و ای کاش هاشمی به این طرف میپیوست. کدیور در سخنانش، عملا سکولارها را فاقد اعتبار دینداران طرفدار اصلاحات دانست، و به مجموعهای که خودش عضو آنست را دارای توانایی جذب منتقدین بیشتر از بقیه و تاثیرگذارتر دانست. وقتی از کدیور در باره اعدامهای سال شصت و هفت سوال شد، مبنا را نگاه آیت الله منتظری به عنوان استادش دانست. من منتظر جواب معین خود او بودم. اینکه چند سال بعد از نظر آیتالله منتظری، به این شکل محدود و گنگ پاسخ بگوید، قطعا برای من ناکافی بود. من با تعدادی از بر و بچههای فعلی و جدا شدهء «جرس» در ارتباطم. درباره کدیور میگویند که یک «ولی فقیه» است برای خودش. سانسورش، اساس ایدئولوژیک دارد، نه بر پایهء استاندارد رسانهای (نقل به مضمون). نگاهش به دموکراسی از فیلتر روشنفکری دینی مدل خودش میگذرد. موقع حرف زدن، هنوز آخوندی است. متکلم وحده. البته دارد یواش یواش میبیند که دنیا اندکی متفاوت است و باید اندکی هم بشنود. اگر دیروز، به این خاطر که مراسم بزرگداشت بورقانی عزیز نبود، چند تا سوال آبدار و جانانه از کدیور پرسیده میشد که به سادگی در موضع دفاعی بیافتد، میشد بهتر ارزیابی کرد که تفاوت کدیور در موقعیتی که وارد دیالوگ شده با زمانی که فقط حرف میزند چیست؟ برداشت من از کل ماجرا این است که فردی چون کدیور، تنها در ساختاری بر مبنای تعاریف 'رفرمیستهای دینی' میتواند به قدرت برسد یا تعیین کننده باشد. پس برای عرضه آنچه دارد، فضا باید در موقعیت خاصی باشد. او در فضای مشخصی میتواند تنفس کند. این فضا، به نظر من، بوی 'آخوندیسم' میدهد. این فضا، بوی بدی میدهد. من از خدای تعریف شده آخوندها اندکی میترسم. دلم میخواست کدیور عمامه را کنار میگذاشت، با دیدی روشنتر، لا اقل از دید من، به دنیا مینگریست و منت سر من و امثال من نمیگذاشت که «فقط ما هستیم که میتوانیم از پس نظام» بر آییم، و خیال کند که چون چنین است، بقیه باید خود را براساس طول موج او و یارانش تنظیم کنند.
آرشيو روزانهء مقالات يک هفتهء گذشته:
شماره 792 ـ يک شنبه 18 بهمن 1388 ـ 7 فوريه 2010
نتیجه همه پرسی 22 بهمن سبز در سايت بالاترينبیش از هزار نفر شرکت کننده تا امروز>>>
آقای خامنه ای! دیری ست با من سخن به درشتی گفته اید...
چه کسی ديو را به شيشه بازمی گرداند؟
دینامیسم انقلاب ناتمام پنجاه و هفت
کتاب تازه ای در کتابخانهء سکولاريسم نو
وجوب تشکر روشنفکران مذهبی، سکولاريست ها، ماترياليست ها از حکومت اسلامی ايران!
شماره 791 ـ شنبه 17 بهمن 1388 ـ 6 فوريه 2010
جنبش سبز، اپوزیسیون، و میر حسین موسوی
جنبش به سازش می انجامد يا به تغيير؟
کدام گزینش: کژراههء اصلاح نظام یا راهیافت دمکراسی سکولار؟
تحليل سياسی سردار سرتیپ دوم پاسدار یدالله جوانی
شماره 790 ـ جمعه 16 بهمن 1388 ـ 5 فوريه 2010
مرگ حکومت اسلامی در سالروز تولدش
مبارزه برای رهائی از دوزخ، نه رسيدن به بهشت
تفکر دلبخواهی و مشکل تاکتيک ها از جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
سياستهای کلان فرهنگی جمهوری اسلامی ايران
امام راه انقلاب را از ليبراليسم، سکولاريسم و اومانيسم جدا کرد
شماره 789 ـ پنج شنبه 15 بهمن 1388 ـ 4 فوريه 2010
بار ديگر کنار هم خواهيم ايستاد ويدئوی کوتاهی در پيشباز از 22 بهمن>>>
برگرفته ای از آخرين اعلاميهء مهدی کروبی، همراه با دعوت به راهپيمائی در بيست و دوم بهمن
سابقهء اصل تفکیک؛ مضمون اصلی لائیسیته (سکولاريسم)
شماره 788 ـ چهار شنبه 14 بهمن 1388 ـ 3 فوريه 2010
نامه ای به جناب دکتر، پروفسور (و هزار عنوان پر بار دیگر)، آقای منوچهر صهبایی رهبر محترم سمفونی موسوم به "صلح و امید" پيوند به ويدئوی اعتراض ايرانيان مقيم هلند بهنگام اجرای اين برنامه>>>
جـایـگـاه اقــوام و مـذاهـب ایـرانـی در جـنـبـش ســبـز
اگر قانون اساسی مورد بی اعتنايی قرار گيرد بطور قهری بديل های ديگری برای نظام ظهور خواهد کرد گفتگوی سايت « کـلمـه » با ميرحسين موسوی
ويدئو: در مورد مصاحبهء ميرحسين موسوی با سايت کلمه گفتگوی اسماعيل نوری علا و احمد سلامتيان در برنامهء خبر بی.بی.سی >>>
از چهارراه جمهوری تا دوراهی انتخاب ناگفتهها در گفتار حجتالاسلام محسن کديور و همانديشان او
جوان ها بدون صيغه با غريزهء جنسی چه کنند؟
|
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم
دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
|
© 2009 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |