|
||||||||
پيوندها |
خبرهای شبکهء سکولارهای سبز |
مطالب شمارهء قبل | سل سوم ـ شماره 931ـ دوشنبه اول آذر 1389 ـ 22 نوامبر 2010 | |||||
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها) =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== ===========
|
و روند اعلام نامزدی برای عضويت در شورای هماهنگی شبکه پايان يافت و بزودی نتايج آن اعلام خواهد شد>>>
چهارشنبه 26 آبان شمال کاليفرنيا (منطقهء خليج) به همت مهدی ذوالفقاری
چهاردهم آبان
سرپرست انجمن سکولارهای سبزونکوور
گزارشی از شب انجمنسکولارهای سبز تورنتو
اعضاء کميته نظارت بر تصويب اساسنامه و انتخابات شورای هماهنگی شبکه معين شدند>>>
انجمن سکولارهای سبز ونکوور آغاز بکار کرد از صفحهء فيس بووک انجمن ديدار کنيد>>>
بعقیدهء هگل، تا وقتی که بساط "دین بردگی" برچیده نشود، نمی توان سازماندهی قواعد اجتماعی و قوانین سیاسی را بر اساس عقل، برابری و عدالت استوار کرد. یک جامعهء آزاد نمی تواند با انقیاد مذهبی همزیستی کند. مع الوصف، نمی توان به صرف عقب راندن چنین دینی به "عرصهء خصوصی"، مدعی استقرار اصول شهروندی و آزادی جامعهء مدنی شد و به خاتمه یافتن نزاع در حوزه عمومی امید بست. اگر قرار باشد اجتماعی نوین را به عرصهء ظهور برسانیم که بمعنی "فعلیت اخلاقی خودفهمی عقل" باشد، اساسی است که شکل بروز آن از اتوریته دینی و ایمان تفکیک گردد. اما این تفکیک زمانی صورت پذیر است که خود نهاد دینی دچار انشقاق و انشعابی درونی شده باشد.>>>
به نظر می رسد بسیاری از مفاهیم و اصطلاحات سیاسی در کشور ما بعد از گذشت چند دهه حالت تقدس پیدا کرده اند و مانند پدیده های یک مذهب با آن ها برخورد می شود. هنوز بعد از این همه سال اگر کسی از سرمایه داری به مفهوم توسعه گرایانه و مدرن سازی دفاع کند فورا با حملات سخت مواجه می شود،درست مانند مذهب که اگر مثلا از شیطان دفاع کنیم با حمله مذهب گرایان رو به رو می شویم ،فرهنگ سیاسی مخرب چپ در ایران بیش از هر فرهنگ سیاسی باعث عقب ماندگی کشور ما شده چرا که با جبهه گیری متعصبانه در مقابل سرمایه و سرمایه دار و با ساختن مفهوم منفی از این مفاهیم زمینه های از بین رفتن طبقه متوسط اقتصادی فراهم ساخت و امکان شکل گیری سرمایه داری مدرن را از ایران گرفت و انقلاب صنعتی ایران را کورتاژ کرد،یکی از دلایلی که غرب را قرون وسطا و دگماتیسم بیرون آورد به رسمیت شناخته شدن حق مالکیت خصوصی بود ولی در ایران دفاع از مالکیت خصوصی و انباشت سرمایه جهت رونق بازار و اشتغال همواره با جهت گیری منفی چپ ها روبه رو شده،پوپولیسم چپ نما و رادیکال دهه 60 که ضدیت با امپریالیسم رابه یک عبادت سیاسی مبدل ساخته بود زمینه های عقب ماندگی عمیق ایران را فراهم ساخت ،دمکراسی در خلاء و با شعار رخ نخواهد داد ، بورژوازی صنعتی قطعا لازمه دمکراسی سیاسی است،چپ در جنگ با مدرنیته به یاری مرتجعین اسلامی شتافت و دمکراسی پارلمانی را پدیده ای بورژوایی و منفی معرفی کرد و با تمسخر آن فاجعه انقلاب اسلامی را تکمیل نمود ،به نظر من ایران بیش از سیاست باز و روشنفکر ذهن گرا به کارخانه دار صنعت گرا و موسسان بنگاههای تولیدی مستقل از حاکمیت نیاز دارد،این ذهنیت عقب افتاده و منفی نسبت به سرمایه دار و صاحبان صنایع و بازرگان باید از فرهنگ سیاسی ما زدوده شود وگرنه همچنان با ذهنیت های اسطوره ای و تخریبی به جایی نخواهیم رسید،کارخانه دار که نماینده اش به پارلمان برود سوسیالیست را هم به رقابت مفید سیاسی وامی دارد ،بورژوازی که باعث پدید آمدن دمکراسی شود قطعا از درغلتیدن آن به طرف دیکتاتوری هم جلوگیری می کند،ولی با ذهن گرایی و ایده آلیسم و چپ زدگی و شعار حق کارگر دادن و در عمل به ضرر کارگر کار کردن دردی از ملت ما دوا نمی شود.
نشريهء جنبش راه سبز، با مسرتی پنهان، در حکايت ظلمی که بر مراجع تقلید!، اساتید!، فضلا!، طلاب!، محققان! و نویسندگان! رفته می نويسد که: « پس از سفر رهبری به قم، در نشستهای دفاتر مراجع تقلید (بصورت عموم)، اساتید، فضلا، طلاب، محققان و نویسندگان، این سخن مطرح است که حاصل این سفر برای حوزهء علمیهء قم عبارت است از: تحقیر مراجع تقلید، تحقیر اساتید، فضلا و طلاب حوزه، طرح وابستگی بیشتر حوزه به حکومت، نفوذ بیشتر وزارت اطلاعات و دادگاه ویژه در ارکان حوزه، تسلط تفکر فرقه مصباحیه بر حوزه، باز گذاشتن دست رجالهها و طلاب مبتدی برای هتک حرمت مراجع منتقد و، در یک کلام، چوب حراج زدن بر استقلال قریب چهارده قرن حوزهء علمیه و روحانیت شیعه». >>>
|
موضوع «غير مذهبی کردن حکومت» قرن ها است که در مغرب زمين مورد بحث قرار گرفته اما، در سپهر سياست ايران، زمانهء ما شايد شاهد نخستين باری باشد که اين بحث رفته رفته بصورت «گفتمان» اصلی سياسی مطرح شده و، بعنوان «پادزهر» حکومت فعلی، مورد استقبال و قبول سازمان ها و متفکران سياسی واقع می شود. اما اين واقعيت نبايد موجب آن شود که تصور کنيم فکر بيرون نهادن نهادهای مذهبی از حکومت، و يا سلب استقلال آنها و تبديل کردن شان به جزئی از تشکيلات اداری وابسته به حکومت، در تاريخ کشورمان سابقه نداشته و يا اگر چنين سابقه ای را بتوان يافت لزوماً بايد آن را در دوران انقلاب مشروطه و پيدايش حکومت مدرن پس از آن جستجو کنيم. >>>
تأثيرفرهنگ برجنبش های آزادی بخش اگر گوهر همه ی این جنبش های آزادی بخش در خواست آزادی است چه شده يا چه می شود که جنبش یا جنبش هایی توانسته و می تواند مردمان یک جامعه را به این پديده ی حیات بخش برسانند اما دیگر جنبش ها یا نابود شده اند و یا در صورت پیروزی راه عوض کرده و خود بر سر راه آزادی بند و سدی سخت تر آفريده اند؟ و چه شده که اکنون در کشورهای غربی می بینیم که مردمان از آزادی و دموکراسی برخوردارند، یعنی جنبش ها و قیام ها و انقلاب هاشان به بار نشسته است و ما هنوز در الفبای آن درمانده ایم. >>>
تا پیش از انقلاب، بلوچستان سر زمینی بود که اسلام اش بدون روحانیت بود و روحانیت اش هم بدون اسلام. یک روحانی بسیار محترم بود؛ زیرا مثل همهء مردم کار می کرد و از حاصل کار خود زندگی می کرد. نه خود را نمایندهء اسلام و اهل بیت می دانست و نه از مردم انتظار داشت که به او کمک کنند. مردم نه از آنها تقلید می کردند و نه آنها پول مردم را حلال می نمودند. لباس آنها مثل لباس دیگران بود و روش زندگی آنها هم مثل دیگران. نفوذ و احترام آنها بستگی به شخصیت و رفتار و کردار آنها داشت. یک نفر امام مسجد بود که گاهی اندکی کمکی داوطلبانه می گرفت. با این توصیف، شاید بشود گفت که روحانیت بلوچ روحانیت بدون اسلام بود.>>> من به هر اندیشهای احترام نمیگذارم! در یک جامعه آزاد نیز وقتی احزاب افراطی به نهادهای قدرت راه پیدا میکنند، اهمیت و هشدار قضیه نه در انتخاب شوندگان، بلکه در رأی دهندگان آنان است. چگونه میشود این رأیدهندگان را از افراد و احزاب افراطی دور نگاه داشت تا نتوانند با قدرتی که به دست میآورند از دمکراسی سوء استفاده کنند؟ با احترام به اندیشه آنها؟! قطعا، نه! آنچه زیر نام «بردباری» در سالهای اخیر در ایران شکل گرفته و تکرار گاه مبتذل «احترام به اندیشه یکدیگر» که عمدتا برای بستن دهان منتقدان و مخالفان به کار میرود، مرا واداشت یادآوری کنم من به «هر» اندیشهای احترام نمیگذارم! >>>
تفاوت دیدگاه کنشگران داخل و خارج وقتی از ایجاد فرمها و الگوهای سیاسی غیرخشونتآمیز سخن میگوییم، نباید فراموش کنیم که خود خشونت، مفهومی برساختهی زمینهی اجتماعی «خاص» هر جامعه است. برای نمونه میدانیم که سکولاریسم اروپایی و تجربهاش از مدارا، تاریخ و شجره خاص خود را دارد که نمیتوان آن را دلبخواه و ارادهگرایانه (یعنی بدون خشونت) به سرزمین دیگری منتقل کرد. چنین انتقالی (اگر بخواهد مسالمت آمیز باشد) نیاز به تعدیل و اصلاحاتی عمیق و تدریجی دارد.>>>
مشخصه ای که روز به روز در میان نسل جديد با شدت بیشتری خود را نشان می دهد گرایش به سکولاریزم است؛ این نسل به درستی تشخیص داده است که تا زمانی که بساط حکومت دینی بر پاست در بر همین پاشنه می چرخد ونه تغییری در وضعیت رقت بار مردم بوجود خواهد آمد و نه با اتکاء به یک ایدئولوژی و یا باورهای مذهبی ایجاد اتحادی فراگیر به منظور تغییر رژیم متصور خواهد بود؛ معتقد است تنها آن استراتژی و شعارهائی می تواند تضمین کننده پیروزی مردم باشد که فاقد هرگونه رنگ و صبغهء ایدئولوژیک بوده و بتواند همهء مردم را زیر پوشش خود قرار دهد؛ و با شفافیت و صراحت بر جدایی دین از حکومت تاکید ورزد.>>>
|
بار ديگر آذر ماهی که با خون فروهرها سرخ شد...
نگاهی به کتاب لين هانت، تاريخنگار آمريکايی لين هانت نويسندهء کتاب «اختراع حقوق بشر» خود ضمن پذيرش اين نکته که حقوق را قدرتمندان به شهروندان نداده اند، اين حقوق را «تاريخی» میداند. دقيقاً به اين دليل است که عنوان کتاب «کشف حقوق بشر» نيست. انسان ها در قرن هجدهم اين حقوق به ظاهر «طبيعي» را کشف نمیکنند. اين حقوق «تاريخی» اند، به اين معنی که در زمان مشخصی در تاريخ اروپا توسط افراد معينی «اختراع» يا «ابداع» میشوند. اما چه تحول اجتماعی اقتصادی مهمی در قرن هجدهم رخ میدهد که حقوق بشر را ميسر میسازد؟ لين هانت به اين ريشهيابی تاريخی، اجتماعی، و اقتصادی توجه چندانی نمیکند. او میگويد که غالباً رشد سرمايه داری و طبقهء متوسط، پديداری «عرصهء عمومی، ظهور خانوادهء هستهای، و شکلگيری «ملت» مدرن، عوامل اصلی اين تحول تلقی شده اند. لين هانت در جستجوی دلايل اين تحول نيست. او در اين کتاب میخواهد توضيح دهد که اين چشمانداز جديد دقيقاً از چه ماهيتی برخوردار بوده است.>>>
آقای جورج دبلیو بوش، پس از حدود دو سال کار روی کتاب خاطراتش، به نام «لحظات تصمیم گیری»، آن را در نهم نوامبر سال جاری انتشار داده است. اين کتاب با همکاری «کریستوفر میچل»، که سخنرانی هایش را یاداشت میکرده، نوشته شده و، بر خلاف کتاب خاطرات تونی بلر که با عکس زیاد همراه است، تنها عکس روی جلد را دارد... «تری هولت»، یکی از مشاورین و مریدان آقای بوش، گفته است: وقتی شما کتاب پرزيدنت بوش را میخوانید میبینید هشت سال بار تمام جهان لحظه لحظه بر دوش وی بوده است! و برنارد شاو گفته است: وقتی کتاب خاطرات میخوانید یادتان باشد که حقیقت هرگز برای انتشار مناسب نیست! >>>
دمکراسی و حقوق بشر در بافتار ایران هنگامی که از حقوق بشر سخن میگوئیم طبعاً از «فرد» آغاز میکنیم، از حقوق او؛ ولی فرد به خودی خود وجود ندارد. حتا فردیت رابینسون کروزو دیری نپائید. فرد در ارتباط با اجتماع وجود دارد. از این رو نمیتوانیم حقوق بشر را تنها از منظر فرد ببینیم. حقوق نیز در ارتباط با تکالیف و مسئولیتها، و آزادی با محدودیت وجود دارد. چنانکه امیدوارم در این رساله نشان دهم، تنها حکومتها یا طبقهء سیاسی موظف به نگهداشت حقوق بشر نیستند. هر فردی مسئول است. حقوق با افراد میآید ولی رایگانی نیست. اما ما ایرانیان در گذشته هرگز نمیتوانستیم به درون این مسائل دشوار برویم. آسانتر آن میبود که سرزنش را بر طبقات فرمانروا بار کنیم و از سهم قابل ملاحظه مردم در این معادله چشم بپوشیم... >>>
چرا سکولاريسم در نيمی از جهان شکست خورده است؟ درست است که يک فرد ممکن است در انديشهء خود به اين نتيجه برسد که فلان نظريه را در سياست يا در کيهان شناسی بپذيرد اما اين موضوع با اينکه اين تصميم برای وی گرفته شود خيلی فرق دارد. در جوامع اروپايی در واقع کسی به مردم ليبراليسم يا غيرمذهبی بودن را تحميل نکرده است و به همين دليل هم هنوز اکثريت مردم مذهبی هستند اما اين مذهبی بودن با مذهبی بودن قرون وسطی فرق دارد چرا که خود فرد است که تصميم گرفته است از سکولاريسم هواداری کند، حتی اگر کاتوليک باشد.>>>
اجرای کامل قانون اساسی، برگزاری انتخابات آزاد، تقاضای تعبیر قانون اساسی، هر سه یا هیچکدام؟ هر سه شعار مورد بحث و نظر اپوزيسيون، تا صعود به یک هدف استراتژیک راه طولانی در پیش دارند. اینان از دقت و نظم کافی برای همهگیر شدن، و همه را به حول محور خود جمع کردن، بسیار دورند. این اهداف، نخست مطرح شدهاند و سپس به دنبال چگونگی پیاده شدن آنها در جامعه خواهیم گشت. همانگونه که می دانیم ، در یک فرایند علمی، نه تنها اهداف استراتژیک نیازمند شاخصهای کمّی قابل اندازهگیری برای به اجرا درآمدن خود هستند، بلکه باید تا ترجمه آنان به اهداف اجرایی، و طرحهای اجرایی و سازمان دادن پیشرفت و دستِ کم از نظر عملی بودن طرحها را به محک زد.>>>
اجماع فراگير پيرامون انتخابات آزاد و حقوق شهروندی! اینکه اصلاح طلبان حکومتی هم به مبارزات مسالمت آمیز باور داشتند، نسل سومی ها را الزاماً اصلاح طلب نمی کند. این صرفاً یک وجه اشتراک میان دو پدیده گوناگون است. ولی در مورد اطلاق "مبارزهM مدنی" به نوع چالش های اصلاح طلبان می باید با دقت اظهار نظر کرد. اصلاح طلبان، صرفاً گونه معین و محدودی از چالش های مدنی را در عمل بکار می گرفتند: انتخاباتی و گفتمانی ( در چارچوب محدودی). ولی آنها از همسوئی و همکاری با جنبش های مستقل مدنی و یا شیوه مدنی جنبش های اجتماعی همواره دوری گزیده اند. بنابر این، " مبارزه مدنی " اصلاح طلبان، با اما و اگر های بسیاری همراه بوده است.>>>
در دو هفته اخیر رسانه های حکومتی، سه واقعه چاقوکشی در خیابان، جشنواره تئاتر، مسابقه فوتبال و یک واقعه قتل دانش آموزی در اثر تنبیه معلم و یا تنبیه دو شاگرد توسط معلم شان را در سطح گسترده ای انعکاس داده اند. چنین اتفاقاتی در کشورهای پیشرفته صنعتی نیز روی می دهد. اما مقامات و مسئولین و متخصین واقعه پیش آمده را تجزیه و تحلیل می کنند و از متخصصین و کارشناسان کمک می گیرند تا دلایل و عوامل اصلی آن را پیدا کنند و به چاره جویی بپردازند. در حالی که در حکومت اسلامی ایران، اساسا چنین فجایعی ریشه در سیاست ها و قوانین حکومت و عملکردهای سران و مقامات و مسئولین دارد. از این رو، در حکومت چاقوکش ها و اراذل و اوباش اسلامی در ایران، خبر چاقوکشی، آدم کشی و ترور توسط بالاترین مقامات حکومتی ترویج و تبلیغ و در همه عرصه های جامعه بازتولید می شود.>>>
بسی اری از صاحب نظران و حقوقدانان بازداشت وکلا در حکومت اسلامی را بخاطر دفاع آنان از زندانیان سیاسی و عقیدتی ارزیابی می کنند. گرچه دفاع شجاعانه این وکلا از موکلان خود می تواند یکی از دلائل دستگیری آنها باشد ولی، به نظر من، تداوم بازداشت و آزار وکیل در سیستم قضایی حکومت اسلامی می تواند علت های مهم تری داشته باشد. یکی از مهمترین درخواست های مشروطه خواهان این بود که مملکت دارای یک دادگستری عادل باشد و تا از هرج و مرج قضایی و ظلم حکام کاسته شود. تأسیس دادگستری نوین و نسبتاً مدرن در دوران پهلوی تا حد زیادی روابط حاکم بر نظام قضایی ایران را سامان بخشید و، علیرغم توسعه نیافتگی سیاسی، در دستگاه قضایی ایران قضاتی شریف و خوشنام مستقر شدند که تا حد زیادی عدالت را رعایت می کردند. از بدو آغاز به کار حکومت اسلامی شاید مهمترین دستگاهی که به صورت بنیادی دچار آسیب شد همین دستگاه قضایی بود. استقرار روحانیون کاملاً سیاسی و بی دانش در امر قضا، صدور احکام غیرمنصفانه، دادگاه های چند دقیقه ای، رعایت نشدن تشریفات دادرسی و کشتار بدون محاکمه عادلانه مسئولین دورهء پهلوی تنها بخشی از فاجعه ای است که بر نظام قضایی ایران بعد از انقلاب رفته. متاسفانه آیت الله خمینی، علیرغم اینکه می توانست با بکارگیری روحانیون تحصیلکرده و آشنا به امر قضا و غیر سیاسی دستگاه قضا را دچار تخریب جدی نکند، با انتصاب صادق خلخالی نشان داد دستگاه قضایی در حکومت اسلامی تنها بازوی اجرایی حکومت است و برای اجرای عدالت پیش بینی نشده. رشيو)
فدوی دیگر در این سی سال با فرمول های مألوف برادران آشناست و تا برادران می گویند "ف" می داند که منظورشان "فرخزاد" است که باید ذبح اسلامی بشود! و اگر هم بگویند "ب" می داند که خاطر خطیرشان به "بختیار" تعلق گرفته است. و اگر بفرمایند "م" به ُطرفة العینی می داند که منظورشان محمد(ص) مختاری ست و می خواهند طی مراسم با شکوهی که به جایزه ی ضد انقلابی ادبیات نوبل پهلو می زند، با طناب از وی در بیابان های ری تجلیل کنند. باری - فدوی با ارائه ی این نکات، معاذالله، ابداً نمی خواست که معلومات ش را به رخ برادران بکشد بلکه بعنوان مقدمه فقط می خواست عرض کند که، البته کم تا قسمتی، اهل بخیه است!>>>
از كامپیوتر دست دوم احتراز كنید چند كلمه راجع به سایت سكولاریسم نو برای گردانندگان سایت سكولاریسم توصیه ای دارم. حال كه معلوم شد كامپیوترتان ویروس دارد بكوشید تا هر چه زودتر ریشه اش را از دستگاه تان بكنید چون به این ترتیب مایۀ آبروریزی خواهد شد و ممكن است كه هر چه ویروس ناقلا می كند به پای شما نوشته شود و خدای ناكرده مردم تصور كنند هنوز از اردتمندان آن "آل" ید و یا اینكه اصلاً هنوز جایی گوشۀ دلتان برای ادبیات مكتبی ماقبل اسلامی گرم نگه داشته اید كه با طرفداری از دمكراسی و سكولاریسم مطلقاً نمی خواند. اگر نشد ویروس را بکشید خود دستگاه را که دیگر قاعدتاً عمرش را کرده دور بیاندازید و یك كامپیوتر نوی سكولار بخرید. در ضمن هر چه زودتر هم متن مصاحبه ای را كه از تلاش برداشته اید تصحیح و تكمیل بكنید بهتر است كه غفلت موجب سرافکندگی است.>>>
|
|||||
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |