بازگشت به خانه

 

مکتوبات فدوی

طنزنوشته های هفتگی حميد رضا رحيمی

1 آذر 1389 ـ  22 نوامبر 2010

 

پری رو تاب مستوری ندارد!...

فدوی هم مثل برادران نمی داند که چرا جهان در کلیه ی امور خود، بر مدار ایشان نمی چرخد و گاه ناخواسته مصدر اعمالی می شود که از منظر برادران، باتوجه به سرمایه گذاری هنگفتی که از بیت المال کرده اند، خوبیت ندارد ؛ و آن آب ُکر رفته، هیچ جور به جوی باز نمی گردد و، بقول آن شاعر ضد انقلاب:

از ته ِ سوزنی

به جهان می نگرد

و حیرت می کند که چرا

روزها، کوه

و شبها، ماه

از لحاظ ِ گرامی او، نمی گذرند!.

***

حبه ای قند در دریا

می اندازد

دریا تمُرّد می کند و

شیرین نمی شود

 اسم دریا را

یادداشت می کند!

***

کبریتی می کشد از سر خشم

شب هم تمّرُد می کند و

روشن نمی شود،

اسم شب را نیز

یادداشت می کند! *

 

باری – حالا حکایت آن گزارش ورزشی تلویزیونی ست که قرار نبوده است بقول عوام در "بک گراند" آن، چند بانوی چینی دلی از عزا (رقص – م) در آورند و این جرم ملیح، گفتن ندارد که از چشمان تیز بین برادران، که پشه ی ماده را در هوا، به یک قیام و قعود، صیغه می کنند، دور نمی ماند.

گزارش این واقعه ی دردناک را که سایت وابسته ی تابناک از آن بعنوان "گاف" یاد کرده است، عیناً بخوانید تا بعرض فدوی برسید:

«گزارش خبرنگار تابناک اجتماعی، ویژهء برنامهء مسابقات آسیایی گوانگژو که اقدام به پخش مصاحبه ضبط شده با یوسف کرمی تکواندوکار ایرانی پس از قهرمانی کرده بود، در پشت یوسف کرمی بانوان چینی که پس از مسابقات اقدام به هنرنمایی می کنند، دیده شدند که علی رغم تمام تلاش های فیلمبردار این مصاحبه باز هم رقص این بانوان از دید تماشاگران شبکه سوم سیما پنهان نماند! بنابر این گزارش، پس از چند ثانیه هنرنمایی این بانوان چینی و در حالی که این مصاحبه به صورت ضبط شده از چین پخش می شد، پخش تهران این مصاحبه را قطع کرد و بعنوان جاگزین بخش هایی از فیلم مسابقات را پخش کرد. گفتنی است، این گاف در پخش رقص بانوان چینی در حالی ست که همواره پخش مستقیم مسابقات و یا برنامه های خارج از ایران با لحظاتی تأخیر پخش می شود تا از پخش اتفاقی صحنه هایی که ممکن است با شئونات ایرانی! و اسلامی مغایر است، جلوگیری شود».

زیاده عرضی نیست.

---------------------------------------

* توّهُم – یک تکه از زمان – حمیدرضا رحیمی –ص114

 

تجاهل العارف

بقول عوام کالانعام، که رهبران گرامی جامعه ی امروز وطن سابق هستند، "حرفا         میزنه قیصر چشا میره مغز سر"!..این تیتر را ملاحظه کنید تا بعرض فدوی برسید : «رامين مهمان ‌پرست از احضار سفير چين به وزارت امور خارجه در اعتراض به اقدام انجام شده مبني بر استفاده از نامي مجعول براي خليج فارس در بازي‌هاي آسيايي خبر داد» و نیز ادامه ی خبر به نقل از همان منبع:

«به گزارش خبرنگار سياسي خارجي ايسنا، سخنگوي وزارت امور خارجه كشورمان كه در نشست هفتگي خود با خبرنگاران سخن مي‌گفت با اعلام اين خبر خاطرنشان كرد: بعد از اتفاق نامناسبي كه در مراسم افتتاحيه بازي‌هاي آسيايي انجام شد يادداشت اعتراض ‌آميز سفارت ايران در پكن تسليم مقامات كشور چين شد و در اعتراض به اين اقدام سفير چين در تهران احضار و تذكر لازم به آنان داده شد».

بنظر می رسد که زور برادران به خر  مدّه ظله العالی نرسیده لهذا پالانش را چسبیده اند. منظور فدوی آن است که اگر برادران متعهد چینی ما یواشکی فقط آن یک تکه را خلیج عربی خوانده اند، برادر سید حسن نصرالله، متن ذهن او خالی، به خاطر دو فقره دستمال ناقابل که حضرت امام(ل) و حضرت سید علی(ع) خامنه ای دام الذله باشند، قیصریه را به آتش کشیده؛ یعنی، کل مملکت را عرب خوانده و اساساً منکر جائی بنام ایران و تمدن شگفت انگیز آن شده است. معلوم نيست در اين مورد برادر مهمان پرست! کجا تشریف داشتند؟

 

تنوع طلبی

فدوی دیگر در این سی سال با فرمول های مألوف برادران آشناست و تا برادران می گویند "ف" می داند که منظورشان "فرخزاد" است که باید ذبح اسلامی بشود! و اگر هم بگویند "ب" می داند که خاطر خطیرشان به "بختیار" تعلق گرفته است. و اگر بفرمایند "م" به ُطرفة العینی می داند که منظورشان محمد(ص) مختاری ست و می خواهند طی مراسم با شکوهی که به جایزه ی ضد انقلابی ادبیات نوبل پهلو  می زند، با طناب از وی در بیابان های ری تجلیل کنند. باری - فدوی با ارائه ی این نکات، معاذالله،  ابداً نمی خواست که معلومات ش را به رخ برادران بکشد بلکه بعنوان مقدمه فقط می خواست عرض کند که، البته کم تا قسمتی، اهل بخیه است!

باری - فدوی در مرور جراید شریفه ی دارالخُرافه خواند که : «نوری‌زاد به اتهام "تبلیغ علیه نظام و توهین به مقامات" به سه سال و نیم زندان و پنجاه ضربه شلاق محکوم شده از بيست و هفت مردادماه گذشته در زندان اوین به سر می‌برد».

خب، با قسمت نخست قضیه بر اساس آنچه که پیشتر عنوان شد، ناگفته پیداست که فدوی آشناست؛ افزون بر آن، برادران اگر که خودشان نیستند، لکن قاصم الجبارین شان که هست، آیا به آدم در هتل پنج ستاره ی اوین بد می گذرد؟!

اگر شما خواننده ی محترم ضد انقلاب خلاف این نظر را دارید می توانید با سوء استفاده از رأفت و حقوق بشر اسلامی، با ارائه و تحویل چند فشنگ ناقابل، و نیز کفن، به وزارت محترم اطلاعات مراجعه و نظرتان را آزادانه ابراز بفرمائید. نگران ِ از اینجا به بعد ماجرا نیز نباشید چرا که برادران بقول عوام  take care  فرموده و ترتیب تحویل جسد شما را به بازماندگان ضد انقلاب تان نیز خواهند داد؛ دیگر چه می خواهید؟! اگر مرگ می خواهید بروید به حضور سید حسن(ع) نصرالله!

باری اشکال فدوی در آن پنجاه ضربه شلاق است که، با این ترتیب، آن دیگراز چه بابتی ست؟

ممکن است برادران از آن به قول مقامات به "مزه " یاد کرده باشند؟

زیاده جسارت است.

علی الله التکلان و هوُ المُستعان فی جمع امور

19 نوامبر المشبک سنه ی 2010 ترسائی

کتبة الفقیر کمتر از قطمیر، فدوی

 

www.hazl.com

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630